دوست داشتی؟

رمان با من حرف بزن

  • به قلم noghre
  • ⏱️۸ ساعت و ۲۰ دقیقه
  • 67.2K 👁
  • 107 ❤️
  • 91 💬

اسمم آسمانه! بابا میگه : – اسمت رو گذاشتم آسمان چون نزدیک بود از دستت بدم! مادرت زمین خورده بود. منم رو کردم به آسمان و گفتم: خدایا! اگه بهم برگردونیش اسمش رو میزارم آسمان تا خیلی بهت نزدیک باشه! اونم خدایی کرد و هم تورو بهم برگردوند و هم مادرت رو… حالا من آسمانم نزدیکم بهش ولی گاهی هم باهاش قهر می کنم. می دونم اون قهر نمی کنه و هوامو داره ولی بازم…شرم گاهی اجازه نمیده به زبون بیارم پشیمونیم رو! خودش برام امتحاناتی رقم زده که همه سخت هستن و من خوب می دونم آخر این همه سختی و درد شیرینی و آرامشی خوابیده که ارزشش رو داره! ارزش نفس کشیدن، گریه کردن، کابوس دیدن و ارزش گفتن از ترس هایی که گاهی تنت رو می لرزونه! اما باید حرف زد و من حرف می زنم. … پایان خوش.

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • Paria

    00

    رمان واقعا عالی بود

    ۱ هفته پیش
  • فاطمه

    00

    عالی ترین رمانی بود که تاحالا خوندم خیلی قشنگ بود ولی اگه ادامه میدادی قشنگ تر هم میشد

    ۲ ماه پیش
  • حنان

    10

    سلام.رمان خوبی بود.جذابیت بالایی نداشت که نتونم به کارهام برسم.وسطش یه استپ زدم و دوباره برگشتم سر خواندنش.خوشم اومد.عالی

    ۲ ماه پیش
  • معصوم

    00

    خیلی خیلی خیلی عالی بود ممنونم از نویسنده ی محترم

    ۴ ماه پیش
  • ناشناس

    00

    عالی بود

    ۵ ماه پیش
  • فاطمه زهرا

    00

    به نظرم خیلی الکی کشش داده بود

    ۱ سال پیش
  • ندا

    00

    عالی بود نویسنده ولی ای کاش ادامه داشت از شب***و اذیت کردنای خالش و مامانش در مورد شب عروسی و بزرگ شدن یزدان و بچه اول خودشان درسته اولش غمگین بود ولی اخرش که خالش و مامان اذیتش کردن در مورد کبودی

    ۱ سال پیش
  • ماهرخ

    00

    عالیییی و متفاوت

    ۱ سال پیش
  • Tf

    00

    رمان شیرینی بود،نثرشیوا ودلنشینی داشت،دست نویسنده طلا

    ۱ سال پیش
  • نیلوفرانه

    00

    چه اه و ناله ای کرد این دختر منکه بیخیال شدم ولش کردم

    ۱ سال پیش
  • فرزانه

    10

    دوسش داشتم خیلی خیلی عالی بود عاشق یغما شدم

    ۲ سال پیش
  • Moon

    00

    خیلی خوب بود

    ۲ سال پیش
  • آهو

    00

    سلام خدمت نویسنده عزیز رمان فوق العاده ای بود و ممنون ازین قلم عالی رمان آموزنده و پر محتوایی بود با آرزوی صحت و سلامتی برای شما دوست عزیز و زیاد شدن رمان های آموزنده جدید

    ۲ سال پیش
  • Mahbobeh

    00

    عالی بود

    ۲ سال پیش
  • فرشته

    20

    عالی بود .اما کاش ادامش میدادن یجورایی تا بچه اولشون .من بشخصه اگه رمان خوب اینجوری تموم بشه ناراحت میشم.ولی درکل عالی بود . درضمن سخن پایان نویسنده خیلی خوب بود بنظر من تکمیلش کرد.

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.