دختر قصه ی ما دختری مغرور و شیطون و دوست داشتنیه. همه اونو به شاد و پر انرژی بودن میشناسن..اون برخلاف روحیه شادش اعتقادی به عشق و عاشق شدن ونسبت به جنس مخالف کششی نداره. فکر میکنه میتونه تا همیشه برای خودش باشه و نیازی به یه مذکر تو زندگیش نداره. اما آیا واقعا تا آخر میتونه همین رویه رو پیش بگیره؟.. با مشکلاتی که توی زندگیش پیش میاد سعی میکنه همه چیز رو اونطور که میخواد پیش ببره… پایان خوش

ژانر : عاشقانه، طنز

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۳ ساعت و ۱۲ دقیقه

مطالعه آنلاین حس تازه
نویسنده: Lavinsem

ژانر: #عاشقانه #طنز

خلاصه:

دختر قصه ی ما دختری مغرور و شیطون و دوست داشتنیه. همه اونو به شاد و پر انرژی بودن میشناسن..اون برخلاف روحیه شادش اعتقادی به عشق و عاشق شدن ونسبت به جنس مخالف کششی نداره. فکر میکنه میتونه تا همیشه برای خودش باشه و نیازی به یه مذکر تو زندگیش نداره. اما آیا واقعا تا آخر میتونه همین رویه رو پیش بگیره؟..

با مشکلاتی که توی زندگیش پیش میاد سعی میکنه همه چیز رو اونطور که میخواد پیش ببره…

پایان خوش

آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان را نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست...

دوست میدارمش

مثل دانه ای که نور را

مثل مزرعی که باد را

مثل زورقی که موج را

یا پرنده ای که اوج را

دوست میدارمش...

به نام یکتای مطلق..

زززززززززززززززززززلزلـــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!! !!!!!!!!!!!!!!!!

فرار کنیــــــــد زلزلــــــــه!!!!!!!!!

زلزلـــــــــــــــــــه!! !!!!!!!!!!!!!!! أأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأأ أأأأأأأأأأ!! (صدای جیغ و فریاد)

اوخ!!..ملاجم!!....ترکید!

خدا لعنتت کنه مردم ازار روانی!!!...شوخی خرکی هم حدی داره بوفالوی زنجیری!

روی زمین بودم..با پتو که مثل پیله دورم پیچیده بود از تخت پائین افتادم..بزور دستمو از زیرم بیرون اوردم و گوشیمو که همچنان داشت جیغو داد میکرد قطع کردم..

باز انتر خانوم گوشیمو دستکاری کرده!

یه روز زنگ میزنم تیمارستان بیان ورش دارن ببرنش!!..صبر کن!

این دفعه شونصدمه که از این کاراش میکنه منو سکته میده..دخترم اینقدر سبک؟..اینقد اسگل؟؟

با حرص از جام بلند شدم..خواب دیگه فایده نداشت..طوری که من با اون داد و فریادا شوک بهم وارد شد مگه خوابم میبرد!

ساعت 10نیم بود..از اتاق رفتم بیرون..از اشپزخونه سروصدا میومد.رفتم دستشویی صورتمو شستم. اومدم تو اشپزخونه,مامان داشت از اینور میرفت اونورو دور خودش میچرخید. عادتش بود,هروقت مهمون داشتیم تند تند کار میکردو غذا درست میکرد,برای همین فهمیدم امشب باید مهمون داشته باشیم. مامان همینطور که داشت اب میریخت توی قابلمه منو دیدو گفت

_ علیک سلام.

_ سلام,ببخشید.

_ چه عجب بیدار شدی! میدونی ساعت چنده؟ من از ساعت 7 بیدارم دارم کار میکنم.

_ مگه مهمون داریم؟

_ ینی تو نمیدونی؟!

_ اگه میدونستم که نمیپرسیدم, درضمن ساعتو برای الان تنظیم کرده بودم که بیشتر بخوابم.

_ که چی بشه!..خیلی خب نمیخواد بهونه بیاری..بیا صبونتو بخور بعدش کمک من بده.

_ کیه مهمون؟

_ دوست بابات, اقای بهرامی.

_ چرا میخوان بیان؟

_ چرا نداره,اوندفه ما رفتیم حالا اونا میخوان بیان.یکی از بهترین دوستای باباته,خیلی ادم خوبیه,خیلی به بابات کمک کرده.

_ خدا عمرش به که کمک کرده..ایششش..حالا مگه چیکار کرده که اینقد ازش تعریف میکنین؟!!

_ وا دختر این حرفا چیه میزنی؟! ادم پشت سر دیگران اینطوری حرف میزنه؟ پاشو سالاد درس کن بذار تو یخچال که خنک بمونه بعدش میگم چیکار کنی..

_ وای خدا رحم کنه..چشم الان درس میکنم.خواهر برادرای گرامی بیدار نشدن؟ نه دیگه اونوقت فقط به من میگین لنگه ظهره..

_ چرا پدرام صب رفت شرکت,پرهامو هما خوابن الان بیدارشون میکنم..پرﻫــــــــــام.. همـــــــــا.. بیدار شین..بچه های مردم الان سر خونه زندگیشونن دارن بچه تربیت میکنن اونوقت شما هنوزخوابین..بلند شدین؟...

از حرفای مامان خندم گرفت.هروقت مهمون داشتیم همین بساط بود..اینکه بچه های مردم تربیتشون تکمیله فقط ما نیاز به تربیت داریم.داشتم لقمه میگرفتم که پرهام اومد جلوی اپن ایستاد,با ظاهری که انگار یه قرن بود تو غار زندگی میکرد.درحالیکه چشمشو میمیالید گفت

_ ای بابا..اگه گذاشتین بخوابیم..مامان خانوم کله سحر چرا حنجره طلائیتو فرسوده میکنی که واسه کنسرت ماه اینده نتونی رو سفیدمون کنی..

مامان_ مزه نریز..عوض سلام کردنشه!..بیا بشین توئم صبونتو بخور بعدش باید بری خرید.

_ بله دیگه وقتی اقا پدرام زرنگ میزنن به چاک,من بیچاره باید برم خرحمالی..

_ إه إه..بچه من به تو چی بگم با این زبونت؟! خرحمالی چیه! با بچم چیکار داری از صب تا شب میره شرکت بابات..مث توی لااوبالی نیستش که هروقت دلت میخواد میری هروقت میخوای میای..

_ شانس که نداشته باشی ینی این!..همه مامان دارن منم مامان دارم.باشه مامان خانوم هی طرفداریه این شازده غولتشنتو بکن ببین اخرش چه گلی به سرمون میزنه..

من که همش داشتم به حرفاشون میخندیدم گفتم

_ پرهام پشت سر پدرام جونم حرف نزن..میرم چغلیتو پیشش میکنما..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اینکارو نکنی چیکار کنی!؟..پدرام جون! از خواهرم شانس نیوردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بیا بشین برات لقمه بگیرم..اینقد غرغر نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وای خدای من!ینی من بیدارم یا در توهم به سر میبرم! میخواد واسم لقمه بگیره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_چتونه باز شما دوتا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان_ الحمدوله همتون سلام کردن یادتون رفته..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ بَه..هما خانوم..صبح عالی مبارکا باشه..پرستار مثلا ماله آینده!..بفرما ناشتا درخدمتمون باش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ سلام..باز تو چی میگی؟ کاری نکن کتک دیروزی رو نوش جانت کنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ وای نه غلط کردم..هنوز جای برسی که شوت کردی تو کمرم میسوخه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ میسوخه نه میسوزه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام با صورتش ادامو دراورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ ماﻣــــــــــــان...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان_ بسه دیگه عین بچه ها بهم میپرین. پاشین زود کارایی که گفتم بکنین منم هزارتا کار دارم..پاشو ندا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ﭼــــــــــــشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسمم نداس, دانشجوی معماری, 19سالمه و دارم میخونم واسه لیسانس. توی خانواده ای که میشه گفت وضع اقتصادی خوبی داره به دنیا اومدم. پدرم پیمان رستگار, صاحب یه شرکت یا همون کارخونه اتومبیل سازیه, مادرم مونا, مدیر دبیرستانه دخترونس که وقته بازنشسته بشه,برادر بزرگم پدرام,28سالشه که وکیل شرکت باباس و منم خیلی دوسش دارم چون باهم صمیمی هستیمو همیشه هوامو داره,هما خواهر بزرگمه و 23سالشه و داره پرستاری میخونه.درسته که همیشه گیس همدیگه رو میکشیم ولی باهم خیلی صمیمیم. پرهام بچه سومه و22سالشه ویه اتلیه عکاسی داره درسته که خیلی شروشوره ولی بیشرف عکاسیش نظیر نداره, ببخشیدا فک نکنین من از این دخترا هستم که هرچی از دهنشون درمیادا..نه اصلا,محض اطلاع گفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

********************************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام رفته بود خرید, منم داشتم کمک مامان میدادم هما هم داشت جارو میکشید. صدای ایفون اومد.هما جارو رو خاموش کرد. با حالت مسخره وجدی گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ینی کی میتونه باشه این وقت ظهر؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هماخندیدو گفت_ پری جونه داره دست تکون میده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدمو رفتم جلوی اف اف,پرهام بود فک کنم داشت میگفت مگه نیام بالا!درو باز کردمو رفتم تو اشپزخونه. 1دقیقه بعد پرهام اومد تو با یه عالمه پلاستیک پر تو دستش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سلام پری جون.راضی به زحمت نبودیم اینقد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ آخ میگفتی بیایم کمکت, لابد کمرت فرتی در رفته داداش کوچولو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام در حالیکه کمرش خم شده بود گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ إإإإإ؟ اینجوریه؟باشه نوبت شمام میرسه,اگه خواستگارای گرامیتونو که بعید میدونم داشته باشین, به علت خلو چل بودنه خواهران افسانه ایه نشسته در کنج خانه منتظر خواستگار دک نکردم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما با حالت مسخره و ناراحت_ وای خدا شفات بده داداش بیچاره روان پریشم,معلوم نیس حواسش حول کدوم محور میچرخه که نمیبینه پاشنه درو از جا کندن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من با حالت افسوس_ راس میگی خواهر,همیشه دوستام میگفتن عکس داداشتو نشون بده اگه خوشگل باشه یکیمون بشیم زن داداشت,ولی اونا چه میدونستن یه زنجیریه خلو چل توی خونه س که کارش عکس انداختن از مواد معلق در هواس..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ بعدا حالتونو میگیرم بادمجونای تو کوزه, حیف که خستم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مثلا اگه خسته نباشی چیکار میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ میبرمتون ترشی فروشی میفروشمتون..پول خوبی بم میدن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو هما خندیدیم, رفتم سمتش رو پنجه پام بلند شدمو گونه شو بوسیدمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دستت درد نکنه فقط تو از خونه بیرون نیا ابرومون نره پری جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ صدفه نگفتم نگو پری جون من الرژی دارم؟؟..أه أه تف کاریمونم کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ الرژی دیگه از مد افتاده پری جون, الان رو نِرو بودن رو بورسه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرسه خندیدیم. پلاستیکارو گذاشتیم تو اشپزخونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت 7بود. همه کارا رو کرده بودیم. تو اتاق بودم که صدای ایفون اومد.میدونستم پدرامه..همیشه وقتی میومد اولین نفر من بودم که میرفتم استقبالش.درو باز کردمو منتظر موندم. پدرام اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داخل,عین بچه ها جیغ زدمو پریدم بغلش.خندید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سلام پدرام جونم, خسته نباشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سلام خانوم خوشگله,مرسی..الان دیگه خسته نیستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بابا کو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ داره ماشینو پارک میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ گرسنه نیستی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه دیگه وایمیسم تا شام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مهمون داریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره میدونم بابا گفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان اومد با پدرام سلام و حالو احوال کرد. بعد بابا اومد رفتم بوسیدمشو کیفشو ازش گرفتم.پرهام که تازه از خواب بیدار شده بود بعد از سلام رفت حموم.هما تازه از حموم اومده بود بیرون. رفتم سمت اتاقش, در نزدم یدفه درو باز کردم که هردو باهم جیغ کشیدیم..خدارو شکر لباس زیر تنش بود وگرنه کله مو میکند. با خنده رفتم تو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ وحشـــــیه آمازون..صدفه نگفتم مثه چی نپر تو اتاقم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بیخیال آبجی..زبونم لال لخت که نبودی..مام که این حرفا رو نداریم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ آبجیو کوفت..مگه بت نگفتم نگو آبجی..حالام اون چشای هیزتو درویش کن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اووووووو..حالا همچین تحفه ایم نیستی!..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما دست برد گلدون رو میزو پرت کنه طرفم که سریع دستامو به حالت استپ گرفتم جلوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ غلط کردم..غلط کردم..چیز خوردم..ریلکس ریلکس ریلکستر خانوم خدای مانکن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید_ خب کاری داشتی اومدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ أه..حواس که واسه ادم نمیذاری..اومدم بگم من چی بپوشم؟ این مشکل من هیچوقت حل نمیشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وا! اینم پرسیدن داره؟خب یه چیزی از تو کمدت بپوش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هه..نه بابا..خودت گفتی! خب مخچه اگه میدونستم که از تو نمیپرسیدم..مانکن خانوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من چه میدونم؟زیاد حرص نخور..کسی تورو نگا نمیکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اها..نیس که همه پروژکتورا و نورافکنا رو بسوی سرکار خانوم دارن..حتما من ندیدم!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وای ندا باز شروع نکن برو بذار به کارم برسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موشکافانه رفتم جلودستمو گذاشتم زیر چونه امو اون یکی رم رو کمرم,گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ صبر کن ببینم..اینجا یه خبراییه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اگه تو فضولی نکنی هیچ خبری نیس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اها..دو قِرونیم افتاد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چیه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم جلو بغلش کردمو به حالت گریه گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ الهی خواهر برات بمیره..تو غربتو بدبختی..حتما خیلی زجر کشیدی..نه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو از خودش جدا کردو گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی میگی؟ غربتو بدبختی چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هه..برو خودتو بنفش کن! من خودم چهلمه روزگارم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ درس حرف میزنی یا از حلقومت بکشم بیرون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موذیانه و اروم وبا لبخند گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خانوم عاشق فرمودَندی(فرمودی)!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ندا خفه شو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ حالا کلک کی هس؟ (چشکی زدم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما با صدای بلند_ ندا بهت میگم خفه ﺷــــــــــووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو که داشتم جیغ میزدم هل دادو درو بست.. سه متر پریدم چند ضربه با مشت به در کوبیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من اگه نفهمم کیه که ندا نیستم حالا میبینی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره منگل,فک کرده با این ضایع بازیاش من نمیفهمم, باید خودم بفهمم کیه..نکنه باش دوسته که روزگارشو سیاه میکنم. نکنه..ﻫـــــــــیی!!..هما میکشمت. میدونم که هما حرفی نمیزنه پس باید خودم سردر بیارم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاق.کمدو باز کردم. یه شلوار جین مشکی پوشیدم با یه تونیک تا روی رونم به رنگ قهوه ای که یقه نماش شل میوفتاد رو سینه ام,یه کمربند مشکی هم واسه نما داشت. موهای مشکیمو بستمو شال مشکی قهوه ایمو سرم کردم. صورت بی نقصم ارایش زیادی لازم نداشت, فقط یه ریمل کشیدم به مژه های پرپشتم که بیشتر به چشم بیاد, البته مهمونای امشب زیاد مهم نبودن اما نمیخواستم جلوی اون دختر ایکبیریه کم بیارم.یه رژ لب صورتیه مات به لبام زدم تموم شد. تو ایینه به خودم نگا کردم,موهای مشکی, پوست سفید, ابروهای دخترونه کمونی,چشمای ابی طوسی که بیشتر به ابی میزد,دماغ تقریبا قلمیو سر بالا, لبای صورتیو نیمه قلوه ای, هیکلمم بی عیبو نقص بود همه چیز تکمیل بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یدفه ذهنم رفت سمت هما,منو هما تا الان که از خدا عمر گرفته بودیم به هیچ بنی بشر مذکری به جز داداشامو پسرای فامیل اونم یه کم محل نمیذاشتیم. من از پسرا متنففففففر بودم,عشقو عاشقی رم قبول نداشتم, ولی هما به اندازه من این حسو نداشت. به قول خودش یه روزی این حس ماهم عوض میشه,از این رو به اون رو میشیم.. ولی من که چشمم نوشابه نمیخوره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم بیرون.هما از اتاق اومد بیرون. اووففف چیکار کرده! ارایشش از من غلیظ تر بود,یه کتو دامن شیکو چسب به رنگ سرمه ای تا روی زانو با ساپورتو شال سرمه ای پوشیده بود.مدلش به چشمای سبزش میومد. رفتم جلو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ عروسیه ننته که مَستو ملنگ کردی؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ به تو چه؟ فضول!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ روتو برم!..رو که نیس..سنگ آذرینه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید_ ببینم کاری میکنی مامان بابا که عین خیالشون نیس بهم گیر بدن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من که میدونم تو یه ریگی تو دمپائیته..برو..من بالاخره میفهمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما خندیدو رفت نشست ور دل بابا, بابا هم دست انداخت دور شونه هاش.منم با حرص رفتم نشستم کنار پدرامو دست انداختم دور گردنشو چنتا ابرو واسه هما انداختم بالا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ بیا خوشگلم.. بیا بشین پیش خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه با تعجب به پرهام نگا کردیم! هیشکی پیشش نبود پس برای کی دستشو باز کرده بود؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ پرهام..توهم زدی؟ با کی داری حرف میزنی؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ درس حرف بزن خواهرم ناراحت میشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ خواهرت؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام_ نمیبینی بغلم نشسته؟شماها که فقط پدرام خان برادرتونه,منم یه خواهر خیالی برای خودم کرایه کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یدفه همه ترکیدن. هما بلند شد رفت پیش پرهام دست انداخت دور گردنش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خواهر خیالی چرا داداشی؟..راستکیش پیشت نشسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام به حالت قهر روشو برگردوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ پرهامی..پرهام..ناراحت نشو دیگه..من که همیشه هواتو دارم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرام با خنده_ ولش کن بابا..تو لوسش کردی که همه رو یه جا قورت میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ إ؟ داشتیم خان داداش؟ کاری نکن معنی واقعیه قورت دادنو نشونت بدم طوری که نتونی اب دهنتم قورت بدی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا_ پرهام با برادرت درس صحبت کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام با حالت گریه_ بابا شما از اولش بین همه فرق گذاشتین, دیگه کم کم داره باورم میشه من بچه سر راهیم.. منو تو جوب پیدا کردین!!..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان_ بچه این حرفا چیه میزنی؟! زبونتو گاز بگیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرهام دست انداخت گردن هما وگفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خواهر خودمو عشق است..خیالیه رو فرستادم بره به خواب پدرام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ الحق که خواهرو برادر واسه هم خوبین..ایششش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما چشم غره ای بم رفت,همه خندیدیم, همون موقع صدای زنگ اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ وای اومدن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا_ خوش اومدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتیم جلوی درکه بیان داخل. اقای بهرامی که موهای نیمه جوگندمی داشت وارد شد و به بابا اینا دست دادو روبوسی کرد.خانومش سیمین خانوم با ما روبوسی کرد,بعد پسرشون ارشام وارد شد. اوفففففف عجب چیزیه این؟؟!! از دفه قبلی که دیدمش خوشگلتر شده بود! قدش اندازه پدرامو پرهام بود, پوستش روشن,موهاش مشکی چشماشم قهوه ای روشن..عجب..هوﻳــــی ندا..چته با چشات قورتش دادی دختره هیززز. به تو چه؟ کاری نکن معنی واقعیه قورت دادنو نشونت بدم..الکی حرفای پرهامو تکرار نکن راس میگی از خودت یه چیزی بگو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه لحظه چشمم خورد به هما..وا! چرا سرخو سفید میشه؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تته پته گفت_ س سلام..خ خوش اومدین..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا خاک بر سرت هما..الان فک میکنن تو که بزرگه ای لکنت زبون داری..من که کوچیکه ام عقب مانده ذهنیو جسمیم! اخه الزایمر..اینا که قبلا شما رو دیدن. إه! با این عقل ناقصت راس میگیا! احمق من که خودتم!..أه چقد زر میزنی..برو تو اتاقت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که تو خود درگیریه خودم بودم شراره و شیدا دختراشون اومدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیدا کوچیکه بود, یکم از من کوتاه تر بود,موهاشو چشماش قهوه ای بود, با منو هما دست دادو روبوسی کرد. دختر خوبی بود برعکس خواهرش, شراره, موهاشو بلوند کرده بود, چشماشم عسلی قهوه ای قاطی بود.ایششش..با منو هما بزور سلام کردو دست داد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشسته بودیم تو پذیرایی, هرکی واسه خودش حرف میزد. من نشسته بودم پیش هما.نمیدونم چش بود! سرشو انداخته بود پائینو با انگشتاش بازی میکرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به روبروم نگا کردم, ارشام نشسته بود روبرومون. داشت به هما نگا میکرد..أه این چقده هیزه..!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ندا این ینی چی؟..هیچی..ارشام داره به هما نگا میکنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب؟..هما هم سرشو انداخته پائین..پاهاشم ضرب گرفته خب ینی چی؟..اممم..خب دستشویی داره روش نمیشه بره ارشامم فهمیده..خاک بر سر عقبموندت کنن..چطوری نتیجه گیری کردی! یکم فک کن. اممم..ﻫــــــــــی..ﻧـــــ ـــــه! ارﻫـــــه..حالا فهمیدم!..زحمت کشیدی..پس بگو اینقد جلز ولز میکرد واسه چی بود! أی کلک!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از یکی دوساعت مامان گفت_ هما ندا بلند شین میزو بچینین دیگه وقت شامه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شام با مسخره بازیای پرهام تموم شد. هما پیش ارشام نشسته بود,کثافت فک کنم عمدا اینکارو کرد.هرچی میخواست,ارشام میداد دستش,همام عین تازه عروسای منگل تشکر میکرد.شراره هم عینهو شغال نگاشون میکرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب به خوبیو خوشی گذشت,هرچند شراره با نیشایی که میزد دلم میخواست بندازمش تو ماشین ظرفشوئی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شبخیر گفتمو خواستم برم اتاقم که صدای گریه شنیدم. گوشمو گذاشتم رو در اتاق هما,شنیدم داره هق هق میکنه. ایندفه گفتم ادبو رعایت کنم در بزنم. پس در زدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بفرمائین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بسوزه ننه ی عاشقی..چه مودب شده واس من!! رفتم داخل. نشسته بود رو تخت گوشیشم دستش بود. نشستم کنارش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ گریه میکردی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه خاک رفته بود تو چشمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کدوم خاک!! خودتو لوس نکن چی شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هیچی بابا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بگو دیگه..بگو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ندا حوصل ندارم پاشو برو بخواب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من که میدونم چی شده..پس خودت بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ این چیزا واسه تو زوده هنوز بچه ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ إإإإإ؟ اگه واسه من زوده واسه توئم زوده..از مامان میپرسم..ماما..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواستم مجبورش کنم حرف بزنه. میخواستم داد بزنم مامان که دودستی جلوی دهنمو گرفت طوری که لالمونی گرفتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ اگه یه کلمه ازون دهن گشادت بیاد بیرون خودم با سیم تلفن میدوزمش..فهمیدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرکت سرم گفتم اره. دستشو اروم از رو دهنم برداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بگو دیگه..جان پدرام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ قول میدی بین خودمون بمونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ قول میدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشید_ من..من..فک کنم..عاشق شدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند لحظه سکوت شد..یدفه خندم از تو حلقم پرید بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هیسسس..لالمونی بگیر..الان درو همسایه جم میشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وای خیلی باحالی.. باحالترین جوک سالو شنیدم..ایول..وای خدا مردم از خنده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خفه بمیری ایشالا..جدی گفتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بگو بجون پدرام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بجون پدرام..بجون پرهام..بجون خودم..بجون خودت..بجون خودش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خب حالا تا فردا میخواد جون اجدادمونم بخوره..فقط بت بگم بدبخت شدی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وای چرا؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اخه تو با این عقل ناقصت چطوری عاشق شدی! حالام که شدی باید تو هپروت پیدات کنیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زد پس کله م_ خفه..عوض دلداریشه..اینطوری کنی میندازمت بیرون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی خب بابا نوبرشو اورده..حالا کی هس این مرد بدبخت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما به حالت گریه_ ارﺷــــــــــام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چی؟! همین بابا لنگ درازه؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ درس صحبت کن ندا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چقدم زود کور شدی! وضعیتت خوب نیس..لابد اونم گفته دوست دارم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه شمارمو گرفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کی؟ کجا؟ چطوری؟ چرا من ندیدیم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بعد از شام,شما داشتین ظرفارو جم میکردین, منو اون رفتیم نشستیم تو هال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ پس بگو چرا مامان مجبورم کرد با وجود ماشین ظرفشوئی همه ظرفارو بشورم! نگو هما خانوم محفل عاشقانه دعوت داشتن! لابد توئم گفتی اره عشقم بیا اون یکی شمارمم بت بدم,تو فقط جون بخوا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ لال شو دو دقیقه..نخیرم..تو بیمارستان پزشکه..گفت بعد از پایان تحصیلت میتونی بیای تو بیمارستان ما کار کنی میتونم شمارتو داشته باشم؟ منم بهش دادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو به حالت خاک بر سرت تو هوا بالا پائین کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ تو که نمیدونی دوست داره یا نه..پس چرا ابغوره میگرفتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما یدفه چیزی یادش اومد.با گریه گفت_ ببین چن دقیقه پیش اس ام اس داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(( اگر روزی کنم معنا معمای نگاهت را/ به دنیایی نمیبخشم خیال چشم ماهت را ))

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بابا این دیگه کیه؟!..عجب اس ام اس عتیقه ایم فرستاده!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خیلی خب بسه دیگه, برو میخوام بخوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ حالا میخوای چیکار کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نمیدونم فعلا چیزی به ذهنم نمیرسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من میگم تا مطمئن نشدی دوست داره هیچکاری نکن آبجی جون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغلش کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ باشه عزیزم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ شبخیر..خوابای خوب ببینی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ توئم همینطور..شبخیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ أه اینقد از این پسرا بدم میاد که چشاشون عین جغد میچرخه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ بازم سینا و دارو دستش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره دیگه,الهی چشات بیوفته کف پام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ مژده نگا دارن نگامون میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ به درک..بذار اینقد نگا کنن که کور رنگی بگیرن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ بیخیال بچه ها..دیگه چه خفر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ پسر عمه مژده خانوم بالاخره زبون باز کردن ابراز علاقه دادن بیرون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_ اره مژده؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ لال بمیری..نیم ساعت نیس بت گفتم..نخود تو دهنت حل نمیشه!..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ جز جیگر بگیری..همه میدونن جز من؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ اگه این بلبل خانوم بذارن میخواستم بت بگم ندا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ خب حالا بقیه شو بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ هیچی دیگه, رفته بودیم خونه عموم اینا, مهرداد گفت بیا بیرون کارت دارم..رفتیم تو حیاط همه چیو برام گفت, گفت که ازون اول تو رو میدیدم, شبو روز نداشتم تا اینکه طاقت نیوردمو اومدمو بت گفتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا و نازنین_ آﺧـــــــــــــی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ زهرگاو.. لابد توئم باور کردی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ نباید میکردم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مژده تو به یه پسر اعتماد کردی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ به یه پسر نه..به پسر عمم اعتماد کردم..خب منم از اول اونو دوست داشتم خودت که میدونی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بله ولی ممکنه بت دروغ گفته باشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ مگه مریضه که بش دروغ بگه! اومده جلو خودش گفته دوست دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ولی من که به پسرا اعتماد ندارم, همشون دخترا رو فقط واسه یه چیز میخوان..نمونش همین اراذل اوباش جلو چشمون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ ولی ندا همه که مث هم نیستن, تا اخر عمرت که نمیتونی با این عقیده زندگی کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چرا..میتونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ صبر کن ببینم..نکنه میخوای بگی هیچوقت عاشق نمیشی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دقیقا..شک نکن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده و نازنین و سارا باهم زدن زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خفه شین روانیا..همه ایوالناس دارن نگامون میکنن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ آخه خخخره..عشق که دست خودت نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اداشو دراوردم_ عشق که دست خودت نیس..تو یکی نمیخواد از عشق واسه من بگی. درمورد من استثنا وجود داره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ خب خانوم استثنائی..میشه نظریتونو ارائه فرمائی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نظریه ای ندارم کلا با جنس مخالف, مخالفم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ بابا این روانیه..قاطی داره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ روانی خودتی روانی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ ولی یه روزی نظرت عوض میشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نمیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ میشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اقا من همینجا اعلام میکنم, اگه یه روزی که بعید میدونم عاشق شدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ چیکار میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خب میام اول به شما میگم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ نچ قبول نیس..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خب...میذارم تا دو هفته ابروهام بیان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ اونطوریکه میذارتتو فرار میکنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ میرم رو صندلیه استاد نعمتی پونز میذارم..بعد اعتراف میکنم که کار من بوده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ میخوای این ترم بندازتت؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ میرم تو کیف سینا پشکل ببعی میریزم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ اونکه قدیمی شده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ پس چه غلطی بکنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ باید وقتی که بهت گفت دوست دارم, یه شیشه شراب کاملو بخوری..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ چــــــــی؟؟؟؟؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ مژده تو که میدونی هیچکدوم اهل این چیزا نیستیم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ مژده بیخیال, مثلا تو دوستشی نه رفیق ناباب!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ اتفاقا چون دوستشم میخوام آدمش کنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ قبوله.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه سراشون رو به من برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ افرین دختر شجاع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ حالا باید صبر کنین ببینین من عاشق میشم یا نه؟ پیشنهاد میکنم مسواک الکی به دلاتون نمالین..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین _ مسواک نه...صابون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ حالا هرچی..اسکاچ..ساطور!..گلگسی نوت تِری!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ حالا میبینیم..در عوض ماهم وقتی فهمیدیم عاشق شدی کمکت میکنیم تا به عشقت برسی,قبوله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو گذاشتم رو دستشو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ قبوله.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اون روز تا حالا یه هفته میگذره, وسطای پائیزه و هیچ اتفاق خاصی نیوفتاده. من که میگم این چیزا بیخودیه این روانیا گیر دادن. هروز که میرم دانشگا بهم میگن..ندا اون پسره که اونجاس نگاش کن,حس خاصی بش نداری؟..ندا اون پسره داره نگات میکنه,یه چیزی تونگاش هست اونم فقط به تو..ندا فک کنم اون پسره میخواد قهوه مهمونت کنه..ندا اون پسره بت چشمک زد..ندا اون پسره برات بوس فرستاد..ندا اون پسره چیکار کرد..ندا اون پسره فلان کرد..ندا اون پسره بهمان کرد..ندا..ندا..ندا..نـــــــد اااا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

أأأأأه بســـه روانیم کردن..یه هفته س کل بنیاد پسرای دانشگاهو زیر نظر گرفتیم..از نظافتچیه دانشگا گرفته تا اقا بزرگه رئیس دانشگا!..دریغ از یه چشمه حس جدید..اقا جان عنصری بنام عشق در من وجود نداره والسلام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه گوشه حیاط نشسته بودیم داشتیم فک میزدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ آه..من که دیگه ناامید شدم. اگه واسه یه کور وکچل منگل میخواستیم جفت پیدا کنیم تا الان ماه عسلم رفته بود!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ ندا که انسانی نیس,ببینم ندا مطمئنی که تو روبات نیستی؟ نرم افزارت رو جنس مخالف ارور میده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سارا خفه نشی سطل اشغالو تو دهنت خالی میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ راس میگه دیگه, بیشتر از دیویستا پسر اینجاس..ینی تو از یکیشونم خوشت نمیاد؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه نمیاد.بابا مگه دست خودمه؟ خوشم ن..م..ی..ا..د

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ اونام از تو خوششون نمیاد. اگه خوشت میومد جای تعجب داشت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم غره توپی به سارا رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ من موندم ببینم اصن تو واقعا جفت داری یا از همون اول خلقتت تنهائو بدبخت بودی؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ اخه کدوم بدبختی حاضره جفت این هار وحشی بشه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جیغ بنفشی کشیدمو بالای مقنعه سارا رو تا چونه ش کشیدم پائین, البته حواسم بود که از سرش نیوفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ سگه هار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خودتی..کرگدن افریقائی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ میمون زرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کرکس کچل..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ کروکدیل کوتوله..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کفتار پهن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا میخواست یه چیز دیگه بگه که مژده داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ أأأأأ..بسه دیگه..سازمان حمایت از حیوانات ناشناخته راه انداختین؟ هر دفه فحشاشون طبق یه موضوع خاص ردو بدل میشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین که غش کرده بود گفت_ ایندفه راجع به حیوونا بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ ندا خانوم فکر خودت باش که هیشکی نمیخوادت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هه..مثلا اگه هیشکی منو نخواد نمیتونم به زندگیم ادامه بدم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا بشکنی زدو گفت_ اینم حرفیه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ چی چیو اینم حرفیه!..تا اخر عمرش که نمیتونه دختر بمونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هممون باهم گفتیم_ ﭼــــــــــی؟!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین که تازه فهمیده بود چی گفته با تته پته گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خ خب..منظورم اینه که..اینه که..چیه چرا اینجوری نگام میکنین؟..بالاخره یه روزی نمیشه که باشه که..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چی واسه خودت داری بلغور میکنی؟من دلم نمیخواد وارد یه دنیای دیگه بشم,میخوام همینطوری دختر بمونم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ أه أه..حالم به هم خورد..مگه دست خودته؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نیس که همتون الان تجربه کافی دارینو فقط من بینتون دخترم!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ راس میگه,شما دوتا که دهنتون بو پنیر کپک زده میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا زر زیادی میزنین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نازنین_ ینی الان دهن تو بو پنیر کپک زده نمیده؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سارا_ چرا خب..کلا گفتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مژده_ واﻳــــــی..سرم داره فوران میکنه..هر کی جز من پیش شما خلو چلا بود, با قایق فرار کرده بود کره ماه!!..پاشین جم کنین بساطتونو الان صادقی چوب میکنه تو شلوارمون..پاشین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته و کوفته اومدم خونه. ساعت 5و خورده ای بود خونه ساکت بود.همینطور که میرفتم سمت اتاقم داد میزدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ماﻣـــــــــان..ماﻣــــــ ـــــــی..مـــــــــــام..ک جاﻳــــــــــی؟..اینجاﻳــ ــــــــی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان_ چته دختر؟! مگه تو غار زندگی میکنیم اینطوری دادو هوار میکنی؟ نافتو با جیغ بریدن؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ إه!!..اینجایی؟!..سلام منا جون,مامان خوشملم من که یادم نمیاد ولی مگه خودت نبودی ببینی با چی بریدن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ علیک سلام..چه میدونم والا,حتما تا من رفتم بیرون یه کارایی کردن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدمو گفتم_دیدی..تقصیر خودت بوده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ گرسنه نیستی؟.. زرشک پلو درست کردم,گرم کنم واست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ آخ چرا خیلی گرسنمه..مرسی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان داشت غذا میریخت تو ظرف تا بذاره تو ماکروفر,منم نشستم رو میز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دانشگا چه خبر راحتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره خیلی خوبه..میگیم میخندیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وا! رفتی دانشگا بگی بخندی؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه کلا گفتم وگرنه عین یکی از حیوانات نجیبی که اسمشو نمیبرم درس میخونیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ فقط بت بگم درساتو بخون نذاری رو هم تلمبار بشنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نه بابا من که دیگه بچه نیستم..خودمم نخوام بخونم استادای گرامی نمیذارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دیگه من گفتم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ میخونم..ردیفه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دوستاتم که هستن دیگه نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اوف اره عین کنه بهم چسبیدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خوبه خیالم راحته..فقط با اینا در ارتباط باش..با پسرا هم کاری نداشته باش..پرویی کردن بگو تا خودم بیام پدرشونو دربیارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اوه اوه مامی خشن شدیا..اون بدبختای فلک زده با وجود ما نمیتونن نفس بکشن..مامان ما رو باش..(تو دل خودم گفتم اره جون خودت)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خوبه دیگه دخترم خودش میدونه باید چیکار کنه دیگه نیازی به من نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بله مامان من, شما برو به جوجه مرغای مدرسه خودتون برس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ الکی به بچه های ما ایراد نگیر..من خوب تربیتشون کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ دخترای دوره دبیرستان ما که ادم میخوردن..حتما شما خوب از پسشون بر اومدین که اینجوری میگین!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره والا راس میگی..کنترل کردنشون خیلی سخته, بشون رو بدی از سرو کولت میرن بالا.زمان ما دخترا نمیتونستن لام تا کام حرف بزنن این چیزا سرشون نبود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عین پیرزنا گفتم_ اره مادر دوره اخرو زمون شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان خندید_ مسخره..بیا غذات گرم شد.قربونت برم ندا غذای شبو تو درس میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با هیجان گفتم_ ماکارونی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان خندید_ دختر تو سیر نمیخوری از این ماکارونی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هیچوقت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خیلی خب,وسایلش امادس تویخچال خودت زحمتشو بکش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چشمت بی بلا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان رفت تو اتاق. عاشق اشپزیو ماکارونی درس کردن بودم. یاد حرفای مامان افتادم..مامان روی این چیزا خیلی تیزو دقیق بود. به منم خیلی اعتماد داشت فقط چون نگرانم بود بعضی وقتا سوال پیچم میکرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

غذامو خوردمو رفتم تو اتاقم.لباسامو دراوردمو ولو شدم رو تخت. گوشیمو سر ساعت 7ونیم تنظیم کردم که بیدار شدم غذا درس کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***************

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم.رفتم دستشویی دستو صورتمو شستم. اومدم بیرون.مامان داشت با تلفن حرف میزد رفتم تو اشپز خونه,از تو یخچال گوشت دراوردم ریختم تو ماهی تابه. مامان از قبل از فریزر دراورده بود تا یخش اب شه. گازو روشن کردمو مشغول درس کردن ماکارونی به سبک خودم شدم. تلفن مامان تموم شد اومد تو اشپزخونه نشست رو میز.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کی بود مامان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ عمه پوران بود.واسه 5شنبه دعوتمون کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خبریه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره..چند شب پیش بهم گفت واسه ازیتا خواستگار اومده, حالا انگار به توافق رسیدن همه رو دعوت کردن واسه اشنایی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اخی ازیتا..باورم نمیشه میخواد ازدواج کنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره دختر خوبیه ایشالا خوشبخت بشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به مامان لبخند زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ایشالا عروسیه خودت عزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم ریزی کردم_ إ مامان باز شروع نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ خیلی خب,ولی من میخوام بدونم بالاخره اون کیه که میاد ندای منو بگیره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ کسی نمیاد مامانه من,تا اخر عمرم همینجا ور دلت میمونم کنیزیتو میکنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ واه!..خوبه خوبه..لازم نکرده کارای منو بکنی. مگه کارام رو هوامونده؟ بالاخره یه روزی باید همتون از این خونه برین مثل همه جوونا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من که همینجام باید تحملم کنین..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بحثو عوض کردم. حوصله این بحثای همیشگی رو نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مامان بیا ببین گوشتا خوب سرخ شده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چه میدونم والا..من که هرچی میگم تو حرف خودتو میزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان اومد پیشم کنار گاز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره خوبه,حالا بقیه رو بریز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان داشت از اشپزخونه میرفت بیرون گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ هما کجاس مامان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_از دانشگا که اومد رفت خرید. گفت میخواد کتاب بخره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت 8نیم بود. غذا رو درست کرده بودم. نشسته بودم رو کاناپه جلوی تی وی.داشت موزیک پخش میکرد. صدای زنگ در اومد. رفتم جلوی ایفون هما بود.درو باز کردم در ورودی رو هم براش باز کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هما_ سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سلام هما جون خودم,خسته نباشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مرسی. خوبی؟چه خبر؟ وای هلاک شدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولو شد رو کاناپه,منم نشستم جفتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ من خوبم.کجا بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ با تارا رفته بودم انقلاب دنبال یه کتابی.لعنتی مگه گیر میاد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ پیدا کردی حالا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ اره بزور دوتامون پیدا کردیم..اینقدم خندیدیم که نگو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافه اخمو دلخور به خودم گرفتم.هروقت با این قیافه به کسی زل میزدم خودمم دلم واسه خودم ضعف میرفت چه برسه به بقیه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ حالا دیگه بدون ندا میری دَدَری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ الهی هما قربونت بره..بدون تو بهم خوش نگذشت. ولی واست یه چیزی خریدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عین بچه ها بالا پائین پریدم گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چی..چی..چی؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از توی نایلکسی که همراش بود یه تیشرت سفید که یه قلب قرمز بزرگ روش بود و نگینای قرمز روش کار شده بود که حسابی برق میزد دراورد گرفت جلوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ وای هما چقد نازه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مثل خودت,تا دیدمش یاد تو افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ مرسی تو بهترینی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مینا

    ۲۲ ساله 00

    عالی نه ولی خوب بود ارزش یبار خوندن رو داره

    ۲ هفته پیش
  • Mavi?

    ۱۸ ساله 00

    در کل قشنگ بود و جدید با همه رمانا فرق داشت ولی یکم بعضی جاهاش خیلی بچه گونه بود و همش گریه ینی میگفتی خوبی گریه میکرد که این جالب نبود زیاد😐

    ۲ هفته پیش
  • سارا

    00

    رمان بسیار زیبایی بود حتماً بخونید ممنون از نویسنده ی عزیز بابت این رمان قشنگ و متفاوت موفق باشی.

    ۲ هفته پیش
  • شروق

    ۱۹ ساله 00

    رمان قشنگی بود عالییی❤

    ۴ هفته پیش
  • ستاره

    00

    سلام خسته نباشید میشه لطفا بگید دلیل حذف نظرهای من چیه

    ۶ ماه پیش
  • ستاره

    00

    سلام خسته نباشید دلیل حذف نظرمن چی بود?

    ۶ ماه پیش
  • ستاره

    10

    وپسره هم با یه دلیل مسخره تراز اون به بهونه بخاطراینکه از خانوادت جدا نشی این کار رو کردم اصلا دعواشون سر چیز دیگه ای بود نمیشد مثل آدم بیان ایران بعدپسره از عمش خواهش کنه تا مشکلشو حل کنه

    ۶ ماه پیش
  • ستاره

    10

    سلام خسته نباشید من نمیدونم چرانویسنده ها اینقد دوست دارن دو نفر که میفهمن عاشق همن و بهم اعتراف میکنن بعدش یه مدت به هر دلیلی از هم یه مدت جداشون کنن یعنی نمیشدداخل پاریس دختره اینقد چرت و پرت نگه

    ۶ ماه پیش
  • بیتا

    ۱۵ ساله 00

    واسه من باز نمیکنه چرا؟

    ۸ ماه پیش
  • ندا

    00

    عالی بود خیلی ممنون نویسنده موفق باشی ولی ندا انقدر اصرار کرد تا رابطه داشته باشن و داشتن ولی بعدش چی شد اولین رابشون شد و خون اومد؟؟ بعضی جاها گریه و بعضی خنده می کردم ولی کاش از اخرش از بچه دوم هم م

    ۱ سال پیش
  • Nafas

    00

    یه جورایی عشق بازی بود

    ۱۰ ماه پیش
  • الهه

    01

    دمانش قشنگ بود ولی یه خورده هم آماتوری وابتدایی نوشته شده بود وپختگی وجذابیت خاصی نداشت

    ۱ سال پیش
  • سارینا

    04

    رمان خوبی بود، پیشنهاد میکنم که کلکل های ندا ورادینو از دست ندین ،هرچند ادم یه جاهاش کفری میشد ولی رمانش خوب بود،توصیه میکنم بخونیدش.

    ۱ سال پیش
  • فاطمه

    ۱۸ ساله 11

    عالی بود یه خانواده ی شاد و موفق خیلی انرژی خوبی بهم منتقل شد انقد این رمان منو جذب خودش کرد ک از مهمونی زدم و نشستم ب خوندن ش زمان از دستم در رف امیدوارم همیشه حال دلتون و عشقتون پایدار باشه❤️

    ۱ سال پیش
  • بیتااااااااااااااااا

    ۱۵ ساله 61

    واقعا خیلی چرته انگار ک ی نویسنده ناشی این رو نوشته خیلی رمخه اسن😐

    ۲ سال پیش
  • roya

    ۱۹ ساله 00

    عالی

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.