رمان دختران سرکش به قلم نادیا روزبه
تعداد صفحات : 344
ژانر : طنز،همخونه ای،عاشقانه
دانلود رمان دختران سرکش
خلاصه رمان :
داستان درباره سه تا دختر خوشگل و شیطونه که برای گرفتن لیسانس به شیراز میرن و اونجا توی آپارتمانی که یکی از واحداشو اجاره کردن با سه تا پسر همسایه میشن و طی این یه سری اتفاقات میوفته که.....
ادامه رمان:
جلوی آینه قدی اتاق ایستاده بودمو مقنعمو مرتب میکردم که صدای عصبانی کیانا به گوشم رسید:نفس تا سه میشمارم اگه اومدی که اومدی نیومدی میریم.بدو دیگه دیرمون شد.
از بچگی همینطور بودم وقتی میخواستیم جایی بریم آخرین نفری که از در خارج میشد من بودم.
بلند گفتم:اومدم
اولین روز دانشگاهمون بود ولی اصلا استرس نداشتم ولی برعکس من اون دوتا خیلی استرس داشتن.از اتاق بیرون رفتم.
تانیا با حالت مسخره ای گفت_خیلی زود اومدی دو دقیقه دیگه وقت داریا
با نیش شل ومسخره مثل خودش گفتم:إ...جدی؟؟
برگشتم که برم کیانا از پشت دستمو کشیدو گفت:بیا ببینم
نگاش کردم چه اخمی داشت یا امام چاردهم.سریع پریدم لپاشونو ب*و*سیدمو جلوتر از خودشون رفتم وگفتم:بریم دوست جونیا
کفشامو پوشیدمو ایستادم خودمو صاف کردم اومدم از پله هابرم پایین که کیانا گفت:چقدم که روت کم میشه
میخواستم برگردم جوابشو بدم که تانیا یکی نسبتا آروم زد پشتمو گفت :بروبابا دیر......
چون اول پله ها بودم تعادلمو از دست دادم
بامخ داشم میرفتم رو پله ها که خوردم به ی چیزی دیوار بود آیا؟نه ی چیزی نرم تراز دیوار این چیه؟همین جوری داشتم فکر میکردم که این چی بوده که یک صدایی ازش دراومد:خوش میگذره
یا امام زاده سهراب دیوار مگه حرف میزنه??
بدون اینکه سرمو بلند کنم کمی ازش فاصله گرفتم وبعد همون طور که سرم پایین بود از کفشاش شروع کردم کفشاش اسپرت سرمه ای شلوار تقریبا جذب مشکی با تیشرت سرمه ای جذب که ماهیچه های ورزیدشو به به نمایش میذاشت.......جونم تیپو..
صبرکن بینم این که آدم فکرکنم پسر باشه...فکر کنی؟نه واقعا پسره
آنالیزو دوباره از سر گرفتم:لبای...إ چرا کجه وا....نکنه عقب مونده اس
ل*ب*ش تکون خورد:تموم شد؟؟
دست از آنالیز برداشتم و کامل نگاهش کردم پس بگو چرا ل*ب*ش کج بود پوزخند زد....چییییییی؟؟؟پوزخند؟؟؟
اخم کردم و زیر لب جوری که نشنوه
گفتم:مرض
نگام کردو گفت:چیزی گفتید؟؟
ای وای فهمید اصلا به درک
گفتم:آره گفتم مرض
باتعجب نگاهم کرد ولی سریع خودشو جمع کرد وخودشو خونسرد نشون دادتا خواست چیزی بگه این کیانا مثل سه نقطه اومد دستمو کیشید و اروم گفت:بس کن دیرمون شد وروبه آقای شل مغز گفت:من معذرت میخوام فعلا
شل مغز:موردی نیست بچه اس دیگه..
بی ادب..تا اومدم جوابشو بدم ی سه نقطه دیگه اومد روبه شل مغز گفت:
رادوین چی شد آوردیشون دیرشد ها
بعد نگاهش اوفتاد به ما و گفت:اتفاقی افتاده؟؟
فکر کنم دوست این آقا شل مغزه بود.
تانیا سریع جواب داد:نه.
وروبه منو کینا با اخم گفت بریم...
تارسیدیم پایین
کیانا سریع برگشت سمت منو گفت:رفتارت واقعا بد بود
_خب چی کار کنم از پوزخندش عصبانی شدم
تانیا _خب حق داشت داشتی با چشمات میخوردیش
با لبخند گفتم: مگه چشم چیزی میخوره؟؟
کیانا_بی مزه
_باشه بریم که دیره
تانیا_چه عجب!!!!
_چی???
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا با قیافه ای پریشون نگام کردو گفت هیچی..خنگم که شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_بسه دیگه سوار شید نیم ساعت از کلاس رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار شدیم کیانا رانندگی میکرد دیگه چیزی نگفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاد چهار روز پیش افتادم(مامان_میخوای چیکار کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی رو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ _دانشگاتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ _ینی چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ینی اینکه میرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ _تا شیراز چه طور میخوای بری؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکجا میخوای بمونی؟؟ آخه ی دختر تنها تو شهر غریب....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم وسط حرفشو گفتم_با هواپیما میرم تنهاام نیستم تانیا وکیاناام هستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ _اوناام معماری قبول شدن؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بعله مامان جونم نگران نباش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ _پس چرا شقایق جون چیزی نگفت؟؟(مامان تانیا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم شاید وقت نکرده...بهت میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir__برای خونه میخواید چی کنید؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دایی کیانا آشنا داره تو شیراز اون برامون آمانی چیزی جور میکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند زدو گفت: ایشالله که سه تا تون موفق شید..)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای کیانا که گفت رسیدیم به خودم اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین پیاده شدم... ماشینمون ماکسیما بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا پیاده شدیم ی اسپرتیج مشکی کنارمون پارک کرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز در جلو یکی پیاده شد درو بست وبرگشت....إ این که شل.....اونم چشمش خورد به من چشم غره ای براش رفتم و رومو برگردوندم وبه راه افتادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نادیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#لحظه های عاشقی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_هووووی نفسسسس کجا؟ صبرکن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایسادم اما برنگشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی اومدن کیانابااخم گفت_چته ؟...مثل...لااله الاالله..سرتو انداختی پایین و داری میری .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای اینکه جو عوض بشه گفتم:بچه ها بعد از کلاسا کجا بریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_پوووووف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_انگارنه انگار با این بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدیم در کلاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا در زد بعد درو باز کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تامون استرس داشتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیم ساعت دیر رسیده بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم داخل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا استرس نگاه استاد کردیم بعد باهم گفتیم: سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد_سلام...نگاهی به ساعتش انداخت_خیلی دیر اومدین ولی چون جلسه اوله موردی نیست فقط تکرار نشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزود با نیش شل گفتم_چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا وکیانا برگشتن نگام کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه گذرایی به دوتاشون انداختم و با تکون سر گفتم چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تکون سرشون گفتن هیچی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقربونش بشم ...چه استاد خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم نشستیم ولی چون جاکنارهم نبود پیش هم نبودیم.خبری از اون پسره که دیدمش نبود ......بهتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستی اسمش چی بود؟رادیو؟اِرادیو چیه؟ پس...اِم م م..پس....ایول یادم اومد رادوین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونروز کلاس تموم شد وروز های بعدهم به همین منوال گذشت هرروزم بانفس خانم یک کافی شاپی پیدا میکردیم به قول خودش کشف میکردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمیشه ام یه بدبختی روسوژه خنده امون میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تامون آروم بودیم ولی وقتی پاش میفتاد خیلی شیطون میشدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس یکم درصدش بیشتر از منو کیانابود یعنی ظاهرخیلی آرومی داشت ولی بر عکس ظاهرش،خیلی شیطون بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثلا داشتم درس میخوندم حواسم کلا پرت شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_بچه ها من مخم پوکید..سطح یادگیریم پایین اومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_منم مغزم دیگه جواب نمیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منم همینطور...کلا حواسم پرت شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_ساعت چنده??
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه ساعت گوشیم کردم_دو ونیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس با نیش باز گفت_بریم دوردور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آخه عقل کل کی ساعت دو نصف شب میره دوردور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس باهمون حالت گفت_ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_بروبابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس با یه حالت مسخره ای روبه کیانا گفت_پس چی کار کنیم?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_بخوابیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینطور داشتن با هم. بحث میکردن که فکری به سرم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم دوتاشونو نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچه ها بسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_بس نیست گلرنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس خودشو مظلوم کردو گفت_جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای وقتی مظلوم بودچقد ناز میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنا خودآگاه اخمم کمرنگ شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتاشون منتظر نگاهم میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه کیانا گفت_نمیخوای بگی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من یه فکری دارم...مودم که داریم لب تابم که داریم بریم باپسراچت کنیم بزاریمشون سر کار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیدونستم نفس عاشق این کاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو تهرانم که بودیم این کار یکی از سرگرمی های همیشه مون بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا با نیش باز نگام کردو گفت_وای چقد دلم برای این کارمون تنگ شده بود..موافقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس با نیش شل تر گفت_عاشقتم تانی جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس بریم دمو دستگارو بیاریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقریبا نیم ساعت شد که نفس با یه پسری به نام شاهین چت میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی خسته کننده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس چرا اینجوری شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچیم منو کیانا میگفتیم بریم بایکی دیگه میگفت کارتون نباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اینکه شاهین نوشت_خوشحال شدم از آشنایی فعلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس نوشت_نههههههه صبرکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوشت_باشه..بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس نوشت_خیلی نامردی ...من ازت حامله ام. khyalnist@
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایول نفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشت برام چشمک زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیاناهم معلوم بود خوشش اومده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاهین نوشت_چییی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس نوشت_چیو کوفت....چطور میخوای جواب این بچه بی گ*ن*ا*هو که پاشو کشیدی به این دنیا بدی؟؟؟ ها؟؟من ازت حامله ام میفهمی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوشت_برو بابا خانم..عجب غلطی کردم با شما چت کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس نوشت_من ازت شکایت میکنم.. اون موقع که میخواستی باهام حال کنی خانمت بودم الان شدم خانم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوشت_غلط کردم گ...خوردم آخه این چه کاری بود نصف شبی کردم اصلا دیگه نمیام تو فضای مجازی... با نیم ساعت چت زن دار شدم بچه دارم شدم..غلط کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم بلاکمون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی زدیم زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجورتا ساعت پنج ونیم چت کردیم و خندیدیم بعدم خوابیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir@Khyalnist
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح باصدای زنگ از خواب بیدارشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوجهی بهش نکردم دوباره پتو رو کشیدم رو سرم و چشمامو بستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس کیانا و تانیا کجان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاَه ه ه فکر کنم باز کیاناخانم رفته نون بگیره کلید یادش رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا غرغر از جام پاشدم دیشب رو کاناپه خوا بم برده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام نیمه باز بود خیلی خوابم میومد به زور تا دم در خودمو رسوندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو باز کردم انقدر خسته بودم دیگه چشمام باز نمیشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباچشمای بسته شروع کردم: احمق بیشعور صد بار بهت گفتم وقتی میخوای بری نون بخری این بی صاحابم باخودت ببر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو کشیدم رو دیوار که جاکیلیدی رو پیدا کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیداش کردمو کیلیدو برداشتم و کوبیدمش وسط سینه کیانا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنتونست بگیرش و افتاد زمین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال، برش میداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره شروع کردم_چند بار باید بهت بگم ..بیشور این کلید لعنتی رو با خودت ببر که من نخوام از خوابم بزنم...کیانا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجوری داشتم حرف میزدم که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه صدای مردونه ای گفت_فرشاد ساعت چنده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون یکی که فکر کنم فرشاد بود بعد کمی مکث گفت_سه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه صدای دیگه...تقریبا آشنا بود گفت_پس صبح نیس ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد کمی مکث گفت_چشماتو باز کن...بعد حرف بزن....برو دوستات م اگه خوابن.... بیدار کن سرو وضع تم درست کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی با من بود؟؟...خب آره دیگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس کیانا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاد دیشب افتادم تا پنج صبح چت میکردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس هر سه مون خسته بودیم و تا الان خوابیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاد چند دقیقه پیش افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداها تو سرم پیچید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فرشاد ساعت چنده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت سه بعدازظهرِ؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای ینی اینا که جلو درن کیانا نیستن؟...خب معلومه نیستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدا آشنا دوباره اومد_چشماتو باز کن ...نکنه دوباره خوابت برد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروم لای چشمامو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تعجب زیاد بیشتر بازش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تا پسر....دوتاشون آشنا بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاِ...این همون پسره اس که روز اول دانشگاه باهاش برخورد کردم .....اونم همونیه که ازمون پرسید _اتفاقی افتاده؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس اون یکی کیه؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب نگاهشون میکردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه سه تایی سر تا پامو از
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنظرگذروندن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونی که ناشناس بود گفت_میشه بری یه لباس درست حسابی بپوشی.کارتون داریم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم سه تایی زدن زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم نگاهشون کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه لباسام چشونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خودم داخل آینه قدی کنار در نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلوار پام نبود...یا خدا...یه لباس خواب گشاد سفید تنم بود که تاروی رونمو گرفته بود روشم عکس یه خرس صورتی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای فکرکنم مامان وقتی میخواسته چمدونمو ببنده اینو اشتباهی از کشوی نیلا برداشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم دیشب چون خوابم میومد خیلی به این موضوع توجه نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع پریدم اونور درو با یه لبخند نگاهشون کردمو دروبستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره شروع کردن به در زدن..ای خدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچسبیده بودم پشت در....آبروم رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا وتانیا بیدار شدن اومدن بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا چشماشو خمارکردو گفت_نفس چرا وایسادی در بی صاحابو باز کن سرم رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا کشو قوسی به خودش داد وگفت_وای چقد خوابم میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع گفتم_بچه ها بدویید یه لباس خوب بپوشید اون سه تا پسر که همسایمونن اومدن کاررمون دارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_خب درو باز کن بیان تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_حالا انگار چه کسایی ان که لباس خوبم بپوشیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آخه شعبون بی مخ با این لباس خواب توریت میخوای جلوی سه تا پسر غریبه بشینی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم سریع رفتم داخل اتاقو آماده شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیاناوتانیا هم با کلی غرغر آماده شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی پردیم تو دستشویی و به صورتامون آب زدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون خیلی وقت بودمنتظر بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسامونو با عجله انتخاب کردیم وپوشیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی دم در ایستاده بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو دراز کردم و درو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشش تایی باهم گفتیم_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی از سر تاپامونو نگاه کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا پوزخند زدو گفت_تموم شدیم.... بسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تاشون با هم پوزخند زدن و یکیشون گفت_قبل از اینکه درو باز کنید بد نیس یه نگاهیم تو اینه به خودتون بندازید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیدونستم سرو وضع مون افتضاح برای همین گفتم_میشه کارتونو بگید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_طولانیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب بگید دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناشناسه گفت_ میشه بیایم داخل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا و کیانا از جلوی در رفتن کنار ولی من همچنان سر جام بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_نمیخوای بری کنار؟؟..وقتمونو نگیر زود برو کنار بیایم موضوع رو بگیم و بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم_نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه سه تا دختر تنها با سه تا پسر غریبه توی یه خونه خالی.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال نفس تو دیگه مخت خیلی انحراف داره.....اِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناشناسه_بیخیال رادوین....بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز جلوی در رفتم کنار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتوجه منظورم شدن و اومدن داخل....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا راهنمایشون کرد به سمت پذیرایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی کنار هم روی مبل سه نفره نشسته بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون گفت_میشه بشینید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواستم جواب بدم نفس گفت_نه.. خونه خودمونه هر کاری دوست داشتیم میکنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا راه افتاد سمت مبل دو نفره روبه روی پسرا نشست نفس هم کنارش نشست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم روی مبل تک نفره کنار نفس نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتاچهل ثانیه کسی حرفی نزد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتااینکه نفس عصبانی گفت_ خب بگید دیگه...چرا ناز میکنید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونی که روبه روی نفس نشسته بود جواب داد_ناراحتی پاشو برو تو اتاقت عروسک بازیتو کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس با یه حالت بامزه گفت_شما اینجا چیکار میکنی خاله پاشو برو شیر تو بخور.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا پسره خواست جواب بده اونی که روبه روی من بود خطاب به کناریش گفت_رادوین بسه ......وقت نداریم.... بدجور اعصابم بهم ریخت_هی میگن وقت نداریم وقت نداریم .....خب وقت نداری زود باش بگو برو دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونی که روبه روی تانیابود گفت_اول اسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمکث کوتاهی کردو گفت_آراد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکناریش_رادوین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فرشاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرادروبه تانیا باسردی ولحنی خشک گفت_وشما؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا مثل خودش جواب داد_تانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس مثل بچه ها سرشو انداخت پایین و باگوشه روسریش بازی کردو گفت_مامانم گفته اسمتو به غریبه ها نگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***********************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا و کیانا تک خنده ای کردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو که گرفتم بالا با پوزخند رادوین خره مواجه شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای مرگ...سه تاشونم که پوزخند سر خودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_نگو به درک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد منتظر چشم دوخت به کیانا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا تا خواست چیزی بگه سریع گفتم_به نام خدا نفس هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین با یه حالت مسخره گفت_تاحالا کسی بهت گفته خیلی بامزه ای؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حالت خودش جواب دادم_نه.. تو اولین نفری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_نازبشی کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا برای خاتمه دادن به کل کل ما سریع گفت_ منم کیانا هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا ام هیچ عصاب مصاب نداره ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرشاد_خب....بریم سر اصل موضوع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد شروع کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی چشم دوخته بودیم بهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوینو فرشادم هرازچندگاهی نگاهش میکردن و بعد به یه جایه نامعلوم نگاه میکردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد_خب...ماسه تامون داخل خانواده های پولداری زندگی میکردیم و برای دانشکاهمون تاحالا از تهران خارج نشده بودیم تااینکه زدو شیراز قبول شدیم.....ما نمیتونستیم حداقل یک سال صبر کنیم که دوباره کنکور بدیم...به اندازه کافی دیر شده بود.. برای همین تصمیم گرفتیم بیایم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواست ادامه بده تانیا گفت_خب به ماچه..... ما سه تام تو خانواده پولداری بزرگ شدیم و از تهران اومدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد بالحن سردی گفت_صبر کنید بقیه حرفامو بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از مکث کوتاهی دوباره شروع کرد_بعد از قبول شدن تا یک ماه دربه در دنبال یه خونه لوکس توی بالا شهر شیراز بودیم .....خیلی زیادم به پستمونخورداما همه شون یه چیز میگفتن" به افرادی که مجرد هستن خونه نمیدیم."
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه بی خیالش شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرشاد به یکی از دوستاش که شیرازی بود سپرد برامون یه آمان خوب توی بالا شهر پیدا کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم یک ماه درگیر بود تا اینجارو پیداکرد....ما این چند وقت رو تونستیم تحمل کنیم ولی دیگه نمیتونیم.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین ادامه داد_هرشب غذاهای بیرون،، ظرف های نشسته،،از درو دیوار خونه لباس میباره ،،وضعیتمون بدجو....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم وسط حرفشو گفتم_به ماچه؟؟؟نه به ماچه آخه؟؟خودتون یه فکری کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_نکنه ته حرفاتونم به این ختم میشه که "پول بهتون میدیم بیاید کارای خونمونو انجام بدید"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_واقعا که شماها درباره ی ما چه فکری کردین؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین با حرص عصبانیت گفت_تا پایان حرفمون دیگه هیچکدوم حق حرف زدن ندارید...یکم صبر کنید بابا..اَه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم جواب بدم که تانیا کتفش زد تو کمرم...چیزی نگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_اوضاعمون خیلی بد شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوالانم بد هست برای همین باز دنبال خونه گشتیم ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اینکه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دفعه چشم دوختیم به فرشاد_دیروز یه خونه واقعا ایده آل پیدا کردیم....با اینکه صاحب این خونه هم حرف همون یکیارو تکرار میکنه ولی ما نمیتونیم ازش بگذریم....چون واقعا خونه ی قشنگیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره مکث کرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین شروع کرد و ما چشمامون رفت به سمتش_اصل ماجرا همین جاست که....... خونرو باهم شریک بشیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی نصف ماو نصف شما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_خب؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آخه نابغه مگه نمیگی به مجرد خونه نمیدن؟؟ماسه تا رو میخواین برید بگید چی؟ لحنمو تغییر دادم _این سه تا خانم همسایه خونه سابقمون بودن میخوایم اینجارو ازتون بخریم و شیش تایی داخلش زندگی کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین _حرف نزنی نمیگن لالی.... یکم صبر کن بقیشو بگم بعد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرشاد_رادوین بسه...بقیشم اینه که شما ها به میل خودتون صیقه یا عقد ما میشید که برای بنگاه داره صیقه نامه یا عقد نامه ببریم.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباتعجب نگاهشون کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*********************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو جم وجور کردم و گفتم_نه ...ما جامون خوبه ....مشکل خودتونه به مام مربوط نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینوکه گفتم یه چیزی محکم کوبیده شد پس کلم....نگاه کردم دیدم نفسِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه مرض داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم کردو گفت_چی چیو.. با حالت خودم گفت_جامون خوبه...به ما مربوط نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجای خودت حرف بزن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل خودش یکی زدم پس کلش و گفتم_یعنی چی ؟ نکنه میخوای قبول کنی؟؟....باسه تا پسر غریبه بریم زیر یه سقف بعد شناسنامه هامون سیاه بشه اسم یکی که نمیدونیم کیه و چیه بیاد کنار اِسم هامون....فقط به خاطر اینکه توی یک خونه ی لوکس زندگی کنیم اونم واسه سه،چهارسال .....بعدم که لیسانس گرفتیم برمیگردیم تهران...اونوقت جواب خانوادمونو چی بدیم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس به فکر فرو رفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کیانا...نظرتوچیه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_منم با تو موافقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآراد_تصمیم با خودتونه...واینم بگم ما با شما کاری نداریم...مطمئن باشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرشاد_فقط سریع تر تصمیم بگیرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_و اینکه فقط اِسمامون میاد کنار هم ...وهیچ تعهدی نسبت به هم نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_باشه بابا ...حالا مگه ما قبول کردیم؟؟.. که برای خودتون میبریدو میدوزید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_خب؟...بعد سوالی نگاهمون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_نه..ما قبول نمیکنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_ما اینکاره نیستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برید سراغ اینکارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir************************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیتونستیم قبول کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون اجازه پدر مادرامون.....اصلا اینا به کنار چه طور می تونستیم اعتماد کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ما که نمیتونیم اعتماد کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرشاد_مطمئن باشید کارتون نداریم ما فقط و فقط هدفمون خونه اس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_ما جامون خوبه.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_بفرمایید بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین_پاشین بریم بابا ....دخترا خودشونو میکشن یه همچین پیشنهادی بهشون بدیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برید بهشون پیشنهاد بدید تا نمردن...خودشیفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_شماها فکر کردین ما از اون دختراییم؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_نخیر نیستیم...حالا بفرمایید برید تا دخترای دیگه نمردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرادبلند شدسرپاو روبه رادوین و فرشاد گفت_پاشید.....به اندازه کافی وقت تلف کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون دوتاهم پاشدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا دم در پشت سرشون رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا سرشو به طرفین حرکت دادو گفت_واقعا که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برید که دیگه برنگردین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم درو محکم بستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه هم کردیم آروم..طوری که نشنون زدیم زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نادیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#لحظه های عاشقی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوروز از اون ماجرا گذشته بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی بعدش چقد خندیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یاد آوری اون روز تک خنده ای کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_چیه ؟؟بگو تا مام بخندیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچی یاد دو روز پیش افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_وای..چقد خندیدیم...اون آخرش که نفس درو کوبید....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا با ته خنده تو صداش گفت_ولی خیلی پرو بودن...صداشو کلفت کرد_یه خونه لوکس پیدا کردیم و شما باید صیغه یا عقد مابشید....بعد با صدای خودش_آخه به ماچه؟؟؟نمیشه که ما دستی دستی خودمونو بدبخت کنیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا در ادامه گفت_مام سه تا دختر خوشگلیم، تحریک میشدن یه کاری دستمون میدادن و....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده یکی زدم تو سر کیانا و گفتم_منحرف....تو زیادی خودشیفته ای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس با خنده آروم زد به کله کیانا گفت_ منحرف....تو زیادی خودشیفته ای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت فرمون بودمو داشتم بهشون میخندیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتیم میرفتیم یکی از اون رستورانایی که نفس کشف کرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت شب بود....رسیدم به رستوران
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانم های محترم ابتدا کمربندتونو باز کنید..بعد در راباز کنیدو....گمشید بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_گم شیم؟؟؟ دلت میاد؟..من که جیک و جیک میکنم برات تخم طلا میکنم برات...گم شم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_چی؟؟؟؟جیک جیک میکنی؟؟؟ تخم طلا میکنی؟؟؟ مگه جوجه تخم میکنه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_اِِِ...حالا هرچی؟بریم ...معده و رودم دارن کارای + انجام میدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده گفتم_دیوونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین پیاده شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پله ها رفتیم بالا و رسیدیم به در رستوران .... رستوران شیکی بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir********************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین که پیاده شدیم به دورو اطرافم نگاه کردم ....وااااای چه ماشینایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پله ها رفتیم بالا و به در رستوران رسیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر باز شد و رفتیم داخل ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir**********************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه شیکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموسیقی زنده داشتن و آهنگی که میزدن ملایم و عاشقانه بود...حس خوبی به آدم دست میداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزوصندلی های بارنگ نارنجی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآبنمای بسیار زیبایی که صداش از صدای موسیقی زیبا تر بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاغذ دیواری نارنجی و سفید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از گارسون ها اومدطرفمون و به سمت یکی از میز ها هدایتمون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگارسون رفت....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_فضاش قشنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره فضاش خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_باید ببینیم غذاشم مثل فضاش خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگه از گارسون ها اومدو سفارش گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بعد اینجا میریم پارک و یکم که راه رفتیم غذامون هضم شد .... دوچرخه کرایه میکنیم و میریم تو پیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا_ای خدا باز شروع شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_بریم....حال میده....خیلی وقته دوچرخه سواری نکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای کیانا ب*و*س پرت دادم وگفتم_قربونت کیانا جونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#نادیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#لحظه های عاشقی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir⃣⃣
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتانیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقیقه گذشت تا غذارو آوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوردیمو پاشدیم که ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_بریم دستشویی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_دستشویی برا چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یک داری یا دو؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_دیوونه ها...نه یک دارم نه دو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس_بریم تو آینه دستشویی خودمونو مرتب کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیانا_مرض بگیری ...خب از اول مثل آدم بگو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت دستشویی راه افتادیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***********************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراز
۱۹ ساله 10بغض بی پناه فکر کنم تو همین برنامه هست
۴ ماه پیشفروغ
00بغض بی پناه
۱ ماه پیشدلارام
00خیلی باحال بود کلی باهاش خندیدم ، عالی
۲ ماه پیش....
00موضوعش تکراری بود
۴ ماه پیشساغر
۱۵ ساله 42بهترین رمانی بود ک تو عمرم خوندم واقعا عالیه دست نویسندش درد نکنه
۲ سال پیشنیایش
141برو رمان مگس بخون خیلییییی قشنگه از خنده دل درد میگیری و هم قشنگه یا رمان نه سیاه بود نه سفید
۲ سال پیش......
10چرا اینجوری دختر هارو میارید آخه کدوم دختری وقتی خیانت میبینم باهاش سریع کنار میاد شما اگر میخواستید رمانتون رو تنوع بدید باید اون هارو وقتی که دختره خیانت دید جدا میکردین نه بخاطر مادر شوهرش!
۹ ماه پیشنیروانا
21اگه این بهترین رمانیه که خونیدن پس بهتره دیگه سمت رمان خوندن نرین! اگه کلاهداران، خیمه شب بازی، پانتومیم، زندگی سیگاری، حکم کن، بیگانه ، طاعون و خیلی از رمان های دیگه هیچ وقت همچین حرفی نمیزنید
۹ ماه پیشدل
00بیگانه همونی که با برادر شوهرش ازدواج میکنه
۴ ماه پیشمحیا
۱۴ ساله 10عالیه حتما بخونید
۴ ماه پیشYeganeh
۱۵ ساله 00رمان قشنگی بود ولی بعضی از قسمت ها خیلی خلاصه میشد و توضیحی نداشت و به نظرم اخرشم باید یک جور دیگه تموم میشد خیلی خلاصه و نامفهوم تموم شد و ای کاش از زبان پسرا هم مینوشتید بازم ممنونم:)♡
۴ ماه پیشزهرا
۱۹ ساله 00خیلی خوب بود😘❤
۵ ماه پیشایدا
۱۴ ساله 00خیلی خوب بودههههههه عاشقش شدممممم
۵ ماه پیشasma
00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
نیلا
۱۵ ساله 00خوب بود ولی خیلی خلاصه داشت و صحنه هاشو زیاد نمیگفتین😊
۶ ماه پیشمولان
00بسیار عالی بود واقعا
۶ ماه پیشمینو
00بی نظیر بود من حتی کلی از قسمت هاش گریه کردم عاشقش شدم و هر چی بگم براش کمه خیلی خیلی از نویسنده اش ممنون 😘😍🤩🥰🥰
۷ ماه پیشماهرخ
00قشنگ بود
۸ ماه پیشهانا
۱۹ ساله 00عالییییی
۸ ماه پیشآرتین
۱۶ ساله 30چرت ترین رمان زندگیم این بود، دختره شوهرش خیانت میکنه لا یه ببخشید***میشه پنج سالو تو یک دیقه خلاصه کردن، کلی چرت و پرت دیگه
۱۰ ماه پیش
مرمر
۳۰ ساله 00سلام دوستان کسی اسم این رمان رو میدونه ژانرش هم پلیسی عاشقانست دختره پدرش رییس زندانه خودش هم پزشک زندان بعد کمک میکنه به پسره که فرار کنه