هزاران سال پیش، خدای زئوس به زنی به نام پاندورا جعبه‌ای هدیه داد، جعبه‌ای که پاندورا اجازه باز کردن آن را نداشت، جعبه‌ای برای سنجیدن کنجکاوی و مجازات بود… و سرانجام پاندورا آن جعبه‌ی شوم را گشود، نفرین،درد، و مرگ از درون جعبه خارج شد و دنیا را در برگرفت… پاندورا با وحشت در جعبه را بست و هرگز نفهمید آخرین چیزی که در جعبه ماند؛ امید بود! و حالا من… پاندورایی دیگرم... خدای زئوسِ من، مردی‌ست با چشمانی سبز و جعبه اسرار من، مردی‌ست به شومی کلاغ! این قصه من و دخترانی‌ست… که در جعبه‌ای را گشودیم…که نباید! جعبه ای که صدای لالایی اش همه را به تسخیر می‌کشاند. جعبه‌ای که… اسرار درونش، پایان کابوس‌وارش را رقم می‌زند! پس یادت باشد که اگر در پستوی ذهنت صدای لالایی شنیدی… هرگز نخواب! تو تا آخر این قصه…محکومی به بیداری!

ژانر : عاشقانه، معمایی، روانشناختی

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • اریلل

    در پارت 5300

    چجوری میتونی مارو تو هپروت بزاری و بریییی😭😭😭😭

    ۳۰ دقیقه پیش
  • زهره

    در پارت 5300

    مرسی مرجان عزیز

    ۳ ساعت پیش
  • قاصدک

    در پارت 5330

    دوستان قضیه این نیست که بگید اریل و شوران یا اریل و دیوا اصلا موضوع همینه : شوران با دیوا💚🖤کاپل اصلی همینه خودتون رو اذیت نکنید😂😂😂

    ۷ ساعت پیش
  • حانیه

    در پارت 900

    چرا حس میکنم با سوار شدن تو اون ماشین داستان بدبختی تازه ای شروع شده

    ۱۲ ساعت پیش
  • حانیه

    در پارت 611

    حس میکنم یچیزی تو آب قنده

    ۱۲ ساعت پیش
  • حانیه

    در پارت 401

    اون دختر دانشجو خواهرش انیه بوده؟

    ۱۲ ساعت پیش
  • الی

    در پارت 5340

    آریل اونجایی که گفت چرا همه آدم های اطرافم من و رها کردن عمق تنها بودنش و نشون دارد و از ته دلم درکش کردم چقدر درد داره چقدر سخته حتی دیوا هم رز کوچولوشو رها کرد درحالی که شوران نجاتش داد با اینکه همه این جریانات تهش بر میگرده به شوران و مادر فولاد زره اش

    ۱۳ ساعت پیش
  • N.A

    در پارت 5310

    وای از وایب این پارت ...♥️🖤💛🍷🩸 شما فوق العاده اید

    ۱۴ ساعت پیش
  • کاملیا

    در پارت 110

    اوه خوداییییی من شروع شدددد🥹

    ۱۴ ساعت پیش
  • ارغوان حبیب

    در پارت 5300

    سلام خانم مرجان بابت نوشتن این رمان قشنگ تان خیلی ممنونیم من تا پارت ۲۵ مطالعه کردم خیلی به دلم نشست اما نه می توانم به پارت های دیگرش دسترسی پیدا کنم بخاطر اینکه فونم ایفون است دنیایی رمان نصب نه می شود چیکار

    ۱۴ ساعت پیش
  • آوا

    در پارت 2500

    وای آدم فقط لحظه شماری می کنه برای پارت بعدی

    ۱۶ ساعت پیش
  • مهتاب

    در پارت 53210

    من کاری به اینکه دیوا چرا اینجوری کرد ندارم چیزی که برام عجیبه اینه که تو پارتا قبل اگه دقت کرده باشید گفته بود طرح اون طلسم ۸ تا مثلث و ۵ مربع تو یه دایره بزرگه ولی طلسمی که آریل دیده یه نیم دایره با چندتا مثلث درونش بوده ... یعنی طلسمی که آریل دیده ناقص بوده . این یعنی چی ؟

    ۲ روز پیش
  • ریحانه

    در پارت 5370

    احتمالش هست نصفه ی دیگه ی طلسم برای الا باشه!

    ۱۶ ساعت پیش
  • ریحانه

    در پارت 5321

    شما هم مثل من منتظر حضور متین و مصطفی در طی داستانید!

    ۱۶ ساعت پیش
  • ارشیدا

    در پارت 5340

    این پارت با اهنگ ... بیلی دقیقه ی 2:12 تا اخرش خیلی هماهنگه

    دیروز
  • ریحانه

    در پارت 5330

    دقیقا داشتم به خواهرم میگفتم چقدر شیپ این آهنگ با این پارت ³&...;..;

    ۱۶ ساعت پیش
  • SKAYZT

    در پارت 5340

    شاید بهتر باشه بزارم بمیری توکه هیچوقت عروس من نمیشدی مگه نه؟! چرا بچم انقد گناه داره؟! دلم برای مظلومیتش کباب شد 💔😭 ای کاش اگه که آریل سرنوشتش نیس، پسرمون خیلی دل نبنده و بالاخره اونم بتونه نیمه و عروسه خودشو پیدا کنه 😢✨

    ۱۷ ساعت پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.