رمان هیپنوتیزم به قلم SaRa.ShS
داستان در مورد یه دختری به اسم انیسا شیطون، مغرور و گاهی هم لجباز. انیسا رشتش مهندسی عمران و ترم اخری هستش که تو دانشگاه داره درس میخونه . استادشون برای پایان نامشون میگه باید روی یه طرح ساختمونی کار کنند و طرح هر ۱۰ نفری که بهتر شد به سفر پاریس میرن و نمره ی کامل پایان نامشون رو میگیرن . و برای اولین کارشون هم میتونن تو پاریس با شرکت Nko کار کنند . توی سفرشون اتفاق های زیادی میفته اما اتفاقی که زندگی انیسارو تغییر میده جانبش رییس شرکت Nko هستش که به چه قصدی وارد زندگی انیسا میشه و مسیر زندگی انیسا به کل عوض میشه…
تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۳۴ دقیقه
ژانر: #طنز #کلکلی
خلاصه:
داستان در مورد یه دختری به اسم انیسا شیطون، مغرور و گاهی هم لجباز.
انیسا رشتش مهندسی عمران و ترم اخری هستش که تو دانشگاه داره درس میخونه . استادشون برای پایان نامشون میگه باید روی یه طرح ساختمونی کار کنند و طرح هر ۱۰ نفری که بهتر شد به سفر پاریس میرن
و نمره ی کامل پایان نامشون رو میگیرن . و برای اولین کارشون هم میتونن
تو پاریس با شرکت Nko کار کنند . توی سفرشون اتفاق های زیادی میفته
اما اتفاقی که زندگی انیسارو تغییر میده جانبش رییس شرکت Nko
هستش که به چه قصدی وارد زندگی انیسا میشه و مسیر زندگی انیسا به کل عوض میشه…
مقدمه:
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توش برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم...
ببینم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟
*بـه نـام خـدایـی کـه در ایـن نزدیـکیـستـ*
در کمدمو باز کردم و باز کردن کمدم همانا و ریختن یه کوه لباس رو سرم همانا.
با زور و بدبختی خودمو از لای لباسام بیرون کشیدم.پوفی و کردم و از ترس اینکه مامانم این صحنه خیلی قشنگ رو نبینه
داشتم تند تند لباسامو جمع میکردم که در اتاقم زده شد و مامانم وارد اتاقم شد .
با بهت به صحنه ی رو به روش نگاه کرد و گفت:
_آنیـــــــــسا
همچین گفت انیسا که پرده ی گوشم پاره شــد اه اه لعــــنتی هنوز نصفی از لباسام رو زمین بود
از بس که لباس دارم.منم یه لبخند ملیح زدم و گفتم:
_جانم مامانم؟
_تو خجالت نمیکشی تازه اتاقتو تمیز کردم(فکر نکنید از اون دسته کسایی هستم که ماماناشون اتاقاشونو تمیز میکننا . توی این ی مدت به شدت کار داشتم، بخاطر همین مسولیتش افتاد ب گردن مادر عزیزم)
_اااا مامان جون همین الان جمعش میکنم
_سریع، تند، زود.
_اینا ک همش یکی بود
_با من یکی بدو نکن بچه خجالتم نمیکشی خیر سرت داره23 سالت میشه و هنوز ادم نشدی .ماها که همسن شماها بودیم...
نذاشتم ادامه بده چون کلشو حفظ بودم:
_بله بله میدونم 5 تا بچه تو بغلتون بود خونه داریتون 20 بود انواع و اقسام غذاهارو بلد بودید درست کنید.بخدا میدونم مامانکم
_اگه میدونستی ازشون درس میگرفتی بلکه ادم شی!
_اخه فرشته ها که ادم نمیشن مامانم
مامان تا خواست دمپایی رو فرشیشو در بیاره و منو بزنه سریع جلوی تختم سنگر گرفتم و گفتم:
_ا مامان دلت میاد دختر نازی مثل منو بزنی؟بذار برم انقدر دلت برام تنگ شه.
مامانم غر زد:
_خیر سرم باید برم برگه ی بچه ها رو صحیح کنم نشستم دارم با توی نیم وجبی سرو کله میزنم.
_اااا مامانم دیگه 22 سالمه ها!!!
_کاش به همون اندازه هم عقل تو کلت بود.
_مــــــامــــــان!
مامان با خنده سری تکون داد و اتاقم رفت بیرون.
منم چمدونم رو از کمد دیواری دراوردم و لباسام رو گذاشتم توش. دلم برای مامان و بابا و آذین خیلی تنگ میشد.
ما از طرف دانشگاه روی یه طرح ساختمونی کار کردیم البته به چند گروه تقسیم شدیم و قرار شد طرح هر دونفری که تو گروه بهتر باشه از اون گروه انتخاب میشن و به پاریس میفرستنش.تو گروه ما منو روشنا انتخاب شدیم.
روشنا دوست صمیمیمه و از دبستان باهاش دوستم. رفت و اومد خانوادگی هم با هم داریم.
ترکیب بندی صورتش خیلی خوشگله. با چشمهای طوسی و پوست سفید و موهای بلند تا زانوهاش،که رنگشونم نسکافه ای بود. وضع مالیشونم توپ بود.
باباش کارخونه داره و مامانش هم مزون داره.یه داداش بزرگتر از خودش داره به اسم رادین که 27 سالشه و من باهاش خیلی صمیمی ام.مثل داداشه نداشتم میمونه و رابطمون هم خواهر و برادری.
داشتم با خودم فکر میکردم که زنگ اس ام اس گوشیم منو از فکر بیرون اورد.گوشی و از رو میزم برداشتم که دیدم روشناست ، قبل از اینکه اس ام اسشو بخونم براش زدم:
_چته بچه ، مگه کارو زندگی نداری این وقت شب اس میدی؟
حالا خوبه تازه ساعت 8 شبه. به یه دقیقه نکشید که جواب داد:
_خفه شو بچه پرو
_خوبه یه ماه ازم بزرگتریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو بگو یه دقیقه ، بازم احترام واجب است
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زر نزن باو ، فردا چه کاره ایم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دوست عزیز منم دقیقا همین سوالو داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلا ما اگه یه روز کرم نریزیم روزمون شب نمیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهاهاها.براش زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نظرت چیه سر به سر اون ارزو بزاریم ؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پایتم ، چارپایتم ، افرین به اون مغز نخودیت که یه جا بدرد خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از پیامش کرمام شروع به فعالیت کردن:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا خوبه مغز من به جا بدرد میخوره،مغز تو که هیچ جا بدرد نمیخوره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خفه شو ، نکبت، حالا چی تو اون مخ پوکت ميگذره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میتونی فردا واسم از باغچتون سوسک بیاری ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی؟سوسک؟من سوسکو از دور میبینم خارش میگیرم اونوقت از باغچمون واست بیارم؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختره ی لوس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خفه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چپه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوکی ،چه کنیم دیگه ما که ته مرام و معرفتیم. میارم برات.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دمت جیز بابا!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا چه نقشه ای داری ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اونو دیگه فردا میفهمی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کوفت منو میذاری تو خماریی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو خودت خماری ....هاهاها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیســـا!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخی من چقدر سر به سر این میذارم هی خباثتم گل میکنه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جوونم فردا میبینمت خدایوشیج
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زهرمار بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعلامتی که رو گوشیم داشت هشدار میداد نشون دهنده ی این بود که شارژ گوشیم الاناس که تموم شه .سریع گوشیرو زدم شارژ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم مامان داره صدام میزنه زود جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جانم مامان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا شام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل جت رفتم پایین دیدم بابا نشسته سرمیز و داره غذا میخوره گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام بر بابای خوشتیپم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا که تا اونموقع مشغول غذا خوردن بود سرشو اورد بالا و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به به خوشگل بابایی بیا بشین ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پیشش نشستم و مامانم اومد و مشغول غذا خوردن شدیم.بعد از اینکه خوب سیر شدم به مامان گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خیلی خوشمزه بود وای خدا یعنی اخرین شبیه که دارم غذای شما رو میخورم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه مامان نگاه کردم که الانا بود که اشکش در بیاد . رفتم بغلش کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ا مامانی من که قرار نیست بمیرم زود میرم و میام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اصلا قبول نمیشدیم نمیشدیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلحنش بیشتر بوی شوخی میداد منم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ا بـــابـــا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شوخی کردم عزیز بابا موفقیت تو ارزوی من و مامانته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پیشش و با عشق ابراز احساست زیاد، من عاشقه این خانواده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاذین از پله ها اومد پایین و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اا بابایی منم ب*و*س میخوام!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینارو با لحن لوسی گفت که منم بهش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اه اه دختره ی لوس مگه بچه ای تو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بتوچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو که هنوز یاد نگرفتی با بزرگترت درست صحبت کنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برو بابـ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا که میدونست کل کل من و اذین به این زودیا تموم نمیشه گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیا ازین بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دستاشو از هم باز کرد که ازین اومد بغلش و باباهم گونه ی اونو بوسید.اذینم زبونشو واسم دراورد. خیز برداشتم سمتش که دوید اون میدویید من میدوییدم اصن یه وضعی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان و بابا هم که هی داشتن میخندیدن اخر سر من موفق شدم و گرفتمش هی دست و پا میزد که از بغلم بیاد بیرون منم نمیزاشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخر سر بعد کلی تقلا موفق شد و از بغلم اومد بیرون فیگوری گرفت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی فکر کردی داداش؟فکر کردی ما از اوناشیم ؟مونده تا به ما برسی هه هه ای ام شاخ!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز خنده مرده بودم خیلی باحال اینارو میگفت . بعد خنده هام گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برو بچه پرو برو درستو بخون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایشی گفت و رفت تو اتاقش منم بعد از تشکر از مامان جونم رفتم تو اتاقم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه چرا هی من عطسم میگیره ؟ سعی کردم مگس مزاحمو از خودم دور کنم اما مگه میشد . باز رفت تو دماغم این سری دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاکی شدم و زدم روش اومد تو دستم گرفتمش اما چرا انقد سفت بود ؟لای یکی از چشامو باز کردم که یه پر سفید دیدم به اخرش رسیدم دیدم که...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداد زدم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اٍذيـــــــــٍن میکشمت!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازین بیشعور داشت با یه پر دماغمو قلقلک میداد الانم دستشو گذاشته بود رو دلشو هر هر میخندید.با حرص پاشدمو دمپاییمو پرت کردم سمتش که جاخالی داد گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای تور روحت ازین چته اول صبحی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو روح خودت بی ادب ساعت 8 مگه دو ساعت دیگه پرواز نداری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یاداوری پروازم جلدی پاشدم و رفتم حموم.تقریبا 20 دقیقه تو حموم بودم بعدش اومدم بیرون موهامو با سشوار خشک کردم و رفتم که اماده بشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شلوار طوسی کمرنگ پوشیدم که عموم از ایتالیا اورده بود.زیر مانتوم یه تاپ دوبنده سفید و مشکی پوشیدم و مانتوم رو هم بنفش سیر پوشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شال طوسیم سرم کردم و موهامو از پشت ریختم بیرون.دستبند سفید و مشکیم رو انداختم و یه نگاهی به خودم تو ایینه کردم.چشمای ابی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوست سفید، دماغ باریک، لبای نسبتا قلوه ای و موهای قهوه ای روشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحو خودم بودم که با داد مامانم از جا پریدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسا دیر شد زود باش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر اخر کیف بنفشمو ورداشتم و دویدم از اتاق بیرون با حسرت به پله هامون نگاه کردم و زیر لب گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدا جون همین یه بار!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم سریع سر خوردم از پله ها پایین به امید اینکه مامان این صحنه رونبینه اما از شانس خوشگل من مامان دید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسا تا کی میخوای انقدر شیطنت کنی؟کی میخوای خانوم شی ؟پس فردا که بری سره خونه زندگیتـ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مامان جان سر این مسله بارها بحث شده و منم گفتم که ازدواج ن.م.ی.ک.ن.م اگه خانوم شدنم به ازداج کردنمه که هیچ وقت نمیخوام نمیخوام خانوم شم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدشم سریع رفتم پایین مامان برام یه قران گذاشته بود که از زیرش رد شدم .مامانو بوسیدم بعدش نوبت بابا شد که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسای بابا مثل همیشه سر بلندم کن میخوام وقتی ببینمت که یه خانوم مهندس شده باشیو بشی افتخار من و مادرت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_قول میدم بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش اذین اومد پیشم و گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اونجا رفتی برو یه شووری تور کن که از ترشیدگی در بیای.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختره ی بی حیا خجالت نمیکشی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای بابا واسه من تور کن خب!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمکی زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بد میگم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیدونه زدم پس کلش و بعد از اینکه از اونم خداحافظی کردم قرانو بوسیدم و از زیرش رد شدم. مامان اینا قرار بود نیم ساعت دیگه بیان فرودگاه؛ سریع ازشون خداحافظی کردم .اژانس جلوی در بود.چمدونارو گذاشتم پشت و نشستم تو ماشینو هنذفریمو دراوردمو زدم به گوشیم رفتم تو لیست اهنگا و رو اهنگ بالا پلی کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی بی تابی تنهایی میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشبام حس اشنایی میخواد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه شعر تازه دوباره جون میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنیا بام نسازه میخونم اروم میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تموم مشکلاتم اینجوری کنار میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه دنیا زیر پامه گم میمونم چی میخوام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالای بالا انگار رو ابرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسی که دارم بهترین حس دنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالای بالا انگار رو ابرا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسی که دارم بهترین حس دنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقلبم تو مشتم حالا همینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالم چه خوبه مگه میشه بد شه فردا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقلبم تو مشتم حالا همینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالم چه خوبه مگه میشه بد شه فردا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینجا کنار ماه و ستاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدور از زمینیم و دل دیگه غم نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه شعر تازه دل ها بیقراره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه فرقی نداره فردا چی بیاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا بیا بالا با ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالای بالا بهترین حس دنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبالای بالا جای منوتو اینجاس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین بالا رو ابرا غما دیگه دورن ا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخورشید کنارمه بهترین حسـ دنیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(بالا_تهی و سامی)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای داد راننده هنذفریمو از گوشم دراوردم و با گوشیم گذاشتم تو کیفم و رو به راننده گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله اقا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خانوم رسیدیم پیاده نمیشید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از دادن پول اژانس از ماشین اومدم بیرون.چمدونمو از صندوق عقب برداشتم و رفتم تو فرودگاه.تا پامو گذاشتم تو فرودگاه صدای جیغ روشنا اومد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بیشعور چرا انقد دیر اومدی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به تو چه بچه پرو برو اونور ببینم کیا اومدن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همه بجز دوست عزیزت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابرویی بالا انداختم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ارزو...نگو من که از دوریش خوابم نمیبره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینو گفتم و غش غش خندیدم.اونم خندید و رفت چمدونمو بزاره.شروع کردم به انالیز کردن بچه ها خوب میبینم ک همه هستن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریا.فرید.نریمان.شکیبا.شهیاد.علیرضا و ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبـه بـه سیر ابی جونم که اینجاست .ببین چه کرده یه شلوار لی پوشیده بود با یه تیشرت سفید و یه کفش ورنی سفید شیک، عینک برندشم بالای سرش گذاشته بود.از حق نگذریم عجب جیگریه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوجدان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختره ی بی حیا گمشو سرتو بنداز زیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو خفه شو وجدان عزیز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع ارزو جونم اومد و لبخندی از نشانه ی خباثت روی لب من و روشنا نقش بست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پیش روشنا و تو گوشش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سوسکارو اوردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه جعبه ای بهم داد و گفت سوسکارو تو اون گذاشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب شروع کردم به انالیز ارزو.یه کلاه بافتنی سرش بود اخه من میگم اسکوله میگید نه!تو تابستون کلاه بافتنی گذاشته سرش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون لحظه از جاش بلند شد و کلاشو دراورد و به سمت دستشویی حرکت کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا یه لبخندی که از خودم بعید بود به سمت کلاش و کیفش رفتم.به بقیه ی بچه ها نگاه کردم که دیدم هیچکی حواسش نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه به چه نقشه ای کشیدم مو لا درزش نمیره هاهاها!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر جعبه رو باز کردم و کلارو هم تو یکی دیگه از دستام گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کردم به دونه دونه ریختن سوسکا تو کلاه.نه با ترسی نه با چیزی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیپ کیفشو باز کردم و کیف پولشو دراوردم بیرون .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ذره هم تو اون ریختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب دیگه حله!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir5 دقیقه ای گذشت تا از دستشویی بیرون اومد.خواست کلاشو بزاره سرش که به چیز قهوه ای رنگ از تو کلاش اومد بیرون و افتاد رو صورتش. تا دو دقیقه تو شک بود بعدش چنان جیغی کشید که کله فرودگاه رفت هوا بعدشم غش کرد. من ک مرده بودم از خنده شکیبا دویید سمت بوفه ی فرودگاه تا یه چیزی برای این ارزو بخره بده بخوره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم گوشیم داره زنگ میخوره از توکیفم اوردمش بیرون ، صورت مهربون مامانم رو گوشیم خودنمایی میکرد. جواب دادم و گفت که تا 5 دقیقه دیگه میرسن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعتای 9 و ربع بود که رسیدن البته نه تنها مامان و بابا بلکه کل فامیل. عموهام،عمم،داییام،خاله هام.اصن یه وضعی بود نصفه فرودگاهو ما پر کرده بودیم :-D
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانم گریه میکردو من تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که بهش بگم زودی میرم و میام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدا پشت وپناهت مادر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای شهاب(پسرداییم)برگشتم و از حرفش زدم زیر خنده اینارو با لحن دخترونه ای گفت که هر کسی که اونجا بود از خنده روده بر شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواهرش(شیدا)گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آنی زود بیا دلم برات تنگ میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زود زود میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد ابراز احساست زیاد و رفتم سراغ عمه فروغم تک عمه ی من و بهترین عمه ی دنیا. اونم بغلم کردم که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امید زندگیه من،زود برگرد مواظب خودتم باش.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چشم عمه ی خوشگله من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو این حالو هوا بودیم که با صدای جیغ مامان از جا پریدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای پریوش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم مامانو نگاه کنم که خودش زودتر گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسااا... انیسا بیا اینجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم جلوتر و به اون خانومه که اسمش پریوش بود سلام کردم.با مهربونی جوابمو داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام عزیز دلم ، ماشالا چه خانومی تو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_لطف دارید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بعد رو به مامان گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_همدیگرو میشناسید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه جای مامان همون خانومه پرویش گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره عزیزم منو مامانت دوستای قدیمی ایم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد به مامان گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای نگار نمیدونی بعد از کنکور چقدر گشتم تا پیدات کنم ولی خونتونو که عوض کردید شماره ی گوشیتم گم کرده بودم.تا اینکه امروز برای بدرقه ی پسرم برسام اومدم وتورو اینجا دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ای جاانم...برسام بزرگ شده پس حالا کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینجاس دیگه دارن از طرف دانشگاه میرن پاریس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفکر کردم گوشام درست نمیشنوه ....رو به پریوش کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یعنی برسام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره عزیزم پسر منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irینی خوش شانسی بیشتر از این؟خداجون مرسی که انقدر منو دوست داری همیشه لطف و محبتات شاملم میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای خدا من اینو تو دانشگاه به زور تحمل میکنم اونوقت از این به بعد باید دایما خونه هم باشیم .من میدونم اخلاق مامانمو دیگه!!!اگه الان نگفت باید بیای خونمونـ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irن رو کامل نگفته بودم که صدای مامان بلند شد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پریوش باید یه روز بیای خونمون تا یه دل سیر باهات حرف بزنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایناها دیدید!!!من کلا حس شیشم دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریوش لبخندی زد و همون موقع از بلندگوی فرودگاه اعلام کردن که وقت پروازه برای اخرین بار از همه ی فامیلا خداحافظی کردم و رسیدم به اذین و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خواهر کوچولو ی من گریه نکن فدات شم باهم حرف میزنم دیگه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو پرت کرد تو بغلم و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسا مراقب خودت باش دلم برات تنگ میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی به چشمای بارونی سبزش زدم و در کمال تعجبم دیدم برسام داره با مامان حرف میزنه و سرشو تکون میده.مامانم بغلش کرد و بابا چیزی در گوشش گفت که اونم در جواب به بابا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چشم مراقبشم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمراقب کی؟نکنه مراقبه من؟؟وای نه بیخیال!!!!یکی باید از خودش مراقبت کنه بوزینهه .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره صدای بلندگوی فرودگاه بلند شدهول شدم و سریع از مامان بابای روشنا هم خداحافظی کردم و دست روشنا رو گرفتم و کشیدم دنبال خودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو لحظه ی اخر برگشتم و صورت اشکی مامانو دیدم طاقت نیاوردمو سرمو برگردوندم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی نشستیم تو هواپیما روشنا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهی بمیرم من طاقت دوریشونو ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو به صندلی تکیه دادم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_روشنا رسیدیم منو بیدار کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخیشـ چه هتل خوبیه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوم خیلی خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدا خیرشون بده باز یه هتل درست و حسابی مارو اوردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه توروخدا همینکارم نمیکردن بازم کمه در مقابل اون همه طرح های خوشگل ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اعتماد به شومینه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشونه ای بالا انداختم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بتوچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تربچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خونت کجاس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو باغچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چی میخوری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کلوچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش هر هر خندیدم و روشنا با حرص بالشت رو تختو پرت کرد سمتم که البته جاخالی دادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کردم به انالیز کردن هتل . تو هر واحد باید دونفر میرفتن که من و روشنا طبق معمول با هم بودیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irست هر واحد یه رنگ بود که منو روشنا هم زرنگی کردیمو قشنگ ترین واحدو انتخاب کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاق ما دو تا اتاق داشت که تو هر کدوم یه تخت و کمد و میز بود.تو هال یه ال سی دیه کوچولو داشت.یه اشپزخونه کوچولو موچولو هم داشت که کابینتاش سبز پسته ای بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه ست مبل راحتی هم داشت که رنگش سبز پسته ای و بنفش بود .یه ساعت دیواری شکلاتی رنگم بالای ستون اشپزخونه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست از دید زدن خونه برداشتم و چمدونو گذاشتم تو اتاقم.چمدونو که باز کردم کفم برید مامان تا اونجایی که تونسته بود تو کیفم مواد غذایی گذاشته بود و زیرشم لباسام بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانواع مواد غذایی:ماکارونی . گوشت .برنج.سبزی.مرغ.گوشت چرخ کرده.گوشت خورشتی .پودرشیرکاکایو... اصن همه چی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگاه اینجا نمیتونم بخرم که تا خرخره پر کرده وللش کاره من راحت تر میشه و دگ نیازی به خرید نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول اونارو برداشتم و گذاشتم تو اشپزخونه بعد لباسامو گذاشتم تو کمد صورتی سفیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسابی خسته بودم رفتم حموم تا ابی به این بدن بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اخیش خستگیم در رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروشنا نیشخندی زد و گف:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوب عزیزم با کی بودی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا گیجی نگاش کردم که گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اسکول حمومو میگم دیگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغی کشیدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_روشنـــــا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تاریکـا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هر هر رو اب بخندی منحرف
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا توبگو من قول میدم به کسی نگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_روشی میکشمت الهی سیاه بخت شی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهی کور شی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهی لال شی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فلج شی نتونی راه بری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دست و پاتو بهم گره بزنن بخوری زمین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیم زنگ زد و این اجازه رو به روشنا نداد که جوابمو بده . دیدم مامانه با عشق جواب دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جونم مامانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام عشق مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام مامانی چطوری؟خوبی؟بدون من خوش میگذره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای ازین از اونور اومد که میگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره خدایی خیلی حال میده زودتر میرفتی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زهرمار چه خوش گذشته بهش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان از بحث منو ازین خندش گرفته بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شوخی میکنه عزیزم بگو ببینم اونجا همه چی خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره مامانم همه چی خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم دیگه با مامان حرف زدم و بعد اینکه قطع کردم روشی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انیسا پاشو بریم بیرون حوصلم سر رفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کفگیر بده همش بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کوفت پاشو اماده شو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب حالا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه شلوار سفید با یه بولیز استین کوتاه سورخابی پوشیدم.موهامو بافتم وساعتمو دستم کردم و در اخر صندل سورخابیمو پوشیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابام سفارش داده بود که یه ماشین برام تو پارکینگ بزارن تا پامونو گذاشتم تو پارکینگ روشنا سوتی زد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جووونم بوگاتی ایول به عمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده ای کردم و سوار ماشین شدیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوی در پاساژ که رسیدیم روشی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فعلا نرو تو وایسا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واسه چی منتظره کسی هستی مگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره متظرهـ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد بقیه حرفشو خورد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوناهاش بچه ها اومدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچه ها؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره دیگه قرار شدد نریمان و برسام و شهیاد و شکیبا هم بیان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتم و جمع کردم وگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این این تحفه هم که میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_برسام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اه خفه شو حالا یه نیم ساعت میخوایم خرید کنیم دیگه نترس بد نمیگذره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشم غره ای بهش رفتم و با نزدیک شدن اونا به ما ساکت شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو روشنا تا چشممون به شکیبا خورد شر بازیو شروع کردیم.از دبیرستان با شکیبا دوستیم خیلی دختره خوبیه ولی فقط بدیش اینه که زیادی احساسیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالانم چند ماهی میشه که عاشق شهیاده ولی شهیاد اصن بهش محل نمیده.بیچاره شکیبا!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که عمرا یه روزی عاشق بشم...فک کنم میشه کرکره خنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه صدایی توی گوشم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بهتره بری تو پاساژ بجای اینکه بری تو فکر و مارو علافه خودت کنی بچه!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم و سیر ابیو پشت سرم دیدم.یه چشم غره ی توپی بهش رفتم و وارد پاساژ شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمتنفر بودم از اینکه کسی بهم بگه بچه اخه من کجام بچس!نه به قدو قوارم میخوره نه به سنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه اولین بار وجدانم حرف راست زد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خودش نره غوله تو حسرت بچه بودن مونده عزیزم.تو حرص نخور.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_قربون دهنت که برای اولین بار یه زر درست و حسابی زدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از یه کم گشتن تو پاساژ با روشنا و شکیبا تصمیم گرفتیم یه ذره کرم بریزیم.میرفتیم توی مغازه ها و از اونجا که شکیبا ترکیش عالیه به زبون ترکی حرف میزد و اون بیچاره ها هم متوجه نمیشدن شکیبا چی میگه اخرسرم به انگلیسی تشکر میکردو از مغازه میرفتیم بیرون.نریمان و شهیادم از زور خنده سرخ شده بودن اما برسام یا اخم میکرد یا کلا هیچ عکس العملی نشون نمیداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه جا که رفتیم تو مغازه به فارسی سلام کردیم و اون بدبختاهم هاج و واج به ما نگاه میکردن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکیبا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نتجه سن ؟(حال شما چطوره؟)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اونجا که منم از صدقه سری شکیبا یه چیزایی بلد بودم رفتم جلوی رگال لباسا وایسادمو هر لباسیو که میدیدم میگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وا گویچک(چه خوشگله)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا یه فروشندش هی میگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_what?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_our lady not speak persian.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیچاره ها فکر کردن داریم فارسی حرف میزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگه از فروشنده ها گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_mrs wrong?
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه روشی نگاه کردم که الانا بود از خنده نصف بشه .رو به فروشنده سومیه کردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_No,sorry.good bye
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دست شکیبا و روشنا رو کشیدم و اومدیم بیرون.تا پامونو از مغازه گذاشتیم بیرون منفجر شدیم.علاوه بر ما شهیاد و نریمان هم خندیدند که دیدم برسامم هم یه کوچولو خندید بعد دوباره اخم رو جایگزین خندش کرد.گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اه اه ،پسره ب گوشت تلخ،انگار میمیره بخنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن اروم گفتم ولی مثل اینکه اون شنید :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شنیدما!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گفتم که بشنوی.و بعد پشت چشمی نازک کردم و از پاساژ رفتیم بیرون. بعد به پیشنهاد نریمان رفتیم یه بستنی ایتالیایی توپ خوردیم و برگشتیم هتل.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالان تقریبا 4 روزه که تو هتلیم و امروز قراره بریم معروف ترین شرکت معماری پاریس nko (دوستان عزیز همچین شرکتی تو پاریس وجود نداره این ساخته ی ذهن نویسندست.)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه تیپ خوشگل زدم بلاخره قراره از امروز بشم خانوم مهندس.وجدان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوهوع،بابا خانوم مهندس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کی میشه من کلا تورو تو زندگیم نبینم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچ وقت عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسگ محلش کردم.جلوی در شرکت که رسیدیم روشی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ایول بابا عجب شرکتیه من باید از همین الان رئیسشو تور کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_زهر مار ،تو تورشم بکنی از دست توعه خل و چل فرار میکنه. ایشی کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دلشم بخواد،دختر به این نازی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادای عق زدن دراوردم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خودشیفته جان دیر شد بدو بریم تو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رفتیم تو دیدیم همه اومدن به ترتیب:علیرضا،برسام،شهیاد،شکیبا،ارزو،پریا،فرید،نریمان...فقط ما دیر اومده بودیم.با همه دست دادمو احوال پرسی کردم بجز برسام کلا من با این بچه لجم.وجدان:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این کجاش بچس با اون هیکلش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حرف خودم خندیدم و برسام که خنده ی نخودی منو دید اخم کرد.چیییش فکر کرده دارم به این میخندم. هه،خوشه هااا!رو صندلیای انتظار نشسته بودیم که منشی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرمایید،داخل اتاق ،اقای رشیدی منتظرتون هستند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهممون رفتیم تو اتاق که به احترام ما پاشد و سلام کرد.ینی وقتی دیدمش کپ کردم .این بود رئیس؟اصن میشد بهش گفت رئیس؟بخدا زوری 26،27 سالش بود.با هممون دست داد و اظهار خوشبختی کرد به من که رسید گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام خانوم زیبا،خوشبختم از دیدنتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو میگی دهنم عین غارعلی صدر باز شده بود به هیچ کدوم از دخترا اینو نگفته بود. بزور دهنمو بستم و سعی کردم تعجبو تو صدای نشون ندم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ممنون اقای رشیدی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زد و همرو دعوت به نشستن کرد.جالبیش این بود که این اق رئیس ایرانی بود و اسمشم فرهاد رشیدی بود.بعد اینکه فرم های استخدام رو پر کردیم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امیدوارم طرح هایی که بهتون میدم رو به نحوه احسنت برام تحویل بیارین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشهیاد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مطمئن باشید از همکاری با ما پشیمون نمیشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرشیدی سری تکون داد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امیدوارم ،روی همتون حساب میکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irایییششش بایدم امیدوار باشی.بعدش ظرف شکلاتی که روی میزش بود رو تعارف کرد ما هم برداشتیم و تشکر کردیم. یه ذره دیگه با هم حرف زدیم که گفت فردا سره ساختمون باشید و وقتی ساعتشو مشخص کرد همه پاشدیم که بریم بعد خداحافظی و اینا من اخرین نفری بودم که از اتاق خارج شدم.قبل بیرون رفتنم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_آنیسا...انیسا خانوم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یه لحظه صبر کنید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir5 دقیقه بعد روشی و پری و شکیب اومدن از شهر بازی بیرون.پریا تا تو ماشین نشست گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واای چقدر حال داد دم خودم گرم با این پیشنهاد دادنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه زدیم زیر خنده بعد خنده هامون و کردم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچه ها پسرا کی اومدن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکیبا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وقتی از شرکت اومدیم بیرون اوناهم پشت سرمون اومدن ما نفهمیدیم تا رسیدن اینجا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تایی اهانی کردیم و روشی گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_انی،چرا تو زود اومدی بیرون؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هیچی بابا یه ضره این سیر ابی رو اعصابم یورتمه سواری کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد سعی کردم بحثو عوض کنم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بچه ها من خیلی خوابم میاد بریم هتل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با سر موافقت کردن و من گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پیش به سوی هتل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به هتل رسیدیم عین جنازه رو تخت ولو شدم و روشی که منو دید خندید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_حالا خوبه فقط رفتیم شرکت از فردا که بخوایم بریم سر ساختمون چیکار میخوای بکنی ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا بیحالی گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تورو جون ننت ،بزار بکپم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب بابا سگ نشو،تو که به خرس گفتی تو برو من جات شیفت وایمیسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیر لب گفتم خرس خودتی و به خواب عمیقی فرو رفتم غافل از اینکه فردا قراره چه بلایی سرم بیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_لیدی در کجا سیر میکنید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز فکر اومدم بیرون و برگشتم و این رشیدی سیریش رو پشت سرم دیدم.رو بهش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir