رمان استاد مرموز من به قلم یاسی جون
ژانر: #طنز #کلکلی #عاشقانه #هیجانی
خلاصه:
دختری شیطون و بازی گوش به اسم النا این دخترو شیطونیاش همه رو عاسی کرده واما طی اتفاقاتی...... وای من نمیدونم خودتون بخونین فقط اینکه اول شخص و فقطم از زبان النا نیست
# النا
سلام سلام خوبین؟ خانواده خوبن،چخبر؟؟ چی میکنین؟؟
منو باش چی دارم میگم جوگیر شدم شما ببخشید
خب بزارین بگم من النا رادمنش هستم ۲۲ ساله دانشجو کامپیوتر
من تو یه خانواده ی ۴نفره زندگی میکنم و خانوادمم خیلی دوس دارم
من بچه کوچیکم یه داداش دارم بزرگتر خودم آخی دلم براش یزره شده آخه میدونین یه ۴سالی هست ک رفته خارج واسه درسش هی کجایی که یادت بخیر
خب داشتم میگفتم داداش بنده دکترا میخونه قربونش برم
احتمالا یه دو سه ماه دیگه بیاد چون دیگه درسش تمام شده
خب داداش بیخی،بریم سراغ مامان بابا،مامان من اسمش ناهید فداش خیلی دوسش دارم خونه دار
بابامم، اسمش منوچهر الهی...
بابامم متخصص زیبایی
وای نمیدونین ک دماغ عمل میکنه چه دماغی اصن یچی میگم یچی ببین
خب اینم از بیوگرافیم
خب الان من کجام؟؟ امم خب تو اتاقمم
یه صدایی میاد!!؟ زکی این که مامانم چشه؟؟
در اتاقو که باز کردم چهره ی عصبانیشو دیدم
به به جوووون چه اخمی کرده
منم سریع لپشو گرفتم بوسیدم و گفتم:الهی قربون ناهید خوشگلم برم چرا اخم کرده؟؟
مامان با همون اخما گفت:تو دو ساعت تو اون اتاق داشتی چیمار میکردی هااااااااااا؟
صداشو برد بالاتر و گفت:من سه ساعت دارم صدات میکنم دختر ترسیدم فکر کردم مُردی
منم خیلی خونسر جوابشو دادم:مادر من شما که میگی من دوساعت تو اتاق بودم بعد چطور سه ساعت منو صدا کردی؟؟
مامان:خوبه خوبه،حالا واسه من غلط میگیره برو خاضر شو باید بریم
دوباره صداش بلند کرد:بدوووو دیرمون شد دختر بی فکر
منم که اصلن از جریان پرت بودم با گیجی تمام گفتم:کجا میخوایم بریم مامان؟؟
مامان که معلوم بود خیلی داره خودشو کنترل میکنه گفت:وای النا وای،من از دست تو چی بکشم هاا؟ چی؟؟
منم خیلی ریلکس کفتم:نمیدونم مامان من توصیه میکنم نقاشی بکش چون هم میتونی هم سرگرم میشی ولی اگه خواستی سیگارم خوبه آروم میشی،اها یادم رفت تریاکم بد نیست راستی قلیونم...
مامان پرید وسط حرفم و گفت:النا عصاب منو خورد نکن برو آماده شو بدووو مگه امشب شام خونه عمه هوریت نیستیم؟؟
با دست محکم زدم به پیشونیم و گفتم:ای وای یادم رفت
بعد خیلی متفکرانه گفتم:مامان دقت کردی جدیدا خیلی حواس پرت شدم
مامان یه نگاهی از اون نگاهایی که نمیدونم چی میگفت کرد و رفت
منم سریع رفتم آماده شدم
اصن یادم رفته بود امشب شام اونجاییم
عمه هوری یه زن خیلی خوب و مهربونیه
ستا بچه داره یه دختر و دوتا پسر من باهاشون راحتم انقد سر به سرشون میزارم که نگو و نپرس
اها راستی اسماشونم گلناز،کوهیار و کاوه
گلناز بزرگس که یسالی میشه ازدواج کرده
بعدشم کوهیار که همسن داداشم
در آخرم کاوه که همسن خودم و هم رشته و جالب تر از اون تو یه دانشگاهیم
تفاهمو حال میکنین ؟؟نه خدایی حال میکنین
با صدای مامان از فکر امدم بیرون و کیفمو برداشتم و د بروووو که رفتیم
بابا هم تو ماشین منتظر ما بود
نسشتم تو ماشین و با لحن داش مشتیا گفتم:سام علیکم
پر که کلا آدم پایه ای بود گفت:علیکم،چطور متوری دختر؟؟
من:خوب و عالی چاکر پاکریم
پدر:خاک زیرپاتیم
من:نوکرم
پدر:ما بیشتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:عاشقتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدر:من بیشتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم یچی بگم که صدای مامان بلند شد: اه بسه دیگه خجالت بکشین یعنی چی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا: ای بابا ناهید جون چرا ضد حال میزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان:بله دیگه همین کارا رو میکنی کسی حریف این دختر نمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه با شوخیای من و بابام رسیدیم خونه عمه هوری یه خونه باغ خیلی خوجل بود عاشق فضاش بودم به آدم یه حس خوبی میداد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر خونه باز بود یواش رفتم داخل عمه هوری پشتش به من بود منم از فرصت استفاده کردم و رفتم نزدیکش و پخ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه متر پرید هوا منم که بیهوش شدم از خنده وقتی منو دید گفت : وای از دست تو النا باز منو ترسوندی؟دختر چندبار بگم،بابا قلب من ضعیفه باش بازی نکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم گفتم: ای بابا عمه بیخیال تو که میدونی من آدم بشو نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفت: اون که بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از سلام و احوال پرسی رو به عمه گفتم:عمه جون کوهت کجاست گاوت ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه که همینطور میخندید گفت: خدا از دست تو دختر میان الان بیرونن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اها پس خُلت کجاست؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعمه:اونم با شوهرش رفتن سفر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ای بترکه چقد این میره میگرده همش چسبیده به شوهرش، شوهر ندیده ی بدبخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو که گفتم همشون شروع کردن خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشوهر عمه هوری تو یه تصادف نزدیک به ۵ سال پیش فوت کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخی انقد مرد خوب و دوست داشتنی بود خدا رحمتش کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین فکرا بودم دیدم یکی داره با یچی تیز بهم سُک میزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به خودم امدم دیدم این آقا گاوس یهو پریدم طرفش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم : هی گاوه چته رم کردی ؟؟ هااا جا سلام کردنته خجالت بکش سنی ازت گذشته تو اندازه ی بابای منی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم داشت از خنده ریسه میرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن موندم این داره به چی میخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو بش گفتم: به چی میخندی هااا گاوها هم مگه میخندن؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفت : آره به قیافه تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ایشششی بش کردم و رومو گرفتم اون سمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irا کوهی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوهی قیافه ی جدی داشت کلا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی اینطور نبود البته پیش ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:به به ببین کی اینجاست شاه کوهای هیمالیا چه افتخاری نسیب ما شد وای خدای من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوهی:اها یعنی الان میخوای بگی تو پست خودت نمی گنجی دیگه آره ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:آی گفتی دقیقا خواستم همینو بگم چقد خوب حرفای منو درک میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینطور داشتیم منو و کوهیار و کاوه حرف میزدیم که عمه صدامون کرد واسه شام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد شام رفتم اتاق کاوه پای لب تابش بودم که دیدم گوشیش زنگ میخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم که کنجکاو رفتم سمت گوشیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعکس یه دختر بود به به آقا کاوه هم آره؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو یه فکر شیطانی امد سراغم سریع گوشی برداشتم و جواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقبل از من اون حرف زد: سلام عشقم کجایی نمیگی نیلوت دل تنگت میشه عزیزم چرا جواب پیامامو نمیدی قهری با من؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو خلاصه یه ریز داشت حرف میزد منم میخندیدم و یهو فاز جدی برداشتم و گفتم: ببخشید خانم محترم شما؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحساس کردم جا خورد گفت:ب..ببخشید فک کنم اشتباه گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو گفت:ببخشید همراه آقای جهانی؟؟ (جهانی فامیلی کاوه ایناست)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:بله ولی شما کی هستید که به نامزد من زنگ میزن؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو جنی شد گفت: ببخشیداا کاوه من نامزد نداره الکی حرف بیخود نزد من نمیدونم کیهستی وبی بهت میگمگوشیو بده به کاوه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب دختر پرویی هاااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ببین دختر دفعه آخرت باشه ها خوشم نمیاد نامزد منو به اسم صدا میکنی اگه ببینم یکبار دیگه به گوشیش زنگ زدی من میدونم و تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو قطع کردم و شروع کردم خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از دانشگا رفتم خونه کسی نبود..یه دوری تو خونه زدم ولی نه انگار کسی نیست از فرصت استفاده کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفلشم و که پُر آهنگ بود وصل کردم به تیوی و یهو صدای امید جهان بود که خونه رو پر کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهل دان دان دان هل یه دانه یدانه یار مُو مهربون مال آبادانه یدانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم با ریتم هی قر میدادم و میخندم و آهنگ تمام و آهنگ بعدی مال میثاق بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن زن میخوام جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمدم میخوام جونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیرین میخوام مریم میخوام لیلا میخوام من زن میخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاکرم میخوام اعظم میخوام همه رو من باهم میخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم جیغ و دست و قر میدادم هرکی ندونه فک میکنه عروسی بابام ...والا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا حواسم به اطرافم نبود داشتم دور میخوردم که چشم خودرد به جفت کفش جووون قشنگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاتر یه جین مشکی بالاتر یه کت اسپرت جووووون چه هیکلی داره یه پیراهن سیفید زیر کت داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاتر جوووونم چه لبایی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدماغشو ای جان چه شیش تیغم کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای خدا چشاشو سبز بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالهی موش بخورتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد خوشگلی تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینطوری داشتم اسکنش میکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو صداش در امد: تموم شد؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم : آره دیگه تموم و یهو به خودم امدم جیغ بنفشی زدم و بلند گفتم: دزد دزد دززززززززد کمک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دویدم تو اتاقم و اونم دنبالم بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر اتاق بستم و گفتم : طور خدا منو بیخیال شو همه چی هست هر چی خواستی بردار ببر برو به کسی نمیگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای خنده شو شنیدم وااا چشه ؟؟ولی خودمونیماا چه خوشگل بود کاش ما هم یه همچین دزدی نصیبمون میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش امد: چرا در بستی بابا ؟ النا هنوز عوض نشدی دختر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irااا این منو از کجا میشناسه !؟ نکنه دعام گرفت واا یعنی امد خواستگاریم ؟؟ وای یعنی همچین تیکه ای میاد واسه من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا النا مگه چته که نیاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بلند گفتم: آقا دزد تو منو از کجا میشناسی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید و گفت: دزد چیه بابا منم یاشار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنگ کردم یاشار یعنی یاشار برگشته!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما چرا انقد بیخبر!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای النا چقد گیجی خب داره بهت دروغ میگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند گفتم: دروغ نگو اخوی یاشار کجا بود اون الان آلمان داره با دختر خارجیا لاو میترکونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفت: دختر پیرم کردی بیا بیرون ببینم حالا من با دختر خارجیا لاو میترکونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه انگار جدی جدی میخواست بگه من یاشارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم: اگه راست میگی یاشاری یه رمزی چیزی بگو که منم مطمئن شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم سکوت کرده منم گفتم: هه هه دیدی گفتک دروغ میگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداش امد: یادته شب قبل از اینکه من برم با هم رفتیم بام آواز خوندیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد صداشو بیشتر کرد و ادامه داد: آهویی دارم خوشگل فرار کرده ز دستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیادم بود آخرین گردش منو داداشمو مگه میشه یادم بره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه مطمئن شدم خودشه در اتاقو باز کردم و پریدم بغلش و گفتم: وای داداشی تو کی امدی خیلی دلم برات تنگ شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار : منم دلم واسه خواهر کوچولوم تنگ شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز بغلش امدم بیرون و اعتراضانه گفتم : ا داداش من کجام کوچولو بزرگ شدم و با این حرفم یه دور زدم و گفتم: ببین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم تک خنده ای کرد و گونمو بوسید و گفت: تو همیشه خواهر کوچولوی خودمی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه لبخند نگاش کردم چقد عوض شده الهی قربونش برم چقد بزرگ شده آره دیگه وقتشه عمه شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای یاشار از فکر امدم بیرون: کجایی ؟؟ به افق پیوستی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: هاا چته چیزی گفتی ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: میگم مامان بابا کجان؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بابا مطب ولی مامان نمیدونم تو میدونی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار:ببخشید که من تازه از سفر رسیدم بدوو برو زنگ بزن به مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم رفتم سمت تلفن و زنگ زدم با دو بوق جواب داد: الو بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الو مامی کجایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامی: عزیزم امدم پرورشگا چیزی شده؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان به بچه های پرورشگاهی کمک میکرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مامان مهمان داریم الانم اینجاست کی میای؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامی با گفت: مهمان؟ کی هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خب بیاین میفهمید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامی: باشه عزیزم تا یساعت دیگه اونجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: باش بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامی: خدافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به یاشار گفتم تا یساعت دیگه میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: وای النا نمیدونی چقد دلم برای مامان تنگ شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اا پس بابا چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار : اون که جای خود داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم آشپز خونه و چایی دم کردم و تو دو فنجون ریختم و بردم واسه یاشار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بفرمایی اینم یه چایی دبش واسه خان داداش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار خندید و گفت: اوه خان از کجا اوردی دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خب دیگه بزرگتری گفتن کوچیکتری گفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه چیزی نگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهش کردم اونموقعه که رفت فک کنم ۱۸سالش بود هی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از دوستای بابا آلمان بود یاشارم رفت پیشش بعد ۴سال امد و من خیلی خوشحالم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیساعتی دور هم بودیم البته خودمو داداشمو میگماااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان در براش باز کردم منتظر بودم که بیاد داخل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی دوست داذم ببینم واکنشش چیه وقتی داداشمو میبینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحتمالا زیاد ذوق کنه واا النا پس میخوای ذوق نکنه پسرشه هااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب حالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامد داخل و سلام کرد و گفت: خب النا مهمانمون کیه؟؟ کجاست؟ازش پذیرایی که کردی ها؟ نکنه تشنه گشنه گذاشتیش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: واا مامان نگران نباش ازش پذیرایی کردم حالا هم بیاین برین ببینیدش انگار خیلی دلش واستون تنگ شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانم مشکوک رفت تو سالن داداش پشتش به ما بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامی سلام داد و داداش بلند شد و روشو کرد سمت ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخی بمیرم تو چشای داداشم اشک بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: سلام عزیزم سلام ناهیدم خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان که انگار تازه جریانو فهمید رفت سمت یاشار بغلش کرد و زد زیر گریه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا چه فیلم هندی شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان: یاشار مادر کی امدی الهی مادر فدات شه نمیدونی چقد دل تنگت بودم عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: منم همینطور مامان جونم منم دلم واست یزره شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه بعد از کلی فیلم هند و اشک و آه و ناله الان دارن میگن و میخندن و من بدبختو به کار گرفتن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالنا شربت بیار،النا برنج دم کن،النا فعلان کن بعمان کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه ایششششششش خسته شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهینطور با خودم غر غر میکردم که یاشار پرید وسط : النا یکم آب بده بی زحمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مگه من کلفتتم خب خودت برو بخور ای بابا حالا درسته تازه امدی ولی دلیل نمیشه ک من کاراتو بکنم ایشششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشارم خندید و رفت سر یخجال و گفت: اوه باشه حالا چرا ناز میکنی تتغاری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن جوابشو ندادم پسر دیونه اه اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب بابا که امد بازم فیلم هندی شروع شد همش گریه و زاری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد فیلمش ناراحت کننده بود اه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه بگم تا ساعت ۱۰٬۱۱ چمیدونم یه ساعتی بود دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم کپمو گذاشتم به سه که نه ولی به پنج نرسید خوابم برد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح که بیدار شدم ساعتو که نگاه کردم یه جیغ خوشگل کشیدم ۷:۴۵بود اه دیر شد بدو بدو با تمام سرعتی که داشتم لباسمو پوشیدم و د بروووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهیچی نخوردم ساعت ۸ بود رسیدم دانشگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو حیاط هیشکی نبود وای خاک بر سر شدم بدبخت شدم بیچاره شدم به خاک مشکی رسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای مشتروتم میکنن این استاد خیلی گند اخلاق با ی مَن عسلم نمیشه خوردش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمینطور داشتم به خودمو دانشگاه و همه ی اساتید فحش میدادم که رسیدم دم کلاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر زدم و رفتم تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه سلام دادم و خیلی ریلکس رفتم طرف صندلی که بشینم که صداش میخکوبم کرد:کجا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ا استاد میخواستم بشینم دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد: کِی من اجازه ی این کار رو دادم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: استاد بخدا یه دقیقه بیشتر طول ندادم همش ۱ دقیقه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد: خانم رادمنش ۱ دیقه هم ۱ دقیقس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ای بابا استاد بیخیال باور کنید بار اولم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد: بار اول و امکان داره این کار ادامه پیدا کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا چه گیری داده هاااا ولم نمیکنه حالا بیا و درستش کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که حوصله جر و بحث نداشتم گفتم: خب استاد الان یعنی برم بیرون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد انگار جا خورد باشه گفت: بله لطف میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خب از اول میگفتین نه وقت منو میگرفتین نه خودتونو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلو چشم های متعجب بچه و همچنین استاد گفتم: باااای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم بیرون اصلا حوصله ی بحث و با استاد نداشتم ایکبیری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب حالا چیکار کنم کلاس که دیگه ندارم تا ۲ اها یافتم یاشار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشی برداشتم و زنگ زدم یاشار با دو بوق جواب داد: الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: یاشار خونه ای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: آره چطور؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: پس بیا دنبالم بریم دَدَر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: تو مگه کلاس نداری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: کنسل شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: اِ چرا کنسل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: وای چقد سوال میکنی میای یا نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار : باش امدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از خدافظی قطع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم بیرون دانشگاه منتظر یاشار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم اطرافو نگاه میکردم که جووووون چشمم خورد به یه عروسک وای چه خوشگله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب تایرایی داره چه کامپوتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای دو در هم هست ناکس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمشون چی بود اممم اه یادم رفت همینطور داشتم به اسم این ماشین عروسکه فکر میکردم که دیدم داره میاد سمت من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاُوی نکنه یاشار؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا یاشار کی وقت کرد بره ماشین بگیره!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه همینطور تو ذهنم مشغول بودم که صدای رانندش امد : خانم میشه برید کنار میخوام رد بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاش نکردم و جواب دادم: خب تو برو از اونور رد شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد دیدم صدای بسته شدن در میاد خاک عالم نیاد بزنه شِتُ و پِتم کنه رومو کردم سمتش که با دو جفت کفش مشکی چرم برخورد کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالاتر و بالاتر و بالاتر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای وای هیکلو این که صدتای منو حریفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقیافه وای چشاشو نیگا خاک بر سر چه عسلین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوه اخماشو نگاه وا چته مگه پدرتو کشتم ایششش نکبت ولی خودمونیما چه خوشگله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حرف اومد:تو دانشجو همین دانشگاهی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم پرو پرو گفتم:آره مشکلی داری آیا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره:مشکل که نه ولی باید یه صحبت با آقای رئوفی بکنم،در زمینه اینکه این دانشجوهای محترم رو یکم ادب کنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا خاک عالم این رئوفی رو از کجا میشناسه؟(رئوفی رئیس دانشگاه انقد خوبه ها دوست دوران سربازی بابای منم هست)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:میشه بپرسم شما ایشونو از کجا میشناسی؟ نکنه پسرشی؟یا فامیلش؟ اممممم آخه به ریخت نحستم نمیاد پسرش باشی،اینو ک گفتم عصبانی شدو یه قدم اومد جلو و گفت:دفعه آخرت باشه با من اینجوری صحبت میکنی افتاد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:برو بابا من هر جور که دوست دارم صحبت میکنم به خرشم مربوطی نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو گفتم و رفتم مردک قوزمیت بد ترکیب بی ریخت وا النا دلت میاد به این خوشگلی،نخیرم کجاش خوشگله ایشش پسره ی بیشعور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم با خودم و ذهنم جدال میکردم که یاشار رسید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخی داداشی خودمو عشقس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشین شدم و راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: نگفتی چطور کلاسُ پیچوندی کلک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نپیچوندم، استاد از کلاس کردم بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو ترمز کرد و یه نگاه به من انداخت و شروع کرد به خندیدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب کجای حرف من خنده دار هااا؟ کجاش؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره راه افتاد و گفت: دختر تو خیلی شیطونی استادا چی میکشن از دست تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تا دلشونم بخواد همچین دختری تو کلاسشون باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار: خب حالا بگو ببینم چیکار کردی که از کلاس پرت شدی بیرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اول اینکه پرت نشدم و خودم زدم بیرون دوم اینکه....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه جریان براش تعریف کردم و گفت: کار اشتباهی کردی اگه لج کنه و این ترم بندازت چی!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: به درک بزار بندازه چی فکر کرده میرم پیش یه استاد دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید و چیزی نگفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزدیک یه سه چهار ساعتی با هم بودیم رفتیم تهرون گردی خیلی خوش گذشت جاتون خالی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از گردش رفتیم رستوران نهار با هم خوردیم و ساعت ۱:۴۵ بود که منو رسوند دانشگاه و خودش رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم داخل و داشتم دنبال بچه ها میگشتم که خوردم به یکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخ ملاجم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم ببینم کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاِ این که همون چشم عسلیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبر کن ببینم نکنه اینم دانشجو؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا النا حرفا میزنی آخه به این هرکول میخوره دانشجو باشه!!؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره: حواست کجاست دختر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ببخشیدا حالا من حواسم نبود تو کجا سِیر میکردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره: حیف که الان کار دارم وگرنه حسابتو میرسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: هه هه تو گفتی منم ترسیدم بیا برو عمو خدا روزیتو جایی دیگه حواله کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نگا خشمگینی به من کرد و راه افتاد رفت اه اصن این کیه؟ هااا یعنی از صبح اینجا بود!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه آدم بیکاریه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین فکرا بودم که یکی از پشت زد بهم،نگاه کردم که بلههه خود منگلش بو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:منگل خانم چرا همیشه دوست داری یهویی بیای؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا من داشتم به چیزای مهم فکر میکردم یعنی چی این کارا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: خب حالا هرکی ندونه فکر میکنه داشتی به شکاف لایه ی ازون فک میکردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو انگار چیزی یادش بیا گفت: راااستی استاد خیلی از دستت شاکی هااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بره بمیره آشغال نکبت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: تو عوض نمیشی راستی میدونستی ریئس دانشگاه عوض شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن با تعجب: واقعا؟ رئوفی رفت؟؟چرا؟ واسه چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: اوووو حالا چخبرته خودتو ناراحت نکن کاریه که شده در عوضش یه پسره امد وای النا باید ببینیش جیگر خیلی خوشگل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خوبه مبارک صاحبش به من و تو چه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: خب زن نداره گفتم شاید با هم فامیل شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خاک تو سر شوهر ندیدت کنن دیونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: خب پیر شدیم دیگه بالاخره باید به فکر خودمون باشیم یا نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ول کن اینو بگو ببینم اخلاقش چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: من که یبار دیدمش ولی اینطور معلوم که از اون گیراس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن:هی شانس نداریم اگه داشتیم ک....آخه چرا باید رئوفی بره رو بش ادامه دادم : راستی رئوفی که استاد یکی ار واحدامون بود اون چی میشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا: خب خره همین استاد جدید میاد دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: پس گاوم حسابی زایید، حالا اسم این نکبت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا : اسمش ماهان، ماهان رنجبر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خودم تکرار کردم اسمشو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه چیزی نگفتیم و راهی کلاس شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد کلاس از شیوا خدافظی کردم و رفتم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا دوست صمیمیه من خیلی دوسش دارم از اول ورودم به دانشگاه با هم بودیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر بلایی که سر استادام میارم شیوا و البته کاوه کمکم میکنن کلا ما سه تا یه اکیپیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرسیدم خونه و سلام بلندی دادم رفتم تو اتاقم وای خدا چقد خسته شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخسته شدی؟؟تو که کلا سه ساعتم نبود دانشگاه بودی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونم سخت بود بخدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دیگه از تنبلا هم رد کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو جدال با ذهنم بودم که خوابم برد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی بیدار شدم ساعت 9 شب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای چقدر خوابیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اتاق اومدم بیرون و رفتم آشپزخونه مامان اونحا بود سلام کردم و نشستم پشت میز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتیم شام میخوردیم همه بودیم که مامانم رو به بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت : شمسی خانم زنگ زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : شمسی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : آره دیگه همسایه رو به رویی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : اها خب چی میگفت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : گفت که پسرش از خارج اومده میخواد واسش زن بگیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : خوبه مبارک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : آره میدونی گفت میخوان بیان واسه النا ، نظرت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا : نمیدونم!!! بعد رو کرد به منو گفت : تو نظرت چیه بابا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : ها؟ نظر چی؟ من شوهر نمیخوام بابا اه اه ولم کنید ایشششششش میخوام درس بخونم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیاشار : حالا نه که در خونه پر از خواستگار من میگم همینو قبول کن النا بخدا دیگه کسی حاضر نیست بیاد بگیرتت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : برو بابا تا دلشونم بخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : النا یعنی بگم نیان؟ مطمئنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن خیلی مطمئن گفتم : بله مامان من قصد ازدواج ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان : باشه هر طور میلته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه کسی چیزی نگفتمن کلا دوست ندارم ازدواج کنم اونم تو این سن والا بخدا یعنی چی یه سال بعدش باید بچه نگه دارم آخیییییی نازی بچه ، من عاشق نی نی کوچولا هام ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی خب دلیل نمیشه برم شوهر کنم فعلا زوده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو نگاه تو رو خدا هر کی ندونه فکر میکنه الان پسرا صف کشیدن واسم تا من برم انتخاب کنم .... تا دلشونم بخواد والااااااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت 7 بود رفتم صبحانه خوردم و لباس پوشیدم و آماده باش واسه دانشگاه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا دیروز یه ماشین برام خریده بود دیگه خودم میرفتم رفتم سوار ماشین شدم و د برووووو بعد از 15 مین رسیدم دانشگاه ساعتو نگاه کردم هنوز یه ربع ساعتی وقت داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دانشگاه قدم می زدم که ... ای بابا باز که این اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو صدای شیوا تو گوشم زنگ خورد که گفت : یه رئیس جدید اومده خیلی جیگره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای نه! نکنه این ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا این نیست اگه باشه ؟ خو بدبختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا چرا مگه من چیکار کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال ، تو فکر بودم که صدام زد خانم با شمام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن؟ ها بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره : خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : خوبم میشه یه سوال بپرسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره : البته!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : شما رئیس جدیدین؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره : پس هنوز نمیدونی من فکر کردم فهمیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : نه فکر نمی کردم یه هرکول رو بزارن رئیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن گفتم الان عصبانی میشه شانس خا نداریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرنجبر : تو خیلی دختر جالبی هستی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : مرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه چیزی نگفت و رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دور گاو رو دیدم که داشت میومد سمت من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاوه : سلام جوجه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : به به ببین کی اینحاس چطوری آقا گاوه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاوه : دختر تو هنوز آدم نشدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : نه هر وقت تو شدی منم میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاوه که انگار چیزی یادش اومده گفت : رئیس چیکارت داشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشکوک پرسید : باز چیکار کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : هیچی بابا کار خاصی نداشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاوه : عجب!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : رجب!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکاوه : هر هر خندیدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : خر بخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از این حرف فرار کردم که خوردم به یکی سرمو بالا بردم واااا این دیگه کیه؟ چرا هی آدم جدید میبینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : ببخشید حواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره : حواستو بیشتر جمع کن دختر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااا چه از خود راضی بی شعور نکبت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز با رئیس کلاس داشتیم هه هه! یه فکرایی براش دارم ها ها!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسر کلاس بودیم منتظر تا استاد بیادو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا : وااای باورم نمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : چیو باورت نمیشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا : اینکه با همچین استادی کلاس داریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : حالا نمی خواد شلوغش کنی همچین مالیم نیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشیوا : دلت میاد پسر به این خوشگلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : وای بیخیال به منو تو چه اصن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همین بحثا بودیم که اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرکول وارد می شود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو بلند گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته نه خیلی ، ولی خب تقریبا همه شنیدن اما جرئت خندیدن نداشتن استاد هم خندش گرفته بود ولی به رو خودش نیورد و رو به ما گفت : خانما و آقایون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir1.مزه پرونی تعلیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir2.حرف اضافه غیر از درس تعطیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir3.دیر اومدن تعطیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir4.گوشی گرفتن در دست تعطیل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : ای بابا همه چی که تعطیل بیاین دانشگاه رو هم تعطیل کنید خیال همه راحت شه دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد رو به من : پر حرفی ممنوع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایشششش مرده شور چشای خوشگلشو ببرن آشغال وایسا ، اگه من تلافی نکنم که النا نیستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کرد درس دادن ولی من همش به این فکر می کردم که چطور حالشو بگیرم که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرنجبر : خانم رادمنش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن : بله استاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرنجبر : بفرمایید بیایید این مسئله رو حل کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن یه نگاه به استاد یه نگاه به مسئله اوه اوه گاوم زائید اونم چی شیش قلو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای بابا من که حواسم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به استاد گفتم : وااا استاد مگه خودتون بلد نیستین؟ من بیام دیگه برا چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد : بهتون یه بار گفتم مزه پرونی تعطیل زود باشید بیایید پا تخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاههه این دیگه کیه الان فهمیدم چقدر دلم واسه رئوفی تنگ شده ، رئوفی کجاااایی ؟ دقیقا کجاااایی؟ کجایی تو بی من؟ تو بی من کجایییی؟؟؟ استاد پرید وسط اهنگ ایشششش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد : رادمنش با شما هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدمو رفتم پا تخته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای خدا مسئله که نیست طوماره (نمیدونم املاش درسته یا نه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه لعنت بش ماژیکو گرفتم و شروع کردم به حل کردن نزدیک صد تا روش که بلد بودم پیاده کردم ولی ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی نشد که نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستاد که عین نکیر منکرا بالا سرم بود نگاش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاُه اُه چه اخمی، بمیری نکبت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایشالا حلواتو بخورم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که دیدم تلاش بی فایدس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو به جایی نمیرسم ماژیک گذاشتم کنار و رو به استاد گفتم: میدونی استاد من خیلی تلاش کردم حلش کنم ولی حل بشو نیست، نه که بلد نباشم هااااا بلدم ولی مسئله یجاش میلنگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاستادم یه نگاه که معنیشو نمیدونم بهم انداخت و گفت: که حل بشو نیست!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از این حرفش ماژیک گرفت و در عرض ۲۰ثانیه حل شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد روشو کرد سمت من و گفت : خب، که گفتی حل نمیشه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir