داستان کوتاه ننه مشهدی

به قلم حمید درکی

داستان کوتاه

ننه مشهدی استاد درکی
داستان درمورد پیرزنی هست
که کنار خیابان دست فروشی می کنه
چند تا از بچه های همسایه هستند
که هواشو دارند
ننه مشهدی آرزوی مشهد رفتن داره
که یهوع اتفاقی می افته ادامه ماجرا...


68
5,418 تعداد بازدید
23 تعداد نظر

تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ دقیقه


نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مهدیه

    ۱۶ ساله 00

    کاش به ارزوش میرسید حداقل

    ۵ ماه پیش
  • مریم گلی

    ۱۹ ساله 00

    موضوع خاصی نداشت زندگی یک پیرزن دست فروش از زمان پیری تا مرگ بود.اینکه زن با محبتی بودو به خاطر محبتش اهالی محل دوستش داشتن بخش قشنگی بود اگه اخرش زمان خاکسپاری هم میگفت که افراد زیادی آمده بودنه بود

    ۶ ماه پیش
  • آسمان آبی

    00

    بیشتر شرح حال بود تا داستان. منتظر شروع قصه بودم که با اتمام توضیحات داستان تمام شد.

    ۶ ماه پیش
  • یلدا

    00

    واااا چیشد؟؟ بی سر و ته یود کاش حداقل میگف بیچاره مرد یا نع رفت مشهد یا نع

    ۱۰ ماه پیش
  • هلیا

    00

    افتضاح

    ۱ سال پیش
  • سوگند

    20

    داستان قشنگی بود اما دوست داشتم اخرش به ارزوش میرسید از طرفی هم این داستان به ما میفهمونه ادم های زیادی تو دنیا هستن که با داشتن ارزو هایی که بهشون نرسیدن از دنیا رفتن

    ۱ سال پیش
  • معصومه

    ۱۳ ساله 20

    خیلی قشنگ بود ولی کاش به آرزوش میرسید

    ۱ سال پیش
  • moon

    20

    داستان قشنگی بود🥺💜 بیچاره روز تولدش مرد😕

    ۱ سال پیش
  • سیروس فخرزادگان

    ۵۷ ساله 10

    از درکی انتظار بیشتری بود چنتایی رماناشو خوندم این ننه مشهدی نه سر داشت نه ته شایدم سرداش ته نداشتلنگار یکی تازه رمان نویسی را شروع کرده. خوب شایدم ما انتظارمان بالا رفته مگه چقده پول دادی.

    ۲ سال پیش
  • نسیم

    ۱۴ ساله 20

    یه سوال ؟؟ یعنی ننه مشهدی مرد 🥺🥺 ای کاش براش یه بلیط میگرفتن که بره مشهد بنده خدا ، خیلی آخرش عمگین بود 🥺🤧🤧 خیلی دلم برای پیرزن بیچاره سوخت 🤧🤧 کوتاه بود ، ولی خیلی قشنگ بود، ممنون از نویسنده😄

    ۲ سال پیش
  • حسین بهرامی

    ۱۴ ساله 30

    خوب بود اما ای کاش به ارزوش میرسید به زیارت میرفت

    ۲ سال پیش
  • Z

    ۲۱ ساله 30

    کاش میفرفت مشهد🤧🙂

    ۲ سال پیش
  • m.n

    ۱۶ ساله 30

    کاش میفرستادنش مشهد

    ۲ سال پیش
  • خاطره

    ۳۷ ساله 20

    عالی بود سپاس نویسنده محترم لذت بردم داستان جالبی بود 🌸🌸

    ۲ سال پیش
  • فاطمه.م

    ۳۵ ساله 100

    سلام.یعنی اون محله عرضه نداشتن پول روی هم بزارن واونوراهی مشهدکنن.اونامیخواستن واسش مغازه بگیرن.ممنونم بابت رمانتون🌹🌹🌹

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.