رمان سکوت بی پرو
- به قلم ناشناس
- ⏱️۵ ساعت و
روزهای خوبی را میگذرانی میخندی، شادمانه به گردش میروی خوشحالی، همه چیز داری... اما یک شب، بعد از روزهای خوبت، معشوقه ات دیگر دوستت نخواهد داشت... و تو چقدر به یاد من که عاشقت بودم اشک میریزی چقدر حسرت میخوری و چقدر دلت برای کسی که دوستت داشته باشد تنگ میشود! یک چیز را میدانی ؟ تازه میفهمم "معشوقه" بودن از "عاشق" بودن خیلی بهتر است ... و من معشوقه ای هستم که دیگر عاشقت نیست اما واژه به واژه ی عشق را عاشقی میکند... پایان خوش
رمان فوق به خاطر یکی از دلایل روبرو (چاپ ، در دست چاپ و یا عدم تمایل نویسنده به همکاری با دنیای رمان) امکان مطالعه آن وجود ندارد. از درک و توجه شما مخاطب عزیز سپاسگزاریم.