مینو مهندس جوانی است که پدر و مادرش را از دست داده و به تنهایی با مهدیس نامادری اش زندگی میکند ، بی اینکه محبتی از او در قلبش احساس کند . او برای یک پروژه ی مشترک به همراه چند همکار مرد راهی شمال کشور میشود.

ژانر : عاشقانه، طنز

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱ ساعت و ۵۵ دقیقه

مطالعه آنلاین یه بار بهم بگو دوسم داری
نویسنده : نیلا

ژانر : #عاشقانه #طنز

خلاصه :

مینو مهندس جوانی است که پدر و مادرش را از دست داده و به تنهایی با مهدیس نامادری اش زندگی میکند ، بی اینکه محبتی از او در قلبش احساس کند . او برای یک پروژه ی مشترک به همراه چند همکار مرد راهی شمال کشور میشود.

مهديس مهديس مهديس

مهــــــــــــــــــــديـ ـــــــــــــــس

اوف چرا جواب نمي دي كجايي واي خدا بازم برگه رو آينه

عزيزم من رفتم بيرون تا شب بر نمي گردم گفتم كه ناهار منتظرم نشي قربونت ماماني

اه بازم بازم بازم بازم آخه تا كي خسته شدم

يكي نيست بگه اين رفت و امدنت براي چيه اصلا چرا بچه اوردي براي چي زندگي مي كني تو كه تو عالم مجردي سير مي كني بي خود كردي ازدواج كردي بدتر از اون بي خود كردي يه سر خر كه من باشم اوردي اه اه اه

حالا چرا دارم بي خود حرص مي زنم اون كه مادرم نيست به درك هر كاري كه دلش مي خواد بكنه

بيچاره باباي من دلشو به كي خوش كرده بود

كار هر روزم بود ديگه حوصله نداشتم سريع لباسامو پوشيدم و از خونه زدم بيرون به ايستگاه اتوبوس رسيدم

يكم شلوغه شايد بازم بايد سر پا وايستم مهم نيست چه فرقي مي كنه ده دقيقه هم بشينم دردي از من دوا نمي كنه

به مردم نگاه مي كنم.

هركي كار خودشو مي كنه يكي با گوشيش ور مي ره اون دوتا زن هي دارن پچ پچ مي كنن پيف خدا زنو آفريد فقط براي حرف زدن

اين حرفو پدربزرگم هميشه مي گفت از ديدن او دوتا خندم گرفت ازشون رو گرفتم دوتا پسر دختر جون كه به زور سنشون به 17 يا 18 مي رسه در حال دل و قلوه دادنن نمي دون كيلويي چند حساب مي كنن كه خيليم راضين

بقيه هم فقط دارن از فضاي زيبا و خوش هوا البته با دود غليظ تهران لذت مي برن و ريه هاشونو صفا مي دن

هنوز اتوبوس نيومده بهتره برم بشينم حداقل اينجا يه دل سير نشته باشم كه عقده برام نشه

خدارو شكر يه جا هست اوه اوه پسرو ببين با چه پوزيشني نشسته انگار آسمون سوراخ شده همين يه نفر افتاده پايين

از حرفاي خودم خنده ام مي گيره ولي به زور خودمو كنترل مي كنم انگار نيشخندمو ديد واي چرا داره بر و بر منو نگاه مي كنه پسره هيز به سمت ديگه خير ميشم دو دقيقه نگذشته كه اتوبوس امد .

سريع از جام بلند شدم شانسمو امتحان مي كنم شايد امروز خوش اقبال بودم

ايول شانس ،لاغري هم براي همين روزا خوبه ها از بين يه عالمه ادم مي توني رد بشي البته اگه بعد از رد شدن به كمپود تبديل نشي خيليه

خوب تا برسيم يه نمه لا لا كنم كه خير سرم با انرژيه بيشتري در محل كارم حاضر بشم.

اكهي چرا خوابم نمياد نخير چشام ديگه خسته نيست خوب بزار از مناظر بيرون لذت ببرم نه چيز جالبي براي ديدن نداره خوب بذار ادماي اتوبوسو ورانداز كنم شايد يه مورد خوب براي خودم پيدا كنم

بابابزرگم مي گه تو با اين فكر كردنت خودتو كشتي بشر نمي دونم مخت تاب داره يا نه و حسابي سر به سرم مي زاره حسابي دوسش دارم تنها كسيه كه از ته ته ته ته دلش منو دوست داره (اخ كه فداش بشم من)

خوب حالا بابايي رو بي خيال بريم سراغ يكي از برنده هاي خوش اقبال اتوبوس

خوب خانوما رو كه وله لش همش چشمو هم چشمي و بزك دوزك بريم سراغ اقايون كه عشق است .

خوب اين اتوبوس خوبيش اينه كه بين مردا و خانوما نرده نداره ولي ماشالله اقايون و خانوما خوب رعايت كردن هر كس به حق خوش قانعه مثلا ما خانما همه صندليا رو گرفتيم يه دوتا آقا كه پيرن فقط نشستن و بقيه سرپا مي بينيد ما واقعا رعايت كرديم بايد بهمون جايزه بدن

خوب بزار ببينم اممممممممممم

اي واي چي مي بينم يهو دلم گرفت خنده از لبم محو شد اصلا فكرشو نمي كردم اي خدا چقدر تو دلم مسخره اش كردم همون پسره كه به قول من از آسمون افتاده بود با يكي از دستاش پشتي يه صندلي رو گرفته و با دست ديگش عصا شو چرا اصلا دقت نكرده بودم دقيقا كنار من وايستاده

بايد اعلام كنم چند لحظه اي از خودم بدم آ

مد خواستم بهش نگاه نكنم ولي بازم نشد خيلي ناراحت بودم با حر كت اتوبوس بد جور تكون مي خورد و به زور تعادلشو حفظ مي كرد.

به خود جرات دادم و صداش كردم

ببخشيد اقا

اقا

نشنيد لبه كتشو گرفتم و فشار دادم بلاخره فهميد به طرفم برگشت نمي دونم من اينطوري فكر كردم و يا اينكه واقعا اينطور بود احساس كردم تو چشاش يه غمه يه غم بزرگ

گفت بله بفرمايد

چه صداي آروم و گيرايي داره هنوزم بهش خيره ام خاك بر سرم بازم رفتم تو فاز احساسي و دارم سوتي مي دم

كاري داشتيد خانوم؟

تازه يادم آمد مي خوام چه غلطي كنم

بفرمايد جاي من بشنيد

نه ممنون راحتم

تعارف نمي كنم خواهش مي كنم بفرمايد و بلند شدم مردد وايستاده بود و منو نگاه مي كرد

بفرماييد ديگه

نه خيلي ممنون چيزي نمونده

بله مي دونم همين يه چيزي نمونده رو بفرماييد بشينيد با گفتن اين حرف رومو كردم اون طرف و به سمت پنجره رفتم وقتي برگشتم ديدم نشسته ولي انگار يه جوري شده بود.

يهو نگاهم به نگاهش گره خورد با سر ازم تشكر كرد و منم با يه لبخند

چهره جذابي داشت صورتي سفيد چشاي قهوه اي و درشت موهاي مشكلي قد بلند و چار شونه زياد هيكلي نبود ولي بدن تو پوري داره و البته خوش لباس

هنوز محو تماشاشم انگاري فهميده روشو كرده طرف پنجره فكر كنم از نگاهم ناراحت شد احتمالا فكر مي كنه بهش ترحم كردم

خوب مگه نكردي دختر، خاك بر سر بي شعورت يه كار درست و حسابي هم بلد نيستي انجام بدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره به ايستگاه مورد نظر رسيدم جلدي پريدم بيرون دوتا كوچه رو بايد رد بشم كه برسم به ميعاد گاهم كه از قضا همون محل كاره منه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب خداروشكر زياد دير نيومدم چون هنوز ابدارچي چايي نيورده اين يعني اينكه هنوز 8 و نيم نشده خوب رئيس منو نمي بينه وگرنه تا حالا هزار بار منو اخراج كرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب بزار ببينم امروز چيكارم پشت ميزم مي شينم و با يه حركت كاملا حرفه اي صندليمو مي چرخونم و خودم از ميزم به طرف ميز خانوم رسولي كه قربونش برم با تمام تلاشي كه مي كنه بلكه لاغر بشه و بتونه نظر شوهر مباركش. جلب كنه كه بيشتر قربون صدقش بره مي رسونم با تما م تلاشاي شبانه روزي هنوز وزنش 120 كيلوه يعني با يه موشتش من بايد تو ابرا پرواز كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ز چيه مينو اول صبحي مي خواي درسر درست كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه به جان خانوم رسولي مي خواستم ببينم كارام رو ميز تو جا مونده يا نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينو هزار بار گفتم پروندهات و نقشه ها رو اينجا نذار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نمي زرم اقا يحيي مي زاره وقتي داره ميزا رو مرتب مي كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب دختر نمي توني عين ادم پاشي بياي بايد حتما حركات نمايشي اجرا كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره پرستو جون براي روحيه ام و روحيه خوشگل تو خوبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونطور كه دارم رو ميزش برگه ها و پرونده ها رو زيرو رو مي كنم يه نقشه رو كه هفته پيش گم كرده بودم و مربوط به پروژه ساختمون ساحل بودو پيدا مي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر خوشحالم كه با صندلي هي دور خودم مي چرخم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينو بسه الان رئيس رد ميشه مي بينه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چي مي گي بابا از ترس اينكه نقشه گم شده خواب و خوراك نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا كه مينو تو درست نمي شي اگه بخاطر اينكارا اخراج نشدي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو نگران نباش راستي از كلاساي لاغريت چه خبر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار چيز جالبي گفته باشم خودكارشو انداخت رو ميزو و باهيجان وشوق زياد از كلاس جديدي كه ثبت نام كرده بود شروع به حرف زدن كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي خدا چقدر فك مي زنه سرم رفت ولي خوب گناه داره چيكار كنه با كي درد و دل كنه منم فقط به ظاهر به حرفاش گوش مي كنم و يه لبخند كه باعث ميشه تمام دندونام رديف بشه بهش مي زنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حال انجام كار اقا يحيي با اون فنجونا كه از تميزي و براقي فقط به ادم چشمك مي زنن وارد اتاق شد يكي رو ميز من گذاشت يه نگاه به فنجون و يه نگاه به اقا يحيي كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقا يحيحي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله خانوم كاشاني مي دونم مي دونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه وا هنوز حرف نزدم چي رو مي دوني؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مي دونم ديگه حرف تكراري چرا اينجاش لك داره چرا اونجاش لك داره چرا كم رنگه چرا پررنگه چرا ابزيپوه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشام چهار تا شد مي خوام از خنده بتركم بيچاره چه زجري مي كشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

براي اينكه ضايع نشم بهش مي گم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابا نمي خواستم اينا رو بگم كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس چي مي خواستي بگي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهان خوب ببين مي خواستم بگم كه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا چي بگم خدا همه ي حرفامو تكرار كرده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز داره هاج واج منو نگاه مي كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا اونطوري نگاه مي كني اقا يحيي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چطوري؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونطوري ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داره حرصش در مياد پرستو كه متوجه شده دارم اذيتش مي كنم هي بهم چشم غره مي ره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني چطوري نگاه مي كنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب اينطوري ديگه داره زهرم مي تركه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي خدا اگه دست خودش بود با سيني محكم مي كوبيد رو سرم بزار يه قلوپ از چايي خوشرنگش بخورم شايد اروم بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اييييييييييييييي زهر مي خوردم بهتر از اين چاي بي مزه سر د بود انگار جوشيده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي اقا يحيي اين چايياتونو چطوري درست مي كنيد ادم مي خوره ياد خونه ميفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار نقشه ام گرفت داره گره چشاش باز ميشه اخيش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني بازم مي خوايد براتون بيارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه دسستون درد نكنه همين كافيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا چه خوشش ام امده بلاخره رفت و منم يه نفس راحت كشيدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بقيه چايي رو كنار گلدون خاك خورده كه فقط گلش به درد سفالي مي خوره سرازير كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينو با اين چيكار داري انقدر سر به سرش نذار گناه داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه اين چيه ادم حالش بهم مي خوره نگاش كنه چه برسه بخوره نمي دوني الان معده ام اشوبه پري جون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هزار بار................... اسم منو مخفف نكن ميني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به چشم پري ميني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينووووووووووووووووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جونممممممممممممممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا سر بالا كردم خودكارشو پرت كرد طرفم منم كه استاد جا خالي دادن به موقعه جا خالي دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي انچه نبايد مي شد شد خدا به داد دوتامون برسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودكار محكم خورد به اقا رئيس اون اينجا چيكار مي كرد يعني كار نمي كرد بي چاره داشت رد مي شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي پيرنشو چه سفيدم بود بيچاره امشبي رو زنش پوست كلشو مي كنه تمام جوهر سرازير شد رو پيرهن قشنگش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب تقصير من نبود تقصير پرستو ه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينجا چه خبره خانوما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوتامون از ترس دو متر پريديم هوا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امد وسط اتاق واي خدا چقدر خشن اين چه روزيه كه از اولش همش بد بياريه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگه اينجا مهد كودكه؟ اينكارا يعني چي؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار بيشتر حرفش با منه چون يه ريزه حرف مي زنه و منو نگاه مي كنه خوب نامرد من كه پرتش نكردم به پرستو هم نگاه كن ديگه دارم اب ميشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ترس زبونم بند امده اينبار با صداي بلندتري مي گه خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هان نه بله بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيايد دفتر من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سريع از اتاق خارج شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه اين چه طرز شوخي كردنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي مينو حالا چيكار كنيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيكار كنيم يا چيكار كنم فعلا منو احضار فرمودن پيف مردك گنده دماغ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني چيكارت داره مينو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه اه بلندي كشيدمو گفتم فكر مي كني چيكارم داره حتما مي خواد ازم خواستگاري كنه نه اون كه بايد زن داشته باشه حتما مي خواد بهم پيشنهاد دوستي بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مينوووووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرضو مينو خوب چه مي دونم چيكارم داره حتما مي خواد اخراج كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخدا نمي خواستم اينطور بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهم نيست بي خيال دير يا زود بايد اخراج مي شدم ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرف دفترش رفتم مغنه امو رو سرم درست كردم به اينه كه تو راهرو بود رسيدم يه نگاهي انداختم مكثي كردمو به قيافم نگاه كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چطوره خودمو مظلوم نشون بدم يه دوتا شيويدم به بقيه شيويداي اويزونم اضافه كردم شايد به قول پرستو دلبري كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي خدا الانم كه مي خواد اخراجم كنه ادم نمي شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به پشت درش رسيدم يه نفس عميقي كشيدم و در زدم و وارد شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منشيش مثل هميشه با ارايش فوق العاده وحشتناك كه بيشتر خودشو به ميمون نزديك كرده بود تا به ادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حال حرف زدن با كسي بود حرف زدن كه چه عرض كنم لاس زدن(ببخشيد زيادي راحت حرف مي زنم )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد اقاي رئيس گفتن بيام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با يه صدا پر افاده كه انگار از دماغ فيل افتاده با سر اشاره كرد برم تو اتاقش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيف دختره ايكبري معلوم نيست چطوري استخدام شده اينجا يعني رئيس از اين جور تيپا خوشش مياد پس من اخراجم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من مي دونم كلكم كنده است من مي دونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي من اين كارتونو چقدر دوست داشتم گاليور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بفرماييد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب اجازه صادر شد وارد شدم پشت ميز بزرگش نشسته و داره با پيرهنش ور مي ره بيچاره انگاري خيلي پيرهنشو دوست داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخيه بيچاره من منم كارمو دوست داشتم چه بد دارم اخراج مي شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديدم دستمالشو خيس كرده و هي داره روش مي كشه اوه اوه الان بدتر گند مي زنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد اقاي رئيس فكر نمي كنيد اينطوري بدتر ميشه البته ببيخشيدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني شما كه اين شاهكارو خلق كرديد بايدم بدونيد چطوري پاك ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب خوب خدمتون عرض كنم شما بدترش كرديد ديگه كاري از دست كسي بر نمياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چشاي گشاد بهم نگاه كرد چقدر من رو داشتم مي دونم سرزنشم نكنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي اب از سرم گذشته ديگه از يه وجب و دو وجبم گذشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني لابد خودم به طرف خودم خودكار پرت كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيزي براي گفتن نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه اجازه بديد من پيرهنتونو ببرم فردا صحيح و سالم بر مي گردونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني شما حالتون خوبه الان من بايد چي بپوشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب اينم حرفي بودا بد بخت انگار جلسه هم داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقاي رئيس شما مي تونيد كتتونو بيشتر بكشيد روش تا ديده نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب ديگه راه حل ديگه اي ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمي دونست بخنده... داد بزنه.... جيغ بزنه .....منو بزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخه كار منم نبود اون پرستوي خرسالو اين كار و كرده بايد اون جواب گو باشه نه من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشد اقاي رئيس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر نگو اقاي رئيس بله چيه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سايز پيرهنتون چنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم سايز پيرهنتون چنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انوقت براي چي مي خوايد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شما كه با اين پيرهن نمي تونيد تو جلسه شركت كنيد ساعت 10 هم كه جلسه داريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شما فقط شماره سايزتونو بگيد و يه مرخصي يه ساعتي به بنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينطوري مشكل حل ميشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني واقعا حل ميشه(اينو با حالت مسخره اي گفت)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم كه كارمند زير دست بزنن تو سرممم كه نبايد جيكم در بياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه انگار چاره اي نداشت شماره رو داد همين كه داد گفتم من تا يه ساعت ديگه اينجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار مي خواست بپرسه كجا ولي بهش اجازه ندادم و با يه ببخشيد از اتاق امدم بيرون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاق سريع كيفمو برداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كجا مينو اخراجت كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرستو الان وقت ندارم امدم به حسابت مي رسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع از اداره خارج شدم واي چقدر وقت كم دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به يه مغازه خيلي هاي كلاس رفتم صاحب مغازه يه پسر جون تو مايه هاي 25 ساله مي خورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با صداش كه بيشتر به خانوماي سوسول مي خورد گفت: مي تونم كمكتون كنم خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم بهش گفتم يه پيرهن مردونه مي خوام با اين شماره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبراي چندتا مدل مختلف اورد با رنگاي مختلف بهترين مارك بهترين رنگو انتخاب كردم كه به كتش بياد كتش به رنگ طوسيه تيره بود برايش يه پيرهن به رنگ صورتي روشن گرفتم فكر كنم از پيرهن سفيدش بهتر بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

براي خودم هيچ وقت از اين غلطا نمي كردما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببين حالا بايد بيام براي اقا از كجا پيرهن بگيرم اخرشم بايد پول خون بابامو بدم مردشورتو رياسستو ببرن....... منو رئيس صدا نكن (داشتم به حساب ادشاو در ميوردم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع خودمو به شركت رسوندم به طرف اتاق رئيس رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدون هماهنگي به در اتاق رئيس زدم منشي خون خونشو مي خورد وارد شدم با عجله پيرهنو براش در اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واي خدا قيافش ديدن داشت اصلا فكر نمي كرد من انقدر پرو و راحت باشم بفرمايد اينم از پيرهن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و عاجزانه نگاش كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني كسي از شما پيرهن نخواست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب حالا گرفتم د يگه بفرمايد عوض كنيد و پيرهنتونو بديد ببرم تا فردا لكشو بگيرم و بيارم البته اگه منو اخراج نكنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه نتونست خندشو نكه داره و بلند خنديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

براي چي مي خنديد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني براي اينكه اخراج نشديد اينكارو كرديد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه چون فكر مي كنم اخراج مي كنيد چه من اين كارو مي كردم چه نمي كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ممنون ولي من قصدم اخراج كردن نبود خانوم مهندس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و ديدم چه كسي خودكارو پرت كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا ادم نامرد خوب حالا كه خريدم و پول گذاشتي رو دستم اين حرفو مي زني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خيلي ناراحت شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا اجازه مي ديد من برم سركارم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بفرمايد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم خارج مي شدم صدام كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ممنون بابت پيرهن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواهش مي كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم مي خواستم برم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كيفتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آوه بله ببخشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طرفش برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لطفا پروندها و نقشه ها رو براي جلسه اماده كنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديگه داشتم جوش ميوردم بهش نگاه كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين دفعه رسما سركار بودم طرف بدتر از من تو فاز شوخي افتاده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچي فقط مي خواستم بگم باز م ممنون و خندشو خورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواهش و با يه با اجازه سريع از اتاق امدم بيرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت ميزم نشستم يه كلمه هم با پري حرف نزدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچي گفت دريغ از يك كلمه همه ي كارامو اماده كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزديك ساعت ده بود تلفن رو ميز زنگ خورد بر داشتم منشيش بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني جناب رئيس گفتند تا 15 دقيقه ديگه نقشه و پروندها رو بياريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله باشه ميارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و تقي گوشي رو گذاشتم 10:20 دقيقه شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم دستي به سر و روم كشيدم و به طرف اتاق رفتم مثل اينكه همه امده بودن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در زدم و وارد شد م و سلام كردم 3 تا از مهندسا رو مي شناختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يعني از قبل باهاشون كار كرده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوتاشون كه خبرشون بياد عين كرو كوديل بودن نه اخلاق داشتن نه ادب ولي ظاهرشو ن خوب بود يكيشونم كه اروم بود و سرش تو لاك خودش زياد با كسي دم خور نبود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا اين اينجا چيكار مي كنه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرونده ها و نقشه ها رو ميز رئيس گذاشتم و رو يكي از صندلي نشستم و جلسه شروع شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش زير چشمي بهش نگاه مي كردم اونم همين طوري اگه هواسسشون بهمون بود فكر مي كردن داريم براي هم دلبري مي كنيم (اخي چه رمانتيك )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قرار بود اين پروژه تو يكي از شهراي شمال انجام بشه ما 5 تا مثلا مهندس بايد اين پروژه رو به اخر مي رسونديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمي دونم چرا هميشه من تنها بين اين همه قل چماق بيفتم كار روزگار ديگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا اينكه جلسه تموم شد قرار بود اخر هفته بريم شمال و يه سري بزنيم و كارو شروع كنيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه من هم نمي رفتم مشكلي نبود براي همين خيالم راحت بود كارامو تو تهران انجام مي دم و اونا اونجا هستن ديگه چه نيازي به رفتن من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو به طرف رئيس كردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نقشه ها رو اماده مي كنم اقايون مهندس هم هستن فكرنمي كنم نيازي به رفتن من باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار اونا هم اينطوري راضي تر بودن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي ولي امان از اوني كه انتظار نداري يهو جيك بزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد خانوم مهندس اين كار گروهيه بايد همه با هم سر بزنيم شما چطور بدون در نظر گرفتن مكان و مصالح مي خوايد شروع به كار كنيد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا خواستم حرفي بزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه رئيس گفت بله خانوم كاشاني حق با مهندس همتي يه بهتر شما هم بريد تا كارا دچار مشكل نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيف پس فاميليش همتيه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از جلسه ديگه كاري تو دفتر نداشتم سريع رفتم كه سوار اتوبوس بشم وقتي به خونه رسيدم ساعت 6 بود /.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز مامان(مهديس) نيومده بود خيلي ناراحت شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از دستش كلافه بودم تو همين فكرا بودم كه سرو كلش پيدا شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم تلويزيون مي ديدم حسابي گشنه ام بود سلامي كرد و رفت لباساشو در بياره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند گفتم خوش گذشت.... دوستان به جاي ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازچيه داري با كنايه حرف مي زني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچي هيچيم نيست فقط خواستم بگم من اخر هفته مي رم شمال يه سفر كاريه تا دو هفته اي نيستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار خوشحال شد ولي به روي خودش نيورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشه عزيزم نهار خوردي ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از روي ناچاري گفتم اره و شام ميل ندارم و رفتم كه بخوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه هفته عين برق و باد گذشت قرار بود صبح زود حركت كنيم از جلوي شركت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم دير امده بودم مهندس صمدي باز شروع كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صمدي- خانوم يكم ديرتر ميومديد هنوز زوده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صمدي- ببخشيد عجله كردم ولي سريع تر از اين نشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امان از ادمايي كه فقط خودشونو مي بينن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه اماده بودن مهندس همتي از در شركت خارج شد معلوم بود با مهندس راضي كه رئيس شركته حسابي دوسته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ديد كه دارم ساكمو مي زارم صندوق عقب عجله كرد و امد كمكم يهو چشمم به پاش خورد از عصا خبري نيود يعني چي شده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوتا ماشين بوديم مهندس صمدي و اريا نژاد كه تافته جدا بافته با يه ماشين و ما سه تا بيچاره با يه ماشين شروع به حركت كرديم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب عقب كه كسي نيست مي تونم راحت برم لا لا ولي الان زوده بده بهتره نخوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمي دونم چرا نگرن مهديسم اصلا ازش خوشم نمياد اون نامادريمه حدود 20 سال مادرم بوده هيچ وقت مراقبم نبود الانم كه 3 سال بابا مرده دنبال خوشگذرانياش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون دنبال كاراي خودش منم كاراي خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش از ماشين استفاده مي كنه براي همينم من نمي تونم با ماشين بيام سر كار برامم مهم نيست .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل دوتا همخونه هستيم كه سر ناهار، شام همو مي بينيم و يه سلام و خداحافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جاده هاي شمالو دوست دارم باعث ارامشم ميشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه كسي هم همصحبت خوبي باشه بدم نمياد حرف بزنم ولي چه كنم با دوتا برج زهرمار همسفرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به ياد مادر افتادم يعني الان كجاست چقدر از رفتن من خوشحال بود احتمالا مي خواد مهموناشو بياره خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جاي مادرو فرزندي عوض شده حالا خوبه مادر و دختر واقعي نيستيم از مادرم فقط يه عكس دارم و هيچ خاطره اي ازش ندارم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه مي گن مهربون بوده و منو خيلي دوست داشته ولي من چيزي يادم نمياد هميشه چهره مهديس تو ذهنم جاري مي شه وقتي كسي مي گه مادر ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم نمي خواد به گذشته ها بر گردم چون چيز براي ياداوري وجود نداره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرمم مثل همه ي پدراي ديگه ولي يكمي بي احساس تر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچي بيشتر در گذشته سر مي خورم تازه مي فهم هيچ جايگاهي تو زندگي گذشته نداشتم و هميشه تنها بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اكهي بهتر بي خيال شم الان ابغورم راه مي فته اتو مي دم دست اقايون برج زهرمار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا خيرش بده حداقل ظبتشو روشن كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون يكي نمي دونم تو اون گوشيش چي هست كه عين غاز سرشو خم كرده داره با گوشيش ور مي ره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين يكه هم فكركنم تو زمينه عشقي شكست خورده كه داره كشتياش يكي يكي تو دريا غرق ميشه بهتره خودم سكوتو بشكنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشيد اقا ي همتي خيلي مونده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه دو ساعتي مونده تا برسيم خسته شديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه فقط پرسيدم ببخشيد... شما گشنتون نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از توي اينه يه نگاهي بهم كرد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني شما گشنتونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي كمو بيش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يكم جلوتر وايميستم يه چيزي بخوريم خوبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي- مثل اينكه به اين سفرا عادت نداريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چرا عادت دارم ولي به سفر در سوتو كور عادت ندارم ... بعدشم عادت به سفر كاري ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - اهان بله... پس تا حالا تو بقيه پروژه ها چيكار مي كرديد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچي اقايون مي رفتن منم تو تهران پيگير كارا بودم به همين راحتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندي روي لبش نشست كه شبيه پوزخند بود تا لبخند (موردشور قيافش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوبه زياد از اقايوخوشم نمياد وگرنه بايه جان گفتنشون حالي به هولي ميشدم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار دوست داره حرف بزنه ولي ترديد داره چطور سر به سرش بذارم يكم بهش بخندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شما هميشه انقدر تو سفر ساكت هستيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - نه ولي هواسم بيشتر به رانندگيه و بعدشم اخه كسي حرف نمي زنه (اينم انگار از شوخي بدش نمياد)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيف داره اداي منو در مياره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ولي به نظر مياد كم حرف باشيد و از ادماي وراج هم خوشتون نمياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - شما هميشه انقدر راحت درباره ديگران اظهار نظر مي كنيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي معمولا زياد دوست ندارم حرفام تو دلم انباشته بشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - پس بدتونم نمياد ديگران درباره شما حرف بزنن ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه چرا بدم بياد ولي اگه واقعا درست باشه و در صدد تلافي نباشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اينو باش انگار از حرف زدن ما خوشش امده دل از گوشيش بريده (فرهمند)و داره ما رو نگاه مي كنه فكر كنم اينم حرف زياد داره مي خواد عقده هاشو خالي كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - اولين بار كه ديدمتون فكر مي كردم با يه من عسل هم نمي شه خوردتون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بي ادب چقدر راحت حرف مي زنه شيطونه مي گه بكوبم تو دهنش تا زود پسر خاله نشه حيف كه بايد دو هفته تحملش كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يه نگاه به من كرد تا مطمئن بشه مي تونه ادامه بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - خيلي سرد و جدي با طرف مقابلتون رفتار مي كنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به نظرتون بايد در برابر كسي كه زود پسر خاله ميشه چطور بايد رفتار كرد انتظار نداريد مثل ليلي و مجنون رفتار كنم يعني داريد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم خنك شد دهنش باز موند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهمند كه داره مي خنده رو به همتي گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اقاي همتي حواستون به جاده و رانندگي باشه اين بحث نتيجه خوبي نداره و دوباره خنديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تكيه دادم به صندلي و سعي كردم حرفي نزنم نزديك يه قهوه خونه رسيد و نگه داشت فرهمند زودتر پياده شد تا خواستم پياده بشم رو به من گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بفرمايد پايين كه خدايي نكرده از گشنگي نميريد و رفت پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وا اين هنوز كينه داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بره گمشه مردك از خود راضي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم پياده شدم ديدم دوتايشون روي تخت نشستن و منتظرن تا سفارشاشونو بيارن من برم يه چيز بگيرم بخورم و بشينم تو ماشين بهتر از اينكه با اين دوتا ديونه هم خوراك بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم يه كيك و شير كاكاو گرفتم بعدشم رفتم و تو ماشين نشستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشغول خوردن شدم 10 دقيقه اي گذشت ولي اينا انگار قصد امدن ندارن گوشيمو ورداشتم و در حال ور رفتن شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در يهو باز شد خانوم كاشاني شما تشريف نمياريد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش يه نگاهي انداختم مي خواستم سر به تنش نباشه ولي هنوز سرش رو تنش بود ممنون يه چيزي خوردم شما بفرماييد بخوريد بلكه زخم معده نگيريد خدايي نكرده و رو دستمون بمونيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - تا حالا كسي بهتون گفته زبون گزنده اي داريد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله شما هم هزارومين نفر هستيد امري باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيچاره نمي دونست چي بگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

براي همين گفت بقيه راهو واينميستم پس هر كار داريد انجام بديد من ديگه نگه نمي دارم شونه هامو بالا انداختم و ازش رو گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم با حرص درو محكم بست و رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

5 دقيقه نگذشته بود كه در يهو قفل شد هر چهار تا درو امتحان كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كار خود پدر سوختشه اين مسخره بازيا ديگه براي چي بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا چرا دستشويم گرفته اي خدا باز اين شير كاكائو كار دستم داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بي مروت در و باز كن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فكر كنم نيم ساعتي تو ماشين بودم داشتم حرص مي خوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين ديگه چه سفري شده بود هم حرص بايد بخورم هم خودمو نگه دارم اي خدااااااادارم منفجر ميشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حسابتو مي رسم اقاي همتي عزيز من كسي رو بي جواب نمي زارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حال نقشه كشيدن بودم يه فكري به ذهنم رسيد سريع تو داشبورتو كشتم چيزي خاصي توش نبود سه تا پونز بين برگها بود يه خنده مليحي كردم و برشون داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به طوري كه معلوم نشه رو صندلي گذاشتمشون از خوشحالي رو پام بند نبودم انگار يادم رفته بود نياز فوري به دستشويي دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درا باز شد خودمو به خواب زدم و زير چشمي داشتم بهشون نگاه مي كردم كه داشتن نزديك ميشن دركه باز شد به ثانيه نكشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه داد ش در امد ولي زود خفش كرد واي داشتم ذوق مرگ مي شدم مي خواستم بلند بلند بخندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زور خودمو نگه داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهمند - همتي جان چيزي شده چرا رنگت پريد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همتي - نه چيزي نشده يه لحظه فكر كنم بايد برم دسشويي الان ميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با دو رفت فكر كنم رفت دادشو يه جاي ديگه خالي كنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اه شما امديد چرا حركت نمي كنيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرهمند - مثل اينكه مهندس تازه يادش امده نياز به دستشويي داره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- انگار زياد پر خوري كردن و خنديدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با چشاي متورم شده و گرد به ماشين نزديك شد از دور معلوم بود داره برام خطو نشون مي كشه اب دهنمو قورت دادم ولي بعدش به خودم قوت قلب دادم حقشه تا اون باشه درو براي من قفل نكنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تازه بدتر هم مي كنم مهندس جان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمي دونم چرا باهاش سر لج افتاده بودم تازه داره از اين بازي خوشم مياد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بقيه راهو اصلا حرف نزديم تا اينكه رسيديم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهندس رازي يه ويلا برامون در نظر گرفته بود تا راحتر باشيم و نزديك به زمين تا رفت و امدمون مشكل نداشته باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهندس صمدي و اريا نژاد زودتر رسيده بودن از ماشين پارك شدش مشخص بود همتي و فرهمند ساكشونو برداشتن بي ادبا يه تعارف هم نكردن كه چمدونمو بردارن جلوتر از من رفتن منم چمدونو برداشتم و دنبالشون رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سريع از پله ها بالا رفتم تا يه اتاق خوب پيدا كنم قبل از اينكه تصرف بشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو باز كردم يه اتاق دنج راحت با پنجره اي كه رو به دريا باز ميشه و افتاب گير بود چمدونمو رو تخت انداختم و رفتم روي تراس ريه هامو پر كردم از هواي نم دارو بوي بهار نارنجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو به پايين گرفتم همتي كنار ماشينش بود و دنبال چيزي مي گشت تا خواست برگرده نگاش به نگام گره خورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از حركتي من زودتر از اون از تراس رفتم داخل اتاق و شروع كردم به مرتب كردن وسايلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موقعه ناهار بود نازگل خانوم و شوهرش تو ويلا كار مي كردن وقتي دنبالم امد من مشغول كار روي نقشه ها بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم ناهار اماده است تشريف بيار پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ممنون الان ميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فكر مي كردم سر به سر گذاشتن منو همتي ديگه تموم شده شال سفيدمو انداختم رو سرم به طرف پايين رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همهشون نشسته بودن و در حال كشيدن غذا بودن يه صندلي خالي بود اونم كنار فرهمند و همتي رو به روي من بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صندلي از قبل بيرون كشيده شده بود و نيازي به اين كار نبود با يه سلام خواستم بشينم تا نشستم احساس كردم زيرم خالي شد و محكم خوردم زمين چنان صدايي وحشتناكي داشت كه احساس كردم تموم استخونام شكستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همشون با نگراني بلند شدن و براي كمك امدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم خورد به همتي فقط سر جاش بلند شده بود و داشت بهم مي خنديد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست صمدي رو كه براي كمك كردن به طرفم دراز كرده بودو پس زدم و با چشام به همتي حالي كردم كه فهميدم كار خودت بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با تنفر و انزجار به سمت اتاقم برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم چقدر زود رنج شده بود اشك تو چشام حلقه زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بايد جواب اين كارشو مي ديد نمي تونستم تحمل كنم اينطوري تا دو هفته جونم در مياد براي اينكه ارامش بگيرم دوبار ه پشت ميز نشستم و شروع به كار كردم 20 دقيقه اي مشغول بودم كه صداي در اتاق در امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهسته گفتم بفرماييد ناز گل خانوم بود برام ناهار اورده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيا مادر بخور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ممنون چرا زحمت كشيديد اگه گرسنه بودم خودم مي يومدم پايين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه مادر چه زحمتي بيا بخور تا سرد نشده دوباره برات گرمش كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به چهره پير و صورت پر چينش نگاه كردم از هزار فرسنگي هم ميشد تشخيص داد چه دل مهربوني داره با گفتن كاري نداري دخترم از اتاق خارج شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بايد خوب فكر مي كردم تا تلافي كارشو سرش در بيارم ولي مهمتر از همه نقشها بود كه بايد سريعتر امادشن مي كردم قرار بود از فردا كارمونو شروع كنيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد ظهر هوا عالي بود سعي كردم از فرصت استفاده كنم و كنار ساحل قدم بزنم مثل اينكه بقيه خسته بودن و در حال استراحت، صدايي از پايين نمي امد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از ويلا زدم بيرون و به طرف دريا رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداي موجا كه مي يو مد دلم مي خواست تا قدرت دارم با دويدن خودم به دريا برسونم و بپرم تو اب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي اينجا از اين كارا نمي شد كرد مثلا خانوم مهندس اين مملكت بودم دور از ادب بود (چه با ادب)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس بهتر مثل خانوم مهندساي با كلاس فقط به دريا خيره بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به دريا كه رسيدم روي يه تكه سنگ بزرگي نشستم و به موجايي كه يكي پس از ديگري به ساحل مي رسيدن نگاه كردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم نمي خواست به چيزي فكر كنم مي خواستم ذهنمو ازاد كنم از تمام ناراحتي ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حال نگاه كردن بودم كه صدايي نظر منو به خودش جلب كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره عزيزم فعلا نمي تونم بيام خيلي گرفتارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا خودت برو ديگه من وقتشو ندارم نه انقدر غر نزن خانومي...باشه رسيدم يه سري بهش مي زنم نه مشكلي ندارم راحتم ...باشه باشه كاري نداري تا بعد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره خودش بود تلفنش كه تموم شد تازه متوجه من شد به پشت نگاه نكردم يعني بودو نبودت كاملا برام بي اهميته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جواب ندادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم كاشاني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم جواب ندادم ازش بي زار بودم نمي دونم چه رويي داشت كه بازم صدام مي كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي جوابي ندادم بدون حرف ديگه اي به سمت ويلا برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهتره اصلا باهاش هم كلام نشم اينطوري اونم كاري به من نداره ولي نه نميشه بايد حالشو بگيرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابرومو جلوي بقيه برد پسره نفهم چلاق از خود راضي حالتو مي گيرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم رفتم طرف دريا ديگه برام مهم نبود بقيه ببين دلم مي خواست به اب بزنم از بچگي عاشق اين كار بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كفشامو در اوردم و پا برهنه به طرف دريا حركت كردم شناي زير پام كه روشون راه مي رفتم با هر قدم رو شون بهم احساس نشاط اوري مي دادن مخصوصا كه باد ملايمي هم در حال وزيدن بود چشامو بستم ارومو به دريا نزديك شدم با اولين تماس اب با پاهام احساس سردي كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدم بعدي رو گذاشتم و جلوتر رفتم تا زانوهام پر اب بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا چشامو باز كردم دلم مي خواست جلوتر برم . به عقب نگاه كردم كسي نبود پس با خيالت راحتري جلوتر رفتم حالا تا كمر تو اب بودم دستامو از هم باز كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوشبختانه از تراس اتاق من يه پله اضطراي بود با توجه به اينكه بعد از دريا راحتر مي تونم برم تو اتاق خودم به اب زدم اينطوري هم كسي منو نمي بينه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم مي خواست شيرجه بزنم ولي مردد بودم كه شايد كسي ببينه براي همين تصميم گرفتم برگردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا رومو بر گردوندم پام ليز خورد و كله ملق زدم بد جوري غافلگير شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط تنها شانسي كه اوردم اين بود كه شناگر خوبي هستم تا خواستم خودمو جمع جور كنم دستي بازمو گرفت نمي دونستم كيه ولي هر كي بود بدتر باعث غرق شدنم داشت ميشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با هر نفسي كه مي تونستم بكشم دادمي زدم ولم كن بابا داري خفم مي كني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولي انگار نه انگار من هي دست و پا مي زدم و اونم منو به طرف خودش مي كشوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عجب گير افتاده بود ما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين ديونه كيه از كجاش پيدا شده خدا مي دونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخر سر منو كشون كشون تا ساحل رسوند تازه نفسم داشت جا ميومد كه يه سيلي محكم خود دمه گوشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ستاره ها جلوي چشمم به رژه افتادن تازه فهميدم اقاچلاقه است (اين اسمو تازگيا روش گذاشته بودم بنده خدا زياد نمي لنگيدا ولي ادم از خشم و عصبانيت گاهي روي ادما هر اسمي مي زاره )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

براي چي مي زني ديونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهرا

    ۱۶ ساله 00

    راستش اصلا خوشم نیومد . آخرش خیلی بد و یهویی تموم شد و میشه گفت خیلی چرت بود

    ۵ روز پیش
  • M.F

    00

    اخرش چرت تموم شد😐😐😐

    ۱ ماه پیش
  • زهرا

    00

    حیف وقت ادم که صرف خوندن این رمان بشع..افتضااااح

    ۴ ماه پیش
  • Maede

    00

    خیلی چرت بود😐

    ۴ ماه پیش
  • لی

    00

    خداقوت نویسنده عزیز ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن نداشت، خیلی چرت و پیش پا افتاده بود

    ۶ ماه پیش
  • ستی

    00

    همه شهر می کنن برن شمال این رفت شمال که شوهر کنه

    ۸ ماه پیش
  • سامیه

    ۲۴ ساله 01

    خیلی مبتدی و ساده بود. برای من که اصلا دلچسب نبود😑

    ۸ ماه پیش
  • Zahra

    ۱۵ ساله 10

    سلام عزیزم خیلی رمان قشنگی بود واقعا عالی بود 💕

    ۹ ماه پیش
  • nargess

    ۱۴ ساله 00

    خیلی رمانش چرته

    ۹ ماه پیش
  • آرام

    ۱۷ ساله 00

    خیلی خوب نبود

    ۱۰ ماه پیش
  • فرفری

    ۲۰ ساله 20

    رمان خوبی بود

    ۱۲ ماه پیش
  • .

    10

    بشدت مبتدی نوشته شده

    ۱۲ ماه پیش
  • مینا

    ۱۳ ساله 473

    شاید ما پول نداشته باشیم بریم شمال ان وقت تا اخر عمرمون بی شوهر میمونیم

    ۳ سال پیش
  • منم باز کن

    331

    بسی بعد از دیدن دیدگاهت تحت تاثیر قرار گرفتم

    ۳ سال پیش
  • چکاوک

    ۱۵ ساله 130

    عزیزم شاید تووو بعد هاا توو پولدار شدی رفتی ولی کسی عاشقت نشد بعدمیخوای کجا بری🤣🤣 عزیزم شوخی کردم جدی نگیری باش😅💋

    ۲ سال پیش
  • samina

    ۲۰ ساله 30

    😂😂

    ۲ سال پیش
  • ساحل

    ۱۹ ساله 40

    فکر کنم باید بری شمال ما همه باهم پول جمع میکنیم چون اینجوری که معلومه اگر نریم شمال عاشق پاشق نمی شیم🤣😂😂😂😂😂

    ۲ سال پیش
  • فاطی

    40

    من هدفم ازشوهرکردن اینه ک ببرتم شمال ,،،😂

    ۲ سال پیش
  • کوثر

    00

    توالان به فکر شوهری

    ۱ سال پیش
  • پریا

    30

    سلام خسته نباشید رمان خوبی بود ولی برای منی که رمان زیاد خوندم رمان چرتی بود و جای پیشرفت داشت ولی بازم ممنون

    ۱ سال پیش
  • هستی

    ۲۰ ساله 80

    رمان در همسایگی گودزیلا عالی بود

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.