رمان مای نیم ایز شیطونک به قلم بیتا منصوری
مای نیم ایز شیطونک. اری!نام من شیطونک است. شیطونکی عاشق دل داده ی یک شکست خورده. یک مرد مغرور. غروری شکست ناپذیر. جدالی بین منو او. جدال عاشقانه. جدالی زیبا. اما اخر هر جدال خوش نیست. چی میشود بین منو او؟ خوش بخت خواهیم شد یا خیر؟ نمیدانم.
ژانر : عاشقانه، طنز، کلکلی، غمگین
تخمین مدت زمان مطالعه : ۹ ساعت و ۴۳ دقیقه
ژانر: #طنز #کلکلی #عاشقانه #غمگین
خلاصه :
مای نیم ایز شیطونک.
اری!نام من شیطونک است.
شیطونکی عاشق
دل داده ی یک شکست خورده.
یک مرد مغرور.
غروری شکست ناپذیر.
جدالی بین منو او.
جدال عاشقانه.
جدالی زیبا.
اما اخر هر جدال خوش نیست.
چی میشود بین منو او؟
خوش بخت خواهیم شد یا خیر؟
نمیدانم.
دورهم نشسته بودیم وبه هم نگاه میکردیم که ارتان شیطون گفت-انشا هفته
نقششو فهمیدمو گفتم-جوووون انشا حالا موضوع چی هس؟
-موضوع این جلسه شب جمعه
همه با بهت گفتیم-شب جمعه
چشمک زدوگفت-منحرفا برای شما نه برای ننه باباتون.
بیخیال یه چیپس برداشتم وگفتم-سوال داره خب با بوس ماچ گذشت
همه زدن زیر خنده ارتان گفت-خب عزیزم برای ماهم همین گونه گزشت اما علم پیشرفته کرده من با فیلم میخوام انشا رو.
همه با چشمای از حدقه زده بیرون نگاهش کردیم که گفت-چیه خب؟شما از جنبه ی اموزشیش نگاع کن.
زدیم زیر خنده که من گفتم-من پایه ام.
تا من این حرفو زدم دخترا هم موفقت کردن پسرا هم که هیچی.
ارتان گفت-فردا شب میریم ویلای اقابزرگ تو روستا مثلا برای سوار کاری ولی میریم فیلمارو ببینیم .
گفتم-قبول ولی بعضی قسمت هارو سانسور کنید.
ارتان-نه بابا میگم اموزشی دیونه
باپرخاش گفتم-دیگه پرو نشوهااااا
-چشم چشم غزل
-حالا سر چی؟
تندی گفتم-هرکس نتونست باید مارو ببره شام وتمام
همه موفقت کردن.
یواش یواش همه رفتن عرفان یه دوربین حرفه ای داشت که بین وسایلا زوم کردیمش روی تخت.
منو عرفان رفتیم به مامان وبابا شب بخیر بگیم که من هردوشونو بوسیدم ورفتیم بخوابیم.
صبح که از خواب بیدارشدیم اولین کاری که کردم یه دوش سریع گرفتم لباسمو هم پوشیدمو رفتم یواش در مامانینارو زدم کسی جواب نداد وارد شدم که دیدم کسی نیست سریع دروبینو برداشتمو بیرون رفتم.
که با مامان خوشملم روبه رو شدم مامان مشکوک نگاهم کردوگفت،اون تو چیکار داشتی؟
-هی....هیچی ما...مان فقط خواستم شمارو صدا کنم که دیدم نیستید
ابرویی بالا انداخت وچیزی نگفت .
خداروشکر کردم و رفتم در اتاق عرفانو زدم که جواب داد-بله؟
-غزلم.
-بیا تو
رفتم داخل و دوربینو بهشو نشون دادم و یه خنده شکوندی تحویلش دادمو گفتم_اوردمش داداشی.
لبخندی زدو گفت-دمت جیز عشقم بیارش ببینیم
فیلمو پخش کردیم.
اول مامان جلوی ایینه موهاشو شونه میکرد که بابا از پشت بغلش کرد وگردنشو بوسید.
برش گردوند ولباشو بوسید.
بابا-بیتا ؟
-جونم
-چرا من هر لحظه دیونه تر وعاشق تر میشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان با نوک بینیش به نوک بینی بابا زدوگفت-چون منم دارم هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره بابا لطف کرد لباشو بوسید که باز من کرمم خالی کردمو با صدای کلفتی گفتم-حاجی حیا کن این فیلم های مفتضه چیه داری نگاه میکنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش رفتن رو تخت و دراز کشیدن مامان لبای بابا رو بوسید و بعد بابا بغلش گرفت و گرفتن خوابیدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-شکراً جزیلا خداروشکر +18 نداره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزد زیر خنده وگفت-عقل کم خندیدیم و چیزی نگفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصری ساعت چهار بود که منو عرفان رفتیم واز مامان بابا اجازه گرفتیم بریم روستا عمارت اقا بزرگ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقا بزرگ دوساله که مرده خیلی مرده خوب ومهربونی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار کمری عرفان شدیم وبسمت روستا حرکت کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی به روستا رسیدیم همه اونجا بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم پایین و با کلید خودمون دروباز کردم و بلند بلندگفتم-ای اهالیه روستا وای اهالیه فامیلات ببیتم چه اوردید با خود که علم خویش را بالا ببرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای خنده هاشون بالا رفت که گفتم-سلام سلام پسرا ودخترا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا همه سلامو علیک کردیم و نشستیم که گفتم-راستشو بگید که فیلم نیورده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارشان گفت-نترس نترس غذای مفت گیرت نمیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو زدم به ناراحت بودن وخیلی بامزه میزدم سر کله ی خودمو گفتم-وااای من چه کنم؟اگر شما به من شام ندهید از گشنگی هالک خواهم شد.ایا شما انسانیت ندارید؟وجدان ندارید؟روح ندارید؟شکم ندارید ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این نمایش که من باز کردم همه اشون زمینو گاز میگرفتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمک زدمو گفتم-چطوره بازیگر خوبی میشم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارشام-نه بنظر من دلقک خیلی خوبی میشی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ها ها عزیزم کمال همنیشینی با توه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرفم همه اشون خندیدن رو از سر گرفتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلارام-خب بشینید فیلمارو ببینیم دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمکی زدمو گفتم-چه دلارام مشتاقه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلارام کوسن مبل رو بسمتم پرت کرد که بلند خندیدم که جری ترش کرد وبلندشد دنبالم کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن میدویدم اون میدویدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخر سر خب دلارام خسته شد وگفت-وااای غزل تو مارمولکی ایا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدم وچیزی نگفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشستیم که ارتان گفت-کی اول باشه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن -منو عرفان اول.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه قبول کردن فیلمو گزاشتیم وقتی تمون شد ارتان گفت-فکر کنم عمه وشوهر عمه خبر داشتن کار غیر قانونی انجام ندادن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه زدیم زیر خنده.همه فیلمارو دیدم ولی برای دایی سینا و زندایی نیلو داشت به جاهای باریک میکشید که ارتان قطعش کرد وگفت-بی ادب نشید مامان وبابام میخوان برام یه داداش جدید بسازن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه امون خندیدم که دلارام گفت-هوووو چی میشه اگه دختر بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هیچی عشق داداش بخاطر تو گفتم که یکی یدونه بمونی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه دلارام نرم شدوچیزی نگفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفیلم تموم شد وکار کسی به شام دادن نرسید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشیم زنگ خورد.برش داشتمو بهش نگاه کردم نغمه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب دادم-بله میمون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام اورنبوتان خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی خلم از تو چه خبر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکدفعه جیغ کشید-دیونه ی روانی فردا میخواد نتایج کنکورمون بیاد اونوقت تو پاشدی رفتی عمارت روستا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره خب شب میام دیگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهتر چون من سوگند میایم خونه اتون باهم جوابارو ببینیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باوشه خداکنه سنندج باشه که برامون مشکل پیش نیاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره والله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدیرخنده وگفت-فکر کن تهران باشه ننه بابامون دستوپامونو زنجیر میزنن که جایی نریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدیم زیر خنده وگفت-به نکته ی ظریفی اشاره کردی اوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا غیض گفت-سوگند اره است من اوره ام اوا شمسه کوره است خب اونوقت توچی هستی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من یه موجود اضافی تویه اکثر خاطراتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدوگفت-دیونه. یادت باشه فردا اینجا باشی ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم اوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید وگفت-بابای موجود اضافی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بای
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشی رو قطع کردم که ارتان اخم کرده وگفت-کی بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپروگفتم-دوس پسرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز این همه پرویی من هنگ کرد با بهت نگاهم کرد که خودم ادامه داد-سوالا میپرسیا اولا به توچه؟ دوما دوستم نغمه بود فضول خان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو خاروند واهانی گفت که باعث خنده ی همه امون شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتصمیم گرفتیم بریم سوارکاری کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه مش رجب گفتیم اسب هارو زین کنه تا ما اسب سواری کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه سوار اسبامون که اقا بزرگ تو تولد ١٢ سالگی هر کس بهش کادو میداد شدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط برای من بود که با هم فرق داشت یه اسب سفید وخوشگل بود که اسمشو گزاشته بودم طلوع.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه بقیه دخترا قهوه ای بود و واسه پسرا سیاه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحاضر شدیم سه دو یک وشروع کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوارکاریم حرف نداشت مامان بهم یاد داده بود و بخاطر استعداد عجیبم تو سوارکاری زود یاد گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق معمول من اول شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشام هم تو روستا خوردیم وبعدش بخاطر منو اوا برگشتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوا اونشب پش من موند وکلی باهم حرف زدیم.با اوا خیلی جور بودم ویه جوری مثل خواهر نداشته ام بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با صدای نحس نغمه وسوگند از خواب بیدار شدیم که میگفت-هووو خرس قطبی (منو میگه چون پوستم سفیده)هووو خرس قهوه ایی(چون پوست اوا سبزه است اینجوری میگه)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-خروس برو گمشو بزار بکپیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانوم با اجازه اتون من مونثم پس میشم مرغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چه قبولم داره مرغه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوگند زد زیر خنده که نغمه گفت-خفه شید بی ادبا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابشو ندادم که گفت-پامیشی یا پرسِت کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پرس کن گامبو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصبی شد و به هیکلش اشاره کردوگفت-تو به این هیکل به این خوشگلی وخوش فرمی میگی گامبو اسکلت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اسکلت ننه ته منم باربی ام نه اسکلت گامبو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرصی موهامو کشید که منم موهاشو کشیدم اوا وسوگند غش کرده بودن از خنده .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-میمونو نگاه موهای نازمو چیکار کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ها ها تو چی بیشعور موهامو داغون کردی.اصلا کاری که تو با موهای من کردی صدام به ایران نبود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-نگاه اطلاعتتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه با افتخار نگاهم کرد که ادامه داد-اون موقعه هم بوده شاهد این حملات بود سنشو به ما کم گفت یه ٦٠ یا ٧٠ سالت هست و متفکر گفتم-خوب موندی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه حرص میخورد وبا غضب نگاهم میکرد که سوگند گفت-پاشید بریم جوابارو ببینیم.خیر سرمون الان باید استرس داشته باشیم ولی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبه منو نغمه اشاره کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم لپتاپمو اوردم و رفتیم تو سایت اول از همه اسم اوا رو زدیم اوا ایرانی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقبول شده بود رشته ی حسابداری تهران.جیغ بلندی کشید وگفت-اخ جون در اومدم اخ جوووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه گفت-واای اوا ولی تهرانه ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرف باد اوا خالی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم سراسم بعدی سوگند نیک بخت.اونم قبول شده بود پرستاری تهران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواست جیغ بکشه که با دیدن تهران دهنش بسته شد.بیچاره ها افتادن تهران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدی نغمه حامدی.تو رشته ی داروسازی تهران در اومده بود که گفت-اقا این اشتباه چرا تهران؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجوابی ندادیم که سوگند گفت-اسم خودتو بزن ببینیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسممو زدم غزل جهانی.تو رشته ی پزشکی تهران قبول شدم بابهت بهم نگاه میکردیم که یکدفعه منو نغمه باهم گفتیم-لعنت بر اون دهانی که بی موقه وا بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو فکر این بودیم که چه غلطی بکنیم چجوری خانواده هامون راضی کنیم من که مشکلم باباست چون مامان با رفتنم به تهران مشکلی نداره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوگند گفت-بچه ها یه نظر پرسیدیم-چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- جمع شید جمع شید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزدیک سوگند شدیم که گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببین نقطه ضعف مردا چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن-شکمشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب بجز اون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوا-زنشون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه بجزاون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه -چیزایی که مناسب تو نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نخیرم خانوم های باهوش اشک بچه هاشونه وقتی ببینند که بچه هاشون ناراحتن حتما راضی میشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فکر بدی نیست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس قرار بر این شد اشک تمساح بریزیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پایین نغمه واوا هم رفتن خاله اینا هم خونه ی ما بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو اوا نشستیم که مامان گفت،خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب به جمالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغضبی نگاهم کرد که ترسیدم وگفتم-جونم مامانم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کنکورتون چی شد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من پزشکی و اوا حسابداری قبول شدیم همه اشون خوشحال برای بوسیدن و تبریک گفتن به سمتمون اومدن که گفتم-ولی ولی یه مشکل هست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا-چه مشکلی دختر بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمامو پراشک کردمو اشک تمساح ریختمو گفتم-بابا ما تهران قبول شدیم اوا هم شروع به گریه کرد که ادامه دارد-ما تمام ارزوهامون برای دانشگاه بود که بخاطر اینکه تهرانه پدرومادرمون میخوان جلومونو بگیرن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا منو وعمو سپهر اوا رو بغل کرد که گفتن-کی همچین حرفی زده؟ما به رفتن شما به تهران مخالفتی نداریم یه خونه براتون اجاره میکنیم ماشالله جفتتونم که عاقل وبالغید فقط باید مراقب همدیگه باشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-اههههه یعنی از الکی اشک ریختم.؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا زد زیر خنده وگفت-شیطون بابا از الکی گریه میکردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو به نشونه ی نه تکون دادم که گفت-دیگه نبینم اشکاتوها دختر نازم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم عشقم راستی بابا نغمه وسوگند هم تهران در اومدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا گفت-چه بهتر اینجوری خیال منم راحته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی از خوشحالی زدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از عبور از هفت خان رستم(بوس وماچ ننه هامون)رفتیم اتاقم وتماس کنفرانسی با نغمه و سوگند برقرار کردیم گفتم-کی شدش نغمه وسوگند؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه-هیچ والله بابای من که با کله قبول کرد رسما بیرونم کرد کم موند بود بگه الان برو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدیم زیر خنده که گفتم-سوگی تو چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم بابام راضی شد مامانمم گفت-اگه غزل بیاد میزارم بری،تومیای دیگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره بابا میایم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه با خوشحالی جیغ کشیدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن گفتم-راستی بابام خوابگاه نمیزاره برم میگه براتون خونه میگیرم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوگند-اتفاقا بابای منم همینو گفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه -منم که تابعه جمع هستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس پیش بسوی خوشبختی ای جووووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-با قطار میریم یا هواپیما؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب پرسید،کجا نغمه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تهران دیگه زدیم زیر خنده که گفت-چیه خب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نغمه جان حالا بزار وسایلا و کارا ردیف بشه بعد درباره ی وسایل نقلیه هم حرف میزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا گیجی گفت-اهان باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباباهامون یواش یواش کارهارو درست کردن وما دخترا هم که مدام تو پاساژا بودیم از این پاساژ به اون پاساژ.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب خونه نغمه اینا شام دعوت بودیم که در رابطه با رفتنمون به تهران حرف بزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد شدیم برادر بزرگه نغمه که اسمشم نعیم بود بسمتمون اومد به مامانینا دست داد نوبت که به من رسید لبخند زد وگفت-سلام پرنسس کوچولو.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام عرض شد به راهم ادامه دادم ولی یکدفعه وایسادمو گفتم-درضمن کوچولو هفت جدوابادته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنعیم زدزیر خنده وگفت-منم میگم غزل جواب نده از عجایب هفت گانه است.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیزی نگفتمو وارد پذیرایی شدم عمارتشون قشنگ بود ولی هیچکدوم به بزرگیه عمارت ما نبود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتیم شام بخوریم که بابا گفت-منو سپهر تصمیم گرفتیم به افتخار قبولی اوا وغزل جشن بگیریم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو اوا جیغ کشیدیم که مامان غضبی نگاهمون کرد که خفه خون گرفتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا ادامه داد-اگه شما هم میخواید جشن بگیرید چه بهتر که باهم بگیریم.هان؟نظرتون چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابای سوگند-منم همین فکرو داشتم و موفقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابای نغمه-منم که تابعه جمع
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا این حرف بابای نغمه منو اوا وسوگند بهم نگاه کردیم وزدیم زیر خنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه همه با تعجب نگاهمون میکردن که نغمه عصبی داد زد-خفه شید ببینم برید خودتونو مسخره کنید خب من چیکار کنم ؟ارثیه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرفه های الکی کردیم وساکت شدیم و هرچقدر هم پرسیدن چرا خندیدید چیزی نگفتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرار بر این شد فردا شب تو عمارت ما یه پارتی بگیریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخر شب بود که دیگه به قصد برگشتن راهی خونه شدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدیم خونه شب بخیر گفتم و رفتم اتاق پریدم رو تخت به سه نرسیده خوابم برد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح که از خواب بیدار شدم خیلی شاد بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم پایین وجیغ جیغ کنان گفتم-مرحبا مرحبا یا سیدة بیتا ویا سید اریا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir(سلام سلام ای بیتا خانوم وای اریا اقا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرحبا یا بنتی(سلام دخترم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدمو گفتم-حال پدرو مادر گرام چطوره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان-دردونمون داره میره باید چه جوری باشیم ولبخند بهم زد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمیشه اخلاق مامانو تحسین میکنم زنی که هیچوقت به کسی جز خودشو خدا تکیه نکرد زنی که بااین همه غرور برلی شوهرشو عشقش یه همدم مهربون وشیطونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی سعی کردم مثل مامان بشم اما نشد.خلقو خوم شیطون بود ونمیشد اینو تغییر داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-مامان خوشگلم من لباس ندارم برای امشب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نگران لباس نباش به دوست طراحم گفتم یه لباس خوشگلو برات بفرسته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانو بغل کردمو بوسیدم-مرسی عشقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زدوچیزی نگفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت چهار بود یکی درو مثل خر بازرد برگشتم دیدم دختران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-همیشه مثل خر وارد میشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه -نه فقط وقتی میرم طویله مثل خر وارد میشیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اولا طویله اتاق خودته با اینجا اشتباه گرفتی دومن عه چه خوبه که خودتم میدونی خری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعصبی نگاهم کردوگفت-جواب ابلهان خاموشیست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان منظورت اینکه من ساکت باشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ کشید که باعث خنده سوگندواواشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد کلی بزکو دوزک حاضر بودیم ولی لباس نیومده بود که در اتاقم به صدا در اومد رفت از لای در به بیرون سرک کشیدم که ارتانو دیدم-عه ارتان سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلا غزل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چیزی شده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه عمه گفت اینارو براتون بیارم وبه لباسای تو دستش اشاره کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-اهان مرسی بدشون به من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسارو بهم داد وگفت-زود بیاید مهمونا الان میان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-باشه باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم داخل روبه دخترا گفتم-لباسامون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ کشیدن که نغمه گفت-کدوم برای کدوممونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشونه ای بالا انداختم که سوگند گفت-اهان روش اسم نوشته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاولیه که یه لباس مشکی گیپوری بود اسم اوا روش نوشته شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباس صورتی به اسم نغمه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباس مشکی دیگه هم برای سوگند بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه لباس خیلی خوش رنگ که فک کنم پوست پیازیه یا شاید کرمیه سیر نمیدونم ولی خیلی خوش رنگ بود وخوشگل.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباسمونو عوض کردیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی از یکی خوش گل تر شده بودیم خواستیم بریم پایین که چون صدایی نمیومد از نرده ها لیز خوردیم وجیغی از سر ذوق میکشیدیم با پاییم که رسیدیم با دیدن جمعیت روبه رو کپ کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوگند که از همه اون مثبت ترو اروم تر بود گفت،خاک برسرتون که اون نیمچه ابرویی هم که داشتم برباد دادید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهمیتی به حرفش ندادم وبا صدای بلند ورسا گفتم-سلام سلام مهمونای گرام این صحنه ایی که دیدم فقط برای خوشحال کردن شما بود مدیونید فکر بجز این بکنید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه زدن زیر خنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irادامع دادم-دیگه زیادی شادتون کردم برید برید سر کارو زندگیتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه خندید وپراکنده شدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه من بخاطر زبون درازی که داشتم میشناختنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای اهنگ فضا رو پر کرده بود حالا منم که عشق رقص رفتم وسط.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخداروشکر از این لحاظ به مامیم رفتم چون واقعا محشر میرقصه وخوش بهم یاد داده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسط داشتم میرقصیدم که ناگهان چراغا خاموش شد و اهنگ فارسی به اهنگ تانگو تبدیل شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواستم برم که دستم توست کسی کشیده شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم دیدم ارتانه بهش لبخندی زدمو همراهش رفتم برقصم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتیم میرقصیدیم که ارتان گفت-غزل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بلی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-میشه نری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کجا؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کحا میخواد باشه اون تهرانه کوفتی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب گفتم-چرا نرم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب اخه دوس ندارم بری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عههه ارتان تو هم من کلی نقشه کشیدم برای تهران کشیدن میخوام دکتر بشم وبه خوشبختی برسم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوووف باشه غزل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش لبخندی زد وگفت-خیلی شیرینو خوشگل شدی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مرسی میدونستم میخواد چی بگه برای همین گفتم-خودتم خرسی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید وبه نوک بینیم زد وگفت-شیطونک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چاکر شما هم هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره اون اهنگ تموم شد وهمینطور رقص ما.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقت شام شد ویواش یواش به سمت اتاق ناهار خوري رفتيم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشام داشتیم میخوردیم که دوباره کرم های درونم به جون هم افتادن تا یه جا تخلیشون کنم زشته دعوا بده اوه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترا از سوسک خیلی میترسیدن منم که همیشه ی خدا یه سوسک پلاستیکی تو جیبم هست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوسکو در اوردم وانداختم روی زمین و بلند شدم وجیغ زدم -سوســـــــک
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه ی زنا جیغ کشیدن و رفتن روی صندلی ها.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا من غش کرده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوسک پلاستیکی رو برداشتم نزدیک هر کی که میبردمش جیغ میکشید خندیدم وگفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اها بیاید میبرمش بکشمش وبا خنده رفتم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم ارتان هم پشت سرمه داره میخنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندیدم که گفت-ای شیطونک فهمیدم کار خودت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند دندون نمایی زدم وگفتم-اوهوم کار خوده خودم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید ومنم منتظر حوابی نشدم و بسمت حیاط رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسمو صدا دار بیرون دادم و با خودم گفتم-خدایا خودت پشتیبانم باش که تو این راه شکست نخورم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد ده دقیقه که یه مقدار هوا خوردم برگشتم داخل عمارت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن که وارد شدم دخترا ریختن تو سرم فشم میدادن ومیگفتن کار تو بود این حرفا من فقط میخندیدم وچیزی نمیگفتم که عصبی ترشون میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیجی اسمای ما چهارتارو صدا زد که برامون دست بزن وبعد گفت-نوبتیم باشه نوبته رقص این چهارتا پرنسس وشیطونک هاست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irما چهارتا رفتیم وسط اهنگ شادی گزاشته بود خیلی خوشگل رقصیدیم بعدش اهنگ کوردی گزاشت که چهارتایی چنان خوشگل رقصیدیم که هیچی نگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوبتی هم باه نوبت کادو اول از همع عمو سپهر بود که میخواست به اوا کادو بده از جیبش یه سویچ در اورد و روبه اوا گرفت وگفت-دخترم مبارکت باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاوا جیغی از شادی کشید و عموسپهرو بغل کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابای نغمه وسوگند هم بهشون ماشین کادو دادن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوبت من بود که بابا سرمو بوسید وگفت-دخترم میدونم ارزش تو خیلی بیشتر از ایناست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسویچس رو بهم داد که جیغ از سر شادی کشیدم وپریدم بغل باباو بوسش کردم وازش تشکر کردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دخترا دویدیم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه گفت-حالا کردوم برای کیه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم-خب خنگه خدا دزدگیرو بزتزببین کدوم برای توه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول نغمه اینکارو کرد که یه کمری ابی بصدا در اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش سوگند که صدای بنز قرمز اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدش من زدم که پورشه ی قرمز بصدا در اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای اوا هم یه فراری زرد بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت سه شب بود که مهمونا رضایت دادنو همه رفتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرردا٢٠ شهریوره باید با باباهامون بریم برای کارای دانشگاه و خونه هم که حاضر یه اپارتمان خوشگل چهار خوابه برامون گرفتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه امون تو اتاق من خوابیدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح که از خواب بیدار شدم بچه ها خواب بودن وباز این کرم های من...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپارچ ایی که محتواش اب خنکی بود برداشتم وریختم روی صورتشون که مثله جن زده ها جیغ کشیدن واز خواب پریدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده ام گرفته بود نغمه چنان جیغی کشید که فک کنم پرده ی گوشم پاره شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تاشون افتادن دنبالم در رفتم و جیغ میزدمو میخندیدم و اونا هم فقط فش میدادن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو سالن بودیم این سه تا هم دنبال من میکردن رفتم پشت مبل پناه بردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اشپزخونه چند نفر بیرون اومدن برگشتم دیدم پسران که با چشمای از حدقه در اومده به ما نگاه میکنن .چیه ؟دیونه شدن فکر کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ زدم -بخدا اگه ....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهلت حرف زدن بهم ندادن وریختن روی سرم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ کشیدم که بلاخره دست از سرم برداشتن .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم که دیدم هنوز پسرا با تعجب نگاهمون میکنن گفتم-چیه؟چتونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتان به سرتا پام اشاره کرد به خودم نگاه کردم که با یه شورتک و تاپ بندی باز تنم بود.دخترا هم دست کنی از من نداشتم جیغ کشون بسمت اتاقم رفتیم که صدای خنده ی پسرا بلند شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترا تو اتاق کلی فش بارم کردن وتند تند لباساشونو تنشون کردن که برن خونه حاضر بشن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحاضر شدم ساکمو وهرچی لباس داشتمو برداشتم وچمدونامو حاضر کردم گوشی ایفونم که مامانم برای تولد ١٨ سالگیم خریده بود برداشت ورفتم پایین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسایلو تو ماشینم گزاشتم و حاضر واماده بودم یه مانتوی تابستونی پوشیدم یه شلوار مشکی هم پوشیده بود موهامو کج تو صورتم ریختم وحاضر نشسته بودم که بابا گفت-دختر بابا حاضری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir،اره بابایی حاضرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-پس بسم الله پاشو راه بیفتیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم مامانم مامان شجاع وقویم اشک تو چشماش جمع شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبغلم کرد وگفت-فدای دختر نازم مراقب خودت باش گلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چشم مامان بهم اعتماد کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بهت اعتماد دارم که میزارم بری تهران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند دقیقه تو بغل مامان بودم که بعد رفتم توبغل عرفان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازشون خداحافظی کردم رفتم تو ماشین نشستم وبابا هم رانندگی میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپنج ساعت تو راه بودیم که بلاخره رسیدیم به تهران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خیلی از حاهای ایران رفته بودم ولی مامانم از تهران خوشش نمیومد ونمیزاشت بیام تهران.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد یه ساعت جلوی مجتمعی وایسادیم بابا با ریموت در پارکینگ رو باز کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشین پیاده شدیم وسوار اسانسور شدیم ورفتیم طبقه ی هشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا یه کلیدی از جیبش در اورد و در خونه رو باز کرد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد خونه شدیم .وااای خدا خیلی ناز بود من یکی عاشقش شده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدکور اپارتمان فوق العاده شیک وناز بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشسته بودیم که درخونع باز شد دخترا با پدراشون وارد شدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجیغ کشیدن-وااای چقدر خوشگله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره اره خیلی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونروز استراحت کردیم وفرداش بابااینا کارای دانشگاه مارو انجام دادن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر عرض دو روز کارهای دانشگاهمون تموم شد وبابا اینا هم با هواپیما برگشتن خونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیواش یواش وسایل و لوازم دانشگاهمونو میخریدیم که یه روز زنگ خونه بصدا در اومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم درو باز کنم که با یه پسره حدودا ٢٨ ساله روبه رو شدم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسلام کردم که جوابمو داد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من فروشنده ی خونه هستم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان خوشبختم غزل جهانی هستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-منم یاشار پناهی هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوشبختم با من کاری داشتید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه فقط اومده بودم تبریم یگم بهتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان خیلی ممنون راستی این خونه روبه رو کی هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خونه ی چهار تا پسره که الان امریکان .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهان خیلی ممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد چند دقیقه حرف زدن با یاشار به خونه برگشتم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامروز قرار بریم دانشگاه یه حس خیلی عجیب وقشنگی دارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامانو بابا بهم زنگ زدنو دعای خیر کردن برام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع حاضر شدم دوست داشتم تیپم معمولی باشه برای همین یه مانتوی کوتاه مشکی طوسی با شلوار مشکی وشال مشکی وکتونی مشکی پام کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهامم کج تو صورتم ریختم ویه ارایش کوچولو کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی خوشگل شده بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چشمای سبز رنگم که مامان همیشه میگفت-من اخر نفهمیدم من چشم مشکی بابات چشم مشکی توعرفان یکاره به خاله وداییتون رفتید ولی اوا مامان وبابا چشم رنگی خودشو اراد چشمو ابرو مشکی.خیلی خنده داربود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحاضر بودیم همدیگرو بوسیدیم وبسمت پارکینگ حرکت کردیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشینامون شدیم ورفتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد نیم ساعت رسیدم ماشینو تو پارکینگ دانشگاه پارک کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیاده شدم و وارد محوطه ی دانشگاه شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه داخل نگاه کردم یا خدا.از یه مرده که جلوی در وایساده بود پرسیدم-ببخشید اقا.؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرده که معلوم بود دکترومهندسی هست از تیپشو کیف سامسونت تو دستش فهمیدم.-بله خانوم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-من اشتباه نیومدم ؟اینجا دانشگاه ست یا سالن مد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرد زد زیرخنده وگفت-نه درست اومدید دانشگاه ست وااای خدا خیرت بده از روحیه ی کسلی درم اوردی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد شدم واون مرده هم رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروی یکی از نیمکتا نشستم که بعد ده دقیقه دیدم همه دارن داخل دانشگاه میرن منم تند تند داشتم میرفتم که محکم به یه چیزه سفت ومحکم خورده ام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخ اخ مماخم بدون اینکه سرمو بلند کنم گفتم-ملت مثله گوسفند راه میرنا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو بلند کردم که با یه پسره فوق العاده خوشگل ولی مغرور مواجه شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پوزخند جوابمو داد-خانوم شما اومدید بغل من از خدا خواسته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرو نگاهش کردمو گفتم-من بغل سگ جماعت نمیرم و اونو تو خشم وحرص خوردن تنها گزاشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد کلاس شدم که دیدم اون اورنبوتان خوشگله هم داره میاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجا نبود وفقط چند تا صندلی اخر خالی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم همونجا نشستم که دیدم پسره با یه نفر دیگه اومدن کنار من نشستن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیخیال انگلا اووووو اووو بیخال انگلا اوووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نفر وارد کلاس شد سرشو بلند کرد که دیدم عه اینکه همون مرده جلوی دریه است!وااای خدا مگه داریم مگه میشه مگه وار.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد شد وسلام کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکل کلاس از نظر گزروند به من که رسید زوم شد روم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوی دهنشو گرفت وبرگشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو معرفی کرد ورشته اشو این حرفا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره دانشگاه تموم شد واونروز من با سه نفر کلاس داشتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم بر میگشتم خونه که صدای یه نفر نظرمو جلب کرد برگشتم عقب که یه پسره که شبیه سوسمار بود رو جلوم دیدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخند دندون نمایی زد که دندونای زردش نمایان شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاعوق حالم بهم خورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفت-خانوم خوشگله افتخار اشنایی رو دارم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir،نخیر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا عشقم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرصی شدم از ماشین یه چوب برداشتمو گفتم الان حالیت میکنم وتا جا داشت زدمش همه ی دانشگاه اومده بودن دورمون جمع شده بودن دخترا گفتن -دختر خانوم ولش کن اون ارزششو نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی من توجه ایی نکردم وفقط میزدمش خوده پسره به غلط کردن افتاده بود پسرا بزور ازم جداش کردن که داد زدم-عشقت عمته مردتیکه ی هیز چشم چرون تو فقط یه بار دیگه سمت من بیا حالیت میکنم با کی طرفی اشغال.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه اطرافم توجه ای نکردم چوب پرت کردم سمت پسره که خورد تو سرش بیخیال سوار ماشینم شدم وبسمت خونه حرکت کردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی رسیدم رفتم لباسمو با یه شورتک لی و تاپ مشکی خوشگلم عوض کردم یواش یواش دخترا هم اومدن که داستان براشون گفتم که مردن از خنده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت یک شب بود به قصد خواب میخواستیم بریم بخوابیم که صدا های خنده واینا توجه مونو جلب کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه گفت-یا امام حسین نکنه اینجا جن داشته باشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خفه شو بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی بعد پشیمون از حرفم گفتم-وااای اره شاید داشته باشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنغمه -بزار من راه دور کردم جن از خونه از اینترنت بگیرم سریع گرفتش نیاز به یه سنجاق و قران ویه کاسه اب بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرشون داشتیم صدا ها از خونه روبه روییه میومد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم از اون سورخه ای که روی در هست داخلو نگاه کردم که فقط متوجه دودی که تو خونه بود شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروع کرویم چهارتایی قران خوندن و ابن حرفا تا جنا از خونه دور بشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرادوین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتیم با پسرا قلیون میکشیدیم وبه مسخره بازی های کامران میخندیدیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوس دخترامون پی ام داده بودن اون ماسک هایی که براتون خریدیمو بزنینو عکس بگیرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه اه حالم ازشون بهم میخوره.ماسک صورت که خیلی زشتو بیریخت بودو گزاشتیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه صدای چندتا دختر نظرمو جلب کرد که میگفتن-ای جن ای انس نه نه بیخشید ای جن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکی دیگه اشون -غزل مسخره بازی در بیاری عاشقت میشن باید با جنا عروسی کنیا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وااای ننه غلط کردم ای جن های خبیث من با خود اهن و قران داریم که شما از ان بیم دارید یکدفعه جیغ زد-پس یا با پای خودتون میرید یا یا که چیزه اهان خودم پرتتون میکنم بیرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهم با تعجب نگاه کردیم وبلند شدیم دروباز کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه چهارتا دخترو دیدیم که با دیدنمون جیغ کشیدنو از حال رفتن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارمان-یا خدا بدبخت شدیم اینا چرا اینجوری شدن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نمیدونم والله.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحسان-غلط نکنم دیونه ایی چیزی هستن وبعد شیطون ادمه داد-ولی عجب چیزی هستن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک تو سرت چشم هیزت کنن احسان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir