رمان دانشجوهای شیطون به قلم هستی.س
آقا اينجا سه تا دختر داريم سه تام پسر داريم متاسفانه ازشون رو نمايي نميشه اينا درسته ظاهري شبيه به انسان دارن..ولي سه نمونه موجوده ما قبله تاريخن که با يه سري آزمايشاته دروني و بيروني اين شکلي شدن خب..اينا طي اتفاقاتي تو دانشگاهشون با هم به جنگ برميخيزندو معلوم نيس کي اين جنگ و جدال تموم ميشه و بايد بگم که تمام اتفاقات مخلوط شده با طنزه که مطمعنم خنده رو لباتون مياره و البته خوندنش خالي از لطف نيست.
تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۲۳ دقیقه
اينا درسته ظاهري شبيه به انسان دارن..ولي سه نمونه موجوده ما قبله تاريخن که با يه سري آزمايشاته دروني و بيروني اين شکلي شدن
خب..اينا طي اتفاقاتي تو دانشگاهشون با هم به جنگ برميخيزندو معلوم نيس کي اين جنگ و جدال تموم ميشه و بايد بگم که تمام اتفاقات مخلوط شده با طنزه که مطمعنم خنده رو لباتون مياره و البته خوندنش خالي از لطف نيست.
پامو با اخرين توان رو پدال فشار دادم که فک کنم قطعه نخاع شد تو همون حالتم غر ميزدم:
-اي مرده شور جفتتونو بشوره...عينه بز ميلنبونين..هر چي ميگم دير شد انگار دارم با ديوار ميحرفم ...دير برسيم جفتتونو از سقف اويزون ميکنم
ديدم هر چي ميگم کسي هيچي نميگه...برگشتم که ديدم پگاه سرشو تکيه داده به پشتيه صندلي چشاشم بسته هندزفريم تو گوشش ..هر از گاهيم يه تکوني به نشيمن گاهه مبارک ميده ..اين که اصن تو اين دنيا نيس...از آينه به عقب نگاه کردم اون يکيم تو همون حالت البته يکم موقر تر مثلا يهو تو جاش قر نمياومد..با حرص دوباره بهشون نگاه کردم ...تا الان من داشتم واسه عمم جزوه ميدادم؟؟!!.
يهو يه فکره شيطاني اومد تو ذهنم ..دستمو کردم تو جيبمو مثه هميشه يه سيخ کبريت توش پيدا ميشد...
تو يک حرکته ناگهاني سيخو تا دسته کردم تو سوراخه دماغش که يه جيغفرا بنفش زد..کيميا بدبختم ک تو حالو هوايه خودش بود با جيغه اين ميمون دو متر پريد سرش خورد ب سقف... ريلکس چوب کبريت و ماليدم ب مانتوعه زرد رنگه پگاه و دقيق نگاش کردم ک يه موقع چيز ميزي روش نمونده باشع...بعدم گذاشتمش تو جيبم..با صدايه خروسيش شروع کرد قد قد کردن:
-کثافت..زهرم ترکيد نميگي سکته کنم بميرم..بعد پوله ديه منو ميخواي از کدوم قبرستوني جور کني
ريلکس با يه لبخنده مکُشمرگما گفتم:
-تو فقط شرتو از سره من کم کن پوله ديت و جور ميکنم
با اون دستايه گرز مانندش چنان کوبوند تو کلم که با دماغه مبارک رفتم تو فرمون..
در حالي که بينيمو با يه دست ميمالوندم و با دسته ديگم فرمونو گرفته بودم گفتم:
-عي الهي ايشالله بميري راحت شم..بترشي کسي نياد بگيرتد..عي ايشالله کهير بزني قده اون قابلمه مسيه کوکب خانوم خدابيامورز..ايشالله جلو ملت ب.گو.زي آبروت بره.نفسم گرف ديگه ادامه ندادم..ديدم صدا از کسي در نمياد با احتياط رومو برگردوندم...
پگــــــاه:
داشتم با چشايي ک کم مونده بود از جاش درآد نيگاش ميکردم..برگشت نگام کرد:
هستي - هن؟؟؟:|
تو همون حالت گفتم:
- تو تمامه اينارو از کجات دراوردي؟؟
لبخند زد:
-از تو مغزم
منم يه لبخند زدم:
-مگه داري؟؟
با حرص گفت:
-نه پس فک کردي همه مثه خودت بي مغزن؟؟
يهو کيمي از بين صندليا سرشو عينه بز اورد جلو:
هستي-الـَـــه الَــه اروم باش خواهرم!!!
کيميام کم نياورد يکي زد پسه کلش:
-خفه بمير حواست ب جلوت باشه تا هممونو ب کشتن ندادي عنتر
هستي رو ب من در حالي ک سرشو ميماليد گفت:
-باز يادت رفت ب اين قرصاشو بدي؟؟
در حالي ک سعي ميکردم خندمو نگه دارم گفتم:
-ن ديگه دانشگاه دير شده بود يادم رفت
ايندفه کله منه بدبخت بود که توسطه کيميا نشونه رفت..
***
هســـتي:
بلاخره بعد از پشته سر گذاشتنه فرازو نشيبه طاقت فرسايه راه(جمله سنگين بود دو ثانيه تنفس اهسته)رسيديم به دانشگاهه درپيتمون..البته همچينم درپيت نبودااا..
جلو پارکينگ واسه عمو رمضون دو تا بوق زدم ک محله سگم نداد.. ايــــش...ماشينو بردم داخل..او له لIK..خر با بارش گم ميشه:
- بيا من اين عبوتياره رو کجا بکنم؟
..فک کنم امروز بايد از خيره ساعته اول بگذريم..بلاخره يه جايه خالي پيدا کرديم..عينه اين خرايي ک بهشون تيتاب تعارف کردن گاز دادم سمتش ک يهو...
.....
گاز دادم سمتش که يهو يه بوگاتيه مشکي پيچيد و راست رف توش..سريع زدم رو ترمز ک ماشين با صدايه بدي تو دو سانتيه بوگاتيه واستاد..
هممون عينه گجه پخش شديم رو شيشه ..تا دو ديقه تو شک بودم ..ب زور خودمو از شيشه جدا کردم و ب رو ب روم نگاه کردم..تازه فهميدم چي شـــده و چه حقي از من پايمال گرديده:/..عينه پوزپلنگه گرسنه از ماشين اومدم بيرون دره بدبختو چنان زدم به هم که فک کنم خرج رو دستم بزاره.. تو لحظه آخري ک داشتم درو ميبستم صدايه کيميا رو شنيدم :
-اوه اوه باز اين رم کرد
عمت رم ميکنه..فعلا فش دادنه ب کيميا رو موکول کردم ب يه وقته ديگه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقيه ام پياده شدن بي توجه بهشون پامو تا جايي ک جا داشت بردم بالاو کوبودم ب سپر ماشين ک پام سقت شد...به زور جيغه بنفشمو تو گلو خفه کردمو صاف واستادم..تو همون حالت بودم ک دره سمته راننده باز شد و اول يه پا اومد بيرون..ماشالله...فک کنم کل کالرياش جمع شد تو پاهاش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد يهو کله هيکلش اومد بيرون ک رسما خودمو خيس کردم..اين آدمه يا قووووول؟؟؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد دقيقا تو حلقم واستاد ..البته قدش خيلي بلند تر بودااا واسه همين کلشو خم کرد روم.آب دهنمو با صدا قورت دادمو با چشمايه گشاد شده زل زدم ب چشماش..البته چشاش ک نه عينکش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو ب زور يه ذره کشيدم عقب ..بچه هام از ماشين پياده شده بودن..با اخم بش نگاه کردم..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چته تو حلقه من واستادي؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا عينه سگم ميترسيدما..ولي خب ب کله خر بودن تو خانواده و محل معروف بودم...عينکشو از رو چشمش برداشت ک يه لحظه کپيدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماش مشکيه مشکي بود.. با اون مژه هايه بلندو حالت دارش و ابروهايه پرپشت و کشيده ..هر ادميو محوه خودش ميکرد..بينيه قلميو لبايه قلوه اي ميخورد 2?-? سالش باشه و پوسته برنزه...موهايه مشکي که فشن ولي مردونه درست شد بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه ديد زدنت تموم شده جواب منو بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداش ب خودم اومدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيني خاک تو سره پسر نديدت کنن هستي..خوده واموندمو جمو جور کردم ..حالا سوالش چي بود؟:/..با گيجي بهش نگاه کردم ک پوزخند زدو ب سپره ماشينش اشاره کرد..بي خيال گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب؟؟:|
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-داري خسارتشو پرداخت کني؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنمو کج کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حالا انگار چي شدهـ.....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمم افتاد ب سپره ماشينش حرف تو دهنم ماسيد ..اينو من اينجوري کردمممم؟؟؟؟!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا..منم شيريني نخورم يه ترشيي ميشما..سپرش قشنگ قُر شده بود..عينه خر ذوق کردم ..داشتم با نيشي که شيش متر باز بود ب اثره هنريم مينگريدم که تازه فهميدم چه عني صرف فرمودممم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيشم به عرضه دو ثانيه کلا بسته شد..اي اگه بابا بفهمه دوباره قلدر بازي دراوردم دهنمو سرويس ميکنه..با قيافه سکته اي برگشتم سمته اون مرده..تازه متوجه دو تا جيگر شدم که از ماشينش پياده شده بودن البته اينقد وضعيتم وخيم بود وقت نکردم اونارم ديد بزنم..ديدم داره با همون پوزخنده حرص درارش نگام ميکنه.. اب دهنمو با صدا قورت دادم و :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوب هستين؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقشنگ معلوم بود خندش گرفته چون لباشو جم کرد..خاک تو گورت هستي الان وقته حالو احوال پرسيه بوزينه؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو کنترل کرد و دوباره پوزخند زد..خب بنال ديه بوزينه..حالا من چه غلطي تو سرم بريزم..با حرص گفتم.:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به من چه اونجا جا پارکه من بود اومدي تصاحبش کردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه تايه ابروشو انداخت بالا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-کدوم ماشين دقيقا؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب پرايده عزيز تر از جانم اشاره کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اِنا!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخنده صدا داري زدو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو ب اين لگن ميگي ماشين؟؟هه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرتيکه قزميت ب پرايده من توهين ميکنــي..حالا درسته شونصد ساله داره کار ميکنه ولي بلاخره اينم برا خودش شخصيتي داره..بعله بعله..صدا نکرمو بردم بالا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لگن اون چيزيه ک تو تپش ب دنيا اومدي نه ماشينه من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو دوباره خم کرد سمتم ..اين چه علاقه اي داره تو حلقه مردم واسته..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببين کوچولو ديگه داري گنده تر از دهنت زر ميزني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدهنمو کج کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دهنه من واسه جوابايه بزرگ دادن ب عنترايي مثه تووو..با دستم سر تا پاشو نشون دادم و ادامه دادم..:کِش مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو بيشتر خم کرد ..چه چشمايي داره عنتره بوزينه ..ادم حرف تو دهنش ميماسه..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مراقب باش اين کششه زياد از حدش کار دستت نده بچه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومدم يه جواب بدم تا اونجاش بسوزه که صدايه کيميا مانع شد..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اااه بس کنين ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا جيغش پگاه که کنارش واستاده بودو ريلکس مشغوله گوشيش بود از جاش پريد کوبوند تو کلش:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگي-چته يهو سگ ميگيرت نعره ميزني؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمام که حالا صاف واستاده بوديم برگشتيم سمتشون..کيميام در حالي که سرشو ميمالوند تحديد اميز گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عنتره شيش منظوره حواست ب اون دسته بيله وا موندت باشه زيادي هرز ميره..در ظمن تا تو هستي سگا با من کاري ندارن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباز اين دو تا پريدن به هم..با صدا خنده برگشتم سمته پسره ..صدا ازين نيس که..البته لينم معلومه خندش گرفته ولي داره زور ميزنه نپوکه ..به اون پسرا نگاه کردم ديدم بعله دو تا شون پخش شدن دارن زمينو گاز ميزنن.. يکيشون اومد دسشو گذاش رو شونه قزمينه و با خنده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بيا بريم داداش اينا معلومه با خودشونم درگيرن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيا ..فقط مونده بود اين قزميتا ب خود درگير بودنه ما پي ببرن...اون پسره ام دو باره پوزشو کج کرد(پوزخند) و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره بريم که چيزيم تا شروع کلاس نمونده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچي ؟؟؟گفت کلاس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاااک تو سرم شدددد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع از تو کولم يه کاغذو خودکار برداشتمو شمارمو روش نوشتم دادم ديته پسره :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ما الان کلاسمون دير شده زنگ بزنين من فعلا پول همراهم نيست بعد خسارتشو ميدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون پسره که تا الان حرفي نزده بود چشمکي ب رفيقش زدو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شيوه جديده شماره دادن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپسره ام پوزخند زد و ب من نگا کرد ...حيف وقت تنگه وگرنه ستاتونو ميشستم مينداختم خشک شين ..مثه خودش پوزخند زدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-برام مهم نيست چه فکري ميکنين ميخواي زنگ بزن خسارتتو بگير نميخواي هم ب ضرره تو ب نفعه من ..حالام ديرم شده بايد برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمته کيميا و پگاه که ديگه کارشون ب گيسو گيس کشي رسيده بود..قبله اينکه همو بکشن جيغ زدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بس کنــــــيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور از هم جداشون کردم ..خاک بر سرا عينه خرس هيکل دارن عينه هاپو ميپرن ب هم(حالا ن که تو بچه سر ب زيرو خانومي هستي از سنگ صدا در بياد از تو نمياد..)وجدانه عنترمو خفه کردم و سوار ماشين شديم ديگه ب اون پسرا نيم نگاهيم ننداختم ..والا هوا برشون ميداره فک ميکنن خبر مرگشون خبريه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشينو بردم بيرون دو کوچه بالا تر پارک کردم ..ديگه از خيره ساعته اول گذشتيم و رفتيم تو سلف شروع کرديم به لمبوندن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم عينه خلو چلا تو ليوانه قهوم فوت ميکردم که ارنجه پگي فرو رفت تو پهلوم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-آيـــــ چته عنتر؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرشو اورد دمه گوشم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خفه شو اونجا رو نگا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irب سمتي که با چشاش اشاره ميکرد نگا کردم که ديدم اون پسران..چپ چپ نگاش کردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب الان بلن شم برات کُردي برقصم؟؟چار تا چلغوز ارزشه اينو داشت بزني پهلو بيچارمو سولاخ(سوراخ)کني؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيششو باز کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه خواستم هيجانيش کنم برات
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- هيجانش بخوره تو سرت کليم از کار افتاد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا-هــــيس بزارين يه ذره بخونم اين وامونده رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو جزوه شو ورق زد ..دهنمو کج کردم براش :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه-اوه اوه دارن نگامون ميکنن بچه ها عادي باشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد خودش سرشو انداخت پايين..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب چيکار کنم نگا کنن چششون دراد..خب خاک تو گورت مگه تو نگفتي ديرت شده بايد بري سره کلاس خو الان ايا نميگن اين قزميت اگه کلاس داشت اينجا چه غلطي ميخوره..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد حتما اون بوزينه فک ميکنه ميخواستم بهش شمارمو بدم..دلم ميخواست بلن شم ميزو از پهنا بکنم تو حلقم..تو ذهنم با عمم خلوت کرده بودمو داشتم از خجالتش در ميومدم که کيميا با هول گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اوه اوه بچه ها دير شد بدويين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمـــــــيا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو اولين صندلي تو رديفه اخر نشستم و پگي و هستيم کنارم نشستن..خدارو شکر استاد اعظمي هنوز نيومده بود ..سريع گوشيمو در اوردمو ب شاهين زنگ زدم ..بعده دو تا بوق صداش تو گوشم پيچيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به به مادموزل چي شده يادي از ما کردين؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مزه نريز شاهين...تولده کامياره پس فردا ميخوام با کامليا غافل گيرش کنيم...گرفتي که چي ميگم!!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بعله بعله..طبقه معمول بايد بشم قلامه حلقه ب گوشت نه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خنده گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خوشم مياد ميگيري چي ميگم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس فردا بت زنگ ميزنم قلام جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو قبل از اينکه ببندم ب رگباره فحش تماسو قط کردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم سمته بچه ها که ديدم دو تاشون مثه بز زل زدن بهم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ها چيه؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-تولده؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيششم تا بناگوش باز بود..بي خيال رومو برگردوندم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه-مام دعوتيم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرف..با خنده گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه ميشه من تولد بگيرم و دوستايه خولو چلمو دعوت نکنم؟؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه يکي کوبوند تو سرم..هستي ايشي کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-تو دعوتم نميکردي من با خانواده ميومدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره خب از توعه مثاله سنگه پا بعيد نيست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا باز شدنه در ب سمتش برگشتم استاد وارد شد..پشته سرشم اون پسرا ..چشمام درشت شد..اينــــا؟؟؟!!!!!بقيه ام وضعيته بهتري نداشتن همه داشتيم با چشايي که داشت از کاسه در ميومد نگاهشون ميکرديم که چشمشون به ما افتاد..البته اونا زياد تعجبي نکردن..دقيقانم اومدن وره دله ما نشستن..صدايه ارومه هستيو که کنارم بود شنيدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مار از پونه بدش مياد سه تا سه تا جلوش سبز ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز حرفش خندم گرف ولي جلو خودمو گرفتم..استاد پشته ميزش ايستاد و بعد از احوال پرسيايه معمول گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب ميخوام يه خبري رو بهتون بدم..ما اين ترم سه تا دانشجويه جديد داريم که قراره ترمه آخرشونو با ما بگذرونن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا پايانه حرفش ب سمته اون سه تا اشاره کرد که اونام بلند شدن..استاد ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب اقايون خودتونو معرفي کنيد که بريم سره درسمون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاول از همه اون چشمو ابرو مشکيه شروع کرد..با صدايه بلند و رسا که غرور توش فرياد ميزد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سورن ..سورنه سعادت ترمه آخره معماري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشست..يني قشنگ ميديدم آب از لبو لچه همه دخترا راه افتاده بودااا..خاک بر سره بي جنبتون..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدي بلند شد..نيم رخشو ميديم ولي چشمايه براقه سبزش خيلي تو ديد بود و اون مژه هايه بلندو حالت دار..بينيه خوش فرمو لبايه معمولي..و پوسته نه سفيد نه سبزه ..و اون موهايه خرمايي که دو طرفش کوتاهو بالايه سرش يک وجب بلند تر بود و ب سمته راسش که من باشم به طرزه قشنگي شونه شده بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ساميار پاکزاد ترمه آخره معماري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداشم خوشکل بود لامصب..تو ذهنم يه تو سري باحال به خودم زدم..خاک بر سرت همين الان داشتي به دخترا ميگفتي بيجنبه ها...سرمو پايين انداختمو ديگه ب اون سمت نگاه نکردم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگــــــاه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينا براچي اينقد گندن؟؟ماشالله به گاو گفتن زکي!!!سوميشن بلند شد..اينم که کمي از اون دو تايه ديگه نداره..پوسته سفيد موهايه مشکي..چشمايه عسلي ابروهايه مشکيو مردونه ..چرا بينيه اين بايد از بينيه من خوشکل تر باشه؟؟مسعولين رسيدگي کنين خب..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجووون چه لبايي..وجدان:پگاه..:ژون؟! وجي:چند وقتيه خيلي هيز شدي باز بايد يه سري تمرينات برات در نظر بگيرم..:وجي جان يه لطفي در حقم بکن شما وجي:بگو اگه در توانم باشه..:يه لطفي کن کلا خفه شو..وجي:ميبينم که درصده ادبتم کاهش يافته..:خفه شي همه چي درست ميشه عزيزم..با صدايه اين پسره دست از خود در گيريم برداشتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_سامانه راد..ترمه اخره معماري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواستا ببينم..اينا چرا همشون اوله اسماشون "س" داره؟!!!خب ب تو چه ؟؟والا ب من چه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينا که معرفي کردن خودشونو استاد شروع کرد ب زر زدن...منم خوابم گرفته بود...حالا اگه امتحان ميگرفت باز يه تقلبي ميکرديم حوصلمون سر نميرفت..بيا اين کيميا اينقد خودشو جر داد آخرم بخاطره وروده نحسه اينا امتحان لغو شد...با خسته نباشيده استاد خودمو از رو صندلي جم کردم..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-آي لگنم در اومد..يکم ديگه زر ميزد از ناحيه پايين تنه قطعه نخاع ميشدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم تو سرش:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک تو سرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شنيدنه صدايه سورن ب سمتشون که دقيقا پشته سرمون بودن برگشتيم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فک ميکردم ديرتون شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوزخند زدو يه تايه ابروشو داد بالا..هستي با حرص گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اگه اقايون وقته مارو نميگرفتيد مجبور نميشديم يه کلاس عقب بمونيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسامان-وقتي اختياره دستو پاتو نداري ميزني ماشينه مردمو قُر ميکني بايد به فکره عواقبشم باشي خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمام رفت تو هم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شما عادت داري عينه قاشقه نشُسته بپري وسطه بحثه مردم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخماش رفت تو هم..اومد چيزي بگه که کيميا پيش دستي کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمي-دوسته من يه کاري کرده خصارتشم ميده..در شعنه ما نيست که واستيم با چنتا تازه به دوران رسيده دهن ب دهن کنيم..فردا حتما خسارته ماشينتونو ميديم..روز خوش آقايون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بعد دسته مارو کشيد و از مقابله چهره قرمز شده اون سه تا گذشتيم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irزدم زيره خنده:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-وَي ..وَي ننه..خدايا اين شاديا رو از من نگير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي_خب بسه توام جم کن خودتو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا-چته باز پاچه ميگيري؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنده رو عوض کرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-بابا من خسارته اين قزميتو از کجام بيارم؟؟به بابا بگم از سه ناحيه قاچم ميکنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا بي خيال ب پشتيه صندلي تکيه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمي:نگران اونش نباش مگه من مردم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيشش تا جايي که جا داشت باز شد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-عه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمي-اوي اونطوري نگا نکن بعدا از تو حلقت ميکشم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي ايشي کرد و حواسشو داد به رانندگيش..يهو زدم تو سرم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-بيا ..باز سگ گرفتش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي توجه بهش به سمته کيميا برگشتمو گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک تو گورت کنم مگه فردا ترم اخريا کلاس داررررن؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيکم عينه بز نگام کر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irد يهو زد تو پيشونيش:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمي-اخ اخ اصلا يادم نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-حالا انگار اگه ما فردا پول و بشون نديم بچشون ميوفته ....بيخيال
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد رو به کيميا با نيشه هميشه بازش گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-فردا ميري خريد؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمي-اره ديگه پس فردا تولدشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-منم بيام؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقيافشم عينه هو گربه شرک کرد..با اون چشمايه طوسي عسليش واقعا شبيه گربه ميشد..خداييش تو دو حالت هيچکي نميتونست دربرابرش مقاومت کنه..يکي موقع اي که گريه ميکرد يکيم وقتي اينجوري ميشد..والا من که دخترم دلم براش ضعف ميره چه برسه به اون پسره بدبخت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبقه حدسياتم کيميام نتونست مقاومت کنه و قبول کرد که البته منم وباله گردنشون شدمو قرار شد فردا بياد دنباله هر دومون که بريم خريــــــــــد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهســــــــتي:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا حامد پهلانـــــه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي فاطي فاطي فاطي ..دل نگرونُم فاطي آي فاطي فاطي بزا سرتو رو شونم فاطي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي بي فاطي بشم الهـــــــي...اي سنگه قبره خودتو فاطيو با هم بشورم..اين چه کوفتيـــــه؟؟؟؟؟سريع دستمو دراز کردم گوشيو از رو عسلي برداشتم تو دو ثانيه فقط صدايه نفله شدنه گوشي توسطه ديوار تو گوشم اکو شد..آخيــــش حالا لالا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشت دوباره چشمام گرم ميشد که مغزم شروع کرد ارور دادن ...فاطي:/..گوشي:/..ديوار:/..صدا:/..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو دو ثانيه تو جام سيخ شدم...موهايه وامونده مو از تو صورتم جم کردم و اروم لايه چشامو باز کردم!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدا خدا ميکردم اون چيزي که فک ميکنم نباشه که با ديدنه جنازه گوشيم که به شونصد قسمته مساوي تقسيم شده بود تمامه رويا ها و ارزوهام به فنا رفت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيورش بردم سمته جنازه گوشيم اما ديگه کار از کار گذشته بودو گوشيم داره فاني رو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفته بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا قيافه اويزون از اتاق اومدم بيرون...کسي خونه نبود ..بابا که احتمالا سرکاره..مامانم که حتما پيشه خاله شيرين داره للگي ميکنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه يکي نيس بگه زنيکه شونصد سال سنته تورو چه به بچه و بچه داري..همون هفتا توله که پس انداختي بس نبود؟؟؟!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست از فش دادن به خاله بدبختم برداشتمو از گوشيه خونه با بچه ها هماهنگ کردم که گفتن ماشين نميخوادو پسر عمويه کيمي ازون طرف مياد ببرتمون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي صبرانه منتظر بودم کلاس تموم شه بريم خريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir...حالا مگه اين زنيکه تموم ميکرد..طبقه عادت خودمو رو صندلي به سمته جلو کشيده بودم پاهامم دراز کرده بودم...رسما رو صندلي پهن شده بودم..داشت خوابم ميبرد که صدايه نحصه دوماغ (استادمونه) تو گوشم پيچيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانومه پارسا..ميخوايد بگم براتون بالشتو پتو ام بيارن راحت تر بخوابيد هان؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعينه جن زده ها پريدم..ديدم دقيقا رو به روم واستاده ..البته من چيزي از صورتش نميديدم همش زيره حجمه زياده دماغش مدفون شده بود:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمحبي(دوماغ)-با شمام خانـــوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخب حالا چرا شيهه ميکشي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديدم پگاه از پشتش انگشته اشارشو کشيد زيره گردنش يني..دودو رو دودو...:/
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم به دوماغ نگاه کردم..مظلوم نگاش کردم..ميدونستم 99%جواب ميده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيکم تو چشام نگاه کردو بعد برگشت رف..عخيـــــش مثله هميشه..بلاخره کلاس تموم شدو رفتيم برون از دانشگاه که ديدم کيميا رفت سمته يه پورشه مشکي...او له له
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار شديم ..کيمي جلو نشستو منو پگي عقب..با شاهين که يه پسره مو بوره خوجل بودم اشنا گرديديم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيمــــــيا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر چي لازم داشتيمو خريدم البته بيشتر دنباله پگاه و هستي بودم و از تو مغازه ها جمشون ميکردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيچاره شاهين جوره هممونو کشيدو کله خريدارو اون حمل ميکرد که البته وظيفشه..يه لباسه ماکسيه بلند و زرشکي خريدم که خيلي به پوسته سفيدم ميومد..هستيو پگاهو نميدونم چي خريدن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه کاميارو به زور فرستاديم با شاهين و خودمو کامليا با هستيو پگاه شروع کرديم به تميز کاريو تزئينه خونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خستگي خودمو رو مبل پرت کردم..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واي خدا مردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي که بعده من کنارم افتاده بود کوبوند تو کلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-تو خسته شدي؟؟توعه خر که فقط دستور ميدادي چه غلطي کردي که خسته شي؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم و مالوندم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا زر ميزني شماها که عرضه اين کارارو ندارين مجبور شدم خودم همه کارارو بکنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه که رو مبله رو به رومون نشسته بودو داشت خودشو باد ميزد با حرص رو به هستي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عشقم يه دونه ام از طرفه من بزن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع قبله اينکه دسته گرزش بخوره مغزم جا به جا شه در رفتم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز رو مبل يه پرِشه 18? درجه زدم عينه قورباقه که با سر رفتم تو شکمه کامليا بدبخت که اونم با نشيمن گاهه مبارک افتاد رو زمين..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا دو ثانيه تو هنگ بوديم که صدايه شليکه خنده هستيو پگاه باعث شد به خودم بيام بلند شدم ديدم هر کدوم دارن يه وره مبلو گاز ميزنن ..قيافم درست شبيه گاوي(البته بلانسبتمااا)که پارچه قرمز جلوش گرفته بودن..يهو يه جيغه بنفش کشيدم که هستي از رو مبل افتاد پگاهم سيخ شد سره جاش..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکامليا بدبختم که هنو رو زمين پخش بود..خلاصه اون روزم با کلي شوخيو خنده و البته کتک کاري گذشت و بردم خلو چلا(هستيو پگاه) رو رسوندم و زود برگشتم چون نصفه شب بودو کامي تو خونه تنها ..اين مامان بابايه مام تو اين سن حوسه عشقو حاله دو نفره کردن خوبه والا..!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت حدودا ?1:?? شب بود که از خستگيه زياد رو تخت بي هوش شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لنگه ظهره دختر بلند شو خوتو جم کن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صدايي که در اثره خواب عينه جارو برقي که سيماش قاتي کرده(مگه سيم داره؟؟:/)شده بود گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بزا بخوابــــــــم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو پتو رو کشيدم رو کلم..هنو چشمام گرم نشده بود که حس کردم لگنم از کمرم جدا شد...سريع تو جام سيخ نشستم که ديدم مامان خيلي خونسرد با يه لبخنده مادرانه داره نگام ميکنه..عدا گريه دراوردم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مادره من اين کارا چيه؟؟چرا لگد ميپروني خو؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخم کرد پاشو اورد بالا که عينه فنر از جام پريدم تو دست به اب ..صدايه خنده مامانو از اون طرف شنيدمو لبخند زدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعده ناهار برگشتم تو اتاقم..زنگ بزنم به اين هستي چلغوز يياد دنبالم ..گوشيو برداشتمو شمارشو گرفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-دستگاهه مشترک مورده نظر خاموش ميباشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي مورده شور خودتو دستگاتو با هم ببره.. شماره خونشونو گرفتم که شکوفه خانوم(مامانه هستي)برداشت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بله؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام شکو جوووون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به به سلام پگاه خانوم چي شده يه خبري از ما گرفتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-والا ما احوالاتتونو از دختره خل..عه ببخشيد گلتون ميپرسيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راحت باش عزيزم خودم ب خل بودنش ايمان دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدايه هستي ازون طرف اومد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-واااي مامانم..ممنونم ازين همه لطفي که دارين..واقعا شما باعثه افتخاره منين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشکوفه جون-زبون نريز بچه بعده ادامه داد :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب عزيزم با من کاري نداري؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نه نه شُکو جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-سلام برسون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-حتما همچنين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدا هستي تو گوشم پيچيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ميمون چي با مامانه من دلو قلوه ميدي مگه خودت ناموس نداري هاااا؟چشاتو درارم باهاش ابگوشت درس کنم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ععععه يه دقه زبون ب دهنه واموندت بگير
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چيه؟؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بلند شو يا دنبالم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مگه من نوکرتم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اره:|
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عنترو نگا کنا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم و گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خب حالا مياي يا بگم پرهام بيارتم؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا يه لحني گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هععععي چه کنيم که خرابع رفيقيم باش ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثه خودش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هععععي منتظرم نوکر..لباس نو بپوش ابرمو نبري پيشه درو همسايه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو قبله اينکه بره سراغه عمه بدبختم قط کردمو زدم زيره خنده..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهســ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irويرايش رمان, [??.??.?? ??:??]
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irــــتي:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمين طور که قر ميدادمو آهنگ ميخوندم رفتم سمته آينه..يه مانتو مشکي با شلواره مشکي کيفو کفش و شاله زرده فسفري پوشيده بودم..جووون عجب عنتري بودمو خودم خبر نداشتمااا..يکمم ماست (مواد آرايشي منظورمه:/) ماليدم به صورتم که رنگ بگيره..تو آينه به خودم نگا کردم با نيشه باز
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ووي ووي ..پسرا دونه دونه فدام شين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از برداشتنه وسايلم زدم و خدافظي از مامان بابا زدم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir..صدا آهنگو تا تهههه بردم بالا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو فاز بودم و عينه ميمون پشته فرمون عدا در مياوردم که صدايه انکر الصواتي تو گوشم پيچيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جووون جيگر خانوم نکن دلم ضعف رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم که يه لحظه کپ کردم..بابا اين دو جنسست..آرامشمو حفظ کردم و با لحنه خودش گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جوووون چه خانومه با کلاسي حال کردم با لبا شتريت..ابروهاتو کجا برداشتي نفس؟!! چه موهايي شرط ميبندم شونصد بار اتو کشيديش نه گلــه مــن؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه پشته چشمي نازک کرد که از دختر بودنم پشيمون شدم..ايشي کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-لياقت نداري
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي زدمو شصتمو خيلي شيکو مجلسي اوردم بالا و نشونش دادم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-بيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع پيچيدم تو کوچه پگاه اينا و نفهميدم چي جواب داد ولي هر چي گفته خوده دو جنسشه..!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشي که نداشتم مجبور شدم خوده گشــــادمو جم کنم و برم زنگه خونشونو بزنم..اومد سوار شد اوله کار يدونه فنه هاشي نارو روش پياده کردم که با سر رفت تو داشبورد..دستامو طوري که مثلا خاکش بره زدم به هم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اين است سزايه کسي که به هستي توهين کند..بله بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حالي که سرشو ميمالوند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-الهي دستت بشکنه که قطعه نخاعم کردي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هاهاها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچپ چپ نگام کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راه بيوفت تا همين جا خونتو نريختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدمو راه افتادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اونجا داستانه اون دو جنسه هه رو براش گفتم که عينه خر شروع کرد خنديدن که ماشين ميلرزيد..رسيديم جلو درشون نه داشتم و پياده شديم...بعده قفل کردنه درا راه افتاديم جلو در بوديم که پگي در حالي که اف افو ميزد پرسيد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-راستي چلغوز و براچي گوشيت خاموشه همش؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي خيال کيفو تو دستم جا به جا کردمو گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-زدم تو ديوار نفله شد:|
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا تعجب و چشايه گرد با صدايه بلندي گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چــــــــي؟؟!!!چراااا؟!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمون موقع در با صدايه تيکي باز شد در و کامل باز کردمو داخل شدم همزمانم گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هيچي بابا خواب بودم گوشيو با توپه بسکت اشتب گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيهو دستش خورد تو کلم..اخر من ضربه مغزي ميشم از دسته اين دو تا گاوه درنده:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خااااک تو سرت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خاک تو سره شوورت شتر مخم اومد تو حلقم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا-چتووونه باز به هم پريدين؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرگشتم ديدم جلو دره خونه ويلاييه بزرگشون ايستاده ..ما هنو اشتيم از باغشون ميگذشتيم..به زوره کيميا از هم جدا شديمو کار به گيسو گيس کشي نرسيد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعي ميزاشت من يکم گيسا اينو ميکشيدم حالم جا ميومد...همينه ديگه نميزارن آدم به خواسته هاش برسه بعد عقده اي ميشه..حالا هي من ميگم شما تکذيب کنيد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچنتا از دوستايه کامليام اومده بودن..کامليا رو ديدم ووي چه ناناس شده بود..با اون چشمايه خمارش که حالا با اون خطه چشم خوشکل تر شده بودو کشيده تر ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو سال از خودمون کوچيک تر بودو ?? سالش بود.. با هم جور بوديم ولي نه مثل کيميا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش سلام کرديمو با راهنماييه کيمي رفتيم بالا که لباسمونو عوض کنيم بردمون تو اتاقش..رو به کيميا گفتم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-تو نميخواي حاظر شي؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنيششو باز کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا ديگه منتظر بودم بياين خوجلم کنين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو پگاه يه نگاه به هم يه نگاه به کيمي کرديم که نيشش در راستايه جر خوردن بود کرديم همزمان گفتيم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خيلـــــــي پرويي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو همون حالت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-نظر لطفتونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه ارايش سته رنگه لباسش که زرشکي بود براش کردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاهم موهاشو درست کرد..جلوشو پوش دادو پشتشو جم کرد و يه گله سره پر نگينم زد بينه موهاش..خيلي ناز شده بود..کاره کيميا که تموم شد فرستاديمش پيه نخود سياهو خودمون شروع کرديم به ماست ماليدن..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه لباس دکلته مشکي کوتاه تا زيره زانو خريده بودم که رو سينش کار شده بودو جنسشم ساتن بود ..در کل برازنده عنتري مثله من بود..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاهم اماده شد و با هم رفتيم پايين..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديدم همه تو هلو ولان و خيليم شلوغ تر شده بود و عينه بز واستاده بوديم بهشون نگاه ميکرديم که يهو کيميا اومد دو تا بادکنکو سوزن دسمون داد در حالي که نفس نفس ميزد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-او..اومدن پشته ..درن!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديدم اينجوري که اينا مثه منگلا دارن وسطه خونه ميچرخن تمامه نقشه ها شکست ميخوره رفتم بالا پله ايستادم ..يهو چنان جيغي کشيدم که هنجرم جر خورد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- ساااااااااااکـــــــــــــــــت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچلغوزا:/
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه تو يه لحظه برگشتن بهم نگا کردن که گرخيدم..چقد چلغوز داريم تو اين مجلس!!:|
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به کيميا گفتم بره چراغارو خاموش کنه و به همه گفتم با هر وسيله دفاعيي که دارن جلو در واستن..بعد خودم دکمه اف اف که ديگه داشت از جا درميومد و زدم..همه ساکت بودن ک در باز شد کله يه نفر اومد داخل ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد کله تنش اومد تو که از قده مثاله زرافش فهميدم خوده چلغوزشه..فک کنم بدبخت هنو درحاله کنکاش بود که برقا روشن شدو هممون عينه قومه مغل ريختيم سرش..من که همؤن لحظه نزر کردم اگه زنده از زيره اونا يياد بيرونکله شهر و شيريني بدم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون شبم با کلي رقصو منگول بازيو بهترين قسمتشم که خوردنه کيک بود گذشت..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگــــاه:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مادره من دير شده بزا برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستمو چنان کشيد که کنده شد فک کنم..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-مامان-يا اول صبحونتو کامل ميخوري يا به زور ميکنم تو حلقت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا زوره مامان دو لقمه به زور خوردم سريع بلن شدم..عينه جت رفتم سمته ايستگاه..خودمو عينه خِل پرت کردم تو اتوبوس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره بعد از کلي سختي و له شدن بينه چنتا گوررريل رسيدم..هنو پياده نشده بودم پرتم کردن بيرون که با مخ اومدم تو زمين..بلند شدم دهنم و عينه اسبه ابي باز کردم که فحش کششون کنم که متوجه بيست جفت چشم شدم که عينه وزغ زل زدن بهم..دهنمو خيلي شيک بستمو يه لبخنده مليح زدم و راه افتادم سمته دانشگاه ..خدارو شکر مثه اينکه هنو شروع نشده بود با چشم کله حياتو از نظر گذروندم که ديدم دوتا چلغوزا نشستن کناره هم رو نيمکت..هستي که داشت کيک ميلونبوند..کيميام سرش تو گوشيش بود ...ريز ريزم با هم حرف ميزدن..متوجه من نشده بودن...اروم از پشت شون نزديک شدم ..تو يه حرکته کاملا بررسي شده کله هاشونو کوبوندم به هم که جيغشون رفت هوا:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکيميا_ايـــ ننه سنگه قبرتو بشورم پگااااه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي-پگااااه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا نيشه باز گفتم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-جوووون؟-
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي_من عمتو خــــيلي دوس دارمممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منم همين طـــور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم خودمو به زور بينشون جا کردم و دستمو انداختم دوره گردنشون هستي يه نيشگون از پهلوم گرفت که از جا پريدم:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اووو چته وحشي؟؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهستي_کي به تو اجازه داد اينجا بشيني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-شخصه شخيصه خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاومد چيزي بگه که کيميا گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عه عه اومدن هستي بلند شو برو بده پولو بش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاه به جايي که با چشاش اشاره کرده بود کردم ديدم اوه اوه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسه تفنگدار که ميگن اينان هااا..همين جور عينه بز سرشونو انداخته بودن پايينو ميومدن غافل ازين که دخترا پشته سرشون دراز به دراز قش ميکردن..ديدم هستي و کيميا بلند شدن منم گفتم عقب نمونم بلند شدم دنبالشون راه افتادم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir***
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهســــــــــتي:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور زبونه واموندمو چرخوندم..:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشيد..اقايه سعادت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاووووق..اقــــااا..با صدام هر سه شون که داشتن ميرفتن سمته سلف برگشتن سمتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلوشون ايستاديم..البته بهتره بگم جلو سعادت..ماشالله نردبونه خونه مامان جون جلو اين سرشو ميندازه پايين صلوات ميفرسته..با پوزخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-به به خانوم کوچولو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخمامو کشيدم تو هم..کوچولو عمته عنتر:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-امجد هستم..نه کوچــولوو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکوچولو رو کشيده گفتم که مثلا تاکيد کرده باشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخنده شيطوني زد که دلم قيلي ويلي رفت..وووووويي وووويي...چال گونه دارررره...البته زود جمش کرداا..ولي من که ديدم..خودمو جمو جور کردم :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-اهم اهم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون پسر چشم سبزه که اگه اشتباه نکنم پاکزاد بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهي به ساعته مارک دارش انداخت و با اخم گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-عرضتونو بفرماييد خانوم کلاسمون گذشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه چپ چپي نگاش کردم..حالا هر کيم رد ميشد يه نگاهي بهمون مينداخت..نگاهه دخترا که اصلا نگم بهتره..انگار ارثه بابشونو خوردم اونجوري نگا ميکنه... تو همين فکرا بودم که راد..اه اه اين همون بود که گف ميخوام به اين چلغوز شماره بدماااا..با پوزخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-خانوما مثه اينکه حرفي ندارين..لطف کنين مزاحمه ما نشيد به هيچ وجه دلمون نميخواد که کسي خدااايي نکرده فک کنه ما با شما در رابطه ايم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچنان ميگه خدايي نکرده که انگار ما سه کيلو چربي هستيم نچسبيم به عضله هاشون..اومدم جوابشو بدم که پگاه زود تر از من دست به کار شد ..دستشو زد به کمرشو با پوزخند مثه خودش گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببخشيد جناب وسطه نطقه بلند بالاتون ميپرم ..ولي مام همچين مشتاقه حرف زدن با شما از دماغه فيل افتاده ها نيستيم..درضمن تنها دليلي که ما قدم رو چشمه شما گذاشتيمو رقبت کرديم باهاتون حرف بزنيم خسارتي بود که بايد ميداديم..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد رو به من گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-هستي جان خسارتشونو بده بريم که کلاس دير شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهشون نگاه کردم ديدم سه تاشون شدن رنگه گوجه..لبمو گاز گرفتم و از تو کيفم پولي رو که قبلا از کيمي گرفته بودمو در اوردم که با داده راد دو متر پريدم هوا پول از دستم افتاد ..چته هوار ميزنـــي؟؟ديدم رگه پيشونيش زده بيرون ..اين چرا شبي گاو شده.؟!!چرا از سولاخايه دماغش دود ميزنه بيرون؟؟!!.:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ببين جوجه...حواست باشه چي از دهنت درمياد وگرنه جوري ميبندمش که هيچوقت باز نشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقريبا تو حلقه پگاه واستاده بود..به کيميا نگاه کردم که ديدم خونسرد داره نگاشون ميکنه..اصن انگار نه انگار الان ميزنه پگاهو از وسط دو شقه ميکنه..البته خوده پگاهم عينه خيالش نبود ..البته من ميدونم اينا ظاهرشه الان ولش کني کار خرابي راه ميندازه..اون دوتا چلغوزم که انگار دارن فيلم سينمايي نگاه ميکنن..بابا برين اين رفيقه وحشيتونو جم کنـــين...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون بدبخت اون همه جيغ زد خودشو پاره کرد اين خواهره ما داره عينه بز نگاش ميکنه..دورمونم يه عده ادمه بي کار جم شده بود..حراست نياد صلوات بلند ختم کن ...الله هم صله الان محمد......
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپگاه بعد از اينکه يه خورده بش نگاه کرد يه تايه ابروشو انداخت بالا و خونسرد دو تا لبيه يقه لباسشو گرفت که همه کپ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکرديم ..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقشنگ صافش کرد بعد با يه لبخند ژيکوند دستاشو تو سينش جم کرد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir