هم به قول امروزی ها روشنفکرم اما ولی ! به خودم خوب نگاه می کنم می بینم هنوزم خیلی چیزها در مقابل آن مرد کم دارم یک جور ترس و شاید هم مضطربم، شاید کمی نیز دچار سردرگمی شدم. عادت داشتم ترانه زمزمه کنم یا جایی بشینم و به عکس هایش نگاه کنم آخه یک عکس مربع شکل چه حرفایی داره که به من بزنه، او هم مرا نگاه می کرد ،بدون هیچ عکس العملی! اما نه ...

داستان درمورد دختری به نام فرنگیس است که با پسری به نام پویا در کافی شاپ قرار می گذارد. اما این قرار سرنوشت همه چیز را مشخص می کند ...

داستان درمورد پسر جوونی به نام مسیح هست که عشق وعلاقه خاصی به کتاب خواندن داره اما پول نداره تا کتاب بخره . تصمیمم میگیره که کتاب دزدی کنه تا اینکه عاقبت .....‌‌ ادامه ماجرا

داستان در مورد مرد کتاب خوانیست که تمام عمر خود را صرف خواندن کتاب میکند و در زندگی هیچ چیز از کتاب برایش مهمتر نیست تا اینکه اتفاقاتی رخ میدهد....

داستان خوش زبان درمورد پسری به نام جعفر هست که لکنت زبان داره وهمه هم شاگردی هاش و فامیل ها مسخره می کنند وبهش می خندند تا اینکه ...

داستان درمورد پسر بیخیالیه که کلا به فکر زندگی و آیندش نیست و البته دست بزن هم داره. یه روز کلانتری میگیردش و پاش به دادگاه باز میشه و ادامه ماجرا ...

داستان درمورد یه مرد عاشقه. ولی عشقش فرق میکنه. رادیو . از بچگی عشق رادیو داره تا اینکه از طرف صدا وسیما دعوتش می کنند و ادامه ماجرا...

داستان درمورد زنی قاتل یا بهتره بگم قاتل سریالی هست که برای امرار معاش زندگیش مجبور میشود به شیوه های مختلف آدم بکشد تا اینکه ....

داستان درمورد معلمی است که حال تمام دانش آموزانش را میگیرد ، یک روز یک دانش آموزی سرکلاسش متلکی می اندازد و معلم درصدد تلافی کاری می کنه که ...‌‌

داستان در مورد مرد تریاک فروشی به نام اصغر هست که با شخصی به نام مهدی رفت وآمد می کند. اصغر از مهدی پول کلانی قرض می کند وطبق قرار داد پول به مهدی بر نمی گرداند. اصغر برای مهدی زرنگ بازی درمی آورد که دراین حین اتفاقی می افتد و ادامه ماجرا ....



ماه خاکستری لحظاتی پیش

من تک دختر پادشاه هرویین ایران، ملقب به افعی هستم.. هر جایی که میرم با لیموزین میرم! دوتا سگ ژرمن سیاه همراهمه و چهارتا بادیگارد دو برابر هیکل خودم! دختر مغروری بودم که هیچ وقت به قیافه بادیگاردام دقت نمی کردم و اونا رو اصلا در حد خودم نمی دونستم... تا اینکه یه روز توی یه مهمونی دشمنای بابا من و یکی از بادیگاردامو گروگان گرفتن و انداختنمون توی یه اتاق... برای آزادیمون یه شرط گذاشتن... یه شرط خیلی عجیب....

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.