دلواپس توام

به قلم vaniya_b

عاشقانه

داستان درباره ی دختریه که بعد از ازدواج خواهرش،یه مشکلاتی براش پیش میاد که مجبورمیشه بره و توخونه ی دامادشون برای مدتی زندگی کنه…
تو اونجا اتفاقی براش پیش میوفته که اصلا فکرشم نمیتونسته بکنه…زندگی بیخیالو روحیه ی سرخوشش توی اون عمارت دچار تغییر میشه


1909
171,196 تعداد بازدید
599 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۸ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارینا

    ۱۶ ساله 00

    عالییی بوددد خیلییی ولی کاشکی سیامکم زنده میموند 🥲بقیه رمانات که اینجورین و میگی ؟

    دیروز
  • دریا

    ۲۲ ساله 10

    اگه میدونستم سرنوشت سیامک این میشه عمررراااا نمیخوندم ...

    ۲ هفته پیش
  • ‌‌

    00

    رمان واقعا دوست داشتنی با قلمی زیبا فقط کاش پایانش یکم گسترده تر بود

    ۲ ماه پیش
  • 25

    ۲۵ ساله 10

    حیفِ رمان به این خوبی که پایانش اینجور هول هولکی باشه. نویسنده عزیز می تونه یه فصل یا جلد دیگه بنویسه. درکل طنزش خوب بود و قلمش به دل می نشست. دومین باره می خونم.

    ۲ ماه پیش
  • سمیه

    ۳۳ ساله 00

    عالی بودددددددد کلی خندیدم اما دلم برا سیامک سوخت

    ۳ ماه پیش
  • حنانه

    00

    اخرش چقدر خلاصه بود

    ۳ ماه پیش
  • روژی

    ۱۹ ساله 00

    عالی بود❤️

    ۳ ماه پیش
  • شقایق

    10

    کسی اون رمانو میشناسع که دختره با پسر عموش ازدواج کرد بعد پسرعموعه روز اول طلاقی داد بعد پسر داییش که مذهبی بود و عاشقش بود باهاش سوری نامزدی میکنه؟

    ۱ سال پیش
  • Elina

    20

    بانوی من بود

    ۱ سال پیش
  • استا

    ۱۷ ساله 00

    میوه بهشتی

    ۱ سال پیش
  • سلام،آره خوندمش،ولی

    ۳۱ ساله 00

    سلام، رمان ازدواج اجباری خیلی وقته هیچی نزاشتین،

    ۱ سال پیش
  • بانوی من

    00

    عالی

    ۱ سال پیش
  • سارا

    00

    یادم نیست اسمشو اگه یادم اومد میگم فکر کنم اسم پسر داییش احسان بود

    ۸ ماه پیش
  • من

    00

    بانوی من

    ۴ ماه پیش
  • هستی

    ۱۴ ساله 00

    عالی بود

    ۴ ماه پیش
  • Sarina

    00

    من خیلی خیلی این رمن رو دوست دارم امیدوارم نویسنده عزیزش بیشتر دست به قلم بشه♡♡♡

    ۴ ماه پیش
  • شقایق

    ۱۱ ساله 00

    من قبلا این رمان رو خونده بودم واقعا قشنگ بود پیشنهاد میکنم بخونیدش

    ۴ ماه پیش
  • نفس

    ۱۷ ساله 00

    رمان حرف نداشت خیلی عالی بود ممنون از نویسنده دستت طلا😘😘

    ۴ ماه پیش
  • تارا

    00

    واقعا رمان قشنگی بود و به دلم نشست❤

    ۴ ماه پیش
  • Marzi

    00

    خیلی عالی بود و طناز عالی تر، کاش آخرش بیشتر ادامه داشت

    ۴ ماه پیش
  • Hana) :

    ۱۵ ساله 00

    سلام اسم این رمان چیه که اسم دختره درسا بود و مجبور به ازدواج شده بود.بعدش درسا از خونه فرار میکنه و میره تو خونه ی یه پیرزن و پیرزنه یه نوه داشته به اسم ماکان که پلیسه درسا و ماکان باهم ازدواج میکنن

    ۵ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.