دریا خانم دختر رمان ما یه دختر مهربون و شوخ طبع هست که دو تا برادر داره و یه دوست صمیمی به اسم معصومه هر دوشون عاشق پرستار شدن هسن این وسط یه اقا پسر به اسم آراد با دریا خانم ما سر جنگ داره و دریا هم که هیچجوره راضی نمیشه از یه پسر کم بیاره ..پایان خوش..

ژانر : عاشقانه، طنز

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۲۳ دقیقه

مطالعه آنلاین خانم زبون دراز
صومه هر دوشون عاشق پرستار شدن هسن

این وسط یه اقا پسر به اسم آراد با دریا خانم ما سر جنگ داره و دریا هم که هیچجوره راضی نمیشه از یه پسر کم بیاره

..پایان خوش..

يعنرداي من حال اين پسره ي يالغوز نگيرم دريا نيسم اقيانوسم اِاِاِپسره ي سه نقطه برگشته به من ميگه بيا فرقونت جمع کن خوب شد جوابش دادما منم گفتم خوبه من همين فرقون دارم حالا اينجاي ماجرا آقا ديدم ريموت زد رفت کنار يه کوپه وايساد به به عالم ضايعگي خودش هوايي داره واي ياد پوزخندش که ميفتم ولي من بادي نيسم که با اين بيدا بلرزم اَي ددم ياندي اِشتب شدا

خلاصه منم پوزخند زدم به ماشينش اشاره کردم و گفتم باشه بابا فهميدم تو هم فرقون داري

تا اينو گفتم مث خر وحشي اهم اهم گاو وحشي شد يا حضرت هاشم

گفت به ماشين من ميگي فرقون گفتم اِوا ببخشيد گاري خوبه ديگه مهلتش ندادم و رفتم سمت ??? سفيدم که مث رخش خوابيده بود و گازش گرفتم سمت خونه

تارسيدم خونه مث هميشه لحنم لاتي کردم و صدام انداختم پس کلم

آهاي منزل کوجايي

زن کجا رفتي در همين حين مادر گرام ملاقه به دست از اشپزخونه اومد و با عصبانيت بهم زل زد

منم که هميشه ازمرحله شوتم نيشم باز کردم و باهمون لحن گفتم احوالت جفت و جور است تا اينو گفتم مامانم با ملاقه گذاشت دنبالم

يا امامزاده هوشنگ الفرار

حالا مگه کوتاه ميومد جلو در بوديم که مامانم ملاقه برد بالا بکوبه تو سرم که در باز شد و دو داداش بنده دايان و داران تشريف فرما شدن منم در رفتم و ملاقه روي سر مبارک دايان فرود اومد واي داشتم ميپکيدم موقعيت مناسب ديدم و يواشکي جيم شدم تو اتاقم

رفتم سمت گوشيم به به مخاطب خاص من يار هميشگي من پيام داده بود قربونش برم ايرانسل بود هميشه به يادمه

يعني مردم دوست دارن ما هم خر داريم واي يعني دوست داريم سال تا سال اون صاب مرده شماره من نميگيره چه کنيم که خراب رفاقتيم هي

بذار يه زنگ بکشيم واس معصومه

جانم عزيزم

عععععععععققق

کوفت

خاک بر سر منو با کدوم خري اشتباه گرفتي

برو بابا

زن بابا

هيششش پيشش

راستي من نيومدم دانشگاه چيکارا کردي

هي دست رو لوزالمعدم نذار که داغه

چرا

محض آرا

دريا

بي دريا شي ايشالله منم کل ماجرا رو تعريف کردم

نه

آره

چه صحنه هايي آره جاي تو فضول کم بود

بي ادب

بابا باادب خب ديگه مزاحم نشو شرت کم

دريا خيلي بيشعوري خوبه خودت زنگ زدي

حرف نباشه قربونم بري

باي

زهرمارو باي خدافس

بعداز اينکه با اين خل و چل حرفيدم ديدم اين حندق بلا خيلي داره ويبره ميره تصميم گرفتم از پناهگاه بيام بيرون کلا من تو زندگي تصميم هاي بزرگي ميگيرم بعدازاينکه با بدبختي اومدم تو آشپزخونه رفتم سر يخچال عشخم درشو که باز کردم تا چشمم به قورمه سبزي خورد دقيقا قيافم مثل لاک پشت شده بود مث عقب افتاده ها يه پرش کردم و ظرف رو برداشتم همونجا نشستم از خجالت شيکم در اومدم بعداز اينکه سير شدم بلند شدم که به پناهگاه برگردم آقا چشمتون روز بدنبينه تا ما لنگمون از آشپزخونه گذاشتيم بيرون يک عدد دمپايي ابري سايز ?? به وزن ??گرم روي صورت اينجانب فرود اومد وقتي از شک بيرون اومدم ديدم اين دايان گور به گوري هرو کرش روهواست منم که عمرا بدون تلافي کپم ببندم تا اومد برگرده نامردي نگردم با همون دمپايي معروف يک طي يک ضربه انتحاري کوبيدم رو کتفش و در رفتم آخيش چقد حال ميده ها ديدم زيادي دارم هذيون ميگم گفتم بذار يه کم بکپم اهم اهم بخفتم

واي خدا من چه خوشتيپ شدما يه شلوار کردي گشاد با پيرهن مردونه يه ايل آدمم داشت ميومد طرفم فک کنم معروف شدم يا فرنگيــــــــــس اينا که با بيل و کلنگ هستن

با احساس درد تو کل بدنم هوشيار شدم وقتي مکانو شناختم زدم زير خنده واي داشتم خواب ميديدم

در همين حين در اتاقم باز شد و دايان و داران مثل يه حيوان چهار پا دوست داشتني پريدن تو اول با چشماي گرد بعد هردو همزمان گفتن ننه عقل دخترت کمه مامانم فورا اومد داخل گفت آتيش گرفته ها چه خبرتونه داران :مامان ديؤنه شده بلند بلند ميخنده دايان:راس ميگه ديگه ترشي شد

بيشين مينيم بابا چه خبرتونه يه خواب ديدما دايان:خوابتم رو آدميزاد نبرده

من:از وقتي قيافه تو رو ديدم خوابم اينطوري شده

هرسه رفتن بيرون و منم محض رضاي خدا کتابم رو باز کردم تا سوسکاي بينش رو بريزم دور

بعد از اينکه خوندم نگاهي به ساعت چشمام گشاد شد من دوساعت دارم خرميزنم تازه نيم ساعت گذشته

بيخي بابا من که فولم نفسم ديگه داره ميگيره بذار برم بيرونوچپيدم اينجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم بيرون ديدم جمع خانواده جمعه گلشون کمه که تشريف فرما شد يعني من تو اين اتاق شاهرگم هم بزنم نميان بگن خرت به چن من والله بوخدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم پيش بابا نشستم از گردنش آويزون شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سلام عسيسم خوبي کجا بودي کي اومدي چرا من صداتو نشنيدم نبايد بگي يه دختر دارم هان هان هان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا:چه خبره دختر يه نفس بگير اولا سلام دوما منم تازه اومدم همين الان خواستم بيام پيشت ديدم خونه بي سرو صدا است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:واه واه بسشه بابا خيلي لوس شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان:بابا يکي مارو تحويل بگيره نکنه منو تو سيزده به در تو رودخونه پيدا کردين؟ من ميدونستم هي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:عزيزم اميد به پيشرفت داري بالاخره فندقت کار انداختي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان:يک حالي از تو بگيرم اون موقع کيف ميکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اِ عزيزم کيف که واس اون دوست چهار پاي گرامت هست نکنه تو هم به نژادشون پيوستي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان:دريا واقعا احترام بزرگتر کوچکتر سرت نميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اوه بابابزرگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:بستونه ديگه مث خر و سگ ميپرين بهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران: مامان مرا عفو کنين ولي جهت اطلاع اون سگ و گربه است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:تو يکي دهنت رو ببند که ميام ميکشمت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:الفرار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبه حالت نمايشي فرار کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم ديدم اينجا کاري نداري پاشدم برم بخوابم کلا من به خرس گفتم برو جات هستم فعلا فرستادمش مرخصي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح با صداي آلارم گوشيم بيدار شدم يعني من از پيت بول متنفرم به خاطر همين واس فوش دادن هم که شده بيدار ميشم خوب ميريم سراغ مراحل بيدار سازي اول خودمو از تخت پرت ميکنم پايين آي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد چهار دست و پا ميرم سمت دستشويي بعد شونه رو که از شب گذاشتم ميره تو دستم يا ننم بعد دستم ول ميشه با پوز ميخورم زمين اَي ددم واي خوب الان کاملا بيدار شديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي رفتم تو دستشويي و خودمو تو آينه ديدم دو متر پريدم عقب يا جنگل آمازون اگه کسي منو با اين ريخت ببينه که فکر ميکنه از آنگولا فرار کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعداز اينکه شکل آدميزاد گرفتم و صبحونه خوردم اومدم اماده شم برم دانشگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب مقنعه که اماده است به مانتو تقريبا کوتاه مشکي با شلوار جين ميبيني تورو خدا مث اين اسگولا دارم تعريف ميکنما از اثرات گشتن با اين مصومه يالغوز وگرنه من اينقده دختر خوبيم حالا برم يه دستي تو صورتم ببرم دور چشمام خط چشم يه رژ کمرنگ به يه کم رژگونه خوب شو دوزار اومد روم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خانوم جون عزت زياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:تو باز مث چاله ميدونيا حرف زدي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:غمت نباشه اينو گفتم و جيم زدم رفتم سراغ رخش ??? که خوابيده بود قربونم بري عخشم پريدم پشت فرمون درو با ريموت باز کردم گاز دادم به به من از صداي لاستيکا عقش ميکنم ضبط روشن کردم اوووف اهنگ دلخوشي حصين ابليس به به تا دانشگاه مث منگولا کلم ميرفت عقب ميومد جلو ناگفته نماند که مردم گرامي مارا با فوش هايشان مستفيض نمودند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد کلاس که شدم ديدم مصومه يه کتاب دستشه تا کمر رفته توش رفتم پيشش و زدم تو کمرش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:چيطوري خر خوبم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:صد بار گفتم نگو خر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:منم پشت سرش گفتم اينقدر حرص نخور خر خوشگلم وللش خو عزيزم حالا چيشده خر ما درسخون شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:بابا مگه نميدوني امروز امتحان داريما:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:دروغ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:راست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اينکه کوبيدم پس کله ي مصومه گفتم:حالا چه غلطي بکنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه همينطور که دستش ميکشيد رو کلش گفت:حناق بگيري که اينقد دست سنگينه من چميدونم چيکار کني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه لبخند شيطاني زدم و گفتم:اتفاقا تو خودت خوب ميدوني زود باش همين الان چند تا کاغذ بذار پيشت هر سوالي گفتم برسون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:روتو برم کاري باري؟تعارف نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:فعلا همينارو انجام بده تا بعد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رومو که برگردوندم ديدم اين پسره ي ديلاق هم اومد تو نيگاش بکن تو رو خدا آدم بايد کفاره بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم يه چيز سفت رفت تو پهلوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:هوي چه خبرته رم کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: واي دريا اين جيگر رو ببين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فهميدم منظورش همون ايکبيريه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :اولا آب چک و پوزت جمع کن دوما مبارک صاحبش سوما اين همون خاک بر سريه که به ماشينم گفت فرقون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:نــــــــــهه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:کوفت و نه خودشه ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:خاک تو سرت چطور دلت اومد باهاش دعوا کني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:آخي بميري برام تو دوست اوني يا من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:واي کاش دوست اون بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم رفت بالا تا بکوبم تو سر پوکش که استاد اومد و نشد امتحان کوفتي هم به هرسختي بود دادم کلاس بعدي نيم ساعت ديگه بود دست اون دوست فروش و گرفتم رفتيم سمت بوفه براي هردومون قهوه و کيک سفارش دادم و گرفتم اوردم سر ميز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خوب مصومه خانم حالا ديگه دوس داري دوست اون پول خورد شي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه:بابا من يه حرفي زدما حالا هي بکوبش تو سرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:پس فکر کردي چي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: ننت خوب بابات خوب چيز خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اضافه کن چيز با مخلفات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:باشه با مخلفات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آفرين حالا زود بخور تا بريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي خورديم پاشديم رفتيم سر کلاس آقا تا ما نشستيم اين ديلاق اد اومد جلوي من نشست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:هيشش دريا از قاطر بدش مياد جلوي روش جفتک ميندازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه:آدم باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:بيشين مينيم باوو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي استاد حضور و غياب کرد فهميدم اسمش آراده آراد پژوهش حيف اي اسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسط هاي درس بود که با ديدن يه چيزي يه فکر شيطاني زد به سرم پيراهن آقا آراد از شلوارش زده بود بيرون ما هم آخر کلاس بوديم من ميتو نستم نقشم رو اجرا کنم قيچي ابروم رو بيرون آوردم نشستم رو زمين و شروع کردم به چيدن پيرهنش ربا هزار جور الله اکبر تونستم انجامش بدم وقتي نشيستم سرجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه:اين چه کاري بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:تلافي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:خاک يعني خــــــــــاکــــــــــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:يه دقيقه فکت راه ننداز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: من که انگار دارم ياسين تو گوش خر ميخونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خر خودتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه کلاس تموم شد و آرادم پاشد که بره منم از موقعيت استفاده کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اِوا آقاي پژوهش ديگه پيرهن نداشتيد بپوشيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پژوهش:چطور نکنه باب ميلتون نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه پوزخند زدم و گفتم:واسم مهم نيس ميتو نيد خودتون ببينيد اينو گفتم اونو همونجور که داشت با تعجب به لباسش نگاه ميکرد تنها گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :آخيش پسره ي از خود راضي همچين ميگه باب ميلتون نيس فک ميکنه کيه اه اه اه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه:بسه ديگه بدبخت نميدونه پيرهنش پاره است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:مصومه همچين ميام برات که شيش تا ازت بزنه بيرون از موقعي که اين ديلاق اومده هي بگو بدبخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: باش بابا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:زن بابا فقط دلم ميخواد دو ترم ديگه تموم شه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي:مگه تو جاس سراغ داري بريم سر کار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:يعني يه بيمارستان تو اين شهر نيس نا بريم توش کار کنيم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: الله اعلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هنوز ماشين نخريدي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: نه بابا يه ??? مث تو ميخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: حناق بگيري يه گاري بخر ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: سراغ داري؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نه بابا گاريم کجا بود نکنه راستکي ميخواي با گاري بياي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: به خاطر اينکه از شر تو خلاص شم با قاطرم ميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خاک تو سرت حالا من بد شدم؟ از جلسه ديگه با همون قاطرت بيا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: اي بابا تو چرا فوري به خودت ميگيري غلط کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چيزم خوردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اينکه مصومه رو رسوندم رفتم خونه تصميم گرفتم يه بار مث آدميزاد برم تو خونه تا زودتر به ناهار برسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سلام مامان جونم من اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:يا خدا نکنه چيزيت شده تب نداري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:من عاليم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:تو راه تصادف نکردي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:وا مامان اين حرفا چيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:والله از تو بعيد مث آدم رفتار کني تو هميشه جفتک ميندازي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:دسته درد نکنه حالا خرم شديم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:آدم باش تا خر نشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بحث با شما بي فايده است ناهار چي داريم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: شد تو منو ببيني نگي گشنمه تشنمه ديش دارم دارم ميميرم ال شده بل شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:واي مامان امروز يه چيزيت شده ها من کي به تو گفتم ديش دارم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:رو حرف من حرف نيار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:چشــــــــــم يدفعه مامانم زد پس کلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چيشده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: اين چه طرز چشم گفتنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:مادر من طرزش چجوريه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: تو ياد نميگيري بيا برو لباست عوض کن اين حندقت پر کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:چشــــــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباسم که عوض کردم رفتم سر ميز که ديدم بابام و دو تا خل و چلاي خونه هم اومدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سلام بابايي نشستم پشت ميز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان : عليک سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:برگ چغندريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:آخه از بس ريزيد نديدمتون ببخشيد سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان: چه جالب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:عجب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:خونه عمو رجب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:کم نياري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:دوستان هستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدايي من اِند دروغما خوب بگو دختره ي گور به گوري تو مگه کوري دوتا گوريل نميبيني خوبه دماغم دراز نميشه ها وگرنه تا الان پيناکيو بودم بيخي بابا خورش قيمه رو عشق است سرم انداختم پايين شروع کردم به درو ميز باصداي گريه مانند داران سرم بلند کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران:خاله دايان من ميترسم اين دختره منم بخوره اصلا من غذاهامو ميدم بهش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان:بيا بغل خاله گريه نداره که همه ي کسايي که از سومالي ميان گشنشونه حالا صبر کن ازش بپرسيم از کدوم قسمت سومالي فرار کرده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:از همون قسمتي که خودت فرار کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:بستونه ديگه احترام سفره رو نگه داريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از تشکر از مامانم رفتم پاي تلويزيون يه آهنگ داشت پخش ميکرد منم که موجي نميتونم بشينم پاشدم رقصيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو کوچمون دختري قد بلنده وقتي ميبينمش به من ميخنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميخوام بگم دوست دارم نميشه ناز ميکنه درو به روم ميبنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همينطور که داشتم ميرقصيدم زدم تو فاز مسخره الکي عشوه قاطري ميومدم و تند تند پلک ميزدم با نازو عشوه قر ميدادم با صداي شليک خنده رومو برگردوندم که ديدم خانواده گرام دارن هرهر بهم ميخندن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ميگم کاري نداريد من برم درس بخونم سريع جيم شدم وقتي رسيدم تو اتاقم يک پس کله اي به خودم زدم که دست خودم درد گرفت يعني من ديگه آبرو ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيييي آبرو کجايي که يادت بخير يادم افتاد که خير سرم فردا امتحان دارم گفتم بذار يه کم بخونم دلم خوش باشه که منم درس خوندم بعد از اينکه درسم خوندم ديدم حوصلم سر رفته رفتم يه ملاقه برداشتم همش بزنم ديدم اوضاعش خيلي وخيمه گفتم برم به پسر عموم و دختر عموم که دوقلوهاي افسانه اي بودند سر بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:مامان من رفتم خونه ي عمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: خدا عمرت بده دختر يه نفس راحت ميکشم شامت بخور شبم خواستي نيا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: مامان نظرم عوض شد من برم دنبال خانواده ي واقعيم بگردم خدافس تا رومو برگردوندم يه لحظه يه درد خفيفي در نشيمنگاه گرام احساس کردم با دمپايي که کنارم افتاد فهميدم کار مامانمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:ذليل مرده اين حرفا چيه ميزني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: غلط کردم خدافس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ياخدا من ديگه غلط کنم اين حرفو جلوي مامانم بزنم لامصب چه نشونه گيري داره رفتم پشت فرمون و از خونه زدم بيرون و روندم سمت خونه عمو زنگ آيفون زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:کيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدامو عوض کردم:سامان زود بيا بيرون تا آبروت رو نبردم تو داري بابا ميشي زود باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:يا خدا تويي شيدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:پس ميخواستي کي باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:سر جدت آبرو ريزي نکن اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم پشت درخت قايم شدم تا سامان اومد بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:شيدا کجا رفتي بابا ديگه چه صيغيه ؟شيدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همينطور که اينور و ا نورش نگاه ميکرد پريدم جلوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پپپپپپپپپخخخخخخخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:واييييييييييييييييي دختره ي جونور تويي؟ من که مردم زنده شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول يه تو سريش زدم و گفتم:چشممون روشن آقا سامان شيدا ديگه چه خريه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:بيا برو جوجه اينقد فوضولي نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:فضول کيه؟ مواظب باش همين جوجه نوکت نزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان:باشه بابا تسليم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اون سايه کجاست ؟يه وقت نگين يه دختر عموهم داريما شما دوتا که دست هرچي بي معرفت خاکبرسر از پشت بستين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه:دريــــــــــا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سايــــــــــه و صدامو مثل هنديا کردم و مسخره بازي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:آه سايه دختر عموي عزيزم اين همه سال کجا بودي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:شد يه بار مث آدم باشي؟دلم واست تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بله از زنگايي هر روزت کاملا مشهوده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: حالا تا موقعي که بخواي بري اينو بکوب تو سر من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بفرما خالا که ميخواي بيرونم کني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:اصلا تو از خونه بيرون نرو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چشمم روشن مگه اسيريه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان : سايه بهتر حرف نزني اين هرچي بگي يه جوابي داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: يه وقت نگين برو تو گرمه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه:خاکبرسرم دريا برو تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بابا شوخيدم خونه ي شما خونه ي منم هس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان و سايه: بر منکرش لعنت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بابا هماهنگي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با زن عموم يه کم خوش و بش کردم و رفتم تو اتاق سايه لباسم عوض کردم رفتم پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه:راستي دريا خونه ي داييم واس شام اينجا هستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خوش اومدند مثلا اينو گفتي من بگم روم نميشه برم خونه ؟سخت در اشتباهي اتفاقا بهتر اون پسر دايي گند دماغت مياد من يه کم سربه سرش ميذارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه:وا چرا حرف تو دهن آدم ميذاري فقط گفتم واس اينکه اماده باشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز رفتم بالا تا يه کم به خودم برسم موهامو گيس کردم حالا که بدون هيچ کشي موهامو بستم تا بالاتر از باسنم ميرسيد لباسامم که خوب بود يه شال انداختم رو سرم يه آرايش مختصري هم کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوممم خوب شدم حداقل ميشه تو صورتم نگاه کرد والله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي رفتم پايين مهموناشون اومده بودند به به يعني اين پسر دايي سايه يک لعبتي که نگو کوفتش بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينقدر مغرور و يخي هس که انگار تازه از تو يخچال اومده بيرون خوشگل کثافت ولي يک بلاي سرت بيارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خو حوصلم سريده به من چه وگرنه من اينقده دختر خوفيم که خوف اينقد خوف نيس بعله اينجورياس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونا دس جمعي به غير از اون کوالاي خوشگل خاکبرسر: سلام دريا خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يدفعه يه چي پريد بغلم: واي دريايي دلم واست تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه اين که آرام هستش خواهر اين کوه يخ اين دختره برخلاف اون داداش نچسبش خيلي مهربونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:سلام عزيزم ممنون تو خوبي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: تو رو که ديدم خوبم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: برو هندونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون:جدي ميگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمو : من برم سفره ي شام بچينم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نه زن عمو من و سايه و آرام ميچينيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمو: آخه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زن عمو ديگه نه نيار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن عمو : باشه دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما سه تا رفتيم تو اشپز خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه: خدا بکشتت دريا حداقل از خودت مايه بذار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرام: راس ميگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زر زر اضافي نکنيد ميز رو بچينيد تا من به کارم برسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرام: بازم ميخواي داداش آرمانم رو اذيت کني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: واي مامانم اينا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرام: خوب راس ميگم ديگه اوندفعه رفتي سوزن گذاشتي رو صندليش گناه داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اصلنم گناخ نداله بايد ادب بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرام: تو که کارتو ميکني بعد از اينکه تو ماست آقا آرمان فلفل ريختم تو ليوانشم فلفل ريختم فقط خدا کنه اينجا بشينه اگه به شانس منه از دو کيلومتري اينجا هم رد نميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يا خدا اومدن واسه شام خدايا دعا ميکنم اينجا بشينه واي خدا اينجا نشست واي واسه اينکه هيجانم بخوابه يه نيشگون از رون پام گرفتم واي داره از ماستش ميخوره از گوشاش دود زد بيرون از بس مغروره داد نزد حالا داره آب ميخوره يوؤهوو ديگه طاقت نياورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمان: آي سوختمــــــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانش: خاک به سرم پسرم چيشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: واي چرا اينقدر تنده زن عمو اين ماست از کي گ ادامه ي حرفش نگفت به جاش به من نگاه کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يا امامزاده بيژن فهميد کار من بوده غلط کردم چيز خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه بگو دختره ي نفهم نونت کم بود آبت کم ديگه جفتک انداختنت چي بود خوب مغرور و يخي به تو چه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيکارشي مگه يا ابوالفضل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمان: کار تو بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چ...ي ک...ي من؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمان: مگه غير از تو کسي ديگه اي هم از اين کارا ميکنه؟ اصلا بگو به غير از تو خل ديگه اي هم اينجا هس؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينو که گفت به خر درونم ببخشيد به کودک شيطون درونم برخورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آي نفــــــــــس کــــــــــش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چه خبرتونه؟ خل خودتي فهميدي ؟ اصلا حقت بود دفعه ي ديگه توش فلفل سبزم ميريزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرمان: دختر تو چقدر پررويي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اختيار داريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايه که ديد ما داريم کل کل ميکنيم از جمع عذر خواهي کرد و دست منو گرفت برد تو اتاقش تا موقعي که اونا برن نرفتيم بيرون از بس جفتک انداختيم و خنديديم جنازه شديم و گرفتيم خوابيديم صبح ديگه لنگرم جمع کردم رفتم خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اهالي خونه چراغ خونه اومده يکي يدونه اومده تاج سر دايان و داران اومده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان: اينقد خودتو تحويل ميگيري نميري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران: اين نوشابه ها رو هم قرض منم بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زبونت بگز بي خاصيت بعدشم اين نوشابه ها بدرد تو نميخوره تو برو همون قاقالالي هاتو بخور آق پسر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان و داران: هي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: مامان کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران: رفته خريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پس شما دوتا حيف نون اينجا چه نقشي داريد؟ يعني خاک با فرقون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در همين حين مامانم اومد داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پريدم بغلشو دوتا ماچش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: سلام ماني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: سلام درياي عزيزم قربونت برم از ديروز که رفتي اين خونه سوت و کوره اصلا اين دوتاهم مثل مرغ پر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصداي سرفه هاي دايان داران حرفشو ادامه نداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: واي من چقدر عزيزم پريدم اون دوتا ر هم بوس کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: راستي مامان بابا سرکاره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: آره اونم گفت اگه تا صبح دريا اومد که اومد اکر نه ميرم دنبال‌ش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي يکي منو بگيره بابا من بي جنبم اينقدر يهويي ابراز احساسات نکنيد گاماس گاماس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اينکه از تو شوک اين ابراز احساسات بيرون اومدم رفتم تو اتاقم گوشيم انداختم رو تخت و رامو کج کردم سمت مستراح که گوشيم زنگوليد مثل جني ها شيرجه زدم رو گوشي که وسط راه پام گير کرد به تخت با پوز فرود اومدم رو تخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آييي ننه تا زنگاي اين مصومه هم به موقع نيس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: باز سگ شديا هان چيه بگو جان عزيزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زنگ زدي به من اينارو بگي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: دستم نمک نداره زنگ زدم ببينم مرده يا زنده اي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: زندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بعله ميبينم که قدرتتون توي پاچه گيري هم افزايش کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينو گفت و قطع کرد دختره ي استغفرالله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقت منو ميگيره رفتم به ادامه ي کارم رسيدم ناهارم ميل نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني يکي از عجايب من ميل ندارم چه واژه ي غريبي واي بعد از ظهر کلاس دارم واس گوشيم پيام اومد مصومه بود نوشته بود بعد از ظهر نرم دنبالش چه بهتر ساعت گذاشتم رو ? و گرفتم خوابيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي کوفت حناق زهر مار زهر هلاهل ديدم داره به جاهاي باريک کشيده ميشه زنگ رو خاموش کردم حيف که مراحل بيدار سازي مخصوص صبحاست لامصب خيلي جواب ميده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي آماده شدم با مامانم خدافظي کردم و رفتم سمت دانشگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا من چرا باعشقت اين کارو کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برو بابا چيکار کرده افسرده شدم بذار يه اهنگ بذارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نامتو دادي به من خوندمش يواشکي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوندمش هزار دفعه سوزندمش يواشکي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا ندونن اين و اون حرف عشقمون چيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ندونن تو زندگي خداي عشق من کيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به به عجب اهنگي فقط يه رقص جوادي کم داشت ولي ته خنده بودا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم نزديکاي دانشگاه هستم ضبط رو کم کردم و يه اهنگ لايت گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوهوکي بابا با کلاس ديدم يه ماشيني داره پشت سرم بوق بوق ميکنه برگشتم تا کيفش رو با فوشام کوک کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا برگشتم ديدم مصومه با يه ماشين کپي ماشين من پشتمه وقتي ماشينش پارک کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: سليــــــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: عليک اين ديگه کج بوده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: کي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: لنگه ملکي بابا اوشگوليا همين قاطرت ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: خوبه کپي ماشين تويه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: رخش من با برا همه فرق فوکوله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: بعله بعله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي کلاس تموم شد رفتيم توي بوفه تا يه چيزي کوفت کنيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقا من رفتم يه چيزي سفارش بدم که کاش قلم پام ميشکست ميتمرگيدم سرجام به اون مصومه غوزميت ميگفتم بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم با سيني قهوه ميومدم که نميدونم چي رفت زير پام سکندري اومدم رو زمين سيني هم ميون زمين و هوا فرود اومد رو صورتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آيي سوختــــــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: خاک به سرم دريــــــــــا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آي مصومه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون: جانم عزيزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بابا آبغوره نگير

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم که گردوندم ديدم همون آراد بغل دستم وايساده داره با نگراني نگام ميکنه يه پوست موزم کمي عقب تره پس کاره اونه اومدم بلند شدم که دادم بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آخ پــــــــــام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه : دريا تکون نخور واي سرت داره خون مياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: مگه فقط خونشه صورتم آتيش گرفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: بميرم برات صبر کن تا کمکت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آراد: خانوم همايون صبر کنين تا به خانوم رادمنش کمک کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هه واقعا ميخواي کمک کني؟ لازم نکرده مگه چلاقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي کمک کرد با هزار جور سگ دو زدن بلند شم ولي آخرش رو به اون کينگ کنگ گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: بد بازي رو شروع کردي منتظر تلافي باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آقا ما رفتيم بيمارستان حالا چي پام شکسته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوووو بالاخره به آرزوم رسيدم واي باورم نميشه همينجور نيشم باز بود داشتم ذوق ميکردم که يه دکتر اومد با تعجب نگام کردو گفت: ببخشيد خانوم رادمنش مطمعنيد پاتون شکسته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به به طور واضح گفت مطمعنيد از نظر عقلي سالميد؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: والله اقاي دکتر اينجور گفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دکتر: تا حالا هرچي مريض بوده همه گريه و زاري داشتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: من آرزوم بود يه جام بشکنه که خدا خواست و از ناحيه پا چلاق شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دکتر لبخندي زد و گفت: آهان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طور واضحي گفت خدا شفات بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي پاهامو گچ گرفتن يه نگاهي هم به سروکلم انداختن هيچيش نبود والله من يه پوست کلفتيم با کمک مصومه رفتيم خونمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: خدا مرگم بده چيشده؟ چند بار گفتم ذليل مرده تند نرو تو آدم ماشيني تصادف کردي آخرش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: واي مامان تصادف چيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: خانوم رادمنش تو بوفه خورد زمين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: از بس سربه هواست حتما باز اين چک و پوزش باز بوده نفهميده چقدر بگم تو ديگه اندازه يه اسب شدي خانوم باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: چشم مامان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان: مصومه جان ببرش تو اتاقش تا يه چيزي بدم بخوره رنگش شده مث ميت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعداز اينکه مصومه رفت يه کم يه کم استراحت کردم و طي تلاش هاي فراوان رفتم پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اسلام عليکم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا: سلام دختر بابا پات خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: سلام داره خدمتتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان: سلام چلاق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: سلام الـــــاغ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داران: هههههه ضايع شدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دايان: نيشتو ببند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از شام رفتم بالا يه پيام واس مصومه نوشتم به اين مضمون:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سلام راننده قاطر فردا آتيش ميکني مياي دنبال من دير نکني که خونت حلاله قربونم بري کابوساي رنگي ببيني خدافس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين پسره فک کرده ميتونه منو هز درسم بندازه من اگه خمپاره هم بيوفته وسط دانشگاه ميام چلاقي که ديگه سادشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي نقشه ها برات دارم هرکي با دريا درافتاد ور افتاد حالا ديگه ميزني منو چلاق ميکني فقط بايد بذارم پام خوب شه اونوقته که ميگي يا امامزاده هوشنگــــــــــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همين فکرا خوابم برد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصومه: اي دريا خدا ذليلت نکنه که چلاقيتم دردسر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: اي بابا حالا عليل شدم که ذليلم بشم؟ دست درست مصومه خانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: برو مينم گوشت تنم آب شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: جاي دست درد نکنته مردم پول ميدن باشگاه لاغر شن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: مگه من چاقم؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نه عزيزم با اين حرفم نيشش باز شد ولي با حرف بعديم اخماش رفت تو هم: تو گوريلي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: دوستم دوستاي قديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آره والله حداقل منت نميذاشتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: خيلي پررويي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ارادت داريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي از ماشين پياده شدم همه چشمشون افتاد به پاي عزيزم يعني شونصد جفت چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشاتونو درويش کنيد مگه خودتون پا نداريد همينجوري که با عصا ميرفتم سر کلاس جواب احوال پرسي هاي بفيه هم ميدادم تا رسيدم به کلاس وقتي وارد شدم اون جانوني خاک تو سرم بود اول باچشاي گرد به پام نگاه کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدش با من من گفت: پاتون چيشده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ايشالله لال شي من من که خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: والله ديروز توي بوفه يه ميمون موز خورده بود فک کرده طويله است پوستش انداخته بود اونجا منم داشتم رد ميشدم پام رفت روش اتفاقا شمارو هم ديدم آقاي پژوهش بالاي سرم دقيقا همون جايي که پوست موز بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه اين وسط ضربه هايي که معصومه به پهلوم ميزد رو فاکتور بگيريم خوب تيکه بهش انداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آراد: آره من اونجا نشسته بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نکنه اون ميموني که موز خورده شما بوديد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آراد: احترامتون نگه داريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آقاي پژوهش نکنه فک کرديد من گوشام مخمليه بد بازي شروع کردي منتظر تلافي باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ورفتم در دورترين نقطه ازش نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يک نقشه برات دارم آق پسر تا ديگه از اين کارا نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: اين حرفا چي بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: نکنه انتظار داشتي بگم واي آراد جونم قربونت برم اگه دوست ميداري بيا دست و سرم هم هس بشکون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: من کي اين حرفو زدم راس راس رفته بهش ميگه ميمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خوب کردم تازه بايد بهش ميگفتم چُسفيل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: واقعا که بي ادبي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: خواهرم کمال همنشين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: کمال معصومه در من اثر کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: واقعا پررو بايد جلوت لنگ بندازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يک لبخند زدم که تا تو کليه هامم مشخص شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلاس که تموم شد داشتم از بغل اين پيازچه رد ميشدم که نامردي نکردم با پاهام که يک تن گچ داشت کوبيدم رو پاش فقط نميدونم چرا قرمز شد من خعععلي يواش زدما فقط شدت ضربش ?? ريشتر بود جون شوما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخيش جيگرم حال اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: آهاي مصي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم جواب نميده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: هوي پول خورد کجايي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: هان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: با مني يا مني دو ساعت دارم صدات ميزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: حالا چيکارم داريم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: من بستني موخام بعدشم لواشک موخام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مصي: کوفت بگيري دريا از همون بچگي هم عاشق بستني و لواشک بودي هنوزم دوس داري؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: پس چي اونا بچه هاي منن به بچه هاي من توهين کردي نکرديا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.