داستان ما راجع به دونفره؛ دونفر که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن! یه خواهر شوهـر بدجنس و یـک برادر زن حیله گـــر و اما دوتاشون درحد مــــرگ تخس و شیطون! این دوتا سعی می‌کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیش‌هایی که نمی سوزونن... البته بگما این دوتا در حد مرگ زبون درازن اما در حین تمام نقشه هایی که کشیدن یه اتفاقی میفته که باعث میشه مسیر زندگیشون تغییر کنه و... کلی می خندید، بهتون قول میدم‌.

ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۲۶ دقیقه

مطالعه آنلاین خواهرشوهر
نویسنده : Mohadeseh.f (محدثه فارسی )

ژانر: طنز، کل کلی، عاشقانه

خلاصه :

داستان ما راجع به دونفره؛

دونفر که باتمام قدرتشون سعی دارن دونفر دیگه باهم ازدواج نکنن!

یه خواهر شوهـر بدجنس و یـک برادر زن حیله گـــر و اما دوتاشون درحد مــــرگ تخس و شیطون!

این دوتا سعی می‌کنن خواهر و برادرشون ازدواج نکنن چه آتیش‌هایی که نمی سوزونن...

البته بگما این دوتا در حد مرگ زبون درازن اما در حین تمام نقشه هایی که کشیدن یه اتفاقی میفته که باعث میشه مسیر زندگیشون تغییر کنه و...

کلی می خندید، بهتون قول میدم‌.

مثل همیشه به یاری خداوند و شما دوستان دست به دکمه ی ل**ب تاب میشم عاشقــــتونم به مولا ... بسم الله

حرفی از نویسنده : سلام بچه های گل ، می خواستم قبل از اینکه رمان و شروع به خوندن کنید یه چیزی بگم ، توی بعضی از رمانام خیلی کم از دوستان قضاوت های نابجایی کردن که من واقعا دلسرد شدم و داشتم امیدخودم و از دست می دادم ولی به این نتیجه رسیدم که من برای خودم می نویسم و برای اونایی که عاشق طنز هستن ، خواهشا یکمی روی رمان تمرکز کنید ، بعضی از رمان هایی که می نویسم واقعیت های زندگی روزمره ما هستن و همچین افرادی مثل این شخصیت های رمان من وجود دارن ، پس نگید خیلی فلان بود و بیسار بود ! که من مجبور شم توضیح بدم بهتون ، من واقعیت و نوشتم ، شخصیت دختر داستانم و این شکلی ساختم ، هر انسانی از تولد خوب و با ادب نبوده ، چرا همیشه باید شخصیت های اصلی نمونه باشن؟

شاید از اول بدجنس هستن و بعد یهو تغییر می کنن، انسان قابل تغییره، پس خواهشا از گذاشتن نظرات بیهوده پرهیز کنید و داستان و با دقت بخونید، اگرم خوشتون نیومد من شرمنده شمام!باتشکر.

مقدمه :

دلم می گیرد

وقتی می‌بینم" من " هستم!

" او " هست امـــا...

مش ممد صاحب بغالــی سرکوچه نیســـت،والا همه دور

هم جمعیم،جای اون تنگه؟

من مایا سرآمدی هستم، دختری 18 ساله که عاشق هنر و این جور چیزهاست؛ دانشگاه نرفتم چون دیگه حس درس نداشتم.

دارای یک بابای جینگول و یک برادر جنتلمن که از خودم 5 سال بزرگ تره هستم؛ مادرم به رحمت خدا رفته(خدارفتگان شما رو هم بیامرزه)بابای من در آلمان زندگی می‌کنه

چون هوای آلوده ایران به قلبش نمی‌سازه(از این چس کن به برق زدنا)؛ من و برادر خیره سَرم باهاش نرفتیم و به همراه خدمتکار و دوست خوبمون یاسی خانم که برای ما مثل مادره ایران موندیم.

خب بسه دیگه، روتون زیاد میشه، تا چند وقت دیگه باید سواری هم بهتون بدم

والا به خدا، شورش رو مسخره کردید، عادت کردید اطلاعات شخصی طرف رو دربیارید، بلبل درازی هم می‌کنید.

یک خرناس کشیدم و از خواب بیدار شدم؛ لااله الا الله، این خواب های چرت دیگه چیه؟

داشتم تو خواب با خودم حرف می‌زدم، چقدر هم از خود نکبتم حرصم گرفته بود.

به گوشیم نگاه کردم و بادیدن ساعت نفس عمیقی کشیدم، دوباره ایرانسل.

جونم بهم پیام داده بود، عین این وسواسی ها هرچی پیام بالای صفحه بود رو رد کردم رفت، گوشی رو خاموش کردم و دوباره با خرناس و دهنی باز به خواب رفتم.

باشنیدن صدای پای مایان(برادر خرم) که داشت تند تند و یواشکی به پایین می‌رفت چشم هام مثل سیب زمینی باز شد سریع پریدم و از اتاق زدم بیرون.

وضعیت من از کارتون خواب ها بدتر بود، یک پاچه شلوارم بالا رفته بود و موهام هم که براتون نگم یک دفعه حالتون به هم می‌خوره.

ازپله ها پایین رفتم دیدم خبری ازش نیست، دوباره پیچونده.

-کجا رفتی در به در؟ ویلون بمونی، بی‌خواهریت رو تو کوچه پس کوچه های قوزقولنگ آباد ببینم.

باصدای یاسی خانوم سمتش برگشتم و نگاهش کردم

- چته مادر؟ دوباره کی رو انقدر ترسناک نفرین می‌کنی؟

-این مایان پدر سـ.... چیز عه، پدر صلواتی رو.

سرش و تکون داد

-برای چی؟

با اعتراض گفتم:

-برای چی؟! یاسی جون می‌دونی مایان این وقت صبح رفته بیرون یعنــی چی؟ می‌فهمید من چی میگم یا نـه؟ معلوم نیست الان باکدوم دختری قرار داره، وای بدبخت شدم!

یاسی خانوم سعی کرد آرومم کنه

-مادر اون بچه رفت دانشگاه.

نشستم رو مبل و کلافه گفتم:

-نمی دونید اون چه مور ماذیه، هـِن؟ چی بود؟ ماز‌مور؟ موز مور؟

اه حالا هر خری، نمی‌دونید چه(ای بابا چی بود؟) چه... چه الاغیه که.

خندید و سرش رو تکون داد

-دیگه کارت از شفا هم گذشته.

رفت توآشپزخونه و منم مثل خانوم مارپله(خانوم مارپل خدابیامرز در گور به خود لرزید) سریع پریدم و بعد از شستن دست و صورت حاضر شدم،یه تیپ جینگولک زدم و آروم آروم به بیرون رفتم.

من بالاخره می‌فهمم اون کجا رفته؛ گوشیم رو درآوردم و از حقه همیشگی استفاده کردم،یه آدم بدبخت فلک زده که رفیق مایان بوده و به من علاقه داره، مایان از وقتی فهمیده بعد از زدن یه کتک دیگه محل سگشم نمی‌ذاره.

شمارش رو گرفتم، بعد از اهم اوهوم کردن بالاخره جواب داد

-بلو؟

-بلو اله؟ نچ خدا بگم چیکارت کنه، دیگه این حرکت خز شد.

خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایا خانوم شما هستید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرصی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه روح پرفتوح عمته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای خنده آرومش رو شنیدم، سعی کردم مودب باشم و از فاز خلیت بیرون بزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آقا سینا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تته پته گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جانـ ... عه بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم، ببین باجوون مردم چه می‌کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایان امروز اومده دانشگاه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-والا ندیدمش ولی اگه بخواید یه آمار براتون می گیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ذوق زده گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای میسی، می‌تونید درعرض 5 دقیقه این کار رو کنید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره آره؛ باهاتون تماس می گیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه بای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زارت قطع کردم؛ وایسادم یه گوشه و پسرها رو دید زدم. ماشاالله دیگه پسر نیستن که، خواهرین برای خودشون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گاهی احساس مرد بودن بهم دست میده، منم با کمال میل بهش دست می‌دم، والا من هنوز سیبیلامم نزدم، واقعا به کجا چنین شتابان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازنگ خوردن گوشیم سریع جواب دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیشد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام عرض شد، عه، مایا خانوم امروز اصلا دانشگاه نیومده یعنی اول اومده بعد به دوستشون گفتن به کافی شاپ روبه رو دانشگاه میرن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خشم دندون هام رو روی هم فشردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه مرسی، لطف کردی، بای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زارتی دیگر و قطعی دیگر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع یه ماشین گرفتم و سوار شدم، آخ مایان، آخ مایان، باکدوم دختری هستی؟ از رو نمیری؟ باید اینم زنده به گور کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوی کافی شاپ وایساد؛ خواستم مثل این فیلم ها عینکم رو دربیارم و زیرزیرکی نگاه کنم که یادم افتاد عینک نزدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی دیگه مثل همیشه و به قوه الهی عن شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبه رانند گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ممنون چقدر میشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-17هزار تومن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سـرم دود کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آقا یه چهارتا خیابون اومدی ها، انقدر شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خواهرم بالاخره ماهم زن و بچه داریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-منم پول مفت ندارم، اصلا من رو برگردون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پولت رو میدی یا آبرو ریزی می‌کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابروم رو بابدجنسی بالا انداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مطمئنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من پول زور به این نمی دادم، معلوم بود داشت ازم پول می‌چاپید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ماشین پیاده شدم و جیـغ زدم، همه سرشون به طرف من برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یکی کمکم کنه، این آقاهه معلوم نیست من رو کجا آورده، من از شهرستان اومدم، مرتیکه به من چشم داره! کمـک.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چندتا قطره اشک هم ریختم، مردها و پسرها راننده رو که دهنش اندازه غار علی صدر باز بود کشیدن بیرون و دِ بـزن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راننده داد می‌زد و قسم می‌خورد که کاری نکرده، منم چهار پنج تا جیغ دیگه کشیدم و بعد از زدن یه لبخند گوگولی به راننده مانتوم رو تکوندم، به کافی شاپ رفتم و اون مشغول کتک خوردن شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واوو اینجاست! پشت دیوار قایم شــدم، پس این دختر خانومی که به برادر من چسبیده ایشونن، یوهاهاها چقدر هم زشته، میمون درختی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم‌هام رو ریز کرده بودم و مشغول وارسی بودم؛ لبخند داداش من رو نگاه، تا اونور سرش باز.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه درد بدی تو پاهام پیچید، با اخم برگشتم طرف زو دید زدم که دیدم یه پسره بدون اینکه حواسش به من باشه داره یک جایی رو دید می‌زنه، با این هیکل عین هالکش رو من افتاده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوی هرکول؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اخم طرف من برگشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جون بابا چشم های مشکیت تو حلقم گیر کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-با من بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به نظرت به جز تو کی اینجا هرکوله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه قدم به سمتم اومد و با قیافه ترسناکش گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دختره پررو حرف دهنت رو بفهم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من هم یک قدم سمتش رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پات رو روی پای من گذاشتی زر هم تلاوت می‌کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی تر گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-گذاشتم که گذاشتم، تورو سننه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پای من بوده ها، پای اون یارو نبوده که به من ربط نداشته باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکمی با اخم نگاهم کرد بعد اخم هاش وا شد، روش رو اون ور کرد و درحالی که به یک جایی زل زده بود گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فعلا وقتت رو ندارم، کار مهم تری دارم، دمت گرم تو پرو پام نباش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ریلکس گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برو اون ور تر منم اینجا کار دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوب؛ بیا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت اون ورتر و دوتامون مشغول دید زدن شدیم، حالا نمی دونم اون باکی کار داشت، مایان بلند شد و دختره هم با لبخند ملیح پشت سرش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اگه این رو بدبخت نکنم که اسمم مایا نیست، یوهاهاها.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتن بیرون، برگشتم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من رفتم؛ در عملیاتت موفق باشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالی که عینکش و می‌زد گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کار منم تموم شد، تو هم همینطور.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا عین اسکولا رفتار می‌کنم؛ انگار پسرخالم بود که انقدر راحت باهاش صحبت می‌کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوقدم برداشتم که صداش رو شنیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی دختره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم سمتش و سوالی نگاهش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا اسمت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوکر گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به توچه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تُرُبچه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زبون دراز تر از خودش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عنم برات کولوچه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باچشای گشاد نگاهم کرد، فکر کرده داره با دوست دختراش حرف می‌زنه مرتیکه سیبیل کُلفَت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از رستوران بیرون زدم و دیدم که مایان و دختر میمون وارد دانشگاه شدن، راه اومده رو برگشتم، وای که قربون نقشه توسرم برم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی به خونه رسیدم دیدم که یاسی خانوم خوشحال به این ور و اون ور میره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سـلام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاسی خانوم وایساد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدابخیر بگذرونه، زلزله اومد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیفم رو روی مبل گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چیزی شده یاسی جون؟ خیلی خوشحالی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ذوق زده گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آره مادر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد تند به اتاقش رفت، ابروم رو بالا انداختم، شاید داره شوهر می‌کنه که انقدر ذوق و شوق داره، خوش به حالش ما که ترشیدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لبخند ملیح لباسم رو درآوردم و همونطور که با قر به سمت اتاقم می رفتم شعر هم زیر لبم می‌خوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلبرم، دلبرکم، دلبر بانمکم، هـــــو هـــــو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد اتاقم شدم و در رو بستم، لباس هام رو سر جاشون گذاشتم، روی تختم نشستم و مشغول باز کردن موهام شدم که در باز شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باتعجب و دهنی باز گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یاسی جون طویله نیستا! یه دری، یه اهمی، یه اوهومی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاسی جون درحالی که نیشش تا اون ور سرش باز بود گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چقدر زود بزرگ شدی مادر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوکر بهش خیره شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی می خواید ازم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکمی این دست و اون دست کرد و بالاخره گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایان زنگ زد و گفت قراره خاستگاری بذارم براش، خدا بخواد یه دختری دلش رو بــرده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چنان جیـغی کشیـدم که خونه لرزید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چـی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاسی وحشت زده چسبید به در و باتته پته گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی ... چی ... چیزه ... عه ... م ... من ...کار ... دا ... دارم. بیرون رفت و در رو بست، نفس های بلند و خشمگین می‌کشیدم، نه نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تمام نقشه هام داره خراب میشه، نه نه، این امکان نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان نباید زن بگیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه تو اتاقم راه می‌رفتم، اگه زن بگیره من بدبخت میشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی شدم و پتو رو از روی تخت کشیدم و به دندونم گرفتم جیغ جیغ می‌کردم و پاهام رو به زمین می‌‌کوبیدم، تو اتاق می‌دوییدم و موهام رو چنگ می‌انداختم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمی‌دونم چند وقت گذشت که روی تخت نشستم و بالوچی آویزون به دیوار خیره شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تــــق( بااین صدا معمولا توی رمانام آشنایی کامل دارید)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان با اون چشم های آبی جیگر خواهر کُشِش وارد شد و لبخند ملیح زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کردم، داخل اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه اوه تو اتاقت جنگ شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرصی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یعنی الان خیلی بامزه ای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و در رو بست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اومدم یه خبر خوب بهت بدم، مطمئنم خوشحال میشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دندونام و روهم فشردم ولی لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشست رو تختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بالاخره تصمیم گرفتم زن بگیرم، می‌دونی یه دختری هست خیلی به دلم نشسته، خیلی نجیب و خانوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای که نمی‌دونید داشتم آتیش می‌گرفتم؛ لبخندم پهن تر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه عـالی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد نزدیکم و بامهربونی بغلم کرد، دوست داشتم ناخن های بلند خوشگلم رو تو گردنش فرو کنم، اینکه دلم شدید می‌خواست بزنه زیر گریه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازم جدا شد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بلند شو حاضر شو عزیزم، بلند شو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم و تکون دادم و رفت بیرون، اگه من مایا هستم که نمی‌ذارم اون زن تو بشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند دندون نمای بدجنسی زدم و سمت کمدم رفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان و یاسی جون با دهنی که پر از کف بود به من زل زده بودن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره باید یک تیپی بزنم که بفهمن خواهر داماد از اون باکلاس هاست؛ شلوار تنگ سفید، مانتوی مشکی تنگ که بلندیش تا بالای زانو بود، روسری ساتن سفید_مشکی که به صورت دور گردنی بسته بودمش و موهام رو کج ریخته بودم رژ جیگری و خط چشم مشکی، اوف نمی‌دونید چی شده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کفش پاشنه 20 سانتی مشکیم رو هم پام کرده بودم، کیف کوچولوی دستیم رو برداشتم و با لبخند گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من حاضرم، بریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دهن هاشون رو بستن و راه افتادن؛ دندون هام رو روی هم فشردم، نگاه چه تیپی هم برای اون میمون زده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار ماشین شدم و راه افتادیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکم رو کف ماشین چسبید وقتی فهمیدم الهیه زندگی می‌کنن، عـــــر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی رسیدیم پیاده شدیم، آدامسم رو تو دهنم انداختم و مشغول جویدن شدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان با استرس گل و شیرینی رو گرفت دستش، یاسی جون زنگ رو فشرد، من هم عصبی با پاهام روی زمین ضرب گرفته بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در باز شد؛ اول یاسی جون رفت تو بعدش من رفتم، مایان پشت سرم وارد شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عـــــر عجـب خونـــه ای!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سعی کردم دهنم رو ببندم و آدامسم رو بجوام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جـون جــون، یه خانوم و آقای باکلاسی وایساده بودن دم در رفتیم سمتشون، یاسی جون مشغول روبوسی و احوال پرسی با خانوم و آقاهه شدن، زنه بادیدن من چشم هاش پراژکتور شد و لبخند زنان گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام عزیزم؛ خوش اومدی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند مصنوعی زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام، خیلی ممنون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش دست دادم که من رو تو بغلش کشید؛ واه چه کارایی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنیکه آب لمبوم رو گرفت، آقاهه هم خیلی تحویلم گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد شدیم و دیگه دهن من کف کرده بود و قل قل می‌کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی مبل نشستم، بقیه هم نشستن، همه ساکت بودیم، با چشم های ریز به همه جا سرک می‌کشیدم؛ باصدای خانوم به سمتش برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب عزیزم اسم شما چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم هاش برق زد و ادامه داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه اسم قشنگی، چند سالته عزیزم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی ریلکس گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-18 سالم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندش عمق گرفت و نگاه معنی دارش رو به شوهرش دوخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای پا از راه پله های مارپیچی اومد، عین فضولا سرم رو برگردوندم که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به به، چه سری، چه دمی، عجب پایی، جــون بخورمت من خوشگله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عه، چقدر آشنایی تو جیگر، نگاه اخم آلودش رو به من دوخت و یهو اخماش باز شد، متعجب نگاهم کرد؛ من هم یهو متعجب شدم و نگاهش کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این... این همون پسرست که امروز تو رستوران دیدمش و قهوه ایش کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واو، واو، خانومه باذوق بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیان، پسرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عــــر؛ دهنم اندازه چی باز شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این برادر دختر میمونست؟ پس اونم امروز اومده بود سرک بکشه، ای ناقلا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند زد و اومد سمتمون و ماهم مجبورا وایسادیم، مایان لبخند شرمساری زد و با کیان دست داد، کیان بغلش کرد و محکم کوبید پشتش جوری که حس کردم الان مایان نفسش بند میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشستیم و من پاهام رو دراز کردم، کیان تا خواست رد شه نزدیک بود بیفته که خودش رو کنترل کرد، دفعه آخرش باشه با داداش من اینجوری رفتار کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خشمگین به من خیره شد و مثل لبو روی مبل نشست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاسی جون مشغول توضیح دادن از زندگیمون شد، من و کیان هم برای هم شاخ و شونه می‌کشیدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مادر کیان با لبخند داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کیمیـــا جان؟ مادر زحمت می کشی چایی رو بیاری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من و کیان نگاه خشمگینمون رو دوختیم به آشپزخونه، دود از کلم بلند می شد، مادر کیان دوباره نگاه براقش کشیده شد سمت من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب مایا جان، عزیزم رشتت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه خشمگینم رو از آشپزخونه گرفتم و به مادر کیان دوختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-والا خانوم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرید وسط حرفم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نیلو صدام کن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-والا نیلو جون مایان و پدر خیلی بادانشگاه و فضاش مخالف بودن برای همین نرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان متعجب نگاهم کرد که با پاهام به پاش کوبیدم؛ از درد اخم هاش رفت توهم و بالاخره عــروس میمون نمایان شد؛ باخجالت سینی به دست وارد شد، سمت پدرش رفت که باباش اشاره کرد سمت ما بیاره، انتر خانوم هنوز احترام حالیش نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایان با دستی لرزون و پیشانی پر از عرق چای رو برداشت کیمیا به سمت من اومد، با لبخند بدجنسی بلند شدم و بغلش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وای وای، عجب عروس خوشگل و ماهی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آدامس رو از تو دهنم درآوردم و بادستم به پشتش زدم، آدامس قشنگ به پیرهنش چسبید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لبخند ازم تشکر کرد و کنار کیان نشست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیان قشنگ سرگرمه هاش تو هم بود، یواشکی یه آدامس انداختم تو دهنم که سه نشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیرگوش مایان گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چشاش چپه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چایی پرید تو گلوش و بعد از چند تا سرفه لبخند مصنوعی زد، روبه من یواش گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کجـاش؟ رو بنده خدا عیب می‌ذاری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرصی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نخیرم، تازه قدشم کوتاه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایا ببند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کردم و صاف نشستم؛ برزخی زل زدم به کیمیا، سرش با لبخند پایین بود و به حرف های دیگران گوش می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب بهتره جوون ها برن با هم حرف بزنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم سریع سمت یاسی کشیده شد، این چه حرفی بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابای کیان هم تایید کرد و اون دوتا بلند شدن، وای که داشتم جز جیگر می‌گرفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درحالی که لبم و می‌جوییدم گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید، دستشویی کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیلو جون سریع گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-توی اون راهرو عزیزم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم و به راهرو نگاه کردم، جون بابا به در ورودی نزدیک، سریع با اون پاشنه ها حرکت کردم و به اصطلاح خودم رو توی راهرو گم کردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از دو دقیقه نگاهی به جمع انداختم؛ حواسشون نبود، ابروم رو بالا انداختم و تند تند بیرون رفتم، پشت درختا قایم شدم و گوشم رو به درخت چسبوندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای چرا صدا نمیاد؟ یکم دیگه فشار دادم، گوشم زخم شد فکر کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشنیدن صدای کیان نزدیک بود هفت_هشت تا سکته رو رد کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برای این صدارو نمی شنوی که سرت و چسبوندی به درخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای راست می گفت، کارم از اسکلی هم گذشته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اخم نگاهش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هن چیه؟ چی می‌خوای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند تخسی زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- گفتم اگه می خوای اینجا پشت درخت دستشویی کنی یه چادر بیارم بگیرم زشت نباشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناخودآگاه خندیدم، ولی نه بلند، باتعجب نگاهم کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خعلی باهاش حال کردم؛ زدم به بازوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سگ تو روحــت؛ ترررر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره زدم زیر خنده؛ بعد از چند دقیقه خودشم خندید و یهو جدی شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بسه، بهت خندیدما.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشش رو بست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نگفتی اینجا چی می خوای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهم نگاه کرد و آروم گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین... من فهمیدم تو با ازدواج داداشت مخالفی، منم زیاد موافق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیستم تک خواهرم ازدواج کنه، بیا یه معامله ای کنیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودم رو به اون راه زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدا شفات بده؛ کدوم خواهری از زن گرفتن برادرش ناراحت میشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی رک گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تـو !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی قانعم کرد بی صاحاب.یکمی توچشم هاش زل زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از کجا بدونم کلکی تو کارت نیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به جان تک خواهرم قسم کلکی در کار نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکمی دیگه نگاهش کردم و بعد گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوکی ولی به شرطی که باهام همکاری کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش رو تکون داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صددرصد، می‌خوام کاری کنیم که از هم بیزار بشن نظرت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند دندون نما زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ایـــول.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم و عین تفنگ کردم و ژست گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا نامحسوس بریم جلو ببینیم چی میگ.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به حرکت من خندید و گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فکر می کردم فقط خودم خلم، امیدوار شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آروم آروم حرکت کردیم و به سمت یه درخت دیگه رفتیم، گوشمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو نزدیک بردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب خانوم آینده عزیزم، می‌خوای دانشگاه رو چی کار کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من امسال سال آخرمه هــا !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیمیا خندید، نکبت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-می‌دونی که اگه اساتید بفهمن ما دوتا زن و شوهریم از هم جدامون ‌می‌کنن، پس باید نامحسوس بریم بیایم، بعدشم جنابعالی باید تا دکترا بخونی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناگهان نگاه بدجنس من و کیان هم دیگه رو هدف قـرار داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودشـه! دستم رو بالا بردم و قر دادم، کیان هم یه گردن زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدش آروم زدیم قدش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهسته به سمت خونه برگشتیم، من به راهرو رفتم و اون سرجاش نشست، دستم رو شستم، اومدم بیرون و تند تند بین جمعیت برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند خیلی خبیثی روی لبم بود، همینطور کیان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کثافت با اینکه خیلی خوشگل بود و هیکل ورزشکاری داشت خیلی هم شیطون بود، برخلاف این داستان ها و رمان ها که می‌نویسن وای غرور سنگیش من رو ذوب کرد، من رو یخ کرد و من رو عن کرد و از این چیزهای مزخرف، آدم خاکیی بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بگذریم از اینکه زیاد رو هم نمی‌داد، ولی بچه باحالیه، خوشم اومد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از مراسم؛ عروس میمون خواست بگه بله که مادرش جمعش کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یکم بیشتر باهم آشنا بشید بد نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه سرمون رو تکون دادیم و نگاه من سمت کیان رفت که لبخند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبیث زده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

*******

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خمیازه ای کشیدم، شالم رو روی سرم درست کردم، آخه الان چه وقت بیرون رفتن بود مایان بی شعور، خــر، الاغ، یاب، یکی منو بگیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ریمل و یه رژ خوشگل کرمی رنگ زدم، چشم های آبیم دورش رو حاله ای سرخ رنگ از بی‌خوابی گرفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم پایین و بدون اینکه صبحانه بخورم از خونه زدم بیرون، یکمی قدم زدم تا به سر کوچه برسم، یه ماشین بغل پاهام آروم آروم حرکت کرد؛ بوق زد ولی اهمیت نداد، وایساد و یه نفر ازش پیاده شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مایــا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلل خالق ... الهم کل ولیک ...این کیه؟! برگشتم که بادیدن قیافه بشاش کیان نیشم شل شد، سریع در ماشین رو باز کردم و نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از چند ثانیه با تعجب در رو باز کرد و داخل ماشین نشست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی پررویی؛ مگه من تعارفت کردم تو ماشین بشینی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اگه این کار و نمی کردی شعورت رو نشون می دادی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم غره ای بهم رفت که نیشم زو تا اون ور سرم باز کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرمون رو چرخوند و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-رفتن باغ وحش، باید نامحسوس دنبالشون کنیم، دعا کن زود برسیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو تکون دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببین من می خوابم رسیدیم بیدارم کن؛ خب؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد بگه باشه که خرناسم به هوا رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مـــایا؟ هوی خرس خوش خواب... دختره ی خل و چل...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شتــر... اووووم گاو...خر... اســـب آبی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع چشم هام رو باز کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوی؛ اومدی باغ وحش، محل زندگیت. چرا انقدر جو گیر شدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کردی همه از نوع خودتن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید که اوووف چشمای هیزم فعال شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع بلند شدم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هی یو؛ کیان بودی دیگه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش رو تند تند تکون داد، تک خندی زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کوهان( کوهان شتر دیگه خخ ) بیشتر بهت میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زارت زد زیر خنـده، حالا نخند کی بخند، ایول ایول داداچ خوشم اومد جنبه داره عین خودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیاده شدیم و ادای فیلم "هشدار برای کبری یازده" رو درآوردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کردیم و عینکامون رو گذاشتیم، صحنه رو آهسته کردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیری دیرینگ دینگ دینگ دیریری دیری دینگ، ای بابا اینکه آهنگ سوباسا بود؛ ولش کن مهم نیته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-از مایا به کیان، از مایا به کیان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به گوشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سوژه رو یافت نمی‌کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیان بانیش باز گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چه جالب منم یافت نمی‌کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم پس کلش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حیف نون؛ اصلا به درد می‌خوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه من علم غیب دارم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه راه افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هرجوری هست باید پیداشون کنیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت سرم راه افتاد، همه جا رو باچشمم می‌گشتم، یک ساعتی علاف شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باعصبانیت گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مطمئنی این باغ وحش اومدن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وایساد و لوچه هاش رو آویزون کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان حقش نیست مرتیکه خـره الاغه یابو رو بزنم نصفش کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست هام رو مشت کردم و جیغ کشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شاسـگول.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باعصبانیت گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هفت جد و آبادته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هیکلته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی تر گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خودتی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بچه خوبه زر نزنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکمی پوکر به هم نگاه کردیم و بعد با خستگی راه اومده رو برگشتیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بدنی کوفته سوار ماشین شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اون میمون های تو قفس کاراییشون از تو بیشتره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کمربندش رو بست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیگ به دیگ می گه روت سیاه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم تو سرش که زد روی ترمز و اونم متقابلا ویشگونم گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیفم رو برداشتم و افتادم به جونش و دِ بزن، تق توق تاق تاراق (صدای زدنشه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جعبه دستمال کاغذی افتاد به جونم، عین چی هم دیگه رو می زدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمی‌دونم چیشد دستش رو کشید روی دستم و سوزش عجیبی افتاد به جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جیغ زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وحشــی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به دستم نگاه کردم، از مچ تا سر انگشت وسطم خط افتاده بود و خون می‌اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خشم آگین بهش خیره شدم که نیشش شل شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هـار وحشی... خر، خر، خر... لعنت آمون بر تو مردک سیاه روی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندش رو خورد و الکی نگران گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دستت رو ببینم عمو؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرصی گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مرگ و عمو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمال کاغذیی از توی جعبه دستمال برداشتم و گذاشتم روی دستم تا خونش رو پاک کنم، افتضاح می سوخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اخم و لوچه های آویزون به بیرون نگاه می‌کردم، مثل دختر بچه های تخس 4 ساله شده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره یک جا نگه داشت، پیاده شد و بعد از مدت کوتاهی دوباره سوارشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هوی؛ مایا پشمک؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اخم نگاهش کردم که دیدم بتادین و گاز استریل دستشه، دو تا دستمال کاغذی برداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دستت رو بیار جلو ببینم بچه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لوچه های آویزون دستم رو جلو بردم، یکمی بتادین ریخت روی دستم و بعد با دستمال قشنگ بتادین رو روی زخمم کشید، می‌سوخت ولی نه خیلی زیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اون گاز استریل( یه چیزی تو مایه های باند خودمون ) رو برداشت و دور دستم پیچید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بیا نمردی که.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخشم گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-در جهنمت رو ببند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبش رو گزید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بی تربیت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خشمگین نگاهش کردم و جیغ زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من رو ببر خونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش رو روی گوشش گذاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خب؛ وحشیه آمازونی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه یعنی مایان خر کجا رفته؟ من یک پدری از تو در بیارم که عشق و عاشقی یادت بره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدم خونه، یاسی جون اومد طرفم که جیغ زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اعصاب ندارم، می‌خوام بخوابم، کسی مزاحم نشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و زود تو اتاقم رفتم، صدای یاسی جون رو شنیدم که می‌گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خدا شفات بده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سانیا

    00

    سلام واقعا خیلی خوب باد خنده دار و زیبا مرسی و خسته نباشید

    ۴ ساعت پیش
  • باران

    ۱۵ ساله 00

    خوب اول سلام😂 میخواستم بگم اگه واقعا از رمان های ابکی خوشتون نمیاد دنبال ناجی نمی گیرد این رمان رو بخونید😂عالیه واقعا حرف نداره

    ۲ روز پیش
  • سمیرا0902

    00

    خیلی باحال بود دوتا حسود خخخخ خسته نباشید

    ۴ روز پیش
  • یلدا

    ۱۶ ساله 00

    سلام عزیزدل. خسته نباشی رمانی که نوشتی عالییییییییییی بوووددددددد. بی نهایت دوسش داشتمممممم. فوق العاده بود💖😍😍💞💞💞

    ۳ هفته پیش
  • تنها جنگل

    ۱۸ ساله 00

    رمانش قشنگ بود ولی از مایا بشدت متنفرم این چه وضعیه این یعنی چییییی

    ۱ ماه پیش
  • Fara

    ۳۶ ساله 10

    متاسفانه راجع به دو نفر تخس و شیطون نبود .دو نفر عقده ای بودن که چشم نداشتن خوشبختی بقیه رو ببینن.حتی خواهر و برادرشان رو 🤬کاش نمیخوندم .البته تحمل نکردم تا آخر بخونم

    ۲ ماه پیش
  • Ghazal

    00

    قشنگ بود حوصله سر بر نبود اونایی که نخوندن بخونن

    ۳ ماه پیش
  • ۱۳ ساله 00

    واقعا عالیه جلد دومش رو حتما بنویس ممنونم خیلی خندیدم

    ۳ ماه پیش
  • ستایش

    ۱۵ ساله 00

    عالی بودددد کلی خندیدم 🫠🤌👏👏👏👏

    ۳ ماه پیش
  • ℳℴ???ℯ?ℯ?

    ۱۴ ساله 00

    رمان خوبی بود من که خوشم اومد

    ۳ ماه پیش
  • مارال

    ۱۳ ساله 00

    خیلیقشنگ بود خواهش میکنم جلد دوم را هم بنویس♡♡♡

    ۳ ماه پیش
  • نازنین

    00

    رمان خیلی قشنگی بود و این ک امیدوارم قلمت همینجوری قوی باشه

    ۳ ماه پیش
  • NastaranFarhadi

    ۱۴ ساله 00

    خیلییی خوشم اومد، اگر من جای مایا بودم تا هزار ساله دیگه بعد از ازدواج از خانوادم دور میموندم اگر برادر یک بردار واقعی باشه هر لحظه و هر زمان کنارته و هواتو داره... شوهر زن زلیلو خوب اومدی😂

    ۳ ماه پیش
  • زهرا

    00

    واااای عالیی بود

    ۴ ماه پیش
  • دختر تنها

    00

    عالی بود دوسش داشتم رمان های قشنگی مینویسی عاشقتم به مولا

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.