رمان یه بار بهم بگو دوسم داری به قلم نیلا
ژانر : #عاشقانه #طنز
خلاصه :
مینو مهندس جوانی است که پدر و مادرش را از دست داده و به تنهایی با مهدیس نامادری اش زندگی میکند ، بی اینکه محبتی از او در قلبش احساس کند . او برای یک پروژه ی مشترک به همراه چند همکار مرد راهی شمال کشور میشود.
مهديس مهديس مهديس
مهــــــــــــــــــــديـ ـــــــــــــــس
اوف چرا جواب نمي دي كجايي واي خدا بازم برگه رو آينه
عزيزم من رفتم بيرون تا شب بر نمي گردم گفتم كه ناهار منتظرم نشي قربونت ماماني
اه بازم بازم بازم بازم آخه تا كي خسته شدم
يكي نيست بگه اين رفت و امدنت براي چيه اصلا چرا بچه اوردي براي چي زندگي مي كني تو كه تو عالم مجردي سير مي كني بي خود كردي ازدواج كردي بدتر از اون بي خود كردي يه سر خر كه من باشم اوردي اه اه اه
حالا چرا دارم بي خود حرص مي زنم اون كه مادرم نيست به درك هر كاري كه دلش مي خواد بكنه
بيچاره باباي من دلشو به كي خوش كرده بود
كار هر روزم بود ديگه حوصله نداشتم سريع لباسامو پوشيدم و از خونه زدم بيرون به ايستگاه اتوبوس رسيدم
يكم شلوغه شايد بازم بايد سر پا وايستم مهم نيست چه فرقي مي كنه ده دقيقه هم بشينم دردي از من دوا نمي كنه
به مردم نگاه مي كنم.
هركي كار خودشو مي كنه يكي با گوشيش ور مي ره اون دوتا زن هي دارن پچ پچ مي كنن پيف خدا زنو آفريد فقط براي حرف زدن
اين حرفو پدربزرگم هميشه مي گفت از ديدن او دوتا خندم گرفت ازشون رو گرفتم دوتا پسر دختر جون كه به زور سنشون به 17 يا 18 مي رسه در حال دل و قلوه دادنن نمي دون كيلويي چند حساب مي كنن كه خيليم راضين
بقيه هم فقط دارن از فضاي زيبا و خوش هوا البته با دود غليظ تهران لذت مي برن و ريه هاشونو صفا مي دن
هنوز اتوبوس نيومده بهتره برم بشينم حداقل اينجا يه دل سير نشته باشم كه عقده برام نشه
خدارو شكر يه جا هست اوه اوه پسرو ببين با چه پوزيشني نشسته انگار آسمون سوراخ شده همين يه نفر افتاده پايين
از حرفاي خودم خنده ام مي گيره ولي به زور خودمو كنترل مي كنم انگار نيشخندمو ديد واي چرا داره بر و بر منو نگاه مي كنه پسره هيز به سمت ديگه خير ميشم دو دقيقه نگذشته كه اتوبوس امد .
سريع از جام بلند شدم شانسمو امتحان مي كنم شايد امروز خوش اقبال بودم
ايول شانس ،لاغري هم براي همين روزا خوبه ها از بين يه عالمه ادم مي توني رد بشي البته اگه بعد از رد شدن به كمپود تبديل نشي خيليه
خوب تا برسيم يه نمه لا لا كنم كه خير سرم با انرژيه بيشتري در محل كارم حاضر بشم.
اكهي چرا خوابم نمياد نخير چشام ديگه خسته نيست خوب بزار از مناظر بيرون لذت ببرم نه چيز جالبي براي ديدن نداره خوب بذار ادماي اتوبوسو ورانداز كنم شايد يه مورد خوب براي خودم پيدا كنم
بابابزرگم مي گه تو با اين فكر كردنت خودتو كشتي بشر نمي دونم مخت تاب داره يا نه و حسابي سر به سرم مي زاره حسابي دوسش دارم تنها كسيه كه از ته ته ته ته دلش منو دوست داره (اخ كه فداش بشم من)
خوب حالا بابايي رو بي خيال بريم سراغ يكي از برنده هاي خوش اقبال اتوبوس
خوب خانوما رو كه وله لش همش چشمو هم چشمي و بزك دوزك بريم سراغ اقايون كه عشق است .
خوب اين اتوبوس خوبيش اينه كه بين مردا و خانوما نرده نداره ولي ماشالله اقايون و خانوما خوب رعايت كردن هر كس به حق خوش قانعه مثلا ما خانما همه صندليا رو گرفتيم يه دوتا آقا كه پيرن فقط نشستن و بقيه سرپا مي بينيد ما واقعا رعايت كرديم بايد بهمون جايزه بدن
خوب بزار ببينم اممممممممممم
اي واي چي مي بينم يهو دلم گرفت خنده از لبم محو شد اصلا فكرشو نمي كردم اي خدا چقدر تو دلم مسخره اش كردم همون پسره كه به قول من از آسمون افتاده بود با يكي از دستاش پشتي يه صندلي رو گرفته و با دست ديگش عصا شو چرا اصلا دقت نكرده بودم دقيقا كنار من وايستاده
بايد اعلام كنم چند لحظه اي از خودم بدم آ
مد خواستم بهش نگاه نكنم ولي بازم نشد خيلي ناراحت بودم با حر كت اتوبوس بد جور تكون مي خورد و به زور تعادلشو حفظ مي كرد.
به خود جرات دادم و صداش كردم
ببخشيد اقا
اقا
نشنيد لبه كتشو گرفتم و فشار دادم بلاخره فهميد به طرفم برگشت نمي دونم من اينطوري فكر كردم و يا اينكه واقعا اينطور بود احساس كردم تو چشاش يه غمه يه غم بزرگ
گفت بله بفرمايد
چه صداي آروم و گيرايي داره هنوزم بهش خيره ام خاك بر سرم بازم رفتم تو فاز احساسي و دارم سوتي مي دم
كاري داشتيد خانوم؟
تازه يادم آمد مي خوام چه غلطي كنم
بفرمايد جاي من بشنيد
نه ممنون راحتم
تعارف نمي كنم خواهش مي كنم بفرمايد و بلند شدم مردد وايستاده بود و منو نگاه مي كرد
بفرماييد ديگه
نه خيلي ممنون چيزي نمونده
بله مي دونم همين يه چيزي نمونده رو بفرماييد بشينيد با گفتن اين حرف رومو كردم اون طرف و به سمت پنجره رفتم وقتي برگشتم ديدم نشسته ولي انگار يه جوري شده بود.
يهو نگاهم به نگاهش گره خورد با سر ازم تشكر كرد و منم با يه لبخند
چهره جذابي داشت صورتي سفيد چشاي قهوه اي و درشت موهاي مشكلي قد بلند و چار شونه زياد هيكلي نبود ولي بدن تو پوري داره و البته خوش لباس
هنوز محو تماشاشم انگاري فهميده روشو كرده طرف پنجره فكر كنم از نگاهم ناراحت شد احتمالا فكر مي كنه بهش ترحم كردم
خوب مگه نكردي دختر، خاك بر سر بي شعورت يه كار درست و حسابي هم بلد نيستي انجام بدي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلاخره به ايستگاه مورد نظر رسيدم جلدي پريدم بيرون دوتا كوچه رو بايد رد بشم كه برسم به ميعاد گاهم كه از قضا همون محل كاره منه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب خداروشكر زياد دير نيومدم چون هنوز ابدارچي چايي نيورده اين يعني اينكه هنوز 8 و نيم نشده خوب رئيس منو نمي بينه وگرنه تا حالا هزار بار منو اخراج كرده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب بزار ببينم امروز چيكارم پشت ميزم مي شينم و با يه حركت كاملا حرفه اي صندليمو مي چرخونم و خودم از ميزم به طرف ميز خانوم رسولي كه قربونش برم با تمام تلاشي كه مي كنه بلكه لاغر بشه و بتونه نظر شوهر مباركش. جلب كنه كه بيشتر قربون صدقش بره مي رسونم با تما م تلاشاي شبانه روزي هنوز وزنش 120 كيلوه يعني با يه موشتش من بايد تو ابرا پرواز كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ز چيه مينو اول صبحي مي خواي درسر درست كني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه به جان خانوم رسولي مي خواستم ببينم كارام رو ميز تو جا مونده يا نه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينو هزار بار گفتم پروندهات و نقشه ها رو اينجا نذار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن نمي زرم اقا يحيي مي زاره وقتي داره ميزا رو مرتب مي كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب دختر نمي توني عين ادم پاشي بياي بايد حتما حركات نمايشي اجرا كني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره پرستو جون براي روحيه ام و روحيه خوشگل تو خوبه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمونطور كه دارم رو ميزش برگه ها و پرونده ها رو زيرو رو مي كنم يه نقشه رو كه هفته پيش گم كرده بودم و مربوط به پروژه ساختمون ساحل بودو پيدا مي كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر خوشحالم كه با صندلي هي دور خودم مي چرخم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينو بسه الان رئيس رد ميشه مي بينه ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچي مي گي بابا از ترس اينكه نقشه گم شده خواب و خوراك نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواقعا كه مينو تو درست نمي شي اگه بخاطر اينكارا اخراج نشدي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو نگران نباش راستي از كلاساي لاغريت چه خبر؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار چيز جالبي گفته باشم خودكارشو انداخت رو ميزو و باهيجان وشوق زياد از كلاس جديدي كه ثبت نام كرده بود شروع به حرف زدن كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي خدا چقدر فك مي زنه سرم رفت ولي خوب گناه داره چيكار كنه با كي درد و دل كنه منم فقط به ظاهر به حرفاش گوش مي كنم و يه لبخند كه باعث ميشه تمام دندونام رديف بشه بهش مي زنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حال انجام كار اقا يحيي با اون فنجونا كه از تميزي و براقي فقط به ادم چشمك مي زنن وارد اتاق شد يكي رو ميز من گذاشت يه نگاه به فنجون و يه نگاه به اقا يحيي كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقا يحيحي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله خانوم كاشاني مي دونم مي دونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه وا هنوز حرف نزدم چي رو مي دوني؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمي دونم ديگه حرف تكراري چرا اينجاش لك داره چرا اونجاش لك داره چرا كم رنگه چرا پررنگه چرا ابزيپوه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشام چهار تا شد مي خوام از خنده بتركم بيچاره چه زجري مي كشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي اينكه ضايع نشم بهش مي گم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه بابا نمي خواستم اينا رو بگم كه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس چي مي خواستي بگي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآهان خوب ببين مي خواستم بگم كه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا چي بگم خدا همه ي حرفامو تكرار كرده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز داره هاج واج منو نگاه مي كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچرا اونطوري نگاه مي كني اقا يحيي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچطوري؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونطوري ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداره حرصش در مياد پرستو كه متوجه شده دارم اذيتش مي كنم هي بهم چشم غره مي ره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني چطوري نگاه مي كنم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب اينطوري ديگه داره زهرم مي تركه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي خدا اگه دست خودش بود با سيني محكم مي كوبيد رو سرم بزار يه قلوپ از چايي خوشرنگش بخورم شايد اروم بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاييييييييييييييي زهر مي خوردم بهتر از اين چاي بي مزه سر د بود انگار جوشيده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي اقا يحيي اين چايياتونو چطوري درست مي كنيد ادم مي خوره ياد خونه ميفته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار نقشه ام گرفت داره گره چشاش باز ميشه اخيش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني بازم مي خوايد براتون بيارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه دسستون درد نكنه همين كافيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا چه خوشش ام امده بلاخره رفت و منم يه نفس راحت كشيدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو بقيه چايي رو كنار گلدون خاك خورده كه فقط گلش به درد سفالي مي خوره سرازير كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينو با اين چيكار داري انقدر سر به سرش نذار گناه داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه اين چيه ادم حالش بهم مي خوره نگاش كنه چه برسه بخوره نمي دوني الان معده ام اشوبه پري جون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهزار بار................... اسم منو مخفف نكن ميني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چشم پري ميني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينووووووووووووووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجونممممممممممممممممم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا سر بالا كردم خودكارشو پرت كرد طرفم منم كه استاد جا خالي دادن به موقعه جا خالي دادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي انچه نبايد مي شد شد خدا به داد دوتامون برسه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودكار محكم خورد به اقا رئيس اون اينجا چيكار مي كرد يعني كار نمي كرد بي چاره داشت رد مي شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي پيرنشو چه سفيدم بود بيچاره امشبي رو زنش پوست كلشو مي كنه تمام جوهر سرازير شد رو پيرهن قشنگش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب تقصير من نبود تقصير پرستو ه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينجا چه خبره خانوما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتامون از ترس دو متر پريديم هوا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامد وسط اتاق واي خدا چقدر خشن اين چه روزيه كه از اولش همش بد بياريه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه اينجا مهد كودكه؟ اينكارا يعني چي؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار بيشتر حرفش با منه چون يه ريزه حرف مي زنه و منو نگاه مي كنه خوب نامرد من كه پرتش نكردم به پرستو هم نگاه كن ديگه دارم اب ميشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ترس زبونم بند امده اينبار با صداي بلندتري مي گه خانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهان نه بله بله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيايد دفتر من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو سريع از اتاق خارج شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه اين چه طرز شوخي كردنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي مينو حالا چيكار كنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچيكار كنيم يا چيكار كنم فعلا منو احضار فرمودن پيف مردك گنده دماغ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعني چيكارت داره مينو؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه اه بلندي كشيدمو گفتم فكر مي كني چيكارم داره حتما مي خواد ازم خواستگاري كنه نه اون كه بايد زن داشته باشه حتما مي خواد بهم پيشنهاد دوستي بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمينوووووو
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرضو مينو خوب چه مي دونم چيكارم داره حتما مي خواد اخراج كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبخدا نمي خواستم اينطور بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهم نيست بي خيال دير يا زود بايد اخراج مي شدم ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طرف دفترش رفتم مغنه امو رو سرم درست كردم به اينه كه تو راهرو بود رسيدم يه نگاهي انداختم مكثي كردمو به قيافم نگاه كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچطوره خودمو مظلوم نشون بدم يه دوتا شيويدم به بقيه شيويداي اويزونم اضافه كردم شايد به قول پرستو دلبري كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي خدا الانم كه مي خواد اخراجم كنه ادم نمي شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه پشت درش رسيدم يه نفس عميقي كشيدم و در زدم و وارد شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنشيش مثل هميشه با ارايش فوق العاده وحشتناك كه بيشتر خودشو به ميمون نزديك كرده بود تا به ادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حال حرف زدن با كسي بود حرف زدن كه چه عرض كنم لاس زدن(ببخشيد زيادي راحت حرف مي زنم )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببخشيد اقاي رئيس گفتن بيام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا يه صدا پر افاده كه انگار از دماغ فيل افتاده با سر اشاره كرد برم تو اتاقش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپيف دختره ايكبري معلوم نيست چطوري استخدام شده اينجا يعني رئيس از اين جور تيپا خوشش مياد پس من اخراجم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن مي دونم كلكم كنده است من مي دونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي من اين كارتونو چقدر دوست داشتم گاليور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبفرماييد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب اجازه صادر شد وارد شدم پشت ميز بزرگش نشسته و داره با پيرهنش ور مي ره بيچاره انگاري خيلي پيرهنشو دوست داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخيه بيچاره من منم كارمو دوست داشتم چه بد دارم اخراج مي شم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديدم دستمالشو خيس كرده و هي داره روش مي كشه اوه اوه الان بدتر گند مي زنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببخشيد اقاي رئيس فكر نمي كنيد اينطوري بدتر ميشه البته ببيخشيدا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني شما كه اين شاهكارو خلق كرديد بايدم بدونيد چطوري پاك ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب خوب خدمتون عرض كنم شما بدترش كرديد ديگه كاري از دست كسي بر نمياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشاي گشاد بهم نگاه كرد چقدر من رو داشتم مي دونم سرزنشم نكنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولي اب از سرم گذشته ديگه از يه وجب و دو وجبم گذشته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني لابد خودم به طرف خودم خودكار پرت كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچيزي براي گفتن نداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه اجازه بديد من پيرهنتونو ببرم فردا صحيح و سالم بر مي گردونم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني شما حالتون خوبه الان من بايد چي بپوشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب اينم حرفي بودا بد بخت انگار جلسه هم داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقاي رئيس شما مي تونيد كتتونو بيشتر بكشيد روش تا ديده نشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب ديگه راه حل ديگه اي ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونست بخنده... داد بزنه.... جيغ بزنه .....منو بزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخه كار منم نبود اون پرستوي خرسالو اين كار و كرده بايد اون جواب گو باشه نه من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببخشد اقاي رئيس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر نگو اقاي رئيس بله چيه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسايز پيرهنتون چنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگفتم سايز پيرهنتون چنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانوقت براي چي مي خوايد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشما كه با اين پيرهن نمي تونيد تو جلسه شركت كنيد ساعت 10 هم كه جلسه داريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشما فقط شماره سايزتونو بگيد و يه مرخصي يه ساعتي به بنده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينطوري مشكل حل ميشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني واقعا حل ميشه(اينو با حالت مسخره اي گفت)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم كه كارمند زير دست بزنن تو سرممم كه نبايد جيكم در بياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخلاصه انگار چاره اي نداشت شماره رو داد همين كه داد گفتم من تا يه ساعت ديگه اينجام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار مي خواست بپرسه كجا ولي بهش اجازه ندادم و با يه ببخشيد از اتاق امدم بيرون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم تو اتاق سريع كيفمو برداشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكجا مينو اخراجت كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرستو الان وقت ندارم امدم به حسابت مي رسم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع از اداره خارج شدم واي چقدر وقت كم دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه يه مغازه خيلي هاي كلاس رفتم صاحب مغازه يه پسر جون تو مايه هاي 25 ساله مي خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداش كه بيشتر به خانوماي سوسول مي خورد گفت: مي تونم كمكتون كنم خانوم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم بهش گفتم يه پيرهن مردونه مي خوام با اين شماره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوبراي چندتا مدل مختلف اورد با رنگاي مختلف بهترين مارك بهترين رنگو انتخاب كردم كه به كتش بياد كتش به رنگ طوسيه تيره بود برايش يه پيرهن به رنگ صورتي روشن گرفتم فكر كنم از پيرهن سفيدش بهتر بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي خودم هيچ وقت از اين غلطا نمي كردما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببين حالا بايد بيام براي اقا از كجا پيرهن بگيرم اخرشم بايد پول خون بابامو بدم مردشورتو رياسستو ببرن....... منو رئيس صدا نكن (داشتم به حساب ادشاو در ميوردم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع خودمو به شركت رسوندم به طرف اتاق رئيس رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبدون هماهنگي به در اتاق رئيس زدم منشي خون خونشو مي خورد وارد شدم با عجله پيرهنو براش در اوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي خدا قيافش ديدن داشت اصلا فكر نمي كرد من انقدر پرو و راحت باشم بفرمايد اينم از پيرهن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو عاجزانه نگاش كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني كسي از شما پيرهن نخواست
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب حالا گرفتم د يگه بفرمايد عوض كنيد و پيرهنتونو بديد ببرم تا فردا لكشو بگيرم و بيارم البته اگه منو اخراج نكنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه نتونست خندشو نكه داره و بلند خنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي چي مي خنديد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني براي اينكه اخراج نشديد اينكارو كرديد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه چون فكر مي كنم اخراج مي كنيد چه من اين كارو مي كردم چه نمي كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممنون ولي من قصدم اخراج كردن نبود خانوم مهندس
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو ديدم چه كسي خودكارو پرت كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا ادم نامرد خوب حالا كه خريدم و پول گذاشتي رو دستم اين حرفو مي زني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلي ناراحت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا اجازه مي ديد من برم سركارم ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبفرمايد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم خارج مي شدم صدام كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممنون بابت پيرهن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواهش مي كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم مي خواستم برم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكيفتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآوه بله ببخشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه طرفش برگشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلطفا پروندها و نقشه ها رو براي جلسه اماده كنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله چشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه داشتم جوش ميوردم بهش نگاه كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين دفعه رسما سركار بودم طرف بدتر از من تو فاز شوخي افتاده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهيچي فقط مي خواستم بگم باز م ممنون و خندشو خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخواهش و با يه با اجازه سريع از اتاق امدم بيرون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشت ميزم نشستم يه كلمه هم با پري حرف نزدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچي گفت دريغ از يك كلمه همه ي كارامو اماده كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزديك ساعت ده بود تلفن رو ميز زنگ خورد بر داشتم منشيش بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني جناب رئيس گفتند تا 15 دقيقه ديگه نقشه و پروندها رو بياريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله باشه ميارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو تقي گوشي رو گذاشتم 10:20 دقيقه شده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم دستي به سر و روم كشيدم و به طرف اتاق رفتم مثل اينكه همه امده بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر زدم و وارد شد م و سلام كردم 3 تا از مهندسا رو مي شناختم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعني از قبل باهاشون كار كرده بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتاشون كه خبرشون بياد عين كرو كوديل بودن نه اخلاق داشتن نه ادب ولي ظاهرشو ن خوب بود يكيشونم كه اروم بود و سرش تو لاك خودش زياد با كسي دم خور نبود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا اين اينجا چيكار مي كنه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپرونده ها و نقشه ها رو ميز رئيس گذاشتم و رو يكي از صندلي نشستم و جلسه شروع شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش زير چشمي بهش نگاه مي كردم اونم همين طوري اگه هواسسشون بهمون بود فكر مي كردن داريم براي هم دلبري مي كنيم (اخي چه رمانتيك )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقرار بود اين پروژه تو يكي از شهراي شمال انجام بشه ما 5 تا مثلا مهندس بايد اين پروژه رو به اخر مي رسونديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونم چرا هميشه من تنها بين اين همه قل چماق بيفتم كار روزگار ديگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اينكه جلسه تموم شد قرار بود اخر هفته بريم شمال و يه سري بزنيم و كارو شروع كنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه من هم نمي رفتم مشكلي نبود براي همين خيالم راحت بود كارامو تو تهران انجام مي دم و اونا اونجا هستن ديگه چه نيازي به رفتن من
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به طرف رئيس كردمو گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن نقشه ها رو اماده مي كنم اقايون مهندس هم هستن فكرنمي كنم نيازي به رفتن من باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار اونا هم اينطوري راضي تر بودن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولي ولي امان از اوني كه انتظار نداري يهو جيك بزنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببخشيد خانوم مهندس اين كار گروهيه بايد همه با هم سر بزنيم شما چطور بدون در نظر گرفتن مكان و مصالح مي خوايد شروع به كار كنيد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا خواستم حرفي بزنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكه رئيس گفت بله خانوم كاشاني حق با مهندس همتي يه بهتر شما هم بريد تا كارا دچار مشكل نشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپيف پس فاميليش همتيه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از جلسه ديگه كاري تو دفتر نداشتم سريع رفتم كه سوار اتوبوس بشم وقتي به خونه رسيدم ساعت 6 بود /.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنوز مامان(مهديس) نيومده بود خيلي ناراحت شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دستش كلافه بودم تو همين فكرا بودم كه سرو كلش پيدا شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداشتم تلويزيون مي ديدم حسابي گشنه ام بود سلامي كرد و رفت لباساشو در بياره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند گفتم خوش گذشت.... دوستان به جاي ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازچيه داري با كنايه حرف مي زني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهيچي هيچيم نيست فقط خواستم بگم من اخر هفته مي رم شمال يه سفر كاريه تا دو هفته اي نيستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار خوشحال شد ولي به روي خودش نيورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباشه عزيزم نهار خوردي ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز روي ناچاري گفتم اره و شام ميل ندارم و رفتم كه بخوابم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه هفته عين برق و باد گذشت قرار بود صبح زود حركت كنيم از جلوي شركت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم دير امده بودم مهندس صمدي باز شروع كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصمدي- خانوم يكم ديرتر ميومديد هنوز زوده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصمدي- ببخشيد عجله كردم ولي سريع تر از اين نشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irامان از ادمايي كه فقط خودشونو مي بينن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه اماده بودن مهندس همتي از در شركت خارج شد معلوم بود با مهندس راضي كه رئيس شركته حسابي دوسته.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديد كه دارم ساكمو مي زارم صندوق عقب عجله كرد و امد كمكم يهو چشمم به پاش خورد از عصا خبري نيود يعني چي شده ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوتا ماشين بوديم مهندس صمدي و اريا نژاد كه تافته جدا بافته با يه ماشين و ما سه تا بيچاره با يه ماشين شروع به حركت كرديم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوب عقب كه كسي نيست مي تونم راحت برم لا لا ولي الان زوده بده بهتره نخوابم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونم چرا نگرن مهديسم اصلا ازش خوشم نمياد اون نامادريمه حدود 20 سال مادرم بوده هيچ وقت مراقبم نبود الانم كه 3 سال بابا مرده دنبال خوشگذرانياش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون دنبال كاراي خودش منم كاراي خودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمش از ماشين استفاده مي كنه براي همينم من نمي تونم با ماشين بيام سر كار برامم مهم نيست .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمثل دوتا همخونه هستيم كه سر ناهار، شام همو مي بينيم و يه سلام و خداحافظ
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجاده هاي شمالو دوست دارم باعث ارامشم ميشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه كسي هم همصحبت خوبي باشه بدم نمياد حرف بزنم ولي چه كنم با دوتا برج زهرمار همسفرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه ياد مادر افتادم يعني الان كجاست چقدر از رفتن من خوشحال بود احتمالا مي خواد مهموناشو بياره خونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجاي مادرو فرزندي عوض شده حالا خوبه مادر و دختر واقعي نيستيم از مادرم فقط يه عكس دارم و هيچ خاطره اي ازش ندارم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمه مي گن مهربون بوده و منو خيلي دوست داشته ولي من چيزي يادم نمياد هميشه چهره مهديس تو ذهنم جاري مي شه وقتي كسي مي گه مادر ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم نمي خواد به گذشته ها بر گردم چون چيز براي ياداوري وجود نداره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپدرمم مثل همه ي پدراي ديگه ولي يكمي بي احساس تر
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرچي بيشتر در گذشته سر مي خورم تازه مي فهم هيچ جايگاهي تو زندگي گذشته نداشتم و هميشه تنها بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاكهي بهتر بي خيال شم الان ابغورم راه مي فته اتو مي دم دست اقايون برج زهرمار
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخدا خيرش بده حداقل ظبتشو روشن كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاون يكي نمي دونم تو اون گوشيش چي هست كه عين غاز سرشو خم كرده داره با گوشيش ور مي ره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين يكه هم فكركنم تو زمينه عشقي شكست خورده كه داره كشتياش يكي يكي تو دريا غرق ميشه بهتره خودم سكوتو بشكنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببخشيد اقا ي همتي خيلي مونده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه دو ساعتي مونده تا برسيم خسته شديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه فقط پرسيدم ببخشيد... شما گشنتون نيست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز توي اينه يه نگاهي بهم كرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني شما گشنتونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي كمو بيش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكم جلوتر وايميستم يه چيزي بخوريم خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممنون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي- مثل اينكه به اين سفرا عادت نداريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-چرا عادت دارم ولي به سفر در سوتو كور عادت ندارم ... بعدشم عادت به سفر كاري ندارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - اهان بله... پس تا حالا تو بقيه پروژه ها چيكار مي كرديد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهيچي اقايون مي رفتن منم تو تهران پيگير كارا بودم به همين راحتي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي روي لبش نشست كه شبيه پوزخند بود تا لبخند (موردشور قيافش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوبه زياد از اقايوخوشم نمياد وگرنه بايه جان گفتنشون حالي به هولي ميشدم)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار دوست داره حرف بزنه ولي ترديد داره چطور سر به سرش بذارم يكم بهش بخندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشما هميشه انقدر تو سفر ساكت هستيد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - نه ولي هواسم بيشتر به رانندگيه و بعدشم اخه كسي حرف نمي زنه (اينم انگار از شوخي بدش نمياد)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپيف داره اداي منو در مياره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir-ولي به نظر مياد كم حرف باشيد و از ادماي وراج هم خوشتون نمياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - شما هميشه انقدر راحت درباره ديگران اظهار نظر مي كنيد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاي معمولا زياد دوست ندارم حرفام تو دلم انباشته بشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - پس بدتونم نمياد ديگران درباره شما حرف بزنن ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه چرا بدم بياد ولي اگه واقعا درست باشه و در صدد تلافي نباشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاينو باش انگار از حرف زدن ما خوشش امده دل از گوشيش بريده (فرهمند)و داره ما رو نگاه مي كنه فكر كنم اينم حرف زياد داره مي خواد عقده هاشو خالي كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - اولين بار كه ديدمتون فكر مي كردم با يه من عسل هم نمي شه خوردتون
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي ادب چقدر راحت حرف مي زنه شيطونه مي گه بكوبم تو دهنش تا زود پسر خاله نشه حيف كه بايد دو هفته تحملش كنم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاه به من كرد تا مطمئن بشه مي تونه ادامه بده
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - خيلي سرد و جدي با طرف مقابلتون رفتار مي كنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه نظرتون بايد در برابر كسي كه زود پسر خاله ميشه چطور بايد رفتار كرد انتظار نداريد مثل ليلي و مجنون رفتار كنم يعني داريد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم خنك شد دهنش باز موند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرهمند كه داره مي خنده رو به همتي گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاقاي همتي حواستون به جاده و رانندگي باشه اين بحث نتيجه خوبي نداره و دوباره خنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو تكيه دادم به صندلي و سعي كردم حرفي نزنم نزديك يه قهوه خونه رسيد و نگه داشت فرهمند زودتر پياده شد تا خواستم پياده بشم رو به من گفت :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبفرمايد پايين كه خدايي نكرده از گشنگي نميريد و رفت پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوا اين هنوز كينه داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبره گمشه مردك از خود راضي
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنم پياده شدم ديدم دوتايشون روي تخت نشستن و منتظرن تا سفارشاشونو بيارن من برم يه چيز بگيرم بخورم و بشينم تو ماشين بهتر از اينكه با اين دوتا ديونه هم خوراك بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم يه كيك و شير كاكاو گرفتم بعدشم رفتم و تو ماشين نشستم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمشغول خوردن شدم 10 دقيقه اي گذشت ولي اينا انگار قصد امدن ندارن گوشيمو ورداشتم و در حال ور رفتن شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر يهو باز شد خانوم كاشاني شما تشريف نمياريد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهش يه نگاهي انداختم مي خواستم سر به تنش نباشه ولي هنوز سرش رو تنش بود ممنون يه چيزي خوردم شما بفرماييد بخوريد بلكه زخم معده نگيريد خدايي نكرده و رو دستمون بمونيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - تا حالا كسي بهتون گفته زبون گزنده اي داريد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبله شما هم هزارومين نفر هستيد امري باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيچاره نمي دونست چي بگه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي همين گفت بقيه راهو واينميستم پس هر كار داريد انجام بديد من ديگه نگه نمي دارم شونه هامو بالا انداختم و ازش رو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونم با حرص درو محكم بست و رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir5 دقيقه نگذشته بود كه در يهو قفل شد هر چهار تا درو امتحان كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكار خود پدر سوختشه اين مسخره بازيا ديگه براي چي بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا چرا دستشويم گرفته اي خدا باز اين شير كاكائو كار دستم داد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبي مروت در و باز كن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفكر كنم نيم ساعتي تو ماشين بودم داشتم حرص مي خوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين ديگه چه سفري شده بود هم حرص بايد بخورم هم خودمو نگه دارم اي خدااااااادارم منفجر ميشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحسابتو مي رسم اقاي همتي عزيز من كسي رو بي جواب نمي زارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حال نقشه كشيدن بودم يه فكري به ذهنم رسيد سريع تو داشبورتو كشتم چيزي خاصي توش نبود سه تا پونز بين برگها بود يه خنده مليحي كردم و برشون داشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو به طوري كه معلوم نشه رو صندلي گذاشتمشون از خوشحالي رو پام بند نبودم انگار يادم رفته بود نياز فوري به دستشويي دارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرا باز شد خودمو به خواب زدم و زير چشمي داشتم بهشون نگاه مي كردم كه داشتن نزديك ميشن دركه باز شد به ثانيه نكشيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكه داد ش در امد ولي زود خفش كرد واي داشتم ذوق مرگ مي شدم مي خواستم بلند بلند بخندم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه زور خودمو نگه داشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرهمند - همتي جان چيزي شده چرا رنگت پريد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمتي - نه چيزي نشده يه لحظه فكر كنم بايد برم دسشويي الان ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو با دو رفت فكر كنم رفت دادشو يه جاي ديگه خالي كنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاه شما امديد چرا حركت نمي كنيد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرهمند - مثل اينكه مهندس تازه يادش امده نياز به دستشويي داره
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir- انگار زياد پر خوري كردن و خنديدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشاي متورم شده و گرد به ماشين نزديك شد از دور معلوم بود داره برام خطو نشون مي كشه اب دهنمو قورت دادم ولي بعدش به خودم قوت قلب دادم حقشه تا اون باشه درو براي من قفل نكنه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتازه بدتر هم مي كنم مهندس جان
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنمي دونم چرا باهاش سر لج افتاده بودم تازه داره از اين بازي خوشم مياد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقيه راهو اصلا حرف نزديم تا اينكه رسيديم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهندس رازي يه ويلا برامون در نظر گرفته بود تا راحتر باشيم و نزديك به زمين تا رفت و امدمون مشكل نداشته باشه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمهندس صمدي و اريا نژاد زودتر رسيده بودن از ماشين پارك شدش مشخص بود همتي و فرهمند ساكشونو برداشتن بي ادبا يه تعارف هم نكردن كه چمدونمو بردارن جلوتر از من رفتن منم چمدونو برداشتم و دنبالشون رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع از پله ها بالا رفتم تا يه اتاق خوب پيدا كنم قبل از اينكه تصرف بشن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرو باز كردم يه اتاق دنج راحت با پنجره اي كه رو به دريا باز ميشه و افتاب گير بود چمدونمو رو تخت انداختم و رفتم روي تراس ريه هامو پر كردم از هواي نم دارو بوي بهار نارنجا
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو به پايين گرفتم همتي كنار ماشينش بود و دنبال چيزي مي گشت تا خواست برگرده نگاش به نگام گره خورد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقبل از حركتي من زودتر از اون از تراس رفتم داخل اتاق و شروع كردم به مرتب كردن وسايلم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموقعه ناهار بود نازگل خانوم و شوهرش تو ويلا كار مي كردن وقتي دنبالم امد من مشغول كار روي نقشه ها بودم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم ناهار اماده است تشريف بيار پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممنون الان ميام
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفكر مي كردم سر به سر گذاشتن منو همتي ديگه تموم شده شال سفيدمو انداختم رو سرم به طرف پايين رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمهشون نشسته بودن و در حال كشيدن غذا بودن يه صندلي خالي بود اونم كنار فرهمند و همتي رو به روي من بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصندلي از قبل بيرون كشيده شده بود و نيازي به اين كار نبود با يه سلام خواستم بشينم تا نشستم احساس كردم زيرم خالي شد و محكم خوردم زمين چنان صدايي وحشتناكي داشت كه احساس كردم تموم استخونام شكستن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمشون با نگراني بلند شدن و براي كمك امدن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمم خورد به همتي فقط سر جاش بلند شده بود و داشت بهم مي خنديد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست صمدي رو كه براي كمك كردن به طرفم دراز كرده بودو پس زدم و با چشام به همتي حالي كردم كه فهميدم كار خودت بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irو با تنفر و انزجار به سمت اتاقم برگشتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم چقدر زود رنج شده بود اشك تو چشام حلقه زد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبايد جواب اين كارشو مي ديد نمي تونستم تحمل كنم اينطوري تا دو هفته جونم در مياد براي اينكه ارامش بگيرم دوبار ه پشت ميز نشستم و شروع به كار كردم 20 دقيقه اي مشغول بودم كه صداي در اتاق در امد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهسته گفتم بفرماييد ناز گل خانوم بود برام ناهار اورده بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيا مادر بخور
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irممنون چرا زحمت كشيديد اگه گرسنه بودم خودم مي يومدم پايين
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنه مادر چه زحمتي بيا بخور تا سرد نشده دوباره برات گرمش كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چهره پير و صورت پر چينش نگاه كردم از هزار فرسنگي هم ميشد تشخيص داد چه دل مهربوني داره با گفتن كاري نداري دخترم از اتاق خارج شد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبايد خوب فكر مي كردم تا تلافي كارشو سرش در بيارم ولي مهمتر از همه نقشها بود كه بايد سريعتر امادشن مي كردم قرار بود از فردا كارمونو شروع كنيم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد ظهر هوا عالي بود سعي كردم از فرصت استفاده كنم و كنار ساحل قدم بزنم مثل اينكه بقيه خسته بودن و در حال استراحت، صدايي از پايين نمي امد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ويلا زدم بيرون و به طرف دريا رفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي موجا كه مي يو مد دلم مي خواست تا قدرت دارم با دويدن خودم به دريا برسونم و بپرم تو اب
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولي اينجا از اين كارا نمي شد كرد مثلا خانوم مهندس اين مملكت بودم دور از ادب بود (چه با ادب)
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپس بهتر مثل خانوم مهندساي با كلاس فقط به دريا خيره بشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دريا كه رسيدم روي يه تكه سنگ بزرگي نشستم و به موجايي كه يكي پس از ديگري به ساحل مي رسيدن نگاه كردم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم نمي خواست به چيزي فكر كنم مي خواستم ذهنمو ازاد كنم از تمام ناراحتي ها
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر حال نگاه كردن بودم كه صدايي نظر منو به خودش جلب كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره عزيزم فعلا نمي تونم بيام خيلي گرفتارم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبابا خودت برو ديگه من وقتشو ندارم نه انقدر غر نزن خانومي...باشه رسيدم يه سري بهش مي زنم نه مشكلي ندارم راحتم ...باشه باشه كاري نداري تا بعد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاره خودش بود تلفنش كه تموم شد تازه متوجه من شد به پشت نگاه نكردم يعني بودو نبودت كاملا برام بي اهميته
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجواب ندادم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاشاني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبازم جواب ندادم ازش بي زار بودم نمي دونم چه رويي داشت كه بازم صدام مي كرد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتي جوابي ندادم بدون حرف ديگه اي به سمت ويلا برگشت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهتره اصلا باهاش هم كلام نشم اينطوري اونم كاري به من نداره ولي نه نميشه بايد حالشو بگيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابرومو جلوي بقيه برد پسره نفهم چلاق از خود راضي حالتو مي گيرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلند شدم رفتم طرف دريا ديگه برام مهم نبود بقيه ببين دلم مي خواست به اب بزنم از بچگي عاشق اين كار بودم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكفشامو در اوردم و پا برهنه به طرف دريا حركت كردم شناي زير پام كه روشون راه مي رفتم با هر قدم رو شون بهم احساس نشاط اوري مي دادن مخصوصا كه باد ملايمي هم در حال وزيدن بود چشامو بستم ارومو به دريا نزديك شدم با اولين تماس اب با پاهام احساس سردي كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقدم بعدي رو گذاشتم و جلوتر رفتم تا زانوهام پر اب بود
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا چشامو باز كردم دلم مي خواست جلوتر برم . به عقب نگاه كردم كسي نبود پس با خيالت راحتري جلوتر رفتم حالا تا كمر تو اب بودم دستامو از هم باز كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشبختانه از تراس اتاق من يه پله اضطراي بود با توجه به اينكه بعد از دريا راحتر مي تونم برم تو اتاق خودم به اب زدم اينطوري هم كسي منو نمي بينه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلم مي خواست شيرجه بزنم ولي مردد بودم كه شايد كسي ببينه براي همين تصميم گرفتم برگردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا رومو بر گردوندم پام ليز خورد و كله ملق زدم بد جوري غافلگير شدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفقط تنها شانسي كه اوردم اين بود كه شناگر خوبي هستم تا خواستم خودمو جمع جور كنم دستي بازمو گرفت نمي دونستم كيه ولي هر كي بود بدتر باعث غرق شدنم داشت ميشد
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا هر نفسي كه مي تونستم بكشم دادمي زدم ولم كن بابا داري خفم مي كني
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولي انگار نه انگار من هي دست و پا مي زدم و اونم منو به طرف خودش مي كشوند
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعجب گير افتاده بود ما
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاين ديونه كيه از كجاش پيدا شده خدا مي دونه
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخر سر منو كشون كشون تا ساحل رسوند تازه نفسم داشت جا ميومد كه يه سيلي محكم خود دمه گوشم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irستاره ها جلوي چشمم به رژه افتادن تازه فهميدم اقاچلاقه است (اين اسمو تازگيا روش گذاشته بودم بنده خدا زياد نمي لنگيدا ولي ادم از خشم و عصبانيت گاهي روي ادما هر اسمي مي زاره )
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبراي چي مي زني ديونه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irM.F
00اخرش چرت تموم شد😐😐😐
۱ ماه پیشزهرا
00حیف وقت ادم که صرف خوندن این رمان بشع..افتضااااح
۴ ماه پیشMaede
00خیلی چرت بود😐
۴ ماه پیشلی
00خداقوت نویسنده عزیز ولی واقعا ارزش وقت گذاشتن نداشت، خیلی چرت و پیش پا افتاده بود
۶ ماه پیشستی
00همه شهر می کنن برن شمال این رفت شمال که شوهر کنه
۸ ماه پیشسامیه
۲۴ ساله 01خیلی مبتدی و ساده بود. برای من که اصلا دلچسب نبود😑
۸ ماه پیشZahra
۱۵ ساله 10سلام عزیزم خیلی رمان قشنگی بود واقعا عالی بود 💕
۹ ماه پیشnargess
۱۴ ساله 00خیلی رمانش چرته
۹ ماه پیشآرام
۱۷ ساله 00خیلی خوب نبود
۱۰ ماه پیشفرفری
۲۰ ساله 20رمان خوبی بود
۱۲ ماه پیش.
10بشدت مبتدی نوشته شده
۱۲ ماه پیشمینا
۱۳ ساله 473شاید ما پول نداشته باشیم بریم شمال ان وقت تا اخر عمرمون بی شوهر میمونیم
۳ سال پیشمنم باز کن
331بسی بعد از دیدن دیدگاهت تحت تاثیر قرار گرفتم
۳ سال پیشچکاوک
۱۵ ساله 130عزیزم شاید تووو بعد هاا توو پولدار شدی رفتی ولی کسی عاشقت نشد بعدمیخوای کجا بری🤣🤣 عزیزم شوخی کردم جدی نگیری باش😅💋
۲ سال پیشsamina
۲۰ ساله 30😂😂
۲ سال پیشساحل
۱۹ ساله 40فکر کنم باید بری شمال ما همه باهم پول جمع میکنیم چون اینجوری که معلومه اگر نریم شمال عاشق پاشق نمی شیم🤣😂😂😂😂😂
۲ سال پیشفاطی
40من هدفم ازشوهرکردن اینه ک ببرتم شمال ,،،😂
۲ سال پیشکوثر
00توالان به فکر شوهری
۱ سال پیشپریا
30سلام خسته نباشید رمان خوبی بود ولی برای منی که رمان زیاد خوندم رمان چرتی بود و جای پیشرفت داشت ولی بازم ممنون
۱ سال پیشهستی
۲۰ ساله 80رمان در همسایگی گودزیلا عالی بود
۱ سال پیش
زهرا
۱۶ ساله 00راستش اصلا خوشم نیومد . آخرش خیلی بد و یهویی تموم شد و میشه گفت خیلی چرت بود