دوست داشتی؟
رمان عاشقانه مرد ممنوعه اثر هدیه نصیرزاده

رمان مرد ممنوعه

  • 17.8K 👁
  • 90 ❤️
  • 55 💬

در شهری که قوانین سفت و سخت بر همه چیز حاکم است و هر کس جای خود را می‌داند، سایه‌ای مرموز به نام «مرد ممنوعه» حضور دارد. کسی از گذشته‌اش خبر ندارد؛ نه می‌داند از کجا آمده، نه چرا همه از او دوری می‌کنند، و نه چرا هیچ چشمی یارای نگاه کردن به او را ندارد. برخی او را جنایتکار می‌دانند، عده‌ای قربانی، و برخی دیگر معتقدند او تنها یک افسانه است که وجود خارجی ندارد. اما زمانی که رها، خبرنگاری جسور و کنجکاو، تصمیم می‌گیرد پرده از این راز بردارد، ناخواسته قدم به دنیایی می‌گذارد که نباید. دنیایی که در آن، حقیقت به مراتب خطرناک‌تر از دروغ است، عشق پیچیدگی‌هایی فراتر از نفرت دارد، و نزدیک شدن به «مرد ممنوعه»، می‌تواند به بهای جان او تمام شود. این رمان عاشقانه و پر رمز و راز، شما را به سفری پرهیجان در دل ناشناخته‌ها دعوت می‌کند.

بیشتر...
شما میتوانید با نصب اپلیکیشن دنیای رمان، رمان مورد نظر را به صورت آفلاین و کامل بخوانید مطالعه رمان از طریق نصب اپلیکیشن
همچنین میتوانید بخش زیادی از رمان را به صورت آنلاین همینجا مطالعه کنید و در صورت تمایل اپلیکیشن را نصب کنید شروع مطالعه آنلاین رمان
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • خیلی بی سر و ته بود.

    0

    خیلی بی سر و ته بود. تا حالا رمان به این مزخرفی نخونده بودم.

    ۳ روز پیش
  • احمدی

    1

    خیلی زیبا وجذاب بود اما ای کاش چنین پایانی نداشت دلایل رفتن وکی رفتن مرد ممنوعه معلوم نشد

    ۴ هفته پیش
  • مروارید

    0

    خیلی مزخرف و بی سر و ته بود هی خوندم شاید درست بشه بی فایده بود

    ۱ ماه پیش
  • چرت

    1

    اینا صبح پا میشدن قهوه میخوردن یه چنتا اتفاق و بحث پیش میومد بعد میگفتن شب بخیر و می خوابیدند ینی چی ایسگا کردی ملتو خانم نویسنده

    ۲ ماه پیش
  • بی محتوا و غیر اصولی

    2

    خیلی کش داده شده بود همش از جمله های راه برگشتی ندارم استفاده شده بود کیاشا هم خیلی بزرگ کرده بود داستانو و هی میگفت ندونی بهتره و کل داستان مجهول موند معلوم نشد چرا پدر مادراشون کشته شدن یا اون پرونده ها چی شد عماد و و نویسنده اصلا نتونسته بود فضارو برای دونست حقایق برا رها بچینه اصلا اصولی نبود

    ۲ ماه پیش
  • پریا

    1

    اصلا دوستش نداشتم خیلی جمله تکراری داشت.بی معنی اصلا وقتتون را هدرندید

    ۲ ماه پیش
  • حنانه

    2

    میتونستم خیلی قشنگتراز این باشه جملاتش خیلی تکراری بود

    ۲ ماه پیش
  • parmis

    0

    وقت تونو هدر ندید رمان بسیار چرت و بی معنی واقعا یه بچه مینوشت ایده های بهتری داشت

    ۲ ماه پیش
  • سما

    6

    اصلا مفهوم نداشت هربار فقط میگه الان وقتش نیست تو آمادگی شنیدنش رو نداری جالب اینجاست رمان تموم شد ولی ما نفهمیدیم کی به کیه قاتل کیه مادر رها کیه

    ۳ ماه پیش
  • کی کی

    2

    احساس کردم چت جی پی تی نوشتتش! حقیقتا خیلی بی معنی بود و دیالوگا اصلا به جا نبودن.

    ۳ ماه پیش
  • narges

    4

    خیلی کشش داده بودن. زندگی عادی اتفاقات بیشتری داره این رمان که مثلا باید معمایی و هیجان انگیز میبود. از جملات الان آمادگیشو نداری و نمیتونم به گذشته برگردم هم به مراتب استفاده و تکرار شده. در کل رمان یه سری دیالوگ بی مفهوم که جذابیت نداره. خیلی منتظر قسمت هیجان انگیزش شدم ولی انگار کلا همین رواله.

    ۳ ماه پیش
  • سالاری

    0

    خیلی حوصله سر بره اصن دیگه نخاستم بقیشو بخونم

    ۳ ماه پیش
  • مهدیه

    6

    خیلی جملاتش تکراری بود

    ۴ ماه پیش
  • مبینا

    6

    دیالوگا خیلی تکراری بود و نامفهوم و چرت

    ۴ ماه پیش
  • عسل

    9

    باید توضیح میداد که چرا پدرش کشته شد مادرش کجا رفت اون قاتل کی بود چرا پسره کمکش میکرد عماد چی شد اگه فصل دو میداشت قشنگ میشد

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.