رمان چشم برزخی (جلد اول) به قلم bloom_w
داستان درباره ی دختری به اسم الماست که در حال گذروندن سال آخر دبیرستان هستش چند سالی هس که یه موضوع ذهنش رو بدجور مشغول کرده و با برادر دو قلوش ارسام روی این موضوع کار میکنه ولی با یه اشتباه که این دوتا مرتکب میشن……..
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۵۷ دقیقه
ارسام:فکر میکنی اونوقت انقدر قدرت داشته باشی که بتونی فکر رو بخونی؟
_اون پیرزنه که گفت میتونیم
ارسام:هوم...تو میتونی نه من
_هی هی قرار شد اول من امتحال کنم اگه نشد نوبت توعه
ارسام:اره
_خب فکر کنم اماده شد
سنگو برداشتم وگذاشتم رو پیشونیم بین ابرو هام(لطفا هرگز این کارو بدون نظارت یه متخصص انجام ندید)
دو دقیقه که گذشت سنگو برداشتم وگذاشتم تو گلدون رو خاک
_خب بریم
رفتیم داخل
_ببینم گفت چند روز باید این کارو بکنم؟
ارسام:پنج روز بدون وقفه یعنی اگه یه روز یادت بره ...تموم از بین میره
_اره یادت نره یادم بندازی ها
ارسام:حله راستی اون کتابه رو امروز از تو اتاقم کش رفتی بده
با لبخند پهن رفتم سمت کیفم وکتابو در اوردم وبهش دادم
ارسام:میخوای اون پیری جفتمون رو بکشه؟
_خیل خب خیل خب
ارسام از اتاق رفت بیرون منم پریدم تو تخت وخوابیدم
.........
احساس خیسی میکردم چشمامو باز کردم هوا تاریک بود احساس کردم یه چیزی داره از دماغم میاد پایین چراغ خوابو روشن کردم دست کشیدم زیر دماغم خون دماغ شده بودم احتمالا مال امروزه که همش تو افتاب بودم از اتاق امدم بیرون وم*س*تقیم رفتم تو دستشویی صورتمو با اب خنک شستم ویه دمال گرفتم زیر دماغم امدم بیرون رفتم پایین
مامان:بیا الما...
چشمش افتاد به دسمال خونی زیر دماغم
مامان:وا دماغت چی شده؟
_خون دماغ شدم
مامان:الکی؟
_نه بابا مال امروزه همش تو افتاب بودم
مامان:اهان بیا میوه بخور
_بابا ارسام کجان؟
مامان:بابا که مغازس ارسامم با دوستاش رفته باشگاه بیلیارد
_اوه باشگاه بیلیارد مگه چند سالشه این نفله اخه
مامان:حالا هرچی پسره دوست داره
رو مبل پهن شدم ویه سیب برداشتم وشروع کردم به گاز زدن مامانم رفت تو اشپزخونه منم کنترل تلوزیون رو برداشتم وکانالارو بالا پایین میکردم
هیچ جا هیچی باحال نداشت اخر زدم پی ام سی سیبنم تموم شده بود انداختمش تو بشقاب وبه تلوزیون خیره شدم دوباره خم شدم یه گیلاس برداشتم یه گاز زدم چشمم افتاد به گیلاس یه کرم کوچیک سفید داشت توی میلولید با جیغ پرتش کردم اونور یه دستمال برداشتم دهنم رو پاک کردم مامان تندی امد تو هال
مامان:چیه چرا جیغ میزنی؟
_مامان کرم داشت گیلاسه...
مامان:وا مگه میشه
مامان گیلاسو برداشت و نگاش کرد
مامان:کو این که کرم نداره ؟
_خودم دیدمش سفید بود
مامان:خیالاتی شدی
گیلاسو برد تو اشپزخونه منم دوباره سرم رو برگردوندم سمت تلوزیون همون موقع در باز شد ارسام امد
ارسام:سلام اهل خونه
مامان:سلام خوب بود؟
ارسام:اره ترکوندم
هنوز نیومده بود تو هال
ارسام:این قل خلم کو؟
_خل عمته
ارسام:بدبخت عمه نداشته ما که تو هی میبندی به نافش
_وهه هه هه هه
ارسام:هه هه هه هه
مامان:وای از دست شما دوتا خل ها
منو ارسام باهم گفتیم:قل ها
ارسام:ابجی خله بیا بریم اتاقم کارت دارم
بلند شدم دنبالش راه افتادم سمت اتاقش رفتیم داخل درو بستم
_هوم؟
ارسام:بیا یه مدیتیشن جدید برات گرفتم ازش
_اهان...پس اصلا جنابالی بیلیارد نرفته بودین نه؟
ارسام:نوچ...دنبال کارای جنابالی بودم
نهال
00از نظر من جالب و غم انگیز بود اما ترسناکیش بستگی به میزان وحشت خواننده داره من که ترس زیدا نداشتم اما خوشم اومد
۴ ماه پیشسارین
۲۰ ساله 00داستان خوبی بود اما به شدت تخیلی بود با اجنه امیدوارم هیچ وقت این چیز ها روی زمین به صورت واقعی رخ ندهد بای تا های
۵ ماه پیشسما
۱۳ ساله 00خیلی رمان زیبا و قشنگی بود. ممنونم از نویسنده بزرگوار
۵ ماه پیشم.م.ر
۲۴ ساله 00من خیلی خیلی رمان میخونم ولی اولین باره درباره یه رمان نظرمیدم هرسه تا جلدشو توی دوروز تموم کردم فقط میتونم بگم واقعا عالی عالی بود آفرین به نویسنده اش واقعا خسته نباشی حتما تااخر بخونید
۷ ماه پیششیدا
31بچه ها به نظرتون چشم سوم واقعا وجود داره؟آخه خیلی دور از باوره
۱ سال پیشسوپرمن
20بله وجود داره و چشم سوم یه موصوع کاملا علمی هستش که با تکنیک ها و ورزش خاص باز میشه اما با باز شدنش راه هیچ برگشتی نیست!هست ولی به ندرت پیش میاد که چشم سوم بسته بشه ولی اینطور که میگن ترسناک نیست.
۸ ماه پیشdr
۱۹ ساله 00رمان خوب و عالی بود اطلاعات علمی خوبی داشت جز بهترین رمان هایی بود که خوندم
۸ ماه پیشتکتم
۳۸ ساله 10داستان جالبی بود .مخصوصا اینکه درباره اسامی جن ها توصیح میداد من خیلی دوست داشتم این رمان رو .دوست دارم جلد های بادی کتاب رو هم بخونم.از نویسنده کتاب تشکر میکنم🌹🌹🌹
۱۲ ماه پیشمحدثه
۱۸ ساله 02میدونم نویسنده خیلی زحمت کشیده اما .... خسته کننده ترین رمانی بود که تا بحال خوندم اولش خوندم بعد گفتم اولشه اما هر چی ادامه دادم اصلا برام مهم نبود ادامه بدم بر عکس بقیه رمان ها . میتونست بهتر ...
۱۲ ماه پیشزی زی
00خوب بود
۱ سال پیشM.N
۱۷ ساله 00بیشتر تخیلی بود تا ترسناک ولی خوب بود.
۱ سال پیشسارو
90تا حالا شده انقدر رمان خونده باشی وقتی به آخرش میرسی میفهمی یه بار دیگه ام خونده بودیش؟ شت 😂😑🤦🏻 ♀️
۱ سال پیشرها
10عالی بود من قبلا خوندمش عالی بود جلد دومش عالی تر بهترین رمان ترسناک
۱ سال پیش:)
00این رمان خیلی عالیه و این دومین باریه که دارم میخونمش و هنوزم تازگیه خودشو داره:))))
۲ سال پیشسحر
20خوشمان آمد
۴ سال پیششایسته
۰۰ ساله 00اول از نویسنده این رمان تشکر می کنم برای این رمان قشنگش ،من خیلی دوسش داشتم و همچنین از اطلاعاتی که توی رمانش بود خیلی خوشم اومد
۲ سال پیش
نرگس
۲۱ ساله 00این رمان و ادامش و خیلی وقت پیش خوندم عاشقشم به شدت پیشنهاد میشه