داستان هیوا داستان زندگی دختری معمولیست که دست سرنوشت بازی هایی را برایش رقم زده که مسیر زندگی اش را به واسطه گذشته خانواده اش ، تغییر می دهد . داستان مثل خیلی از داستانهای دیگر آبستن رازهایی است که یکی یکی روشن می شوند. و او تن به یک زندگی اجباری خواهد داد و سایه مردی در زندگی اش می افتد که هیوا از نیتش خبری ندارد. بعد از گذر چند فصل، داستان اصلی پوسته خود را می شکافد و نمایان میشود. داستانی موازی با خط اولیه.


65
64,859 تعداد بازدید
36 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۴ ساعت و ۵۲ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Mahshid

    00

    بدک نبود ولی خیلیم جالب نبود زیادی تخیلی بود

    ۲۱ ساعت پیش
  • الهه

    00

    خیلی خیلی خیلی قشنگ بود اصلاهم گیج کننده نبودکه بعضی دوستان میگفتن خیلی هم جذاب بودبرای شهادت عباس آقا ومردن عاشقانه خانومش هم خیلی گریه کردم واقعا همچین عشقایی روباید پرستید ارزش خوندن دوباره هم داره

    ۱۱ ماه پیش
  • م

    00

    والا قسمتای اولو که خوندم اینقدر غرق رمان شده بودم یه دفعه ماجرا عوض شد اصلا هنگ کرده بودم میخواستم ولش کنم ولی تا آخر خوندم خوب بود ولی عالی نبود

    ۱ سال پیش
  • فربد

    00

    خوب و سرگرم کننده...... ...

    ۱ سال پیش
  • دنا

    ۲۵ ساله 02

    بنظرم قسمتای اولش بهتربود منک دیگ قسمت های بعدشو نخوندم تازه خیلی هم پشیمون شودم

    ۲ سال پیش
  • Hamta

    11

    با اینکه در نظرات رمان خوبی هست وتایید شده ولی اصلا جذاب نبود .من خوشم نیامد.ممنون از نویسنده محترم.

    ۲ سال پیش
  • بهار

    20

    خیلی رمان زیبایی بود فقط نمیدونم چرا دلم میخاست ابتدای رمانو تا اخرش بخونم. اما جفتش عالی بود. ممنون از خانم***عزیز و خسته نباشید😇😇

    ۲ سال پیش
  • ماریا

    ۳۵ ساله 10

    خسته نباشی نویسنده عزیز

    ۲ سال پیش
  • Fghgfc

    10

    عالییییی حتما بخونید مممنون از نویسنده

    ۲ سال پیش
  • سیما

    10

    خیلی قشنگ بود مرسی

    ۲ سال پیش
  • معتاد رمان?

    ۲۲ ساله 00

    خیل خوب بود پیشنهاد میکنم بخونید شخصیت هیوای در رمان و بیشتر از خود شخصیت نویسنده دوست داشتم (همون هیوای سیاوش)

    ۲ سال پیش
  • Pari

    10

    عالی بود

    ۲ سال پیش
  • فرشته

    01

    رمان خوبی بود ولی یه کم گیج کننده بود،اول داییش بود بعد شد شوهر مادرش،به هر حال ممنون از نویسنده

    ۲ سال پیش
  • ...

    00

    اونی که داییش بود شخصیت داستانی بود که هیوا نوشته بود

    ۲ سال پیش
  • هَمنشینِ همیشگیه غم

    ۱۸ ساله 22

    خدای عزیزم شکرت ک قبل از اینکه دارفانیو وداع بگم این رمانو نشونم دادی 'جرقه های مطلوبی توذهنم به وجود اومد.قلم نویسنده قهار و توی بخش اول طنز آلود ومطلوب بود آرزو میکنم پریساغفاری رو روزی ملاقات کنم🤎

    ۲ سال پیش
  • اوا

    00

    عالی بود مرسی نویسنده عزیز

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.