رمان اشتباه کردم اشتباه کردی به قلم یاسمن نوایی
داستان درمورد زندگی یه دختر معمولیه که نه زیبایی افسانه ای داره و نه خیلی شروشیطون و لجبازه..!
اون دقیقا مثل منوتوعه..فقط یه چیزخاص داره!آوین قصه ی ما صداش فوق العادست و علاقه ی زیادی به خوندن داره اما اینو یه آرزوی محال میدونه...تا این که یه روز بطور اتفاقی با یه گروه خوانندگی آشنامیشه و این آشنایی مسیر زندگیشو تغییرمیده..
در ادامه اتفاقای غیرمنتظره ای پیش میاد..چیزایی که حتی فکرشم نمیکنید!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۲۳ دقیقه
اون لحظه دلم میخواست خرخره ی بیتو بجوم شایان ابرویی بالا انداخت و اشاره کرد که برم اونور.من دستو پام داشت میلرزید اما یه لحظه به خودم گفتم تهش چیه؟مگه میخام چیکارکنم؟یه همخونی سادس دیگه مث همون موقعایی که برای خودم میخونم.
خودمو زدم به اون راهایی که وقتی امتحان داشتم و لای کتابم بازنکرده بودم میزدم!
وقتی رسیدم جلوشون سنگینی نگاه پسری که بی تفاوت بهم خیره شده بودو حس کردم سرمو آوردم بالا و رومو ازش گرفتم.چرا اینجوری بود؟!آدمو معذب میکرد
دوباره یه نگاه دزدکی بهش انداختم صورت کشیده و گندمی ای داشت چشاش مشکی و بی حالت بود ازون چشایی که هیچی ر ازش نمیشه خوند.بامزه میزد! لب و دهن و بینیشم خوب بود.
صورتش صافه صاف بود انگار اصلا تاحالا ریش درنیاورده.از همه چیش بانمکتر اخم روی پیشونیش بود که اونو شبیه پسربچه هاس تخس میکرد.
ازونا که ادم دلش میخواد یه فصل بزندشون.
قبل از اینکه بفهمه دارم براندازش میکنم نگامو ازش گرفتم.
شایان گفت-بلدی دیگه؟
سری تکون دادم و شایان اشاره کرد بیتش پخش شد.
چشامو بستم و به حس خوبی که با این آهنگ پیدا میکردم فک کردم.تیکه ی اولش مال من بود:
#فدای سرت نباشه غمت نری و یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنار لبت فدای سرت عزیزم نباشه غمت
هنوز چشامو باز نکرده بودم که بقیه شو با همون صدای مسحور کننده شنیدم: فدای سرت نباشه غمت نریو یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنارلبت..فدای سرت عزیزم نباشه غمت.
سریع چشامو باز کردم و دوختم به دهن صاحب همون صدا که کسی نبود جز همون پسرتخسی که چندثانیه پیش دلم خواسته بود بزنمش.
ورسی که اون پسره خوند:
"فدای سرت برای همه شبا که سر هرچیز کوچیکی بود دعوا یه سره
گفتی مشکل منم دیدی رفتم؟الان بهتره؟حواست جمه؟
من چی...نه من که نمیشم به همین راحتی وابسته مث زیپ شلوار تنت..
این مصرفه ارزششو نداره خره خودش صد مدل بدتر از تو کلافه تره...خلاصه گو سگم رو
.... دورو ورم
رفیقام میگیرن سراغ توروازم...
یادم میاد اون شب تو اتاق که تورو زدم
فدای سرت عزیزم نباشه غمت!(زده بعد میگه فدای سرت)
نبینم شدی معتاد کک و علف تیکه کلامات همه فحشای رک و بدن از دید هرپسری خوراک .... خدافظ گل پرپر"
حرکات دستش و حالت خوندنش و بالا پایین کردن تن صداش آدمو خل میکرد.
یه پسر دیگه شروع کرد ورس بعدی رو خوندن.انصافا اونم صداش تک بود اما نمیدونم چرا من رفته بودم تو نخ صدای این پسر تخسه...
"سرامون داغ...روهم فقط میشد ل*ب*ا*مون باز...
خوندم-نرو زوده شب بمون
نگامو به پسر تخسه دوختم و خوندم-دره گوشه من بخوووون...او عه او
و یه همخونی دوتایی با پسر دومیه-حالا میگی کاش یادم میرفتی ولی...من یادم نی دقیقا...آخرین باری که به شوخیات واقن میخندیدم...
تنها خوندم-نامردی کردی ولی..من واقن بی تقصیرم..
پسر دومیه:الان بخوایم نیست امیر رفت....توام برو با هرکی رفتی عم..ولی بدون...فدای سرت نباشه غمت نری و یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنارلبت فدای سرت عزیزم نباشه غمت...
دوباره همین تیکه رو تکرار کردم...
و این بار نوبت شایان بود:
فدا سرت اگه به چشم نمیاد اون استیل تنت
اگه تو موندی و یه کشتی که غرقه
اگه تنها چشی که تو این خونه زل زده بهت چشمیه دره
واسم حیف نی یه ذره که
دیگه تو ب*غ*لم قصه شب نخونی
بدهکاریاتو به من حتی قسطشم نتونی بدی و واسه این که بیرون تا نصف شب نمونی
صب ب*غ*ل یکی پاشی که اسمشم ندونی
نبینم اون روزتو
نبینم مستیاتو
نبینم انقد چت باشی که تلف شی تا صب
نبینم بریدی
نبینم بخیه رو مچت
نبینم حک شده حرف بقیه رو پشتت
نبینم اون روزتو
که پرباشه ازیکی دلت
وقتی مثبتو میگیری از بیبی چکت
زنگ بزنی عر بزنی
اشک بریزی یه تک
جای چته پدی چته بگی بم پدی چمه:(
آهنگ که تموم شد همه تشویقمون کردن بیت با ذوق داشت بهم نگاه میکرد سری تکون دادم و خواستم برگردم سرجام که همون لحظه پسر تخسه که نمیدونم کی از جاش بلندشده بود اومد بشینه رو صندلیش و منم که داشم از اونجا رد میشدم پام گیر کرد به پاش البته نه دراون حدی که بیوفتم همون لحظه بیت آهنگ "این دوسه روزه"پخش شد.پسر تخسه که فک میکرد من داشتم میوفتادم بازومو گرفت و دم گوشم گفت-بخون
و به بقیم اشاره کرد.
ورس دختره تا این آهنگ خارجی بود و من قبل ازین که فرصت کنم بشینم مجبور شدم بخونم:
Lesedi :
Got a mind full of issues / Got a side that I fear too
Kept digging now every day\'s a struggle and I\'m in too deep in a lie
ناهید
۵۹ ساله 00سلام ممنون از نوبسنده عزیز داستان جالب وخوندنی بود ولی خیلی شعر***توش بود خوشم میاد از***ولی بعضی قسمتها نصف بیشترش شعر بود تا متن داستان به هر حال امیدوارم موفق وسلامت باشید.
۶ ماه پیشنازی
۱۸ ساله 00ولی باید بگم که به طرز فجیعی عاشق رمانت شدم چون طرفدار گروه وانتونز هستم و اینم کلا محتوایش این بود واقعا ممنون بخاطر این همه وقتی ک گذاشتی رمانو به آهنگا ربط دادی اهنگارو از اول تا***نوشتی واخرممرسی
۶ ماه پیشReyhaneh
10این رمان واقعا عالی بود من نزدیک۳بار خوندمش لطفا باز هم رمان های این شکلی بزارید♡
۱۱ ماه پیشالهه
00بعضی جاهاش واقعا قَروقاطی وپس وپیش بود خیلی جاهاهم تند تند جلو میرفت وداستان از دستت در میرفت خیلی هم آهنگ داشت تقریبا نصف رمان آهنگ بود
۱۲ ماه پیشMobi
40دیدی بعضی از رمانا رو ی بار میخونی انگار احترامشونو نگه میداری و لذتشو ناب میکنی و تو مغزت به عنوان ترین ها سیوش میکنی؟ اسطوره و این و مگس دقیقا مثل همین جور رمانان انقد که قشنگن مرسی از نویسنده❤️
۱ سال پیشاگه گفتی من کیم
30چقد متفاوت و بیست بود :)))
۱ سال پیشبهار
10عه من که خلاصشو خوندم گفتم کی زندگیه منو نوشته؟
۲ سال پیشالهام
۳۰ ساله 01خوب بود سرگرم کننده بود
۲ سال پیشمصی همون استاد
30سلام .صبر کنید من توضیح بدم برای کسانی که نمیدونند : گروه وانتونز ۶ عضو داشت : پدی آی ، کوروش ، سامی لو ، رها ، ربکا ، هلیا .که الان پدی آی رفته و آرتا جاش رو گرفته . بهش میگن آرتا میر
۳ سال پیشمصی همون استاد
30ادامه : آرتا و ربکا با هم رفیق هستند .کوروش و هلیا هم با هم .سامی لو و رها با هم ازدواج کردند تو این رمان منظور از بردیا :کوروش وانتونزه و منظور از آوین :هلیا هستش و بیشتر اتفاقات تو رمان واقعی هست
۳ سال پیشSogoli
00خب نه باید بهت تو اکیپ وانتونز هلیا هستش اما خوانندگی فقط رها سمی ارتا کوروش
۲ سال پیش...
50این رمان خیلی خوب بود شایدم چون راجب وانتونز بود من خوشم اومد😂 ولی جوری خوب بود که منی که ساعت ۸صبح باید پاشم تا همین الان یعنی ۴ داشتم اینو میخوندم
۲ سال پیشآرامش
12هرکی میگه عالیهپس کتاب لانه ویرانی بهاره گندمی چیه...با کتابهای اون سطح توقع بالا میره و اینجور رمانها بی مزه و آبکی جلوه میکنن.همش دوست دارم دوسم داری نیس ک...یکم هیجان توی رمان عالیه
۲ سال پیشReyhane
30بهتریییییین رمانی که تو کل عمرم خوندم و دیگه بعد از این رمان هیچ رمان دیگه ای به چشمم نمیاد...
۲ سال پیشZahra
40رمان عالی بود💯بازم از این سبک از رمان رو بزارین ممنون میشم🙏
۳ سال پیشمبینا
30این سبکی چیزی پیدا کردی؟
۲ سال پیشمبینا
30رمان مشابهش هست؟
۲ سال پیش
yasaman
00وقتی شونزده سالم بود و به شدت گروه وانتونز و هیپ هاپ رو دنبال میکردم این رمان رو نوشتم..امروز سرچش کردم و یه دنیا خاطرات برام زنده شد..کاش دانش نویسندگی بیشتری داشتم و بهتر مینوشتمش...