من تاباندختم، دختری از یک خانواده‌ی روشنفکر در دهه‌ی 30 شمسی. زندگی قشنگم، عشق شمس که از کودکی با من همراه بوده و بهش امید داشتم، یک‌دفعه دود می‌شه و همه‌چی به هم می‌ریزه. اختیارم می‌افته دست عموم که به زور می‌خواد منو به عقد پسرش دربیاره. دلو می‌زنم به دریا و از خونه فرار می‌کنم، به این امید که دوست مامانم در شمال پناهم بده، اما پیداش نمی‌کنم. وسط این همه بدبختی گیر مردی می‌افتم که اون هم ارتشی فراریه و هیچ‌کدوم به هم اعتماد نداریم اما اجباراً همراه می‌شیم تا از خطراتی که احاطه‌مون کرده جون سالم به در ببریم... غافل از اینکه... چه ماجراهایی در انتظارمونه... زندگی من یه داستان پرفرازونشیبه که از خوندنش سیر نمی‌شید.

ژانر : عاشقانه، هیجانی، معمایی، تاریخی

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • ساناز

    در پارت 34700

    💛🤎💙💚🩵🧡💜🤍❤️🩶

    ۱۹ ساعت پیش
  • سارا

    در پارت 34700

    امیدوارم اتفافی برای کسی نیوفته😥

    ۲۳ ساعت پیش
  • م

    در پارت 34700

    وای این پارت هم تابان آزاد نشد،چه خوبه همچین دوستای خوبی دارن ایرج وعلی که از جان مایه میزارن،فریدون که از ترس از دست دادن منافع خودش رو زده بی خبری، منیژه هم خیلی شجاع وزرنگ وفداکاره

    ۲۴ ساعت پیش
  • م

    در پارت 34600

    دوباره برگشتم این پارت رو خوندم دیگه خیلی طولانی شد گیرافتادن تابان ،من فکر کردم چندروز گذشته ولی باز خوبه هنوز روز اوله یعنی همزمان با وقتی که بهادر روزنامه رو به تابان داد وحالا تو طویله زندانیه

    دیروز
  • ساناز

    در پارت 34600

    💙🩶❤️🧡💜🩵💚💛🤎🤍

    ۲ روز پیش
  • Sedi

    در پارت 34620

    از انتظار بیزارم. یاد کارتون فوتبالیست ها افتادم چند روزه تو امروز گیر کردیم. فرناز جووون واقعا جوونم به لبمون رسید 😄 عوض تابان من دق کردم .... موفق باشی عزیز دلم❤❤

    ۲ روز پیش
  • ساناز

    در پارت 34500

    💜❤️🧡🩶💚💙🤍💛🤎🩵

    ۳ روز پیش
  • زهرا

    در پارت 16000

    عالی نویسنده جونم ولی کاش یکم پارتاش طولانی بود تا میایی بخونی تموم شده

    ۳ روز پیش
  • م

    در پارت 34500

    خدا کنه همونجا باشه زود پیداش کنن ،فقط این بارو فریدون برادری کرده باشه

    ۳ روز پیش
  • فاطمه

    در پارت 34510

    تابان یکم دیگه تحمل کن.. علی داره میاد دنبالت🥲

    ۳ روز پیش
  • فاطمه

    در پارت 34400

    مثل همیشه عالی بود و چقدر هیجانی شده دوباره داستان، کلا قلم شما خفنه ❤️

    ۴ روز پیش
  • ساناز

    در پارت 34410

    💛🤎🩵❤️💙💜🩶💚🤍🧡

    ۴ روز پیش
  • عاطفه

    در پارت 34410

    ممنون ازنویسندهی عزیز،

    ۴ روز پیش
  • ساناز

    در پارت 34300

    🤎🧡🩵🤍💙❤️💜🩶🩶💚💛

    ۵ روز پیش
  • م

    در پارت 34310

    وای خدا ،علی راست میگه باید بهادرو تعقیب میکردن ولی یکی دیگه نه علی ،چون ایندفعه شرایط فرق میکنه علی خیلی عصبیه وتمرکز نداره زود خودشو لو میداد

    ۵ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.