رمان اشتباه کردم اشتباه کردی به قلم یاسمن نوایی
داستان درمورد زندگی یه دختر معمولیه که نه زیبایی افسانه ای داره و نه خیلی شروشیطون و لجبازه..! اون دقیقا مثل منوتوعه..فقط یه چیزخاص داره!آوین قصه ی ما صداش فوق العادست و علاقه ی زیادی به خوندن داره اما اینو یه آرزوی محال میدونه...تا این که یه روز بطور اتفاقی با یه گروه خوانندگی آشنامیشه و این آشنایی مسیر زندگیشو تغییرمیده.. در ادامه اتفاقای غیرمنتظره ای پیش میاد..چیزایی که حتی فکرشم نمیکنید!
ژانر : عاشقانه
تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۲۳ دقیقه
ژانر : #عاشقانه
خلاصه :
داستان درمورد زندگی یه دختر معمولیه که نه زیبایی افسانه ای داره و نه خیلی شروشیطون و لجبازه..!
اون دقیقا مثل منوتوعه..فقط یه چیزخاص داره!آوین قصه ی ما صداش فوق العادست و علاقه ی زیادی به خوندن داره اما اینو یه آرزوی محال میدونه...تا این که یه روز بطور اتفاقی با یه گروه خوانندگی آشنامیشه و این آشنایی مسیر زندگیشو تغییرمیده..
در ادامه اتفاقای غیرمنتظره ای پیش میاد..چیزایی که حتی فکرشم نمیکنید!
دستمو زیر چونم گذاشته بودم و بی هدف به معلم ادبیات که تند تند چیزایی میگفت و بچه ها یادداشت میکردن خیره شده بودم. هیچوقت ادبیات برام اونقدی جالب نبوده که بخوام توضیحای معلمو گوش کنم و همیشه یه دور سطحی کتابو میخوندم و شعراشم یچیزی از خودم سرهم میکردم و مینوشتم،کلا آدم درسخونی نبودم و اگه همین نیمچه هوشم از پدرومادرم بهم نرسیده بود الان ول معطل بودم... خانم شوکران نگاهی بهم انداخت و گفت هدایتی چرا نمینویسی؟ بی تفاوت گفتم:بلدم خانوم. از بالای عینکش نگاهم کرد شاید باخودش فک کرده بود الان قبض روح میشم و میگم ببخشید ولی من همینجوری زل زده بودم توصورتش و به این فک میکردم که اگه موقع برداشتن ابروهاش کوتاهشونم میکرد چقدددد میتونست روح حافظ و مولانا و مهدی اخوان ثالث و مرحوم سپهری رو شاد کنه...!!! آخه ابروهاش خیلی بلند بود..اه..چرا معلم جماعت اصلا به خودشون نمیرسن؟(جسارت ب معلمانباشه این نظر دخترداستان ماست) به من چه اصلا با سقلمه ی ب*غ*ل دستیم به خودم اومدم و نگاهی بهش کردم..پرنیان اشاره ب انگشتش ک روی کتاب ادبیات بود و یه بیتو نشون میداد کرد و آروم گفت:بدو معنی کن تا رم نکرده... شوکران چنان نگاهی به پرنیان کرد که بیچاره خفه خون گرفت و از تصمیمش ک میخواست شعرو بهم برسونه منصرف شد. منم خونسرد و ریلکس بیتو خوندم و تند تند چندتا جمله سرهم کردم و معنیشم گفتم بعد آرایه ها و مخلفاتشم مشخص کردم و دوباره زل زدم توصورت شوکران..اما اینبار به جای این که برم تو نخه ابروهاش با تفریح ب ضایع شدنش نگاه میکردم..اه انقد بدم میاد ازین معلمایی که دوس دارن دانش آموزو بچزونن..! شوکران لال شد و ادامه ی درسشو داد منم دیدم حوصلم داره سر میره دفتر جلوی دستمو باز کردم و شروع کردم تکست رپ جدیدی که گوش کرده بودمو نوشتن...
با شنیدن صدای زنگ کتابامو ریختم تو کیفم و با خداحافظی کوتاهی صرفا برای رعایت ادب از پرنیان از کلاس بیرون اومدم. خیلی با کسی صمیمی نمیشدم و میشد گفت ک تقریبا هیچ دوستی ندارم.ینی خودم اینطوری راحت تر بودم حوصله ی دخترا رو نداشتم برعکسه بقیه همجنسام که از پسرابد تعریف میکنن من با پسرا راحت تر کنار میومدم..البته نه هرپسری! با دو کورس ماشین سوارشدن بلخره رسیدم خونه مامان و بابا اصرار داشتن ک برام سرویس بگیرن اما چون حوصله ی قانون و مقررات و آن تایم بودنو نداشتم زحمت صبحا تاکسی گرفتنو به جون میخریدم وقتی رسیدم خونه کتونیامو پرت کردم تو جاکفشی و رفتم داخل..آذین خونه نبودخدا میدونست این دفعه با کدوم دوس پسرش ناهاربیرونه وگرنه هیچوقت ظهرا نمیرفت جایی.. آذین تنهاخواهرمه که سه سال از من بزرگتر و21سالشه خیلی خوشگله...صورت سفید و چشما و موهای فندقی که البته موهاشو بلوند کرده و بهشم میاد.قد بلند و هیکل توپر و دخترونه ای داره و اونجوریم ک آرایش میکنه و لباس میپوشه باعث میشه پسرای زیادی دنبالش باشن البته اکثرن فقط دنبال ظاهرش!! چون از نظرای دیگه خیلی نمونه نیست... حالا نه که خودم خیلی نامبروانم!شونه ای بالاانداختم و دوتا همبرگر از فریزر دراوردم یخش آب شه تا لباسمو عوض کنم و بعد سرخشون کنم.. ی تیشرت مشکیaddidas(عایا درست نوشدم؟)و یه شلوار اسلش نوک مدادی پوشیدم و هدفونمو توگوشم گذاشتم...طبق معمول یه رپ پلی کردم و مشغول سرخ کردن همبرگر شدم..من عاشق رپ بودم...!درواقع میشد گفت که یکی از معدود دلایل زندگیم رپ بود حیف که دختر بودم و نمیتونستم خیلی جدی رپو دنبال کنم...البته صدامم خیلی پرفکت نبود ولی بدم نبود و کنار میکس و مستر شااااید یچیزی ازتوش در میومد...هعععی زهی خیال باطل ک من رپر شم.. همبرگرامو از تو تابه دراوردم.خوشبختانه نون باگت داشتیم برای خودم یه ساندویچ بزرگ درست کردم و همونجوری هدفون به گوش رو کاناپه ی گوشتالوی مورد علاقم ولووو شدم. ساندویچم که تموم شد رفتم تو اتاقم و گوشیمو چک کردم چند تا پی ام از سامیار و بچه های دیگه..با دیدن اسم سامیار روی صفحه ی گوشیم یاد مهبد افتادم...
مهبد یکی از دوستای خوبم بود تو مجازی باهم آشنا شده بودیم و پایه ثابت درد و دل و حرفای هم بودیم.نه ازین روابط مسخره ای که به هم داداش و آبجی میگن و پسره به بهونه ی داداش بودن هزارجور سوء استفاده از دختره میکنه ما واقعا دوتا دوست بودیم فارغ از جنسیت و انقد صمیمی که حتی درمورد خصوصی ترین چیزاهم باهم حرف میزدیم...چندباریم همو دیده بودیم و اصلنم مث داستانا عاشق هم نشده بودیم فقط این گردشا و دوردورای دونفری صمیمیتیمونو بیشتر کرده بود...یکی دوبارم براش خونده بودم و مهبد خیلی تشویقم کرده بود اما میگفت درست مهم تره زیاد دنبال حاشیه نرو و به این چیزا به چشم تفریح نگاه کن. خودش مدیریت خونده بود و کارخونه ی نساجی پدرشو اداره میکرد.درکل پسر خیلی خوبی بود و به عنوان یه دوست خیلی دوسش داشتم..نه برادر نه عشق نه هیچ چیزدیگه...فقط یه دوست.و با این که حدود شیش سال ازمن بزرگتر بود ولی خیلی خوب باهم کنار میومدیم. آخرین باری که دیدمشو خوب یادمه.... باهم رفته بودیم توچال.حالش خیلی گرفته بود میگفت اوضاع کارخونشون بهم ریخته چند تا از مشکلاتشونم گفت اما چون زیاد از حساب و کتاب و تجارت و اینجورچیزا سردر نمیاوردم چیزی حالیم نشد. بهش گفتم زیاد خودتو درگیرنکن بابا سکته میکنیا ازچند نفرکمک بگیر بجای غمبرک زدن... چهره ی گرفته و مشوش اونروزشو یادم نمیره... چندروز بعد بعم زنگ زد و با خوشحالی گفت که کارشون درست شده و برای استراحت و تفریح چن روزی داره میره شمال با دوستاش..طفلی خیلی دوست داشت منم با خودش ببره اما چون همشون پسربودن و دختر دیگه ایم همراهشون نبود منصرف شد و بهم قول داد که یه دفه م باهم بریم..منم با بدجنسی گفتم:ایشالا دفه ی بعد با حاج خانومتون ماه عسل تشریف میبرید شمال جناب...و اونم اونطرف خط ریسه رفت. این آخرین مکالممون بود! دوروز بعد وقتی جواب اسمو نداد بهش زنگ زدم و دیدم موبایلش خاموشه.اول گفدم خب شاید یه چیزی شده که موبایلشو خاموش کرده یا شارژش تموم شده...اما وقتی این خاموش بودن تا یکماه بعدشم ادامه پیدا کرد خیلی نگرانش شدم... تنها نشونی که ازش داشتم اسم شرکتش بود و وقتی از روی یه اسم به سختی شرکت نه چندان معروفشو پیدا کردم و به اونجا رفتم از چیزی که از کارمندای اونجا شنیدم واقن ناراحت شدم.. ((متاسفانه آقای شایسته یکماهه که فوت کردن)) آخیی..!پس پدرش فوت شده بود که موبایلش خاموش بود.. -خدا رحمتشون کنه اما من با پسرشون کار داشتم آقای مهبد شایسته.
پسرجوونی که کت جیرمشکی و پیراهن مشکی و شلوارکتان خوش دوختی پوشیده بود جلو اومد و مودبانه گفت:بفرمایید خانوم امری داشتید؟ -من با آقای مهبد شایسته کار دارم. نگاه پسر رنگ غم گرفت منو به سمت اتاقی راهنمایی کرد و تعارفم کرد بشینم بعد با گوشی ای ک اونجا بود گفت که دوتا قهوه بیارن. من منتظر بهش زل زده بودم. خودش شروع کرد:خوش اومدید خانومه... سریع گفتم:هدایتی هستم. لبخند بیجونی زد و گفت:بله خانوم هدایتی. من سینا محبی هستم معاون مدیرعامل...شما...مکثی کرد و گفت:شما رابطه ی خاصی با مهبد داشتید؟ منگ گفتم:داشتم؟؟؟؟؟!!!! محبی-بله..نمیدونم چطور بگم...شاید خودتون متوجه شده باشید که...که مهبد...فوت کرده! همینجوری زل زده بودم توصورتش انگار مغزم نتونسته بود جملشو آنالیز کنه چون معنیشو اصلن درک نکردم. گیج نگاش کردم و گفتم:ببخشید..م..متوجه نشدم چی فرمودید. سینا کلافه گفت:مهبد مرده خانوم...تصادف کرده..توراه شمال از جاده منحرف شدن و افتادن تو دره ماشینشون آتیش گرفته.... جنازه ی همشون سوخته...به سختی شناسایی شدن..متوجه شدین؟مهبد مرده... چشامو بستم..برای لحظه ی کوتاهی و بعد همه چیو درک کردم...مهبد مرده...!!!! مهبدمهربون مرده.. دیگه نیست! بهترین دوستم....... درحالیکه صدام میلرزید گفتم:شو..شوخی ک نمیکنید؟ بعد فهمیدم که مسخره ترین سوال ممکنو پرسیدم. سینا جوابی نداد و سرشو پایین انداخت.. دستامو جلوی صورتم گرفتم..خدای من..نه این نمیتونه واقعی باشه..مهبد خیلی جوونه امکان نداره مرده باشه. صدای درونم گفت:آخه احمق مگه این پسره گف مهبد پیرشد و مرد؟تصادف ک دیگه به پیر و جوون بودن ربطی نداره:|
مثل مسخ شده ها از جام بلند شدم و خواستم برم بیرون.
محبی نگران پرسید:حالتون خوبه خانوم هدایتی؟میخواین بگم براتون آبقند بیارن؟
سرمو به نشونه ی نه تکون دادم و بیرون رفتم.آبدارچی با سینی قهوه داخل اتاق سینا رفت.
چندقدم از اتاق دور شدم...ای خدا...چرا من ازون آدمایی نیستم که موقع فشارعصبی ازحال میرن؟!
باشونه های افتاده و چشمای نم گرفته ازشرکت خارج شدم...نگاهی به نماش انداختم..همون لحظه سینا با عجله بیرون اومد و تکه کاغذی رو به سمتم گرفت.
-مراسم چهلم اینجا برگزار میشه..اگه خواستید...
کاغذوگرفتم وزیرلبی تشکری کردم که بعید میدونم شنیده باشه..با اولین تاکسی ای که جلوی پام وایساد خودمو به خونه رسوندم..و اینجوری بود که مهبد بهترین و تنها دوستمو از دست دادم!
##################
ازین افکار چشام خیس شد ولی اشکامو پس زدم و تصمیم گرفتم این پنجشنبه برای شادی روح مهبد یه کار خیری انجام بدم...
راستش بعده اون دیگه با هیچکی دوست نشدم..شاید ی جور همصحبتی خیلی خیلی معمولی با سامی فقط همین.
کلا خیلی تنها بودم...مامان و بابام به خاطر کارای اقامتمون همش فرانسه بودن و مام قرار بود بعد از تموم شدن این کارا برای همیشه بریم اونور..من که برام فرقی نمیکردهیچ دلبستگی ای نداشتم...نه عشقی..نه دوستی..پس مهم نبود که کجا باشم...
حواسمو دادم به آهنگ و چشامو بستم.
***اینجا همه چی هستش...برا منه بی جنبه...که به هیچی نه نمیگم...نه نمیگم...ولی باید رفت...تا خستگیم درره...باید رفت..نپرسیدم برا چی رفت..کاش برنمیگشت..چون اونروزا دیگه برنمیگرده...باید رفت..اون روزا دیگه برنمیگرده***
از خواب که بیدار شدم ساعت7بود یه دوش گرفتم و یکم،فقط یه کم درس خوندم.چون زیست دیگه چیزی نبود که بخوام بپیچونم.بعدش آهنگ گوش دادم و خوابیدم.
روزای بعدی هم خیلی تکراری و یکنواخت اومد و رفت چند روزی بود که غروبا میرفتم پارک.هوا خیلی خوب بود و تو خونه رپ گوش دادن لطفی نداشت.
هدفونمو میذاشتم گوشم و با یه تیریپ لش میزدم بیرون..
یه روز که طبق روال رو یه نیمکت قفلی زده بودم رو یه تِرَک دستی روی شونم حس کردم..سریع چشامو باز کردم و دیدم یه دختر داره نگران و مضطرب بهم نگامیکنه..
بهش میخورد دو سه سال ازم بزرگتر باشه قیافش بانمک بود و خیلی لپ داشت ل*ب*ا*شم کوچیک و یذره قلوه ای بود.بینیشم بنظر میرسید که عمل کرده و موهاشو چتری ریخته بود توصورتش که یکم جلوی چشماشو گرفته بود.
دست از اسکن کردن قیافش برداشتم وهدفونمو دراوردم گفتم:کاری داشتین؟
با استرس گفت:ببخشید شما یه سگ ندیدن ازینورا رد شه؟
آخه بنده ی خدا من که چشام بسته بود
ادای فک کردنو دراوردم و گفتم:نه.. چطور؟
دختره مستاصل نشست رو نیمکت کنار من و گفت:سگم گم شده..نیم ساعتی میشه که آوردمش اینجا بگرده چند دیقه حواسم به گوشیم پرت شد یهو دیدم نیست..هرچی گشتم پیداش نکردم..نمیدونم چیکار کنم..
این جملاتو با درموندگی گفت دلم براش سوخت به نظر دختر خوبی میومد...از همه مهمتر این که لوس و حال بهم زن نبودوگرنه اصلا دلم براش نمیسوخت..
فکری کردم و گفتم:میخواید یه بارم باهم بگردیم؟
دختره شرمنده سری تکون داد و گفت:ممنون میشم...ببخشیدا
لبخندی زدم و گفتم:اشکال نداره.
بعد با دستم یه طرف پارکو نشون دادم و گفتم:من اونورو میگردم شمام برو اونطرف.
دختره سری تکون داد و گفت:پس شمارمو سیو کنید اگه پیداشد یه تک بندازید تا بیام.
شمارشو داد و گفت که اسمش بیتاس!
منم شماره رو زدم تو گوشیم و رفتم شروع به گشتن کردم.
حدود ده دیقه ای از گشتنم میگذشت که دیگه ناامید شدم چون تقریبا همه جارو گشته بودم.یهو فکرم رفت سمت درختچه های کوچیکی که یه قسمت از پارک بودن.
گفتم برم اونجارم بگردم که مطمئن شم.همین که داخل بوته ها و درختچه هاسرک کشیدم دیدم یه موجود کوچولو و پشمالوی کرم رنگ گیر کرده بین اونا و داره دستو پامیزنه.
اومدم بگیرمش که ترسید و شروع کرد به داد و بیداد کردن گوشیمو دراوردم و به دختره زنگ زدم و بهش گفتم که کجام.
اونم اومد و باهم سگه رو که اسمش پانی بود از لای بوته ها کشیدیم بیرون.
تا بیتارو دید پرید ب*غ*لش و خواست لیسش بزنه که بیتا نذاشت و در عوض توب*غ*لش گرفتش و نازش کرد..
چه لاوی میترکونن اینا!!
منم مثه بز وایساده بودم اون وسط و به صحنه ی وصال اون دوتا نگاه میکردم...
عشق بازیشون که تموم شد بیتارو به من کرد و گفت:واقعا مرسی نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم..داشتم سکته میکردم آخه پانی خیلی کوچیکه اگه اتفاقی واسش میوفتاد..
با لبخند گفتم:بیخیال بابا کاری نکردم که وظیفه بود.
بیتا دستشو آورد جلو و گفت:از آشناییت خوشوقت شدم..شمارمو که داری..خوشحال میشم بیشتر باهات آشناشم.من گاهی عصرا پانیو میارم اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالیکه دستشو تو دستم گرفته بودم گفتم:منم همینطور ...اوهوم منم غروبا میام اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عه چه خوب پس حتما میبینمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند زدم و سرتکون دادم.وقتی از هم خدافظی کردیم برگشتم خونه و به مامان زنگ زدم تا درمورد کارای اقامتمون بپرسم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت یه سری مشکلاتی هست واسه سرمایه گذاری بابا تو اونجا که اگه حل شه و همه چی خوب پیش بره شیش ماه دیگه اونوریم.میخواستم زبان ثبت نام کنم..انگلیسیم بد نبود و یه چیزایی حالیم میشد ولی دوس داشتم اگه قراره اونجا زندگی کنیم یکم پیش زمینه ی زبون فرانسوی رو داشته باشم...به علاوه این که زندگیم کمی ازین یکنواختی درمیومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهرحال بخاطر دودلی ای که داشتم و اونم از بی حوصلگیم سرچشمه میگرفت اقدام خاصی برای این کار نکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرسامو یکی درمیون میخوندم و نمره هام حول و حوش17/18میچرخید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماه اسفند و رخوت روزای نزدیک بهارم مزید برعلت شده بودن که کلا درس و مدرسه رو به پایین تنه حواله کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرابطم با بیتا ادامه پیدا کرده بود و چندباری باهم بیرون رفته بودیم دختر باحالی بود ازش خوشم میومد خیلی صمیمی و جیک تو جیک نبودیم اما باهم راحت بودیم و خوش میگذروندیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیتا20سالش بود و دانشگاشو تو ترم سوم بیخیال شده بود.حسابرسی خونده بود و میگفت اونقدی جالب نیست که به ادامه دادنش علاقه داشته باشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه پسری به اسم شایان دوست بود که البته از وقتی باهم آشنا شده بودیم اینا باهم قهر بودن!!..والا خودمم سردرنیاوردم چه رابطه ایه..ولی خب اینم یه مدلشه دیگه..!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir###
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهف هشت روزی به عید مونده بود.داشتم کمدمو تمیز میکردم و توش سرک میکشیدم ببینم چی کم دارم تا برای عید بخرم..گوشیم زنگ خورد.فک کردم یا سامیه یا بیت دیگه..کسه دیگه ای که ب گوشی من نمیزنگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحدسم درست بود.اسم بیت رو صفحه خودنمایی میکرد...بهش میگفتم بیت چون حال نداشتم اسمشو کامل بگم.اصلا بنظرم آدم باید اسمی داشته باشه که ملت بتونن مخففش کنن و خر کیف شن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدایره ی سبزرنگو کشیدم به سمت راست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بلو کوفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام بیت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام تکست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجفتمون خندیدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیت-چطوری چخبر چیکارمیکردی راسیییی میگماا پایه ای بریم یه جایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اههه آروم خب.کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میتینگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جااااان؟؟؟چی تینگ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میتینگ دیگه بااااو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ا کی تالا ما رپر شدیم که پاشیم بریم میتینگ؟اصن ا کی تالا منوتورو میتینگ را میدن؟؟؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-قفلی نزن تو بگو میای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلافه گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بیت راس میگی؟؟؟یه اپسیلون حال شوخی ندارما!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اپسیلون یکاست و اینجا استعاره از مقدار کمه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بخدا دارم میگم.فرداس..حالا ساعتشو میپرسم بت میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نمیخای بگی چطوری مارو را میدن؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میتینگ شایان ایناس میخای رام نده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چـــــــــــــــــی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین چی رو چنان بلند و باتعجب گفتم که بیت گف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ای سرطان پروستات بگیری حلزون گوشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه شایان رپ میکنهههههه؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوف جیغ نزن آوین اره اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیجان زده گفتم-چرا تاحالا بم نگفته بودییییی هااااننن؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیت خیلی خونسرد و حرص درار گفت-میگفتمم فایده نداشت چون قهر بودیم و نمیتونسی ببینیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم-تیکه پارت میکنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید و گف-کاری نداری؟سکته نکنی ا ذوق؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه سریع خبرشو میدیا ارتفاع موجpQRSام رسیده به سقف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اصطلاح پزشکیه این موج مربوط به نوار قلبه و بالا بودن ارتفاعش ناشی ازتپش قلب واینجا منظور هیجان و استرسه..فاز برداشما)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی بابا هیچی تو فقد زودتر خبرشو بده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوگی فلن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیو ک قطع کردم داشتم از ذوق میترکیدم انقد هیجانی شدم ک جیشم گرف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی از دشویی اومدم آهنگ5pm(سوگند و پایا و تهم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو پلی کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرده باده خونه***گرمه تابستونش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما من از خونه دورمو لحظه های خوبش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه مایه دوده**معلومه از چشای خونت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسیگارا نصفه خاموشن تو لیوانه قهوه های مونده**
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاس بیتو که گرفتم خیالم راحت شدو خوابیدم.گفته بود فردا ساعت6میاد دنبالم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفردای اون شب بعد مدرسه سریع اومدم خونه خوابیدم که غروب خسته نباشم.ساعت پنج پاشدم یه دوش سرسری گرفتم ورسمن گربه شورکردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد اومدم جلو آینه تا به قیافم یه صفایی بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه کرم پودر و پنکک برنزه..یکم ریمل..یه خط چشم نازک...با یکم رژگونه و رژ قرمزی که "خیلیییییی محو"کشیدم رو ل*ب*ا*م آرایشمو تشکیل میداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم دیگ کمرنگ ترش کردم و وقتی خیالم از تو چشم نبودن آرایشم راحت شد موهامو اتو کشیدم و کج ریختم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهام تا سرشونم بود و فر درشت...خیلی بلندشون نمیکردم چون دستوپاگیر و اعصاب خورد کن میشدن از طرفی موی خیلی کوتاهم بهم نمیومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوبت انتخاب لباس بود یه نگاهی به لباسام انداختم اکثرن اسپرت بودن ولی دلم نمیخواست با پوشیدن لباس اسپرت توی اونجا همه فک کنن دارم ادای پسرارو درمیارم و ازین دخترای پسرنمام!برای همین یه پیراهن دکلته ی مشکی تنگ پوشیدم که یه جلیقه اممم شایدم کت روش داشت تا ل*خ*تی سرشونه ها و تاحدودی بازوهامو بپوشونه یه جوراب شلواری مشکی هم زدم تنگش و کفشای ساده ی پاشنه تختی هم پام کردم و ازونجایی که دم عید بود و قراربود فرشارو بدیم قالیشویی اصن به این که کف کفشم یه نموره خاکیه دقت نکردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیم که زنگ خورد یه نگاه سرسری تو آینه به خودم انداختم.ساده و معمولی بودم واینو دوست داشتم.مانتومو عجله ای پوشیدم و شالم سرم انداختم و دویدم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیت تو206سفیدش منتظرم بود.تا نشستم دست از نگاه کردن تو آینه و تجدید کردن رژش برداشت و حین این که لبخند خبیثانه ای میزد گفت-جوووووووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم یکی زدم پس کله ش و گفدم-مررررگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد به سرو وضع خودش دقیق شدم و گفتم-اوووووففففف جووونback
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه تدارکاتی دیده واس آقاشایااان!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبجا این که خجالت بکشه مث اسب خندید و راه افتاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبگذریم ازین که تا مقصد آهنگای حاااااامد پهلانوگذاشته بودو خون به جیگر من کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی جلوی یه خونه نگه داشت چشام گرد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-میتینگ تو خونس؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیت درحالیکه کیفشو برمیداشت گفت-اره آخه دیس بازی نیست که..آخرین دور همیه ساله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*دیس کردن ینی دو تا رپر که باهم کل دارن بصورت فلبداهه و حضوری یا تو آهنگاشون هموترور شخصیت میکنن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#دیس بک ینی رپری که یکی دیسش کرده جوابه اون فردو با آهنگ بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهانی گفتم و پیاده شدم.خوبه تو حموم جیش کرده بودم!وگرنه الان دوباره جیشم میگرف از هیجان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو دیقه ی بعد تو خونه بودیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو که باز کردن بین صداهای مختلفی که بگوش میرسید صدای پسری که داشت رپ میکرد جوری منو برد تو خلسه که چشمامو بستم قل*ب*م تو دهنم میزد.اصلا به این که چی میخونه توجه نمیکردم فقط صداش!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتهه صدا بود لامصب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اصواتی که از حنجره ش خارج میشد کلماتو به بازی میگرفت.واااااااای داشتم خل میشدم.صدا از پشت میومد و من حتی قدرت اینو نداشتم که برگردم و صاحب این صدای دیوونه کننده رو ببینم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین فکرا بودم که بیت بازومو گرفت و در گوشم گفت-آوین خوبی؟چرا چشاتو بستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشامو بزور باز کردم و گفتم-نه نه ..اره..خوبم هیچی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشکوک نگام کرد و گفت-بیا بریم لباس عوض کنیم.با شایان احوال پرسی کردم و همراه بیت که منو دنبال خودش میکشید رفتم.فقط یه لحظه پشتمو نگاه کردم و دیدم اثری از صاحب اون صدا نیست و هرکی مشغول یه کاریه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقد تو هپروت بودم که یادم رفت به شایان دقت کنم ببینم چه شکلی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که رفتیم تو اتاق اومد در زد میخواست به بیت بگه که وقتی لباسمونو عوض کردیم کجا بریم.همونموقع روش دقیق شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقد تقریبا بلند و هیکل روفرمی داشت ورزشکاری نبود اما میشد گفت که خوبه.قیافشم معمولی بود.پوست برنزه و چشمای قهوه ای سوخته ای داشت بهرحال خوب بنظر میومد من که هنوز گیج اون صدا بودم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفهمیدم چطور مانتو شالمو دراوردم و دستی به موهام کشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بیت برگشتیم تو سالن و من سعی کردم حواسمو جمع کنم تا صاحب اون صدای آسو پیدا کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم گفتم حالا شانس ماس دیگه...پسره صدا به این جیگری داره قیافش احتمالا شبیه مستربینه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی کردم از فکر بیام بیرون و اقلا ازین فرصت استفاده کنم چند تارپر ببینم و چن تا ترک زنده گوش کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه تیپ و قیافه هاشون دقیق شدم...همه تقرییا تو یه رنج سنی و بین20تا 22/23بودن خوشگل توشون پیدا نمیشد اما جذاب چرا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغیر از منو بیت سه چهارتادختر دیگم بودن که دوس دختر چن تاازون پسرا میشدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای کوفتتون شه طرف دم به دیقه دم گوشتون رپ میخونه...هعععهی خدا یه دوس پسر رپرم نداریم:(
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه فکرای مسخرم خندیدم خودمم میدونسم دارم شر و ور میگم اصن مودم به این چیزا نمیخورد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ربعی از نشستنمون نمیگذشت که بحث شایان و یه دختر پسره دیگه توجه من و بیتو به اون سمت جلب کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشایان بلند شدو رو به جمع گفت- میخایم "فدای سرت" و بخونیم یه دختر داوطلب شه کورسشو همراهی کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترای حاضر تو جمع با عشوه خرکی به هم نگاه میکردن وای من دوباره جیشم گرف باید یه دکتر برما یعنی چی انگار اون قسمت از مغزم که مسئول هیجاناس مستقیما به مثانه م وصله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو فکر مثانه و جیش و عملکرد مجرای ادرار بودم که بیت آرنجشو فرو کرد تو پهلوم و از بین دندوناش غرید-پا میشی میری میخونی...اوگی؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجدیت صداش باعث شد بنالم-نهههه..توروخدا هیچی نگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی هنوز جمله م تموم نشده بود که بیت بلند گفت-شایی آوین داوطلبه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون لحظه دلم میخواست خرخره ی بیتو بجوم شایان ابرویی بالا انداخت و اشاره کرد که برم اونور.من دستو پام داشت میلرزید اما یه لحظه به خودم گفتم تهش چیه؟مگه میخام چیکارکنم؟یه همخونی سادس دیگه مث همون موقعایی که برای خودم میخونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو زدم به اون راهایی که وقتی امتحان داشتم و لای کتابم بازنکرده بودم میزدم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم جلوشون سنگینی نگاه پسری که بی تفاوت بهم خیره شده بودو حس کردم سرمو آوردم بالا و رومو ازش گرفتم.چرا اینجوری بود؟!آدمو معذب میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره یه نگاه دزدکی بهش انداختم صورت کشیده و گندمی ای داشت چشاش مشکی و بی حالت بود ازون چشایی که هیچی ر ازش نمیشه خوند.بامزه میزد! لب و دهن و بینیشم خوب بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتش صافه صاف بود انگار اصلا تاحالا ریش درنیاورده.از همه چیش بانمکتر اخم روی پیشونیش بود که اونو شبیه پسربچه هاس تخس میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازونا که ادم دلش میخواد یه فصل بزندشون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقبل از اینکه بفهمه دارم براندازش میکنم نگامو ازش گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشایان گفت-بلدی دیگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون دادم و شایان اشاره کرد بیتش پخش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشامو بستم و به حس خوبی که با این آهنگ پیدا میکردم فک کردم.تیکه ی اولش مال من بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#فدای سرت نباشه غمت نری و یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنار لبت فدای سرت عزیزم نباشه غمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز چشامو باز نکرده بودم که بقیه شو با همون صدای مسحور کننده شنیدم: فدای سرت نباشه غمت نریو یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنارلبت..فدای سرت عزیزم نباشه غمت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع چشامو باز کردم و دوختم به دهن صاحب همون صدا که کسی نبود جز همون پسرتخسی که چندثانیه پیش دلم خواسته بود بزنمش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irورسی که اون پسره خوند:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"فدای سرت برای همه شبا که سر هرچیز کوچیکی بود دعوا یه سره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتی مشکل منم دیدی رفتم؟الان بهتره؟حواست جمه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن چی...نه من که نمیشم به همین راحتی وابسته مث زیپ شلوار تنت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین مصرفه ارزششو نداره خره خودش صد مدل بدتر از تو کلافه تره...خلاصه گو سگم رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.... دورو ورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفیقام میگیرن سراغ توروازم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم میاد اون شب تو اتاق که تورو زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفدای سرت عزیزم نباشه غمت!(زده بعد میگه فدای سرت)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم شدی معتاد کک و علف تیکه کلامات همه فحشای رک و بدن از دید هرپسری خوراک .... خدافظ گل پرپر"
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرکات دستش و حالت خوندنش و بالا پایین کردن تن صداش آدمو خل میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه پسر دیگه شروع کرد ورس بعدی رو خوندن.انصافا اونم صداش تک بود اما نمیدونم چرا من رفته بودم تو نخ صدای این پسر تخسه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"سرامون داغ...روهم فقط میشد ل*ب*ا*مون باز...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوندم-نرو زوده شب بمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگامو به پسر تخسه دوختم و خوندم-دره گوشه من بخوووون...او عه او
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو یه همخونی دوتایی با پسر دومیه-حالا میگی کاش یادم میرفتی ولی...من یادم نی دقیقا...آخرین باری که به شوخیات واقن میخندیدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنها خوندم-نامردی کردی ولی..من واقن بی تقصیرم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر دومیه:الان بخوایم نیست امیر رفت....توام برو با هرکی رفتی عم..ولی بدون...فدای سرت نباشه غمت نری و یادت رفته باشه تنت نشینه خاکستر کنارلبت فدای سرت عزیزم نباشه غمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره همین تیکه رو تکرار کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو این بار نوبت شایان بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفدا سرت اگه به چشم نمیاد اون استیل تنت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه تو موندی و یه کشتی که غرقه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه تنها چشی که تو این خونه زل زده بهت چشمیه دره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسم حیف نی یه ذره که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه تو ب*غ*لم قصه شب نخونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدهکاریاتو به من حتی قسطشم نتونی بدی و واسه این که بیرون تا نصف شب نمونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصب ب*غ*ل یکی پاشی که اسمشم ندونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم اون روزتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم مستیاتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم انقد چت باشی که تلف شی تا صب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم بریدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم بخیه رو مچت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم حک شده حرف بقیه رو پشتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنبینم اون روزتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه پرباشه ازیکی دلت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی مثبتو میگیری از بیبی چکت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنگ بزنی عر بزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشک بریزی یه تک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجای چته پدی چته بگی بم پدی چمه:(
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهنگ که تموم شد همه تشویقمون کردن بیت با ذوق داشت بهم نگاه میکرد سری تکون دادم و خواستم برگردم سرجام که همون لحظه پسر تخسه که نمیدونم کی از جاش بلندشده بود اومد بشینه رو صندلیش و منم که داشم از اونجا رد میشدم پام گیر کرد به پاش البته نه دراون حدی که بیوفتم همون لحظه بیت آهنگ "این دوسه روزه"پخش شد.پسر تخسه که فک میکرد من داشتم میوفتادم بازومو گرفت و دم گوشم گفت-بخون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو به بقیم اشاره کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irورس دختره تا این آهنگ خارجی بود و من قبل ازین که فرصت کنم بشینم مجبور شدم بخونم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irLesedi :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGot a mind full of issues / Got a side that I fear too
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irKept digging now every day\'s a struggle and I\'m in too deep in a lie
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irWhen the fighting got so rough / And the lies they got so tough
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGotta get my mind sober / Gotta get my heart sewn up
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقیه شو خودش ادامه داد درحالیکه به من خیره شده بود...چه مرگشه این؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir"این دو سه روزه کجا بودی همه جاتِ کبود هان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحله باشه نگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی قبول کن در اومده ان ِ رابطمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس با چه رویی میگی قولات سر جاش ِ هنوز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستشو بخوای یه جورایی میفهممت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیا این اسلحه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصاف بگیر رو ســَـرَم شاید این بی مصرفِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتیر از سرش بگذره بهتره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو نزنی تو خیابون میزننش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا دستات میلرزه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن پوسیدم خله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزن راحتم کن تا ابد شه کوری هنگوور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیتونی بده خودم انقدر روحیم گــُـههِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشدم عاشق ِ بازی ِ روشین رولت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین منو نمی سوزه دلم به حال تو یکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر زل نزن تو چشمام با اون چشمای گودِ خیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو که بعد منم راه حــَـلــِـت یه وان ِ و یه تیغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون یه بار ِ و یه جیغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه بر میای از پــَـســِـش که پلانشو بچین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه نه هم بیخیال من ِ پلاس ِ گــُـهِ گیج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستی دو سه روزه کجا بودی همه جاتِ کبود هان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحــله باشه تموم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم کم نیاوردم زل زدم توچشاش خوندم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irWe kept making a big deal of all of the little things and all we
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGot with was all of the bitter things / I\'m not trying to be bad
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irI\'m just trying to live my life / So don\'t blame me baby
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irJudge me save me / Of all the things I thought you\'d
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irUnderstand me / I hate to see this mess that we\'ve become
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irAnd the lies they got so tough / Gotta get my mind sober
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGotta get my heart sewn up...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ورس آرتا رو اون یکی پسره خوند..ای بابا اسماشونم نمیدونم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir: فکر کردم خوبم گفتن خیلی جا داری یهو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتن تک پر بمون تنم به خیلی ها مالیده شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خیلی ها مالیده شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irضدحال زدی افتضاس یعنی الان حالمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشبا مالمون دیگه نمیشه اشتبات همین بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدعوا جای ب*و*س ، اخلاقای لوس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتــَـر میشد لبا بایه جوس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاییز برگا لای جوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزمستون میشد برفا ساده پودر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتابستون عکس ، بهار خاکِ روش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیره هوا با یه فوت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم میدونی خوشگلم خودت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه 100 تا دری وری پشتِ من پــُـر ِ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهت گفتم Baby که داور تویی باید قضاوت کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزار فحش بــِـدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدور ِ منو خط بکش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیتونه توجیه کنه مـُدلمو منطقت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیخوری هیچ جوره تو به من و من بهت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدن تو نباشی جهنما واسم بهشت میشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم بهت میگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین دو سه روزه کجا بودی همه جاتِ کبود هان ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحــله باشه تموم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین آخرین تیکه ای بود که باید میخوندم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irWe kept making a big deal of all of the little things and all we
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGot with was all of the bitter things / I\'m not trying to be bad
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irI\'m just trying to live my life / So don\'t blame me baby understand me
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irI hate to see this mess that we\'ve become and the lies they got so tough
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGotta get my mind sober
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irGotta get my heart sewn up...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بقیشم شایان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست بهم نزن وقتی نزدیکت نمی شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسفارشت ندادم که بخوام تحویلت بگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی تورو میبینم چشام بد خط میشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا نخونی چیزی از توشو من همیشه بپیچم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون اون میمیکِ غمگینت بهم یه فیریک بد میده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی آرایشتم میماسه میریزه بد میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو صورتت پُر از اشکای سیاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیشینی مظلوم میکنی جلوم لش با یه سیگار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزنی حرف با احتیاط
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیشه دستات بالا و پایین ادا اطفارت زیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه همین چیزاست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلعنتی وقتی حسی ندارم بهت حرفم نمیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن دیگه حتی به خودم هیچ جوره حواسم نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگو مودِ تو فرق داره با مود هر آدمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز چشمم افتادی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآویزون از موی دماغمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو روحت الان یعنی نمیخوای پاشی بری ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر نشو سبک جلوم مگه زور ِ برا هم شیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن عوض نمیشم نزن زورتو بیشتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوبه گفتی من رو مود تو نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو که همه چیتو گم میکردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبگو پس چرا نمیکنی خب گورتو هیچوقت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو طول خوندن آهنگ منو پسر تخسه همونجوری روبروی هم واساده بودیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irورس شایان که تموم شد پسرتخسه با ژست دختر کشش منو مخاطب قرار داد و گفت-مهمونی تموم شد وایسا کارت دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرو،_،چه زودم فامیل شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابشو ندادم و بی تفاوت برگشتم سرجام نشستم بیت تن تن ازم تعریف میکرد و منم فکرم کلا یه جا دیگه بود.ینی چیکار میتونس با من داشته باشه؟برگشتم و سمتی که اون نشسته بودو نگاه کردم.داشت پیکشو پر میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال مشغول تماشا شدم تا ببینم تهه مهمونی با من چیکار داره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا آخر میتینگ سعی کردم مث بچه ی آدم بشینم یه گوشه و کمتر به پسرتخسه و اون حرفی که زد فک کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی مهمونی تموم شد با بیت رفتیم تا لباسمونو بپوشیم و بریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیخواسم اصن به روی مبارکم بیارم که ازم چی خواسته بود و مث گاو سرمو بندازم پایین برم که فک نکنه خبریه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمین که برای خدافظی رفتیم پیش شایان و اون یکی پسره،پسر تخسه اشاره ای به اون یکی کرد و اونم پاشد اومد سمت من.(دقت کنید این پسره همونیه که با آوین همخونی کرده بود.فک نکنید غریبه سا ازخودمونه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم این پا اون پا کرد و گف-میشه یه لحظه با من بیای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو من فک کردم-چقد داره سعی میکنه مودب باشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون دادم و عین این بچه مظلوما دنبالش رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشه ای از سالن به مبل راحتی ای اشاره کرد و گفت بشین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون حرف نشستم و اون پسره سیگاری آتیش کرد وگف-میکشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون این که ترس داشته باشم درنظرش امل یا بچه بیام گفتم-نه مرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشغول کام گرفتن از سیگارش شد و گف-
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون میخای بری وقتتو با مقدمه چینی کردن نمیگیرم حوصله م ندارم مختو بخورم میخام یه پیشنهاد بت بدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز شنیدن کلمه ی پیشنهاد فکرم رف سمت دوستی و رابطه و اینا!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشکوک پرسیدم-چه پیشنهادی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اسمت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازین که سوالمو با سوال جواب داد حرصم گرف ولی از فضولی این که سریع بفهمم میخاد چی بگه کلافه و سریع گفتم-آوین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببین آوین نمیدونم گروه مارو تا چه حد میشناسی..خیلی وقت نیست که این گروه تشکیل شده اما خب قبله اونم منو بردیا و شایان هرکدوم واسه خودمون رپ میکردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمغزم داشت آنالیز میکرد.شایان که دوس پسر بیته.پس اگه نفر سوم گروه همون پسر تخسه باشه اسمش بردیاس:0
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا نه بطور خیلی جدی...ولی کار خودمونو داشتیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد که یه مدت گذشتو خودمونو استعدادامونو شناختیم سه تایی این گروهو ساختیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاولاش استودیو(جایی که اهنگو ضبط میکنن)نداشتیم.تقریبا از صفر شروع کردیم..بعد کم کم همه چی روال شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان هرسه تامون تکست مینویسیم و میخونیم بیته کارا رم خودم میزنم ولی خب چن تا از رفیقامونم هستن که کمک میکنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز همون اول بین سه تا صدای پسرونه ی ما جای یه صدای لطیف و خاص دخترونه خالیه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیاد دنبالش رفتیم اما یا همچین کیسی پیدا نکردیم یا اگرم بوده بخاطر محدودیتای خانوادگی شرایط خوندن نداشته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببین صدای تو به درد کار ما میخوره پتانسیل خوندنو داری..اونجوریم که شایان از بیتا شنیده توام انگار عشق رپی و یه چیزایی ازش سرت میشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا..من از طرف گروه میخام بت پیشنهاد بدم بیای تو اکیپ ما و بخونی...!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواااایییی خدای من!چی میشنیدم!؟اون از من میخواست که برم تو گروهشون و باهاشون بخونم؟!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irینی صدام انقد به نظرشون خوب اومده که فک میکنن میتونم براشون بهترین کیس باشم!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااااایییی دوباره جیشم گرف..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز استرس و هیجان چنان جیشم گرفته بود که نمیتونستم فک کنم...خدایا حواست باشه ها یه سره ش نکنی این وسط رود نیل را بیوفته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به پسره گفتم-امم..خب..من چی بگم اخه..!مطمئن نیسم بتونم از پسش بربیام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرید وسط حرفم و گفت-نگران اون نباش ما رات میندازیم...فقط تو شرایطشو داری؟محدودیتی از جانب خانوادت وجود نداره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیدونستم مامان و بابا اصلا به این چیزا اهمیت نمیدن و براشون فرقی نداره...کلا خیلی لارج و ریلکس با همه چی برخورد میکردن..برای همین گفتم-ازون لحاظ که مشکلی نی اما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکراتو بکن حالا...من نمیخام همین الان جواب بدی امشب اینجا خیلی شلوغه و نمیشه با بردی و شایانم حرف بزنی فردا یه سر بیا اینجا...صبح همه خونه ایم..میتونیم بیشتر راجع بهش صحبت کنیم و یه تست کوچیکم ازت بگیریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه ای گفتم و درحالیکه از خوشحالی تو پوستم نمیگنجیدم و جیشمم دیگ نزدیک بود بریزه خواستم بلند شم و خدافظی کنم که پسره گف-راستی شمارمو بزن باهام هماهنگ کن کی میای.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشمارشو گفت و زدم و اونجایی که میخواستم اسمشو بنویسم یه نگاه سوالی بهش کردم که خودش متوجه شد و گفت-امیرحسین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی به نشونه ی فهمیدن زدم و اسمشو تایپ کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد ازین که از امیرحسین خدافظی کردم رفتم سمت در بیت مشغول صحبت با شایان و یه پسردختر دیگه بود باهم از بقیه خدافظی و تشکر کردیم و ازخونه درومدیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم گیج بودم...باید چیکار میکردم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستیم توماشین...باید قبول میکردم؟میتونستم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس میکردم از خستگی رو پا بند نیستم با این که کار خاصی نکرده بودم به شدت احساس خستگی میکردم و در جواب بیت که درمورد امیرحسین پرسید یه توضیح کوتاه دادم و چشامو بستم..به اصرارایی که میکرد و تعریفای با آب و تابش از گروه شایان اینا هم فقط به جوابای یک کلمه ای اکتفا کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید یکم فک میکردم..گرچه میدونسم فکرکردن تاثیری نداره و حتمن قبول میکنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه این فک کردم که منم بشم یکی از اونا..اوووفففف تهه هیجانه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونشب به محض این که سرم به بالش رسید بیهوش شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت حدودا پنج صبح بود که از خواب پریدم و با فکر این که هنوز تقریبا دوساعت دیگه میتونم بخوابم خیلیhappyاومدم سرمو بذارم بکپم که یاده قرار صبح با امیرحسین افتادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای وااای پس مدرسه م چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه کدوم الاغی وسط هفته میتینگ میذاره ملتو از کارو زندگی انداختین بابا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم با خودم کلنجار رفتم و درنهایت به این نتیجه رسیدم که کله سحر پاشم برم خونه امیر حسین ایناو بعدشم مدرسه..فوقش یه زنگ دیر میرسم دیگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااای حالا اینو بگو باید با فرم مدرسه پاشم برم اونجا...بیخی سرمه ایه خیلیم ضایع نی..همه چی رو دایورت کردم به همون جای همیشگی و یکم دیگه خوابیدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد که پاشدم تن تن یچی به عنوان صبحونه خوردم و لباس پوشیدم و زدم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت6/45بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه کی الان میره خونه ی مردم؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو زدم به کوچه علی چپ که البته برا من انقد ازش استفاده میکنم دیگه کوچه نیس.اتوبان دوبانده شده واسه خودش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه تا رسیدم اونجا7/05شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول یه زنگ به امیرحسین زدم که دیدم جواب نداد.دلو زدم به دریا و دستمو گذاشتم رو زنگ واحد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچندثانیه بعدصدای خواب آلودی که به احتمال زیاد خودامیرحسین بود از پشت آیفون نالید-کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شرمندگی گفتم-منم...آوین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دو سه ثانیه مکث کرد که احتمالا داشت لود میشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یهو انگار که هشیار شده باشه با تعجب گف-آوین..!!!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهااااا آوین..چیزی شده این وقت صبح؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شرمندگی ساختگی گفتم-میشه درو بزنی امیرحسین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو زد.تا برم بالا هزار بار تو دلم به خودم فحش دادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم جلوی در واحد دیدم که دربازه..با نوک انگشت آروم چنتا ضربه بهش زدم و خواستم برم تو ولی دیدم تابلوعه و ممکنه با صحنه ی ناجوری مواجه بشم(منظورش اینه که سرصبحی لباس تنشون نباشه و اینا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند ثانیه بعدامیر حسین درحالیکه یه رکابی تنش میکرد اومد جلوی در و متعجب گفت-سلام..بیا تو0:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام کردم و رفتم تو هم خندم گرفته بود هم از وقت نشناسی خودم خجالت کشیدم ولی دیگه چاره ای نداشتم بلخره باید به مدرسمم میرسیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-ببخشید میدونم واقن بدموقع اومدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر حسین که هنوز تو همون حالت گیجی ناشی از خواب آلودگی بود گفت-نه نه..خوش اومدی و منو خیلی شتابزده به سمت آشپزخونه هدایت کرد.یکی از صندلیای میزناهارخوری رو کشیدم ب سمت خودم و نشستم روش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر دور خودش میچرخید و مث این ادمای گنگ و احمق دنبال ظرف و ظروف میگشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخرسرم دوتاقهوه گذاشت روی میز و چند تا نون تست گرم کرد با خامه شکلاتی آورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیدونم این قرتی بازیا رو واس خاطر من دراورد یا کلن صبونه ازین جور چیزا میخوردن..به هر حال من که نون بربری داغ کنجدی و پنیرو چای شیرینو با هیچی عوض نمیکردم*؛*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن-بشین.. زحمت نکش..من صبونه خوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندنامطمئنی زد و گف-بابا من گرخیدم که...فک کردم اتفاقی افتاده کله ی سحر پاشدی اومدی زنگ میزنی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنیشمو وا کردم و گفتم-اخه مدرسه میرم نمیشد کلن بپیچم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحین این که خامه شکلاتی رو روی نون تست میمالید گف-درسخونی؟رشتت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بی قیدی گفتم-تجربی..نه زیاد..یجوری میخونم که وضعم زیاد بد نباشه و بهم گیر ندن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امسال کنکور داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه سومم..پیشم داریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری تکون داد و گفت-برم بیدارشون کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم مشغول خوردن قهوه م شدم..تلخ بود:/یه ریزه شیکرم نزده تنگش این زهرماری از گلومون پایین بره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه چار دیقه بعد شایان اومد تو آشپزخونه ودوباره همون داستان احوال پرسی و تعجب ازین که چرا الان اومدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی شایان مشغول لقمه گرفتن شد صدای داد اون پسرتخسه ینی همون بردیاروشنیدم که داشت به امیر بدوبیراه میگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخی بچم بدخواب شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اون خره درونم که این جمله روگفته بود یه چش غره رفتم و زیرلبی گفتم-به پایین تنه م..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطولی نکشید که آقاتشریف فرما شدن و درحالیکه سگرمه هاشون همدیگرو سخت درآغوش گرفته بودن درنهایته بی ادبی بدون سلام رو به کردن و گفتن-بچه تو کارو زندگی نداری؟؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیروشایان نگاه معترضی بهش کردن ینی که لال شو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز برخوردش بدم اومد.مثلا من مهمون بودم چی میشد مثه امیروشایان یکم ادب به خرج میداد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ابرومو دادم بالا و با نگاه عاقل اندر رپرانه ای بهش گفتم-دقیقا چون کارو زندگی دارم این وقت صبح مزاحم شما شدم پدرژپتو:)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار ازین حاضرجوابیم خوشش نیومد لابد انتظار داشت بگم وااااااااااایییی منو عفو کنید سرورم:دی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم یه بیلاخ بهش دادم تادلم خنک شه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون که انگار سرصبحی حال کلکل نداشت وحشیانه یه صندلی کشید بیرون و روش ول شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره ی عقده ای.خوب اسمی براش گذاشم حقا که تخس و مزخرف بود.حیف اون تارهای صوتیت.ببین خدا به کی چی میده ها!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر یه فنجون قهوه براش ریخت و گذاشت جلوش.اه اه مفت خور تنبل انگار بقیه نوکرشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشایان شروع کرد به صحبت درباره ی همون پیشنهاد امیر و منم ساکت گوش میدادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز صحبتاش فهمیدم استدیویی که توش کار رکورد(ضبط اهنگ)رو انجام میدادن همین واحد ب*غ*لیشون بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبردیا گروهو ساپورت مالی میکرد و این طور که پیدا بود ازین پولدارای لوس و خودعن پندار بود که فک میکرد همه چیزو همه کس باید درخدمتش باشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمده ی کار بیت سازی به عهده ی امیربود اما نیکان ونوید دوتا از رفیقاشونم بعضی موقعا کمکشون میکردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفک کنم نویدو دیشب تو مهمونی دیده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشایان گف که اون دوتا باهاشون زندگی نمیکنن و یه سری اطلاعات بم داد و گف باید وقت زیادی رو کارات بذاری و سعی کنی حتی تکستاتو خودت بنویسی..از همه مهمتر وقت زیادیو باید باما سه تا بگذرونی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد پرسید- خانوادت مشکلی ندارن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناهید
۵۹ ساله 00سلام ممنون از نوبسنده عزیز داستان جالب وخوندنی بود ولی خیلی شعر***توش بود خوشم میاد از***ولی بعضی قسمتها نصف بیشترش شعر بود تا متن داستان به هر حال امیدوارم موفق وسلامت باشید.
۶ ماه پیشنازی
۱۸ ساله 00ولی باید بگم که به طرز فجیعی عاشق رمانت شدم چون طرفدار گروه وانتونز هستم و اینم کلا محتوایش این بود واقعا ممنون بخاطر این همه وقتی ک گذاشتی رمانو به آهنگا ربط دادی اهنگارو از اول تا***نوشتی واخرممرسی
۶ ماه پیشReyhaneh
10این رمان واقعا عالی بود من نزدیک۳بار خوندمش لطفا باز هم رمان های این شکلی بزارید♡
۱۱ ماه پیشالهه
00بعضی جاهاش واقعا قَروقاطی وپس وپیش بود خیلی جاهاهم تند تند جلو میرفت وداستان از دستت در میرفت خیلی هم آهنگ داشت تقریبا نصف رمان آهنگ بود
۱۲ ماه پیشMobi
40دیدی بعضی از رمانا رو ی بار میخونی انگار احترامشونو نگه میداری و لذتشو ناب میکنی و تو مغزت به عنوان ترین ها سیوش میکنی؟ اسطوره و این و مگس دقیقا مثل همین جور رمانان انقد که قشنگن مرسی از نویسنده❤️
۱ سال پیشاگه گفتی من کیم
30چقد متفاوت و بیست بود :)))
۱ سال پیشبهار
10عه من که خلاصشو خوندم گفتم کی زندگیه منو نوشته؟
۲ سال پیشالهام
۳۰ ساله 01خوب بود سرگرم کننده بود
۲ سال پیشمصی همون استاد
30سلام .صبر کنید من توضیح بدم برای کسانی که نمیدونند : گروه وانتونز ۶ عضو داشت : پدی آی ، کوروش ، سامی لو ، رها ، ربکا ، هلیا .که الان پدی آی رفته و آرتا جاش رو گرفته . بهش میگن آرتا میر
۳ سال پیشمصی همون استاد
30ادامه : آرتا و ربکا با هم رفیق هستند .کوروش و هلیا هم با هم .سامی لو و رها با هم ازدواج کردند تو این رمان منظور از بردیا :کوروش وانتونزه و منظور از آوین :هلیا هستش و بیشتر اتفاقات تو رمان واقعی هست
۳ سال پیشSogoli
00خب نه باید بهت تو اکیپ وانتونز هلیا هستش اما خوانندگی فقط رها سمی ارتا کوروش
۲ سال پیش...
50این رمان خیلی خوب بود شایدم چون راجب وانتونز بود من خوشم اومد😂 ولی جوری خوب بود که منی که ساعت ۸صبح باید پاشم تا همین الان یعنی ۴ داشتم اینو میخوندم
۲ سال پیشآرامش
12هرکی میگه عالیهپس کتاب لانه ویرانی بهاره گندمی چیه...با کتابهای اون سطح توقع بالا میره و اینجور رمانها بی مزه و آبکی جلوه میکنن.همش دوست دارم دوسم داری نیس ک...یکم هیجان توی رمان عالیه
۲ سال پیشReyhane
30بهتریییییین رمانی که تو کل عمرم خوندم و دیگه بعد از این رمان هیچ رمان دیگه ای به چشمم نمیاد...
۲ سال پیشZahra
40رمان عالی بود💯بازم از این سبک از رمان رو بزارین ممنون میشم🙏
۳ سال پیشمبینا
30این سبکی چیزی پیدا کردی؟
۲ سال پیشمبینا
30رمان مشابهش هست؟
۲ سال پیش
yasaman
00وقتی شونزده سالم بود و به شدت گروه وانتونز و هیپ هاپ رو دنبال میکردم این رمان رو نوشتم..امروز سرچش کردم و یه دنیا خاطرات برام زنده شد..کاش دانش نویسندگی بیشتری داشتم و بهتر مینوشتمش...