رمان غیر ممکن به قلم ghazaleeMAH
راجب یه دختر با دوست جون جونیش.. دوست که نه…خواهر…! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده… پشتش بوده…حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر...ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسرکه شیطون وخوشتیپه…یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس… پسری که خودش یه دنیا درده…اما با تموم دردش نمیتونه غم این دخترو تحمل کنه…دنبال یه راهیه ک دختر مظلوم قصه رو بخندونه برای همین همش دیوونه بازی در میاره..اما از کنار این خل بازی هاش میتونه یه حامی هم باشه..این دوتامقابل هم قرار میگیرن..حالا سوال اینه که ایا این پسر میتونه این دختر غمگینوبه زندگی برگردونه؟؟ ایا غیرممکن ممکن میشه؟؟ پایان خوش
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۰ ساعت و ۴۳ دقیقه
ژانر: #عاشقانه. #طنز
خلاصه:
راجب یه دختر با دوست جون جونیش.. دوست که نه…خواهر…! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده… پشتش بوده…حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر...ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسرکه شیطون وخوشتیپه…یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس… پسری که خودش یه دنیا درده…اما با تموم دردش نمیتونه غم این دخترو تحمل کنه…دنبال یه راهیه ک دختر مظلوم قصه رو بخندونه برای همین همش دیوونه بازی در میاره..اما از کنار این خل بازی هاش میتونه یه حامی هم باشه..این دوتامقابل هم قرار میگیرن..حالا سوال اینه که ایا این پسر میتونه این دختر غمگینوبه زندگی برگردونه؟؟ ایا غیرممکن ممکن میشه؟؟
پایان خوش
لذت دنیا
داشتن کسی است
که دوست داشتن رابلد است
به همین "سادگی"
این روزها
دوستت دارم
گفتنش ساده است
شنیدنش هم
اما فهمیدنش دشوارترین ڪار دنیاست
این روزها
اما همین دشواری زیباست !
زیباست برایِ خاطر اطمینانِ دلت
ڪه بفهمد هر آواره ای عاشق نیست
هر رهگذری مجنون
و تو لیلیِ خاطره های
ِ هرڪس نخواهی بود !
تا بفهمی و بفهمانی
اگرکسی امد و همنشینت شد
در چشمانش باید
رد اسمان ؛رد خدا باشد
دوستت دارم ساده ترین دشوار دنیاست
برایش باید از من گذشت
باید به ما رسید
باید به عشق رسید
حتی اگر این من؛
این ما؛
این عشق
"غیرممکن" باشد
با استینم عرق پیشونیمو پاک کردم..
_اه..پس کجان اینا؟
ازکله صبح دارم دنبال جعبه وسایلای قدیمی میگردم ولی معلوم نیس کجان..
کلافه از گشتن زیاد دادم بلند شد
_ماااااماااان ماااامااان
_ چته دختر چرا خونه رو گذاشتی رو سرت؟
_ مامان جعبه ی وسایلام کجاست؟
_ کدوم جعبه؟
_ همون قرمزه دیگه
_ اهان..دیدم جاگیره گذاشتمش تو انباری..
_ وای مامان اخرش منو دق میدین. اخه انباری چرا؟ تمام خاطرات منو گذاشتین کوچه انبار خاک بخوره؟
_مادر نمیخوای بس کنی؟ بخدا منم بارانو به اندازه ی تو دوست داشتم ولی چیزیه که پیش اومده
با اون وسایلا خودتو فقط عذاب میدی...
اه...باز این بغض چسبید به گلوم...خسته نشده؟ 7سال گذشته نمیخواد دست از سرم برداره؟
سعی کردم بغضمو قورت بدم
مامان این مدت خیلی اذیت شد دیگه بسش بود.
الکی خندیدمو دستمو انداخت دور شونش.. یه ماچ گنده رو لپ چاقالوش زدم
_ الهی فدای مامان خوشگلم برم که انقد اذیتش میکنم باران الان فقط جز خاطرات قشنگ زندگیم شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن فقط نمیخوام خاطره های قشنگو فراموش کنم وگرنه حالم خیلیم خوبه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم.مشکوک نگام کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه مادری یکم بیشتر مواظب خودت باش جعبتم میگم غروب بابات بیاره بالا تو نرو سنگینه کمرت درد میگیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم هرچی مامان خوشگلم بگه..پس من برم تو اتاقم نقشه ها مو کامل کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ برو مادر..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد اتاقم شدم..همونجاییکه 7ساله تموم غمام و غصه هامو براش میارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنهاییام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامن ارامشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینجا کسی نبود که بخوام براش فیلم بازی کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن خوب نبودم. .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد باران دیگه خوب نبودم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباران فقط دوست نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنصف زندگیم بااون گذشت .. بچگیام بااون گذشت...تمام خاطره هام به جای اینکه با مامان وبابام باشه با اون بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو تختم مچاله شدم..زانوهامو کشیدم بغلم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمم خورد,به قاب عکس دونفریمون.. همونی که وقتی نگاش میکردم هم بغضم میگرفت هم لبخند میومد رو لبم..یادش بخیر..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعکس ماله 10ساله پیش بود وقتی یه دختر تپل ۱۲ ساله بودم ... با دندوناش لپمو گاز گرفته بودووتو همون حالت عکس انداخته بودیم ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه به صورت خندونش کردم باز بغضم گرفت.. کجارفتی؟ کجا رفتی آخه؟؟؟چرا رفتی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعکسشو محکم بغل کردمو نفهمیدم کی خوابم برد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir................................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای زنگ گوشیم از خواب پریدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواب الود جواب دادم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب هستید خانوم؟ بنده بیات هستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir( بیات؟؟ بیات دیگه کدوم خریه ؟؟)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب بیات هستی که هستی ایشالا تازه شی ..منو از خواب پروندی میگی بیاتم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدبا حرص گوشیو قطع کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوالا ملت روانی شدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم دوباره بخوابم که باز گوشی زنگ خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانیت جواب دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بلههههه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای تک خنده ای اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میگی یا قطع کنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدا خندش ارومتر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشید خانوم محجوب که مزاحم خوابتون شدم.بنده بیات هستم.محمد بیات.. از شرکت خشت خورشید تماس میگیرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرار بود نقشه هارو تا امروز برسونید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیات؟؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوای رییسم بود...خاک برسرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهعینی گفتم دوباره خیلی ناخوداگاه قطع کردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیلی نگذشت دوباره تماس گرفت. اینار قشنگ معلوم بود از خنده رو به مرگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون یه ذره ابروییم که داشتم ازبین رفت.. گوشی به دست زل زدم به ایینه قدی اتاقم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغزاله خااااااک برسرت...یعنی خااااااکاااااا... تو فکر این بودم که چجوری این ابرو ریزی و جمعش کنم که با صداش به خودم اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ الوووو خانوم محجوب؟ حواستون به منه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای بله بله بفرمایید ...شرمنده دستم خورد قطع شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir( دروغ که حناق نیس تو گلوم گیرکنه..واالا)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عرض کردم نقشه ها امادس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بعله تا دوساعت دیگه میارم خدمتتون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس منتظرتونم خدا حافظ شما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خداحافظ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم طبق عادتم عکس بارونو بوسیدمو رفتم سمت دست شویی یه آبی به صورتم بزنم..وضو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا نمازمو بخونم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثله همیشه دلم گرفته بود..سرمو گذاشتم رو سجادم؛ بوی نرگس میداد؛؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خدا حرف زدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدایا تو بزرگی ؛ تو الرحم الراحمینی؛ هرجا که هست سالم باشه..خوشبخت باشه .. راضیم به رضای تو .. تو نخوای برگ از درخت نمیوفته ..تویی که از رگ گردنم به من نزدیک تری..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتویی که ازدلم خبر داری.. حواست به منم باشه..جز تو کسیو ندارم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالم که بهتر شد سجاده رو جمع کردم ورفتم سرکمد لباسم ...شلوار مشکی مانتوی سبزم و مقنعمو پوشیدم... رفتم جلو اینه تا یکم ارایش کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورتم بد نبود..یه چهره معمولی داشتم.. صورت گرد با پوست سفید چشای قهوه ای تیره موهامم قهوه ای لخت تا پایین کمرم میرسید بینی معمولی که همیشه دلم میخواست عملش کنم؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبامم تقریبا قلوه ای بود.. یه چهره معمولی امابا یکم ارایش تغییر میکردم..اما باران برعکس من بود... چشم ها و موهای مشکی صورت تقریبا کشیده با پوست گندمی لبای قلوه ای...سرمو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتکون دادم که از فکرش بیام بیرون..نفس عمیق کشیدم تا بغضمو قورت بدم.. رو صندلی میز ارایشم نشستم ..یکم رژ زدم و ریمل و یه خط,چشم محو..همیشه کم ارایش میکردم هیچوقت از
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارایشی که قیافه ی اصلیو محو میکردخوشم نمیومد .. کیفمو برداشتم از اتاقم اومدم بیرون..مامان تو اشپزخونه داشت برای شام غذا درست میکرد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ جان مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من دارم میرم شرکت شماکاری نداری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه مامان جان مواظبه خودت باش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمی گفتم و بوسیدمو به سمت شرکت حرکت کردم با اون ابرو ریزی که من کردم پشت تلفن خدا امروزو بخیر کنه...خیلی نگزشت که وارد ساختمون شرکت شدم ..سمانه منشی مهربون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرکتو که دیدم بالبخند سمتش رفتم اونم از جاش بلند شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام سمانه جون خوبی عزیزم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام گلم..خوبم تو خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ممنونم عزیزم اقای مهندس هستن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره... کارشون داری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نقشه ها کامل شد قرار بود امروز تحویل بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ صبر کن باهاش هماهنگ کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچند,دقیقه بعد گفت میتونم وارد اتاقش بشم.. چهار ماهی میشه که به صورت آموزشی اینجا مشغول به کارم؛قرار شد اگه از کارم راضی بودن رسما مشغول بشم..نقشه های امروزمم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتعیین میکرد میتونم بمونم یانه...یکم استرس داشتم ..آقای بیات یاهمون رییسمون مرد محترمیه؛؛منم عاشق کارمم یه جورایی وقتی رو کاغذ از خط های بی هدف طرح بیرون میکشم لذت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیبرم..حداقل وقتی سرم گرم نقشس کمتر به باران فکر میکنم.بااجازه ی رییس وارد اتاق شدم ..سرش حسابی گرم نقشه بود..با استرس سلام کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو بالا اورد و زل زد بهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام خانوم خوش اومدید نقشه ها امادس؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله اقای مهندس اوردم ببینید اگه جاییش مشکلی داره درستش کنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بعله بیارید ببینم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنقشه ها رو جلوش گذاشتم نیم ساعت به طور دقیق مشغول بررسی بود دیگه بدجور استرس گرفته بودم اخه اولین کارجدیم بود ..بعد نیم ساعت با لبخند گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کارتون عالیه فکر نمیکردم با این سن و تجربه کم از پسش بر بیایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسمو که حبس کرده بودم محکم دادم بیرون...پوف..خدا خیرت بده خوب زود تر بگو..سعی کردم از اون حالت در بیام لبخندی زدم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ لطف دارید اقای مهند س ..پس مشکلی نیس؟ من میتونم برم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بعله خیلی ممنون ..فردا ساعت ۴شرکت باشید یه سری کارای شرکت چینه مونده که باید با کمک همکارا انجام بدیم.. شمااز امروز رسما مشغول کار میشید..درضمن مهندس مجد؛ یکی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دوستان من هستند که قراره از فردا بامن همکاری کنن..فردا میبینیدشون. انتظار دارم باهاشون همکاری کنید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم اقای مهندس حتما امر دیگه ای نیست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه میتونید تشریف ببرید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پس بااجازه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بسلامت خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوایییییییی تو دلم عروسی بود.فکر نمیکردم از طرحم خوشش بیاد..این لحظه از معدود وقتایی بود که واقعا از ته دلم خوشحال بودم.. پریدم جلودراسانسورِ، کسی نبود منم هی بادستم بشکن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمیزدم کمرم قرمیدادم تا اسا نسور برسه..هم زمان شعر هم میخوندم .شعرام اصن بهم ربطی نداشت ولی مهم نبود..فقط نیاز داشتم این انرژیم تخلیه بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بشکن بشکنههههه بشکننننننن،،من نمیشکنممممم بشکننننن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتوکه چشمات خیلیییی قشنگهههه رنگ چشماتتت خیلی عجیبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای وای دارم چی میبینم دوتا چشه رنگی مبینم صووورتت قشنگی مبینم ولی پی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم یه چرخ بزنم که ......بعععععهلللله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون یه ذره ابرومم به فنارفت،،،دستام رو هوا، کمرم در حال چرخیدن ،،گردنم درحال تاب دادن که یهو یکی عین بز جلوم ظاهرشد و با چشای گرد نگام میکرد ، منم دیدم سه شده خودمو زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه کوچه علی چپ:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهممم اخ چقد کمرم خشک.شدخدا.. وای این رییسمونم عین زن تناردیه شده اخ چقد خستم .. وای تنم گرفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم ابروریزیمو درست کنم بدتر گند زدم بهش ، صورتش قرمز شدو به زور جلو خندشو گرفته بود ،منم دیدم جلوی این اقا خوشتیپه بددددسوتی دادم سریع گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اممم اسانسورم که اومد.. من برم دیگه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتندی بعد پریدم تو اسانسورتا در اسانسور بسته شد صدای خنده ی اقا خوشتیپه اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irای کوفت،مرض، درد، حناق،ای ناخوشی...یکیم زدم پس کلم ،،،اخه تو کی میخوای ادم شی دختره چپول...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترجیح دادم به سوتیام فکر نکنم برممممم خونه،،،،وای چقدم گشنمهههههه....ساعت ۸ بود که رسیدم خونه ، باباهم اومده بود..پریدم تو خونه؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سلاااااااااااااااام بر اهل منزل ،بیاین که دختر یکی یه دونه خل و دیوونتون اومددد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا بالبخند گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام دختر گل بابا ،خوبی عزیزم؟ خسته نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مرسی بابا جون شما خوبی ؟؟؟ قربونت برم الهی انقد دلم تنگت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ منم همینطور دخترم.. کارا یکم گره خورده بود الان الحمدلله حل شده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوب خداروشکر..مامان کجاس؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اینجام مادر...خوبی؟ خسته نباشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فدای مامان گلم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_.دست و صورتتو بشور بیاین سر میز،،غزاله مامان جان بابات جعبتم برد گذاشت تو اتاقت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم مامان من فقط نمازمو بخونم میام شام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه مادر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابارو بوسیدمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ مرسی باباجون..دمت جیزززز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخه دختر خوب دمت جیز چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلمو خاروندمو گفنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ همون نوکرتمه بابا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشایش گرد شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چیییززز ینی همون غلومتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز چشاش گشات تر شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ منظورم اینه چاکرتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیگه دهنشم باز شده بود دیدم بد سوتی دادم اخر گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اصن هرچی بابای گلم بگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو زد زیر خنده ،خودمم خندم گرفته بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ پاشو پاشو،غزاله که کلا ناامیدم کردی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد باز زد زیر خنده،،منم باخنده پریدم تو اتاق...لباسمو عوض کردم.. وضو گرفتم نمازمو خوندم.. داشتم سجاده رو تا میکردم که چشممم افتاد به جعبه ی قرمز بغض کردم...خدا چقد پرم من..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمک کن بهم..امالان نه ..الان وقت غصه نیس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتا فرشته پایین منتظرمن...نباید دلشون بخاطرم بشکنه..بعد میام سراغت جعبه ی خاطرات ... یه لبخند تلخ اومد گوشه ی لبم...سعی کردم شاد و خوشحال برم سرمیز..بعد ازینکه به مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکمک کردم ظرفا رو جمع کنه شب بخیری گفتمو وارد اتاقم.شدمحالا وقتش بود....رفتم سراغ جعبه ی قرمز؛جعبه ای که بعدباران خواستم جای خالیشو پر کنه ...نشستم رو زمین،،بغض
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم؛دستام میلرزید،همیشه همین بود،،انگار هنوزم باورم نمیشه که غیب شده وحتی یه خبرم از من نگرفته....هنوز باورم نشده که نیست...جعبه رو باز کردم؛چشمم افتاد به وسایلمون؛ بغضم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهی بزرگتر میشد ولی نمیشکست..عکسامون؛؛عروسکم که خودش برام خریده بود.هیچوقت واسه خودش لوازم دخترونه نمیگرفت؛تنهاوسیله ی دخترونه ای که عاشقش بود لاک هاش بود…!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقد برای منو خودش لاک میخریدکه تمام کشو لوازمم پر لاک میشد.هر روزم به دستام یه رنگ میزد..هنوزم برق چشماش وقتی که کار لاک ناخونام تموم میشد؛یادمه..تاوقتی که بود هرچی کادو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجایزه براش میاوردن میداد بمن.. برخلاف تمام علایقش موهای بلندی داشت که البته اونم به خواست خودش نبود.. خاله همیشه دوست داشت موهای یکی یه دونش بلند باشه تا براش ببافه ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهروقت یادش میوفتم خندم میگیره،،بیچاره همیشه با آب و تاب در مورد مدل موهای پسرونه ای ک دوس داشت حرف میزد, اما خاله بهش جازه نمیداد.. همیشه ی خدا سرمامانش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irغرمیزد...نگام افتاد به عکسامون همش من تو بغلش بودم با دستاش برام شاخ میزاشت و چشاشو چپ میکردو عکس میگرفتیم....تقریبا 8 سالم بود که باهم دوست شدیم. تومدرسه..من بچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبودم اون چند بار اذیتم کرد..منم باگریه رفتم به مامانم گفتم..مامانم اومد پیش باران به جای اینکه دعواش کنه دست منو گذاشت تو دستش..گفت مواظبم باشه.. گفت باران خانوم دختر من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوچولوعه.. تومواظبش باش کسی اذیتش نکنه.. اونم تحت تاثیر حرف مامان رفتارش بامن خوب شد..البته چهارسال از من بزرگتر بود ولی چون دقیقا نقطه ی مقابل من بود، مثه دوتا اهنربا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجذب شدیم بهم.. اون فوق العاده شیطون ،،و من اروم بودم..یه جورایی شیطنت الانمم تحت تاثیر شیطنت بارانه..نمیدونم از روی چی شاید چون ازمن بزرگتر بود احساس میکرد باید مواظبم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه همیشه یه جورایی تحت حمایتش بودم.. هوای همو داشتیم،،به نسبت من بچه تر بودم و این وابستگی شدت گرفت.. باید بگم فوق العاده شدت گرفت.طوریکه دیگه خانوادها مونم باهم در
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irارتباط,بودن... جوری شده بودم که اگه یه ساعت ازش بیخبر بودم همش بیتابی میکردم..هنوزم نمیدونم دلیل اینهمه علاقم بهش چی بود... شایدچون مثه مامان میدیدمش؛ شایدم چون همیشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتنها بودم...نمیدونم....یادمه هروقت مریض میشدم چشامو که باز میکردم بالاسرم بود... انگارمامان هم فهمیده بود اگه باران باشه زودتر خوب میشم..شاید مامان هم یکم تو شدت این علاقه و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوابستگی مقصر بود،هروقت دلم از غصه های تو بچگی میگرفت جای بغله مامانم ؛اون کنارم بود؛هرچی که میخواستموکاری میکرد برام بگیرن...بچه بود ولی تو بچگی انگار بزرگ شده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبود...شاید کسی نتونه درک کنه...ولی وقتی یکی بیاد و بشه همه چیه یه بچه ی 7ساله...و7سال تمام همه چیزش باشه و باهاش زندگی کنه.. بعد بیخبر غیب شه؛؛و تو۷ سال فقط از خودت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبپرسی چرااا؟؟؟ کجاس؟ چه بلایی سرش اومده؟ زندس؟ مردس؟چیشده که بیخبر رفت؟ کسی که خودشم نمیتونست ازم دور باشه...ولی بیخبر غیب شد.. اونوقت درک میکنه چقددد سخت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگذشت این هفت سال..نمیدونم چرا؟؟ولی یه روزتو 14سالگیم..دیگه ازش خبری نشد..غیبش زد..هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد..میرفتم خونشون ..خاله هم انگار حالش خوب نبود ولی بهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچیزی نمیگفت.. چقد خواهش میکردم..خاله باران کجاست؟چرا جوابمو نمیده؟خاله باران دلش نیومد یه ساعت ازم بیخبر باشه چشاش پر اشک میشد و چیزی نمیگفت..اما یه روز دلش برام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوخت ، محکم بغلم کرد گفت دختر قشنگم باران حالش خوبه،فقط دیگه نمیتونه تا یه مدت جوابتو بده.. دختر خوبی باش تا زود برگرده..7 سال گذشتو هنوزم برنگشت حتی یه خبرنگرفت ازم؛؛
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهفت سال؛یه عمره..فقط تنها چیزی که برام موند ازش همین جعبس و ترسی که باعث شد بعد باران هیچ دوست خیلی صمیمی نداشته باشم..همش وحشت داشتم تا یکی بیادو بعدولم کنه و بره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....پوفی کشیدم ،،یادم باشه فردا یه سر به خاله بزنم...دلم براش تنگ شده،،وسایلا رو گذاشتم تو جعبه عروسک هدیه بارانو بغل کردمو با همون بغض 7ساله خوابیدم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...................................................................................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح ساعت حدود ۹ بود که از خونه زدم بیرون،تقریبا کار هفتگیم شده..میرم به خاله سر میزنم حالشو میپرسم،بنده خدا اونم بعد باران زود از پا در اومد..هنوزم که هنوزه دست به اتاق
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباران نزده..نمیدونم چرا حس میکنم بااینکه همش میگه برمیگرده یه چیزی داره ازارش میده..بامنم که حرفی نمیزنه...منم همه ی سعیمو میکنم وقتاییکه پیششم فقط بخندوندمش..خونمون فاصله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزیادی با خونه خاله نداشت.. رسیدم و زنگ زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خاله جون منم غزاله بازکن دخمل خلت اومده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ غزاله تویی خاله؟ بیا قربونت برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه حالت دو پریدم تو حیاط؛ خونشون خیلی قشنگ بود.. یه حیاط خوشگل با باغچه ی پر گل که عمو همش بهشون میرسید..خاله هم سبزی توش میکاشت.. خونشون اپارتمانی نبود،به حالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوبلکس ساخته بودنش که قسمت پایینش اشپزخونه هال و اتاق مهمان و سرویس،،قسمت بالا هم اتاق خواب عمو وخاله ..اتاق باران و دوتاهم اتاق مهمان..برای راحتی بیشتر یه سرویس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکامل هم برای بالا درنظر گرفته بودن..اومده بود جلوی در استقبالم پریدم بغلشو لپاشو بوسیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خاله ی گلم چطوره؟ قربونش برم الهی که هروز خوشگل ترمیشه...ناقلا دل عمو رو حسابی بردیاا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ کم زبون بریز بچه انقد سر به سر من پیرزن نزار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا خاله جون مگه چند سالته که میگی پیرزن؟ تازه اول زندگیته دیگه نگیااا،،تازه من برنامه دارم برام یه پسر خاله تپل بیارین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد خبیث زل زدم بهش،،اولش نفهمید چی گفتم بعد که دوهزاریش افتاد؛ افتاد دنبالم منم الفرارر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وایسا ببینم دختره بی حیاخجالت نمیکشی؟ دخترم دخترای قدیم .. والا الان دختر چه میدونه حیا چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وایییی خاله غلط خوردم خاله چیز خوردم..خاله به جون این مادرشوهره نداشتم اصن اشتباه لپی بوده..وگرنه توکه میدونی من چقدددددده باحیام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاله که دیگه از نفس افتاده بود همونجور که نفس نفس میزد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره جون خودت دختره ی سرتق شیطون..بیچاره اون مادر شوهرت که هنوز نیومده تو جونشو هدف گرفتی..ببین چجوری منو میندازی دنبال خودت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاروم اروم رفتم کنارش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_الهی قربونت برم من میخوام ورزش کنی هیکلت رو فرم بیاد عمو دلش بره..مادر,شوهرمم عروس به این گلی دیگه کجا میخواست پیداکنه؟من موندم چرا نمیگرده منو پیدا کنه واسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسرش.. بخدا برا پسرش میگم وگرنه تو که میدونی من میخوام درس بخونم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ غزاله مگه دستم بهت نرسه خجالت نمیکشی دختره بی چشم رو...حیاکن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ..چشم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو انداختم پایین الکی مثلا خیلی خجالت کشیدم.. خاله هم معلوم بود به زور خودشو کنترل کرده نخنده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خاله جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بعله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فقط دستت بهم رسید خوب نازم.کنیااا..من پوستم حساسه اوخ میشه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دختر مامانت که اونقد ارومه تو چرا انقد بلایی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چاکر شوما.. قربونت برم من برم بالا و بیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir* بازم تو چشاش غم اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه عزیز خاله.زود بیا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم بالا اتاقش همونجور دست نخورده بود. مثه همیشه یه دستمال برداشتم و شروع کردم به سابیدن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا یادمه این باران هپلی بود نمیدونم چرا من میام همش اتاقشو بسابم..والا..حیف دلم نمیاد خاله با کمر درش بیاد اینجارو تمیزکنه...حیف..اخخخخ کمرم.. ای بگم خدا چیکارت نکنه دختر .. مگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرض داری؟ تو اگه خیلی تمیزی اون اتاق بدبخت خودتو تمیز کن .همینجور که غر میزدم رفتم پایین ،،خاله یه میز ناهار چیده بود توووپ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اخ قربون دست پنجول بنفشه جونم برم..از کجا فهمیدی هوس زرشک پلو کردم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نوش جونت عزیزم..خیلی خوشحالم میکنی که بهم سر میزنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir* همینجور که غذامو میخوردم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_یه خاله که بیشتر ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_عزیزم محبتت زیاده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمیدونست واسه ارامش خودمه که تنهاش نمیزارم.. لبخند زدمو غذامون خوردیم....ساعت حدود ۲ بود که از خاله خداحافظی کردمو زدم بیرون ،ساعت ۴ باید شرکت میرفتم،،مثه اینکه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهندس جدید اوردن و باید کمک میکردیم کارا رو انجام بده.. اسمش چی چی بود؟امجد؟ جمجد؟ مجدد؟ اه دختره ی خنگ یعنی حافظت حافظه ی ادم نیس که حافظه ماهی قرمزه..اها...یادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد مجد..مهندس مجد . خو الان که تا ۴ دوساعت مونده...اوممم ...یه فکری زد به سرمخیلی وقته نرفتم باغ بهشت.. نزدیک شرکتم هست ،،باغ بهشت یه باغ فوق العاده قشنگ و سنتی بود که
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاکثر اوقات بیکاریمون با باران اونجا بودیم..ینی بابا و عمو رو مجبور میکردیم مارو ببرن باغ بهشت.. یه باغ خیلی قشنگ الاچیق های سنتی با باغچه هایی از همه مدل گل که یه رودخونه به
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورت ابشار های کوچیک از وسطش میگذشت ... رویه قسمت از رودخونه تختای دونفره کوچیک گذاشتن که دور تا دورش گل بود واسه اوناییکه دوس دارن وسط اب بشینن.. رو چمنا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبین گل هاهم فضایی برای نشستن درست کرده بودن..واقعا مثل بهشت بود،وارد باغ که شدم تموم خاطره ها اومد جلو چشام.. با گوشه گوشه این باغ ما خاطره داشتیم.. یادمه وقتی ۱۱سالم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبودیه بار باران هولش دادم تو رودخونه اونم سر تاپا خیس شد کلی دنبالم دویید منم از ترسم پا گذاشتم به فرار..اخرش که منو گرفت کشوند هولم داد تواب وشروع کردیم به اب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازی...وقتی یاد قیافه عصبی صاحب باغ میوفتادم خندم میگیرفت.. بابا و عمو هم میخواستن دعوامون کنن ولی تاچشمشون به قیافمون میخورد خندشون میگرفت.. اخرم سرشونو به حالت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتاسف تکون دادن و بعد باهمون لباسای خیس راهی خونه شدیم...اینجارو خیلی دوس دارم.. ینی همه میدونن سرو تهمو بزنن تو باغ بهشت پیدام میکنن...نشستم پشت میزی که پاتوق دوتامون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبود.. به یاد قدیم بستنی کاکاعویی سفارش دادم.. بستنیمو که خوردم به سمت شرکت حرکت کردم..دقیقا ۴ بود که به شرکت رسیدم...وارد شرکت شدم به سمانه سلامی کردم رفتم سمت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتاقم ..مثه اینکه هنوز این یارو مجد نیومده بود..منم یکم رو این صندلی گردالو ها که میچرخن تاب تاب عباسی کردم تا احضار شم اتاق رییس..یه ربع بعد سمانه بهم خبر داد همه ی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمکارا اومدن منم برم پیششون..تقی به در زدم و بااجازه وارد شدم...سه تا از همکاراخانوم ؛؛اقای رییس؛۳تا اقای دیگه و..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشام هر لحظه گشاد تر میشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیااااا خداااااااااا این اقا بزه اینجا چه میکنه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز تشبیهش به بز خندم گرفته بود به زور خودمو کنترل کردم..اخه بنده خدا قیافش خوب بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدای رییس به خودم اومدم؛ اقا بزه هم با چشاش داشت قورتم میداد... چشارو درویش کن وگرنه میام چشای خوشگلتواز حلقت میکشم بیرونااا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خااانوووم محجوب با شمام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چی؟ بله ببخشید بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خانوم شما از امروز با اقای مجد و خانوم صمدی همکاری میکنید...نقشه های شرکت چینه باید تا دوماه اینده اماده بشه... پس لطفا همکاری لازمو انجام بدید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله..چشم حتما..از کی شروع میکنیم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ امروز شما و خانوم صمدی به اتاق اقای مجد منتقل میشید از فردا ۸ صبح حتما اینجا باشید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_متوجه شدم..چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمجدم که همینجور خیره بود بمن...منم نامردی نکردمو یه چشم غره توپ براش رفتم ،،بقیه حرفا به صورت روتین درمورد انواع نقشه و تقسیم کار و معرفی هرکس به بخش خودش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگذشت...قرار شد من و خانوم صمدی باهم به اتاق مشترک کار با اقای مجد متنقل بشیم..به اتاق خودم رفتم خانوم صمدی پشت من وارد شد .لبخندی زدم بهش و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_فکر کنم باید وسایلمونو جمع کنیم.. من غزالم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو دستمو سمتش دراز کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم لبخندی زد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خوشبختم عزیزم منم مهسام امیدوارم همکار و دوستای خوبی برا هم باشیم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسم دوست که اورد رنگم پرید..به زور لبخندی زدم و مشغول جمع کردن وسایلم شدم..خدا عاقبتمونو بااین مجد بخیر کنه...کار انتقالمون به اتاق مجد تموم شد.ازطریق مهسا فهمیدم این اقا بزه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمش فرهاد؛ فوق لیسانس معماری داره و 27سالشه... قدش تقریبا 180بودموهاش قهوه ای.چشای سبزو اندامش حسابی تو دل برو..لبای نازک با بینی معمولی..درکل قیافه جذابی داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irازون دسته پسراس که حسابی دل دخترارو میبره..انقد تو فکر بودم که اصلا متوجه نشدم کی رسیدم خونه به مامان وبابا سلام کردموباهمون لباسا رو تخت ولو شدم.. انقد خسته بودم نفهمیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکی خوابم برد..باصدای مامان بیدار شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دخترم پاشو شام بخور ضعف میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم مامان شما برو منم الان میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه عزیز مادر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست صورتمو اب زدم ورفتم پایین..مامانو بابارو بوسیدم و حمله کردم به ماکارونی خوشمزه مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بچه ارومتر مگه از قحطی اومدی؟ دلت درد میگیره ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای مامان دستت درد نکنه ینی داشتم میمیردم از گشنگی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خدانکنه مادر نوش جونت..بخوربلکه یکم ازین اسکلتی دربیای..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا نداره مادر.. مثه میلگردی هستی که روش روکش زدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا پخ زد زیر خنده ، منم با دهن پر لپای چرب و چیلی و چشای گشاد نگاش میکردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بابا مطمعنی من بچه خودتونم؟پرورشگاهی؟ از تو جوب؟ از تو خیابون؟بگید به خداطاقت دارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا به زور جلو خندشو گرفته بود.. مامان گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختر این حرفا چیه پاشومیزوجمع کنیم توام بروبخواب صبح باید پاشی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه ولی من که بالاخره میفهمم منوازکجا پیداکردین..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ غززززااااااالللل
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ جونم خفه شم؟ چشم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباخنده میزوجمع کردم رفتم تو اتاق بشمار سه خوابم برد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir........................................................................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح با صدای زنگ گوشی بیدار شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ای توروحت اه اگه گذاشتن عین ادم بخوابیم..طریقه بیدار شدن ۶ صبح من ابتدا پای راست را از پتو بیرون می اوریم ،سپس پای چپ را،و انگاه با گفتن تو روح این این زندگی شاد و
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخرم بلند میشیم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم برم سمت دستشویی یهوبا مخ خوردم زمین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اییییییی مامان ملاجم ترکید..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم دمپایی رو فرشی رفته زیر پام گرفتمش پرتش کردم اونور..با چشای,بسته رفتم دستشویی وضو گرفتم و اومدم بیرون،،همیشه نماز خوندن بهم ارامش میداد...احساس میکنم خداحواسش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهم هست..سجاده گل نرگسمو جمع کردم..مانتو ابی و با شلوار و مقنعه پوشیدم.خوب تو محل کار با مقنعه راحت ترمممم.. یکم رژ یکم ریمل زدم پیش به سوی کار و فعالیت ..ساعت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir8:15بود که رسیدم شرکت..اه بازم دیر رسیدم تند تند پله ها رو رفتم بالا دیگه به نفس نفس افتادم خدا خدا میکردم مجد نیومده باشه... مهسا میگفت رو اینکه به موقع سرکار باشیم حساسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.. سمانه نبود اومدم برم سمت اتاق درو بازکردم سرمو یواش بردم تو اتاق ببینم چخبره که یکی پشت سرم گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو گزاشتم روبینیم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ هیس وایسا ببینم این اقا بزه اومد یانه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهمممممممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اه اینجا که دستشوبی نیس اهمم اهممم راه انداختی.. دستشویی انتهای راهرو سمت راست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خانوم محجوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداش سرجام سیخ شدم نهههههه خدا نههههه نگو که پشت سرم مهندس مجده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دقیقا خودمم خانوم محجوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وای خاک بر سرم باز بلند فکر کردم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیدم باز این مجد قرمز کرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_راحت باشید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیهو پق زد زیر خنده منم مثه اسکولا با یه لبخند ملیح زل زدم بهش خندش و به زور قورت داد و سعی میکرد جدی,باشه ولی تا قیافمو میدید باز خندش میگرفت ...ای کوفت؛سرسنگ قبرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخندی,الهی..ایش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اوممممم میگم اگه خندتون هنوز ادامه داره من برم چایی بخورم بیام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی کرد خودشو کنترل کنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خانوم محجوب لطفا بار اخر باشه که دیر میاید. اینبار چون اولین بارتونه بخشیدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو راهشو کشید و عین بز رفت تو اتاقش بار اولمه؟ روحت خبر نداره من همیشه دیر میومدم. یه لبخند پلید زدم و سریع رفتم تو اتاق که دیگه اتو دستش ندم .وارد اتاق که شدم هنوز اثار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنده تو چهرش بود..سعی کردم جدی باشم و به روم نیارم چیشده..نشستم پشت میزم.. یه سری از نقشه ها رومیز من بود یه سری رومیز مهسا..نمیدونم مهسا چرا پیداش نیس _ سلام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه حلال زاده هم هست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام عزیزم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندی زد و رو به مجد گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ببخشید من رفته بودم یه ابی به دست و صورتم بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمجد یه لبخند مکش مرگ ما تحویلش دادو گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اشکالی نداره.. بفرمایید،،،خوب خانوما از امروز قراره من با اقای بیات همکاری داشته باشم.. فرهاد مجد هستم.. قراره کارای شرکت چینه روتا دوماه اینده به سرانجام برسونیم.. یه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسری نقشه ها رو میزتونه که ایراد هاش مشخص شده و شما باید درستشو بکشید..منم نظارت میکنم و هرجا به مشکل برخورید درخدمتتون هستم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ینی شما فقط ناظرید؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله خانوم محجوب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهان.متوجه شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir( خسته نباشی واقعا. همچین گفت همکاری من فکر کردم الان نصف نقشه هارو میکشه)شروع کردیم به کشیدن دوساعت گذشته بود مهسا بلندشدبره چایی بخوره منم ترجیح دادم تا کارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتموم نشده پا نشم.. نمیخواستم با مهسا صمیمی بشم واسه همین ازش فاصله میگرفتم..باصدای مجد سرمو از رو نقشه ها بلند کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ شمانمیاین خانوم محجوب؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبی حواس گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کجا بیام؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندید ساعتشو نشون دادو گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وقت نهاره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اهان نه تشکر.. کارم تموم شه بعد ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اگه خیلی زیاد مونده منم باشم کمکتون کنم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه نه شما برید زیاد نمونده انجام میدم بعد میام..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه هرجور راحتید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم دیگه نشستم و بعد پاشدم برم نمازمو بخونم..یه اتاق کوچیک ۳×۳ برای زمان استراحت بود که من نمازمو اونجا میخوندم..وضو گرفتمو قامت بستم...بعد نماز سعی کردم یکم طولش بدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا مهسا بیاد باهم بریم تو اتاق..تواین فاصله ناهارمم خوردم گوشیمو از جیبم در اوردم رفتم سراغ عکس باران... انگشتموکشیدم رو عکسش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- میبینی عزیزم؟ میبینی چیشدم؟از همه فراریم.. به توکه نمیتونم دروغ بگم... میترسم.. میترسم قصه ی توتکرار بشه..دارم خیلی اذیت میشم.. تو کجایی ... کجایی بیمعرفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای مهسا به خودم اومدم سریع گوشیواوردم پایین
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ غزال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ جانم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عزیزم بیا کاراتو تموم کن بریم خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ باشه الان میام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم سر میزم نشستم کارارو واسه امروز تموم کردم و ساعت پنج بود که رسیدم خونه...مامان و بابا خونه نبودن یه کاغذ زدن به در یخچال :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_غزال مادر منو بابات رفتیم خرید.. زود میایم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیکم اب خوردم رفتم بالا عروسک بارانو بغل کردم افتادم رو تخت .... اخیش الان خوابیدن چه حالی بده ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.....................................
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباصدای زنگ گوشی بیدار شدم..خابالو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ الو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام عزیزخاله خوبی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلام خاله جون..خوبم شما خوبی؟ چه عجب یه زنگ بمن زدی..اخ اخ خاله نگو که کارت پیشم گیره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ زبون به دهن بگیر دختر میزاری حرف بزنم یانه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم من بستم.. بفرمایید
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ عزیزم مامان و باباتو امشب دعوت کردم خونمون یکم دیگه میرسن گفتم زنگ بزنم توام بیای..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اوومممم خاله شام چی پختی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ای شکمو..ینی,بخاطر غذا میای پیش منو عموت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ نه والا..ولی آی گشنمه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ همونی که دوس داری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وایییی خاله عاشقتم.. لازانیا درست کردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ اره عزیزم.زود بیا که منتظرتم. دلم یه ذره شد برات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قربونت برم.... تندی اومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ فعلا عزیزم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدافظ خاله جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسریع پاشدم موهامو بستم لباسمو پوشیدم. یه لباس راحتم برداشتم اونجا بپوشم. خاله شکلات خیلی دوس داشت.مثه باران.. همیشه براشون شکلات میگرفتم.. وای اونموقع ها که باران بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقد ذوق میکردیم که مهمونی خونه ی هم بریم.. اهی کشیدمو برای خاله از همون شکلاتای همیشگی برداشتم و از خونه زدم بیرون..رسیدم زنگ خونشونو زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ غزال عزیزم تویی بیا بالا مادر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ چشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتندی رفتم توهمه بودن مامان بابا عمو و خاله.. من هیچ خانواده ی پدری یا مادری نداشتم.. مامان و بابا هر دو بچه ی پرورشگاه بودن و بعد باهم ازدواج کردن... باخاله و عمو هم سر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقضیه منو باران اشنا شدن.. اما باران فامیل زیاد داشت...عمو و بابا باهم شریک بودن و یه جا کار میکردن..مامان و بابا بعد من دیگه بچه نخواستن اما خاله طفلکی بعد باران دیگه نتونست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه داربشه... دوبار حامله شد ولی دیگه رحمش توانایی نگهداشتن جنین و نداشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ سلاااااام به همگییییی جمعتون جمع بود ؛ گلتون کم بود که اومد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپریدم خاله و مامانو بوسیدم..بابا گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ تبعیض گذاشتی دیگه پس بوس من چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irیه نگاه عاقل اندر سفیهانه بهش انداختمد گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بابا نگو که حسودی میکنی
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ راست میگه دیگه محسن.. چیکار دخترم داری
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ قربون عمو گلم برم..خوب خوب چه بوهای خوبی میاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد خبیث به خاله زل زدم..خاله که خندش گرفته بود روبه جمع گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پاشید.که این دختر انقد گشنشه میترسم مارو بخوره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان پخ زد زیر خنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ ینی غزاله ادم دوتا دختر مثه تو داشته باشه دیگه ابرو براش نمیمونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وا مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ وانداره... پاشو بریم میزو بچینیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نیش باز رفتم تو اشپزخونه واسه کمک...میزو خیلی خوشگل چیدمو صداشون زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ خانوما اقایون بفرمایید غذای مخصوص سر اشپز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دختر اینو که خالت پخته تو چرا کلاس میزاری؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ منو خاله نداریم که مامان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ بله بله حق با شماس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاه پرحسرت خاله رو رو خودمومامان دیدم نخواستم بیشترغصه بخوره پریدم بغلش گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ من که انقد دوست دارم..یه ماچ میدی به ما؟ یاکه همش مال اقاتونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالی
10خیلی جالب بود من خودم هیچ وقت به حس های این آدم ها فکر نکرده بودم الان خیلی دیدم نسبت بهشون عوض شده 👏👏👏
۲ هفته پیشKarin
۱۴ ساله 30بهترین رمانی بود ک تا حالا خوندم واقعا عالییییی بود
۴ هفته پیشالینا
30اصن عالی بود اولین رمانی بود که تو جوشی میخوندم و عاشقش شدم
۱ ماه پیشمعصوم
۱۸ ساله 60سلام خیلی رمان خوبی بود و خسته نباشید میگم به نویسنده رمان یعنی بهترین رمانی بود که تا حالا خوندم مخصوصا اخرش خیلی عالی بود😉😂
۱ ماه پیشنفس
۱۷ ساله 10رمان عالی بود و تشکری خاص بابت اطلاعات درباره او مریضی بار اول بود که شنیده بودم خیلی ممنون بازم از این رمان های عالی بنوسید تشکررررر
۱ ماه پیشنیلوفر
۲۲ ساله 40واقعا خیلی عالی بود ولی یکم مثبت ۱۸ بود🤣🤣دستت درنکنه نویسنده من از رمان های طولانی خوشم میاد
۱ ماه پیشگلی
90بچه ها رمانی بود ک دختره خوابگاشون اتیش میگیره میره پیش خواهرش ک ازدواج کرده زندگی میکنه بعد برادار شوهر خواهرش دوقلو بودن اسمشون سیامک و سیاوش بود اسم این رمان چیه اصلا یادم نمیاد
۳ سال پیشآنیسا
۱۸ ساله 80اسمش دلواپس توام، عالیه و خیلی باحاله
۳ سال پیشNafas
۱۹ ساله 10بینظیره
۲ سال پیشتو
10دل واپس توام
۲ سال پیشکیپب
۹ ساله 10خب
۲ سال پیشفاطی
00دلواپس توام
۲ سال پیشفاطمه
۲۸ ساله 10دلواپس توام
۱ سال پیشپریسا
۲۹ ساله 10عزیزم اسمش دلواپس توام بود
۱ سال پیشAsma
۱۴ ساله 10دلواپس توام
۱۱ ماه پیشزهرا
۲۳ ساله 10اسم رمان دلواپس توام
۴ ماه پیشنفس
۱۷ ساله 10نام رمان دل واپس توام
۲ ماه پیشفاطمه حسینی
۲۰ ساله 10نویسنده جان ازت خیلی ممنونم رمانت بسیار زیبا وآموزنده بود چون در کنار خوندن رمان دید آدمو نسبت به آدمایی مثل بارمان تعقیر میده خیلی خیلی قشنگ بود بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش پشیمون نمی
۳ ماه پیشدختر لر
۲۹ ساله 10خیلییییییییییییییییی عالییییییییییییییییییی بوددددددددددد. پرفکت وای فقط اون لحظه ک بارمان جریان معلم رو گفت از خنده مردم چندبار همین جمله رو خوندم از بس خندیدم 😂😂😂😂😂😂ولی توف تو شرف فرهاد
۴ ماه پیشفاطمه
04چه چرته😐
۴ ماه پیش??♀️
20واقعا عالی بود .🍁 ☘️دست نویسندش دردنکنه 💖
۴ ماه پیشزهرا
۱۸ ساله 20من یکی ک عاشقه پسره شدم 😍
۵ ماه پیشکلثوم اکبری قاضی زاد
20موضوع رمان فوق العاده بود اما جزئیات و عاشقانه هاش یکم کلیشه بود درکل بخوای جمع بندی کنی واقعا ارزش خوندنو داره نظرات اکثرا داستانو لو میده نظراتو نخونین بهتره
۵ ماه پیشساحل
۱۸ ساله 00خوب بود ولی خیلی مثبت طور بود و خیلی عاشقانه و اون قسمتی که روان پزشک گفت بترسونش اونم رفت پیشش لباسشو از وسط***کرددهمه جاش دیده می شد موقع آتلیه وقتی میخواست عکس بگیره گفت منو تاالان اینجوری ندید
۵ ماه پیش
غزل
10عالی بود ارزش چندیین بار خوندن دوباره رو داره