دوست داشتی؟
رمان گلی در پیچک آتش و عشق اثر فاطمه سودی ، آرزو جلالی

رمان گلی در پیچک آتش و عشق

  • 69.9K 👁
  • 83 ❤️
  • 105 💬

7 سال قبل دختر یازده ساله و ته تغاری یکی از افراد ثروتمند و شناخته شده ی خاورمیانه بنام مختارخان، بخاطر دشمنی و خصومت دزدیده می شود. داستان ما از آنجا آغاز می گردد که " آهو " توسط پدر و برادران قدرتمندش بعداز سالها جستجو که الان دختر زیباروی 18 ساله ای است پیدا شده و ماجرا آغاز میگردد...

بیشتر...
شما میتوانید با نصب اپلیکیشن دنیای رمان، رمان مورد نظر را به صورت آفلاین و کامل بخوانید مطالعه رمان از طریق نصب اپلیکیشن
همچنین میتوانید بخش زیادی از رمان را به صورت آنلاین همینجا مطالعه کنید و در صورت تمایل اپلیکیشن را نصب کنید شروع مطالعه آنلاین رمان
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • اراگل

    0

    نکته مسخره داره اینکه دختره یازده سالش بوده گم شده ینی کلاس پنجم بوده فقط 7سال گذشته ولی دختره نمیدونه گوشی چیه میگف پونه یه چیزی از جیبش در اورد باهاش عکس گرفت بعد ازش صدای آهنگ اومد ینی دختر مختارخان با اون همه بزرگی نمیدونه گوشی چیه بچه تو قنداقی که نبوده دزدیده شده بزرگ بوده ولی گوشی ندیده هه

    ۳ هفته پیش
  • دایان

    0

    یکی از بینظیر ترین رمان هایی بود که خوندم واقعا لذت بردم.نویسنده عزیزم بازم ازاین رمان هایه محشر بنویس

    ۳ ماه پیش
  • nasim

    0

    رمان قشنگی بود ممنون از نویسنده

    ۳ ماه پیش
  • جبار سینگ

    0

    ببخشید ولی من دوست نداشتم پر از اشکال بود برای مثال : آراز خوددرگیری داشت اول میگفت دختره رو دوست داره بعد میگفت نمیدونه حسش به دختره چیه آهو خیلی زود گریه اش می گرفت دختری که ۷ سال از خانواده اش دور بوده باید قوی سرسخت باشه پونه خیلی رو مخ بود شعر های اردلان اصلا خنده دار نبود ولی همه میخندیدن

    ۴ ماه پیش
  • جبار سینگ

    0

    به نظر من رمان خوبی نبود آراز خوددرگیری داشت اول میگفت دوسش داره بعد میگفت نمیدونه چه حسی به دختره داره دختره خیلی لوس بود مثل بچه دو سه ساله زود گریه میکرد پونه خیلی رو مخ بود شعر های اردلان اصلا خنده دار نبود اما خانوادهه از خنده روده بر می شدند

    ۴ ماه پیش
  • فاطمه

    0

    داستان خوبی بود به نظرم کمی طولانی بود با تشکر از نویسنده عزیز

    ۶ ماه پیش
  • کبری جعفری

    0

    سلام رمان خیلی زیبایی بود

    ۶ ماه پیش
  • کبری جعفری

    0

    رمان های بسیار بسیار زیبایی می نویسید عزیزم این رمان هم خیلی قشنگ بود دست طلا😍🥰😘😘😘

    ۶ ماه پیش
  • دلارام

    0

    ببخشید ولی صدرا خان مکه شما عکسشو دیدن که روش کراشین😒😒😝

    ۷ ماه پیش
  • دلارام

    0

    ممنون از نویسنده عزیز واقعا این رمان خوبی بود ممنون منتظر رمانای بعدی تون هستم😉😉

    ۷ ماه پیش
  • نفش ۲۷ساله

    0

    بهترین رمانی بود الان خوندم واقعا ازنویسنده تشکرویژه دارم

    ۸ ماه پیش
  • niyayesh

    0

    این رمان یکی از بهترین رمان هایی بود که توی عمرم خوندم واقعا ممنونم بابت این برنامه عااااالییییی

    ۱۲ ماه پیش
  • صدرا بزرگمهر

    1

    رو اردلان کراشم 😂😂😂😂

    ۱ سال پیش
  • لادن مستوفی

    0

    عالیه رو اردلان مراسم😂😂

    ۱ سال پیش
  • مهدی

    0

    عالی بود عالییییییییی

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.