رمان لبخند خدا به قلم مینا نصیری
گاهی در تاریکی و ظلمات، تنها کورسوی امیدی میتواند، از قعر ناامیدی به اوج امیدواری برساندمان و لبخند خدا را بدرقهی راهمان کند.
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ دقیقه
زهرا
10خیلی مسخره بود
۲ ماه پیشمجنون
00خوب خوب اما نفهمیدم بچهه چی میشه
۴ ماه پیشناشناس
۱۲ ساله 00گند بود
۷ ماه پیشگل افتاب
00خوب بود خدار شکر که برگشت
۸ ماه پیشB
20اصن خوب نبود..معلوم نبود چی ب چیه و اصلا نفهمیدم چی شد.
۱۲ ماه پیشرستا
۱۶ ساله 20کوتاه مختصر و مفید به نظرم قشنگ بود ولی یه سوال بچه ی نوزاد چجور داشت لواشک می خورد؟ و اینکه اصلا لواشک از کجا آورده بود؟
۱ سال پیشکیارش
21راستش یکم نامفهوم بود و با اینکه سعی داشت انید بازگشت به زندگی رو نشون بده اما خیلی ساده بود و مثل بازگشت به زندگی بود که توی هر فیلم ساده ای می بینیم.
۱ سال پیشخیلی رمان کوتاه بود
04خوشم نیومد
۱ سال پیشBlue sky
30عالیه پیشنهاد می کنم حتما بخوانید. با اینکه زیاد مطالعه دارم این داستان درعین حال که کاملا متفاوت با آنچه تاکنون خوانده بودم واقعا عالیه . متشکرم
۲ سال پیشزینب
00اصلا رمان نبود مثل به داستان بود
۲ سال پیش...
10هیچی نفهمیدم این دیگه چی بود!
۲ سال پیشنازنین
۱۴ ساله 00عالیییییییییییی
۲ سال پیش....
00مگ نه اینکه اون مادر و دختر روح بودن و از در رد شدن پس چطور روی لوله نشسته بود و باعث شد به مرگ نزدیک بشه و با بلند شدنش دوباره برگشت؟؟؟
۲ سال پیش.
30اصلا نفهمیدم چی شد
۲ سال پیش
د
00عالی یود