رمان پسرای بازیگوش به قلم دختران معتمد
زندگی پنج تا پسر…غرق تو خوشی .. دور بودن از دنیایی که اسمش زندگیه… زندگی ای که گاهی پستی و بلندیایی داره که شاید هممون یه روز خسته بشیم ازش… یا یه روزم انقدر خوشحال باشیم که دلمون نخواد حتی اون روزمون شب شه وحتی سر به بالش بزاریم … یه اتفاقاتی تو دنیای اطرافمون میوفته که بدون میل و اراده خودمونه… هر چیم که پولدار باشی . فقیر باشی یا… بازم برای اون بالایی بنده ای و تو یه سطح قرار داریم هممون. دوست،رفیق،آشنا،نمیشناسه… حتی پارتی بازیم نمیشه کرد که سرنوشت خودمون و بخوایم تغییر بدیم … مثل ورود نفر ششمی که مهمان خونه ای میشه که صاحب خونه ها نمیدونن رسم مهمون نوازی از این مهمان چجوریه؟؟؟؟؟
تخمین مدت زمان مطالعه : ۶ ساعت و ۳ دقیقه
زندگی ای که گاهی پستی و بلندیایی داره که شاید هممون یه روز خسته بشیم ازش…
یا یه روزم انقدر خوشحال باشیم که دلمون نخواد حتی اون روزمون شب شه وحتی سر به بالش بزاریم …
یه اتفاقاتی تو دنیای اطرافمون میوفته که بدون میل و اراده خودمونه…
هر چیم که پولدار باشی . فقیر باشی یا…
بازم برای اون بالایی بنده ای و تو یه سطح قرار داریم هممون. دوست،رفیق،آشنا،نمیشناسه…
حتی پارتی بازیم نمیشه کرد که سرنوشت خودمون و بخوایم تغییر بدیم …
مثل ورود نفر ششمی که مهمان خونه ای میشه که صاحب خونه ها نمیدونن رسم مهمون نوازی از این مهمان چجوریه؟؟؟؟؟
میلاد"
به خاطر سروصدا ونوری که پخش می شدومشروبی که خورده بودم سرگیجه داشتم
نگاهی به بچه ها انداختم هرکدوم دست دختری در دستشون بود ودرحال رقص وشیطنت بودن
دختری کنارم ایستاد، سرتا پاشو برانداز کردم عجب استایلی داشت، عاشق برجستگی های بدنش بودم
با عشوه وطنازی لبخندی بهم زد...
جام مشروبشو بالا آورد...
-به سلامتی
منم لبخندی زدمو جاممو بردم بالا
برای بوسیدنش جلو رفتم، کمی خودشو عقب کشید، قصدش بازیگوشی بود ومنم عشق بازی...
دست انداختم دور کمرش اونو به خودم چسبوندم، زیرگوشش نجوا کردم :
-بدن سکسی داری
بدنش گر گرفته بود با این جمله ی ساده!
شروع کردم به بوسیدن زیر گلویش....
لذت میبرد،از لرزش بدنش فهمیدم، عادتم بود، با دختران زیادی این لحظه رو تجربه کرده بودم.
دست دخترک را گرفتمو به اتاقی که در چند قدمیمان بود بردم...
شب لذت بخشی بود...
حسین"
میلادودیدم که با دختری سبزه وموهایی دودی و لوند به سمت اتاق خواب می رفت،لبخندی روی لبام اومد،خوش سلیقه است همیشه بهترین وبر میزد.
-حسین!
به سمت دخترک برگشتم، صورت بانمکی داشت.
:جانم؟!
-به کی داشتی نگاه میکردی، لبخند می زدی؟!!! (با دلخوری)
نیش خندی زدم :
:به هیچ کس، امشب تو چشممو گرفتی عزیزم.
خودشو لوس کرد ودست انداخت دور کمرم وبا عشوه گفت :ع واخدانکشتت حسین جووووووووووووون توام خیلی جذابی.
امیرعلی با لبخندی که چال گونش اونو جذابتر کرده بود به سمتم اومد.
-حسین دیدی میلاد چه دافی بلند کرده؟؟؟!!!
:آره مگه می شناسیش؟؟!!! (باتعجب)
-مگه نمیدونی دختر کیه؟؟!!!
:نه نمی شناسمش؟!
-نگاهی به شادی انداخت،دوست نداشت کسی کنارمون باش.ازشادی عذر خواهی کردموبه گوشه ای رفتیم...
:خب دختر کیه؟!
-دختر اصالتی
:اصالتی کدوم خریه؟!!! (جلوی دهانم رو گرفت)
-هیس...
:چته؟! مگه چی گفتم؟؟؟!!!
-واقعا اصالتی رو نمی شناسی؟!
:نه، باید بشناسم؟!
-بی خیال حسین، بیا بریم پیش بچه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت رضا وامیر که کنارهم نشسته بودن رفتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافه رضا مشخص بود ،داره چیز خنده داری برای امیر تعریف میکنه، اماامیر مثل همیشه خشک وسرد پاروی پا انداخته بود با ابروهای گره کرده به نقطه ای خیره شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی با ماسک ترسناکی که روی صورتش داشت، آهسته آهسته رفت پشت سر رضا وکنارگوش رضا فریاد بلندی زد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا چند ثانیه توی شوک بود ویک دفعه بلند شد وشروع کرد به جیغ کشیدن وقتی خنده مارو دید فهمید داستان از چه قرار افتاد دنبال امیر علی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینطور که بالبخندنگاهشون میکردم کنار امیر علی نشستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر -هیچ وقت دست از این بچه بازی هاشون بر نمیدارن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین:من تحسینشون میکنم، همیشه شادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازحرفش دلخورنشدم عادتش بود ازدوران دانشگاه می شناختمش همیشه این مدلی بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:امیر؟!اصالتی می شناسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-همین که باهاش قرار داد بستیم؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(کف دستمو به پیشونیم کوبیدم) وای چرا یادم نمونده بود؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به خاطر خنگ بودنت (لبخند ریزی زد)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو مشت کردم به آرامی روی سرش کوبیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهاشومرتب کرد با خشم نگاهم کرد دستمو به نشونه تسلیم بالا بردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمتم خیز برداشت که فلنگو بستم. فراروبه قرار ترجیح دادم،شوخی با امیر مساوی بامرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر -باخودش چی فکر کرده جلو این همه آدم به سرمن میزنه، کسی که هیچ بشری جرات شوخی باهاشونداشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاروی پا انداختمودوباره چشم دوختم به این مردم همیشه سرخوش، چی عایدشون میشد از این همه مشروب وخوردن وول خوردن تو بغل هم دیگه، من پاک نبودم اما خط قرمز هایی برای خودم داشتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدمو راه تراسو پیش گرفتم هوایی اون بیرون بهتر از هوایی سنگین داخل خونه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست در جیب شلوارم کردم به آسمان مشکی پرستاره چشم دوختم. ستاره های چشمک زن منو یاد خاطره های نه چندان دور می انداخت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشبی که دربه در دنبال خانه میگشتم در این شهر بزرگ پرهیاهو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه شهرستانی که دانشگاه تهران قبول شده بودم، نتونستم تو خوابگاه جایی پیدا کنم. همه ی مشاوره املاک ومسکن رو گشته بودم، کمتر کسی به دانشجو خونه میداد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفردای آن شب انگار معجزه شده بود.!!! توی برد دانشگاه پسری درخواست هم خونه داده بودوقتی که دربه در دنبال خونه بودم باکلی ذوق شماره اون پسررو برداشته بودم، وقتی وارد کلاس شدم تصمیم گرفتم به پسرک زنگ بزنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از چند تا بوق جواب داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:سلام، آقا میلاد؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:امیر هستم میخواستم بابت آگهی که داده بودین باهاتون... یه دفعه استاد وارد کلاس شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله بله، ببخشید کلاس شروع شده بعدا زنگ بزنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرفش جرقه ای درذهنم روشن شد. به انتها ی کلاس نگاه کردم، پسری با قد بلند، خوش سیما وموهایی لخت، خوش تیپ به اصطلاح دختر کش ایستاده بود ومی خواست گوشیشو درون جیبش بذاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چند ضربه که استاد روی میز زد همهمه وسروصدای بچه ها خوابید...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعداز کلاس بیرون منتظر ایستادم تا بیاد با سه تا پسر دیگه کنارهم راه میرفتن وتوسروکله هم میزدن. جلوشونو گرفتم، ببخشید!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکیشون که فکر میکرد خیلی بانمکه گفت :بخشیدم بیا این امیر علی مال تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه پسر با چشم های سبز رنگ رو جلو انداخت بادوستاش به این شوخی مسخره خندیدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد -حسین بی خیال، داداش کاری داشتی؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:شما آقا میلادی؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله خودمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:من امیرم همون که چند دقیقه پیش باهاتون تماس گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان اهان، حالتون خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو به سمتم دراز کرد ومنم دستشو مردونه فشردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:ممنون میخواستم درباره خونه باهاتون صحبت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو نگاهی به دوستاش کرد، البته، خواهش میکنم. بهتره بریم تو حیاط دانشگاه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امیر!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا بود که منو از فکر وخیال بیرون آورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:چته چرا داد میزنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پسر کجایی؟! یه ربع دارم صدات می کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:کارتو بگو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ساعت دو نصف شب میلاد میگه بریم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(اره دیگه عشقو حالشو کرده حالا دستوررفتن میده)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون حرف راه افتادمورضا هم پشت سرم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد شادوشنگول بود وپشت فرمون آهنگی زمزمه میکرد وبا انگشتاش روی فرمون ضرب گرفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق معمول میلاد پشت فرمون، سه کله پوک عقب منم صندلی جلو نشسته بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهی به عقب انداختم، امیر علی سرروی شونه حسین گذاشته بود،رضا هم پیام های خنده دار برای حسین میخوندوجفتی میخندیدن. سری تکون دادمو سرجای خودم نشستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا؛حسین این امیرم خیلی غده ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین _اره، همیشه همین جوریه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا ؛تو مهمونی خودمو کشتم تا یکم بخندونمش، آخرشم به جای خنده بهم پوز خند زد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_توکه میشناسیش همیشه اخلاقش همینه خشک جدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیالی گفتمو دوباره سرمو تو گوشیم کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه رب بعد تو پارکینک منتظر پایین اومدن آسانسور بودیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد که انگار زیاده روی کرده بود تو مشروب خیلی سرحال بود،باپایین اومدن آسانسور همگی سوار شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_دربست تاطبقه هشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی زدم پس کلش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باید همه جانشون بدی اسگولی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستی کشید پشت گردنش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باو اسگل تر از توهم مگه هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد_آره خودش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه خندیدن،بچهامیدونستن خیلی بااخلاقمو به دل نمیگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر همچنان قد ایستاده بودانگار خنده بالبای این بشر قهره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد خونه شدیم هرکدوم به سمت اتاق خودش رفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی تخت نشستمو پیام شب بخیر رو برا آزیتا سند کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر اهل حالی بود،وقتی بااون بودم بهم بد نمیگذشت،از دوران دانشگاه میشناسمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرسته هفت ساله باهم رابطه داریم اماهیچ قولو قراری بینمون نیست جفتمون آزادیم باهر کس که میخوایم باشیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدانـــشگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهترین زمان زندگیم بود خانواده درستو حسابی داشتم اما به خاطر این که معماری خوندم طردم کردن،تو خانواده ی ما نسل در نسل همه پزشکی خونده بودن اما من عاشق نمای ساختمونا بودم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهفت سال بود که دیگه پیش خانوادم زندگی نمیکردم میلاد و حسین رفیق فابم بودن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدر مادر میلاد آمریکا بودن اما میلاد هیچ وقت حاظر نشد همراه خانوادش بره ،بامیلاد همخونه شدم ،بعد از چند وقت حسینم بهمون اضافه شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه خواب مجالی برای فکر کردن بیشتر بهم ندادو خوابیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز تو شرکت حسابی سرمون شلوغ بود پروژه ی جدید خیلی نفس گیر بود،
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد و امیر سرنقشه ای کار میکردن و قیافهاشون کاملا جدی بود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا و حسینم تو اتاق کارشون بودن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم احمدیم مثل همیشه باتلفن در حال صحبت بود و آمار مهمونیه دیشبو به رفیقش میداد،اگر دست من بود این منشیه وراجو اخراج میکردم اماهمه کاره ی شرکت میلاد بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلادو از بچگی میشناختم ،مگه میشد دوستای حسینو نشناسم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین پسرخالمه،از بچگی اسطوره ام بود،تفاوت سنیمون فقط چندماه بود ،اما همین تفاوت سنی نزاشت همکلاسی بشیم ،از وقتی که بامیلادو رضاهم خونه شد منم بیخیالشون نشدم ،از زندگی مجردیشون خوشم میومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون رشته ای که حسین انتخاب کردو زدم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوادم زیاد تو قیدو بند درس نبودن زیاد براشون مهم نبود آینده ی درسیم چی میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام چندتانمایشگاه ماشین داشت،منم ماشینای زیادی زیر دستم بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترای زیادی به خاطر موقعیتمو چهرم خواستارم بودن ،اما فقط مهمون دوسه شب تختم بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی محکم زد پشت کمرم،این شوخی پشت وانتیا مخصوص رضا بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هوووووو چرا رم میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گ...نخور باو ،خواستم کار دیروزتو تلافی کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده جلو رفتمو یه دفعه بازانوم زدم وسط پاش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبافریادی که کشید همه ی نظرا به ما جلب شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز درد با زانو افتاد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خنده ریسه میرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_توروووحت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نوش جونت ،تاتوباشی بامن اینجوری شوخی نکنی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شد تا بهم حمله کنه که سریع پشت امیر قائم شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرم نامردی نکردو کنار رفت، بازومو کشوندو انداختم جلو رضا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چاکریم داش امیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حسابشو برس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو به حالت تسلیم بالا آوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عاقا من غلط کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلا_باگ...خوردنم دیگه درست میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضاهم دستاشو بهم کوبیدو اومد سمتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسینم تماشاگر بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم بارضا زدو خورد کردیم ،آخرم اون کم آوردو رفت،هیچ کس توان مقابله بابدن ورزیدمو نداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخر روز همه از خستگی رو به موت بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از شام حاظری که خوردیم راهی اتاقامون شدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم بندمو زدمو به عادت همیشه پتومو تو بغلم گرفتمو خوابیدم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خستگیه زیاد خوابم نمیومد،یاد شوخیای امیر علیو رضا افتادم ،درسته اون لحظه خودمو نگه داشتم تا نخندم ،اما واقعا قیافه ی رضا اون لحظه مضحک شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپاشو جفت کرده بود چشماش قیچ شده بودو دستشو رو ...گذاشته بود .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار قرار بود از دستش فرار کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتک خنده ای کردمو روی تخت دراز کشیدمو دستمو زیر سرم گذاشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم برای مادرم تنگ شده بود،برای قرمه سبزیه ،خوش آب و رنگش....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم هوایش راکرد ،خواستم بهش زنگ بزنم که بادیدن ساعت که یک نصف شبو نشان میداد پشیمون شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای زنگ که پشت سرهم زده میشد از فکر بیرونم آورد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازاتاق زدم بیرون همه بچها باقیافه های خواب آلودجلو اتاقاشون وایساده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت درب رفتمو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراه رو تاریک بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچ کس جلو در نبود ،این طرف آن طرفو نگاه کردم بازم خبری نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد پشت سرم اومد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کی بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونـ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای گریه ی بچه ای، زیر پایم رانگاه کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوزادی درون سبدی در حال گریه بودو پاکت سفیدی کنارش بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبامیلاد به هم نگاه کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه رو به داخل آوردمو روی میز گذاشتم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمچنان گریه میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمگی دورش جمع شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_این دیگه چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلا_واقعا نمیدونی؟بچست دیگه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_بچه ی مردم جلو خونه ی ما چکار میکنه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_یه پاکت کنارشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخم شدمو پاکتو باز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخوندنش مو به تنم سیخ شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(بچتو خودت بزرگ کن)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمــــین ،برگه رو زیر رو کردم اما چیز دیگه ای نبود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلا_چرا ماتت برده برگه رو بده ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دستم قاپیدش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی؟بچتو خودت بزرگ کن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگه رو انداخت تو بغل رضا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا رضا انگار مال توعه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من؟ به من چه !حتما بچه ی خودته ،نه نه مال امیر علیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه همچنان گریه میکرد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_من که مثل شما نیستم دسته گل به آب بدم من تمیـــز کار میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهی به بچه انداخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میلاد ببین دماغش کپیه خودته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با دقت نگاهش کردیم ،راست میگفت مدل دماقش شبیه به میلاد بود....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مال من که نیست ،اگه برا امیر علیو رضاهم نباشه حتما مال امیر یا حسینه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسینی که تاالان به دعوای آنها میخندید گارد گرفتو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی؟ من؟نه باو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباانگشتش به من اشاره کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مال امیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه نگاهشونو به من دوختن اما باخشمی که در چهرم نشاندم همگی زدن گاراج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخشمی که امیر نشونمون دادهیچ کس دیگه جرات حرف زدن نداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگریه ی بچه تمومی نداشت از تو سبد بیرون آوردمش خیلی کوچولو بود،رودستم گذاشتمشو کمی تکونش دادم ،آروم شد ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_یعنی بچه کدومامونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_مال من که نیست من از خودم مطمئنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_منم از خودم مطمئنم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه نگاهم به سمت امیر رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر-چتونه؟به چی زل زدید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو چرا هیچی نمیگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه تاحالا دیدید من بادختری رابطه داشته باشم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره زیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره رابطه داشتم ،اما مثل شما نبودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراست میگفت تو روابطش خیلی محتاط بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا میگید بااین بچه چکار کنیم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_بشینید اسم دوست دختراتونو بنویسید تا بریم سراغشون ،بلکه مادر بچه رو پیدا کنیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر جای هیچ اعتراضی برای بچه ها نذاشت ،انگار هیچ کدوممون زیاد مطمئن نبودیم خودمون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه روی دستانم خوابیده بود ،توی سبدش،گذاشتمو به بچها ملحق شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_میلاد توام بشین اسم دوست دختراتو بنویس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگه و خودکار و از روی میز برداشتمو شروع کردم به نوشتن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی دستشو آورد بالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من تموم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_مگه اسم فامیله انقدر ذوق میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_حالا چندتاشد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هفتادو پنج تا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_همش هفتادو پنجتا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امیر برای تو چندتاشد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیستو سه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_برامن هشتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_منم پنجاتا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_میلاد تو چندتا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تقریبا نودو چهارتا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمشون دهنشون باز مونده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_خیلی زیادن حداقل یک ماه وقتمونو میگیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای بچه دوباره بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه نظر گشنه میومد ،رضا بطری شیرو از توی یخچال آورد ،ازدستش گرفتم تا بزارم لبه دهن بچه که باداد امیر میخکوب شدم ،شیشه شیرو ازدستم گرفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میخوای بچه رو بکشی؟ مگه مثل ماست که شیرو سربکشه در ثانی این که از این شیرا نمیخوره!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس چی میخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_از سینه ی مامانش شیر میخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا سینه ی مامانشو از کجا پیداکنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باید شیر خشک بخری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه امیر علی اشاره کردم تا آماده بشه ،کلی توی خیابونای شهرو گشتیم تا یه داروخانه پیدا کردیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عجب دارو خونه ایه که ساعت سه ام بازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آیکیو شبانه روزیه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین پیاده شدم،امیر علیم پشت سرم اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلوت بود به سمت یکی از باجها رفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختری نشسته بودو با گوشیش ور میرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببخشید خانم شیر خشک دارید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون این که سرشو بالا بیاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چند ماهشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباامیر علی بهم نگاه کردیمو به نشونه ی نفهمیدن لبمونو کج کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میگم بچتون چند ماهشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم ،اماانقدره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبادستام اندازه ی تقریبیه بچه رو نشون دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کرد به خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فکر کنم چهارپنج ماهش باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقوطی رو روی پیش خوان گذاشت .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شیشه ام دارید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شیشه ی چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وااای سرکارم گذاشتید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_نه خانوم ،آخه منظورتون چه شیشه ایه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز توی قفسه جعبه ی کوچکی بیرون آورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منظورم اینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آها شیشه شیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منم که همینو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ممنون خانوم چه قدر حساب کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چیز دیگه ای نمیخواید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_مثلا چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پستونک ،پوشک بچه،پودر بچه ،لوسین بچه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همه اینا برابچست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آره دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرعلی _خانوم هر چی مربوط به بچه میشه رو بدید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علیو میلاد دیر کرده بودن،امیرو رضاهم سعی در آروم کردن بچه داشتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی پتو گذاشته بودنشو تکونش میدادن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاماآروم نمیشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر گذاشتش زمین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اهــــه من دیگه خسته شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حسین نوبته توئه بیا آرومش کن،جلو رفتو بچه رو تو بغلم گرفتم ،نمیتونستم قشنگ بگیرمش تو بغل ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر بلندشدو ازم گرفتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یه بچه ام نمیتونی بگیری بغل ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه چندتا شکم زاییدم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_به زاییدن نیست که ،ببین امیر چه بلده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_رضا حرف نزن ،خیلی عصبانیم میزنم کتلت بشیا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضاهم به ظاهر زیپ دهنشو کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرب ورودی باز شدو امیر علو میلاد باکلی خرید وارد خونه شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلو رفتمو پلاستیکارو از دستشون گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چقدر دیر اومدید!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرعلی_به زور یه داروخونه پیدا کردیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد از تو پلاستیک قوطی در آورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا حسین اینو درست کن بده این بچه بخوره تاصداش بیفته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقوطی رو از دستش گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چه جوری درست کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر _روقوطی رو بخون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز روی توضیحات روی قوطی درست کردمو تو شیشه ریختم،کمی که سرد شد دادم به میلاد تابه بچه بده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرکس یه جا افتاده بودو از زور بی خوابی مثل معتادا سرشون به زمین می خورد وچرت میزدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاخره خوابید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد خواب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه رو از تو بغلش در آوردمو تو سبدش گذاشتم و پتو رو روش کشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستی روی بینیش کشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تواز کجا اومدی کوچولو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتکونی خورد از ترس این که بیدار نشه سریع عقب کشیدمو کنار بچها خوابیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای ساعت بیدارشدم ،حتی نمیتونستم پلکامو ازهم بازکنم انگار یه وزنه ی دویست کیلویی به پلکام وصل کرده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی لگدی بهم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اون بی صاحاب موندو خاموش کن ،این زرزرو الان بیدار میشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیزبرداشتمو ساعت رومیزو خاموش کردم بادیدن عقربهاش سرجام میخکوب شدم ،ساعت ده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهی به بچها انداختم همه تو خواب ناز بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد بادهن باز خرناس میکشید،نگاهی به بچه انداختم ،آروم خوابیده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآبی به دست صورتم زدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیرم بیدار شده بودو بالاسر بچه بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه از بچه گرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خیلی ناز خوابیده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچهارو بیدار کن بریم شرکت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینو چکار کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراست میگفت این بچه رو چکار میکردیم،نمیتونستیم باخودمون ببریمش که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یه بویی نمیاد امیر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمی بو کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخ اخ اخ چه بوی گندی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت میلاد رفتو ومحکم کوبید تو پای میلاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هوووی بلندشو باو برو دستشویی هممونو محو کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلادم مثل گیجا نگاهش میکردو پاشو ماساژ میداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چته یابو؟ لگد میندازی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بوکن ببین چه گندی زدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه هرکس خودشو راحت کنه ،منم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علیو رضاهم بیدار شده بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو این جمع تو فقط خودتو راحت میکنی ،باسروصدا امیر بچه ام بیدار شد ،میلاد بالشتشو روسرش گذاشتو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باز شروع شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه رو گرفتم بغل ،از بوی گندی که میداد موهای دماغم کز خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچها بوی گند از اینه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد سرشو از زیر بالشت بیرون آورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آقا امیر تحویل بگیر ،اول صبح بهم افترا زدی امیر_بکپ باو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_حالا چکارش کنیم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_باید جاشو عوض کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه نگاها به سمت من بود ،چی؟ من کهنه بچه عوض کنم؟عمـــــرا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیک رب بعد بعد از کلی دعوا ،توی دستشویی بودمو پشت بچه رو میشستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه انگار چشماش باز شده بود،دختر بود ،چون لباساش اسپرت بود حدس نمیزدیم که دختر باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچهــــــا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمشون سرشونو از اتاقاشون بیرون آوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوالی نگاهم کردن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا اومد کنارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای جــــون دختره ،حالا اسمشو چی بزاریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبمو به حالت ندونستن کج کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیدونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_بچهـــــا بیـــــاید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه دور بچه جمع شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسمشو چی بزاریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد_مگه قراره پیش ما بمونه که حالا اسمم روش بزاریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_بالاخره باید با یه اسمی صداش بزنیم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امیر علی راست میگه باید بایه اسمی صداش بزنیم،حداقل سه ،چهارماه طول میکشه که مادرشو پیدا کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_یاسمین چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیلاد _اخ اخ اخ ،یاسمین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_چیه از یاسمین خاطره ی بد داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر درست میگفت از یاسمین خاطره بد داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختری که تو دوران دانشگاه یه مدت باهاش بودم ،اما پانمیداد منم دخترارو به چشم وسیله نگاه میکردم ،وقتی قصدمو بهش گفتم ،فرداش چندتا قول چماق تامیخوردم، زدنم ،بعدها فهمیدم برادراش بودن....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_من میگم رکسانا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی _آرزو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_شبنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه بچها این جوری نمیشه باید قرعه کشی کنیم،هر کس اسمی رو که دوست داره بنویسه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه روی تیکه ای، کاغذ اسمی نوشتن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوی یه ظرف انداختیم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_بچها بزاریم پریوش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_پریوش غلط کرد شوهر کرد همه رو در به در کرد، آها آها....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچها اومدن وسطو شروع کردن به رقصیدن همه از خنده دستشونو گذاشته بودن رو شکماشونو خم شده بودن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر بچه به بغل، مثل همیشه خنسی نگاه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچها بسه، زود بیاید اسمشو انتخاب کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا _بچها بیایید یه کاری کنیم !
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_بچها بزرگ شدن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_هر هر هر.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچها یکی از برگهارو بردارید،دیگه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر، بچه رو جلو آوردودستشو توی ظرف کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترکوچولو چنگ انداختو چند تا برگه رو بیرون آورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگه هارو باز کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مرجان،مهری ماه،دریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_حلا کدومو بزاریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_دریا خوبه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_منم بادریا موافقم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_منم دریا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_رای با اکثریت پس میزاریم دریا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلپ دخترو کشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسمت شد دریا خانوم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_خب حالا کی پیش بچه وایسه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسین_من که تو شرکت کلی کاردارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی_روی منم که یه خط قرمز بکشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه نگاها به سمت رضا رفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_اصلا حرفشم نزنید ،من نمیتونم این گودزیلارو نگه دارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گودزیلا چیه ؟ببین چه بچه ی نازیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرضا_انگار خیلی به دلت نشسته ،خودت نگهش دار!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااین یه جمله نابودم کرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبااسرار زیاد قرار شد من پیشش بمونم ،اما تنهایی از پس این بچه برنمیومدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باید یکیتون بمونه ،من تنهایی نمیتونم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر_مگه قراره آپولو هواکنی؟قراره شیر خشک براش درست کنیو جاشو عوض کنی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامیر علی اومد، چند ضربه ی آرام تو کمرم زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir