رمان پرنسس بی احساس من به قلم فاطمه نجف پور
ژانر : #عاشقانه #تخیلی #معمایی
خلاصه :
درمورد یه دختره که حافظشو از دست داده و توی اسایشگاه روانی پاریس بستریه نمیتونه حرف بزنه و کلا با هیشکی کنار نمیاد تا اینکه اقای دکتری از راه میرسه و میخواد که بهش کمک کنه اما...
_ اه دختر دیوونم کردی
ن حرف گوش میدی ن میتونی حرف بزنی ن سعی میکنی با اشاره منظورتو برسونی
اخه من از دست تو چیکار کنم
ن اینجوری نمیشه تو قصد داری منم مث خودت دیوونه کنی
اینو ک گفتم اخماش رفت توهم
اوه اوه غلط کردم عصبانی شد الان دوباره شروع میکنه به دیوونه بازی
_خعله خب باشه اونجوری نگا نکن معذرت میخوام ولی اگه یه بار دیه با بیمارا یا پرستارا دعوا کنی مجبور میشم به عمو شهریار بگم برتگردونه ایران پس دختر خوبی باش چون اگه برگردی ایران هیچ کس قبولت نمیکنه
چشماش پر اشک شد عادتش بود چشماش پر اشک میشد ولی هیچ وقت اجازه نمیداد اشکاش سرازیر شن دختره مغرور اه
پرستار: اقای دکتر مهمون دارید
_ کیه؟
پرستار: نگفتن فقط گفتن به شما اطلاع بدم
_باشه برو الان میام
یعنی کیه
برگشتم سمت خانوم کوچولو گفتم
_خب امیدوارم حرفام روت تاثیر گذاشته باشه
من رفتم دوباره دردسر درست نکن خواهشا
زرشک عمرا اگه فهمیده باشه من چی میگم
رفتم به سمت اتاقم و از دور یه قیافه اشنا دیدم
اون اون اوستاعه اینجا چیکار میکنه
با تعجب گفتم
_اوستا
برگشت سمتم
اوستا: به سلام اقا فرزاد گل چه طوری رفیق
_ تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟
باهم دست دادیمو بغلش کردم دلم براش خیلی تنگ شده بود ا.لان من پنج ساله ک اومدم پاریسو فقط دوبار دیدمش
ولی بعضی وقتا تصویری صحبت میکردیم ولی خب از نزدیک یه چیز دیگس
اوستا: اومدم یه چند وقتی اینجا بمونم
_راست میگی؟؟
اوستا: ن چپ میگم
_ اینکه خیلی خوبه
وای دلم واست یه ذره شده بود
اوستا: دل منم واست تنگ شده بود
_ چقد تغییر کردی خوشگل شدی
اوستا: خوشگل ک بودم خوشگل تر شدم ولی اره از نظر هیکل تغییر کردم
_خوبه خوبه کم واسته خودت پپسی باز کن
اوستا:
ببینم قراره تا صب منو اینجا نگه داری؟؟
اخ اصلا حواسم نبود این دختره حواس واسم نمیزاره ک
اوستا: دختره کدوم دختره کلک
وای وقت انتقام رسید باید تلافی کنم یادته چقد منو مسخره میکردی؟
_ وای اوستا اون موقع ک من مسخرت میکردم تو فقط 18سالت بود پنج سال گذشته باوا بعدشم حرف زن گرفتن نزن ک سرمو میکوبم به دیوارا
اوستا: خب پس کدوم دختره زود تند سریع بگو کدوم دختره؟
_خعله خب میگم حالا بیا بریم تو
رفتیم تو اوستا نشست رو صندلی منو دور خودش میچرخید به اینم ک عشق صندلی چرخ دار
_ اون دختره دیوانه ام مث توعشق صندلی چرخ دار هرجا صندلی چرخ دار ببینه میشینه روش میچرخه دور خودش
اوستا: بیا دیدی گفتم یه خبرایی هست
_اوستاااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: چیه خب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخعله خب باوا عصبی نشو پوستت چروک میشه تعریف کن بینم قضیه چیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اگه بزاری میخواستم همینو بگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچای یا قهوه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: قهوه پیلیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه قهوه ریختمو گذاشتم جلوش خودمم نشستم رو مبل جلو میز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: خب شروع کن من منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ منتظر چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: اوی اقای دکتر نپیچونا باید از اول تا اخرشو بگی وگرنه میرم همه چیو میزارم کف دست مامان جونت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای ن تروخدا نگیا دیگه ولم نمیکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: خب پ بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اوووم خب داستان از اونجایی شروع شد ک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(حدود پنج سال پیش ک من تازه از ایران اومده بودم اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو شهریار رفته بود ایران تا به یکی از دوستاش سر بزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی برگشت پاریس با خودش یه دختر اورده بود یه دختر ک از نی قلیونم نازک تر بود صورتش سفید رنگ گچ رنگ پریده بود مث روح عمو گفت ک این دختر پارسال مادر و پدرشو توی اتیش سوزی از دست داده و کسیو نداره افسردگی داره و حافظشو از دست داده هیچی بلد نبود حتی بلد نبود با مبایل کار کنه اصلا نمیدونست چی هست هنوزم بعد پنج سال نمیدونه چیه عمو سپردش به من تا باهاش حرف بزنمو سعی کنم حالشو بهتر کنم خب منم مثلا خیر سرم روانشناس مملکت بودم جو گرفتمو قبول کردم دختره حرف نمیزد ک هیچ حتی سعی نمیکرد با ایما اشاره حرفشو بهم بفهمونه فقط مث برج زهرمار میشست نگام میکرد فقط کافی بود یکی باهاش بد حرف بزنه اسایشگاهو میزاشت رو سرش ظرفای اتاقشو میشکوند یارو رو میگرفت به باد کتک هنوزم همینجوریه ها هیچ تغییری نکرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوزم همونجوری درجواب حرفات نگات میکنه و هیچی نمیگه خستم کرده خسته دارم دیوونه میشم از دستش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: خب اسمو رسمش چیه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بدبختی منم اینه اصلا نمیدونم کیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: پس از کجا میدونی مادر پدرشو تو اتیش سوزی از دست داده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عمو میگف اون موقع ک خونشون اتیش میگیره خونه نشست میکنه ک بل کل خونه نابود میشه بعد یه مرد اونو از زیر اوار در میاره و میبره خونش اما وقتی میفهمه ک دختر ن حافظه داره ن میتونه حرف بزنه همه چیو تو یه نامه مینویسه و میبرتش میزارتش جلو اسایشگاه روانیو در میره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: اها خب پس الان شما چی صداش میکنید؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: خانوم کوچولو حالا چرا خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خیلی بهش میاد انقد لاغره و کوچول موچولوعه ک نگو ماام اسمشو گذاشتیم خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا : اها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره ولی تنهاچیز خوبی ک تو هیکل ناقصش داره موهاشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: موهاش؟ چه طور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخه فقط به اونا میرسه وگرنه لباس پوشیدنش مث کولیاس اولا به زور میبردیمش حموم اما بعد چند وقت ک فهمیدیم موهاشو خیلی دوس داره بهش گفتیم اگه نره حموم موهاش میریزه بعدش دیگه خودش میرفت حموم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: عه چه جالب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا:کنجکاو شدم ببینمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به خدا اگه یه دفه باهاش برخورد کنی دیگه با خودت عهد میکنی از ده کیلومتریش رد نشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: یعنی انقد ترسناکه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ از گودزیلا بدتره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: ولی بازم دلم میخواد ببینمش ببینم کیه ک اینجوری رو اعصاب دکتر فرزاد احمدی یورتمه میره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خعله خب پس پاشو بریم ببینیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: الان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره چون الان فقط ارومه و با کسی دعوا نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراه افتادیم به سمت اتاق اون اوجوبه وقتی رسیدیم دیدم نیستش اخ اخ اصلا یادم نبود الان نشسته رو پشت بوم راهمو به سمت پشت بوم کج کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: عه کجا مگه اینجا اتاقش نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دیدی ک نیستش الان حتما رفته پشت بوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: اونجا چیکار میکنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کلا اموراتش اونجا میگذره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: اها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ میدونی خیلی دوست داره بره بیرون اما نمیبریمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: برای چی اخه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه یه دفه اون اوایل ک اومده بود بردیمش بیرون ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگمشد تا دو روزم پیداش نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو کلی دعوام کرد بعد دو روز تو یه پارک پیداش کردم بیهوش افتاده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت تو تب میسوخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه از اون موقع بیرون نبردیمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
اوستا: اها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فقط مواظب رفتارت باشا عصبیش نکن چون حوصله دعوا مرافه ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا: اوک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
رفتیم رو پشت بوم من اون عقب وایسادمو اوستا تنهایی رف جلو خانوم کوچولو با اون هیکل نحیفش میشد گف دوتا استخون گذاشتن یه ملاقه ابم روش انقد ک لاغر بودا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
از زبون اوستا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا فرزاد رفتیم رو پشت بوم با چیزایی ک درباره این دختر گفته بود خیلی کنجکاو شده بودم ببینمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلو به هیکل نحیفش خیره شدم انقد لاغر بود ک ادم میترسید بهش دست بزنه ک یوخ نشکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلو تر اومدم صداش کنم ک اسمشو یادم رف وای حالا چیکار کنم مث اینکه متوجه حضور من نده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای اسمش چی بود یه اسم باحالی بودا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمت فرزاد و با اشاره بهش گفتم اسمش چی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم با اشاره اول شکل یه خانومو دراورد بعدم داشت سعی میکرد یه چیزیو بهم بفهمونه ک کوچیکه یعنی چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچی کوچیکه نمیفهمیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوووم اها خانوم کوچولو واقعانم ک این اسم برازندش بود خیلی بهش میومد واقعانم کوچیک بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلو و لبامو با زبون تر کردمو صداش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمتم یا خدا اینکه شبیه روحه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورت رنگ پریده و بینیه متوسط ک به صورتش میومد لبای کبود و خوشگل چشمای..چشمای..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجان چشماش چه خوشگله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم اخه یه دختر چرا باید انقد سرد باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون همینجوری خیلی سردو بی احساس بهم نگاه میکرد زیر لب گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یا کمر قاسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکنم شنید چون یه تای ابروش رفت بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم ازش ترسیدم ولی به خودم مسلت شدم و بهش گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو برگرددوند و به برج خیره شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه گوشه جمع شده بود روی سکو و به بیرون نگاه میکرد دلم به حالش سوخت فک کن چهار سال پاتو بیرون نزاشته باشیو فقط از پنجره یا پشت بوم دورورتو ببینی خیلی بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت دیگه ی سکو رفتمو اومدم بشینم ک یه هو با زمین یکی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای قهقهش بلند شد دلشو گرفته بودو میخندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوش حال شدم بعد چهار سال باعث خندش شده بودم این خودش یه نشونس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره من تونستم من باعث خندش شدم انقد ذوق کرده بودم ک رفتم سمتشو گرفتمش بغلمو میچرخوندمشو بلند داد میزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره من تونستم تو خندیدی داری میخندی این خودش یه نشونس باید از فرزاد مشتولق بگیرم اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم کوچولو ام میخندید خیلی از خندش خوشم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از این که چند دور رو هوا چرخوندمش گذاشتمش زمینو دستمو دور کمرش حلقه کردم و تو چشمای عجیبش خیره شدم این چشما فوق العاده برام اشنا بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفه صدای خنده یکی بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: چیکار میکنی پسر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فرزاد بیا ببین داره میخنده من باعث خندش شدم باید بهم دستمز بدی من تونستم اره من تونستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفه فرزاد شروع کرد به قهقهه زدن با تعجب بهش گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چرا همچین میکنی فرزاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: دلتو صابون نزن عزیزم اون خیلی وخته میتونه بخنده ولی فقط به اتفاقای خیلی خنده دار اونموقع هم ک داشتی میچرخوندیش و اون میخندید داشت مسخرت میکرد ک اینجوری رفتی سرکار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای دلم پسر چقد خندیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هرهرهر خندیدیم کمی بیشتر از دفعات قبل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب به من نگفتی میتونه بخنده منم هیجان زده شدم خو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: خخخخ باشه حق باتوعه راست میگی من نگفتم ک میتونه بخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت خانوم کوچولو چرخیدمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ک منو مسخره میکردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
یه لبخند بهم زده فقط تو چشمام نگا کردو و البته شونه هاشم به معنی اینکه به من چه انداخت بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اووووف ببین چه جوری یه الف بچه منو گذاشته سر کار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد : یه الف بچه چیه همش چهار سال باهات تفاوت سنی داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واقعا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: اره واقعا/ راستی اصلا تو چیکار کردی ک این اینجوری به خنده افتاده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
_ اومدم پشینم پیشش رو دیوار ک با زمین یکی شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: اخه پسره شل مغز تو هیکل خودتو با این یکی میکنی تو قد گاوی ولی این بیچاره اندازه یه نوزادم نیستش بعد انتظار داری مث این تو یه ذره جا جا بشی ن خدایی خودتو با این یکی کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خب چیکار کنم یه لحظه فک کردم جا میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد : بیخود فکر کردی بیا بیا بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس خانوم کوچولو چی میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد اونم میاد ولی الان عمرا پاشو بزاره پایین هروقت دلش خاست میاد هیچ کسم حق دخالت تو کارشو نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کی اینو گفته ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد : هم خودش هم عمو شهریار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: اره اوهوع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیا بریم یه چایی بخوریم از وقتی اومدی ن استراحت کردی ن هیچ چیز دیه همش پیش این دیوانه بودی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عه نگو اینجوری دختر به این خوبی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: منم اولا نظرم همین بود ولی بعد تغییر نظر دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: حالا اینارو بیخیال از یسرا چه خبر؟؟ پیدا نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ن هنوز پیداش نشده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: هنوزم نمیخوای قبول کنی اون مرده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فرزاد تو دیگه چرا اگه مرده پ کو جنازش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد : خب شاید تو همون اتیش سوزی سوخته باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوستا مادر پدرش قبول کردن ک اون مرده بعد تو نمیخوای قبول کنی اخه چرا چرا نمیخوای از ذهنت بندازیش بیرون اون مرده اوستا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فرزاد اون نمرده من ایمان دارم ک زندس و داره نفس میکشه اگه نبود من الان نبودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: اوستا اونموقع تو20 سالت بود هیچی بهت نگفتیم گفتیم بچه ایی بعدا خودت کنار میای باهاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان ک دیگه 25سالته درک کن اون دیگه نیستش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ن من فراموشش نمیکنم بس کن درموردش حرف نزن تمومش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: خعله خب باشه داد نزن بیا بریم بعدا صحبت میکنیم درموردش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا فرزاد راه افتادیم سمت اتاقش وقتی رسیدیم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فرزاد من دیگه تو نمیام میخام برم خونه یکم بخوابم خستم تو نمیای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: ن من ساعت کاریم تموم نشده میخوای وایسا چند ساعت دیگه باهم میریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ن دیگه خستم میرم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: راستی کجا میخوای بری مگه خونه گرفتی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره قبل از اینکه بیام با عمو شهریار صحبت کردم گف یه خونه برام جور میکنه الان میرم بالا اتاقش یه سر میزنم کلیدم از میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: باشه برو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراه افتادم سمت اتاق عمو شهریار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو رییس این اسایشگاه بود باید میرفتم ببینمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدم راه خانوم کوچولو رو دیدم بهش لبخند زدم اما اون چشم غره ایی رفتو راهشو کج کرد از اون طرف رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا دختره خل چل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو ک گفتم یکی زد رو شونم همین ک برگشتم دیدم خانوم کوچولوعه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم ترسیدم چون ممکن بود شنیده باشه اونموقع طبق گفته های فرزاد خون به پا میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیشده ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست مشت شده اشو گرفت سمتم وقتی مشتشو باز کرد پلاک زنجیری ک یسرا برام خریده بودو دیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اینو از کجا اوردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گرفت پلاکو گذاشت تو دستمو رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس چی انتظار داشتی جوابتو بده خوبه فرزاد گف جواب هیچ کسی رونمیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپووووف این دیگه کیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم طبقه بالا اتاق عمو درزدمو وارد شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اجازه هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو شهریار: اوستا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیا تو چه طوری پسر کی رسیدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو با عمو دست دادمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام عمو خیلی وقت نیس یه دوساعتی میشه رسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: اهاباش خعله خب بشین راحت باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ن مرسی عموجان ایشالا بعدا مزاحم میشم فقط اومدم کیلید خونه ایی ک قرار بود برام پیدا کنیدو بگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: اینجوری ک خیلی بد میشه بشین یه قهوه ای چایی چیزی بخور حداقل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ن مرسی پیش فرزاد بودم اونجا خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: اها پس اونجا بودی ک بعد دوساعت اومدی اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره خب یه چند سالی میشد ندیده بودمش گفتم اول اونو ببینم دلم خیلی براش تنگ شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: خب چیکارا کردین ک دوساعت طول کشیده فکنم اندازه پنج سال دوری حرف زدین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره زیاد حرف زدیم مخصوصا درمورد اون دختره خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم دیدمش خیلی وضعیتش خرابه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: پس اونم دیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون یه مورد خاص توی این اسایشگاهه هیچ کس نمیتونه کمکش کنه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه اینکه خودش بخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعموشهریار: اره تا خودش نخواد نمیتونیم کاری براش انجام بدیم البته مختصر کاری میشه کرد ولی حرف زدنش باید خودش بخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خیلی خب عمو زیاد وقتتو نمیگیرم اگه میشه کیلید اون خونه ک قولشو داده بودین بدین ک من شب جای خواب داشته باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو شهریار: بیا اوستا جان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه میخوای باهات بیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه مرسی فقط ادرسو برام یادداشت کنید ک پیدا کنم خونرو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو شهریار: باش یه لحظه صبر کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکیلیدو ادرسو از عمو گرفتمو راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو راه همش داشتم به این فکر میکردم ک این دختر چرا این شکلیه واقعا چه اتفاقی واسش افتاده باید یه کاری کنم چراغ قرمز شدو ماشینو نگه داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:پسره دیوونه تو اومدی اینجا واسه تفریح ن اینکه دکتر بازی دراری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب خیر سرم روانشناس مملکتم خب باید بش کمک کنم بعدشم یه حسی بهش دارم مطمئن نیستم ولی همون احساسی رو ک به یسرا داشتم به این دختر دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir+آقا ببخشید با کی دارید حرف میزنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه مث اینکه بلند جواب وجدانو دادم ماشین بغلی شنید خخخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوه ببخشید با خودم بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه چپی نگاه کردو سرشو برگردوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون لحظه چراغ سبز شدو راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه ذره پرسوجو خونه رو پیدا کردمو رفتم تو ماشین و گذاشتم تو پارکینگ و رفتم داخل خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخونه قشنگی بود دست عمو درد نکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز در ک وارد میشدی سه پله به پایین میخورد سمت راستم یه اشپزخونه متوسط بود و یه دست مبل راحتی به رنگ قهوه ای و کرمی و تلویزیون ال ای دی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروبه روم پله میخورد به سمت بالا ک فک کنم اتاقا اونجا بودن سمت راست راه پله دوتا در و سمت چپ دوتا در دیگه ک فک کنم اتاق مهمان بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسمت چپم یه راه رو خیلی کوچیک ک میخورد به یه پذیرایی بزرگ ک با مبلای سلطنتی قرمز و طلایی تزـعین شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپنجره های قدی با پرده های قرمز ک رگه های طلایی داشت تزـعین شده بود خیلی قشنگ بود رفتم طبقه بالا ک یه جور راه رو مانند بود یه سمتش سه تا اتاق و سمت دیگش سه اتاق دیگه و در بزرگ رو له روم ته سالن بود با در مشکی به سمت اولین در از سمت راست حرکت کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم داخل خیلی قشنگ بود یه تخت دو نفره داشت به رنگ مشکی با رو تختی سفید ک به شکل راه راه بود یه کمد دو در به رنگ مشکی ک یکی از دراش سفید بود و روش یه طاووس بود یه فرش شیش متری به رنگ سفید مشکی ک به شکل موجی بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاق دووم با همون شکل اتاق اول فقط رنگ بنفش و مشکی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاق سووم و چهارم و پنجم و شیشمم به همون شکل فقط رنگاشون فرق داشت ک به ترتیب اتاق سوم ابی و سفید ک سمت راست اون در بزرگه بود اتاق چهارم به رنگ صورتی و سفید ک سمت چپ اون در در بودن اتاق پنجم زردو سفید و در اخر اتاق شیشم به رنگ ابی نفتی و سفید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی تمام اتاقا رنگ سفید استفاده شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنجکاوانه به سمت اخرین اتاق ک همون در بزرگه بود رفتم وقتی درو باز کردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجان عجب جای خوشگلیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه تخت دو نفر با رو تختی مشکی ک دوتا قلب بزرگ قرمز روش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوارای قرمزو مشکی یه پا تختی مشکی کنار تخت بود ک روش یه قاب عکس قلبی قرمز ک هیچ عکسی داخلش نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجان این قاب عکس مخصوص عکس یسرای منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه پیانو به رنگ مشکی ام کنار تخت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپنجره های قدی بزرگ ک با پرده های قرمز و مشکی تزـعین شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاق خیلی خوشگل بود همین میشه اتاق من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچمدونمو باز کردمو اولین کاری ک کردم عکس یسرا رو گذاشتم داخل اون قاب عکس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمامو بستمو دست کشیدم روی قفسه سینم اما وقتی برجستگی زنجیر یسرا رو حس نکردم وحشت زده دستمو برداشتمو چشامو باز کردم داشتم سکته میکردم ک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم افتاد زنجیر باز شده بودو افتاده بود و خانوم کوچولو بهم پسش داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لحظه یاد چشمای خانوم کوچولو افتادم خیلی برام اشنا بود انگار یه جا دیده بودمش اما کجا نمیدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزنجیرو از جیبم دراوردمو گذاشتم رو پا تختی ک بعدا درستش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسامو داخل کمد گذاشتمو روی تخت دراز کشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو فکر این بودم ک چشمای خانوم کوچولو رو کجا دیدم ک خوابم برد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمامو ک باز کردم هوا تاریک شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ساعت روی دیوار نگا کردم ساعت هشت شب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیعنی من انقد خوابیده بودم وقتی خوابیدم ساعت سه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای غاروغور شکمم بلندشدمو به سمت اشپزخونه رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر یخچالو باز کردمو وقتی دیدم هیچی تو یخچال نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمث لاستیک ماشین بادم خالی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پووف کی حوصله اشپزی داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب حوصله غذا درست کردنم ک ندارم پس باید زنگ بزنم بیارن دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه شماره رستورانم ندارم پوووف چیکار کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبزار زنگ بزنم از فرزاد بپرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشماره فرزادو گرفتم بعد از چند بوق برداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد:سلام اقا اوستا چه خبر چیکار میکنی داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام فرزاد شماره رستورانی جایی رو داری زنگ بزنم غذا بیارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد : اره دارم ولی نمیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا اونوقت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: چون باید پاشی بیای اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چی ؟ ن فکرشم نکن اصلا حوصله ندارم بمونه واسه یه وقت دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: اخه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخه نداره حالاام اگه شماره داری بده اگه ن ک زنگ بزنم از عمو بپرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از اونجایی ک میدونم تو مرغت برعکس همه اصلا پا نداره خعله خب یادداشت کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از اینکه شمار رو گرفتم زنگ زدم و غذا سفارش دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از یه رب بیست دقیقه غذارو اوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشمزه بود ولی به پای غذاهای مامان ساغرم نمیرسید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه هو یادم افتاد منکه شمارمو به فرزاد نداده بودم پس از کجا اورده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتما از عمو گرفته دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولش باو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم فکرم رفت سمت خانوم کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچینم وحشتناک نبود اتفاقا خیلی ام خوشگل بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس فرزاد برای چی گفت وحشتناکه ؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لحظه به فکرم رسید برم ببینمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیدونم چرا اما میل عجیبی به دیدنش داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس راه افتادم به سمت اسایشگاه روانی عمو شهریار اخه اونجا مال عمو بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم از پزیرش پرسیدم فرزاد هست یا ن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونا هم گفتن امشب ن ولی فردا شب شیفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پرستار خواستم اجازه بده برم پیش خانوم کوچولو اما نزاشت و گفت فقط پزشکان اجازه رفتن به اونجارو دارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول کارت پزشکیمو در اوردم نشونش دادم بعدشم زنگ زدم از عمو اجازه گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرستار منو به اتاق خانوم کوچولو برد اما اونجا نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرستار گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحتمالا روی پشت بام هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بعله میدونم بقیه شو خودم میرم نیازی به همراهی نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه چشم غره رفت و برگشت سر کارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم راه افتادم سمت پشت بام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه گوشه جمع شده بود به سمتش رفتم انگار فهمید چون برگشت نگام کرد اما زود دوباره به حالت اولش برگشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم کوچولو: ------
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابی نداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قشنگه ن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرفم به سمتم برگشت و نگام کرد همینجوری خیره نگام میکرد از رو سکو پایین اومدو روبه روم وایساد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینجوری زل زده بود به چشمام ک.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفه تعادلشو از دست دادو نزدیک بود بیوفته ک گرفتمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکنم سرش گیج رفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما چرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیشد؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرجواب فقط به چشمام نگاه کرد دستش اومد بالا رو صورتم قرار گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچش شده بود؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه دفه تغییر حالت داد و به سرعت برگشت سر جاش نشست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم کوچولو چیشد یه هو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتی سرشو برنگردوند منو ببینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوووف اینم یه چیزیش میشه ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خیلی دوست داری بری اون بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرف با هیجان برگشت و بهم نگاه کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو خیلی اتفاقی از دهم پرید بیرون و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اگه دختر خوبی باشی اخر هفته میبرمت بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشاش برق زد و به سرعت به سمت اومدو بغلم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام مث دوتا توپ پینگ پنگ شده بود داشتم از تعجب شاخ در میاوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی اختیار دستم به سمت بالا حرکت کردو منم بغلش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحس خوبی داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی ن من نباید به این حس اهمیت بدم من هنوزم یسرا رو دوست دارم و هیچ کس نمیتونه جای اونو واسم پر کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم بعد ازم جدا شد و با لبخند بهم خیره شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنشو باز کرد تا یه چیزی بگه اما نتونست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناراحت سرشو گرفت پایین و با لبه لباسش بازی میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیشد چرا ناراحت شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابم بازم سکوت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گرفتم زیر چونشو سرشو اوردم بالا تو چشمام نگا نمیکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ به من نگا کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بهم بگو چیشد ک ناراحت شدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو برد سمت گلوش و دوباره سرشو انداخت پایین تازه یادم اومد نمیتونه صحبت کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکری به ذهنم رسید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب بیا یه بازی کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوالی نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پانتومیم بلدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو به علامت منفی تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خعله خب من بهت یاد میدم فقط باید قول بدی خوب گوش کنی تا سریع یاد بگیری باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگشت کوچیکشو با ذوق به سمتم گرفت ک یعنی قول
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاد یسرا افتادم اونم اینجوری قول میداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمام بازیو واسش توضیح دادم اونم با دقت گوش میداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی توضیحم تموم شد رو بهش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از این به بعد هرچی خواستی بهم بگی اینجوری بگو باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماشو یه دف بازو بسته کرد ک یعنی باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خعله خب حالا چیزیو ک میخواستی بگیو نتونستی باحالت پانتومیم بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول یکم فکر کرد و بعد شروع کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم اخم کردو شکل یه مرد اخمو رو دراورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ یه مرد عصبانی ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو به علامت منفی تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو به حالتی ک مثلا تو جیبشه دراورد و بعدشم شروع به راه رفتن کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وقتی راه میره دستشو میزاره تو جیبش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ذوق سرشو به علامت مثبت تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب اون کیه ک دستشو میزاره تو جیبش راه میره؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره شکل یه مرد عصبانی رو دراورد و شروع کرد به راه رفتن و دستشو مثلا گذاشت تو جیبش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ یه نفر ک وقتی راه میره اخم میکنه و دستشو میکنه تو جیبش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم با ذوق سرشو به علامت مثبت تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب اون کیه ک اینجوری رفتار میکنه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادش خالی شد یه دستشو زد به کمرشو یه دستشو گذاشت روسرشو نفسشو با صدا بیرون فرستاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم فکر کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فرزاد و میگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو با ذوق شروع کرد سر تکون دادن ک یعنی اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کرد توضیح دادن سه تا از انگشتاشو جلو صورتم گرفتو یکی شو خم کرد و مثلا گذاشتش کنار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کلمه اول تموم شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو به علامت مثبت تکون داد و شروع کرد کلمه بعدیو بگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره همون شکلکای قبلی رو درارود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بازم فرزاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو تکون داد به معنی ن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعکس یه مستطیل کشید و زیرش یه چیزایی نوشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم اشاره به ساختمون کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتابلو بالای ساختمون اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرتکون داد ک یعنی اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم دوباره یه چیزی زیر اون مثلا تابلو نوشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم اومد ک زیر تابلوی اینجا اسم عمو شهریارو نوشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ میخوای بگی اون افرادی ک با اخم راه میرن و دستشونو میزارن تو جیبشون عمو شهریار و فرزادن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ذوق سرشو تکون داد یعنی اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره سه تا انگشتاشو گرفت جلو صورتمو اینبار دوتاشو خم کرد و مثلا گذاشت کنار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب عمو شهریار و فرزاد چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین بار دستشو به علامت منفی تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمو شهریار و فرزاد ن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم بادش خالی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول خودشو نشون داد بعد منو بعد بیرونو نشون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من و تو و بیرون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم اومد ک بهش قول دادم ک ببرمش بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع جملشو فهمیدمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عمو شهریار و فرزاد نمیزارن من تو رو ببرم بیرون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم ذوق کرد و سرشو به علامت مثبت تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اها چرا اونوقت ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو با دو دست زد تو سرشو با قیافه کج نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اوه فکنم از این ک بخواد برام تعریف کنه چرا خسته شده بود حقم داشت کار سختی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...
00من تقریبا ۱۰ ساله که رمان میخونم و این رمان به نظر من جزو مبتدی ترین رمانایی بود که خوندم اتفاقاتی که توی داستان رخ میداد،حرف ها و دیالوگ هاشون بشدت ابتدایی بود به طوری که من از همون اواسط فصل اول
۷ ماه پیشدریا
10میشه چند تا رمان خیلی قشنگ بهم معرفی کنی🙂
۳ ماه پیشرمانخون
10در رویای دژاوو💗تو نشانم بده راه💗اختر دختر قاجاری💗آس دل💗امشب این مرد می میرد💗اینا قشنگن
۳ ماه پیشرمانخون
10توی بخش آنلاین هم از خود رانده💗مونالیزا💗التیام💗مهمیزهای سیاه💗پیانولا💗آخرین گلوله💗متهم ردیف چهارم💗من و یک دنیا دروغ💗اینا خیلی خیلی قشنگن
۳ ماه پیشرمان خوان
00خیلی قشنگ بود دستتون درد نکنه
۳ ماه پیشزهرا
00واقعا رمان خیلی قشنگی بود پیشنهاد میکنم بخونید ممنون از نویسنده
۴ ماه پیشYeganeh
00رمان قشنگ و ماجراجویانه ای بود و خیلی قشنگ و احساسی من سر بعضی قسمت ها گریه هم کردم درکل ممنون از نویسنده پیشنهاد میکنم بخونید اخرشم می تونست یکم با هیجان تر باشه
۴ ماه پیشمهری
۱۸ ساله 10رمان خوبی بود ولی درکل حالت چهره ی اوستا رو تو ناراحتی بیان می کرد جوری که انگار اوستا هر شب گریه می کنه در حالی که مردا خیلی کم گریه می کنن نه مثل دخترا 3 چهار ساعت گریه کنن
۵ ماه پیشنگین مقدم
۱۷ ساله 00موضوع خوب بود ولی قلم نویسنده ضعیف بود. جمله بندی ها و کلمات استفاده شده اصلا مناسب شخصیت ها نبود.این رمان می توانست قوی تر از این نوشته شود و نویسنده به مطالعه و تحقیق بیشتری نیاز دارد.سپاس.
۶ ماه پیش✞ঔৣسهیلاঔৣ✞
00خدایی نمیشد بهتر بنویسی؟ اخه مگه میزارن یه دیونه از تیمارستان ببرن بیرون
۷ ماه پیشفاطمه
00عالی یود رمان
۷ ماه پیشpari
۱۶ ساله 00بد نبود ولی میتونست خیلی بهتر از اینا باشه از اول رمان هم معلوم بود خانوم کوچولو همون یسرا و اینکه رمان میتونست یکم طولانی تر هم باشه
۸ ماه پیشبرا تازه رومان خونا
۱۹ ساله 00بدک نبود ممنون از نوسینده برا رومان خونایی جدید خوبه ولی برا ما قدیمی ها که خیلی رومان خوندیم زیاد جالب نیس
۸ ماه پیشهستی
۱۴ ساله 00رمان برای من باز نمیشود چرا؟
۹ ماه پیشZ~K
00میشد رمان قشنگ ترس باشه اگ بهش پر و بال میداد
۹ ماه پیشNafas
00خوب بود
۹ ماه پیشالگا
00خیلی خوب بود
۹ ماه پیش
Nilo
00رمان باید. یکم مهیج باشه و آخرش مشخص نباشه از اولای رمان مشخص بود که خانوم کوچولو یسرای گمشده هست و قلم نویسنده میتونست بهتر باشه و رمانش پیچیده تر طوری که اخرای رمان مشخص بشه یسرا کی بوده