آخرین خبرها :
سلام به همه❤️ خواستم بهتون اطلاع بدم به خاطر یه سفر نسبتاً طولانی تا دو هفته امکان پست گذاری نیست، امیدوارم ببخشید بابت این تاخیر🙏❤️
zahra bagheri
-
تاریخ تولد
-
سال شروع به کار
-
تحصیلات
-
زمینه فعالیت
لیست آثار نویسنده
-
کوه آمین
-
سایه ی من«دو جلد»
-
لیانا
-
بازگشتی برای پایان
-
کلبه ای میان جنگل
-
جدال نهایی
-
یابنده الماس
-
آسانسور
لیست شبکه های اجتماعی
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
بیوگرافیzahra bagheri
از نوزده سالگی رمان نوشتن و با ژانر تخیلی شروع کردم و بزرگ ترین علاقه و سرگرمیم نوشتنه😉
سایه ی من جلد سوم (بخش آنلاین)
میلاد بعد از سه سال که فکر میکرد همه ی تجربه های وحشتناکشو پشت سر گذاشته دوباره درگیر اتفاقاتی میشه که مجبور به تجربه ی دوباره ست... مجبور به اینکه دوباره با موجوداتی روبهرو بشه که هیچ رحمی از خودشون نشون نمیدن
کوه آمین (بخش آنلاین)
کلبه های نزدیک کوه آمین پر از رمز و رازه. از پشت پنجره هاش میشه چیزایی رو دید که تحملشون سخته! و ماجرا از دکتری شروع میشه که بعد از طلاق و وضعیت خانوادگی بدش برای دو ماه آرامش به یکی از اون کلبه ها پناه میبره و به زودی میفهمه رازی وجود داره. رازی که مردم ازش خبری ندارن و حتی اگر چیزی درباره اش بفهمن کاری نمیکنن. اونا به فکر سلامت خودشونن درحالی که امیرحسین چیزی برای از دست دادن نداره...
سایه ی من (جلد دوم) (بخش آنلاین)
میلاد بعد از کمک گرفتن از معصومی به خیال تموم شدن اتفاقات ترسناک زندگیش، از دختر مورد علاقه اش خواستگاری و سعی میکنه به زندگی عادی برگرده، اما خیلی زود میفهمه چند ماهی که بدون دردسر گذرونده آرامش قبل از طوفانه و قراره اتفاقات بدتر و ناگوارتری توی زندگیش بیوفته...
سایه ی من (بخش آنلاین)
داستان از جایی شروع میشه که مینا به بهانه ی تدریس، ناچار به اجاره ی خونه ای تو یک روستای تقریباً دورافتاده میشه! به محض ورود، توی خونه فعالیت های ماورایی شکل میگیره که باعث ترس و وحشتش میشه... در این بین، اون به خاطر تصمیمش برای استقلال و شجاعت بیشتر به جای ترک خونه، تصمیم به تماس با صاحب خونه میگیره تا با کمک اونا بتونه مشکل و حل، و به زندگیش توی روستا ادامه بده...
یابنده الماس (diamond finder)
داستان پسری به نام باگراد که از دهکده و مردمش دل کنده و قصد دارد آنجا را برای مدتی طولانی ترک کند، و علی رغم مشکلات بسیار در نهایت موفق میشود رویایش را محقق کند. اما این فقط آغاز راه اوست، زیرا در سفر هیجان انگیزش به مشکلاتی برخورده و پس از آن نیز به جواهری ناب دست مییابد که پس از مدت کوتاهی در مییابد که موجودات مخوفی نیز در پی یافتن آن هستند. و از آنجاست که مسافرت آرام و بیدغدغهای که در ابتدای راه داشتند تبدیل به کابوسی هولناک شده و باگراد در طی راه مجبور میشود خود را از چشم دشمنان پنهان کرده و برای رساندن جواهر به مکانی امن، پا به راه طولانیتر و خطرناکتری بگذارد که...
جدال نهایی(جلد پایانی رمان لیانا)
روبی پس از جمع کردن ارتشی بزرگ و متحد، به جنگ تنها دشمن خونی اش، نارسیسا رفته و نبردی را آغاز می کند که پایان دهنده ی نفرین هِدِس و آزادی مردم آدونیس است. او به قصد انتقام مرگ گذشتگان و عزیزانش به پا می خیزد تا یک بار برای همیشه سایه ی سیاه تاریکی را از سرزمینش برداشته و ...
کلبه ای میان جنگل (جلد سوم لیانا)
روبی و مایکل در ادامهی مأموریتشان، به شمشیری که میراث سرزمینشان بود، رسیده و با بهدستآوردن آن، قدم بزرگی را برای نابودی نارسیسا برمیدارند. اما آیا واقعاً همهچیز آنطور پیش میرود که روبی میخواهد؟ آیا سرنوشت میگذارد که او به راحتی راه خود را ادامه دهد؟ سختیها و دشواریهای راه هرگز به پایان نمیرسند. تا جایی که بهطور ناگهانی ناامیدی سراسر زندگی روبی را پر میکند و درست آن موقع است که کلبهای را میان جنگل پیدا میکند؛ کلبهای که روشنکنندهی ذهن تاریک اوست و... .
بازگشتی برای پایان (جلد دوم لیانا)
داستانی از هزارتوی حقیقتهای زندگیاش، راهی پر از خطرات مرگبار و حضور موجوداتی مافوق تصوراتش. به واقعیت پیوستن رویاهای ترسناکش. همه و همه به دلیل گذشتهای تاریک و یک اشتباه؛ اشتباهی که موجب تباهی سرزمینی آرام و موجب برگزیدگی و بازگشت او شد. بازگشتی پرقدرت برای نجات سرزمین و مردمش؛ مردمی که روزی توسط لیانا و بهخاطر فداکاریهایش، نجات پیدا کرده بودند. بازگشت شخصی که دست انتقام همهی مردم رنجکشیدهی آدونیس از بیرحمترین انسان بر روی زمین، یعنی ملکه نارسیسا است.
لیانا
داستان دختری به نام لیانا که توسط ملکهی سرزمینش، به عنوان جانشینش انتخاب میشود. دختری که برگزیده میشود تا با درخشش و پاکیاش ناجی سرزمینش باشد؛ اما غافل از آنکه که او با پذیرفتن آن عنوان، بذر کینه را در دل شخصی میکارد که فرمانروایی را حقی میداند که از او سلب شده است.