التهاب یک دوران

به قلم N.Raya

عاشقانه طنز

آتنای دوازده ساله، چهار سال پیش یتیم شده. دختر تنهایی که غیر از یک برادر به کما رفته کسِ دیگه‌ای رو نداره و حالا بعد از این همه مدت زندگی در یک پرورشگاه دولتی، امیدی به برگشتن دوباره‌ی برادرش نیست. این دختر زندگی آرومی داشت؛ اما در غروب روزی که برای اردو به جنگلی در لاهیجان رفته بودن، به همراه دوستش دزدیده میشه. این دختر بدون این‌که خودش بخواد، از شهرش، از وطنش، از آخرین چیزهایی که براش باقی مونده بود دور میشه. بدون این‌که بخواد پا روی خاک کشوری می‌ذاره که ذره‌ای شناخت از اون نداره؛ اما زندگی همیشه هم با آدم بد تا نمی‌کنه. آشنایی این دختر با خانواده‌ی اسمیت، باعث میشه دریچه‌ی جدیدی در زندگی براش باز بشه و این تازه آغاز روبه‌رو شدن آتنا، با جیمز تک پسر این خانواده‌ست.


269
72,301 تعداد بازدید
190 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲۰ ساعت و ۱۳ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ریحآنه

    00

    از خوندنش واقعا لذت بردم:)))))

    ۲ هفته پیش
  • مبینا

    ۲۰ ساله 00

    این بهترین رمانی بود که تو عمرم خوندم:)

    ۴ ماه پیش
  • sara

    00

    خسته نباشی نویسنده عزیز رمانت بسیار جالب و زیبا بود خیلی دوسش داشتم

    ۵ ماه پیش
  • نازنین

    ۱۸ ساله 00

    اصلا جالب نبود ولی برای سرگرمی خوبه

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه ❤️

    00

    با اینکه برای چندمین باره که میخونمش بازهم دوسش دارم. پیشنهاد میکنم بخونیدش ممنون نویسنده جون بابت رمان زیباتون 🌟🌟🌟🌟🌟

    ۶ ماه پیش
  • اتنا

    ۱۸ ساله 00

    اخرش خیلی سریع تموم شد کاش فصل دو داشته باشه ولی خیلی کیف کردم عالیییییییییی بوددددددد دستت مرسی

    ۹ ماه پیش
  • Maedeh_pcy

    00

    خیلی قشنگ بود دوسش داشتم،خسته نباشی نویسنده جان.❤️ فقط قسمت عاشقانه اش یه کوچولو کم بود🥲

    ۱۰ ماه پیش
  • صدف

    ۴۳ ساله 02

    ممنون از نویسنده عزیز این رمان واقعا عالی و هیجان انگیز بود حتما اون رو بخونید خیلی دوسش داشتم

    ۱۰ ماه پیش
  • مینو

    ۳۰ ساله 00

    خیلی طولانی بود و الکی شاخ و برگ اضافه داده بود به داستان از یه جایی به بعد خیلی افت داشت و تقریبا بدون جذابیت

    ۱۱ ماه پیش
  • مهدیس

    00

    رمان جذابی بود و عالی ولی ای کاش آخرش یهویی تموم نمیشد کاش حداقل فصل دوم داشت دستت درد نکنه نویسنده جان رمانت عالی بود ولی پایانشو دوس نداشتم یهویی و بدون جزییات

    ۱۱ ماه پیش
  • لیدا

    00

    ببخشید یک رمان بود که دختره خونش آتیش میگره و مجبور میشه بره خونه خواهرش که شوهر خواهرش و برادر دوقلو داره که یکیشون مهربان و آن یکی عصبانی هر کی اسمشو میدونه بگه رمان عالی بود

    ۲ سال پیش
  • RAHA

    ۲۲ ساله 00

    اسم رمان دلواپس توام

    ۱ سال پیش
  • مهناز

    ۲۸ ساله 00

    دلواپس توام

    ۱۲ ماه پیش
  • ستاره

    ۲۲ ساله 00

    واقعااااا قشنگ بود نویسنده جان دمت گرم عالی بود واقعا بی نقص بود حالمو خیلی خوب کرد ممنونم ازت

    ۱۲ ماه پیش
  • دریا

    ۱۷ ساله 00

    من رمان نخوندم نمیدونم چجور رمان هست

    ۱ سال پیش
  • چنانی

    00

    خیلی خیلی عالی بود مررررررررسی

    ۱ سال پیش
  • مهدیار

    02

    خیلی تخیلی بودوهرچی پیش میرفتیم فقط موضوعاتی توی زندگی آتن واطرافیانش اضافه میشدماهیج اوج هیجان وعشق بازی زیبایی ازجفتهای این رمان ندیدیم آتن ومهرزادیا مارال یامهرا.بدون نکته اموزنده آخرشم که مزخرف.

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.