با سقوط دست های ما

به قلم زینب ایلخانی

عاشقانه اجتماعی

مهم نیست در چه سنى
کجا
چه طور
اشتباه یا درست
اولین بار عاشق شده باشید !
همین واژه "اولین "که ضمیمه عشق شود
چنان این صفت و موصوف را مقدس میکند که دیگر در همه عمرت چیزى قادر نیست ابهت این حس را دست بگیرد!
عشق اول!
با همه سادگى و کودکی اش قلبش را سرتاسر به او میبخشد
این عشق بزرگش میکند
و تاوان این بزرگ شدن
براى شیداى ِ"با سقوط دست هاى ما"
چه چیز میتواند باشد
جز...؟!
با ما در این داستان جنجالی با سبک متفاوت کاملا رئال همراه باشید
تا عشق را در زندگی معمولی ها هم لمس کنید
آنان که نه اسطوره اند!
نه ارباب!
و نه حتى کسى که آرزوى خیلى ها باشند
معمولی ها هم عاشق میشوند
دوست میدارند و دوست داشته میشوند
زینب ایلخانى
اینبار براى خلق اثر" با سقوط دستهای ما"
سراغ معمولی ها رفته است
و شاید جذابیت بیشتر این رمان به همین امر باشد.


363
83,870 تعداد بازدید
307 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۷ ساعت و ۹ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • هلیا

    00

    با اینکه لحظه به لحظش غم داشت ولی بازم خیلی دوسش داشتم چقدر دلم واسه مظلومیت شیدا سوخت.

    ۳ ماه پیش
  • یسنا

    00

    کاش آخرزندگیشون بهتر تمام میشد

    ۳ ماه پیش
  • سلام خانم ایلخانی خس

    00

    سلام خانم ایلخانی خسته نباشید ممنون قشنگ بود مرسی

    ۳ ماه پیش
  • شیرین

    ۲۱ ساله 00

    بهترین رمان عمرم بود واقعا پیشنهاد میکنم ببینیتش ولی خب غم این رمان ب شدت زیاد بود ک من فک میکردم شخصیت شیدا یکی از دوستامه ک این همه بلا سرش میاد ولی در کل خیلی عالی بود و پر از غم😭

    ۳ ماه پیش
  • Ayhan

    00

    رمان قشنگی بود چند باری اشکمو درآورد رمانای خانم ایلخانی خیلی غم انگیزه خدا قوت نویسنده عزیز امیدوارم رمان های قشنگ دیگه ای هم بنویسی.

    ۴ ماه پیش
  • هانیه

    ۲۲ ساله 20

    واقعا زیبا بود اما ای کاش انقدر غمگین نبود ی پایان خوش حق این داستان بودچرا ازش دریغ کردید نویسنده عزیز🥲

    ۴ ماه پیش
  • هلما

    ۲۰ ساله 20

    از وقتی این رمان رو تموم کردم انگار یه شمع بی وقفه تو قلبم اشک میریزه...! 🥹✨

    ۵ ماه پیش
  • Zeinab

    30

    زیبا ، پخته ، جذاب و پرکشش اما غمگین ، غمگین ، غمگین ... نمیتونی برای اشک نریزی ، نمیتونی دیگه نخونیش ، خیلی وقته خوندم اما دلم هنوز گیر پایان ناخوششه 💔

    ۵ ماه پیش
  • الی

    ۲۲ ساله 20

    محشر کمشه🥲برا بار دوم خوندم حتی برا مامانمم کامل تعریف کردم با اینکه اهل این چیزا نیست چون خیلی غمگین بود.واقعا با هر اتفاقش اشک آدم می ریخت

    ۵ ماه پیش
  • ناهیو

    ۵۸ ساله 30

    موضوع کتاب جالب تقریبا قلم پخته ای نویسنده داره من خوشم اومد از خوندنش

    ۵ ماه پیش
  • یلدا

    ۲۲ ساله 30

    خیلی دختر بی وجدان این چه پایانی بود.خیلی گریه کردم. خیلی خیلی دوست داشتم دستت درد نکنه

    ۶ ماه پیش
  • سوین ☆

    30

    با اینکه پایانش تلخ بود ولی جذاب بود دوسش داشتم

    ۶ ماه پیش
  • S . Z . S

    ۲۳ ساله 10

    سلام عزیزان دنبال یک رمانم اگر کمک کنید ممنون میشم، دختره در یک شرکت طراح دکوراسیون است و از طرف شرکت شان به شهر دگری فرستاده میشه بخاطر طراحی دکور شرکت اما دختر بر علاوه دکور هدفی دگری هم دارد آن هم

    ۷ ماه پیش
  • S . Z . S

    ۲۳ ساله 00

    هدف دختر درخواست دخترش است که پدرش را می خواسته و حالا ریس همان شرکتی که بخاطر طراحی دکورش رفته پدر دخترش و همان عشق سال ها پیشش است اما پدر دخترش در شرف نامزدی است...

    ۷ ماه پیش
  • mahsa

    00

    غبار الماس اسمشه

    ۶ ماه پیش
  • دختر الماس

    ۱۷ ساله 10

    رمان قشنگی بود. اوایل رمان خیلی جلبم نکرد اما یکم ک گذشت برام جذاب شد و در نهایت با پایان تلخی هم ک داشت زیبا تموم شد.

    ۶ ماه پیش
  • ستایش

    ۱۸ ساله 10

    هرچی بیشتر پیش میرم بیشتر حس میکنم چقدر دختر داستان لوسه ی دختره 18، 19 ساله انقدر لوس و ضعیف نیست ک تو این رمان اینجوری نشون داده. واقعا رو نروه رفتار هاش:|

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.