دوست داشتی؟

رمان چقدر تنهایی بی رحمه

  • 62.6K 👁
  • 78 ❤️
  • 108 💬

در مورد پسری به اسم وحید ثباتی است که خیلی هم شوخ و به قول معروف کله شقه..!! توی عالم مجردی خودش با گروه دوستانه ای دارن خوش میگذرونده تا اینکه دخترعموش به اسم غزل برای ادامه تحصیل از شیراز به تهران سفر میکنه و علی رغم اصراری که برای رفتن به خوابگاه داشته اما بنا بر خواست عموش داخل خونه ی اونها مستقر میشه.. این موضوع باعث میشه تا وحید و غزل پا به دنیای احساسشون بگذارند…

بیشتر...
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • Sahra

    00

    این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد

  • ریحانه

    00

    رمان جالبی بود ممنون از نویسندش منم تنهایی رو خیلی دوست دارم و باهاش حالم خوبه

    ۳ ماه پیش
  • مینو

    00

    خیلی***تو گاو بود واقعیتش هیچی نفهمیدم غمگین هم بود خیلی اصلا دلم میخواست آخراش بزنم زیر گریهه

    ۷ ماه پیش
  • مبینا

    00

    تا ب الان حتی یک بارم پیش نیومده بود چنین رمان چرتی رو بخونم وای ک اصلا بدترین رمانی بود ک تا حالا خونده بودم وای ک چقد چرت بود

    ۱۰ ماه پیش
  • بنده خدا

    00

    خیلی خیلی چرت، وقتتونو حروم نکنین

    ۱۰ ماه پیش
  • مری

    00

    زندگی من بیشترشبیه این رمانه اینکه میگین چراعاشق مارال شده من خودم برای اینکه فراموش کنم سعی کردم عاشق یکی دیگه شم ولی اونم رفت ومن موندم وزخمایی که به جاموندواینکه تنهایی خیلی باارزشه وذست نویسنده در

    ۱۱ ماه پیش
  • مبینا

    00

    افتضاح ترین رمانی ک تو عمرم خوندم همین بود😑😑😑😑😑😑

    ۱۲ ماه پیش
  • نازی

    00

    اصلا خوب نبود

    ۱۲ ماه پیش
  • Mahsa

    10

    کاش این رمان فصل دو داشت پایانش جالب نبود.

    ۱ سال پیش
  • سحر ۳۵

    00

    خوب بود خیلی جالب نبود

    ۱ سال پیش
  • ندا

    00

    غزل بد کرد با بهش می گفت در مورد کتایون و وحید هم در مورد کتایون باید به غزل می گفت چون عاشق بودن و رازدار هم ولی وحید نباید زودی عاشق مارال می شد عشق یه باره کاش اینطوری تموم نمیشد لطفا فصل دوم ممنون

    ۱ سال پیش
  • من

    00

    وحیدحق داشت،غزل خیلی بدارد وحقش بود

    ۱ سال پیش
  • فهیمه از

    00

    از خواندن داستان لذت بردم ولی فکر می کنم حوادث خیلی پشت سرهم ردیف کرده بود و اگر اهسته تر جلو می رفت جزاب تر بود

    ۱ سال پیش
  • Kiana

    10

    خوب بود ولی پایان بدی داشت....

    ۲ سال پیش
  • غزل

    10

    خوب بود ولی غمگین غزل ی طرفه به قاضی رفت و اگه زود قضاوت نمی کرد شاید بهم رسیده بودن

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.