ضربان قلب

به قلم nastaran-m

عاشقانه غمگین واقعی

ضربان قلب بر گرفته از زندگی واقعیه یه دوسته هر چند با قلم من یکم از بعضی از واقعیات فاصله گرفته…خب من اون شخصیت نبودم یا باهاش زندگی نکردم که بدونم واقعا براش چی اتفاق گذشته یا یه شخصیت خیلی بزرگ هم نبوده که بخوام به صورت یه زندگی نامه از اون تقدیم شما کنم برای همین هرچیزی که در این رمان می خونین پیرامون محور اصلی ولی به قلم و تصورات منه …
ضربان قلب قلم من زندگی دختری به اسم شادی رو به چالش می کشه که دچار یه بیماری قلبی مادر زادیه و چیزی که تصورات اون از این وضعیتشه اینکه مثل مادرش به خاطر این بیماری میمیره و برای دوری از این تفکرات واهی که یه مدت هم سعی داشت تا به هر طریقی از بیماریش و واقعیات های مربوط به اون فرار کنه و تصویری که از خودش ساخته بود یه دختر مقاوم و شاده …
با وارد شدن شخصیت شهاب به زندگی اون باعث می شه تا اون به واقعیت های دیگه ای از زندگیش پی ببره و با ورود عشق شهاب به قلبش و شدت گرفتن بیماری همه چیز تا حدودی براش سخت تر میشه …(در کنار این چون من از غم و اندوه بیزارم سعی کردم محیط داستان رو تا میشه شاد نگه دارم ) … پایان خوش


255
79,253 تعداد بازدید
154 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۰ ساعت و ۵ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • الیکا

    ۲۰ ساله 00

    من نخوندم ولی حس میکنم رمان خوبی نیست

    ۳ روز پیش
  • فاطمه

    00

    خیلی قشنگ بود و غم انگیز ،،، خونده بودمش واقعی بودنش و اینکه هنوز هم هستن عزیزانی ک دارند با امثال این دردها زندگی می کنند...خدا پشت و پناهتون باشه و سلامتی رو رزق زندگیتون کنه...آمین

    ۴ روز پیش
  • نازی

    ۱۸ ساله 00

    واقعی بود خیلی زیبا و عالی

    ۲ هفته پیش
  • لیلا اوتادی

    ۲۰ ساله 00

    رمان کامل نخوندم ولی از خلاصه اش معلومه که رمانی جالب و پور شوری هست همینطور از گفته های نویسنده رمان.....!

    ۲ ماه پیش
  • ملیسا

    10

    قشنگ بود

    ۳ ماه پیش
  • زهره

    ۳۶ ساله 10

    رمان خیلی آبکی بود. الکی وقت خودتون رو هدر ندین.

    ۴ ماه پیش
  • گل یاس

    00

    قلم نویسنده خوب بودولی برای اینکه داستان شادی بنویسیدزیاداز حدازپارتی ورقص وآواز وخرید استفاده کرده و همچنین نظرشخصی خودتون درمورداینکه بابی حجابی ورقصوآواز مردم شادندرو آوردین درکل ازواقعیت به دوربود

    ۴ ماه پیش
  • 00

    عالیییییی بوددد

    ۵ ماه پیش
  • عالی بود لذت بردم

    00

    عالی بود لذت بردم خسته نباشید

    ۵ ماه پیش
  • مرضیه

    ۳۴ ساله 00

    خیلی زیبا وبعضی جاها درد اور بود مخصوصا بیماری شادی ورفتن شهاب و...ممنونم که اخرش رو خوب تموم کردید

    ۵ ماه پیش
  • بانو احمدی

    00

    خیلی خیلی قشنگه من سه بارخوندم تاحال دستت درد نکنه عزیزم رمانت علالی بود ولی دلم براشادی سوخت کاش مثل پایان رمان زنده بود خدا رحمت کنه شادی جون

    ۶ ماه پیش
  • .

    00

    1 از بس هی گریه کرد شورشو دیگه در اورد 2مهلا چیشد؟ مگه نگفت با کیوان کار دارم یهو دیگه کلا اسمی از مهلا نیومد😑

    ۷ ماه پیش
  • رویا

    ۳۶ ساله 00

    مادر ارمان راضی نیست دختر برادرش هستی و خاستگاری کرد اسم این رمان و کسی میدونه چیه؟

    ۷ ماه پیش
  • رویا

    ۳۶ ساله 00

    سلام ی رمانی بودکه اسم دختره ماهور بود ک بعد مرگ پدر و مادرش با عمه اش زندگی میکنه و عمه اش دوتا پسر داره کیارش و کاوه ک کاوه از آلمان اومده با دوستش ارمان ارمان و ماهور نامزد میکنن ولی مادر ارمان

    ۷ ماه پیش
  • رویا

    ۴۲ ساله 10

    داستان خیلی خوبی بود.ولی ۲تا ایراد داشت یکی اینکه خیلی غلط املایی داشت(ویرایش نشده بود)دومی هم که خودتون گفتین خیلی اغراق شده بود.موفق باشید

    ۸ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.