رمان سایه سرگردان به قلم ساناز زینعلی
ماهنوش به کمک برادرش، بهنود تصمیم دارد حیاط خانه قدیمی و آجرنمای مادربزرگش را تبدیل به کافه کند. برای گرفتن مجوزها و کارهای اداری آن به ارگانها و نهادهای مخصوص مراجعه میکند که در پی این رفتوآمد، آقازادهای را میبیند که در گذشته دلبسته هم بودند اما به جبر زمانه از هم دور شده بودند. ماهنوش تصمیم میگیرد دورادور او را زیر نظر بگیرد تا زمان مناسب رویاروییشان فرا برسد.
بهنود پس از افتتاح کافه به دلیل پیوستن به ناوگان کشتیرانی نمیتواند همراه ماهنوش باشد، اما او را با دوستانش آشنا میکند تا در نبود او، هم هوای ماهنوش را داشته باشند و هم جای خالی او را پر کنند. آشنایی با دوستان بهنود، زندگی ماهنوش را زیر و رو میکند.
هنوز عضو رمان نشدی؟
همین الان روی دکمه "ارسال درخواست عضویت" بزن تا درخواستت برای نویسنده ارسال بشه و نویسنده راهنماییت کنه چطور عضو رمان بشی
کد عضویت داری؟
کد و وارد کن
۲ روز ۱۲ ساعت ۹ دقیقه آینده
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
خوب
در پارت 100خوب
۲ روز پیشNahid
در پارت 100خوبه
۶ روز پیشفاطمه
۳۱ ساله در پارت 800خیلی گنگه!اصلا یجاهایی تو فکرمیرم ک ماجرا از چی قراره!پرش های بی مقدمه ویهویی،اضافه شدن شخصیت ها بازبصورت یهویی!
۷ روز پیشKimo
در پارت 100گیج شدم
۲ هفته پیشساناز زینعلی | نویسنده رمان
اوایل داستانه دوست من. کمی جلوتر بریم از گنگی داستان کم میشه و روایتی روان و شفاف رو میخونین.
۱ هفته پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
خوب
در پارت 200خوب