ایڹ رماڹ در مورد یک دختـــر شیطونیہ یه دخترے از جنس همہ‌ے دختــــر ها از جنس بلـــــور... از جنس لطافت... که تو ایڹ راهـ چند پسر جلوش سبز میشڹ که باعث همخونه‌اے میشهـــ اتفاق هاے هیجان انگیز... اما اون فقط دلش رو به یکے میدهـ یکے کهـ میشہ زندگیـــــش...

ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و

مطالعه آنلاین شیطنت در راه عشق
نویسنده : فاطمه حسینی کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 390

ژانر : طنز ، عاشقانه،کل کلی

خلاصه رمان :

ایڹ رماڹ در مورد یک دختـــر شیطونیہ

یه دخترے از جنس همہ‌ے دختــــر ها

از جنس بلـــــور...

از جنس لطافت...

که تو ایڹ راهـ چند پسر جلوش سبز میشڹ

که باعث همخونه‌اے میشهـــ

اتفاق هاے هیجان انگیز...

اما

اون فقط دلش رو به یکے میدهـ

یکے کهـ میشہ زندگیـــــش...

آخرین دستمال کاغذی رو کندم و یه فین محکم زدم و با گریه رو به مهدیس گفتم

_وای مهدیس دیدی چی شد؟ من چیکارکنم الان!؟ و دوباره یه دستمال دیگه کندم!

_حسینی الهی کفنت کنم خودم حلواتو بپزم سر قبرت عربی بر*ق*صم الهی ننت برات عزا بگیره الهی ماشینت چپ کنه الهی....

_رها تا نزدم دندوناتو خورد کنم خودت خفه شو

_گمشو بابا توام و بعد دستمو بردم سمت دستمال کاغذی که مهدیس داد زد

_تموم شد! نگاه ، تموم شد ! و بعد جعبه دستمالو پرت کرد تو خیابون یه هق زدمو گفتم

_مهدیس؟

_ هــا؟

_به نظرت آقاجون میزاره برم شیراز؟

_ نه عمرا صد سال سیاه!

یه نگاه بهش کردمو گفتم

_ممنون واقعا!

_خواهش میکنم، ولی خدایی اون آقاجونی که من دیدم فکر نکنم بزاره! سرمو تکون دادمو گفتم

_اوهوم نمیزاره

_ حالا تو باهاش صحبت کن

داد زدم

_چـی !!!!

_هوی چه خبرته چرا داد میزنی؟!

_من برم با آقاجون حرف بزنم دیوونه شدی؟

_دیوونه نشدم ولی از کجا معلوم شایدم گذاشت بیای

_اینم حرفیه ولی نمیشه

_ کار نشد نداره حالا روشن کن بریم یه چیزی بر بدن بزنیم بعد یه فکری میکنیم .

کلمو تکون دادم یه استارت زدم و راه افتادم...

_رها من پول ندارما

_تو که پول نداری غلط میکنی میگی بیا بریم رستوران

_خوب حالا این دفعه نیاوردم

_من یادمه از وقتی که با تو دوست شدم همیشه دستت تو جیبه منه

_ اصلا نخواستیم بابا

_خو حالا چرا قهر میکنی حرف حق تلخه

_یه دونه زد به بازومو گفت

_بیشعور!

خندیدمو گفتم

_جلف بازی در نیار اینجا زشته!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص پاشو کوبید رو زمین و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دارم برات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد کلشو عین بز انداخت پایین رفت تو رستوران منم خندیم و رفتم تو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مهدیس مثل آدم بخور نخورده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگاه پر معنی کرد و دوباره کلشو برد تو بشقابش منم دیگه هیچی نگفتم و مشغول شدم ،وسطای غذام بودم که سنگینی نگاهی رو حس کردم سرمو آوردم بالا دیدم مهدیس با حسرت زل زده به غذام یه لبخند خبیث زدمو یه قاشق پر کردم گذاشتم تو دهنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اوووم! مهدیس چقدر خوشمزس! به به! یه آهه پر حسرت کشید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آره خیلـی خندیدم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اونجوری نگا نکن، بزار یه لقمه از گلوم بره پایین خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی دوست دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چه حس مبهمی، کاملا بر عکس، من حالم ازت بهم میخوره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زر نزن کوفت کن بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخرین قاشقو کردم تو دهنمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بریم وبعد از سر میز بلند شدم و به طرف حسابداری رفتم بعد از پرداخت پول با مهدیس به سمت ماشین رفتیم ک مهدیس گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رها خودم میرم دیگه نمیخواد برسونینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_حالا کی خواست تو رو برسونه با کیفش زد تو سرم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ببین رها خانوم امروز ۳ بار حرص منو درآوردی ابرومو انداختم بالا و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب درد بشین بریم دیر شد و بعد سوار ماشین شد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خو دیگه بدو برو خونتون فردا میام پیشت به بچه ها هم میگن بیان تا فکرامونو رو هم بریزیم سرشو تکون داد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه ممنون بابت شام فعلا اودافز خندیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_شرت کم دیگه صبر نکردم تا جواب بشنوم پامو رو پدال گاز فشار دادم و رفتم سمت خونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلید تو در چرخوندم وارد خونه شدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون جلو در مانتومو درآوردم با صدای بلند داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقــاجون؟ صدا نیومد دوباره داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقا جون خونه نیستی؟؟؟خب کسی نیست. آخیش !دوباره یاد رفتن به شیراز و صحبت با آقاجون افتادم یه آه کشیدمو لب حوض نشستم و دستمو کردم تو آب .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجونم بد نیست فقط میترسه؛ همین!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میترسه منم مثل مامانم برم ته دره !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی ۵ سالم بود درست همون موقعی ک یه بچه نیاز به محبت داشت من نداشتم! همون موقع مامانم و بابام از کرج داشتن میومدن تهران که ماشینشون چپ کرد و رفتن ته دره آقاجون فکر میکرد من خرم همش بهم میگفت مامان و بابات رفتن مسافرات زود میان ولی من میدونستم اونا دیگه زنده نیستن تا ۱۶ سالگی همدمم فقط متکا و اشک و گریه شده بود ولی از وقتی که وارد دانشگاه شدم کلا عوض شدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شدم یه آدم دیگه، شدم یه دختر شیطون که همه دوسش دارن همه از اخلاقم خوششون میومد و این باعث شد ک بچه ها به سمتم جذب بشن تو دانشگاه با مهدیس، مهیا، مهدیه و مریم دوست شدم یه اکیپ شده بودیم ک همه از دستمون میخندیدن تا امروز خوش بودیما که این حسینی نکبت دستور داد بریم شیراز واسه تحقیقو هزار جور کوفت و زهر مار!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لبخند زدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اگه من، منم،که راضیش میکنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبعد یه بشکن زدم رو آبو بلند و با ریتم خوندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ناری ناری ناری هو هو تو که نامهربونی تو ک دل میسوزونی تو ک با خنده هات دلو میتپونی ناری ناری ناری ناری و بعد به سمت در رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو مگر تو را جویم حدیثه دل گویم بگو کجایـی کجایـی آخ کجایی یهو با داد آقاجون وایستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اوه صدات تا سر کوچه میاد دختر و بعد ادامو در اورد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بگو کجایـی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و لپشو ب*و*س کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام عشقم چطوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگام کردو با اعصاش زد به کمرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عشقم یعنی چی!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافمو جمع کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اه آقاجون آروم بزن خو بی جنبه نباش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دردت گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجون چرا میخندی خب!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب حالا نمردی که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلید تو در چرخوندم وارد خونه شدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون جلو در مانتومو درآوردم با صدای بلند داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقـــاجون؟ صدا نیومد دوباره داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقا جون خونه نیستی؟؟؟خب کسی نیست. آخیش !دوباره یاد رفتن به شیراز و صحبت با آقاجون افتادم یه آه کشیدمو لب حوض نشستم و دستمو کردم تو آب .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجونم بد نیست فقط میترسه! همین!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میترسه منم مثل مامانم برم ته دره !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی ۵ سالم بود درست همون موقعی ک یه بچه نیاز به محبت داشت من نداشتم! همون موقع مامانم و بابام از کرج داشتن میومدن تهران که ماشینشون چپ کرد و رفتن ته دره آقاجون فکر میکرد من خرم همش بهم میگفت مامان و بابات رفتن مسافرات زود میان ولی من میدونستم اونا دیگه زنده نیستن تا ۱۶ سالگی همدمم فقط متکا و اشک و گریه شده بود ولی از وقتی که وارد دانشگاه شدم کلا عوض شدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شدم یه آدم دیگه، شدم یه دختر شیطون که همه دوسش دارن همه از اخلاقم خوششون میومد و این باعث شد ک بچه ها به سمتم جذب بشن تو دانشگاه با مهدیس، مهیا، مهدیه و مریم دوست شدم یه اکیپ شده بودیم ک همه از دستمون میخندیدن تا امروز خوش بودیما که این حسینی نکبت دستور داد بریم شیراز واسه تحقیقو هزار جور کوفت و زهر مار!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لبخند زدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اگه من، منم،که راضیش میکنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبعد یه بشکن زدم رو آبو بلند و با ریتم خوندم_ناری ناری ناری هو هو تو که نامهربونی تو ک دل میسوزونی تو ک با خنده هات دلو میتپونی ناری ناری ناری ناری و بعد به سمت در رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو مگر تو را جویم حدیثه دل گویم بگو کجایــی کجایــی آخ کجایــی یهو با داد آقاجون وایستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اوه صدات تا سر کوچه میاد دختر و بعد ادامو در اورد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بگو کجایـــــی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و لپشو ب*و*س کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام عشقم چطوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگام کردو با اعصاش زد به کمرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت _عشقم یعنی چی!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافمو جمع کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اه آقاجون آروم بزن خو بی جنبه نباش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دردت گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجون چرا میخندی خب!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب حالا نمردی که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خدانکنه آقاجون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب اینم از چایی خوش طعم رها خانوم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجون یه قلپ از چایی خورد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_از دانشگاه چه خبر بابا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام میرسونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مسخره میکنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدمو لپشو کشیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عشق منی باو !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگام کرد که معنی کار امد دستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میگم آقاجون نوه هات کم پیدان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بچم فرید که شرکته همش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافمو کج کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بچم فرید چیه آقاجون !؟حقشه کار کنه یه ذره دلم خنک شه! اصلن شاعر میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_برو کار میکن مگو چیست کار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تو به کی رفتی بچه که اینقدر حسودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به مامانم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از دهنم پریدا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجون یه آه کشید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تنها خصلتی ک مادرت نداشت همین حصودیش بود لبخند زدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دیگه چه خبر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بحث عوض نکن دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدم حرف بزنم ک صدای کلید شنیدم و فهمیدم فرید!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع پاشدم رفتم پشت در قایم شدم تا فرید پاشو گذاشت داخل پریدم جلوش پـــخ !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرید با پوزخند گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ترسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرید خیلــی بیشعوری! خو اگه نترسیدی هم واسه دلخوشی من یه ادا در میاوردی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و رفت سمت آقاجون دستشو ب*و*س کرد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجونم چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجون یه دست کشید رو موهای فرید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اولا سلام دوما خسته نباشی سوما من خوبم بابا جان، الان که تو رو دیدم خوب ترم شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_قربونتون برم آقاجون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خدانکنه پسرم این چه حرفیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم دم در دست به سینه واستاده بودم داشتم به هندی بازی های اینا نگاه میکردم که فرید گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_احوالات حسود خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عمت حسوده هـا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خیلی حسودی رها واقعا چرا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دهنمو کج کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_من حسود نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جون عمت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابرومو انداختم بالا و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کدوم عمم ،پسر عمه منظورت با مامان خودت که نیست هوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرید چهرش عوض شد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوب حالا.. میدونستم فرید رو مامانش حساسه به خاطر همین دیگه هیچی نگفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خوردن شام یه خورده با آقاجون و فرید گپ زدم و بعد جیش ب*و*س لالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پاشو رها!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پتو رو کشیدم رو صورتمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_گمشو فرید بزار یه خورده بکپم الان پاشم باید غرغرهای آقاجونو گوش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رها بابا من غرغر میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرید من یه عمر زغال فروشم چرا صدا آقاجونو در میاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رهـا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عجبا ناکس چقدر صداش شبیه آقاجونه پتو رو زدم کنار و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرید دمت گر...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرفم تو دهنم ماسید سریع از رو تخت بلند شدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اِ آقاجون فریدو ندیدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرید که سر کاره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلمو خاروندمو با خجالت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اِ چیزه....یعنی!!..ببخشید!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجون خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_عیب نداره بابا جان بیا پایین ناهار!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلمو تکون دادم و بعد یهو عین این برق گرفته ها برگشتم سمت آقاجون وبا ناباوری گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجون ساعت چنده؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چـــی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!_اوه چه خبرته بچه! ساعت سه بیا پایین سریع ناهارتو بخور، بعد یه زنگ به این دوستات بزن از صبح صد بار زنگ زدم سرمو تکون دادمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه شما برین من الان میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفتمو به سمت دستشویی تو اتاقم رفتم بعد از شستن دست و صورتم یه دست به لباسام کشیدم و رفتم پایین آقاجون رو صندلی مخصوصش نشسته بود داشت کتاب میخوند اینقدر غرق کتاب شده بود که اصلا حواسش نبود ک صداش زدم اینبار بلند تر داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقــاجون؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو آورد بالا و با اخم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا داد میزنی دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هی صدا میکنم چرا جواب نمیدین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_حواسم نبود حالا چیکار داری ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ناهار چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_برو به سمیه خانوم بگو چیه، نه به من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اِ مگه سمیه امده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آره بابا جان امده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه ممنون بعد به سمت آشپزخونه رفتم سمیه رو صندلی نشسته بود و داشت سالاد درست میکرد رفتم رو به روش نشستم دستمو زدم زیر چونمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام سمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو آورد بالا و با لبخند گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام دختر قشنگم نگاش کردمو لبخند قشنگی زدم چقدر این زنو دوست داشتم حکم مادرم رو داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خوردن ناهار سریع پریدم تو اتاقم نشستم رو تخت همونجور که خیار میخوردم یه زنگ به مهدیس زدم هنوز دومین بوق نخورده بود که صداش بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خبر مرگت بیاد ایشاالله از دستت راحت بشم از صبح کدوم گوری بودی؟ مگه قرار نبود به قول خودت بیای اینجا تا فکرامونو رو هم بریزیم ها؟ هوی داری چی کوفت میکنی؟ رها!؟ ایشاالله تو گلوت گیر کنه! الــــو ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دهن پر گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نفرینات اگه تموم شد حرف بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بنال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خواب بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای الهی خواب بخواب شی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مهدیس الان تو کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سر قبر تو از صبح تو خونه با بچه ها منتظر توایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_موفق باشین من الان میام و بعد قطع کردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشیمو پرت کردم بقل بالشت و بلند شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز کردن در کمد همانا و هجوم لباسا رو صورتم همانا !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیــــش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردشور هرچی لباسه اه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از بین اون همه لباس یه مانتو عروسکی مشکی با یه شلوار لوله یخی کشیدم بیرون و پوشیدم ساعت مچی مارک دارمو بستم آرایش هم فقط یه برق لب و یه کرم بود . سویچو از رو میز برداشتم گوشیمو گرفتم دستمو رفتم پایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عادت نداشتم کیف دستم بگیرم با صدای آقاجون سر جام وایستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کجا میری بابا رو نوک پام چرخیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دارم میرم خونه مهدیس اینا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی میای دخترم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_معلوم نیست، ولی سعی میکنم تا شام بیام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه برو مواظب خودت باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه فعلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از در خارج شدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در ماشین با صدای تیکی باز شد سریع سوار شدم، ضبتو روشن کردمو به سمت خونه مهدیس اینا حرکت کردم وسط راه بودم که گوشیم زنگ خورد نمیدونم یهو بی هوا و بی اختیار دستم از رو فرمون ول شد و رفت سمت جیبم انگار ک...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.یهو حس کردم به سمت جلو پرت شدم پامو گذاشتم رو ترمز و یه جیغ کشیدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو از رو فرمون بلند کردمو یه نگاه به روبه رو ک جمعیت جمع شده بود انداختم سریع از ماشین پیاده شدمو به سمت جمعیت رفتم یه پسر حدودا ۲۳_۲۴ رو زمین نشسته بود و ناله میکرد رفتم جلوش و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقا حالتون خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو آورد بالا و داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زدی ناکارم کردی بعد میگی حالم خوبه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم عصبانی شدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جو گیر میشیا !چرا داد میزنی؟ نمردی که! بعد برگشتم سمت جمعیتو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سینمایی تموم شد بفرمایید لطفا! ،شما هم اینقدر ادا در نیار! دیه میدم پوزخند زدو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی حرفه پول زد خانوم محترم فقط حرفه من اینه که حواستونو بیشتر جمع کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه! چون تو گفتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رفتم سمت ماشینم .یه استارت زدمو از بقل پسره رد شدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.باز من چقدر پرو بودم ک یه عذر خواهی هم نکردم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا خونه مهدیس اینا ۴۵ دقیقه راه بیشتر نبود .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشینو پارک کردمو پیاده شدم دستمو روی زنگ فشار دادم که صدای داد مهدیس بلند شد :هـــــــو چته؟ زنگه ها! بیا بالا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد درو زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دکمه آسانسورو زدمو رفتنم بالا .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونجور که کفشامو در میاوردم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای بچه ها تو راه تصادف کردم معلوم نبود کدوم خری زنگ زده که ایشاالله فلج بشه ! اِ اِ اِ پسره ی پرو بیریخت تو چشمام نگاه میکنه و بعد اداشو در آوردم"حرف من اینه که رانندگیتونو درست کنید "ایش پرو کفشامو از رو زمین بر داشتمو گذاشتم تو جا کفشی بعد وارد خونه شدم! .چقدر خلوته اینجا !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بچه هـــا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو حس کردم یه چیزی کوبنده شد رو صورتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم ببینم چیه که بچه ها حمله کردنو کُسِنای مبل رو میکوبوندن تو صورتم!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهدیس_کدوم گوری بودی ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مریم_خانوم خواب بودن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهیا و محدثه هم فقط میکوبوندن منم اون زیر داشتم میخندیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از ۵ دقیقه کولی بازی دست از سر کچل من برداشتن البته خودشونم خسته شده بودن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خوردن ناهار سریع پریدم تو اتاقم نشستم رو تخت همونجور که خیار میخوردم یه زنگ به مهدیس زدم هنوز دومین بوق نخورده بود که صداش بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خبر مرگت بیاد ایشاالله از دستت راحت بشم از صبح کدوم گوری بودی؟ مگه قرار نبود به قول خودت بیای اینجا تا فکرامونو رو هم بریزیم ها؟ هوی داری چی کوفت میکنی؟ رها!؟ ایشاالله تو گلوت گیر کنه! الــــو ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دهن پر گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نفرینات اگه تموم شد حرف بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بنال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خواب بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای الهی خواب بخواب شی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مهدیس الان تو کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سر قبر تو از صبح تو خونه با بچه ها منتظر توایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_موفق باشین من الان میام و بعد قطع کردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشیمو پرت کردم بقل بالشت و بلند شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز کردن در کمد همانا و هجوم لباسا رو صورتم همانا !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیــــش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردشور هرچی لباسه اه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از بین اون همه لباس یه مانتو عروسکی مشکی با یه شلوار لوله یخی کشیدم بیرون و پوشیدم ساعت مچی مارک دارمو بستم آرایش هم فقط یه برق لب و یه کرم بود . سویچو از رو میز برداشتم گوشیمو گرفتم دستمو رفتم پایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عادت نداشتم کیف دستم بگیرم با صدای آقاجون سر جام وایستادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کجا میری بابا رو نوک پام چرخیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دارم میرم خونه مهدیس اینا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی میای دخترم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_معلوم نیست، ولی سعی میکنم تا شام بیام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه برو مواظب خودت باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه فعلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از در خارج شدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در ماشین با صدای تیکی باز شد سریع سوار شدم، ضبتو روشن کردمو به سمت خونه مهدیس اینا حرکت کردم وسط راه بودم که گوشیم زنگ خورد نمیدونم یهو بی هوا و بی اختیار دستم از رو فرمون ول شد و رفت سمت جیبم انگار ک...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.یهو حس کردم به سمت جلو پرت شدم پامو گذاشتم رو ترمز و یه جیغ کشیدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو از رو فرمون بلند کردمو یه نگاه به روبه رو ک جمعیت جمع شده بود انداختم سریع از ماشین پیاده شدمو به سمت جمعیت رفتم یه پسر حدودا ۲۳_۲۴ رو زمین نشسته بود و ناله میکرد رفتم جلوش و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقا حالتون خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو آورد بالا و داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زدی ناکارم کردی بعد میگی حالم خوبه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم عصبانی شدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جو گیر میشیا !چرا داد میزنی؟ نمردی که! بعد برگشتم سمت جمعیتو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سینمایی تموم شد بفرمایید لطفا! ،شما هم اینقدر ادا در نیار! دیه میدم پوزخند زدو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی حرفه پول زد خانوم محترم فقط حرفه من اینه که حواستونو بیشتر جمع کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باشه! چون تو گفتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رفتم سمت ماشینم .یه استارت زدمو از بقل پسره رد شدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.باز من چقدر پرو بودم ک یه عذر خواهی هم نکردم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا خونه مهدیس اینا ۴۵ دقیقه راه بیشتر نبود .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشینو پارک کردمو پیاده شدم دستمو روی زنگ فشار دادم که صدای داد مهدیس بلند شد :هـــــــو چته؟ زنگه ها! بیا بالا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد درو زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دکمه آسانسورو زدمو رفتنم بالا .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونجور که کفشامو در میاوردم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای بچه ها تو راه تصادف کردم معلوم نبود کدوم خری زنگ زده که ایشاالله فلج بشه ! اِ اِ اِ پسره ی پرو بیریخت تو چشمام نگاه میکنه و بعد اداشو در آوردم"حرف من اینه که رانندگیتونو درست کنید "ایش پرو کفشامو از رو زمین بر داشتمو گذاشتم تو جا کفشی بعد وارد خونه شدم! .چقدر خلوته اینجا !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بچه هـــا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو حس کردم یه چیزی کوبنده شد رو صورتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم ببینم چیه که بچه ها حمله کردنو کُسِنای مبل رو میکوبوندن تو صورتم!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهدیس_کدوم گوری بودی ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مریم_خانوم خواب بودن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهیا و محدثه هم فقط میکوبوندن منم اون زیر داشتم میخندیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از ۵ دقیقه کولی بازی دست از سر کچل من برداشتن البته خودشونم خسته شده بودن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گرد رو زمین نشسته بودیمو حرف نمیزدیم صبرم تموم شد و گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه باهم گفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به جمالت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بچه ها من امدم اینجا تا فکرامونو روهم بریزیم یه کاری کنیم که آقاجونم راضی بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهیا_یه راهی هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فرار کنی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگاش کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مهیا جان لطفا شما نظر نده !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد برگشتم سمت مهدیس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_من راهی نمیبینم به نظرم فقط باید صحبت کنی همین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آخه مهدیس آقاجون من حرف حساب حالیش نیست که!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شونشو انداخت بالا و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اون دیگه مشکل خودته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اگه نرم شیراز چی میشه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مریم جواب داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیزی نمیشه عزیزم فقط باید دوباره با حسینی باشی دستمو کوبوندم به پیشونیمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس من نمیام!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهدیس داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چـــی!! مغزت به جایی اصابت نکرده ؟میدونی اگه نری چی میشه؟! مشروط میشی! می‌فهمی؟ مشروط!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوست لبمو کندمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میگی چیکار کنیم خیر سرم ۵ تا دوست دارم یکی از یکی خنگ تر! مهدیس_منو با اینا جمع نبندا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض کردم که مهدیس سریع گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ببین اگه میخوای گریه کنی ما اینجا دستمال کاغذی نداریم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دروغ!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مرگ تو آوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیشعور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم با مهدیس کل کل میکردم ک مهدیه گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یه راهی هست!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متفکر نگاش کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چه راهی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رها شما دوستی آشنایی ندارین تو شیراز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه! چطور؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خو اگه داشتین به آقاجون می‌گفتی که تو رو بسپاره به اونا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلمو تکون دادمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کی حرکته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پس فردا صبح

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یعنی من همش ۲ روز برای راضی کردن وقت دارم!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اوهوم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب و درد! نمیتونستین زود تر به من بگین ؟من باید یک ماه بشینم با آقاجونم حرف بزنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشیمو رو ساعت ۹ کوک کردمو خوابیدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"زینــــگ" ای درد ای کوفت !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشی رو از رو عسلی برداشتمو پرت کردم اون طرف، با اکراه از سرجام بلند شدم، اصلا من تا حالا تو عمرم اینقدر زود بلند نشدم! ای حسینی الهی بمیری یه ملت از دستت راحت شن !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم پتو رو جمع میکردم که یهو در باز شدو فرید با یه پارچ آب امد تو همونجا وایستاد و بعد از چند دقیقه بلند زد زیر خنده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا نخند کی بخند منم مات مونده بودمو داشتم به فرید نگاه میکردم حدود یه ربع همینجوری داشت هرهر میخندید عصبانی رفتم سمتش متکارو کوبوندم تو سرشو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای هناق! یه ربعه داری به چی میخندی؟ اگه چیز خنده داری دیدی بگو منم بخندم!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرید سرشو آورد بالا و یه نگاه بهم کرد دوباره زد زیر خنده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیـش! بیخیالش شدمو رفتم سمت تخت ولی یهو رو به رو آیینه خشکم زد !!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا امام! این دیگه کی ؟! من که نیستم! از جلو آیینه رفتم کنار و دوباره رفتم جلو آیینه ک ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تازه موقعیتو درک کردمو برگشتم سمت فرید که همچنان داشت به من بدبخت میخندید داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مگه این خراب شده در نداره ک کلتو عین بز میندازی میای تو هـــا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرید خندشو خوردو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب حالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب درد! گمشو بیرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره خندید و رفت بیرون یه نگاه به خودم تو آیینه انداختمو زدم زیر خنده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا قیافم خنده دار شده بود پاچه شلوارم تا بالای زانوم اومده بود، لباسمم تا بالای نافم بالا رفته بود، موهام رو هوا سیخ شده بود، رژ لبم پخش شده بود و آب دهنم رو لباسم ریخته بود اصلا یه وضعی!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع از تو کمد یه دست لباس برداشتمو پوشیدم موهامم شونه زدمو رفتم تو دستشویی .بعد از پاکسازی اومدم بیرون و به سمت آقاجون که داشت صلوات میشمارد رفتمو جلو پاش نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سلام شهرام جون صبح بخیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_رها بابا خودتی!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه روحمه! وا خودمم دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یه دست به موهام کشیدو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مطمعنی!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وا آقاجون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سابقه نداشتی این وقت بیدار شی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آره ولی مجبورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چرا بابا!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقـاجون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیه دخترم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میدونستی خعلی دوست دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی میخوای رها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اجازه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کردو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اجازه برای چی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اِ آقاجون هنوز که حرف نزدم اخم میکنی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خب بگو ببینم چی شده؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اوووم میگم ،ولی داد نزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میگم...چی....زه ..آقاجون ..من فردا باید برم شیراز، بخدا برا تفریح نه برای دانشگام الان امدم اجازه بگیرم، تا برم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگاه وحشتناک بهم انداختو داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نخیر من کی اجازه دادم که حالا اجازه بدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اه آقاجون من باید برم محبورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیخود لازم نکرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجون توروخدا بزار برم، من مثل مامانم نیستم !!من حواسم جَمعه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مامانتم میگفت حواسم جمعه ولی رفت دیگه هم نیومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناله کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقاجـــــون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقاجون رو کردم سمت فریدو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تو یه چیزی بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • YASMiN

    10

    شخصیت جالبی داشت داستان خوبی بود اما عالی نبود بهتر از این داستان هم هست بعضی جاهاش خیلی راحت عاشق هم میشن اخه مگه میشه طرفو یماه میشناسی باهاش ازدواج میکنی بعدم اینا فقط تو بلندی بودن پستی ندیدیم:/

    ۵ روز پیش
  • ??

    ۳۰ ساله 00

    خیلی خیلی باحال بود واقعا همش خنده بود

    ۱ هفته پیش
  • سیما

    ۲۶ ساله 00

    دختره خیلی به قول خودش خیابونی بود اصلا از شخصیتش خوشم نیومد چ اصلا با وقار و متین نبود رمان های زیاد هست دختره شیطونه اما خب متینه این دختره انگار پسربود

    ۱ ماه پیش
  • ..

    00

    خیلی مزخرف و لوس

    ۲ ماه پیش
  • SAzde

    00

    قشنگ بود مرسی

    ۳ ماه پیش
  • ندا

    ۱۷ ساله 00

    خوب بود ولی اگه یکم هیجانی تر بود بهتر میشد

    ۳ ماه پیش
  • الی

    00

    عالی بود یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم

    ۳ ماه پیش
  • آرشیدا

    20

    وای از دیشب رمانتو خوندم فقط دارم بالشتمو گاز میگیرم خیلی رمان باحالیه

    ۱۲ ماه پیش
  • roya

    00

    واقعا همینطوره😂

    ۴ ماه پیش
  • فران

    00

    آخه آدم کسیو نمیشناسه چطوری انقد راحت و رو برداشته باهاش هم صحبت میشه؟یکم سعی کنید واقعی تر باشید توی دست به قلم شدن خیلی آبکی بود

    ۵ ماه پیش
  • مینو

    00

    بیش از حد عالی بعد از کلی رمان چرت دوبار خوندمش خیلی قشنگ بود

    ۶ ماه پیش
  • ..

    20

    خوب بود ولی باید رها با رامتین ازدواج می کرد 😶

    ۶ ماه پیش
  • لیتا

    ۱۴ ساله 00

    خیلیییییییی رمان علی بود من خیلی خوشحالم که رها و سورن به هم رسیدم هر دو واقعا جذاب بودن

    ۷ ماه پیش
  • مها

    ۱۶ ساله 00

    عالیه از نظر من اونایی هم که میگید بچه کانه هست و.. میتونین نخونید دست نویسنده واقعا درد نکنه رمانت عالیییی و بسیار طنز که خیلی خوب فقط کاش آخرش اینجور خیلی خلاصه تموم نمیشد به هر حال ممنون بابتش زحمت

    ۷ ماه پیش
  • یاسی

    10

    نویسنده زحمت کشیده ولی سطح رمانش خیلی خیلی ابتدایی هست کلی کار داره تا بتونه رمان درخوری بنویسه

    ۹ ماه پیش
  • رها

    10

    عالی نویسنده دستت طلا بالاخره یه رمان خوندم اسم منم توش باشه😏

    ۱ سال پیش
  • پرنیان

    ۱۸ ساله 40

    اسمت توی خیلی از رمان ها هست فقط این نیست که 😌

    ۱ سال پیش
  • کیانا

    00

    برو تا ابد باهم اسمت هست در همسایگی گودزیلا هم هست

    ۹ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.