دختری که روز عروسی اش متوجه اشتباه همسرش میشود و فرار میکند ولی در راه تصادف میکند و حافظه اش را از دست میدهد. او با پسری به اسم شهیاد آشنا میشود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.

ژانر : عاشقانه، اجتماعی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴۵ دقیقه

مطالعه آنلاین ریتم خیانت
نویسنده : یکتا گودرزی

ژانر : #عاشقانه #اجتماعی

خلاصه :

دختری که روز عروسی اش متوجه اشتباه همسرش میشود و فرار میکند ولی در راه تصادف میکند و حافظه اش را از دست میدهد.

او با پسری به اسم شهیاد آشنا میشود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد.

زغال گردونو میچرخوندم و به اتیشش ذل زده بودم جیغ مامانو شنیدم

مامان-دختر لباس عروستو میسوزونی پاشو برو مهرداد و صدا کن چند دقیقه دیگه قراره برید سر سفره عقد بعد تو داری قیلون درست میکنی!

نه مامان جان وقتی اینو میچرخونم ذغالاش خیلی با حال میش خوشم میاد چشم

با لبخند رفتم تو سالن به دررسیدم صدای پچ پچ یه دختر و پسر میومد.. وایسا ..بیینم این مهرداد لای درو یواشکی باز کردم

یا خدا هییییییی خدا یا این..این ..مهرداده..این دختره کیه بقلش کرده من چی میبینم ............سرم گیج میرفت حرفاشونو به زورمیشنیدم

مهداد- اگه با این دختره ازوداج کنم کلی پول بهم میرسه بعد با هم بریم امریکا بچمونم همونجا به دنیا میاد

این ها .. چی میگن .. یعنی مهرداد بخاطر پول اومده خواستگاری من اشکام رو گونه هام غلطید دویدم بیرون بی هدف میدویدم تق.. صدای رعد و برق ..و بعد بارون به شدت میدویدم همه جوری نگاه میکردن انگار قاطل بابا شونو دیدن یه عروس که داره وسط اتوبان میدوعه چرا این مردم همهش با چشاشون تصمیم میگیرن چرا یه لحظه نمیگن روز عروسیش.....همون روز فهمیده .... کسی که قرار بوده باشس ازدواج کنه ... بچه داره بخاطر پول اومده گرفتش یه عشق دیگه داره .. چرا نمیگن غرورشو ... قلبشو.. له کردن اخهههه چرا .... یهو صدای بوغ ماشین تو گوشم پیچید پام لیز خورد و ............

***

چشامو باز کردم تو یه اتاق بودم بوی تندی میومد یه مرد پیر حدودا هفتاد ساله با لباس سفید با سختی روی رو پوششو خوندم

دکتر احمدی

پس اینجا بیمارستانه اما من چم شد....اصلا... من کیم .. ای وای کی منو اورده اینجاااااااااا یهو یه صدایی شنیدم

-سلام خانوم کوچولو حالت خوبه

من-من ..چم شده مگه که اوردنم اینجا

دکتر- تصادف کردی ..اسمت چیه

من- اسمم..؟؟!.. نمیدونم...من هیچی یادم نمیاد

دکتر- عجیبه یعنی تو این اقا هم نمیشناسی

یهو یه پسر وارد اتاق شد

من- نه اقا من نمیشناسمشون

پسره- من این خانومو دم مغازم دیدم من مغاز انور خیابون ایشونم با ماشین تصادف کردنم و افتادن جلو مغازه ی من منم اوردمشون بیمارستان

من- مغازهی چی؟

-گیتار فروشی ..لوازم موسیقی و اینا تدریسم میکنم

دکتر-اینطور که معلومه ایشون هیچی یادشون نمیاد بهتر شما زود تر اشنایانشونو پیدا کنید یا خبر بدید اما ازمایشا نشون میده ایشون حافظه ی کوتاه مدتشونو از دست دادن

پسره- یعنی ..الان اسمتم یادت نیست

طلب کار گفتم

-میبینی که یادم نیست خوب چرا زور میگی اه

پسر خندید و گفت

-اقای دکتر میشه مرخسشون کنید

دکتر-بله

دکتر رفت بیرون پسر گفت

-خانوم بی اسم اسم من شهیاد راد شما این مدت باید بیاد پیش من ..یعنی خونه من

من- خونت کجاس .. من واسه چی باید بیام

-تو باغچه .. بالا مغازه م بعدشم...شما تا خانواده محترمتون پیدا شه باید بیای پیش من توقع نداری که ولت کنم تو خیابون عروس خانوم

من-عروس؟!

پسره-اره پیدات که کردم لباس عروس تنت بود

من- خاک توسرم خوب شاید من ...عروسیم بود.. اسمت چی بود

پسره- شهیاد.. فعلا که هیچی یادت نمیاد پاشو

با پسره رفتیم توماشینش تو راه که داشتیم میرفتیم یهو یه ماشین پیچید جلومونو و ماشین یهو منحرف شد انور خیابون اما یهو جمش کرد همون لحظه یه صحنه ای اومد جلو چشم یه پسره خیلی اشنا قد بلند و با کت شلوار ب*غ*ل یه دختر بودن داشتن با هم حرف میزدن دستمو گزاشتم رو سم اه اه

پسره-خوبی تو

من- اره .. خوبم

خوب رسیدیم اینم خونه ی من

پیاده شدم یه مغازه گیتار فروشی گرم دیوارش سنگ قهوای یه عالمه گیتار های رنگی رنگی که بیشتر رنگهای نارنجی زرد و قهوای و مشکی به چشم میومد یه پیانو چهارزتا ویالون رو دیوار یه پله ی سیاه کوچولو پشت پله بلکا صورتی وقتی میرفتی باید خم میشدی چون کوچولو بود بعد اون بالا یه سالن کوچیک و یه اتاق همه وسایلم سفید میشکی یکمم قهوای چند تا قاب عکس رو دیوار یه بشقاب و لیوان خالی تو سینی که جلو تلوزیون بود و یه بالشت پسره شل*خ*ته البته خونش تمیزه یهو صداشو شنیدم

-ام....نمیدنم چی ....ببین برا اسمت باید یه فکری کنیم اون جا اتاقته چون من شبا عادت دارم تو حال میخوابم تو تو اون اتاق باش که راحت باشی فردا هم باید بریم لباس بخری بعد یه سوا ل چرا زیر لباس عروست کتونی ال استار و شلوار لی پوشیده بودی؟؟

من یادم نیست اما اگه با این کتونی هایی من خیلی دوسشون دارم فکر کنمم قبلانم داشتم اما اونارو نمیدونم لابد از این دختر شرا بودمکه میخواستم بعد عروسی سریع بدوم برم بیرون ..واسا بینم کی لباس منو عوض کرد؟

پسره- پرستار تو بیمارستان این مانتو مال خواهرم بود اما الان دیگه خونه خودشه قبل از ازدواج ایران بود من ایران و بیشتر دوست دارم پس با پول خودم واسه خودم یجا راه انداختم .... سوال دیگه؟

من- هیچی .. اما خواهشا این اسممنو زود تر درست کن خداخیرت بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره -خودت هیچی به ذهنت نمیرسه مثلا مهرسا درسا انا چمیدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من – نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو یه بشکن زدو و متفکر گفت دنبالم بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم پاین کارت رو گرفت بالات کارت تبلیغ مغازه بود قدش بلند بود خودمو کشیدم بالا و خوندمش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدوسا موزیک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- یعنی تومیگه اسم من..مدوسا باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره- اهوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- یعنی چی حالا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره- یعنی مهربون دختری با قلب بزرگ پاک و بخشنده دختر ی که لبانی سرخ چون دانه های اناردارد جذاب البته این اسمو ابجیم واسه مغازه انتخاب کرد منم خوشم اومد تو چی دوسش داری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-م....دو ....سا اره....دوسش دارم پس ازاین ببد من مدوسام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره- پس منم شهیادم دیگه بهم نگو ایشان اوشان اهم اهوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شهیاد تو چقدر نمکدونی واسا ببینم نمکدون چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- بچه نداشتم تو اومدی خودت نمیدونی.. توش نمک میریزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اها وای اینجام میسوزه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- مجید دلبندم اون معدته گشنته لاعبد بیا بریم غذا بخور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم بالا چه بوی این غذا درست کردنم بلده چه جالب به بشقابی که جلوم بود اشاره کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- این چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- کتلت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چنگارل بازش کردم توری که کاملا ریش ریش شد توش زرد بودیزره ازش مزه کردم اها این.. سیبزمینیه .. کتلت خوب خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد ا نهار شهیاد رفت سراغ کارش و منم همینجوری تو خونه ول میچرخیدم هر چیم برام عجیب بود ازش میپرسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فردا برای خرید رفتیم بازار هوا نه گرم بود نه سرد یجو رایی اروم یهو دیدم یه مرده رو یه چرخ دستی داره رو یه چیزای گرده سبز نمک میریزه واسا این یه میوس اما .. اسمش ..چی بود .. بد رو مخه .. وای قیافشم چه با مزس..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- میخوای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساکت بودم چیزی نگفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت جلو و یه مشما خرید و داد بهم یهو طلبکار نالیدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسم این چی بود؟..منظورم اینمیوه اس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- عشق بچه ها و بزرگا گوجه سبز هستن ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسمو فوتکردم- اها گوجه سبز هر چی زور زدم یادم بیاد یادم نمیومد اه خوب شد تو هستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو پاساژ اگه بگم هزار تا مغازه بود دروغ نگفتم یه عالمه جیغ جیغ بچها داد و بیداد مادر ها دختر و پسرای جون اوف عجب شلوغه این پاساژه رسیدیم به یه مغازه لباس فروشی رفتم تو و کلی دنگ فنگ چند دست لباس گرفتیم و همینجوری مغازه ها رو جلو میرفتیم شبم بععد از شام رفتیم خونه قرار بود من با دختر خاله شهیاد یعنی شیدا با هم اشنا شیم خیلی ذوغ زده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه اصلا ما ادماچرا باس بیدار شیم ... با مشت کوبیدم تو سر ساعت بد بخت حلرو کشیدیم روز مینو رفتم تو حموم این مدت از شهیاد خیل یچزا یاد گرفتم در بارهی زندگی خیابونا شهر ها راه ها موزیک که بخش اصلی زندگیه این پسره اعضای خانواده بر خلاف ظاحرش خیلی معتقده منظورم به دین واینا ها از همچی برام میگه حتی میگه با این که یچیزایی یادم نیست اما باید با غریبه ها مخصوصا پسر رفتار سنگینی داشته باشم مثل یه برادر مهربون اما نمیدونم چرا نمیتونم هیچوقت تو ذهنم یه برادر تصورش کنم همیشه ..همیشه شهیاد مادرش خارجیه باباشم ایرانی باباش مرده خواهرش مریم هم خارجه اون ایرانو دوست داره چون همینجا به دنیا اومده مادرش پدرش سر اسمش توافق ندارنت اما خودش شهیادو دوستداره اما میگه مادرش بهش میگه جاستین عکس خانوادشو بهم نشون داده هموشن قدشون بلنده قیر از مریم اون مثل بقیه بلند نیست اما خوب کوتاه هم نیست این مدت خیلی کارا یاد گرفتم دختر خاله ی شهیاد شیدا هم ایرانه بااونم دوستای خوبی هستیم با هم کلاسای مختلفی میریم زبان شنا اسکیت ... بهم خیلی چیزای یاد داد که اصلا یادم نبود یعنی یادم رفته بود با هم خیالی راحتیم دختر خوش قلبیه خلاصه هفت ماهی میشه که من اینجام و احساس راحتی میکنم این خونه خودم اما قیر اون صحنه هنوز چیزی یادم نیومده یعنی من روز عروسیم بوده پس چرا اینجحوری شده اون پسر ه کی بوده مغزم پره از چرا چرا چرا؟...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از این که لباسمو عوض کردم رفتم پایینشیدا پاین منتظرم بود قرار بود بریم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- سلام ببخشید دیر کردم صبحونمو بخورم میریم شهیادد ر حالی که قهوشو میخورد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما دخترا نمیشه یه روز نرید بیرون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- امروز خیلیمهمه اما اگه برنامه ای داری بزار واس فردا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد-باش.. خوش بگذره و رفت پایین تو مغاز من جلو تر رفتم تلفن زنگخورد با ذوغ جواب دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله بفر ماید مدوسا موزیک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی جواب نداد پس قطع کردم تا اگه خواست دو باره زنگ بزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- کی بود!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-نمیدونم جواب نداد منم قطع کردم خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با شیدا دویدیم بیرون ورفتم کافی شاپ سر خیابون تو هوای سرد ابان ماه خیلی کیف میداد یه قهوه بخوریو به بیرون زل بزنی و خیلی کارای دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- امروز قرار شد یچیزایی از گذشتت بفهمیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوب مثلا ..مثلا این که..چند سالمه که فهمیدیم ...بیست و سه...اما اگه منظورت ازدواج و این حرفاس باید بهت بگم شهیاد منو با لباس عروس پیدا کرده اینم بد بختی من یعنی شب عروسیم بوده البته مطمئنم نیستم پس چرا باید تو خیابون باشم چیزی به ذهنم نمیرسهه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- اینم حرفیه اما میشه خانوادتو پیداکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- نمیخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- ها دیوونه شدی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا میخوام ..اما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- حس خوبی نداری؟.. نگران نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اخه من گیج شدم چرا باید شب عروسیم تو خیا بون باشم هیچ نشونی هم ندارم یه انگشتر گردنبدند گل سر چمیدونم... همش فقط چندتا گل سر شیری رنگ سفید که روس سرم بوده .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خوب یعنی تو غیر از اون صحنه ه چیزی یادت نیومده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- چرا دیشب که از شهیاد خواستم ساز دهنی زدن رو یادم بده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خوب!!!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یه ..ریتم شاد بود تقریبا.. اهنگ گل مریم چشماتو واکن بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه ذغال گردون بود داشتم میچرخوندمش بعد یه صدای عروسکی این خودم شنیدم... یعنی مثل صدای خودم تقریبا نازک... همین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- کجا بودی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- یه مانتو و شلوار لی تنم بود تو یه پارک بودم تقریبا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خسته نباشی مگه فیلم میبینی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من خوب میگی چیکار کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- هیچی بهتره بریم پیش شهیدا بینم امروز میخواست کجا ببرمون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که یهو گوشیش زنگ خورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا-چی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- باش باش من الان میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قطع کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- گلم من باید برم یجایی کار دارم تو برو خونهخ پس فرردا میام بریم خرید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من باشه برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه ماشین گرفتم و رفتم خونه رفتمتو اتاق شهیاد نبود دو باره تلفن زنگ خورد برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدوساموزیک بفر ماید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم کسی نبود اه مردم مرض دارن ها رفتم بالا کیفمو انداختم رو تخت که یهو یه کاغذ رنگی قر مز دیدم بازش کردم توش یه ساز دهنی بود ابی و متوس و روش یه ام اینگلیسی قر مز داشت و یه یاد داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدوسا .. نه بهتر ه بگم کنکاو خانوم این واسه شماس .اینم بگم خیلی خوب زدی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لبخند پریدم رو تخت و شروع کرذدم به سر صدا کردن با ساز دهنی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا بعد از ظهر که خوابم برد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خواب که پامیشم عرق میکنم بدم میاد خیس بمونم پس رفتم حموم پنج دقیقه بعد صدای در اومد خوبب شهیاده دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- سلام الان میام قهوت رو میزه برو بردار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- مرسی راستی مدی....فردا یه مهمونی دوعتم با هام میای خوبه ..تو خونه هم نمیمونی!..ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- چه مهمونی ..اره میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- داداش شیدا اومده ایران تولدش و میخواست اینجا جشن بگیره ..شیدا هم ..پیشنهاد این جشنو داد. میای دیگه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-اره..راستی ..اون سازدهنی رو خیلی خوشم اومد ازش ..ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد خندید و گفت –قابل نداره تازه باید بازم یا عالامه چیزا یاد بگیری تا خونادتو پیدا کنیم تو باید تعقیر کرده باشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو با این حرفش تو دلم خالی شد من میترسم گذشته ...از گذشتم ..میترسم.. نمیخوام بر گردم..یعنی دوست دارم..اما میترسم خانودم اونی که تصور میکنم نباشن ..پس چرا من باید شب عروسیم تو خیابون باشم اروم ابو بستم و حلمو دورم بستم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب مهمونی بود یه کت شلوار سفید که یه تاپ باربری زیرش داشت پوشیدم اتو اینه خودمو نگاه کردم یه رژ صورتی کم رنگ خفاشی زدم و یه خط چش و ریمل تکمیل تکمیل تازهمن که نمیدونم کیا هستن زیاد نباید جلو برم... یه شال بار بری رو سرم انداختم مو های قهوای بلندمو با بابلیس فر کرده بودم ریخته بودم دورم خوبه یه کفش پاشنه شصت سانتی بار بری ..دوروغ نگم یه پنکک برنزه هم زدم دیگه بی روح هم نمیشد برم که کیف کوچیک بار بریمو برداشتم و به ساعت نگا کردم دیگه باید برم پایین اروم رفتم تو مغازه اروم صدا کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ش...شهیاد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهعیاد- بله ..ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو بر گشت خشکش زده بود با تعجب ذل زده بود به من بعد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خیلی خوبه بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- ا...ا..اره بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دنبالش راه افتادم تو ماشین نشسته بودیم به اهنگ گوشمیدادم که یهو ماشین ترمز کزرد و شهیادگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من الان میام تو اینجا بشین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت و بعد از چند دقیقه برگشت بعد رفتیم خونه شیدا اینا وارد سالن شدیم یه عالمه ادمای غریبه ...بوی عطرای مختلف ادمای ...مختلف خیلی شلوغ پلوغ بود با دین شیدا با خوشحالی رفتم جلو و با هاش دست دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خوش اومدی گلم بیا اینجا داداشمو بهت نشون بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من – باشه ..بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم جلو تر شیدا به یه پسر تقریبا هم قد خودش اشاره کرد چشای قهوای کت شلوار طوسی رنگ تنش بود هیکل ورزشکاری البته شیدا گفته بود عاشق ورزشه مو های قهو ای پوست گندمی اما شیدا سبزه بود رفتیم جلو و سلام کردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- مدوسا جان این بردار من شایان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به شایان اشاره کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایان اینم ..مدوسا ..که بهت گفته بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- خوشبختم..وایسا ببینم .مدوسا اسم مغازه ..شهیاد نبود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفتم اره اما من اسمم مدوسا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- چه جالب خوش بختم ببخشید من یه لحظه برم کارمدارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- باشه دادش برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خوب.. میخوای چیکار کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- من کهخ مسی رو نمیشناسم جز تو ..شهیاد.. و شایان ما شا ا... شما خانوادتن همتون اول اسمتون ش داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اخه اسم همه ما به سلیقه با با بزرگ مون انتخاب شده چون اول اسم مادر بزرگم ش داشت وقتی مرد بابا بزرگم گفت همه نوه هام یه اسمی بزارید که شبیه اسم مامان شاه دختشون باشه بقیه هم قبول کردن اما..شهیاد خیلی خوش سلیقس ها..مدوسا ..من که خیلی خوشم اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا گفت من برمو منم تنها نشسته بودم تو سالن یه دختر ه اومد ب*غ*لم ویساد مو هاش بلند بود و یه لنز گزاشته بود سبز از صورتش ارایش میریخت یعنی اسید میپاشیدی هیچیش نمیشد ایزو گام دلیجان بود ارایش نبود که با غرور کاذب گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره- فامیل دورین چون ..من تا حالا ندیدمتون.. بجا نمیارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- دوست شیدا ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره –اها من رویام ...اسمت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدوسا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره- چه اشنا ..وایسا ..ببینم..تو شهیادومیشناسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- بله (یهو از دهنم در رفت)با هم تو خونش زندگی میکنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره-چی... ببینم ..چه جالب رشتت چیه .. موزیکه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- رشتم... ..ام.... یاد...یادم نمیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره –چطور ممکنه چون فکر نکنم شهیاد الکی بگه بیا تو خونه من بشین مگر این که با هم کار کنید درست حدس زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- من چیزی یادم نیست...نه ..یادم ..نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختر دستشو به نشونه تهدید گرفت جلو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دختر خانوم.. بینم زیادی به شهیاد نزدیک شی دمتو میچینم ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیدم زیادی داره پرو میشه با حرص گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نیاز نیست شما زحمت بکشی ... شما این غرورو کاذب خودتو جمع کن.. گندشو در اوردی .. به تو چه من شهیاد چیکار میکنیم.. منحرف برو بابا ..من با شهیاد چیکار داریم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره- ببینم تو ..تو چه خانواده ای بزرگ شدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- گفتم که ..یادم نیست .. بابا یادم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قلبم تند تند میزد نفسم بالا نمیومد یه چیزی رو قفسه سینم سنگینی میکرد سرم گیج رفت دویدم بیرون اشکام مثل بارون روی صورتمو خیس میکرد .. اخه .. چرا من .. نباید الان ...ندونم .. صدای.. سازدهنی ..دستمو کردم تو کیفم ساز دهنی ابی رنگمو که روشیه ام قر مز داشتو برداشتم و شروع کردم زدن .... چشای ابیم به اسمو.ن تیره ذل زده بودن یه صدایی شنیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدی...مدوسا..چی شده چرا گریه میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد بود در حالی که از سرما میلر زیدم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-اون.. اون .. دختره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد کدوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- رو یا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد –وای دختر ..کوچولومونو ببین .. من از طرف اون معذرت میخوام اون همینجوریه انگار از دماغ فیل افتاده نبینم بخاطر حرفای اون خودتو اذیت کنی .. تقصیر تو نیست ..که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اره ..اما من واقعا چیزی یادم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- بهت کمک میکنمخانوادتو هویتتو گذشتتو پیدا کنی از هیچی نترس بعدشم تو الان مدوسایی تو الان یه زندگی جدید داری شاید تو گذشتتت امیدی برا ادامه دادن نبوده... شاید این بهتره که الان اینجا باشی تو قراره کلی چیزا یاد بگیری که هنوز نمیدونی شاید ..قبل از این.. زندگی جذابی در پیش نداشتی .. شاید اینجوری بهتر باشه حالا هم اشکاتو پاککن برو صورتت بشور یکی از چیزا یی که باید یاد بگیری این که شیشه ای نباشی این نشونی پاکیه اما سریع نشکن قوی باش باشه ...!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- باشه...ققق...قول میدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد با لبخند گفت- افرین دختر خوب پاشو ببینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالا خره اون مهمونی مسخره تموم شد و رفتیم خونه تلفن زنگ خورد شهیاد برداشتیه دادش بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوب جواب بده دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دویدم پاین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بازم اون بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- اره همشم با تلفن عمومی زنگ میزنه وگرنه شمارشو میدادم حالشو بگیرن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- یعنی کیه!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- نمیدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت شیش بود یهو زنگ در اومد دیدم این پسره روحان مغازه ب*غ*لی لباس فروشیه دم دره او اوه چه تیپیم زده گل چیه دستش یا امام غریب خودت کمک کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اقا شهیادو صدا میکنین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد اومد بی حرف درو باز کرد اقا این اومد نشست تو من که خشکم زده بود یهو هیچی نشد پرو پرو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من اومدم خواستگاری مدوسا خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقا شهیاد کی غیرطی شو کی نشو انگار بابامه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- نخیر ..بفرما بیرون.. اختیار مدوسا دست من ..نیست ..نمیشه برو بیرون ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روحان- اما ..اخه شهیاد ..من که جرم نکردم بعدشم تو چیکارشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو مشت شهیاد شپلغ اومد تو صورتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- گمشو بیرون ..مگه من روز اول بهت گفتم ..دور مدوسا خط بکش حالا انقدر پرو شدی اومد ی خواستگاری برو بیرون تا نزدم ش و پلت کنم من همکارشم یا ا... زود باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من گوشه حال با ترس نشسته بود م سرو گزاشته بودم رو پام و پاینو نیگاه میکردم شهیاداومد بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-استغفرالا ..نفهمن ملت بهش میگم ..ای خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو یه نیگا به من کرد اروم اومد سمتم وگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشید.. نمیخواستم بتر سونمت ..دست خودم نبود ..اما منم میدونم تو از رو حان خوشت نمیاد بعدشم اصلا بچه خوبی نیست حالا منو نگاه کن...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- نچ ..تو برو یاد بگیر خودتو کنترل کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- مدوسا..خانوم .. ببخشید دیگه معنی اسمت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- ام.. یعنی مهربون دختری با قلب بزرگ پاک و بخشنده دختر ی که لبانی سرخ چون دانه های اناردارد جذاب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- خوب شما مارو ببخش دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شطنت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باید فکر کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد که میدونست میخوام با ج بگیرم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- بزار فکر کنم.. نمیدونم خودت جبران کن فقط یه چیز مخصو باشه به عهده خودتهمن میرم استراحت کنم خخ بیچاره شهیاد از دست من تا خانوادم پیدا شن من اینو بیچاره میکنم البته مثل یه کارمند کمکش میکنم کلی تو مغازه کار میکنم تازه کم کم یه استعدادای تو کامنپیوتر و کد نویسی از تو خودم کشفکردم یعنی قبلا بلد بودم تا کامپیوتر و دیدم خود کار همچی رو بلد بودم عجیبه ها!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهار ماه بعد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من و شهیاد و شیدا و شایان قرار شد بریم شمال وسایلو گزاشتم تو ساک واسه شهیادم یچیزایی کنار گزاشتم بعد از ناهار راه افتادیم تو جاده هی با ظبت ور میرفتم کلمو ازما شین میکردم بیرون و تو تونل جیغ میزدم شهیادم بهم میخندید هر پنج دقیقه یبارم قر میزدم که گشنمه ..تشنمه.. دستشویی. خوابم میاد..حالم بد شد.. اهنگو عوض کن .. این بچها تا رسیدیم متل قو و یه خونه لب دریا اجاره کردیم و شب تا دیر وقت لب دریا نشستیم شهیاد گیتارشو اورده بود یه اهنگ اسپانیایی ترسل رو زد و ما هم بلند شدیم ر*ق*صدن خیلی خوش گذشت شب هم برای خوابیدن من و شیدا تو یه اتاق شایان و شهیغادم تو یه اتاق ما مثل بچه ادم گرفتم خوابیدیم اینا یه ربع سر جا و خوابیدن مراسم داشتن ما همکلی بهشون خندیدیم قرار شد فردا صبح بریم جنگل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دختر پاشو.. مدوسا.. پاشو دیر شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- باشه باشه نکش پترو پنج دقهدیگه فقط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- میزنمت ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و یهو محکم زد تو دستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اوخ.. بمیری.. بیشور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ورفتم تو دستشوییسورتم شستم بعد از صبحونه مو هامو شونه کردم کوله صوریتمو برداشتم توشو پره وسیله کردم بعد یه ساپورت صورتی کم رنگ هم رنگ کولم با یه مانتو صورتی هم رنگ کوله ام پوشیدم کتونی های صورتی بنفشمو پوشیدم یهو شیدا زد زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا پلنگ صورتی جون چیزی لازم نداری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نیگاه به خودش کردم اونم همچیشو زرد زده بود منم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الو الو من جو جو ام تو هم که اینجوجه طلایی شدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یه تلوزیون باهم تشکیل میدیم بیا بریم یه رژ کم رنگ هم زدم و راه افتادیم میخواستیم پیاده روی کنیم پس ماشینو پارک کردیم بقل چادر و راه افتادیم این شیدا هم قئدم به قدم یا عکس میگرفت یا سفارش عکس میداد البته من عکس گرفتنو خیلی دوست دارم به شر طی که ازم عکس بگیرن نه من بگیرم چون تو ژست گرفتن استادم ..خخخ تدریس خصوصی همداریم شصست هزار تو من ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ...شهیادا گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدی.. انقدر جلو جلو نرو گم میشی ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اه.. شهیاد دیگه شورشو در اوردی بچه که نیستم اه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- برا من هستی اروم برو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو لج کردم و بدون نگاه کردنجلو رفتم جلو یهو زیر پامخالی شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهههههههههههههههههههه...........وایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه سرا زیری بود که پاینش یه رودخونه بود هرچی سعی کردم مسریمو عوض کنم نشد و لیز خوردم تو رود خونه هر چی دست و پا زدم نتونستم بیام بیرون وایسا ببینم مگه من شنا بلدم؟! ای خدا یهو اب پاشید تو صورتم قلبم این گنجیشک میزد کاش به حرفش گوش میکردم ای خدا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشامو باز کردم بالا سرم یه درخت بود بدنم خیلی درد میکرد اروم بلند شدم هیشکس نبود تر سیده بودم داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهای.....کسی نیست... شیدا.. شهیاد.....شایان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-یکی کمک کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی نبود کلی رفتم جلو و هی صداشون میزدم اما هیشکی نبود هوا کم کم داشت تاریک میشد گریم در اومد ه بود یا صدای گرفته داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شش...شهیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مثل بچها با گریه جیغ زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کمک....شهیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه از دست ایندختره لج باز ای خدا ساعت هاس داریم دنبالش میگردیم هوا تاریک شد خیلی نگرانشم...خیلی نه .. وای بی نهایت شیدا چراغ قوشو در اورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من باید مسیرمو عوضکنم دلم اروم نمیگیره من از انوری میرم پیداش کردم بر میگردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- گم میشی تو هم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه بابا برمیگردم الا شما همینجا شینید منیه نیگا انور بندازمیام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا-باشه بر این که خیالت راحت شه من و شایانم انورو میگردیم سر اون پل چوبی هست هر کی خواست بر گرده میره اونجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه افتادم همش قیافه مدوسا میومد جلوچشم میترسیدم ..برای اولین بار ..خیلی ترسیده بودم حس میکردم ..دیگه..نمیتونم پیداش کنم همینجوری که میرفتم جلو یه صدایی شنیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شایان.. شهیاد.. شیداااااااااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدوسا.. تو اونجاییی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره.. نمیونم راه برم.. پام ضربه خورده بیااینجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتمجلو و با عصبانیت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینم تنیجه لجبازیا..خانوم با هوش حالا چججوری برگردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدوسا-من نمیتونم راه برم ..یه زنگ بزن به شیدا خوب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اینجا انتن نمیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدوسا- میگی چیکار کنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-باید بریم دم پل چوبی تا اونجا خیلی راحه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدوسا- پس چیکار کنیم هوا هم تاریکه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو رعد برق زد و بارون شروع کرد باباریدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا هم تو لاغ شدی.. هم بارون میاد.. هم وایسا ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یه حرکت دستمو گزاشتم زیرش و بلندش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدوسا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مور مورم شد اما ز راه رفتن با پای چلاغ که بهتر بود تازه خیلی ار دست خودم عصبانی بودم اگه حرفشو گوش میکردم الان اینطوری نمیشد همینجوری طبق عادتم زیر لبی به خودم قر میزدم که یهو شهیاد زد زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- چرا میخندی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- هیچی موش کوچولو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- خودتی... بی نمک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- قربون تو گوله نمک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بارون با شدت میبارید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زمین هم گلی گلی شهیاد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فکر کنم ...باید اینجابمونیم نمیتونیم خودمونو به اونجا برسونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو دستش خورد بهه سرم پرید عقب و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو تب داری!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- سرم درد میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد گووشیشو در اورد وسعی گرد زنگ بزنه به شایان ..اما انتن نداد که نداد شهیاد یه قرص از تو کولش بر داشت با یه بطری اب و ازم خواست که بخورمش یکم حالم بهتر شد شهیاد اومد بزارم زمین مه هو یی از دستش ول شدم اومد که نگهمداره فاصلمون دقیقا یه میلی متر بود طوری که نفساش کاملا به صورتم میخورد صرتش خورد به صورتم تکیه دادم به کولمو نشستم شهیاد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فردا راه می افتیم الان با این حال تو و این با رون عمرا تونیم بریم فردا صبح دوباره شهیادمن گرفت کولشو راه افتادیم منم هی حرف میزدمو سرشو گرم میکردم اونم میخندید البته فکر کنم این ارثیه که همه ما دخترا با نمکیم ههه رسیدیم به پول چوبی یهو شیدا دست تکون داد و یهو دوید سمت من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- اوا خودتوچ لاغ کردی دختر چت شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- تب شدید داره نیگاه کنم واروم گزاشتم زمین شیدا یه جیغ زد و گفت سریع باید ببریمش بیمارستان این خیلی داغه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- خوبم ..بابا...نمیخواد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- اگه ببینی چغدر داغی اینطوری نمیگی شایان ماشینو روشن کن و رفتیم بیمارستان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه روز بعد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همهدرو همجمع شده بودیم شیایان یه غیلون اورد شیدا یزره که کشید گرفت سمت من با تردید گرفتمش که یهو یکی از دستم قاپید دیدم شهیاده اگرم نمیخواستم بکشم این بابا بزرگ بازی شهیاد کفرمو در اورد گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-پسش بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- نه نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اه شهیاد اینبابا بزرگا رفتار نکن ..تو چیکاره ای همش بهم دستور میدی این از جنگل اینم از اینجا اگه لجمو در نمیوردی منم نمیرفتم بیوفتم تو رودخونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- اخی.. من بودم بی توجه به موقعیط بدون اینکه جلومو نیگاه کنم رفتم تو دل جنگل ..ببین مدوسا ..تو باید به حرف من گوش کنی تا وقتی که خانوادت پیدا بشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو راجب گذشته من چی میدونی. شاید قبلا من اجازه همه این کارارو داشتم من ..اختیارم دست خودمه کم تر بهم گیر بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفتم سمت ماشن یهو دستمو گرفت طوری که با شتاب برگشتمو فیس تو فیس شدیم از شدت عصبانیت نفسای داغش میخورد به صورتم با حرص گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مدوسا برو بشین سر جات ..افرین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- میخوام برم تو ماشین حال ندارم شماخوش بگذرون اقای بابا بزرگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رفتم تو ماشین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد عصبی دستشو تو مو هاش کرد رفت پیش بقیه نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیداغ هر چی اسرار کرد قبول نکردم چشامو بستم که یکم اروم بشم اما یهو اونموقع رودیدم که شهیاد تو جنگل اومد بزارم زمین اه چرا من اینجوری میشم پسرهی .. زور گو خود خواه بابا بزرگ نما به تو چه شاید اصا قبل از این که حافظمو از دست بدم سیگاریم بوده باشم اخه به توچه تربچه ..چیکارشی اه؟ ولی باز با دیذدن اون قیافه عصبیش ته دلم هری ریخت ما شا... جذبه البته واسه من بیشتره میزنم شتکش میکنم والاااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب همه رفتن اتاقاشون شیدا رفت اشپزخونه تا یکم اب بخوره سرم تو کتاب بودکه یهودر واز شد شهیاد اومد تو فکر کردم شیداست گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برق و خاموش کن شیطونک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- میشه حرف بزنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- نچ برو حوصله ندارم دیگه با من حرف نزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- ولیمن کارت دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو کتاب بردم اونور و چهار زانو روتخت نشستم خیلی منطقی گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اقای شهیاد راد من به شخصه خودم نمیخواستم غیلونو بگیرم اما اونجوری که تو رفتار کردی عصبی شدم لج کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- چطوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- این بابا بزرگا این و بکن..اونو نکن.. بابامن بیست و سه سالمه گل پسر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- خوب من از یه دختر بیست و سه ساله یه توقع دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- من ازخودم توقعی ندارم مهم اینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- یعنی نظر من واست مهم نیست دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- بهتره اینجوری بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- باشه هر جور بخوای دیگه من نظر نمیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- خواهش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خدا زیاده روی کردم من ..ممن ..به ککمکش نیاز دارم نباید ازش میخواستم..نه فکر نکنم بتونه نظر نده مگه این پسر ساکت یجا میشینه همینطوری گفت برای امتحان صبح یه شال قرمزمو که شهیاد اصلا باش پدر کشتگی داشتو پوشیدمو رفتم پاین اما..... لال ...هیچی نگفت!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا کوبید به بازمو وگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دیشب چی گفتی به این این گل پرپرش کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- من گل پرپرم نه اون فشول خان فقط بش گفتم انقدر فضولی نکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- میدونستی شهیاد واسه هیشکی انقدر دل نمیسوزنه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- نه ..مهمم نیست برام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- حیف که من دختر سر بزریم و چشم زیاد نمیچرخه وگرنه بحت میگفتم شهیاد چه پسر لیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- توهم تبیغات پسر خالتو نکن .. الو شرکت تبلیغاتی شهیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- پس کن نمکدون کم تر حرص بخور بیا شایان نون داغ گرفته صبحانه میل بفر ما و با لبخند پاشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم دنبالش رفتم با یه سلام کلی نشستم شهیاد داشت منو شال هر دو باهمو قورت میداد ولی چیزی نگفت که صابت کنه دخالت نمیکنه منم دویدم بالا و عوضش کردم و با لبخند نشستم سر سفره میخواستم بهش بفهمونم اگه خودم بدونم بده عوضش میکنم البته اون زیادم بدم نبود ها ولی خوب دیگه میخواستم بگم خفه شی من خودم کاراتمو انجام میدم تو بچه خوبی باش انگار یه کلید یه در قفلو پیدا کرده باشه گفت مامان زنگ زده میگه حال بابا بزرگ خیلی بده باید بریم پاریس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- وای خدای من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- این الان از هیجان پاریس بود یا از ناراحتی بابا بزرگ من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- هردوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راستش من قصد توهین ندارم اماخوب از زبون فرانسه خوشم نمیاد از غذا هاشم بدم میاد اما پاریس شهر قشنگیه خیلی دوست داشتم برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- باید بریم ..مدوسا خانوم شما دوست دارین با ما بیاید یا من دخالت نکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این اول صبحی زهرشو زد پسره ....بزار دهنم وا نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- البته که میام ..من خیلی دوست دارم جا های دیگرو بگردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- پس تصویبه اما من نمیتونمب بیام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا –عیب ندارهمن و شهیاد و مدوسا میریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شایان- نخیر شیدا خانوم شما با من میای باید بریم تهران کلی کار داریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- چه بد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- خوب چیکار کنیم عیب نداره شما برید من هفته بعدش میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- مگه قرار ه چقدر بمونیم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد با بخیالی جعبه ابمورو گزاشت تو یخچال و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-معلوم نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه افتادیم که بریم تهران خیلی هیجان زده بودم وای قراره بریم پاریس!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مسافرین پرواز سی صدوبسیت هشت لطفا پاشین بیاین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- بسته ..انقدر وجه ورجه نکن بشین اون خودش صدا میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- واسا الان اسمتو پیج میکنم..دینگ دینگ دینگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا زد زیر خنده شیدا برا بدرقه کردن با هامون اومده بود فرودگاه منم هی از خوشحالی ادادر می اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- من پیش تو کم اوردم چقدر انرژی داری ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- لت ایت گو..لت ایتگو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- ماشا.. حافظتم زیده چند بار فروزنو نیگا کردی نینی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-من..ام فکر کنتم پونزده بار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- مادیگه بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا باشه خدافظ رسیدید زنگ بزنید من میمیرم ازترس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- نمیخواد بمیری بریم مدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من-اره خدافظ شیدا دلم واست قنج میره ولی چه کنم باس برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیااد-نمیخوای نیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- بی جنبه خیلیم میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا- تو کی درست میشی خدافظ عزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- هیچوقتتتتتت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا خندید و رفتیم تو صف این صفی که من میبینم روان ادمو پاکمیکنه البته واس من پاک شده ها کلی طول کشید و رفتیم تو هواپیما هواپیمکا داشت بلند میشد یهو تو دلم خالی شد سقوط نکنیم یه جیغ ارومزدمو محکم شهیادو گرفتم شهیاد خندیدو گفت خوبه ترسونیستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو جمع کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله خیلیم شجاعم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- خانوم شجاع نظرت در باره خرید تو پاساژای پاریس چیه میخوام خانوادمو با هات اشنا کنم باید یه تیپی بزنی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- واسا مگه تیپم چشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- هیچی ولی این خانوادمن ..یزرهه زیادی اشرافی فکر میکنن حصلمو سر بردنم واسه همینه کوبیدم اومدم تو یه مغازه تو ایران زندگی میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قش قش میخندیدم بیچاره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- یعنی از زندگی تو یه خونه فینگیلی بد تره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- اره... بهتره استراحت کنی نمیخوام موقع رفتن به خونه چرت بزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من- اره..خستم شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشامو باز کردم تو..پاریس ببودم وای خیلی با حال بود چشاتو باز کنی ببینی تو پاریسی شهیاد جلوتراز من راه افتاد یهو یه دختر با جیغ پرید ب*غ*لشو داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جاستین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا جاستین؟ بزار ببینم... اینکه شهیاد اها یادم اومد مامدرش اینا سر اسمش توافق ندارن نصفی بش میگن جاستی بقیه شهیاد من شهیادوبیشتر دوست دارم اسمای ایرانی خیلی نازن...مثلا خود من مدوسا زیادی تعریف کردم ها یهو شهیاد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد-استلا من شهیادو بیشتر دوست دارم چند بار بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

SHAHYAD is so hared for me استلا-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد خیلی برا من سخته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

Ok little mouse شهیاد-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشه موش کو چولو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن لیتل موس خندم گرفت راه افتادیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

how is she? استلا-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

her name is MADOSA شهیاد-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینخانوم اسمش مدوساس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

she is your girl friend استلا-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این خانوم دوست دختر تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

have longer story…Nop شهیاد-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نچ داستانش طولانیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مارو بهم معرفی کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول رفتیم پاساژ کلی خرید کردیم ماشا... این استلا هم عشق خرید و فارسیش هم که افتظاح البته حقم داشت اما خوب خانوادش باید زبان مادریشو بهش یاد بدن استلا میفهمید اما حرف زدن بلد نبود بخدا اینا بر عکسن بیچاره فرانسه بلده اینگلیسی بلده ام فارسی نمیتونه حرف بزنه اما یه چند تا کلمه بلده که انورم اشتپ میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب رسیدیم خونه وای خدا این ..این ..این یه کاخ بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم تو لباسای جدیدم خیلی بهم میومد اما هوای اونجا خیلی سرد بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتمتو یهو یه خانم مسن اومد جلو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام ..خوش اومدید بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- سلام ..مهری.. خیلی دلم براتون تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهری -مادرتون تو اکتابخونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شهیاد- خیلی ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم یه سلام اروم که خدمم به زور شنیدم کردم و رفتم تو خونه ..نه بهتره بگم کاخ خیلی خوشگل بود دیزاینش حرف نداشت از پله ها رفتیم بالا وتا راهرو به یه اتاق بادر طلایی رنگ رسیدیم روش یه کتاب بودکه با چوب درست شده بود من موندم اینا چجوری گمنمیشن تو خونه در زدیم و رفتیم تو خانومه عینکشو داد بالا یهواین دخترا ی هیژده ساله جیغ زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Elham

    00

    خیلییییی مزخرف بود واقعا نتونستم تا اخر بخونم احساس میکنم نویسنده ۵ سالش بوده اومده یه فیلم ترکی نگا کرده بعد شروع کرده ب نوشتن

    ۴ ماه پیش
  • هانا

    ۱۸ ساله 00

    حتی نتونستم ۵ دقیقه بخونمش انقدر افتضاح بود همه چیز سریع بود و نویسنده حتی نمی دونست که حافظه کوتاه مدت که پاک میشه یعنی چی 🤦🏻 ♀️

    ۹ ماه پیش
  • Maryam

    00

    خیلی ابکی و کلیشه ای بود زندگیش رو دور تند بود زود فرار کرد عاشق شد به خانوادش گفت دزدیدنش..

    ۲ سال پیش
  • فربد

    11

    خوب و سرگرم کننده............

    ۲ سال پیش
  • D

    11

    بدترین رمانی ک توعمرم خوندم

    ۲ سال پیش
  • فرشاد

    01

    سعی کن بیشتر مطالعه کنید که کمتر مورد انتقاد قرار بگیری............

    ۲ سال پیش
  • میترا

    00

    خیلی ابکی بود یعنی چی برای بچه نوشتی قلم که ضیف ابکی چی بگم

    ۲ سال پیش
  • م

    30

    مگه میشه یکی یه نفری که از قضا تصادف کرده بدون اینکه پلیس با خبر شه و پیگیر کنه همینطور الله بختکی طرفو برداری ببری خونت مگه داریم مگه میشه سطح رمان برای سن بچه هاست

    ۲ سال پیش
  • م

    01

    اه لوس چرت آبکی بلد نیستین ننویسین دو سه سطرو خوندن اولش اینطوریه وای به بقیش

    ۲ سال پیش
  • پوکر""&quo

    20

    فوقالعادع چرت ، انگار ک تخیلات ی بچع ۵ سالع رو در قالب رمان دراوردن ، پر عز غلط املایی و ... خلاصع مزخرف ترین رمانی بود ک تاحالا خوندم 🤧😬😑

    ۳ سال پیش
  • ترانه

    ۱۸ ساله 30

    وای دمت گرم🤣💔...! چاخانش واقعا ضایع بووووود😂🙌🏿

    ۳ سال پیش
  • سارا

    ۱۴ ساله 30

    نه خوب نه بد🙄🤷 ♀️

    ۳ سال پیش
  • مقدس

    ۱۴ ساله 00

    رمان های خیلی زیادی است که خیلی دوستشون دارم و خیلیی ممنون بابت ساخت چنین اپلیکیشنی منم سه تا رمان عاشقانه نوشتم میخام اینجا انتشار کنم من افغانم ولی تموم رمان هام ایرانیه

    ۳ سال پیش
  • ملودی

    ۱۵ ساله 22

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • یلدا

    ۱۳ ساله 25

    من رمان های بسیار زیادی خوندم بیشتر از 400 تا اما این رمان رتبه دوم چرت ترین و افتضاح ترین رمان از نظر من رو گرفت میتونست بهتر باشه موضوع بدی هم نداشت اما خود نویسنده گفته بیام یا چرتی بنویسم و برم😏

    ۳ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.