رویای مهتاب به قلم مبینا طاهری طیب
مهتاب دختری در خانواده مرفه بود.به دلیل اختلاف پدر مادرش و بحث های همیشگی به خانه ی مادربزرگش پناه برده بود.عماد پسری بود که مهتاب عاشقانه دوستش داشت؛اما بورسیه آمریکا شده بودو بین آینده ی درخشان و مهتاب یکی را باید انتخاب میکرد ساعت ها با خود کلنجار می رفت کدام یک را...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
Narges.g
در پارت 3820یعنی واقعا تموم شد؟ بااینکه پارت ها کم بودن ولی جالب تموم شد، خوشم اومد
۲ هفته پیشآمینا
در پارت 3820رمان تموم شد؟؟یعنی بهم رسیدن.عماد پای عشقش موند چه قشنگ🥰🥰🥰
۲ هفته پیشآمینا
در پارت 3700من حدس زدم که نفس عاشق عمادِ ولی اینجا نگفتم واقعا چه بیشعور🤐
۳ هفته پیشمریم گلی
در پارت 3700خدا شر اینجور دوستها رو که از دشمن هم بدترن از روی زمین برداره ،
۳ هفته پیشاسرا
00خوب ریگ نفس پیداشدعالی وممنون پارت***جبران کردی😘
۳ هفته پیشنرگسی
در پارت 3710برگاام..چی فکر میکردیم و چیشددددد
۳ هفته پیشAa
در پارت 3700وای دوست صمیمیش چی از آب در اومد😲👏⚘
۳ هفته پیشبانو
۳۴ ساله در پارت 3600خوب که چی تکراری میزاری😏
۳ هفته پیشMoon
در پارت 3600واقعا چرا اینطوری میکنید لطفا به مخاطبتون احترام بزارید سالی یدونه پارت میزارید اونم چهار خطه انگار فقط دوست دارید همرو تو خماری نگه دارید
۴ هفته پیشفرزانه
۳۱ ساله در پارت 3600سلام نویسنده جان چرا انقدر پارت ها کمه؟؟؟ چرا دیر به دیر؟؟؟قبلی ها یادمون نمیره خواهشاً منظم پارت بزار،😉
۴ هفته پیشآمینا
در پارت 3600چی شد یهو چرا نفس اینقدر از عماد بدش میاد🤨🤨
۴ هفته پیشاسرا
در پارت 3600ازاون پارت تاالان معمانفس آمدحالابه عمادربط داره🥺
۴ هفته پیشنرگسی
در پارت 3400بازم که تکراریه، اه
۱ ماه پیشAa
در پارت 3500تشکر برای رمان زیباتون سال نو مبارک👏💐
۱ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
اسرا
در پارت 3810جدایی اون اتفاق تقصیرنفس بودممنون خانمی امیدوارم زودرمان جدیدبخونیم ازتون