دلبر بلاگردان

به قلم آیلار مومنی

عاشقانه اجتماعی جنایی

تصمیمات احمقانه‌ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده‌ام و یک دنیا هراس و پل‌های شکسته‌ی پشت سرم.
چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه‌ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه می‌پنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آن‌ها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بی‌حاصل بود از همان اندیشه‌ها که فکر می‌کنی هست اما نیست... فکر می‌کنی می‌شود اما نمی‌شود.
من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من می‌روم تا کسانی را که از دست داده‌ام نجات دهم من می‌روم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند.
آری من ادامه می‌دهم من خود را فدا می‌کنم تا کسی جز من فدا نشود.


72
22,171 تعداد بازدید
66 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۳ ساعت و ۱۵ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مهتاب خیلی بد

    ۳۵ ساله 00

    خیلی بد. از قسمت دهم دیگه افتصاحتر همش کلیشه ای و مسخره.

    ۱ ماه پیش
  • مهتاب

    ۳۵ ساله 00

    جالب نبود. دور از ذهن و چرت

    ۱ ماه پیش
  • zahra

    ۲۰ ساله 00

    چرت ترین رمان عمرم خوندم خیلی بی محتوا بود اخه از کجا نیلا رو پیدا کردن که مجبور به طلاقش کردن از کجا گروگانش گرفتن مگه میشه اصلا کل مردهای دنیا چشمشون دنبال رزا باشه اینقد موضوع کلیشه ای و بی محتوا

    ۳ ماه پیش
  • د

    00

    رمان افتضاحی بود واقعا ارزش نداشت این همه وقت بگذارم واسه خواندنش

    ۴ ماه پیش
  • الی

    00

    عالی

    ۶ ماه پیش
  • بد نبود ولی بیشتر با

    00

    رمان ضعیفی بود شخصیت پردازی خیلی ضعیف بود

    ۶ ماه پیش
  • معصی

    ۲۵ ساله 02

    ازش خوشم نیومد،بعدش نباید زیاد علایق خودشو تو رمان جلو بده مثلا من از کفش های نوک تیز متنفرم هر لحضه نویسنده تو این تاکیید داشت واقعا رمانی خوبی نیست

    ۷ ماه پیش
  • فاطمه یسلیانی

    ۴۵ ساله 01

    بسیار زیبا بود ممنون از نویسنده

    ۷ ماه پیش
  • ساناز شریفی

    ۳۹ ساله 00

    اصلا معلوم نبود چی به چیه! از این شاخه به اون شاخه پریدن بود با عقل جور در نمیومد مسخره بود توصیه میکنم وقتتون رو هدر ندید

    ۹ ماه پیش
  • ناز

    20

    سلام کسی اسم اون رمان که پسره موهاشو اولاش فرق باز میکرد یه دخترو میخاس بابای دختره بخاطر پول نمیدادش دخترشو و پسره هم خودشو عوض کرد دخاره فراموشی گرف دخترو دزدیدش بعد عاشق شدو میگید🥺

    ۱۰ ماه پیش
  • سحر 3۵

    00

    بد نبود خوب بود خیلی طولانی بود

    ۱۰ ماه پیش
  • باران

    00

    خیلی قشنگ و جالب بود مخصوصا اونجایی که حق به حقدار رسید انشاالله خدا حق منم ازشون بگیره وبهم برگردونه آمین

    ۱۰ ماه پیش
  • هیچکس

    00

    نوسینده محترم قلم نسبتا خوبی داشتی ولی این عاشقانه ای که نوشتی ،آبکی بود مثل فیلم ترکی ، پیشنهاد میکنم رمان کنار نرگس ها جاماندی از خانوم ماعده فلاح رو حتمااا بخون ،عاشقانه ای بینظیر هیچوقت از یاد نمی

    ۱۱ ماه پیش
  • اریکا

    ۱۸ ساله 10

    بالاخره نفهمیدم چرا عربه نمی خواست و نمیتونست ک ب دانیال آسیب بزنه، 😐

    ۱ سال پیش
  • فاطمه

    ۲۸ ساله 00

    مزخرف

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.