رمان رویای مهتاب به قلم مبینا طاهری طیب
مهتاب دختری در خانواده مرفه بود.به دلیل اختلاف پدر مادرش و بحث های همیشگی به خانه ی مادربزرگش پناه برده بود.عماد پسری بود که مهتاب عاشقانه دوستش داشت؛اما بورسیه آمریکا شده بودو بین آینده ی درخشان و مهتاب یکی را باید انتخاب میکرد ساعت ها با خود کلنجار می رفت کدام یک را...
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
هانیل
در پارت 110این پارت خوب بود
۲ ماه پیشAlireza
در پارت 100بنظر زیباست
۴ ماه پیشمریم
در پارت 3500رمان خوبیه
۵ ماه پیشاسرا
در پارت 3810جدایی اون اتفاق تقصیرنفس بودممنون خانمی امیدوارم زودرمان جدیدبخونیم ازتون
۹ ماه پیشNarges.g
در پارت 3820یعنی واقعا تموم شد؟ بااینکه پارت ها کم بودن ولی جالب تموم شد، خوشم اومد
۹ ماه پیشآمینا
در پارت 3820رمان تموم شد؟؟یعنی بهم رسیدن.عماد پای عشقش موند چه قشنگ🥰🥰🥰
۹ ماه پیشآمینا
در پارت 3700من حدس زدم که نفس عاشق عمادِ ولی اینجا نگفتم واقعا چه بیشعور🤐
۹ ماه پیشمریم گلی
در پارت 3700خدا شر اینجور دوستها رو که از دشمن هم بدترن از روی زمین برداره ،
۹ ماه پیشاسرا
00خوب ریگ نفس پیداشدعالی وممنون پارت***جبران کردی😘
۹ ماه پیشنرگسی
در پارت 3710برگاام..چی فکر میکردیم و چیشددددد
۹ ماه پیشAa
در پارت 3700وای دوست صمیمیش چی از آب در اومد😲👏⚘
۹ ماه پیشبانو
۳۴ ساله در پارت 3600خوب که چی تکراری میزاری😏
۹ ماه پیشMoon
در پارت 3600واقعا چرا اینطوری میکنید لطفا به مخاطبتون احترام بزارید سالی یدونه پارت میزارید اونم چهار خطه انگار فقط دوست دارید همرو تو خماری نگه دارید
۹ ماه پیشفرزانه
۳۱ ساله در پارت 3600سلام نویسنده جان چرا انقدر پارت ها کمه؟؟؟ چرا دیر به دیر؟؟؟قبلی ها یادمون نمیره خواهشاً منظم پارت بزار،😉
۹ ماه پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
مریم
در پارت 500بدنیس