داستان درباره ی پرتوی قصه ماست که خدمتکار یه عمارته و مجبور به ازدواج با پسر زخم خورده ی این عمارت میشه پسری که همسرش بهش خیانت کرده و...

داستان از زبون یه دختر خوشکل و پولداره نه خیلی پولدار.متوسط رو به بالا.دختر آروم و خوبی هست ولی پایبند دین نیست درسته نماز نمیخونه روزه نمیگیره یالباسهاش نسبتا آزاده ولی دل پاکی داره و دنبال کثافتکاری نیست بگزریم یه روز پدر این خانم میاد خونه و یه مسئله ای رو باهاش در میون میزاره که باعث باز شدن پای یه نفر به زندگیش میشه و باعث بهم ریختن زندگیش میشه، اونم زمانی که داره واسه کنکور درس میخونه... پایان خــوش

شهرزاد دختری که به خاطر تهیه مواد پدرش به مردی فروخته میشه که خیلی هوس بازه اما بهزاد پسری که خیلی مغروره شهرزاد رو میخره…

علی آقا در خانه آقای افشار باغبان است. سودابه بعلت فرار از این مسئله زنِ احمد می‏‌شود تا دیگر کسی شغل پدرش را بر سر او نکوبد. تا اینکه سودابه روزی احمد را با دختری دیگر می‌بیند! از او جدا شده و به خانه پدر باز می‏گردد. او با پسرخانواده‌ی افشاری که پسر خیلی خود‏پرست و مغروری‌ست آشنا می.شود. آزار واذیت افشین حتی با وجود اینکه استاد سودابه است ادامه می‌یابد تا اینکه افشین می‌فهمد که عاشق سودا شده و به او دلبسته‌ست؛ بعد از اثبات عشق خود به سودابه با او ازدواج می‌کند. افشین نمی‏داند چرا چند وقتی است سودابه بی‏حوصله است! بعد از تعقیب سودابه او را....



مرگ در پاورقی لحظاتی پیش

بخشی از من که احتمالا برای کسی اهمیتی نداشته باشد در میان این داستان‌ها که انگار تکه‌پاره‌هایی از وجودم هستند، جمع‌آوری شده است. تکه پاره‌های ناقص و پخش و پلا که امید دارم روزی در نمای کلی انسجام پیدا کنند و شرحی از من باشند. شما هم احتمالا بتوانید در میان‌شان، کمی خلاقیت، قدری شوخ‌طبعی، اندکی هیجان و اگر خوشبخت‌ترین انسان روی زمین باشم مقداری عنصر سرگرم کننده پیدا کنید و از آن لذت ببرید.

راه های دانلود اپلیکیشن

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.