رمان شام مهتاب(تقاص) قسمت سوم پایانی به قلم هما پور اصفهانی
سالها پیش …
وقتی هنوز چشم به دنیا باز نکرده بودم حوادثی رخ داد که تاثیرش را مستقیم روی زندگی من و تو گذاشت …
شاید هیچ کس تصورش را هم نمی کرد یک عشق اتشین در گذشته باعث یک عشق اتشین دیگر در آینده شود …
اما به خاطر زهری که گذشتگان از عشق چشیدند عشق ما نیز باید طعم زهر به خودش بگیرد …
باید تقاص پس بدهیم … هم من هم تو … تقاص گناهی که نکردیم …
تو به من استواری را یاد بده! من شکننده ام … من از جنس بلورم … من لطیفم … نگذار بشکنم … برای شکستنم زود است!
دستم را بگیر … تنهایم نگذار …
نگذار این تقاص بی رحمانه روحمان را به کشتن بدهد … نگذار … بگذار این زنجیره گسسته را من و تو پیوند بزنیم …
بگذار این کینه ها را از بین ببریم … بیا با هم باشیم که تو از منی و من از تو …
تو نیمه دیگر وجودمی … کسی هستی که قبل از دیدنت می شناختمت … حست می کردم …
با من بمان … این تقاص حق من و تو نیست … هیچ وقت باور نمی کنم که بلور وجودت شکسته باشد …
همان خورده شیشه ای که بقیه می گویند را تو نداری … نه نداری … منم ندارم …
نمی خواهم باور کنم که تو وسیله ای شدی برای تقاص پس گرفتن … نگو که دارم خودم را گول می زنم!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۲۲ دقیقه
رمان فوق به خاطر یکی از دلایل روبرو (چاپ ، در دست چاپ و یا عدم تمایل نویسنده به همکاری با دنیای رمان) امکان مطالعه آن وجود ندارد. از درک و توجه شما مخاطب عزیز سپاسگزاریم.
توجه کنید :
سلام به تمام خوانندگان عزیز
رمان فوق به به علت چاپ از برنامه حذف شده است و دیگر امکان مطالعه آن را ندارید.
جهت خرید میتوانید به پیج خانم پوراصفهانی عزیز یا انتشارات مربوطه مراجعه کنید
برای دانلود این رمان حجم اینترنتی از شما کسر نشده است.