رمان با تو هرگز به قلم samira krm
سوگند دختریه که به خاطر خانواده و اطرافیان مجبور به ازدواج با دانیالی شده که ازش متنفره (بنابر دلایلی) او قسم خورده دانیال را پشیمان از ازدواج با خودش بکند و دانیال نیز قسم خورده تا او را عاشق خود کند… ادامه ای که کسی حدسش را نمیتواند بزند.
ژانر : عاشقانه، کلکلی، ازدواج اجباری
تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۴۶ دقیقه
ژانر : #عاشقانه #کلکلی #ازدواج_اجباری
خلاصه :
سوگند دختریه که به خاطر خانواده و اطرافیان مجبور به ازدواج با دانیالی شده که ازش متنفره (بنابر دلایلی) او قسم خورده دانیال را پشیمان از ازدواج با خودش بکند و دانیال نیز قسم خورده تا او را عاشق خود کند… ادامه ای که کسی حدسش را نمیتواند بزند.
خسته وکوفته از دانشگاه برگشته بودم مامان طبق معمول تو آشپزخانه بود
-سلام مامانی.
-سلام.
رفتم طرف قابلمه و درش و برداشتم.
-عجب بویی راه انداختی بدجور گشنمه
-تا تو بری لباس عوض کنی وبیای بابات اینام اومدن
بی سر وصدا رفتم طرف اتاقموو لباسمو عوض کردمویه آبی به دست وصورتم زدم وبرگشتم آشپزخونه یخچال و باز کردم و میوه برداشتم
-مامان چه خبرها؟
نمیدونم چرا ولی هیچ وقت نتونستم برا چند دقیقه هم که شده ساکت بشینم همیشه این شگردم بود که بپرسم مامن چه خبرها؟اونم بگه خبر خاصی نیست دنبال اتفاق خاصی هستی؟وبهد من شروع کنم اتفاقاتی رو که برام افتاده رو تعریف کنم اما این دفعه همه چیز طبق روال پیش نرفت
ماما ن برگشت گفت:امروز صبح لیلا خانم زنگ زده بود
-کدوم لیلا خانم؟
-دختر عمه ی بابات
-آهان خوب چکار داشت؟
مامن لبخندی زد وگفت:وقت میخواست برا امر خیر
با تعجب پرسیدم:امر خیر؟چه امر خیری؟
-یعنی چی چه امر خیری؟خوب معلومه برا خواستگاری؟
-خواستگاری؟
-تو امروز یه چیزیت هست هاچیه من هر چی میگم عین طوطی تکرار میکنی؟
-خوب واسه اینکه از حرف هاتون هیچی حالیم نیست
-یعنی چی هیچی حالیم نیست میگم لیلا خانم زنگ زدهبود وقت میخواست واسه خواستگاری
-اخه چه خواستگاری ای؟از کی؟برا کی؟
مامنم نزدیکتر اومدودستشو گذاشت رو پیشونیم
-میشه بپرسم داری چکار میکنی؟
-میخوام ببینم تب داری
-نه واسه چی باید تب داشته باشم؟
-واسه اینکه چرت وپرت میگی یعنی چی برای کی؟ازکی؟خوب معلومه از تو واسه دانیال
اسم دانیالو که شنیدم میوه پرید توگلوم وسرفه کردم
-چته تو؟خفه شدی
عصبانی از جام بلند شدم وگفتم:شما که وقت ندادین؟
چشم های مادر گرد شد وگفت:مگه قراربود ندم
-نخیر
-قرار پنجشنبه بیان
انگار یه ظرف اب جوش ریختن سرم داد زدم:
لازم نکرده زنگ میزنی کنسلش میکنی
-یعنی چی کنسلش میکنی؟تو امروز یه چیزیت شده؟باکسی دعوا کردی؟
دوباره داد زدم:من حالم خوبه فقط نمیخوام اینا پنجشنبه بیان میفهمی؟
-چرا داد میزنی؟
-واسه اینکه اعصاب برا آدم نمیذاریدعصبانی به طرف اتاقم رفتم
صدای مادر رو که پشت سر هم صدام میزد رو نمیشنیدم در اتاق محکم زدم وهمونجا پشت در نشستم
از فرط عصبانیت دستام میلرزید
قدرت فکر کردن نداشتم چشم هامو بستم وسرمو به در تکیه دادم انواع فکرها ی پریشان تو ذهنم جمع شده بود ولی قادر به تحلیل نبودم مادر داشتن شوخی میکرد اره داشت با من شوخی میکرد بغض گلومو فشار میداد این یه شوخیه یه دروغه امکان نداره نمیدونستم چکار کنم.
چند دقیقه که گذشت تونستم خودمو پیدا کنم چند تا نفس عمیق کشیدمو از جام بلند شدم الان وقت فکر کردن نیست رفتم یه آبی به سر و صورتم زدم تو اینه خودمو نگاه کردم گیج میزدم اتفاقات چند دقیقه پیش اونقدرسریع اتفاق افتاد حتی ذهن پرشورم هم نتونست هضمش کنه.
اومدم بیرون دیدم پدرم و خواهرم برگشتن .مامان میز شامو چیده بوداشتهام کور شده بود
ولی به خاطر گریز از سوال جواب ها رفتم وبه زور غذامو خوردم همین که تموم شد گفتم ببخشید من خسته ام میرم بخوابم ولی مادرم صدام زد وگفت صبر کن کارت دارم آروم اومد کنارم و گفت:
اونا پنجشنبه میان من با باباتم صحبت کردم موافقت کرده تو هم روش فکر کن
آروم سرمو انداختم پایین وگفتم:شب بخیر
اگه تا الانم فکرمیکردم شوخیه الان دیگه مطمئن شدم که بحث جدی جدیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم اتاقم چراغ ها رو خاموش کردم و رو تختم دراز کشیدم بعد از چند تا نفس عمیق شروع کردم به تجزیه وتحلیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال محمدی یگانه نوه ی پسری نادر محمدی صادر کننده ی بزرگ اجیل وخشکبار یعنی کسی که وارث کلی ثروت بود خودش مهندسی عمران میخوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااینکه قبول کردنش حتی تو تنهایی هامم سخت بود ولی باید اعتراف میکردم خوش قد وبالا بودوخوشگل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقد بلندی داشت هیکلش عضلانی بود چشمهای درشت قهوهای روشن بینی خوش فرمی داشت وترکیب لب و دندونشهام خوب بود در کل پر از جاذبه بود کسی بود که بیشتر دخترها پسندش میکردن دخترهای فامیل واطراف همه میخواتن نظرشو جلب کنن به قول بعضی از اون دخترها طرف مهره ی مار داره اینو خودشم میدونست اما من.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازش متنفر بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفرتی که همه ی وجودم رو گرفته بود اونقدرکه حتی حاضرنبودم ریختشو ببینم چه رسد به اینکه به عنوان خواستگار روش فکر کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلعنت به این شانس چرا باید منو انتخاب میکردن مطمئنم که من انتخاب خودش نبودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این فکر لبخندی رو لبم نشست آره راهش همینه با خودش صحبت میکنم مطمئنا اونم از جواب رد من خوشحال میشه اون دور وبرش پر از دخترهای خوشگل و لوند بود حتما تا حالا یکی از اونها تونسته دلشو ببره در اون صورت دلش گیره ودوست داره من جواب رد بدم تا به اونکی میخواد برسه آره باهم قرار میذاریم که بگیم به توافق نرسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره راهشو پیدا کردم اگه باهم مخالفت کنیم کسی چیزی نمیگه با این راه حل خیالم آسوده شد پس تا پنجشنبه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشهامو بستم وخوابیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپنجشنبه صبح
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز کلاس نداشتم البته اگرم داشتم فرقی نمیکرد چون تو این چند روز اصلا حواسمو نمیتونستم تو کلاس جمع کنم همه ی فکرم به امروز بود صد بار تو ذهنم همه چیز رو مرور کردم که چی بگم از کجا شروع کنم چطور بگم ولی به جایی نرسیدم خدایا خودت کمکم کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان صبح زود بلند شده ومشغول مرتب کردن کارهاست همیشه وقتی مهمون میومد اینجوری بود پر از استرس دوست داشت همه چیز عالی باشه خوشبختانه هیچ کس از این خواستگاری باخبر نشده بود به عبارتی خصوصی بود نگران بودم از اینکه مادر به عمواینام خبر بده که خدا رو شکر نگفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو رختخوابم بودم که مادر صدام زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سوگند سوگند پاشو بیکار نیستسم ها کلی کار داریم زود باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور از جام پاشدم اگه امروزم به خوشی سپری میشد خیالم راحت میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم دست وصورتم شستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامن که منو دید گفت :زود صبحانتو بخور بعد خانه رو یه جارو بکش بعد دیگه کاری نداریم بدو بر حموم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکارهامو انجام دادم ورفتم حموم تو این مدت فکر عصر یه لحظه م از ذهنم بیرون نمیرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت به کندی میگذشت نه اینکه چشم انتظار دیدن اونا باشم نه فقط میخواستم زودتر راحت شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره عصر اومدواونام امدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول آقا نادر و دختر عمه لیلا اومدن وعد مادر وپدر دانیال وآخر سر هم خود دانیال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکت و شلوارآبی تیره پیراهنش یه کم کمرنگتر از کت وشلوارش بود خداییش خیلی بهش میومد قاب تنش بود یه دست گل با گل زر های ابی هم دستش بود که داد دست من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور گفتم مرسی خیلی دلم میخواست اون گل وبزنم فرق سرش از این فکر لبخندی رو لبم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قابل شما رو نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه لبخند کمرنگ نشست تو صورتش نگاهمو ازش دزدیم نمیخواستم حتی نگاش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم به طرف آشپزخونه گل گذاشتم رو میزرفتم تا چایی رو آماده کنم صدای صحبتشو از پذیرائی میشنیدم که فعلا داشتن حاشیه ای صحبت میکردن یه مدت که گذشت آقا نادر گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه خوب دیگه بهتربریم سر اصل مطلب این عروس خانم نمیخواد یه چایی به ما بده تا گلوتازه کنیم وصحبت شروع کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:سوگندجان چایی بیار.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسینی رو برداشتم رفتم شروع کردم به گرفتن چایی تا که رسیدم به دانیال خان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرعکس بقیه که تو چشم هاشون نگاه کردم وبه روشون لبخند زدم. نگاهمو دوختم به سینی و خودمو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرعکس من اون زل زده بود به صورتم انگار اولین بار بود که منو میدید این کارش مطمئنم کرد که من انتخاب خودش نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستتون درد نکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خواهش میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم نشستم کنار مادرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقانادر:خوب اقا مهدی ما امروز مزاحم شدیم تا این دست گل شما رو برا پسرمون خواستگاری کنیم خوشبختانه دوتا خانواده همدیگرو میشناسن شمام که دانیال مار میشناسه نیازی به معرفی نیست ولی بازم میگم که کارش همون شرکتیه که داره میدونم دختر شما لیاقتش بیشتره ولی خوب فعلا اول کار یه خونه ی کوچک هم داره که خودتون میدونیدالان مونده جواب عروس خانم واجازه ی شما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:این چه حرفیه اجازه ی ماهم دست شماست فقط بهتره این دوتا جوان صحبتاشونو باهم بکنن و باهم به توافق برسن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوذهنم گفتم:هه هه توافق زرشک من با این به توافق برسم محاله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامن:دخترم با اقا دانیال برید تو اتاقت صحبت تاتونو بکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جام بلند شدم و رفتم سمت اتاقم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم پشت سرم اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداخل اتاق شدم صندلی کامپیوترم روکشیدم جلو تا روش بشینه خودمم رو تخت نشستم داشت اتاقمو بررسی میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تبریک میگم سلیقه تون عالیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم بگم خودم میدونم ولی جلوی خودمو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشست روی صندلی وزل زد به من منمرفتم توفکر که خدایا چه جوری شروع کنم؟چطور بحث بکشم به اونجایی که میخوام؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال:من منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم دیدمدستهاشو جلوی سینه ش گره زده ویه پاشو انداخته رو یه پای دیگه شو وباحالت خاصی نگام میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنتظر چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منتظرم که شرط هاتونو بگین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه شرطی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند زد:شرط هایی که من برا ازدواج باشما باید قبول کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من شرطی ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندش پررنگتر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی شما به هیچ شرط وشرطی بله رو میگید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندی زدم وگفتم:اعتماد به نفس بالاتونو تحسین میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-متوجه منظورتون نمیشم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی از کجا مطمئنید که جاب من بله ست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه نیست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مسلما که نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجاخورد دست هاش انداخت پایین وراست نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظورتون چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببینید بیای با هم رو راست باشیم من میدونم شما بخاطر پدر ومادرتون به خواستگاری من اومدید من انتخاب شما نیستم شما شرط های منو پرسید چون میخواستید با یکی از اونا مخالفت کنید یعنی شما خیلی خوشحال خواهید شد اگه من جواب منفی به شما بدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاش کردم چشاش از تعجب قد یه نعلبکی شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این حرف ها چیه که شما میزنید؟یعنی چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببینید خواهش میکنم با من راحت باشید من طرف شمام منم راضی به این ازدواج نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چراش مهم نیست مهم اینکه این خواسته ی هر دوی ماست مگه نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باتحکم گفت:نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخشکم زد:یعنی چی نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی اینکه نه من بخاطر پدرومادرم اومدم ونه میخوام که با شرط هاتو مخالفت کنم ونه میخوام جواب شما منفی باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحساس کردم اتاق دور سرم میگرده خدایااااااااااااا این یعنی چی؟من همه امیدم این بود که اونم با من هم صدا بشه پس حال من چکار کنم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای ضعیفی گفتم:این یه شوخیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی جواب من بازم یه نه ی پر تحکم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاش کردم عصبانی نگام میکرد گفتم:پس حال من چکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی چی چکار کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه زورم جمع کردم وگفتم:ولی جواب من منفیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداشو بلندتر کرد:چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم بگم چرا ولی صدا تو گلوم خفه شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو جمع وجور کردم وگفتم :من با شما تفاهم ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندثانیهمتعجب نگاهم کردوبعد زد زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال:ما که هنوز با هم حرف نزدیم که ببینیم تفاهم داریم یانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من میدونم که نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میشه بپرسم از کجا میگین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بیبیند من نگفته میدونم که شما شرایط منو قبول نمیکنید اینم یعنی اینکه ما به تفاهم نرسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شما که هنوز شرطی نگفتید که ببینید من قبول میکنم یا نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شرایط من سخته اصولا کسی قبول نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ادم ها باهم تفاوت دارن شاید من قبول کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدایا این چرا اینجوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال:منتظرم که بشنوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی رو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شرایطتونو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب حالا که اصرار دارین میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرط اولم:من قصد ادامه تحصیل دارم اونم خارج از کشور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرط دوم:بعد از ادامه تحصیلم میخوام کار کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرط سوم:من حق طلاق میخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد نگاش کردم که متفکرانه داشت نگام میکردوگفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسه یا بازم بگم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند لحظه همونجور ساکت نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندی زدم وگفتم :دید من راست میگفتم شما هم مثل بقیه قبول نمیکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زد وگفت:خودتونو امیدوار نکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتعجب نگاش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من قبول میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله چرا که نه شرط اول من هم با شما میرم خارج شاید باهم ادامه تحصیل دادیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرط دوم من با کار کردن خانم مشکلی ندارم اصلا اگه شمام نتونستید هم به کار خونه برسید هم به کار بیرون یه نفر رو استخدام میکنیم تا به کارهای خونه برسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما شرط سوم که روش یه کم مرددبودم ولی یه کم که فکر کنی میفهمی وقتی یه زن کنار همسرش یه زندگی عاشقانه وبی غمی رو داشته باشه که مرض نداره بره طلاق بگیره ومن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین زندگی رو برات میسازم پس با اونم مشکلی ندارم حال بقیه شو میشنوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشوکه شده بودم معمولا خواستگارهای قبلیم با یکی از شروطم مخالف بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:شما مطمئنید؟نمیخواید بیشتر فکرکنید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباتحکم گفت :نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من مهریه م بالاست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مثلا چقدر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو همینجوری گفتم اصلا تا حال با هیچ یک از خواستگارام راجع بهش بحث نکرده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر میکردم آدم تو بقیه ی موارد که به تفاهم برسه دیگه مهریه رو یه جور حل میکنه واسه همین موندم چی بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال :نمیخواین بگید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-2000سکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو همینجوری پروندم مشکوک نگام کرد وگفت:باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهول هولکی گفتم :شما نباید اینکارو بکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میدونید2000سکه چقدر میشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس چرا قبول میکنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چون ارزششو داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه جور خاصی نگام کردوگفت:تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخشکم زد.نمیدونستم چی بگم به هیچ نحوی نمیخواست کوتاه بیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ازکجا میدونید که من ارزششو دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند زد وچشمکی زد گفت این یه رازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بی شوخی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وقتی کسی برا خودش ارزش فائل میشه بقیه رو هم وادار به اینکار میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اما خانواده های ما باهم اختلاف طبقات دارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این بعدامشکل ساز میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باید برا من وخانواده م مهم باشه که نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همیشه میگن کبوتر با کبوتر باز با بازکند هم جنس با هم جنس پرواز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این درست نیست خیلی وقتا باز و کبوتر هم با هم پرواز میکند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این امکان نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا وقتی کبوتر کوچولواسیر چنگال یه باز شه همه چیز ممکن میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانیت گفتم:.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من نه کبوترم ونه کوچولو پس اسیر نمیشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شما کبوتر نیستید شما یه آدمید یه آدم که میتونه عاشق بشه عاشقی ام یه جور اسارت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من عاشق نمیشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میشید همه میشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من با همه فرق دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اون که معلومه اگه فرق نداشتید که نظر من جلب نمیکردید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخم شد به جلو وآرو م گفت:منم عاشق چیزهای متفاوت هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه هیچ وجه حاضر نبود کم بیاره کم کم داشت حوصله م سر میرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ببینید خلاصه ی کلام اینکه من وشما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بازم که برگشتیم سر جای اول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب پس بهتر همدیگه رو خسته نکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی من باید دلیلشو بدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گاهی وقتها آدم خیلی از کارها رو بی دلیل میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره ولی کارهایی که به اینده ش مربوط نباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir–برا من فرقی نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولی برعکس برا من میکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجدی نگام کرد وگفت:من باید بدونم چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من جوابی برای شما ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهتره که داشته باشید چون در غیر این صورت من از خواسته م دست نمیکشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزل زدم تو چشماشو گفتم:منظورتون چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظورم واضحه من شما رو میخوام پای خواسته مم وایمیستم به هیچ وجه هم کوتاه نمیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جاش بلند شد وگفت:من یه مبارز حرفه ای ام بلدم چه جوری برای چیزهایی که واقعا میخوام مبارزه کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبعد به طرفم خم شد وگفت:الانم تو رو میخوام باهمه ی وجودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبعد رفت سمت درو گفت :بهتر زیاد منتظرشون نذاریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل یه آدم آهنی از جام بلند شدم دنبالش راه رفتم ولی تو آستانه در برگشتم ونگاش کردم لبخندی زد معلوم بود که از کار خودش راضیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:شما منو نشناختید منم مبارز خوبی هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخم شد رو صورتم و اروم گقت:همیشه تویه مبارزه دوست داشتم حریفم قوی باشی چون اون موقع شکست دادنش بیشتر به آدم میچسبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراست ایستاد و نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن-باشه اگه شما اینو میخواین حرفی نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم وبه طرف پذیرائی رفتم خانواده ها به شدت گرم صحبت بودن ومتوجه اومدن ما نشدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتااینکه آقا نادر سرش بلند کردوگفت:دوکبوتر عاشق ما برگشتن چه زود حرف هاتون تموم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال:خوشبختانه زود به تفاهم رسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدبرگشت ونگام کردمولبخند زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم گفتم بچرخ تا بچرخیم یه تفاهمی نشونت بدم که حال کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه دسته جمعی گفتن:خدا روشکر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترعمه لیلا گفت:این یعنی این که دهنمونو شیرین کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقانادر بلند شد وشیرینی رو گرفت سمت پدر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من باید بیشتر فکرکنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه برگشتن نگام کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلیلا:از اولشم میدونستم دانیال پسر باهوشیه میدونه دست رو کی بذاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدبرگشت طرف مادرم وگفت:دخترت از وقار وسنگینی چیزی کم نداره بهت تبریک میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقایوسف(پدر دانیال):حاج خانم راست میگن هر دختر دیگه ای بود فورا بله رو میگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتودلم گفتم اینام مثل خود دانیال اعتماد به نفسشون بالاست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآقانادر:مردی که زحمت نکشیده زنش وبدست بیاره قدرشونو نمیدونه الان اگه دخترشمانازنکنه فردا دانیال قدرشو نمیدونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسترن خانم(مادر دانیال):پدرجون پسر من قدر شناسه اون همینجوریشم قدر سوگند جونو میدونه مگه نه پسرم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیالکه چشمش هنوز رو من بود گفت:بله صد در صد اینو به خودشونم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقانادر:خوب دخترم چقدر وقت میخوای واسه فکر کردن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سه روز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه مسئله ای نیست ایشالله جوابت مثبته ماهم هفته دیگه این موقع بیایم واسه قرار مدارها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب دیگه بهتر رفع زحمت کنیم تا دخترم زودتر شروع به فکرکردن کنه شاید زودتر این شازده پسر ما رو از بلاتکلیفی در اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمگی بلند شدن ورفتن دانیال که پشت سر بقیه میرفت اومد طرفم وگفت:به امید دیدار.دیدار بعدیمون باشه واسه پنجشنبه ی هفته ی بعدی. وبعد لبخند شیطنت امیزی زد ورفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعداز جمع وجور کردن خونه شب بخیر گفتم ورفتم سمت اتاقم.با اینکه میدونستم امشب قرار نیست به این زودی بخوابم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامشب تمام برنامه هام خراب شد چی فکر میکردم چی شد چقدرمن همه چیز رو آسون گرفته بودم فکر اینجاشو نکرده بودم پسره ی احمق یکی نیست ازش بپرسه حالا چرا من؟قحطیه دختر نیافتاده که؟خوب من نه یکی دیگه مگه برا آدمی مثل تو فرق میکنه؟چرا اینا رو تو صورت خودش نگفتم؟خوب معلومه واسه اینکه طرف بدجور سورپرایزت کرد مگه نه؟لعنتی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازجام بلند شدم سرمو بین دستام گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا باید چکار کنم میدونستم که اگه جواب نه بدم همه مسخره م میکنن .دانیال کسیه که کل فامیل آرزوشونو دامادشون بشه اونوقت من پسش میزنم .بهم میخندن ومیگن این دختره واقعا یه تخته ش کمه فکر کرده بهتر از اون گیرش میاد .خوب مسلمه که از لحاظ ظاهری کسی بهتر از دانیال نمیاد سراغم ولی باطنش چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو آینه خودمو نگاه کردم وگفتم :تو باید پای حرفت بمونی مهم نیست بقیه در موردت چی فکرمیکنن مهم اینه که تو اونو نمیخوای اون پسر ملکه الیزابتم که باشی برا تو هیچه تو نمیتونی به خاطر حرف مردم یه عمر با کسی زندگی کنی که ازش متنفری ولی قضیه اصلی که مردم نیستند پدرو مادرم هستند مطمئنا اگه جوابمو بشنون مخالفت میکنن البته بهشون حق میدم اون عوضی همچین خودشو خوب نشون داده که همه قبولش دارن مطمئنا ازم دلیل میخوان و من هیچی ندارم که بهشون بگم واقعا چی بگم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پنجره بیرونو نگاه کردم:ستاره کجایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب هرجا هست که هست اگه اینجا بود مگه میتونستی بهش بگی چی شده؟وای خدای من اگه اون بشنوه چی میشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشک تو چشام جمع شد.مطمئنا خبر به گوشش میرسه واون وقت.... خدایاااااااااااااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دیگه آخر بدشانسیه اون وقت من چه توضیحی دارم که به اون بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشقیقه هامو با دستم فشار دادم سرم داشت منفجر میشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه خدایا این بود رسمش .نفس عمیقی کشیدم مثل همیشه گفتم هی دختر اروم باش چیه چرا داری بیخودی بزرگش میکنی راحت میگی من ازش خوشم نمیاد به دلم نمیشینه تموم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سمت تختم ودراز کشیدم نباید بهش فکر کنم نباید چشماتو ببند به فردا فکر کن به اینده فکرکن.به زور داشتم فکرمو از موضوع پرت میکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح به زور از خواب بیدار شدم جمعه بود ولی کلی کار داشتم بلند شدم و آبی به صورتم زدم و بی هیچ حرف و حدیثی از جلوی چشمهای مادر و پدرم دور شدم حوصله ی جواب دادنو نداشتم فعلا باید تجدید قوا میکردم شاید یه جنگ سختی رو پیش رو داشته باشم از این فکر حتی خودمم خنده م گرفت جنگ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید خونسرد باشم اصلا شاید اونم یه چیزی همینجوری گفته وقتی جواب ردمو علنی بگم اونم بره وپشت سرشم نگا نکنه ویادش بره کسی رو به اسم سوگند میشناسه همیشه یه امیدی هست بیخیال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونروز تمرکزمو گذاشتم رو کارهای دیگم کار که زیاد باشه خود به خود اجازه فکرهای متفرقه رو نمیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشنبه عصر:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دانشگاه خسته وکوفته برگشتم حتی حال صحبت کردنم نداشتم لباسمو که در آودم رفتم سمت آشپزخونه من:مامان چایی داریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره تازه دمه یکی برا خودت بریزم یکیم برا من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچایی رو که ریختم رفتم وگذاشتم رو میز و خواستم که برم اتاقم که مامانم صدام زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبشین کارت دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگفته فهمیدم چکارم داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:کلی درس دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تا شب وقت داری بشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااکراه نشستم :بله بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکرهاتو کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو زدم به اون راه:راجع به چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب در مورد خواستگاری پنجشنبه.ببین بابات ازم خواسته جوابتو بپرسم چون ممکنه فردا اونا زنگ بزنن واسه قرارمدارهای پنجشنبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا مگه قرار جواب من مثبت باشه که اونا میخوان قرار مدار بذارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظورت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازجام بلند شدم وگفتم فردا اگه زنگ زدن میگی جواب ما منفیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان با چشمهای متعجب نگام کرد:چی جوابت منفیه؟داری شوخی میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قیافه م نشون میده که دارم شوخی میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخه چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا نداره من با اون تفاهم ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اخه اونروز گفتین که باهم به تفاهم رسیدین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من گفتم یا اون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه فرقی داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خیلی فرق میکنه اون با من به تفاهم رسیده ولی من نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی نه جوابم نه ه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سرچی باهم مشکل دارین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموندم که چی بگم اینو صدبار از خودم پرسیدم که اگه کسی پرسید یه جواب خوب داشته باشم تا به اونا بگم ولی جوابی پیدا نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب من از اون خوشم نمیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی چی خوشم نمیاد از چی ش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب از خودش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از چیه خودش؟از قیافش از اخلاقش از هیکلش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از همه چیزش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وا یعنی چی دختر یه جواب درست و حسابی بده ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب من که گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-توچی گفتی ؟گفتی جواب من منفیه گفتی ازش خوشم نمیاد ولی نمیگی از چی ش فردا که اونا زنگ زدن من چه جوابی بهشون بدم بگم دخترمن جوابش منفیه ولی نمیدونه چرا مردم بهمون نمیخندن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب بخندن اصلا بگو من قصد ازدواج ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا قصد ازدواج نداری؟اگه نداری چرا گذاشتی بیان خواستگاری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کی؟من؟من که گفتم بگو نیان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مسئله فقط اینا نیست خواستگارهای قبلی رو چرا گذاشتی بیان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب به اونام جواب منفی دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آره ولی برا جوابت دلیل داشتی ولی حالا چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بابا ادم وقتی میخواد با کسی ازدواج کنه طرف باید به دلش بشینه یا نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب اره ولی آخه چرا دانیال به دلت نمیشینه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همینجوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همینجوری ام شد دلیل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره خیلی از اتفاق های دنیا همینجوری ان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو چته؟چند روزه یه جوری شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من چیزیم نیست الانم میخوام برم به کارام برسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-صبرکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم دست تکون دادم وفرار کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی مامان هنوز داشت حرف میزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین گذشت ولی باید منتظر بابا باشم مشکل اصلی هنوز در راهه میدونم که با این حرف ها نمیشه اونو راضی کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو اتاقم نشسته بودم که در اتاقمو زدن بابام بود.از جام بلند شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اجازه هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خواهش میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داشتی چکار میکردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی کتاب میخواندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-رفت سمت پنجره رو بیرون ونگاه کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خودت میدونی که واسه چی اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم پایین بود واروم گفتم :بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب؟میشنوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بابا جواب من منفیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اینو خودم میدونم اومدم دلیلتو بشنوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من از اون خوشم نمیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همینجوری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرمو صندلی رو کشید وجلوم نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سوگند یه کم منطقی باش تو که هیمیشه منطقی بودی حالا چی شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب الان منطقم کار نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این حرف ها یعنی چی؟سرتو بلند کن ببینمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پای کس دیگه ای در میونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفورا گفتم نه نه اصلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب پس چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساکت بودم جواب نمیدادم یعنی جوابی نداشتم که بگم یعنی داشتم ولی تو دلم و نمیتونستم به کسی بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببین دخترم من از تو انتظار دارم عاقل باشی حرف یه عمر زندگیه ومنم مسئولم باید راهنماییت کنم وچون دو سه پیرهن بیشتر از تو پاره کردم میگم دانیال پسر خوبیه لیاقتتو داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از کجا میگین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-از اونجایی که خانواده شو میشناسم خودشو میشناسم پسر خوبیه سر به زیره نمازخونه اهل دود ودم نیست خانواده دوست ...بسه یا بازم بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتودلم گفتم آره ارواح خاک باباش چقدرم که سر به زیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:ولی اینا ظاهرش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظورت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منظورم اینکه ما که از باطنش خبر نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب هیشکی از باطن هیشکی خبر نداره اگه یکی دیگه بیاد خواستگاریت تو تز باطن اون باخبر میشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب منم اینو میگم ما باز از ظاهر دانیال کاملا خبر داریم خانواده شو میشناسیم ولی آدمه غریبه رو که نمیشه شناخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس دیگه مشکل چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خدایا چی میشد اگه میتونستم بگم دردم چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا:خوب نمیخوای جواب بدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بابا من اونو نمیخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم دلیلشو پرسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اصلا من از قیافیه اون خوشم نمیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام با تعجب نگام کردم:مگه قیافش چه عیبی داره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عیب نداره فقط به دل من نمیشینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببین دخترم زندگی که اساسش روی چیزهای سست مثل قیافه وثروت زیاد وهیکل واز اینجور چیزها باشه زود ویران میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب این درست ولی باید جوری باشه که آدم بتونه نگاش کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-این چه حرفیه که میزنی دانیال پسر خوش قیافه ایه دختر پسند خدایی نکرده صورتش نسوخته که تازه اگرم سوخته باشه عیبی نداره مگه نشنیدی میگن سیرت خوب به از سیرت خوش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساکت بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرم از جاش بلند شد میخوام خوب فکرهاتو بکنی اما نه مثل حالاعاقلانه منطقی مثل سوگند همیشگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم بگم جواب اول واخرمن نه ه تغییرم نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی بابام رفته بود بغض گلومو میفشرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتموم شب و نتونستم بخوابم خیلی سخته آدم چیزهایی تو دلش باشه که نتونه به کسی بگه اونوقت احساس خفگی میکنه این حال اینروزهای من بود تا میاومدم حرفی بزنم صدام تو سینه حبس میشد یعنی حبسش میکردم این حرفها حرف هایی نبود که دیگران بفهمن بایدتوخودم میریختم ولی خدایا چی میشد اگه میتونستم به بقیه هم بگم تا مجبورم نکنن کاری رو کنم که دوست ندارم اما مهم نیست من پای حرفم میمونم من اونو نمیخوام فوقش چند روز جرو بحث بینمون میشه بعد که جواب و به اونا دادیم تموم میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح مثلا دیر از خواب بلند شدم ساعت 12 کلاس داشتم تا اون موقع تو اتاقم خودمو حبس کردم بعدم بی سر وصدا از خونه زدم بیرون مامان وبابا کاری به کارم نداشتن پیش خودشون میگفتن :بذار خوب فکر کنه الان ذهنش مشغوله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irظهر بعد از ناهار پاشدم رفتم اتاقم مادرهم پشت سرم وارد اتاقم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امروز دختر عمه لیلا زنگ زد واسه جواب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاش کردم:خوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من گفتم تو یه کم مرددی چند روز بیشتر وقت میخوای واسه فکرکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو چشاش زل زدم وگفتم ولی من مردد نیستم جواب من نه اه تغییر هم نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامن همونطور که سمت در میرفت گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانیال زنگ زده به بابات ازش خواسته بذاره باهم صحبت کنید تا تردیدرفع شه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من با اون حرفی ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عصر ساعت 5 میاد دنبالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همین که شنیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تعجب داشتم شاخ در میاوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بابا چه جوری اجازه داد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من خبر ندارم بالاخره مهم اینه که اون تونسته باباتو راضی کنه پس توروهم میتونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان در و بست رفت ومنو بایک دنیا فکروخیال تنها گذاشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین غیر ممکنه بابای من اجازه داده یه پسره غریبه بیاد دنبالم بریم بیرون حرف بزنیم این امکان نداره وای خدای من اون چه جوری تونسته بابا رو راضی کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاد حرفهای بقیه راجع به اون افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون بلده چه جوری بقیه رو رام کنه شیفته ی خودش کنه وبعد حرفشو به کرسی بشونه اون آدمو مجبور به هر کاری میکنه اون مهره ی مار داره............
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی بقیه این حرف هارو میزدن باور نمیکردم ولی حالا بابای منو وادار به کاری کرده که از نظر من از غیرممکنم غیر ممکنتر بود محال مطلق بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابای من مخالف سرسخت این جور کارها بود ولی حالا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه احساس بدی رو تو خودم حس کردم حسی شبیه به ترس اگه اون بتونه منو قانع کنه چی؟وای خدای من از فکرشم مو به تنم سیخ شد من اونوقت میشکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزمان داشت به سرعت سپری میشد ومن هنوز داشتم گیج میزدم ساعت5:30بود که مامن اومد اتاقم با دیدن من که هنوز روتختم نشسته بودم باصدای بلندگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو هنوز حاضر نشدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برا چی؟من نمیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-یعنی چی نمیرم زشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زشت هست که هست من نمیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میخوای فردا مردم بگن دختره برا حرف باباش ازرش قائل نشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به اونا ربطی نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا داره از فردا هیچکی برا حرف بابات ارزش قائل نمیشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واچرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وقتی دخترش براش ارزش قائل نمیشه از غریبه ها دیگه انتظاری نباید داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامن تورو خدا دست وردار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پاشو حاضر شو برو ببین چی میگه شاید حرفاش مهمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برا من فرقی نمیکنه اگرم برم به خاطر باباست وسلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اون بعدا معلوم میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور از جام بلند شدم ورفتم حاضر شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراس ساعت 5زنگ خونه مون رو زدیه کم معطلش کردم تا حالش جا بیاد البته اگه مامنم میذاشت بیشتر معطلش میکردم بابام خونه نبود ومن میدونستم واسه چی رفته .رفتم بیرون دیدم تکیه داده به ماشینش وزل زده به در خونه ی ما بادیدم لبخند زد ولی من کاملا جدی نگاش کردم.رفتم سمت ماشینش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دانیال:سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir