رمان ملاقات با مرد روسی
- به قلم پرستو مهاجر (پرستو عبدالهیان)
- ⏱️۱۱ دقیقه
- 5.9K 👁
- 14 ❤️
- 17 💬
هم به قول امروزی ها روشنفکرم اما ولی ! به خودم خوب نگاه می کنم می بینم هنوزم خیلی چیزها در مقابل آن مرد کم دارم یک جور ترس و شاید هم مضطربم، شاید کمی نیز دچار سردرگمی شدم. عادت داشتم ترانه زمزمه کنم یا جایی بشینم و به عکس هایش نگاه کنم آخه یک عکس مربع شکل چه حرفایی داره که به من بزنه، او هم مرا نگاه می کرد ،بدون هیچ عکس العملی! اما نه ...
نسیم
1جسارتا عزیزم انتقاد و نظر شخصی شما متین ولی انقدر صریح و بیرحمانه زحمتای نویسنده رو هم زیر سوال نبرین دیگه
۲ هفته پیشنسیم
0با سلام.اول از همه خسته نباشین.یه سوالی داشتم تلما عاشق فیودور بود و داشت بهش نخ میداد یا فقط الگوش بود
۲ هفته پیشالهه
0واقعا زیاد خوب نبود
۲ ماه پیشمجتبی
0قدرت قلم نویسنده درنوشتن واژگان ستودنیست وقتی که با تخیل قوی همراه شود...احسنت.
۳ ماه پیشبارمان
0تعداد فصلاش چقده ؟ چرا برای من یک فصل میاد؟🫤
۸ ماه پیشعلیرضا معتمدی
1باسلام.دراین رمانک اوج ارادت نویسنده به داستایوفسکی موج میزند واین چیزبدی نیست... نویسنده ازعشق دیوانه وارش از نویسنده روس *** برداشته وهرچه دل تنگش خواسته گفته...حقیقتش هسته خوبی دارد این داستان ولی بعضی جاها با شتاب نوشته شده که می توانست بهتر مکتوب شود... ولی درمجموع هوای تازه ای داشت این کار.
۹ ماه پیشرویا
0واقعا عالی،عجب داستان نویسی پیشرفتی داشته،خوشم اومد.
۱۰ ماه پیشاکرم
1واقعا خوب بود ممنون از نویسنده خوش ذوق و با مطالعه،داستان نویسی تمرین و استعداد میخواد که بتونه به دل آدم بشینه
۱۲ ماه پیشفاطی
5چه سمی بود آخه....
۱ سال پیشم.م
5در یک کلمه چرت
۱ سال پیشدخترک سرد
3افتضاح بود
۲ سال پیشزینب
0اولش عجیب بود اما در نهایت من رو به خواندن کتاب ترغیب کرد
۲ سال پیشم
3این چه کوفتی بود هم متنش تکرار مسخره بود ،هم مفهومش مسخره بود ،از این نویسنده بعید بود این چرت وپرت
۲ سال پیشعجب
0عجب
۲ سال پیشیک خواننده
3خیلی مسخره بود
۲ سال پیشsalomeh
1داستانتون قشنگ بود. حتی خودمم نمی دونن چرا ولی حس بسیار خوبی به داستان ملاقات با مرد روسی دارم. از داستان های کوتاهتون بسیار خوشم میاد . همینطور زیبا و قشنگ به نوشتن ادامه بدید...
۲ سال پیش
نازنین
7خیلی خیلی بد بود افتضاح وقتمو حروم کردم