رمان خون و عشق به قلم *سورن*
از میان کابوسهای شبانه معماهایی برمیخیزد! دختری سرد چون بلور یخ گذشتهای تلخ چون سرابی وهمانگیز نبردی بین اسلحه وخون بین عشق ونفرت اسلحهی قانون و خون بیگناه عشقی ماندگار و نفرتی پابرجا آیندهای روشن و زیبا؛ شکل گرفته در میان بازی خون شیطانی به دنبال قتل آرزوهای تمنایِ داستان، و مردی… (پایان خوش)
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۴ دقیقه
ژانر : #معمایی #پلیسی #انتقامی
خلاصه:
از میان کابوسهای شبانه
معماهایی برمیخیزد!
دختری سرد چون بلور یخ
گذشتهای تلخ چون سرابی وهمانگیز
نبردی بین اسلحه وخون
بین عشق ونفرت
اسلحهی قانون و خون بیگناه
عشقی ماندگار و نفرتی پابرجا
آیندهای روشن و زیبا؛
شکل گرفته در میان بازی خون
شیطانی به دنبال قتل آرزوهای تمنایِ داستان، و مردی… (پایان خوش)
به نام خدايي که قلم را جان داد
صدا کن مرا
صداي تو خوب است
صداي تو ان سبزينه ي گياه عجيبي است
که در انتهاي صميميت خون ميرويد
در ابعاد اين عصر خاموش
من از تصنيف در متن ادراک يک کوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم تا چه اندازه تنهايي من بزرگ است
وتنهايي من شبيخون حجم ترا پيش بيني نميکرد
و خاصبت عشق اين است
«مقدمه»
به نام او که قلم را افريد
اسم من تمناست ...تمنا به معناي واقعيه خواستن آري من ميخواهم چيزي را که در من نيست وتنها ادرسم يک اسم است...اسمي که برايم مبهم است ...درکش نميکنم چون ندارمش... چون از دستش داده ام...نه... بهتر است بگويم از دستم گرفته اند ... داشتمش طعمش را چشيده ام... ميدانم با داشتنش ميشود زيباترين ها رالمس کرد... من او را آرامش ميگويم....شما را نميدانم
دختري ام با دروني اشفته وبروني ارام....درونم چون تلاطم دريااست درهنگام طوفان... چهره ام ارام است همچون حرکت پيوسته رود
پنج سال است ... پنج سالي که هر روزش جز عذاب ورنج چيزي برايم نداشته است
همدمم سايه ي تنهايي است
زخمي برپهلويم هست
روزگار نمک مي پاشد و من پيچ وتاب ميخورم وهمه گمان ميکنند من ميرقصم
( استاد شريعتي)
******
«فصل اول»
با پاهاي برهنه ميدويدم به اميد اينکه اون بهم نرسه ديگه تواني نداشتم خدايا خسته ام پاهام نا نداره ديگه نميتونم بدوم اما نه نبايد وايسم....
پشت سرمو نگاه کردم ..هنوز پشت سرم ميدويد...
چرا خسته نميشه صداشو ميشنيدم که ميگه :
--بلاخره ميگيرمت واون وقت ...
صداي قهقه ي رعب انگيزشه که تو گوشم ميپيچه...
رسيدم به يه تپه به هر سختي که بود ازش رد شدم...
يعني اين طرفا هيچکي پيدا نميشه بهش پناه ببرم
خدايا خودت کمکم کن....
هرچي ميدوم جز برهوت..شن و ماسه چيزي ديده نميشد ازش دور شده بودم با خودم فکر کردم شايد گمم کرده
با چيزي که ديديم خوشحال شدم يه مرد به سرعت ميومد طرفم اما صورتش معلوم نبود به طرفش دويدم بازوهاشو چنگ زدم همونجور که نفس نفس ميزدم گفتم :
-تو رو خدا.... منو... از دست... اون .... نجات بده
هيچي نميگفت ولي چشماش انگار ...
انگار باهام حرف ميزدن ميگفتن آروم باشم هنوز صورتشو نميديدم پوشونده شده بود دستمو گرفت وکشيد چند قدم نرفته بوديم که صدايِ وحشتناکشو شنيدم
--پس اينجا قايم شدي بلاخره پيدات کردم بهت گفته بودم
وحشت وترس باز به دلم چنگ انداخت پشت مرد که تو اين بيابون پناهم شده بود خودمو قايم کردم برگشت طرفم منو از خودش جدا کرد ورفت طرف اون حيون نامرد دستشو گرفتمو با التماس گفتم :
-نرو اون يه قاتله تورو هم ميکشه دستمو از رو دستش برداشت تو چشمام نگاه کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميگفت نترس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت طرفش باهم گلاويز شدن فقط يه ثانيه تو يه ثانيه برق شيءي رو ديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنـــــــه بهش چاقو زد درست کنار قلبش افتاد رو زمين تمام لباسش خوني شده بود جيغ زدم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون نامرد داشت ميومد طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون ميومدم جلو... من ميرفتم عقب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون قدر عقب رفتم که رسيدم به يه پرتگاه شروع کردم به شمردن قدمهاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه قدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوقدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقدم سوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيد بهم روبه روم وايساد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشرارت وپوزخندي که مخصوص خودش بود زل زد تو چشمام وبا لحني که به تنم لرزه ميانداخت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir--حالا ميخواي کجا در بري موش کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفي نميزدم چون نميتونستم...داشتم قالب تهي ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچي ميتونستم بگم ...التماس ميکردم مگه اون رحم ميکرد اصلا قلبي داشت براي رحم ومروت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمامو بستم ميدونستم اينجا آخر خطه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنقطه ي پايان من...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهلم داد پاهام لغزيد پرت شدم وجيغ زدم در آخرين لحظه دستي دستاي سردمو گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا وحشت از خواب پريدم عرق کرده بودم موهام وآشفته ودرهم به صورت وگردنم چسپيده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irليوان آب کنار تختمو برداشتم که رو عسلي قرار داشت برداشتم و لاجرعه سر کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزير لب گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سلام بر حسين (ع)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم کابوس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکي اين کابوسا تموم ميشه ؟...کي ميتونم راحت واسوده بخوام ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيا بايد آرزويِ يه خواب راحتو به گور ببرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت رو عسلي رو نگاه کردم دوصبح بود ... با در ماندگي نفسکو بيرون فرستادم دوساعت بيشتر از خوابم نگذشته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم بايد با آرام بخش بخوابم ...کاري که به شدت ازش متنفر بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهي کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرصو از کشو عسلي بيرون آوردم وخوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو تخت دراز کشيدم وچتو رو تا رو شکمم آوردم وبالا وبه سقف خيره شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنتظر موندم تا کم کم اثر کنه و من بتونم شايد ساعتي بدون اين کابوس هميشگي به خواب برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir**********
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که دست محدثه رو ميکشيدم با حرص گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اَه بدو ديگه دختر کشتي منو اخرشم انقدر فس فس ميکني که استاد راهمون نميده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه در حال که سعي ميکرد دستشو از تو دستام آزاد کنه با غرولند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-تمنا بميري الاهي درد وبلامو هر چي مرض نگرفته هم که در انتظارمه روش بخوره تو فرق سرت بابا اين دست من ابنبات کشي نيست که هي ميکشي کش اومد شدم مجيد دست دراز بعدم من کي فس فس کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونجور که پشت سرم ميکشيدمش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- فس فس نميکني نيم ساعت منو کاشتي در خونتون سبز شدم برگ دادم ثمر هم دادم تازه خانوم يادشون اومده يه فلک زده اي هست اون پايين معطلشه تا خانوم خوشکل واتو کشيده جلوس اجلال کنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-محدثه من از دستت راهيه امين اباد نشم خيليه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت چشمي وسم نازک کرد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-برو بابا تو که خودت ديوونه ي خدايي هستي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اخم وغضب نگاهش کردم اما محدثه بي توجه به من به گفتن اراجيفش ادامه داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اِ اونجا رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدا محدثه توجهم به بچه هاي کلاسمون جلب شد که جلو آموزش جمع شده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهي به بچه وبعد به محدثه کردم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- بريم ببينيم چه خبره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي به اونجا رسيديم من کناري وايسادم و محدثه از يکي از همکلاسيامون که اسمش هانيه واز قضا فضولترين دختر کلاسمون پرسيد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-سلام چه خبره چرا همه اينجا جمع شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه يه قري به گردنش داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه- سلام خوبي محدثه جون ؟ کجايي ؟ هيچي يه اعلاميه زدن که استاد حقيقت نمي تونه بياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه با ابروهاي بالارفته پرسيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-اخه چرا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه شونه هاشو انداخت بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه- نميدونم والا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- خوب حالا کلاسا تکليفش چيه برگزار نميشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه با قيافه ي ناراحتي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانيه- ما اگه از شانسا داشتيم که خوب بود بچه ها پرسيدن قراره يه نفر ديگه به جاش بياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- اوف باشه مرسي فعلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پاتوق هميشگي مون (يه جاي خلوت بين درختا ضلع جنوب دانشگاه يه مقدار از محوطه ي دانشگاه دور بود )رسيديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهردو کنارهم رو نيمکت نشستيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن پاهامو تو شکمم جمع کرده ودستامو دورشون حلقه کرده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه هم قربونش برم نشستنش به هر چيزي ميخورد جز نشستن درواقع ميشد گفت ولو شده بود رو نيمکت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس استاد نميتونه بياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه با مسخرگي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- وقتي بي بي سي زنده ( هانيه)ندونه يعني عمرا کسي بدونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما کمي بعد با صداي گرفته اي که نشوني از شادي قبل تو صدام نبود گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- محدثه امروز تو خودت تنها برو خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه با اعتراض گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- تمنا باز ميخواي بري اونجا نرو تورو خدا... داري مثل شمع اب ميشي ..به خدا داري خودتو زجر ميدي هر سال ميري اونجا چيکار حداقل بزار منم باهات بيام يا اصلا وقتي خانوادت ميرن برو ... حتي مهربان جونم گفت رفتن اونجا برات خوب نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغض راهِ گلومو بست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي خش دار اما محکم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه خودم تنها هيچکيو نميخوام بياد اونجا ... مي دوني که منو با خودشون نميبرن....من اگه نرم اونجا ميميرم... بفهمم محدثه ... اهميت نميدم در اين مورد کي چي ميگه من بايد برم ميدوني که کار خودمو ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ناراحتي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه – ميشناسمت... از بس قد و يه دنده اي .... باشه خودت تنها برو اما قول بده به خودت فشار نياري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسکوت کردم و چيزي نگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو دستاشو بي هوا به هم کوبيد و از اونجايي که تو فکر بودم ترسيدم و از جا پريدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناراحتيم يادم رفت و با عصبانيت برگشتم طرفش و توپيدم بهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دختره ي گنده تو ادم نميشي ميخواي بکشيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد و با شيطنت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-اشکال نداره فوقش ميميري مال واموالتو خودم تصاحب ميکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه برام يه نعمت بود اگه خودم تنها بودم به دو روز نميکشيداز غصه دق ميکردم ميدونستم ميخواد از اون حالت درم بياره خودمم زياد دوست نداشتم اينجوري باشم خيلي وقت بود خسته شده بودم از اين غم و ناراحتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم مثله خودش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من تا تورو کفن نکنم نميميرم دندون واسه اموال من تيز نکن که اگه بميرمم چيزي گير تو نمياد ميرسه به امير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه ايشي گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-نخواستيم بابا مال خودت فعلا استاد جديد و درياب خدا کنه جوون باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره دستاشو بهم کوبيد يه دور رو پاشنه پا چرخيد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه - واي فکرشو بکن استادمون يه پسر جوون باشه مثل اين رمانا يه پسره خوشکل وهمه چي تموم استاد دانشگاه ميشه و با يکي از دانشجوهاش لج مي افته هي کل کل دارن اينا باهم ديگه ... خلاصه ميگذره و پسره ودختره عاشق هم ميشن اما از عشقشون دم نميزنن در فراغ هم عين خل وچلا ميسوزن اخرش توي يه صحنه ي احساسي زير بارون پسره چمدون به دست داد ميرنه اقدس عاشقتــــــــــــــــــــ ــم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختره هم که منتظر اين لحظه همچين خودشو ميندازه تو بغل پسره و ميگه وايـي جعفــــــــرجون منم دوست دارم آخرشم که اعمال منافي عفته و سوار بر خر ارزو هاشون ميرن قصر ارزو هاشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که ميخنديم زدم پس کلش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک تو سر پسر نديده ات حتما تو همون اقدسي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينجور که داشت سرشو ميماليد با داد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- آهاي وحشي چرا ميزني ...زورت زيادي کرده منه بينوا رو ميزني بعدم مگه من چمه چشم نداري خوشبختيه منو ببيني حالام که شوووووور استاد داره گيرمون مياد تو حسودي ميکني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچين شوهر رو کشيد که چندشم شد... تنم مور مور شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبينيمو چين دادم و با لحن حرص درآري گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- محدثه در خواب بيند پنبه دان گهي لپ لپ خورد گه دانه دانه ...آخه قلقلي کي مياد تو رو بگيره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه با شنيدن حرفام چنان جيغي کشيد که پرده ي گوش چپم چسپيد به راستيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهي به قيافه ي لبو از عصبانيتش انداختم...از گوشش بخار بلند ميشد و مثل گاو وحشي آماده ي حمله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه دستشو به کمرش زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- حالا من شترم و قلقلي ام من فقط يه ذره اضافه وزن دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميخواستم بيشتر حرصشو در بيارم چون اين جور موقع ها قيافش به شدت بامزه ميشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خونسردي دستامو زدم زير بغلم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به هرحال از نظر من همون قلقلي اي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينجور که انگشتشو تکون ميداد خيز بر داشت طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اوه اوضاع خرابه اگه يه دقيقه ي ديگه اونجا وايميستادم شقه شقه ام ميکرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپا گذاشتم به فرار و رفتم پشت نيمکتا سنگر گرفتم تادستش بهم نرسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينجور که انگشتشو تکون ميداد رو به من با حرص ميگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- تمنا با پاي خودت بيا اينجا که اگه بگيرمت اون چشاي ورقلمبيدتو از کاسه در ميارم و به بلايي سرت ميارم که کبوترا هم به حالت گريه کنن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمراًآًآًآً خودمو تسليم کنم بياي منو بخوري اِي خدا حالا چه جوري در برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهي من ميرفتم اين طرف نيمکت اون ميرفت اون طرف نيمکت ...مگه دست برميداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکري به سرم زد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو سيخ وايسادم وبا حالت نمايشي چشامو گشاد کردم با هول گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- سلام استاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اينو گفتم محدثه تو جاش خشک شد رنگش پريد با ترس برگشت پشتشو ببينه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم فرصتو مناسب ديدم با سرعت نور در رفتم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيدم به محوطه نفسي از سر اسودگي کشيدم خوب خدا رو شکر اينجا در امانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه خودم تنهاي بدون خطر جاني کيف ميکردم که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخ دستم سوخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه با سرخوشي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه - حقته حالا منو سر کار ميزاري ما بازم باهم تنها ميشيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازمو ماليدم وبهش چشم غره رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آخ آخ محدثه دستات بشکنه جاش کبود ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند دندون نمايي نشونم داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه - به جاش دل من خنک شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم جوابشو بدم که يادم اومد کلاس داريم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعتمو نگاه کردم ربع ساعت از کلاس گذشته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دست زدم به پيشونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- اِي واي محدثه بدو کلاسمون دير شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه عادت هميشگي دستاي محدثه رو گرفتم کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*************
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباقدمها لرزون به سمتش رفتم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدسته گلي رو که خريده بودم تو دستام فشار دادم اونقدر که يکي از خاراش تو دستم فرو رفت باعث شد دستم خون بياد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهم نبود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهم اون بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستم ميسوخت اما بهش توجهي نداشتم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسيدم بهش ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز بعد از پنج سال باورش برام سخت بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکثيف وخاکي شده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآب آوردم وشستمش تميز شد برق ميزد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکنارش نشستم و بهش تکيه دادم و به چهره ي معصومش خيره شدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباش ميخنديد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل يه لبخند زنده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساکت نشسته بودمو تو دلم باهاش حرف ميزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام عزيز دلم بازم منم.. طبق قرارمون تنها... اون جوري نگام نکن ميدوني که نمي تونم بيشتر از اين بهت سر بزنم... تو هم بي معرفت شدي ديگه نمياي پيشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمکثي کردم و با بغض ادامه دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امروز شد پنج سال...پنج ساله که تو اينجايي ومن هنوز باور ندارم اينو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم و بلند کردم سمت آسمون ... نفسِ عميقي کشيدم وبا صدا خش داري گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دلم برات تنگ شده خيلي زياد ...هنوز اون روبان قرمز رو که باهاش موهامو مي بستي رو دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغضم سختتر شد ميدونستم نبايد اين حرفا رو بزنم نبايد به اين چيزا فکر کنم ولي نميخواستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميخواستم بگم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اين دردي که تو سينه ام بود دم نميزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم گفتم اين بار با نفرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاي مشت شدمو گذاشتم رو سنگ وچند بار باحرص بهش ضربه زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همش تقصير اون پست فطرته کاشکي اينجا بود تا بادستاي خودم خفش ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينجا جاي اونه نه تو... اون بايد زير اين خاک ميخوابيد ...زير سنگ سرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خشم ادامه دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-روز انتقام ما هم ميرسه مطمئن باش اون روز دور نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيم ساعتي ميشد که باهاش درد ودل ميکردم اما ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدريغ از يه قطره اشک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو گذاشته بودم رو سنگ و تو دلم باهاش حرف ميزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا احساس دستي رو شونم سرمو بلند کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير بود با بغض و ناراحتي و عصبانيت نگام ميکرد ميدونستم الان چشمام يه کاسه خونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرومو برگردوندم وبه رو به روم نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-محدثه بهت گفت نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدونه اينکه جوابم روبده کنارم نشست وبه سنگ خيره شد ميدونستم از دستم ناراحته وبه خودش فشار مياره که چيزي نگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم طرفش آروم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا اومدي برو ميخوام تنها باشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنتونست خودشو کنترل کنه و از کوره در رفت وبا داد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- برم... برم که تنها باشي برم که خودتو نابود کني هـــــــــان؟ اصلا ميدوني هر بارکه تو مياي اينجا ما چه زجري ميکشيم يعني خانوادت که زنده ان و پيشتن برات مهم نيستن فکر ميکني فقط تويي که زجر ميکشي فقط تويي که از نبودش شکستي قبول دارم تو بيشتر از همه ي ماها باهاش بودي و عذابي رو که تو کشيدي هيچ کدوم از ما حتي لمسش نکرديم اما اين دليل نميشه با اين کارات کسايي که زنده ان ودوستت دارن رو فراموش کني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساکت شد وپشتشو بهم کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميخوادست اشکاشو ببينم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز پشت سرنگاش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفاش برام مثله يه تلنگر بود تا ازخواب بيدار بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند وقتي بود از همشون غافل شده بودم و دوباره رفته بودم تو لاک خودم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهي کشيدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن چي کار کردم خدايا منو ببخش چرا رنجشونو نديدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا نفهميدم فقط من نيستم اوناهم تو اين درد سهيم هستن ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز کارام از رفتار سبک سرانه ام که باعث رنجش عزيزانم شده بود شرمنده شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گذاشتم روشونه اش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشت طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماي خوشرنگش سرخ شده بود و ديگه از اون قهوه اي روشن که توش ميتونستي لذت يه روز آفتابيو درک کني خبري نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشماتت بار نگام ميکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمظلوم نگاش کردم و آروم گفتم:ببخش داداشي ان چند مدت خيلي اذيتتون کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو انداختم پايين دوست نداشتم چشمام به نگاه شماتت بارش بيوفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاشو گذاشت رو شونه ام و خم شد طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسِ عميقي کشيد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- من نبايد ببخشم اونايي که بايد ببخش مامان بابان از اونا معذرت خواهي کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم ونگاش کردم ديگه نگاش شماتت نداشت بازم مهربون شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخجل وشرمگين گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندِ محوي زد دستشو از رو شونه ام برداشت وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- خوبه الانم بهتره بريم داره دير ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبعد گفتن اين حرف با ترديد نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببين داداش بيچارم چه جوري نگام ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند کم جوني زدم وراه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسي از سر اسودگي کشيد وپشت سرم راه افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- امير ماشينو کجا پارک کردي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکليد ماشينو گرفت طرفم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- اون طرف خيابونه بيا کليدو بگير تو سوار شو من الان ميام فقط مراقب باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميدونستم ميخواد باهاش تنها باشه کليدو ازش گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لحن شوخي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه داداشم شما نگران نباش بادمجون بم افت نداره که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبينيمو گرفت و فشار داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اعتراض گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آي آي بينيمو ول کن امير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم مصنوعي کرد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- تو به چه حقي به خواهر کوچولوي من گفتي بادمجون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبينيمو ول کرد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونطور که بينيمو ميماليدم باحرص ساختگي اي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ايش همچين اش دهن سوزيم نيست اين ابجي خانوم شما ..ديگه نميگم خوبه راضي ميشي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچونشو خاروند وکمي لباشو به معني تفکر جمع کرد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير-تا ببينم چي ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه تو بشين ببين چي ميشه من ميرم سوار شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي دقت از خيابون رد شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه رسيده بودم به ماشين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباديدن يه پژو که با سرعت مي اومد طرفم هول شدم نميدونستم چي کار کنم اينقدر سريع اتفاق افتاد که مغزم قفل کرده بود و قبلم با سرعت وشدت هر چه تمام تر ضربان ميزد ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ترس پاهام قدرت حرکت نداشت و انگار به اسفالت چسپيدن....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشماي گشاد واز حدقه بيرون زده به ماشني که هر لحظه بهم نزديک تر ميشد نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو يه دستي پيچيد دور کمرمو کشيدم عقب...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمامو بسته بودم وپ ي در پي نفس ميکشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا خطر از بيخ گوشم گذشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي نفسهايي که از کنار گوشم ميومد چشمامو باز کردم چشمم افتاد به يه صورت مردونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماشو بسته بود و نفساي عميق ميکشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگيج سرمو کج کردم و به چهره اي که روبه روم قرار داشت نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتعجب وگيج به مردي که صورتش رو به روم قرارداشت ومنو تو آغوشش گرفته بود نگاه ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمي فکر کردم تا به خاطر بيارم چه اتفاقي برام افتاده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيادم اومد داشتم با ماشين تصادف ميکردم يکي منو نجات داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ياد اوري ماشين وتصادف لرزي کردم که باعث شد پسره چشماشو باز و دستاشواز دور کمرم برداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام افتاد به يه جفت چشم وحشي که با عصبانيت بهم زل زده ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه عصبانيتش توجهي نداشتم تنها چيزي که توجهمو جلب کرده بود دو تاتيله ي عسلي بود که به نظرم خيلي خيلي اشنا ميومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحساس ميکردم يه جا ديدمش ولي کجا نميدونم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه شدت با خودم درگير بودم که اين چشما مال کيه وچرا برام اشناست... يه تصوير محو از گذشته اومد جلو چشمام يه جفت چشم عسلي ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعني اين همونه هموني که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنـــــه نمي تونه اون باشه حتما اشتباه کردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآره آره حتما اشتباه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا به خودم اومدم ديدم نيست ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاِ پس اين پسره کجا رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينور اونورو نگاه ميکردم شايد پيداش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولي انگار مثل يه قطره تو زمين فرو رفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا يهوغيبش زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصداي وحشت زده ي امير برگشتم طرفش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير - تمنا حالت خوبه چيزيتت نشد چرا حرف نمي زني يه چيزي بگو مردم از نگراني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه ريز سوال ميپرسيد ميخواستم بگم خوبم اما مگه ميزاشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گرفتم جلو دهنش چشماش گرد شدو متعجب بهم خيره شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز حالتش خندم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لبخندي که سعي ميکردم بزرگ نشه گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- امير من خوبم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو کنار زد و باز با نگراني تو چشمام نگاه کرد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير-واقعا خوبي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي اينکه از نگراني درش بيارم لبخند اطمينان بخشي زدم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- آره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اينو گفتم کشيدم تو بغلش وسرمو تند تند بوسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروم کنارش گوشم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- يه لحظه فکر کردم خواهر کوچولومو از دست دادم ...داشتم سکته ميکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بيشتر تو سينه ي پهن ومردونه اش فرو کردم ولبخند زدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن اين دستايي که مثل يه حايل دورم حلقه شده بودن و هر چند لحظه يه بار فشارم ميدن رو به شدت دوست داشتم و حتي فکر اينکه نتونم لمسشون کنم ديوونم ميکنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدايا ممنون ازَت که يه بار ديگه از خطر حفظم کردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتما بايد سجده ي شکر به جا بيارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اون پسري که نجاتم داد افتادم ...سرمو بلند کردم پرسيدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امير تو اون پسره رو نشناختيش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاشو از دور کمرم باز کرد ويه لحظه تو چشمام نگاه کرد و لبخندي زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- نه گلم چهرشو نديدم حالام زود سوار شو تا يه بلاي ديگه سر خودت نياوردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب برچيدم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اين حرف يعني من سربه هوام ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده لپمو کشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير-شک داري ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم در ماشين رو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- باشه اق امير گذر شما هم به سلاخ خونه ي ما ميوفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار شديم کمربندمو ميبستم که گوشيش زنگ خورد نگاهي به شماره انداخت که باعث لبخند بزرگي رو لباش ظاهر بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشيو جواب داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- بـــــه سلام رفيق عزيز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونم دوستش از پشت تلفن چي بهش گفت که خنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- تا تو هستي من چرا خودت زحمتشو ميکشي ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين بار جدي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير –آره زياد شده نتونستين کاري از پيش ببرين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامير- باشه فعلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميدونم کي بود وپشت تلفن چي گفت اما از زماني که تلفتو قطع کرد ميشد نگراني رو تو رفتار وحرکاتش خوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir«يک هفته بعد»
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانيت و داد گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام و حناق بيستو چهار ساعته باز کدوم گورستوني بودي اينهمه دير کردي ميمردي يه ندا بدي دير مياي منو دو ساعته معطلِ خودت کردي نميگي من اعصاب مصاب درست حسابي ندارم حوصله اين عاشقاي سينه چاک تو رو ندارم بيام هي جوابشونو بدم حوصله ي اين عروس فرنگيا رم ندارم هي اين ور ميرن اون ميرن واي اکبرم واي اصغرمشونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيچاره خشک شده بود دهنش بازمونده بود قيافش خيلي مضحک شده بود قيافش اونقدر بامزه شده بود که عصبانيتمو فراموش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دلم از خنده ريسه رفته بودم اي حال ميداد الان ازش يه عکس توپ ميگرفتم ميفرستادم تو يوتيوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهن بازمونده از تعجبشو با دست بستم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببند فکتو اَه پشه رفت توش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو جمع وجور کرد يه چشم غره بهم رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- تو باز از دنده چپ بلند شدي اول صبحي داري منو مستفيض ميکني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدم و بدجنس گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حقته تا تو باشي اينقدر دير نياي اصلا کجا بودي اين همه وقت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو تو هوا تکون داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-هيچي بابا اول رفتم سفارشاي مامان رو انجام دادم اومدم ميون بر بيام راه رو کلا گم کردم شانس نداريم که....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا يه کلاغي الاغي چيزي هم پر نميزد ازش سوال کنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-يه افغاني از اونجا رد ميشد ازش ادرسو پرسيدم آقا نه خيلي داف بودن لطف کردن شمارشون دادن بهم سر فرصت باهاشون تماس بگيرم واسه امرِ خير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتش از حرص سرخ شده بود ناخداگاه خندم گرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ديدن صورت خندونم با غيض گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- کوفت رو اب بخندي حالا بگو چته اين همه عصباني بودي من که تو رو ميشناسم چي شده من نبودم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-..........
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-بازم اين پسره آدرين ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچهرم از شنيدن اسمش درهم رفت وبابدخلقي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اَه اسم نحسشو نيار اره همون اعصابمو بهم ريخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-چي ميگفت حالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستامو مشت کردم و دوباره عصبانيتم به نقطه يِ جوش رسيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همون حرفاي قبلي... حوصلم سر رفته بود کتاب برداشتم شروع کردم به خوندن ... که يه جفت کفش جلوم ظاهر شد سرمو بلند کردم جلوم وايساده بود و هيچي نميگفت يه خورده نگاش کردم ببينم چي ميخواد.. ديدم نه انگار نمي خواد چيزي بگه ازش پرسيدم با من کاري داشتين اينم انگار دکمه شو زده باشن شروع کرد به حرف زدن:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- من ازت خوشم اومده چرا جواب رد بهم ميدي... بيا باهم باشيم ... چند مدت واسه اشناييو و کوفت وزهرمار... منم که ميشناسي خيلي عصباني شدم ميخواستم همون جا مثل مرغ سرشو گوش تا گوش ببرم.. پسره ي کنه.. حرف آدميزاد تو کلش نميره.. هـــهِ اشنايي ارواح ننه بزرگش خوبه خودم صد دفعه ديدم با دختراي دانشگاه رفيقه همين الانم ميدونم با يکي ازبچه هاي کلاس دوسته.. خلاصه تا اومدم يه چي بارش کنم سريع گفت به پيشنهادم فکر کن بعدا ازت جوابتو ميپرسم ... باور کن انقدر از اين پروييش شوکه شدم نتونستم جوابشو بدم... صبر کن بياد جوابشو بگيره ميدونم چيکارش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرفم که تموم شد يه نفس عميق کشيدم آخيش راحت شدم همه عصبانيتمو ريختم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهميشه همين طور بود تا در مورد چيزي که عصبانيم کرده بود حرف نميزدم آروم نميشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه دستشو انداخت دور گردنم وبا شيطنت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه-ولش کن اين چسپ دوقلو رو خودم وخودتو بچسپ که لنگمون تو دنيا پيدا نميشه باشه عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا مسخرگي و عشوه گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببين محدثه جون نميتوني با اين حرفات منو از راه به در کني من خودم آدرين جونمو دوست دارم تو برو به حال خودت يه فکري کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تهديد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحدثه- ببيين تمنا اين آخرين اخطار منه اگه بهم پا ندي ميدزدمت ميبرم بي عفتت ميکنم پس بهتره خودت با پاي خودت بياي سر سفره ي عقد زنم شي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا التماس و مسخرگي گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه تو رو خدا منو از آدرينم جدا نکن من بدون اون ميميرم اون عشق ابديه منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گذاشتم رو پيشونيمو آه کشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا چند لحظه تو چشماي همديگه نگاه کرديم اما ديگه نتونستيم تحمل کنيم وشليک خنده ي هردومون به هوا رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونطور که ميخنديدم ساعتمو نگاه کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بيا بريم الان کلاس شروع ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجزاخرين نفرات وارد کلاس شديم ... سر جامون نشستيم ... وسايلمو از تو کيف خارج ميکردم که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي سلام بلندِ کسي سرمو بلند کردم از ديدنش که کنار جايگاهِ استاد ايستاده بود تعجب کردم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمام گرد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآدرين ابهري( چسپ دوقلو)با اون صداش که هميشه ي خدا رو اعصاب بود با لحن مسخره اي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-گيرم عليک فرمايش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخندي گوشه ي لبِ پسره ظاهر شد سامسونتشو گذاشت رو ميز استاد وباغرور وتحکمي که تو صداش موج ميزد شروع کرد به حرف زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر- بهترِ سر اين کلاس دست از مسخره بازي برداريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز نفهميده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينجا ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرام مجهول بود ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاَه اگه اين ابهري گذاشت فکر کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابهري-اونوقت شما کي باشي که ما بايد حرفشو گوش کنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند پسرِ خبيث شد يه احساسي بهم ميگفت ابهري قراره بد ضايع بشه و همينطورم شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خونسردي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسر-اهورا آزاد هستم قراره به جاي استاد حقيقت اين درس رو به شما تدريس کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون لحظه قيافه ي ابهري ديدن داشت مثل سوسکي شده بود که با هشت چرخ از روش رد شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه کسي که جونمو يه هفته پيش نجات داده بود خيره شدم پس اسمش اهوراست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس استاد جديد اينِ اتفاق جالبيه بلاخره براي يه بار تو عمر يکي از نجات دهنده هاي جونمو باز ملاقات کردم ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همين افکار بودم که با صداي استاد توجهم به کلاس معطوف شد از همون اول کار التيماتومشو داد کلاسو تو دست گرفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميتونستم با اطمينان بگم از اون دسته استاداييه که به شدت سختگيره واجازه ي نفس کشيدن به دانشجو ها نميده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir