آقا اينجا سه تا دختر داريم سه تام پسر داريم متاسفانه ازشون رو نمايي نميشه اينا درسته ظاهري شبيه به انسان دارن..ولي سه نمونه موجوده ما قبله تاريخن که با يه سري آزمايشاته دروني و بيروني اين شکلي شدن خب..اينا طي اتفاقاتي تو دانشگاهشون با هم به جنگ برميخيزندو معلوم نيس کي اين جنگ و جدال تموم ميشه و بايد بگم که تمام اتفاقات مخلوط شده با طنزه که مطمعنم خنده رو لباتون مياره و البته خوندنش خالي از لطف نيست.

ژانر : عاشقانه، طنز، اجتماعی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۲۳ دقیقه

مطالعه آنلاین دانشجوهای شیطون
نه ازشون رو نمايي نميشه

اينا درسته ظاهري شبيه به انسان دارن..ولي سه نمونه موجوده ما قبله تاريخن که با يه سري آزمايشاته دروني و بيروني اين شکلي شدن

خب..اينا طي اتفاقاتي تو دانشگاهشون با هم به جنگ برميخيزندو معلوم نيس کي اين جنگ و جدال تموم ميشه و بايد بگم که تمام اتفاقات مخلوط شده با طنزه که مطمعنم خنده رو لباتون مياره و البته خوندنش خالي از لطف نيست.

پامو با اخرين توان رو پدال فشار دادم که فک کنم قطعه نخاع شد تو همون حالتم غر ميزدم:

-اي مرده شور جفتتونو بشوره...عينه بز ميلنبونين..هر چي ميگم دير شد انگار دارم با ديوار ميحرفم ...دير برسيم جفتتونو از سقف اويزون ميکنم

ديدم هر چي ميگم کسي هيچي نميگه...برگشتم که ديدم پگاه سرشو تکيه داده به پشتيه صندلي چشاشم بسته هندزفريم تو گوشش ..هر از گاهيم يه تکوني به نشيمن گاهه مبارک ميده ..اين که اصن تو اين دنيا نيس...از آينه به عقب نگاه کردم اون يکيم تو همون حالت البته يکم موقر تر مثلا يهو تو جاش قر نمياومد..با حرص دوباره بهشون نگاه کردم ...تا الان من داشتم واسه عمم جزوه ميدادم؟؟!!.

يهو يه فکره شيطاني اومد تو ذهنم ..دستمو کردم تو جيبمو مثه هميشه يه سيخ کبريت توش پيدا ميشد...

تو يک حرکته ناگهاني سيخو تا دسته کردم تو سوراخه دماغش که يه جيغفرا بنفش زد..کيميا بدبختم ک تو حالو هوايه خودش بود با جيغه اين ميمون دو متر پريد سرش خورد ب سقف... ريلکس چوب کبريت و ماليدم ب مانتوعه زرد رنگه پگاه و دقيق نگاش کردم ک يه موقع چيز ميزي روش نمونده باشع...بعدم گذاشتمش تو جيبم..با صدايه خروسيش شروع کرد قد قد کردن:

-کثافت..زهرم ترکيد نميگي سکته کنم بميرم..بعد پوله ديه منو ميخواي از کدوم قبرستوني جور کني

ريلکس با يه لبخنده مکُشمرگما گفتم:

-تو فقط شرتو از سره من کم کن پوله ديت و جور ميکنم

با اون دستايه گرز مانندش چنان کوبوند تو کلم که با دماغه مبارک رفتم تو فرمون..

در حالي که بينيمو با يه دست ميمالوندم و با دسته ديگم فرمونو گرفته بودم گفتم:

-عي الهي ايشالله بميري راحت شم..بترشي کسي نياد بگيرتد..عي ايشالله کهير بزني قده اون قابلمه مسيه کوکب خانوم خدابيامورز..ايشالله جلو ملت ب.گو.زي آبروت بره.نفسم گرف ديگه ادامه ندادم..ديدم صدا از کسي در نمياد با احتياط رومو برگردوندم...

پگــــــاه:

داشتم با چشايي ک کم مونده بود از جاش درآد نيگاش ميکردم..برگشت نگام کرد:

هستي - هن؟؟؟:|

تو همون حالت گفتم:

- تو تمامه اينارو از کجات دراوردي؟؟

لبخند زد:

-از تو مغزم

منم يه لبخند زدم:

-مگه داري؟؟

با حرص گفت:

-نه پس فک کردي همه مثه خودت بي مغزن؟؟

يهو کيمي از بين صندليا سرشو عينه بز اورد جلو:

هستي-الـَـــه الَــه اروم باش خواهرم!!!

کيميام کم نياورد يکي زد پسه کلش:

-خفه بمير حواست ب جلوت باشه تا هممونو ب کشتن ندادي عنتر

هستي رو ب من در حالي ک سرشو ميماليد گفت:

-باز يادت رفت ب اين قرصاشو بدي؟؟

در حالي ک سعي ميکردم خندمو نگه دارم گفتم:

-ن ديگه دانشگاه دير شده بود يادم رفت

ايندفه کله منه بدبخت بود که توسطه کيميا نشونه رفت..

***

هســـتي:

بلاخره بعد از پشته سر گذاشتنه فرازو نشيبه طاقت فرسايه راه(جمله سنگين بود دو ثانيه تنفس اهسته)رسيديم به دانشگاهه درپيتمون..البته همچينم درپيت نبودااا..

جلو پارکينگ واسه عمو رمضون دو تا بوق زدم ک محله سگم نداد.. ايــــش...ماشينو بردم داخل..او له لIK..خر با بارش گم ميشه:

- بيا من اين عبوتياره رو کجا بکنم؟

..فک کنم امروز بايد از خيره ساعته اول بگذريم..بلاخره يه جايه خالي پيدا کرديم..عينه اين خرايي ک بهشون تيتاب تعارف کردن گاز دادم سمتش ک يهو...

.....

گاز دادم سمتش که يهو يه بوگاتيه مشکي پيچيد و راست رف توش..سريع زدم رو ترمز ک ماشين با صدايه بدي تو دو سانتيه بوگاتيه واستاد..

هممون عينه گجه پخش شديم رو شيشه ..تا دو ديقه تو شک بودم ..ب زور خودمو از شيشه جدا کردم و ب رو ب روم نگاه کردم..تازه فهميدم چي شـــده و چه حقي از من پايمال گرديده:/..عينه پوزپلنگه گرسنه از ماشين اومدم بيرون دره بدبختو چنان زدم به هم که فک کنم خرج رو دستم بزاره.. تو لحظه آخري ک داشتم درو ميبستم صدايه کيميا رو شنيدم :

-اوه اوه باز اين رم کرد

عمت رم ميکنه..فعلا فش دادنه ب کيميا رو موکول کردم ب يه وقته ديگه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بقيه ام پياده شدن بي توجه بهشون پامو تا جايي ک جا داشت بردم بالاو کوبودم ب سپر ماشين ک پام سقت شد...به زور جيغه بنفشمو تو گلو خفه کردمو صاف واستادم..تو همون حالت بودم ک دره سمته راننده باز شد و اول يه پا اومد بيرون..ماشالله...فک کنم کل کالرياش جمع شد تو پاهاش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد يهو کله هيکلش اومد بيرون ک رسما خودمو خيس کردم..اين آدمه يا قووووول؟؟؟؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد دقيقا تو حلقم واستاد ..البته قدش خيلي بلند تر بودااا واسه همين کلشو خم کرد روم.آب دهنمو با صدا قورت دادمو با چشمايه گشاد شده زل زدم ب چشماش..البته چشاش ک نه عينکش...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو ب زور يه ذره کشيدم عقب ..بچه هام از ماشين پياده شده بودن..با اخم بش نگاه کردم..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چته تو حلقه من واستادي؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا عينه سگم ميترسيدما..ولي خب ب کله خر بودن تو خانواده و محل معروف بودم...عينکشو از رو چشمش برداشت ک يه لحظه کپيدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشماش مشکيه مشکي بود.. با اون مژه هايه بلندو حالت دارش و ابروهايه پرپشت و کشيده ..هر ادميو محوه خودش ميکرد..بينيه قلميو لبايه قلوه اي ميخورد 2?-? سالش باشه و پوسته برنزه...موهايه مشکي که فشن ولي مردونه درست شد بود:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه ديد زدنت تموم شده جواب منو بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صداش ب خودم اومدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يني خاک تو سره پسر نديدت کنن هستي..خوده واموندمو جمو جور کردم ..حالا سوالش چي بود؟:/..با گيجي بهش نگاه کردم ک پوزخند زدو ب سپره ماشينش اشاره کرد..بي خيال گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب؟؟:|

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-داري خسارتشو پرداخت کني؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دهنمو کج کردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حالا انگار چي شدهـ.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم افتاد ب سپره ماشينش حرف تو دهنم ماسيد ..اينو من اينجوري کردمممم؟؟؟؟!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا..منم شيريني نخورم يه ترشيي ميشما..سپرش قشنگ قُر شده بود..عينه خر ذوق کردم ..داشتم با نيشي که شيش متر باز بود ب اثره هنريم مينگريدم که تازه فهميدم چه عني صرف فرمودممم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيشم به عرضه دو ثانيه کلا بسته شد..اي اگه بابا بفهمه دوباره قلدر بازي دراوردم دهنمو سرويس ميکنه..با قيافه سکته اي برگشتم سمته اون مرده..تازه متوجه دو تا جيگر شدم که از ماشينش پياده شده بودن البته اينقد وضعيتم وخيم بود وقت نکردم اونارم ديد بزنم..ديدم داره با همون پوزخنده حرص درارش نگام ميکنه.. اب دهنمو با صدا قورت دادم و :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوب هستين؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قشنگ معلوم بود خندش گرفته چون لباشو جم کرد..خاک تو گورت هستي الان وقته حالو احوال پرسيه بوزينه؟؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودشو کنترل کرد و دوباره پوزخند زد..خب بنال ديه بوزينه..حالا من چه غلطي تو سرم بريزم..با حرص گفتم.:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به من چه اونجا جا پارکه من بود اومدي تصاحبش کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه تايه ابروشو انداخت بالا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-کدوم ماشين دقيقا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ب پرايده عزيز تر از جانم اشاره کردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اِنا!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخنده صدا داري زدو گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو ب اين لگن ميگي ماشين؟؟هه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرتيکه قزميت ب پرايده من توهين ميکنــي..حالا درسته شونصد ساله داره کار ميکنه ولي بلاخره اينم برا خودش شخصيتي داره..بعله بعله..صدا نکرمو بردم بالا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لگن اون چيزيه ک تو تپش ب دنيا اومدي نه ماشينه من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو دوباره خم کرد سمتم ..اين چه علاقه اي داره تو حلقه مردم واسته..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببين کوچولو ديگه داري گنده تر از دهنت زر ميزني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دهنمو کج کردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دهنه من واسه جوابايه بزرگ دادن ب عنترايي مثه تووو..با دستم سر تا پاشو نشون دادم و ادامه دادم..:کِش مياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو بيشتر خم کرد ..چه چشمايي داره عنتره بوزينه ..ادم حرف تو دهنش ميماسه..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مراقب باش اين کششه زياد از حدش کار دستت نده بچه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومدم يه جواب بدم تا اونجاش بسوزه که صدايه کيميا مانع شد..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اااه بس کنين ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جيغش پگاه که کنارش واستاده بودو ريلکس مشغوله گوشيش بود از جاش پريد کوبوند تو کلش:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگي-چته يهو سگ ميگيرت نعره ميزني؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مام که حالا صاف واستاده بوديم برگشتيم سمتشون..کيميام در حالي که سرشو ميمالوند تحديد اميز گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عنتره شيش منظوره حواست ب اون دسته بيله وا موندت باشه زيادي هرز ميره..در ظمن تا تو هستي سگا با من کاري ندارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز اين دو تا پريدن به هم..با صدا خنده برگشتم سمته پسره ..صدا ازين نيس که..البته لينم معلومه خندش گرفته ولي داره زور ميزنه نپوکه ..به اون پسرا نگاه کردم ديدم بعله دو تا شون پخش شدن دارن زمينو گاز ميزنن.. يکيشون اومد دسشو گذاش رو شونه قزمينه و با خنده گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بيا بريم داداش اينا معلومه با خودشونم درگيرن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيا ..فقط مونده بود اين قزميتا ب خود درگير بودنه ما پي ببرن...اون پسره ام دو باره پوزشو کج کرد(پوزخند) و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره بريم که چيزيم تا شروع کلاس نمونده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چي ؟؟؟گفت کلاس...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاااک تو سرم شدددد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع از تو کولم يه کاغذو خودکار برداشتمو شمارمو روش نوشتم دادم ديته پسره :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ما الان کلاسمون دير شده زنگ بزنين من فعلا پول همراهم نيست بعد خسارتشو ميدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسره که تا الان حرفي نزده بود چشمکي ب رفيقش زدو گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شيوه جديده شماره دادن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره ام پوزخند زد و ب من نگا کرد ...حيف وقت تنگه وگرنه ستاتونو ميشستم مينداختم خشک شين ..مثه خودش پوزخند زدم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-برام مهم نيست چه فکري ميکنين ميخواي زنگ بزن خسارتتو بگير نميخواي هم ب ضرره تو ب نفعه من ..حالام ديرم شده بايد برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم سمته کيميا و پگاه که ديگه کارشون ب گيسو گيس کشي رسيده بود..قبله اينکه همو بکشن جيغ زدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بس کنــــــيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زور از هم جداشون کردم ..خاک بر سرا عينه خرس هيکل دارن عينه هاپو ميپرن ب هم(حالا ن که تو بچه سر ب زيرو خانومي هستي از سنگ صدا در بياد از تو نمياد..)وجدانه عنترمو خفه کردم و سوار ماشين شديم ديگه ب اون پسرا نيم نگاهيم ننداختم ..والا هوا برشون ميداره فک ميکنن خبر مرگشون خبريه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشينو بردم بيرون دو کوچه بالا تر پارک کردم ..ديگه از خيره ساعته اول گذشتيم و رفتيم تو سلف شروع کرديم به لمبوندن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم عينه خلو چلا تو ليوانه قهوم فوت ميکردم که ارنجه پگي فرو رفت تو پهلوم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-آيـــــ چته عنتر؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو اورد دمه گوشم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خفه شو اونجا رو نگا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ب سمتي که با چشاش اشاره ميکرد نگا کردم که ديدم اون پسران..چپ چپ نگاش کردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب الان بلن شم برات کُردي برقصم؟؟چار تا چلغوز ارزشه اينو داشت بزني پهلو بيچارمو سولاخ(سوراخ)کني؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيششو باز کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه خواستم هيجانيش کنم برات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هيجانش بخوره تو سرت کليم از کار افتاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيميا-هــــيس بزارين يه ذره بخونم اين وامونده رو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و جزوه شو ورق زد ..دهنمو کج کردم براش :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه-اوه اوه دارن نگامون ميکنن بچه ها عادي باشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد خودش سرشو انداخت پايين..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب چيکار کنم نگا کنن چششون دراد..خب خاک تو گورت مگه تو نگفتي ديرت شده بايد بري سره کلاس خو الان ايا نميگن اين قزميت اگه کلاس داشت اينجا چه غلطي ميخوره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد حتما اون بوزينه فک ميکنه ميخواستم بهش شمارمو بدم..دلم ميخواست بلن شم ميزو از پهنا بکنم تو حلقم..تو ذهنم با عمم خلوت کرده بودمو داشتم از خجالتش در ميومدم که کيميا با هول گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اوه اوه بچه ها دير شد بدويين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمـــــــيا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو اولين صندلي تو رديفه اخر نشستم و پگي و هستيم کنارم نشستن..خدارو شکر استاد اعظمي هنوز نيومده بود ..سريع گوشيمو در اوردمو ب شاهين زنگ زدم ..بعده دو تا بوق صداش تو گوشم پيچيد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به به مادموزل چي شده يادي از ما کردين؟؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مزه نريز شاهين...تولده کامياره پس فردا ميخوام با کامليا غافل گيرش کنيم...گرفتي که چي ميگم!!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بعله بعله..طبقه معمول بايد بشم قلامه حلقه ب گوشت نه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خنده گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خوشم مياد ميگيري چي ميگم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس فردا بت زنگ ميزنم قلام جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قبل از اينکه ببندم ب رگباره فحش تماسو قط کردم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم سمته بچه ها که ديدم دو تاشون مثه بز زل زدن بهم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ها چيه؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-تولده؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيششم تا بناگوش باز بود..بي خيال رومو برگردوندم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه-مام دعوتيم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندم گرف..با خنده گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه ميشه من تولد بگيرم و دوستايه خولو چلمو دعوت نکنم؟؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه يکي کوبوند تو سرم..هستي ايشي کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-تو دعوتم نميکردي من با خانواده ميومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره خب از توعه مثاله سنگه پا بعيد نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با باز شدنه در ب سمتش برگشتم استاد وارد شد..پشته سرشم اون پسرا ..چشمام درشت شد..اينــــا؟؟؟!!!!!بقيه ام وضعيته بهتري نداشتن همه داشتيم با چشايي که داشت از کاسه در ميومد نگاهشون ميکرديم که چشمشون به ما افتاد..البته اونا زياد تعجبي نکردن..دقيقانم اومدن وره دله ما نشستن..صدايه ارومه هستيو که کنارم بود شنيدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مار از پونه بدش مياد سه تا سه تا جلوش سبز ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از حرفش خندم گرف ولي جلو خودمو گرفتم..استاد پشته ميزش ايستاد و بعد از احوال پرسيايه معمول گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب ميخوام يه خبري رو بهتون بدم..ما اين ترم سه تا دانشجويه جديد داريم که قراره ترمه آخرشونو با ما بگذرونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با پايانه حرفش ب سمته اون سه تا اشاره کرد که اونام بلند شدن..استاد ادامه داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب اقايون خودتونو معرفي کنيد که بريم سره درسمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول از همه اون چشمو ابرو مشکيه شروع کرد..با صدايه بلند و رسا که غرور توش فرياد ميزد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سورن ..سورنه سعادت ترمه آخره معماري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشست..يني قشنگ ميديدم آب از لبو لچه همه دخترا راه افتاده بودااا..خاک بر سره بي جنبتون..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدي بلند شد..نيم رخشو ميديم ولي چشمايه براقه سبزش خيلي تو ديد بود و اون مژه هايه بلندو حالت دار..بينيه خوش فرمو لبايه معمولي..و پوسته نه سفيد نه سبزه ..و اون موهايه خرمايي که دو طرفش کوتاهو بالايه سرش يک وجب بلند تر بود و ب سمته راسش که من باشم به طرزه قشنگي شونه شده بود:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ساميار پاکزاد ترمه آخره معماري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداشم خوشکل بود لامصب..تو ذهنم يه تو سري باحال به خودم زدم..خاک بر سرت همين الان داشتي به دخترا ميگفتي بيجنبه ها...سرمو پايين انداختمو ديگه ب اون سمت نگاه نکردم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگــــــاه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينا براچي اينقد گندن؟؟ماشالله به گاو گفتن زکي!!!سوميشن بلند شد..اينم که کمي از اون دو تايه ديگه نداره..پوسته سفيد موهايه مشکي..چشمايه عسلي ابروهايه مشکيو مردونه ..چرا بينيه اين بايد از بينيه من خوشکل تر باشه؟؟مسعولين رسيدگي کنين خب..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جووون چه لبايي..وجدان:پگاه..:ژون؟! وجي:چند وقتيه خيلي هيز شدي باز بايد يه سري تمرينات برات در نظر بگيرم..:وجي جان يه لطفي در حقم بکن شما وجي:بگو اگه در توانم باشه..:يه لطفي کن کلا خفه شو..وجي:ميبينم که درصده ادبتم کاهش يافته..:خفه شي همه چي درست ميشه عزيزم..با صدايه اين پسره دست از خود در گيريم برداشتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سامانه راد..ترمه اخره معماري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واستا ببينم..اينا چرا همشون اوله اسماشون "س" داره؟!!!خب ب تو چه ؟؟والا ب من چه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينا که معرفي کردن خودشونو استاد شروع کرد ب زر زدن...منم خوابم گرفته بود...حالا اگه امتحان ميگرفت باز يه تقلبي ميکرديم حوصلمون سر نميرفت..بيا اين کيميا اينقد خودشو جر داد آخرم بخاطره وروده نحسه اينا امتحان لغو شد...با خسته نباشيده استاد خودمو از رو صندلي جم کردم..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-آي لگنم در اومد..يکم ديگه زر ميزد از ناحيه پايين تنه قطعه نخاع ميشدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم تو سرش:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک تو سرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنيدنه صدايه سورن ب سمتشون که دقيقا پشته سرمون بودن برگشتيم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فک ميکردم ديرتون شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند زدو يه تايه ابروشو داد بالا..هستي با حرص گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اگه اقايون وقته مارو نميگرفتيد مجبور نميشديم يه کلاس عقب بمونيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سامان-وقتي اختياره دستو پاتو نداري ميزني ماشينه مردمو قُر ميکني بايد به فکره عواقبشم باشي خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمام رفت تو هم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شما عادت داري عينه قاشقه نشُسته بپري وسطه بحثه مردم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخماش رفت تو هم..اومد چيزي بگه که کيميا پيش دستي کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمي-دوسته من يه کاري کرده خصارتشم ميده..در شعنه ما نيست که واستيم با چنتا تازه به دوران رسيده دهن ب دهن کنيم..فردا حتما خسارته ماشينتونو ميديم..روز خوش آقايون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بعد دسته مارو کشيد و از مقابله چهره قرمز شده اون سه تا گذشتيم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم زيره خنده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-وَي ..وَي ننه..خدايا اين شاديا رو از من نگير

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي_خب بسه توام جم کن خودتو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيميا-چته باز پاچه ميگيري؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنده رو عوض کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-بابا من خسارته اين قزميتو از کجام بيارم؟؟به بابا بگم از سه ناحيه قاچم ميکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيميا بي خيال ب پشتيه صندلي تکيه داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمي:نگران اونش نباش مگه من مردم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيشش تا جايي که جا داشت باز شد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-عه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمي-اوي اونطوري نگا نکن بعدا از تو حلقت ميکشم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي ايشي کرد و حواسشو داد به رانندگيش..يهو زدم تو سرم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-بيا ..باز سگ گرفتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بي توجه بهش به سمته کيميا برگشتمو گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک تو گورت کنم مگه فردا ترم اخريا کلاس داررررن؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يکم عينه بز نگام کر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

د يهو زد تو پيشونيش:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمي-اخ اخ اصلا يادم نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-حالا انگار اگه ما فردا پول و بشون نديم بچشون ميوفته ....بيخيال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رو به کيميا با نيشه هميشه بازش گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-فردا ميري خريد؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمي-اره ديگه پس فردا تولدشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-منم بيام؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قيافشم عينه هو گربه شرک کرد..با اون چشمايه طوسي عسليش واقعا شبيه گربه ميشد..خداييش تو دو حالت هيچکي نميتونست دربرابرش مقاومت کنه..يکي موقع اي که گريه ميکرد يکيم وقتي اينجوري ميشد..والا من که دخترم دلم براش ضعف ميره چه برسه به اون پسره بدبخت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طبقه حدسياتم کيميام نتونست مقاومت کنه و قبول کرد که البته منم وباله گردنشون شدمو قرار شد فردا بياد دنباله هر دومون که بريم خريــــــــــد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هســــــــتي:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا حامد پهلانـــــه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي فاطي فاطي فاطي ..دل نگرونُم فاطي آي فاطي فاطي بزا سرتو رو شونم فاطي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي بي فاطي بشم الهـــــــي...اي سنگه قبره خودتو فاطيو با هم بشورم..اين چه کوفتيـــــه؟؟؟؟؟سريع دستمو دراز کردم گوشيو از رو عسلي برداشتم تو دو ثانيه فقط صدايه نفله شدنه گوشي توسطه ديوار تو گوشم اکو شد..آخيــــش حالا لالا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشت دوباره چشمام گرم ميشد که مغزم شروع کرد ارور دادن ...فاطي:/..گوشي:/..ديوار:/..صدا:/..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو دو ثانيه تو جام سيخ شدم...موهايه وامونده مو از تو صورتم جم کردم و اروم لايه چشامو باز کردم!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا خدا ميکردم اون چيزي که فک ميکنم نباشه که با ديدنه جنازه گوشيم که به شونصد قسمته مساوي تقسيم شده بود تمامه رويا ها و ارزوهام به فنا رفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يورش بردم سمته جنازه گوشيم اما ديگه کار از کار گذشته بودو گوشيم داره فاني رو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفته بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با قيافه اويزون از اتاق اومدم بيرون...کسي خونه نبود ..بابا که احتمالا سرکاره..مامانم که حتما پيشه خاله شيرين داره للگي ميکنه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه يکي نيس بگه زنيکه شونصد سال سنته تورو چه به بچه و بچه داري..همون هفتا توله که پس انداختي بس نبود؟؟؟!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست از فش دادن به خاله بدبختم برداشتمو از گوشيه خونه با بچه ها هماهنگ کردم که گفتن ماشين نميخوادو پسر عمويه کيمي ازون طرف مياد ببرتمون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بي صبرانه منتظر بودم کلاس تموم شه بريم خريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...حالا مگه اين زنيکه تموم ميکرد..طبقه عادت خودمو رو صندلي به سمته جلو کشيده بودم پاهامم دراز کرده بودم...رسما رو صندلي پهن شده بودم..داشت خوابم ميبرد که صدايه نحصه دوماغ (استادمونه) تو گوشم پيچيد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانومه پارسا..ميخوايد بگم براتون بالشتو پتو ام بيارن راحت تر بخوابيد هان؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عينه جن زده ها پريدم..ديدم دقيقا رو به روم واستاده ..البته من چيزي از صورتش نميديدم همش زيره حجمه زياده دماغش مدفون شده بود:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محبي(دوماغ)-با شمام خانـــوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب حالا چرا شيهه ميکشي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم پگاه از پشتش انگشته اشارشو کشيد زيره گردنش يني..دودو رو دودو...:/

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم به دوماغ نگاه کردم..مظلوم نگاش کردم..ميدونستم 99%جواب ميده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يکم تو چشام نگاه کردو بعد برگشت رف..عخيـــــش مثله هميشه..بلاخره کلاس تموم شدو رفتيم برون از دانشگاه که ديدم کيميا رفت سمته يه پورشه مشکي...او له له

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار شديم ..کيمي جلو نشستو منو پگي عقب..با شاهين که يه پسره مو بوره خوجل بودم اشنا گرديديم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيمــــــيا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چي لازم داشتيمو خريدم البته بيشتر دنباله پگاه و هستي بودم و از تو مغازه ها جمشون ميکردم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيچاره شاهين جوره هممونو کشيدو کله خريدارو اون حمل ميکرد که البته وظيفشه..يه لباسه ماکسيه بلند و زرشکي خريدم که خيلي به پوسته سفيدم ميومد..هستيو پگاهو نميدونم چي خريدن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه کاميارو به زور فرستاديم با شاهين و خودمو کامليا با هستيو پگاه شروع کرديم به تميز کاريو تزئينه خونه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خستگي خودمو رو مبل پرت کردم..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واي خدا مردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي که بعده من کنارم افتاده بود کوبوند تو کلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-تو خسته شدي؟؟توعه خر که فقط دستور ميدادي چه غلطي کردي که خسته شي؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم و مالوندم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا زر ميزني شماها که عرضه اين کارارو ندارين مجبور شدم خودم همه کارارو بکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه که رو مبله رو به رومون نشسته بودو داشت خودشو باد ميزد با حرص رو به هستي گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عشقم يه دونه ام از طرفه من بزن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع قبله اينکه دسته گرزش بخوره مغزم جا به جا شه در رفتم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از رو مبل يه پرِشه 18? درجه زدم عينه قورباقه که با سر رفتم تو شکمه کامليا بدبخت که اونم با نشيمن گاهه مبارک افتاد رو زمين..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا دو ثانيه تو هنگ بوديم که صدايه شليکه خنده هستيو پگاه باعث شد به خودم بيام بلند شدم ديدم هر کدوم دارن يه وره مبلو گاز ميزنن ..قيافم درست شبيه گاوي(البته بلانسبتمااا)که پارچه قرمز جلوش گرفته بودن..يهو يه جيغه بنفش کشيدم که هستي از رو مبل افتاد پگاهم سيخ شد سره جاش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کامليا بدبختم که هنو رو زمين پخش بود..خلاصه اون روزم با کلي شوخيو خنده و البته کتک کاري گذشت و بردم خلو چلا(هستيو پگاه) رو رسوندم و زود برگشتم چون نصفه شب بودو کامي تو خونه تنها ..اين مامان بابايه مام تو اين سن حوسه عشقو حاله دو نفره کردن خوبه والا..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت حدودا ?1:?? شب بود که از خستگيه زياد رو تخت بي هوش شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لنگه ظهره دختر بلند شو خوتو جم کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صدايي که در اثره خواب عينه جارو برقي که سيماش قاتي کرده(مگه سيم داره؟؟:/)شده بود گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بزا بخوابــــــــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پتو رو کشيدم رو کلم..هنو چشمام گرم نشده بود که حس کردم لگنم از کمرم جدا شد...سريع تو جام سيخ نشستم که ديدم مامان خيلي خونسرد با يه لبخنده مادرانه داره نگام ميکنه..عدا گريه دراوردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مادره من اين کارا چيه؟؟چرا لگد ميپروني خو؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کرد پاشو اورد بالا که عينه فنر از جام پريدم تو دست به اب ..صدايه خنده مامانو از اون طرف شنيدمو لبخند زدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعده ناهار برگشتم تو اتاقم..زنگ بزنم به اين هستي چلغوز يياد دنبالم ..گوشيو برداشتمو شمارشو گرفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-دستگاهه مشترک مورده نظر خاموش ميباشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي مورده شور خودتو دستگاتو با هم ببره.. شماره خونشونو گرفتم که شکوفه خانوم(مامانه هستي)برداشت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام شکو جوووون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنديد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به به سلام پگاه خانوم چي شده يه خبري از ما گرفتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-والا ما احوالاتتونو از دختره خل..عه ببخشيد گلتون ميپرسيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنديد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راحت باش عزيزم خودم ب خل بودنش ايمان دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدايه هستي ازون طرف اومد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-واااي مامانم..ممنونم ازين همه لطفي که دارين..واقعا شما باعثه افتخاره منين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شکوفه جون-زبون نريز بچه بعده ادامه داد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب عزيزم با من کاري نداري؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نه نه شُکو جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام برسون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-حتما همچنين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدا هستي تو گوشم پيچيد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ميمون چي با مامانه من دلو قلوه ميدي مگه خودت ناموس نداري هاااا؟چشاتو درارم باهاش ابگوشت درس کنم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ععععه يه دقه زبون ب دهنه واموندت بگير

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چيه؟؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بلند شو يا دنبالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مگه من نوکرتم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اره:|

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عنترو نگا کنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنديدم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خب حالا مياي يا بگم پرهام بيارتم؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با يه لحني گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هععععي چه کنيم که خرابع رفيقيم باش ميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثه خودش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هععععي منتظرم نوکر..لباس نو بپوش ابرمو نبري پيشه درو همسايه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قبله اينکه بره سراغه عمه بدبختم قط کردمو زدم زيره خنده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هســ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ويرايش رمان, [??.??.?? ??:??]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ــــتي:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همين طور که قر ميدادمو آهنگ ميخوندم رفتم سمته آينه..يه مانتو مشکي با شلواره مشکي کيفو کفش و شاله زرده فسفري پوشيده بودم..جووون عجب عنتري بودمو خودم خبر نداشتمااا..يکمم ماست (مواد آرايشي منظورمه:/) ماليدم به صورتم که رنگ بگيره..تو آينه به خودم نگا کردم با نيشه باز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ووي ووي ..پسرا دونه دونه فدام شين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از برداشتنه وسايلم زدم و خدافظي از مامان بابا زدم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

..صدا آهنگو تا تهههه بردم بالا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو فاز بودم و عينه ميمون پشته فرمون عدا در مياوردم که صدايه انکر الصواتي تو گوشم پيچيد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جووون جيگر خانوم نکن دلم ضعف رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم که يه لحظه کپ کردم..بابا اين دو جنسست..آرامشمو حفظ کردم و با لحنه خودش گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جوووون چه خانومه با کلاسي حال کردم با لبا شتريت..ابروهاتو کجا برداشتي نفس؟!! چه موهايي شرط ميبندم شونصد بار اتو کشيديش نه گلــه مــن؟؟!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه پشته چشمي نازک کرد که از دختر بودنم پشيمون شدم..ايشي کرد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-لياقت نداري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندي زدمو شصتمو خيلي شيکو مجلسي اوردم بالا و نشونش دادم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-بيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع پيچيدم تو کوچه پگاه اينا و نفهميدم چي جواب داد ولي هر چي گفته خوده دو جنسشه..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشي که نداشتم مجبور شدم خوده گشــــادمو جم کنم و برم زنگه خونشونو بزنم..اومد سوار شد اوله کار يدونه فنه هاشي نارو روش پياده کردم که با سر رفت تو داشبورد..دستامو طوري که مثلا خاکش بره زدم به هم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اين است سزايه کسي که به هستي توهين کند..بله بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالي که سرشو ميمالوند گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-الهي دستت بشکنه که قطعه نخاعم کردي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هاهاها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگام کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راه بيوفت تا همين جا خونتو نريختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنديدمو راه افتادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا اونجا داستانه اون دو جنسه هه رو براش گفتم که عينه خر شروع کرد خنديدن که ماشين ميلرزيد..رسيديم جلو درشون نه داشتم و پياده شديم...بعده قفل کردنه درا راه افتاديم جلو در بوديم که پگي در حالي که اف افو ميزد پرسيد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-راستي چلغوز و براچي گوشيت خاموشه همش؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بي خيال کيفو تو دستم جا به جا کردمو گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-زدم تو ديوار نفله شد:|

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب و چشايه گرد با صدايه بلندي گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چــــــــي؟؟!!!چراااا؟!!!!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع در با صدايه تيکي باز شد در و کامل باز کردمو داخل شدم همزمانم گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هيچي بابا خواب بودم گوشيو با توپه بسکت اشتب گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يهو دستش خورد تو کلم..اخر من ضربه مغزي ميشم از دسته اين دو تا گاوه درنده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خااااک تو سرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خاک تو سره شوورت شتر مخم اومد تو حلقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيميا-چتووونه باز به هم پريدين؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگشتم ديدم جلو دره خونه ويلاييه بزرگشون ايستاده ..ما هنو اشتيم از باغشون ميگذشتيم..به زوره کيميا از هم جدا شديمو کار به گيسو گيس کشي نرسيد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عي ميزاشت من يکم گيسا اينو ميکشيدم حالم جا ميومد...همينه ديگه نميزارن آدم به خواسته هاش برسه بعد عقده اي ميشه..حالا هي من ميگم شما تکذيب کنيد...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چنتا از دوستايه کامليام اومده بودن..کامليا رو ديدم ووي چه ناناس شده بود..با اون چشمايه خمارش که حالا با اون خطه چشم خوشکل تر شده بودو کشيده تر ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دو سال از خودمون کوچيک تر بودو ?? سالش بود.. با هم جور بوديم ولي نه مثل کيميا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش سلام کرديمو با راهنماييه کيمي رفتيم بالا که لباسمونو عوض کنيم بردمون تو اتاقش..رو به کيميا گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-تو نميخواي حاظر شي؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيششو باز کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا ديگه منتظر بودم بياين خوجلم کنين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منو پگاه يه نگاه به هم يه نگاه به کيمي کرديم که نيشش در راستايه جر خوردن بود کرديم همزمان گفتيم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خيلـــــــي پرويي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همون حالت گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-نظر لطفتونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه ارايش سته رنگه لباسش که زرشکي بود براش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاهم موهاشو درست کرد..جلوشو پوش دادو پشتشو جم کرد و يه گله سره پر نگينم زد بينه موهاش..خيلي ناز شده بود..کاره کيميا که تموم شد فرستاديمش پيه نخود سياهو خودمون شروع کرديم به ماست ماليدن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه لباس دکلته مشکي کوتاه تا زيره زانو خريده بودم که رو سينش کار شده بودو جنسشم ساتن بود ..در کل برازنده عنتري مثله من بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاهم اماده شد و با هم رفتيم پايين..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم همه تو هلو ولان و خيليم شلوغ تر شده بود و عينه بز واستاده بوديم بهشون نگاه ميکرديم که يهو کيميا اومد دو تا بادکنکو سوزن دسمون داد در حالي که نفس نفس ميزد گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-او..اومدن پشته ..درن!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم اينجوري که اينا مثه منگلا دارن وسطه خونه ميچرخن تمامه نقشه ها شکست ميخوره رفتم بالا پله ايستادم ..يهو چنان جيغي کشيدم که هنجرم جر خورد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ساااااااااااکـــــــــــــــــت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چلغوزا:/

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه تو يه لحظه برگشتن بهم نگا کردن که گرخيدم..چقد چلغوز داريم تو اين مجلس!!:|

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به کيميا گفتم بره چراغارو خاموش کنه و به همه گفتم با هر وسيله دفاعيي که دارن جلو در واستن..بعد خودم دکمه اف اف که ديگه داشت از جا درميومد و زدم..همه ساکت بودن ک در باز شد کله يه نفر اومد داخل ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد کله تنش اومد تو که از قده مثاله زرافش فهميدم خوده چلغوزشه..فک کنم بدبخت هنو درحاله کنکاش بود که برقا روشن شدو هممون عينه قومه مغل ريختيم سرش..من که همؤن لحظه نزر کردم اگه زنده از زيره اونا يياد بيرون‌کله شهر و شيريني بدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون شبم با کلي رقصو منگول بازيو بهترين قسمتشم که خوردنه کيک بود گذشت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگــــاه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مادره من دير شده بزا برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو چنان کشيد که کنده شد فک کنم..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-مامان-يا اول صبحونتو کامل ميخوري يا به زور ميکنم تو حلقت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با زوره مامان دو لقمه به زور خوردم سريع بلن شدم..عينه جت رفتم سمته ايستگاه..خودمو عينه خِل پرت کردم تو اتوبوس...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره بعد از کلي سختي و له شدن بينه چنتا گوررريل رسيدم..هنو پياده نشده بودم پرتم کردن بيرون که با مخ اومدم تو زمين..بلند شدم دهنم و عينه اسبه ابي باز کردم که فحش کششون کنم که متوجه بيست جفت چشم شدم که عينه وزغ زل زدن بهم..دهنمو خيلي شيک بستمو يه لبخنده مليح زدم و راه افتادم سمته دانشگاه ..خدارو شکر مثه اينکه هنو شروع نشده بود با چشم کله حياتو از نظر گذروندم که ديدم دوتا چلغوزا نشستن کناره هم رو نيمکت..هستي که داشت کيک ميلونبوند..کيميام سرش تو گوشيش بود ...ريز ريزم با هم حرف ميزدن..متوجه من نشده بودن...اروم از پشت شون نزديک شدم ..تو يه حرکته کاملا بررسي شده کله هاشونو کوبوندم به هم که جيغشون رفت هوا:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کيميا_ايـــ ننه سنگه قبرتو بشورم پگااااه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي-پگااااه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نيشه باز گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-جوووون؟-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي_من عمتو خــــيلي دوس دارمممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_منم همين طـــور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم خودمو به زور بينشون جا کردم و دستمو انداختم دوره گردنشون هستي يه نيشگون از پهلوم گرفت که از جا پريدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اووو چته وحشي؟؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هستي_کي به تو اجازه داد اينجا بشيني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-شخصه شخيصه خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد چيزي بگه که کيميا گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عه عه اومدن هستي بلند شو برو بده پولو بش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به جايي که با چشاش اشاره کرده بود کردم ديدم اوه اوه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه تفنگدار که ميگن اينان هااا..همين جور عينه بز سرشونو انداخته بودن پايينو ميومدن غافل ازين که دخترا پشته سرشون دراز به دراز قش ميکردن..ديدم هستي و کيميا بلند شدن منم گفتم عقب نمونم بلند شدم دنبالشون راه افتادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هســــــــــتي:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زور زبونه واموندمو چرخوندم..:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشيد..اقايه سعادت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اووووق..اقــــااا..با صدام هر سه شون که داشتن ميرفتن سمته سلف برگشتن سمتم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جلوشون ايستاديم..البته بهتره بگم جلو سعادت..ماشالله نردبونه خونه مامان جون جلو اين سرشو ميندازه پايين صلوات ميفرسته..با پوزخند گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-به به خانوم کوچولو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمامو کشيدم تو هم..کوچولو عمته عنتر:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-امجد هستم..نه کوچــولوو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کوچولو رو کشيده گفتم که مثلا تاکيد کرده باشم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخنده شيطوني زد که دلم قيلي ويلي رفت..وووووويي وووويي...چال گونه دارررره...البته زود جمش کرداا..ولي من که ديدم..خودمو جمو جور کردم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-اهم اهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون پسر چشم سبزه که اگه اشتباه نکنم پاکزاد بود...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهي به ساعته مارک دارش انداخت و با اخم گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-عرضتونو بفرماييد خانوم کلاسمون گذشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه چپ چپي نگاش کردم..حالا هر کيم رد ميشد يه نگاهي بهمون مينداخت..نگاهه دخترا که اصلا نگم بهتره..انگار ارثه بابشونو خوردم اونجوري نگا ميکنه... تو همين فکرا بودم که راد..اه اه اين همون بود که گف ميخوام به اين چلغوز شماره بدماااا..با پوزخند گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-خانوما مثه اينکه حرفي ندارين..لطف کنين مزاحمه ما نشيد به هيچ وجه دلمون نميخواد که کسي خدااايي نکرده فک کنه ما با شما در رابطه ايم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چنان ميگه خدايي نکرده که انگار ما سه کيلو چربي هستيم نچسبيم به عضله هاشون..اومدم جوابشو بدم که پگاه زود تر از من دست به کار شد ..دستشو زد به کمرشو با پوزخند مثه خودش گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببخشيد جناب وسطه نطقه بلند بالاتون ميپرم ..ولي مام همچين مشتاقه حرف زدن با شما از دماغه فيل افتاده ها نيستيم..درضمن تنها دليلي که ما قدم رو چشمه شما گذاشتيمو رقبت کرديم باهاتون حرف بزنيم خسارتي بود که بايد ميداديم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد رو به من گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-هستي جان خسارتشونو بده بريم که کلاس دير شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهشون نگاه کردم ديدم سه تاشون شدن رنگه گوجه..لبمو گاز گرفتم و از تو کيفم پولي رو که قبلا از کيمي گرفته بودمو در اوردم که با داده راد دو متر پريدم هوا پول از دستم افتاد ..چته هوار ميزنـــي؟؟ديدم رگه پيشونيش زده بيرون ..اين چرا شبي گاو شده.؟!!چرا از سولاخايه دماغش دود ميزنه بيرون؟؟!!.:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ببين جوجه...حواست باشه چي از دهنت درمياد وگرنه جوري ميبندمش که هيچوقت باز نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تقريبا تو حلقه پگاه واستاده بود..به کيميا نگاه کردم که ديدم خونسرد داره نگاشون ميکنه..اصن انگار نه انگار الان ميزنه پگاهو از وسط دو شقه ميکنه..البته خوده پگاهم عينه خيالش نبود ..البته من ميدونم اينا ظاهرشه الان ولش کني کار خرابي راه ميندازه..اون دوتا چلغوزم که انگار دارن فيلم سينمايي نگاه ميکنن..بابا برين اين رفيقه وحشيتونو جم کنـــين...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بدبخت اون همه جيغ زد خودشو پاره کرد اين خواهره ما داره عينه بز نگاش ميکنه..دورمونم يه عده ادمه بي کار جم شده بود..حراست نياد صلوات بلند ختم کن ...الله هم صله الان محمد......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پگاه بعد از اينکه يه خورده بش نگاه کرد يه تايه ابروشو انداخت بالا و خونسرد دو تا لبيه يقه لباسشو گرفت که همه کپ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کرديم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قشنگ صافش کرد بعد با يه لبخند ژيکوند دستاشو تو سينش جم کرد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سارا

    00

    کاش انقدر فحش داخلش نبود.

    ۳ هفته پیش
  • محیا

    00

    عالیه حتما بخونید کلی هم طنز داره من کلی خندیدم سرش

    ۴ ماه پیش
  • نازنین

    00

    رمان قشنگی بود ولی سه پارت اخرش که تکرار پارت های قبل بود خوب نبود دلم میخواست بچه هاشونم ادامه بده اما قشنگ بود خدا قوت

    ۵ ماه پیش
  • حونیا

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود

    ۵ ماه پیش
  • ترانه

    00

    عاااااااااااااااالی

    ۵ ماه پیش
  • Nilsaa

    10

    عالی بود دستت طلا نویسنده عزیز

    ۶ ماه پیش
  • زویا

    ۲۴ ساله 00

    امید وارم قشنگ باشه میخام تازه بخونمش

    ۷ ماه پیش
  • نیلوفر ابی

    00

    عالی بود عالی خیلی خندیدم

    ۸ ماه پیش
  • شیرین

    ۲۲ ساله 00

    قشنگ بود طنز بود ارزش یه بار خوندنو داشت خوبم تموم شد

    ۹ ماه پیش
  • تیتی

    00

    رمانشششش خیلی طنززز بود و واسه هولین بار دوبار ی رمانو خوندم پیشنهادم رمان مگسه اونم درهمین حد شاید بیشتر طنزه

    ۱۰ ماه پیش
  • ........

    00

    رمان جالبی بود رمان شیاطین سیاه هم پیشنهاد میکنم بخونید.

    ۱۱ ماه پیش
  • ساری

    00

    عالییییییییی😂

    ۱۱ ماه پیش
  • بنیامین

    00

    سلام میشه رمان اکسیرعشق روهم توی برنامتون بزارید

    ۱۱ ماه پیش
  • Omoli

    ۱۷ ساله 10

    رمان خوبی بودخیلی خندیدم اما بعضی جاها کمی نقص داشت وحرص درار اما در کل رمان خوبی بود 🌷رمان درهمسایگی گودزیلا دختران شیطون پسران مغرور وسنگ قلب مغرور بخونید اینا هم خوبن

    ۱۱ ماه پیش
  • Zahta

    00

    رمان خیلی قشنگی بود خیلی جالب و خنده دار عالی بود مرسی بابت رمان 🙂❤️

    ۱۲ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.