دختری شیطون و بازی گوش به اسم النا این دخترو شیطونیاش همه رو عاسی کرده واما طی اتفاقاتی...... وای من نمیدونم خودتون بخونین فقط اینکه اول شخص و فقطم از زبان النا نیست

ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی، هیجانی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۵۵ دقیقه

مطالعه آنلاین استاد مرموز من
نویسنده: یاسی جون

ژانر: #طنز #کلکلی #عاشقانه #هیجانی

خلاصه:

دختری شیطون و بازی گوش به اسم النا این دخترو شیطونیاش همه رو عاسی کرده واما طی اتفاقاتی...... وای من نمیدونم خودتون بخونین فقط اینکه اول شخص و فقطم از زبان النا نیست

# النا

سلام سلام خوبین؟ خانواده خوبن،چخبر؟؟ چی میکنین؟؟

منو باش چی دارم میگم جوگیر شدم شما ببخشید

خب بزارین بگم من النا رادمنش هستم ۲۲ ساله دانشجو کامپیوتر

من تو یه خانواده ی ۴نفره زندگی میکنم و خانوادمم خیلی دوس دارم

من بچه کوچیکم یه داداش دارم بزرگتر خودم آخی دلم براش یزره شده آخه میدونین یه ۴سالی هست ک رفته خارج واسه درسش هی کجایی که یادت بخیر

خب داشتم میگفتم داداش بنده دکترا میخونه قربونش برم

احتمالا یه دو سه ماه دیگه بیاد چون دیگه درسش تمام شده

خب داداش بیخی،بریم سراغ مامان بابا،مامان من اسمش ناهید فداش خیلی دوسش دارم خونه دار

بابامم، اسمش منوچهر الهی...

بابامم متخصص زیبایی

وای نمیدونین ک دماغ عمل میکنه چه دماغی اصن یچی میگم یچی ببین

خب اینم از بیوگرافیم

خب الان من کجام؟؟ امم خب تو اتاقمم

یه صدایی میاد!!؟ زکی این که مامانم چشه؟؟

در اتاقو که باز کردم چهره ی عصبانیشو دیدم

به به جوووون چه اخمی کرده

منم سریع لپشو گرفتم بوسیدم و گفتم:الهی قربون ناهید خوشگلم برم چرا اخم کرده؟؟

مامان با همون اخما گفت:تو دو ساعت تو اون اتاق داشتی چیمار میکردی هااااااااااا؟

صداشو برد بالاتر و گفت:من سه ساعت دارم صدات میکنم دختر ترسیدم فکر کردم مُردی

منم خیلی خونسر جوابشو دادم:مادر من شما که میگی من دوساعت تو اتاق بودم بعد چطور سه ساعت منو صدا کردی؟؟

مامان:خوبه خوبه،حالا واسه من غلط میگیره برو خاضر شو باید بریم

دوباره صداش بلند کرد:بدوووو دیرمون شد دختر بی فکر

منم که اصلن از جریان پرت بودم با گیجی تمام گفتم:کجا میخوایم بریم مامان؟؟

مامان که معلوم بود خیلی داره خودشو کنترل میکنه گفت:وای النا وای،من از دست تو چی بکشم هاا؟ چی؟؟

منم خیلی ریلکس کفتم:نمیدونم مامان من توصیه میکنم نقاشی بکش چون هم میتونی هم سرگرم میشی ولی اگه خواستی سیگارم خوبه آروم میشی،اها یادم رفت تریاکم بد نیست راستی قلیونم...

مامان پرید وسط حرفم و گفت:النا عصاب منو خورد نکن برو آماده شو بدووو مگه امشب شام خونه عمه هوریت نیستیم؟؟

با دست محکم زدم به پیشونیم و گفتم:ای وای یادم رفت

بعد خیلی متفکرانه گفتم:مامان دقت کردی جدیدا خیلی حواس پرت شدم

مامان یه نگاهی از اون نگاهایی که نمیدونم چی میگفت کرد و رفت

منم سریع رفتم آماده شدم

اصن یادم رفته بود امشب شام اونجاییم

عمه هوری یه زن خیلی خوب و مهربونیه

ستا بچه داره یه دختر و دوتا پسر من باهاشون راحتم انقد سر به سرشون میزارم که نگو و نپرس

اها راستی اسماشونم گلناز،کوهیار و کاوه

گلناز بزرگس که یسالی میشه ازدواج کرده

بعدشم کوهیار که همسن داداشم

در آخرم کاوه که همسن خودم و هم رشته و جالب تر از اون تو یه دانشگاهیم

تفاهمو حال میکنین ؟؟نه خدایی حال میکنین

با صدای مامان از فکر امدم بیرون و کیفمو برداشتم و د بروووو که رفتیم

بابا هم تو ماشین منتظر ما بود

نسشتم تو ماشین و با لحن داش مشتیا گفتم:سام علیکم

پر که کلا آدم پایه ای بود گفت:علیکم،چطور متوری دختر؟؟

من:خوب و عالی چاکر پاکریم

پدر:خاک زیرپاتیم

من:نوکرم

پدر:ما بیشتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:عاشقتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدر:من بیشتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم یچی بگم که صدای مامان بلند شد: اه بسه دیگه خجالت بکشین یعنی چی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا: ای بابا ناهید جون چرا ضد حال میزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:بله دیگه همین کارا رو میکنی کسی حریف این دختر نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه با شوخیای من و بابام رسیدیم خونه عمه هوری یه خونه باغ خیلی خوجل بود عاشق فضاش بودم به آدم یه حس خوبی میداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در خونه باز بود یواش رفتم داخل عمه هوری پشتش به من بود منم از فرصت استفاده کردم‌ و رفتم نزدیکش و پخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه متر پرید هوا منم که بیهوش شدم از خنده وقتی منو دید گفت : وای از دست تو النا باز منو ترسوندی؟دختر چندبار بگم،بابا قلب من ضعیفه باش بازی نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم گفتم: ای بابا عمه بیخیال تو که میدونی من آدم بشو نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفت: اون که بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از سلام و احوال پرسی رو به عمه گفتم:عمه جون کوهت کجاست گاوت ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه که همینطور میخندید گفت: خدا از دست تو دختر میان الان بیرونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اها پس خُلت کجاست؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عمه:اونم با شوهرش رفتن سفر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ای بترکه چقد این میره میگرده همش چسبیده به شوهرش، شوهر ندیده ی بدبخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو که گفتم همشون شروع کردن خندیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شوهر عمه هوری تو یه تصادف نزدیک به ۵ سال پیش فوت کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخی انقد مرد خوب و دوست داشتنی بود خدا رحمتش کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همین فکرا بودم دیدم یکی داره با یچی تیز بهم سُک میزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی به خودم امدم دیدم این آقا گاوس یهو پریدم طرفش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم : هی گاوه چته رم کردی ؟؟ هااا جا سلام کردنته خجالت بکش سنی ازت گذشته تو اندازه ی بابای منی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم داشت از خنده ریسه میرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من موندم این داره به چی میخنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو بش گفتم: به چی میخندی هااا گاوها هم مگه میخندن؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفت : آره به قیافه تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه ایشششی بش کردم و رومو گرفتم اون سمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ا کوهی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کوهی قیافه ی جدی داشت کلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی اینطور نبود البته پیش ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:به به ببین کی اینجاست شاه کوهای هیمالیا چه افتخاری نسیب ما شد وای خدای من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کوهی:اها یعنی الان میخوای بگی تو پست خودت نمی گنجی دیگه آره ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:آی گفتی دقیقا خواستم همینو بگم چقد خوب حرفای منو درک میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور داشتیم منو و کوهیار و کاوه حرف میزدیم که عمه صدامون کرد واسه شام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد شام رفتم اتاق کاوه پای لب تابش بودم که دیدم گوشیش زنگ میخوره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم که کنجکاو رفتم سمت گوشیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عکس یه دختر بود به به آقا کاوه هم آره؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو یه فکر شیطانی امد سراغم سریع گوشی برداشتم و جواب دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از من اون حرف زد: سلام عشقم کجایی نمیگی نیلوت دل تنگت میشه عزیزم چرا جواب پیامامو نمیدی قهری با من؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و خلاصه یه ریز داشت حرف میزد منم میخندیدم و یهو فاز جدی برداشتم و گفتم: ببخشید خانم محترم شما؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احساس کردم جا خورد گفت:ب..ببخشید فک کنم اشتباه گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو گفت:ببخشید همراه آقای جهانی؟؟ (جهانی فامیلی کاوه ایناست)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:بله ولی شما کی هستید که به نامزد من زنگ میزن؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو جنی شد گفت: ببخشیداا کاوه من نامزد نداره الکی حرف بیخود نزد من نمیدونم کی‌هستی وبی بهت میگم‌گوشیو بده به کاوه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عجب دختر پرویی هاااااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ببین دختر دفعه آخرت باشه ها خوشم نمیاد نامزد منو به اسم صدا میکنی اگه ببینم یکبار دیگه به گوشیش زنگ زدی من میدونم و تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قطع کردم و شروع کردم خندیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از دانشگا رفتم خونه کسی نبود..یه دوری تو خونه زدم ولی نه انگار کسی نیست از فرصت استفاده کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فلشم و که پُر آهنگ بود وصل کردم به تیوی و یهو صدای امید جهان بود که خونه رو پر کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هل دان دان دان هل یه دانه یدانه یار مُو مهربون مال آبادانه یدانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم با ریتم هی قر میدادم و میخندم و آهنگ تمام و آهنگ بعدی مال میثاق بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من زن میخوام جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همدم میخوام جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیرین میخوام مریم میخوام لیلا میخوام من زن میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اکرم میخوام اعظم میخوام همه رو من باهم میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم جیغ و دست و قر میدادم هرکی ندونه فک میکنه عروسی بابام ...والا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا حواسم به اطرافم نبود داشتم دور میخوردم که چشم خودرد به جفت کفش جووون قشنگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاتر یه جین مشکی بالاتر یه کت اسپرت جووووون چه هیکلی داره یه پیراهن سیفید زیر کت داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاتر جوووونم چه لبایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دماغشو ای جان چه شیش تیغم کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خدا چشاشو سبز بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الهی موش بخورتت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد خوشگلی تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطوری داشتم اسکنش میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو صداش در امد: تموم شد؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم : آره دیگه تموم و یهو به خودم امدم جیغ بنفشی زدم و بلند گفتم: دزد دزد دززززززززد کمک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دویدم تو اتاقم و اونم دنبالم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در اتاق بستم و گفتم : طور خدا منو بیخیال شو همه چی هست هر چی خواستی بردار ببر برو به کسی نمیگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای خنده شو شنیدم وااا چشه ؟؟ولی خودمونیماا چه خوشگل بود کاش ما هم یه همچین دزدی نصیبمون میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش امد: چرا در بستی بابا ؟ النا هنوز عوض نشدی دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ااا این منو از کجا میشناسه !؟ نکنه دعام گرفت واا یعنی امد خواستگاریم ؟؟ وای یعنی همچین تیکه ای میاد واسه من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا النا مگه چته که نیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم بلند گفتم: آقا دزد تو منو از کجا میشناسی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت: دزد چیه بابا منم یاشار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنگ کردم یاشار یعنی یاشار برگشته!!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما چرا انقد بیخبر!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای النا چقد گیجی خب داره بهت دروغ میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند گفتم: دروغ نگو اخوی یاشار کجا بود اون الان آلمان داره با دختر خارجیا لاو میترکونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفت: دختر پیرم کردی بیا بیرون ببینم حالا من با دختر خارجیا لاو میترکونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه انگار جدی جدی میخواست بگه من یاشارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم: اگه راست میگی یاشاری یه رمزی چیزی بگو که منم مطمئن شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیدم سکوت کرده منم گفتم: هه هه دیدی گفتک دروغ میگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش امد: یادته شب قبل از اینکه من برم با هم رفتیم بام آواز خوندیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد صداشو بیشتر کرد و ادامه داد: آهویی دارم خوشگل فرار کرده ز دستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یادم بود آخرین گردش منو داداشمو مگه میشه یادم بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه مطمئن شدم خودشه در اتاقو باز کردم و پریدم بغلش و گفتم: وای داداشی تو کی امدی خیلی دلم برات تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار : منم دلم واسه خواهر کوچولوم تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از بغلش امدم بیرون و اعتراضانه گفتم : ا داداش من کجام کوچولو بزرگ شدم و با این حرفم یه دور زدم و گفتم: ببین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم تک خنده ای کرد و گونمو بوسید و گفت: تو همیشه خواهر کوچولوی خودمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یه لبخند نگاش کردم چقد عوض شده الهی قربونش برم چقد بزرگ شده آره دیگه وقتشه عمه شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای یاشار از فکر امدم بیرون: کجایی ؟؟ به افق پیوستی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هاا چته چیزی گفتی ؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: میگم مامان بابا کجان؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بابا مطب ولی مامان نمیدونم تو میدونی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار:ببخشید که من تازه از سفر رسیدم بدوو برو زنگ بزن به مامان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم رفتم سمت تلفن و زنگ زدم با دو بوق جواب داد: الو بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: الو مامی کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامی: عزیزم امدم پرورشگا چیزی شده؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان به بچه های پرورشگاهی کمک میکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: مامان مهمان داریم الانم اینجاست کی میای؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامی با گفت: مهمان؟ کی هست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خب بیاین میفهمید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامی: باشه عزیزم تا یساعت دیگه اونجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: باش بای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامی: خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به یاشار گفتم تا یساعت دیگه میاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: وای النا نمیدونی چقد دلم برای مامان تنگ شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اا پس بابا چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار : اون که جای خود داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم آشپز خونه و چایی دم کردم و تو دو فنجون ریختم و بردم واسه یاشار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بفرمایی اینم یه چایی دبش واسه خان داداش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار خندید و گفت: اوه خان از کجا اوردی دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خب دیگه بزرگتری گفتن کوچیکتری گفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش کردم اونموقعه که رفت فک کنم ۱۸سالش بود هی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی از دوستای بابا آلمان بود یاشارم رفت پیشش بعد ۴سال امد و من خیلی خوشحالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یساعتی دور هم بودیم البته خودمو داداشمو میگماااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان در براش باز کردم منتظر بودم که بیاد داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلی دوست داذم ببینم واکنشش چیه وقتی داداشمو میبینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احتمالا زیاد ذوق کنه واا النا پس میخوای ذوق نکنه پسرشه هااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب حالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امد داخل و سلام کرد و گفت: خب النا مهمانمون کیه؟؟ کجاست؟ازش پذیرایی که کردی ها؟ نکنه تشنه گشنه گذاشتیش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: واا مامان نگران نباش ازش پذیرایی کردم حالا هم بیاین برین ببینیدش انگار خیلی دلش واستون تنگ شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانم مشکوک رفت تو سالن داداش پشتش به ما بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامی سلام داد و داداش بلند شد و روشو کرد سمت ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخی بمیرم تو چشای داداشم اشک بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: سلام عزیزم سلام ناهیدم خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان که انگار تازه جریانو فهمید رفت سمت یاشار بغلش کرد و زد زیر گریه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا چه فیلم هندی شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: یاشار مادر کی امدی الهی مادر فدات شه نمیدونی چقد دل تنگت بودم عزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: منم همینطور مامان جونم منم دلم واست یزره شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه بعد از کلی فیلم هند و اشک و آه و ناله الان دارن میگن و میخندن و من بدبختو به کار گرفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

النا شربت بیار،النا برنج دم کن،النا فعلان کن بعمان کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه ایششششششش خسته شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هینطور با خودم غر غر میکردم که یاشار پرید وسط : النا یکم آب بده بی زحمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: مگه من کلفتتم خب خودت برو بخور ای بابا حالا درسته تازه امدی ولی دلیل نمیشه ک من کاراتو بکنم ایشششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشارم خندید و رفت سر یخجال و گفت: اوه باشه حالا چرا ناز میکنی تتغاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من جوابشو ندادم پسر دیونه اه اه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب بابا که امد بازم فیلم هندی شروع شد همش گریه و زاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد فیلمش ناراحت کننده بود اه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه بگم تا ساعت ۱۰٬۱۱ چمیدونم یه ساعتی بود دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم کپمو گذاشتم به سه که نه ولی به پنج نرسید خوابم برد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح که بیدار شدم ساعتو که نگاه کردم یه جیغ خوشگل کشیدم ۷:۴۵بود اه دیر شد بدو بدو با تمام سرعتی که داشتم لباسمو پوشیدم و د بروووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچی نخوردم ساعت ۸ بود رسیدم دانشگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو حیاط هیشکی نبود وای خاک بر سر شدم بدبخت شدم بیچاره شدم به خاک مشکی رسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای مشتروتم میکنن این استاد خیلی گند اخلاق با ی مَن عسلم نمیشه خوردش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور داشتم به خودمو دانشگاه و همه ی اساتید فحش میدادم که رسیدم دم کلاس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در زدم و رفتم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه سلام دادم و خیلی ریلکس رفتم طرف صندلی که بشینم که صداش میخکوبم کرد:کجا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ا استاد میخواستم بشینم دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد: کِی من اجازه ی این کار رو دادم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: استاد بخدا یه دقیقه بیشتر طول ندادم همش ۱ دقیقه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد: خانم رادمنش ۱ دیقه هم ۱ دقیقس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ای بابا استاد بیخیال باور کنید بار اولم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد: بار اول و امکان داره این کار ادامه پیدا کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا چه گیری داده هاااا ولم نمیکنه حالا بیا و درستش کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که حوصله جر و بحث نداشتم گفتم: خب استاد الان یعنی برم بیرون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد انگار جا خورد باشه گفت: بله لطف میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خب از اول میگفتین نه وقت منو میگرفتین نه خودتونو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلو چشم های متعجب بچه و همچنین استاد گفتم: باااای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم بیرون اصلا حوصله ی بحث و با استاد نداشتم ایکبیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب حالا چیکار کنم کلاس که دیگه ندارم تا ۲ اها یافتم یاشار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشی برداشتم و زنگ زدم یاشار با دو بوق جواب داد: الو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: یاشار خونه ای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: آره چطور؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پس بیا دنبالم بریم دَدَر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: تو مگه کلاس نداری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: کنسل شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: اِ چرا کنسل؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: وای چقد سوال میکنی میای یا نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار : باش امدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خدافظی قطع کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم بیرون دانشگاه منتظر یاشار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم اطرافو نگاه میکردم که جووووون چشمم خورد به یه عروسک وای چه خوشگله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عجب تایرایی داره چه کامپوتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای دو در هم هست ناکس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسمشون چی بود اممم اه یادم رفت همینطور داشتم به اسم این ماشین عروسکه فکر میکردم که دیدم داره میاد سمت من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اُوی نکنه یاشار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا یاشار کی وقت کرد بره ماشین بگیره!!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه همینطور تو ذهنم مشغول بودم که صدای رانندش امد : خانم میشه برید کنار میخوام رد بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاش نکردم و جواب دادم: خب تو برو از اونور رد شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد دیدم صدای بسته شدن در میاد خاک عالم نیاد بزنه شِتُ و پِتم کنه رومو کردم سمتش که با دو جفت کفش مشکی چرم برخورد کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاتر و بالاتر و بالاتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای وای هیکلو این که صدتای منو حریفه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافه وای چشاشو نیگا خاک بر سر چه عسلین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوه اخماشو نگاه وا چته مگه پدرتو کشتم ایششش نکبت ولی خودمونیما چه خوشگله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به حرف اومد:تو دانشجو همین دانشگاهی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم پرو پرو گفتم:آره مشکلی داری آیا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره:مشکل که نه ولی باید یه صحبت با آقای رئوفی بکنم،در زمینه اینکه این دانشجوهای محترم رو یکم ادب کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا خاک عالم این رئوفی رو از کجا میشناسه؟(رئوفی رئیس دانشگاه انقد خوبه ها دوست دوران سربازی بابای منم هست)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:میشه بپرسم شما ایشونو از کجا میشناسی؟ نکنه پسرشی؟یا فامیلش؟ اممممم آخه به ریخت نحستم نمیاد پسرش باشی،اینو ک گفتم عصبانی شدو یه قدم اومد جلو و گفت:دفعه آخرت باشه با من اینجوری صحبت میکنی افتاد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:برو بابا من هر جور که دوست دارم صحبت میکنم به خرشم مربوطی نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفتم و رفتم مردک قوزمیت بد ترکیب بی ریخت وا النا دلت میاد به این خوشگلی،نخیرم کجاش خوشگله ایشش پسره ی بیشعور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم با خودم و ذهنم جدال میکردم که یاشار رسید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخی داداشی خودمو عشقس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار ماشین شدم و راه افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: نگفتی چطور کلاسُ پیچوندی کلک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نپیچوندم، استاد از کلاس کردم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو ترمز کرد و یه نگاه به من انداخت و شروع کرد به خندیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب کجای حرف من خنده دار هااا؟ کجاش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره راه افتاد و گفت: دختر تو خیلی شیطونی استادا چی میکشن از دست تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: تا دلشونم بخواد همچین دختری تو کلاسشون باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار: خب حالا بگو ببینم چیکار کردی که از کلاس پرت شدی بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اول اینکه پرت نشدم و خودم زدم بیرون دوم اینکه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه جریان براش تعریف کردم و گفت: کار اشتباهی کردی اگه لج کنه و این ترم بندازت چی!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: به درک بزار بندازه چی فکر کرده میرم پیش یه استاد دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و چیزی نگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزدیک یه سه چهار ساعتی با هم بودیم رفتیم تهرون گردی خیلی خوش گذشت جاتون خالی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از گردش رفتیم رستوران نهار با هم خوردیم و ساعت ۱:۴۵ بود که منو رسوند دانشگاه و خودش رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم داخل و داشتم دنبال بچه ها میگشتم که خوردم به یکی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخ ملاجم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو بلند کردم ببینم کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اِ این که همون چشم عسلیس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبر کن ببینم نکنه اینم دانشجو؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا النا حرفا میزنی آخه به این هرکول میخوره دانشجو باشه!!؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره: حواست کجاست دختر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ببخشیدا حالا من حواسم نبود تو کجا سِیر میکردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره: حیف که الان کار دارم وگرنه حسابتو میرسیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هه هه تو گفتی منم ترسیدم بیا برو عمو خدا روزیتو جایی دیگه حواله کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نگا خشمگینی به من کرد و راه افتاد رفت اه اصن این کیه؟ هااا یعنی از صبح اینجا بود!!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه آدم بیکاریه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همین فکرا بودم که یکی از پشت زد بهم،نگاه کردم که بلههه خود منگلش بو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:منگل خانم چرا همیشه دوست داری یهویی بیای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا من داشتم به چیزای مهم فکر میکردم یعنی چی این کارا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: خب حالا هرکی ندونه فکر میکنه داشتی به شکاف لایه ی ازون فک میکردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو انگار چیزی یادش بیا گفت: راااستی استاد خیلی از دستت شاکی هااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بره بمیره آشغال نکبت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: تو عوض نمیشی راستی میدونستی ریئس دانشگاه عوض شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با تعجب: واقعا؟ رئوفی رفت؟؟چرا؟ واسه چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: اوووو حالا چخبرته خودتو ناراحت نکن کاریه که شده در عوضش یه پسره امد وای النا باید ببینیش جیگر خیلی خوشگل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خوبه مبارک صاحبش به من و تو چه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: خب زن نداره گفتم شاید با هم فامیل شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خاک تو سر شوهر ندیدت کنن دیونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: خب پیر شدیم دیگه بالاخره باید به فکر خودمون باشیم یا نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ول کن اینو بگو ببینم اخلاقش چطوره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: من که یبار دیدمش ولی اینطور معلوم که از اون گیراس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:هی شانس نداریم اگه داشتیم ک....آخه چرا باید رئوفی بره رو بش ادامه دادم : راستی رئوفی که استاد یکی ار واحدامون بود اون چی میشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا: خب خره همین استاد جدید میاد دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پس گاوم حسابی زایید، حالا اسم این نکبت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا : اسمش ماهان، ماهان رنجبر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خودم تکرار کردم اسمشو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفتیم و راهی کلاس شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد کلاس از شیوا خدافظی کردم و رفتم خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا دوست صمیمیه من خیلی دوسش دارم از اول ورودم به دانشگاه با هم بودیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر بلایی که سر استادام میارم شیوا و البته کاوه کمکم میکنن کلا ما سه تا یه اکیپیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدم خونه و سلام بلندی دادم رفتم تو اتاقم وای خدا چقد خسته شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته شدی؟؟تو که کلا سه ساعتم نبود دانشگاه بودی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونم سخت بود بخدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو دیگه از تنبلا هم رد کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو جدال با ذهنم بودم که خوابم برد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی بیدار شدم ساعت 9 شب بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای چقدر خوابیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاق اومدم بیرون و رفتم آشپزخونه مامان اونحا بود سلام کردم و نشستم پشت میز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتیم شام میخوردیم همه بودیم که مامانم رو به بابا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت : شمسی خانم زنگ زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا : شمسی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان : آره دیگه همسایه رو به رویی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا : اها خب چی میگفت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان : گفت که پسرش از خارج اومده میخواد واسش زن بگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا : خوبه مبارک

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان : آره میدونی گفت میخوان بیان واسه النا ، نظرت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا : نمیدونم!!! بعد رو کرد به منو گفت : تو نظرت چیه بابا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : ها؟ نظر چی؟ من شوهر نمیخوام بابا اه اه ولم کنید ایشششششش میخوام درس بخونم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاشار : حالا نه که در خونه پر از خواستگار من میگم همینو قبول کن النا بخدا دیگه کسی حاضر نیست بیاد بگیرتت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : برو بابا تا دلشونم بخواد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان : النا یعنی بگم نیان؟ مطمئنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من خیلی مطمئن گفتم : بله مامان من قصد ازدواج ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان : باشه هر طور میلته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه کسی چیزی نگفتمن کلا دوست ندارم ازدواج کنم اونم تو این سن والا بخدا یعنی چی یه سال بعدش باید بچه نگه دارم آخیییییی نازی بچه ، من عاشق نی نی کوچولا هام ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی خب دلیل نمیشه برم شوهر کنم فعلا زوده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو نگاه تو رو خدا هر کی ندونه فکر میکنه الان پسرا صف کشیدن واسم تا من برم انتخاب کنم .... تا دلشونم بخواد والااااااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح با آلارم گوشیم بیدار شدم ساعت 7 بود رفتم صبحانه خوردم و لباس پوشیدم و آماده باش واسه دانشگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا دیروز یه ماشین برام خریده بود دیگه خودم میرفتم رفتم سوار ماشین شدم و د برووووو بعد از 15 مین رسیدم دانشگاه ساعتو نگاه کردم هنوز یه ربع ساعتی وقت داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو دانشگاه قدم می زدم که ... ای بابا باز که این اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو صدای شیوا تو گوشم زنگ خورد که گفت : یه رئیس جدید اومده خیلی جیگره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای نه! نکنه این ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا این نیست اگه باشه ؟ خو بدبختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا چرا مگه من چیکار کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال ، تو فکر بودم که صدام زد خانم با شمام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من؟ ها بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره : خوبی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : خوبم میشه یه سوال بپرسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره : البته!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : شما رئیس جدیدین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره : پس هنوز نمیدونی من فکر کردم فهمیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : نه فکر نمی کردم یه هرکول رو بزارن رئیس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من گفتم الان عصبانی میشه شانس خا نداریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رنجبر : تو خیلی دختر جالبی هستی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : مرسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چیزی نگفت و رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از دور گاو رو دیدم که داشت میومد سمت من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاوه : سلام جوجه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : به به ببین کی اینحاس چطوری آقا گاوه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاوه : دختر تو هنوز آدم نشدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : نه هر وقت تو شدی منم میشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاوه که انگار چیزی یادش اومده گفت : رئیس چیکارت داشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشکوک پرسید : باز چیکار کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : هیچی بابا کار خاصی نداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاوه : عجب!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : رجب!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاوه : هر هر خندیدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : خر بخنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از این حرف فرار کردم که خوردم به یکی سرمو بالا بردم واااا این دیگه کیه؟ چرا هی آدم جدید میبینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : ببخشید حواسم نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره : حواستو بیشتر جمع کن دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وااا چه از خود راضی بی شعور نکبت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امروز با رئیس کلاس داشتیم هه هه! یه فکرایی براش دارم ها ها!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سر کلاس بودیم منتظر تا استاد بیادو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا : وااای باورم نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : چیو باورت نمیشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا : اینکه با همچین استادی کلاس داریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : حالا نمی خواد شلوغش کنی همچین مالیم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیوا : دلت میاد پسر به این خوشگلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : وای بیخیال به منو تو چه اصن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همین بحثا بودیم که اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرکول وارد می شود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو بلند گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته نه خیلی ، ولی خب تقریبا همه شنیدن اما جرئت خندیدن نداشتن استاد هم خندش گرفته بود ولی به رو خودش نیورد و رو به ما گفت : خانما و آقایون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

1.مزه پرونی تعلیل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

2.حرف اضافه غیر از درس تعطیل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

3.دیر اومدن تعطیل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

4.گوشی گرفتن در دست تعطیل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : ای بابا همه چی که تعطیل بیاین دانشگاه رو هم تعطیل کنید خیال همه راحت شه دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد رو به من : پر حرفی ممنوع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایشششش مرده شور چشای خوشگلشو ببرن آشغال وایسا ، اگه من تلافی نکنم که النا نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شروع کرد درس دادن ولی من همش به این فکر می کردم که چطور حالشو بگیرم که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رنجبر : خانم رادمنش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : بله استاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رنجبر : بفرمایید بیایید این مسئله رو حل کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من یه نگاه به استاد یه نگاه به مسئله اوه اوه گاوم زائید اونم چی شیش قلو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا من که حواسم نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به استاد گفتم : وااا استاد مگه خودتون بلد نیستین؟ من بیام دیگه برا چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد : بهتون یه بار گفتم مزه پرونی تعطیل زود باشید بیایید پا تخته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اههه این دیگه کیه الان فهمیدم چقدر دلم واسه رئوفی تنگ شده ، رئوفی کجاااایی ؟ دقیقا کجاااایی؟ کجایی تو بی من؟ تو بی من کجایییی؟؟؟ استاد پرید وسط اهنگ ایشششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد : رادمنش با شما هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدمو رفتم پا تخته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای خدا مسئله که نیست طوماره (نمیدونم املاش درسته یا نه)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه لعنت بش ماژیکو گرفتم و شروع کردم به حل کردن نزدیک صد تا روش که بلد بودم پیاده کردم ولی ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی نشد که نشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استاد که عین نکیر منکرا بالا سرم بود نگاش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اُه اُه چه اخمی، بمیری نکبت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایشالا حلواتو بخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که دیدم تلاش بی فایدس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به جایی نمیرسم ماژیک گذاشتم کنار و رو به استاد گفتم: میدونی استاد من خیلی تلاش کردم حلش کنم ولی حل بشو نیست، نه که بلد نباشم هااااا بلدم ولی مسئله یجاش میلنگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استادم یه نگاه که معنیشو نمیدونم بهم انداخت و گفت: که حل بشو نیست!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از این حرفش ماژیک گرفت و در عرض ۲۰ثانیه حل شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد روشو کرد سمت من و گفت : خب، که گفتی حل نمیشه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • ملیکا ایلکاری

    ۱۴ ساله 00

    بنظرم جای ماهان بهتر بود میثم باشه چون هم خیلی مهربون بود و زیاد مغرور نبود ماهان زیادی النا رو کوچیک شخصیت میکرد و فرشته نجات هم میثم بود

    ۴ روز پیش
  • به توچه که من کیم؟

    00

    قطعی میگم میثم بوده و حسم بهم میگه میثم فهمیده النا ماهان رو دوست داره و بدون هیچ حسی به میثم جواب داده میثم هم برای اینکه این دوتارو به هم برسونه تصادف الکی رو قرار داده با کمک کردنش اینارو بهم برسون

    ۳ هفته پیش
  • رها

    00

    بیش از حد غلط املایی داشت

    ۳ هفته پیش
  • سلین

    ۲۳ ساله 00

    رمان خوبی بود فقط کنجکاوبودم بدونم فرشته ی نجات کی بود

    ۳ هفته پیش
  • سلین

    ۲۳ ساله 00

    رمان خوبی بود فقط کنجکاو بودم بدونم فرشته ی نجات کی بود

    ۳ هفته پیش
  • نسترن

    00

    سلام عزیزم عالییی

    ۴ هفته پیش
  • فاطمه

    ۱۵ ساله 11

    من رمان های زیادی خوندم و به نظرم این رمان واسه کسایی خوبه که تازه میخوان رمان بخونن و یع جوراخیلی بچه گانه بود و غلط املایی هم داشت

    ۱ ماه پیش
  • یگانه

    ۱۶ ساله 01

    عالی بود

    ۲ ماه پیش
  • Mimz

    00

    جالب نبود

    ۳ ماه پیش
  • فاطمه

    00

    رمان خوبی بود ولی خیلی غلط املایی داشت،

    ۳ ماه پیش
  • رومیسا جونننن

    ۱۱ ساله 00

    سلام واقعا از نویسندش ممنونم عالی بود من در ۲ روز همشو خوندم عالی بود مرسی ک نوشتیش یاسی جونننننن از فاطمه و مریم ممنون ک این رومان رو نوشتین فقدر اینکه فکر کنم فرشته ی نجات میثم باشع اون زندس ❤

    ۳ ماه پیش
  • نیکا امیری

    ۱۴ ساله 10

    خواهش می کنم فصل جدید هم رمان و هم بزارین

    ۴ ماه پیش
  • نیکا امیری

    ۱۴ ساله 10

    خیلی عالی بود ولی اون فرشته نجات چی شد چرا هیچی نگفته بود دربارش

    ۴ ماه پیش
  • Mahsa

    ۲۵ ساله 10

    وای چقدر غلط املایی داشت.مگه میشه.مگه داریم.رمانش برای سن زیر۲۰ یاکمتر خوب بود.

    ۴ ماه پیش
  • g.l

    00

    عالی بو ولی فکر کنم فرشته نجات میثم بود . من که عکسش رمانش شدم .

    ۴ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.