رمان یه بار بهم بگو دوسم داری به قلم نیلا
مینو مهندس جوانی است که پدر و مادرش را از دست داده و به تنهایی با مهدیس نامادری اش زندگی میکند ، بی اینکه محبتی از او در قلبش احساس کند . او برای یک پروژه ی مشترک به همراه چند همکار مرد راهی شمال کشور میشود.
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۵۵ دقیقه
خوب اينم حرفي بودا بد بخت انگار جلسه هم داشت
اقاي رئيس شما مي تونيد كتتونو بيشتر بكشيد روش تا ديده نشه
خوب ديگه
خوب ديگه راه حل ديگه اي ندارم
نمي دونست بخنده... داد بزنه.... جيغ بزنه .....منو بزنه
اخه كار منم نبود اون پرستوي خرسالو اين كار و كرده بايد اون جواب گو باشه نه من
ببخشد اقاي رئيس
انقدر نگو اقاي رئيس بله چيه؟
سايز پيرهنتون چنده
بله
گفتم سايز پيرهنتون چنده
انوقت براي چي مي خوايد؟
شما كه با اين پيرهن نمي تونيد تو جلسه شركت كنيد ساعت 10 هم كه جلسه داريد
شما فقط شماره سايزتونو بگيد و يه مرخصي يه ساعتي به بنده
اينطوري مشكل حل ميشه
خانوم كاشاني واقعا حل ميشه(اينو با حالت مسخره اي گفت)
منم كه كارمند زير دست بزنن تو سرممم كه نبايد جيكم در بياد
خلاصه انگار چاره اي نداشت شماره رو داد همين كه داد گفتم من تا يه ساعت ديگه اينجام
انگار مي خواست بپرسه كجا ولي بهش اجازه ندادم و با يه ببخشيد از اتاق امدم بيرون.
رفتم تو اتاق سريع كيفمو برداشتم
كجا مينو اخراجت كرد
پرستو الان وقت ندارم امدم به حسابت مي رسم
سريع از اداره خارج شدم واي چقدر وقت كم دارم
به يه مغازه خيلي هاي كلاس رفتم صاحب مغازه يه پسر جون تو مايه هاي 25 ساله مي خورد
با صداش كه بيشتر به خانوماي سوسول مي خورد گفت: مي تونم كمكتون كنم خانوم
منم بهش گفتم يه پيرهن مردونه مي خوام با اين شماره
وبراي چندتا مدل مختلف اورد با رنگاي مختلف بهترين مارك بهترين رنگو انتخاب كردم كه به كتش بياد كتش به رنگ طوسيه تيره بود برايش يه پيرهن به رنگ صورتي روشن گرفتم فكر كنم از پيرهن سفيدش بهتر بود
براي خودم هيچ وقت از اين غلطا نمي كردما
ببين حالا بايد بيام براي اقا از كجا پيرهن بگيرم اخرشم بايد پول خون بابامو بدم مردشورتو رياسستو ببرن....... منو رئيس صدا نكن (داشتم به حساب ادشاو در ميوردم)
سريع خودمو به شركت رسوندم به طرف اتاق رئيس رفتم
بدون هماهنگي به در اتاق رئيس زدم منشي خون خونشو مي خورد وارد شدم با عجله پيرهنو براش در اوردم
واي خدا قيافش ديدن داشت اصلا فكر نمي كرد من انقدر پرو و راحت باشم بفرمايد اينم از پيرهن
و عاجزانه نگاش كردم
خانوم كاشاني كسي از شما پيرهن نخواست
خوب حالا گرفتم د يگه بفرمايد عوض كنيد و پيرهنتونو بديد ببرم تا فردا لكشو بگيرم و بيارم البته اگه منو اخراج نكنيد
ديگه نتونست خندشو نكه داره و بلند خنديد
براي چي مي خنديد؟
خانوم كاشاني براي اينكه اخراج نشديد اينكارو كرديد؟
نه چون فكر مي كنم اخراج مي كنيد چه من اين كارو مي كردم چه نمي كردم
ممنون ولي من قصدم اخراج كردن نبود خانوم مهندس
و ديدم چه كسي خودكارو پرت كرد
وا ادم نامرد خوب حالا كه خريدم و پول گذاشتي رو دستم اين حرفو مي زني
خيلي ناراحت شدم
حالا اجازه مي ديد من برم سركارم ؟
بفرمايد
داشتم خارج مي شدم صدام كرد
خانوم كاشاني
بله
ممنون بابت پيرهن
خواهش مي كنم
بازم مي خواستم برم
خانوم كاشاني
بله
كيفتون
آوه بله ببخشيد
خانوم كاشاني
به طرفش برگشتم
لطفا پروندها و نقشه ها رو براي جلسه اماده كنيد
M.F
00اخرش چرت تموم شد😐😐😐
۱ ماه پیشزهرا
00حیف وقت ادم که صرف خوندن این رمان بشع..افتضااااح
۴ ماه پیشMaede
00خیلی چرت بود😐
۴ ماه پیشلی
00خداقوت نویسنده عزیز ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن نداشت، خیلی چرت و پیش پا افتاده بود
۶ ماه پیشستی
00همه شهر می کنن برن شمال این رفت شمال که شوهر کنه
۸ ماه پیشسامیه
۲۴ ساله 01خیلی مبتدی و ساده بود. برای من که اصلا دلچسب نبود😑
۸ ماه پیشZahra
۱۵ ساله 10سلام عزیزم خیلی رمان قشنگی بود واقعا عالی بود 💕
۹ ماه پیشnargess
۱۴ ساله 00خیلی رمانش چرته
۹ ماه پیشآرام
۱۷ ساله 00خیلی خوب نبود
۱۰ ماه پیشفرفری
۲۰ ساله 20رمان خوبی بود
۱۲ ماه پیش.
10بشدت مبتدی نوشته شده
۱۲ ماه پیشمینا
۱۳ ساله 473شاید ما پول نداشته باشیم بریم شمال ان وقت تا اخر عمرمون بی شوهر میمونیم
۳ سال پیشمنم باز کن
331بسی بعد از دیدن دیدگاهت تحت تاثیر قرار گرفتم
۳ سال پیشچکاوک
۱۵ ساله 130عزیزم شاید تووو بعد هاا توو پولدار شدی رفتی ولی کسی عاشقت نشد بعدمیخوای کجا بری🤣🤣 عزیزم شوخی کردم جدی نگیری باش😅💋
۲ سال پیشsamina
۲۰ ساله 30😂😂
۲ سال پیشساحل
۱۹ ساله 40فکر کنم باید بری شمال ما همه باهم پول جمع میکنیم چون اینجوری که معلومه اگر نریم شمال عاشق پاشق نمی شیم🤣😂😂😂😂😂
۲ سال پیشفاطی
40من هدفم ازشوهرکردن اینه ک ببرتم شمال ,،،😂
۲ سال پیشکوثر
00توالان به فکر شوهری
۱ سال پیشپریا
30سلام خسته نباشید رمان خوبی بود ولی برای منی که رمان زیاد خوندم رمان چرتی بود و جای پیشرفت داشت ولی بازم ممنون
۱ سال پیشهستی
۲۰ ساله 80رمان در همسایگی گودزیلا عالی بود
۱ سال پیش
زهرا
۱۶ ساله 00راستش اصلا خوشم نیومد . آخرش خیلی بد و یهویی تموم شد و میشه گفت خیلی چرت بود