دوست داشتی؟
رمان مادمازل اثر باروونی

رمان مادمازل

  • 82.2K 👁
  • 226 ❤️
  • 372 💬

داستان من داستان زندگی مریمه…دختری که فقیر زاده شده و فقیر هم بزرگ شده.تنها زاده شده و تنها زندگی میکنه.دست سرنوشت اونو میبره به دنیایی جدید…خیلی جدید…عاشق میشه و عشقش با همه عشقا فرق داره…کهنه میشه و مثل شراب کهنه ارضا کننده تر و مثل اشیا عتیقه قیمتی تر…بامن و مریم همراه باشید…مریم از جنس من و شما دور نیست…از احساساتش دور نباشید… موضوع داستان و حتی برخی دیالوگ ها کاملا واقعی اند.چهره ها هم همینطور.اما اسامی گاه غیر واقعی و گاها حقیقی اند. ….

بیشتر...
شما میتوانید با نصب اپلیکیشن دنیای رمان، رمان مورد نظر را به صورت آفلاین و کامل بخوانید مطالعه رمان از طریق نصب اپلیکیشن
همچنین میتوانید بخش زیادی از رمان را به صورت آنلاین همینجا مطالعه کنید و در صورت تمایل اپلیکیشن را نصب کنید شروع مطالعه آنلاین رمان
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • زینب

    0

    خیلی زیاد اضافه گویی داشت.. شخصیت مریم خیلی سست بود درسته عقده محبت داشت ولی مسخره بود هم عاشق علی باشه هم کاوه باورم نمیشه رمان از واقعیت گرفته شده از واقعیت خیلی دور بود.بیشتر از این رمانهای عاشقانه و تخیلی بود

    ۲ هفته پیش
  • اوینا

    0

    خواهش میکنم قسمت اخرشو پاک کن و ادامشو بنویسید مثلاً چطور مریم برگشت فرانسه و چطور بچه دار شد

    ۳ هفته پیش
  • bano

    1

    خیلی جالب بود حتی اضافه گویی ها اکثرا جالب بودن و کمی ادامه دار میشد هم به نظرم بهتر بود

    ۴ هفته پیش
  • ماهلین

    0

    موضوع رمانه قشنگ بود ولی اینکه مریم هم علی رو میخواست هم کاوه داستانو مزخرف جلوه میداد کاش مریم تمرکزش رو علی بود،😐😂 می گفت علی زیباست با خودش میگفت ولی چرا همش به علی فکر میکنم بعد کاوه رو میدید می گفت کاوه با لبخند دلبرانه اش 😐 یعنی تا یه جنس مخالف میدید عاشقش میشد خیلی شخصیت مزخرفی داشت😐😕

    ۱ ماه پیش
  • نفس

    1

    رمان خیلی خوبی بود اما ب نظرم باید ادامه می داشت مثلاً تا جایی ک بچه دار بشن باید می گفت راجب این که مادموزل چطور ب فرانسه برگشت و با کاوه عقد کردن و کمی راجب زندگیشون و در آخر وجود بچه هاشون

    ۱ ماه پیش
  • مرجان

    0

    خیلی مزخرف بود بیش ازحد اضافه گویی داشت واصلاواقعی دیده نمیشد

    ۱ ماه پیش
  • مرجان

    0

    مزخرف ترین رمان عمرم بودحیف وقتی که صرف خواندنش کردم

    ۱ ماه پیش
  • ناشناس

    1

    اصلا خوب نبود پر از کفر بودن بود لطفا حذفش کنید

    ۲ ماه پیش
  • ناشناس

    1

    اصلا خوب نبود پر از کفر بودن بود لطفا حذفش کنید

    ۲ ماه پیش
  • مینو

    3

    خیلی خیلی عالی بود 🥹 ادامشو هم کاش بزارید

    ۲ ماه پیش
  • آمنه مادموزل

    2

    خیلی عالی بود عاشقش شدم منم ترغیب میشدم

    ۲ ماه پیش
  • افسون

    5

    رمان خوبی بود کاش کاوه رو ب عنوان پدر قبول میکرد با علی ازدواج میکرد

    ۲ ماه پیش
  • سلطان غم

    3

    موضوع رمان خوب بود ولی خیلی اضافه گویی داشت و پایان رمان افتضاح بود.

    ۳ ماه پیش
  • Hadiseh

    1

    متاسفانه رمان خوبی نبود،بیش از حد اضافه گویی داشت،در حدی که حوصله سر بر و کلافه کننده بود،یه جاهایی اغراق زیادی در احساسات واتفاقات شده که خوب نبود. در کل از ده امتیاز من بهش دو میدم.

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه

    0

    مضخرف و بیش از حد کتابی

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.