رمان تارا (جلد دوم رز سیاه) به قلم پردیس نیک کام
من یک نفر نیستم! من بادهای مختلف شخصیتی دارم! دخترکی آرام و مهربان... شیطانی که بلند بلند می خندد و ساکت نمی شود. دختری معصوم و پاک بدجنس و سنگدل آدمی سالم مریضی روانی فردی که التماس میکند و فرد دیگری که از بالا به هه نگاه میکند... آدمی که خود آزاری میکند و آدم دیگری که دا میزند بر سر خودش که بس کن حیوان! خودم را از بین بردی!
تخمین مدت زمان مطالعه : ۱۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
ژانر : #جنایی #تراژدی #اجتماعی
خلاصه :
من یک نفر نیستم!
من بادهای مختلف شخصیتی دارم!
دخترکی آرام و مهربان...
شیطانی که بلند بلند می خندد و ساکت نمی شود.
دختری معصوم و پاک
بدجنس و سنگدل
آدمی سالم
مریضی روانی
فردی که التماس میکند
و فرد دیگری که از بالا به هه نگاه میکند...
آدمی که خود آزاری میکند
و آدم دیگری که دا میزند بر سر خودش که بس کن حیوان!
خودم را از بین بردی!
غلطی روی تختش زد و عصبی چشم هایش را گشود.
چنگی به موهایش زد و با چشم بسته تماس را متصل کرد.
بدون دادن فرصت به طرف مقابلش شروع به صحبت کرد.
خوب میدانست مزاحم همیشگی اش است.
_خدا بگم چیکارت نکنه پیکو! تو خواب نداری دختر...
دیونه ام کردی! ساعت 5صبحه چی از جونم میخوای اخه!
صدای قهقه بلند پیکو خطی بری روی عصابش کشید...
_زهرمار نخند... قسم میخورم اگه الان روبروم بودی انقدر میزدمت تا خون بالا بیاری!
پیکو_ اول که سلام... صبح بخیر خانوم خوابالو!
خیلی نمک نشناسی!
ادم اینطوری از رفیق ده سالش استقبال میکنه!
#پارت3
_پیکو چی داری میگی! ساعتو نگاه کردی؟
_اووو خوبه خوبه ! چنان میگه ساعتو نگاه کردی انگار چخبر . بیخیال تنبل بیدار شو که خبر توپ دارم.
_بنال!
_نه دیگه! نشد... باید ببینمت...
_پیکو بخدا قطع میکنما!
_اع نه نه نکن...
_مثل ادم حرفتو بزن...
_خوب دارم میگم دیگه... پاشو بیا...
#پارت4
تماس را قطع کرد و تلفن همراهش را خواموش کرد.
بقدری خواب به چشمانش فشار اورده بود که حتی زمان فکر کردن را از او گرفته بود.
این بار اولی نبود که پیکو این چنین او را از خواب بیدار میکرد.
تلفن از میان دستانش سر خورد و روی تشک افتاد.
پلک هایش را بست و دوباره خوابید .
******************
(پیکو)
صدای بوق اشغال توی گوشش پیچید. با بهت به تلفن همراهش خیرع شد و زیر لب گفت:
_پیکو نیستم اگه بزارم بخوابی!
بایک نفس عمیق ایستاد و به سمد رخت کن رفت.
هیچ کس جز او در سالن نبود. تعجبی هم نداشت.... این موقعه از صبح را تمام شهر در خواب بودند.
کمدش را باز کرد و سویشرت ست شلواری که به پا داشت را بر تن کرد.
چنگی به پوستر تبلیفاتی زد و از سالن خارج شد.
راهش طولانی نبود بنابراین با یک جهت بر روی دوچرخه اش پرید و رکاب زد .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو دختر نترس و شاد بود. کمتر کسی جرئتش را داشت که این زمان از صبح را در خیابان ها بیاید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما پیکو عاشق دوچرخه سواری در صبح خیلی زود بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپلک هایش را سرخوش میبست و رکاب میزد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسیم صبح گاهی که به صورتش میخورد خوشایند بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت5
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمقابل خانه ایستاد و سرش را بالا گرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین زمان از صبح کار درستی نبود که در بزند!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای همین دوچرخه اش را کنار دیوار گذاشت و از درخت مقابل خانه بالا کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوارد بالکن شد... با دیدن در باز لبخند خبیثی زد و جلو رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز میان پرده حریر رد شد و به دخترک غرق در خواب روی تخت خیره شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irقدمی با احتیاط برداشت وبالای سرش ایستاد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت از6گذشته بود... دستش را جلو برد و روی دهانش گذاشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدخترک با وحشت چشمانش را باز کرد و دست و پا زد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا دیدن پیکوی خندان دست از تقلا کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو دستش را برداشت و با خنده خود را کنارش انداخت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای خدا خفت نکنه پیکو این چه کاری بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو خنده اش را نیمه کار گذاشت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای کایا قیافت خیلی بامزه شده بود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا مشتی به بازویش زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کوفت نخند بگو ببینم واسه چی مثل دزدا وارد اتاقم شدی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت6
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ذوق عکسی رو مقابلم گرفت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ببین کایا... قراره یه مسابقه رقص برگزار بشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوید لوکاس هم جزء داورای برنامس!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شنیدن جملاتی که از زبان پیکو خارج میشد برق از سر کایا پرید... با چشمان گرد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_وای راست میگی!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره بابا اینم اگهی شه! قراره امسال مسابقه از دبی شروع بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این یعنی!....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شانس درخونمونو زده! جایزه کسی که برنده بشه ده ملیون دلاره کایا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا با ذوق گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدای من پیکو اگه برنده بشیم میتونیم اموزشگاهو تعمیر کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره تازه کلی مشهور میشیم! برنامه پخش زنده از یه شبکه معروف قراره بخش بشه... گروه های رقص زیادی از نمایندگی کشور های مختلف قراره شرکت کنن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_این یکم کارو سخت میکنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_درسته... اما خوب به امتحانش می ارزه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مسابقه چند مرحلس؟ شرایطش چطوریه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تاجایی که من فهمیدم... ۵ مرحلس بین هر مرحله یک هفته زمان برای تمرین میدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اینکه عالیه... کی شروع میشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_ دوهفته دیگه شروع میشه و فقط امروز مهلت ثبت نام داریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشوکه نگاهی به پیکو انداخت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_واسه چی نشستی؟! یالا راه بیوفت بریم ثبت نام کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو اشاره ایی به لباس هایش کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با این قیافه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت7
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا به پیشانی خود کوبید و از تخت پایین پرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلیک خنده پیکو به هوا رفت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختره خل و چل میخواد با تاپ شلوارک بره مسابقه رقص بین المللی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کوفت نخند! خوب چیکار کنم هیجان زده شدم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_باشه باشه قبول فقط عجله کن که وقت نداریم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا بعد از شست و شوی صورت لباس های خوابش را با پیراهن تابستانه سرخی تعویض کرد و موج موهای سیاهش را اطرافش ریخت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عجله صندل هایش را به پا کرد و پیکو را دنبال خود کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا و پیکو دو دختر جوان که علاقه بسیار ان دو به رقص از دوره دبستان اینده ان هارا نیز به رقص متصل کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانان با اجاره مکان کوچکی به تدریس رقص مشغول بودند و کسب در امد میکردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرقص برای دو دختر جوان تنها راه کسب در امد نبود بلکه راهی برای تخلیه هیجان و شور درونی انها بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو دختری ۲۴ ساله دورگه هند و عربستان بود... رقص در خون این دختر جوانه زده بود... پدر و مادرش را در حادثه تصادف از دست داده بود و همراه مادر بزرگش زندگی میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاید از سطح فقیر جامعه به حساب می امد اما هرگز احساس کمبود نمیکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهای فرپرحجم و خرمایی رنگش با صورت گرد سفید ،چشم های عسلی روشن؛لب و بینی متناسب و ابروهای باریک و قدی کوتاه و هیکلی متناسب . چهره ایی نمکی از او میساخت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا برخلاف پیکو موهایش تنها حالت دار بود... بلندای انها تا کمرش میرسید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب و بینی متناسب و پوست سفیدش در کنار چشمان سیاه و کشیده اش زیبایی خاصی داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهنگامی که با شوق میخندید چال عمیقی روی گونه هایش می افتاد و اورا بامزه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرخلاف پیکو کایا قدی بلند و اندامی کشیده داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا همراه مادرش انالیا زندگی میکرد و هرگز خبری از پدرش نداشت!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگویی هرگز وجود خارجی ندارد.....!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت8
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمقابل ساختمان بلندی ایستادن و نفسی تازه کردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ادرسو چک کن یک بار دیگه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه بابا درسته همینجاست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوشا دوش یکدیگر وارد ساختمان شدند و بعد از پرداخت هزینه ثبت نام کردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداور راهنما گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مسابقه ۴روز دیگر در تالار(.....) برگزار خواهد شد و حداکثر تعداد نفرات هر گروه باید ۵ نفر باشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین را قانون مسابقه دانست و از دو دختر خواست که هرچه زود تر هم تیمی پیدا کنند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا و پیکو شرایط مسابقه را پذیرفتند و همراه هم به سالن رقص رفتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا شوق فریاد میزندن و بالا و پایین میپریدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا،نانسی، جمیلا هم کنار ان دو به اموزش رقص مشغول بودند دست از کار کشیدند و متعجب به ان دو خیره شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_ شما دوتا چتون شده؟ اروم تر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو خنده اش را قورت داد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دخترا بجنبین که بخت در خونمونو زده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا دست از تمرین دخترک ها کشید و روبه پیکو گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_منظورت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ قراره یه مسابقه رقص برگزار بشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر سه دختر با هیجان گفتند :
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوووب!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ من و کایا ثبت نام کردیم و میخوایم شرکت کنیم .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهرکی برنده بشه ده ملیون دلار پول نقد میزنه به جیب.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ مسابقه گروهیه! و حداقل تعداد 5نفره....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_ وای خدای من این فوقولادس.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ یه چیز اون ور تر از فوقولادس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_ کی برگزارمیشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ ۴ روز وقت تمرین داریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_ خوبه... میتونیم جمعش کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت9
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر ها سالن را تخلیه کردند و کودکان داوطلب را به خانه هایشان فرستادند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشور و شوق وصف نشدنی در وجود کایا دمیده شده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطرح اولیه رقص را با همفکری یکدیگر اماده کردند و شروع به تمرین کردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا دختر با موهای نیمه بلند مشکی صورتی متواضع ،قدی بلند؛هیکلی ریزو چشم های توسی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا دختری قد بلند،با موهای بلوند و چهره ایی لوند بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیشتر از هر چیز لب های درشت و چشم های ابی اش جلب توجه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاندامی کشیده و قدی بلند داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی موهای روشن و چشم های تیره رنگی داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچهره اش جذابیت انچنانی نداشت اما هیکلی خوش فرم که ان را مدیون رقص بود را داشت که برای موفقیت نیز کافی بود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir۴روز به سرعت گذشت و دختر ها کوچکترین فرصت را برای تمرین از دست نمیدادند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت10
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشب مسابقه رسید!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ورود به سالن رخت کن هوش از سر دختر ها رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعده بسیاری در جنب و جوش بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_یا خدا! اینا همه اومدن مسابقه ؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_باز تو چرت گفتی؟ نه پس اومدن دور هم اش بخوریم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا با خنده دختر ها را به ارامش دعوت کرد و خلوت ترین مکان سالن را انتخاب کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلباس هایشان را برتن کردند و ایستادند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدو به دو یکدیگر را ارایش کردند ... در این میان تنها کایا بود که بی حوصله پیشنهاد ارایش را رد کرده بود و ترجیح میداد ساده روی صحنه حاضر شود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپوست روشن؛چشم های کشیده و درشت سیاه او در میان انبوه مژه های سیاهش ستودنی بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا،پیکو،نانسی و هانا نیم تنه پولکی همراه دامن کوتاه سفید با جوراب های بلند همرنگش به تن داشتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق طرح رقص کایا وسط بود و رنگ لباسش با انها متفاوت بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت11
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرنگ لباس کایا سرخ اتشین بود او برخلاق دیگر دختر ها که با موی باز بر روی صحنه میرفتند ترجیح داد موهایش را جمع کند!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداوطلبان هر کشور روی صحنه حاضر شدند و زمان به سرعت گذشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir.استرس سراسر وجود دختران را فرا گرفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوبه به گروه داوطلب عربستان رسید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا زمان انها بود... تمام دنیا مسابقه را تماشا میکردند...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین یک مسابقه بین المللی رقص بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکه با داوری ۴ شخصیت مشهور جهان برگذار میشد..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوید لوکاس کارشناس مد و فشن یکی از مشهور ترین افراد در صحنه مد بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکندیس دامال نیز هم حرفه دیوید بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما سعد خواننده و طراح رقص عربی بود. و شهرت بسیاری در این عرصه داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتیم داوران با حضور رز حاتمی کیا که شرکت مد و طراح لباس را اداره میکرد تکمیل میشد.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمام افراد حاضر در سالن سکوت اختیار کرده بودند و منتظر تیم بعدی بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر ها شنل های بلندشان را به تن کردند و کلاه بلند لباس را روی صورتشان کشیدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین نیز قسمتی از رقص انان بود! برای جلب توجه!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق برنامه روی صحنه ایستادند و منتظر پخش موسیقی شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت12
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموزیک پخش شد و صدای جیغ تماشاچیان را بلند شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسالن روشن شد و دختران شروع به رقص کردند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموزیک تند عربی تمام جمعیت را به شور اورده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irداوران با تعجب به شنل های گشاد در خال رقص خیره بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا زمانش بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا وسط ایستاد و بقیه به دورش حلقه زدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشنل ها را با یک حرکت کنار زدند و به ادامه رقص مشغول شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیس پر شور اهنگ هر کسی را به رقص در میاورد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموزیک به اتمام رسید اما تازه صدای تشویق تماشاچیان به پا شه بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر ها به نوبت ایستادند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر سمت راست پیکو؛نانسی در مرکز کایا و در اخر هانا و جمیلا ایستادند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباترس اب گلویشان را قورت دادند و به داروان خیره شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوید منتظر شد تا سالن ساکت شود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهی به تک تک دختر ها انداخت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمیشه از دختران عرب بعنوان بهترین رقاصه و زیبا رو یاد میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irباید اعتراف کنم فوقولاده بودین اما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه دخترک اشاره کرد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو اسمت چیه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمجری میکروفن را به دستش داد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کایا..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اصلا به هم تیمی هات نمیخوری! هم خیلی زشتی و هم افتضاح میرقصی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفس در سینه کایا حبس شد... چیزی نمانده بود که اشک بریزد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوید ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_رای من منفیه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکندیس افراد حاضر در سالن را به سکوت دعوت کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_شما عالی بودین دخترا... رای من مثبته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینبار صدای تشویق افراد حاضر به پاشد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعد لبخند زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کایا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا حسابی دلش شکسته بود... سرش را بالا اورد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_قانون این مسابقه اینه که قوی باشی... قرار نیست جون دیوید ازت بد گفته انقدر زود جا بزنی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز نظر من رقص تو عالی بود.. هم تو و هم هم تیمی هات.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرای من مثبته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irطبق قانون برنامه تنها ۳ رای مثبت برای رفتن به مرحله بعد کافی بود. حال تنها نظر رز اینده دختران را رقم میزد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر میام هیاهوی جمعیت قلب دخترک ها مانند گنجشک میتپید...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرز میکرفونش را تنظیم کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_گروه شما فوقولاده نبود اما مثل قبلیا افتضاحم نبود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلیک خنده جمعیت به هوا رفت...رز با ته مانده ایی از خنده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کایا... تومن رو عجیب به یاد یک نفر میندازی!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین سادگی و معصومیت چهره ات تو رو نه تنها از هم تیمی هات بلکه از کل دختران عرب جدا میکنه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاینکه برخلاف تمام شرکت کننده ها انقدر اعتماد به نفس داشتی که بدون ارایش روی صحنه بیای قابل ستایشه.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن دلم میخواد یکبار دیگه هم تورو ببینم نظر من مثبته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت13
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا با ذوق خندید و تشکر کرد. دختر ها یکدیگر را بغل زدند و با خوش حالی از روی صحنه پایین رفتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکسی از درد دختران جوان خبر نداشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحال شوق و انرژی وصف ناپذیری برای مرحله بعد داشتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_مرتیکه عوضی شیطونه میگفت برم پایین لت و پارش کنم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_بیخیال پیکو امثال اون درد من و تورو نمیفهمن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی روی صندلی رخت کن نشست و باعصبانیت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چون عربیم باید مثل فاحشه ها باهامون رفتار بشه؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاین حق ما نیست... مردک بیشور رسما سکه پولمون کرد جلوی اون همه ادم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت14
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا صدایش را کلفت کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_دختران عرب به زیبایی و رقص مشهورن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتن صدایش را نرمال کرد و ادامه داد:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مرتیکه وزغ با اون قیافش! فک کرده کیه که اینجوری شخصیت ادما رو له میکنه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنشونش میدم با کیا طرفه.. شما هم کمکم میکنین مگه نه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختران خنده بلندی کردند و در جواب کایا گفتند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_با کمال میل!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از شستن صورت و تعویض لباس هایشان به اتاقک کوچکی که به تدریس در ان مشغول بودند رفتند .
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرای اینکه جشنی کوچک برای پیروزی خود بگیرند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکلید برق را پیکو فشرد و اتاق را روشن کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکف اتاق پارکت بود... دور هم حلقه زدند و به هم خیره شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_وای باورم نمیشه دخترا....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_مثل رویا میمونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_اره اما ما هنوز اول راهیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_باید حسابی تلاش کنیم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت15
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو بطری شامپاینی که با پولی که با هم کنار هم گذاشته بودند را وسط گذاشت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خب حالا وقت چیه!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا دست هایش را به هم مالید و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نانسی بپر پیک هارو بیار...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی به خنده پیک هارا وسط گذاشت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_جمیلا میگم رفتی پرسیدی چقدر واسه مرحله بعد وقت داریم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره ... گفتن هفته دیگه توی ترکیه برگذار میشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا لیوانش را بالا برد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_به سلامتی خودمون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر ها یکصدا تایید کردند و محتوای لیوان را سر کشیدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ میگما... قراره واسه هر مرحله مارو مثل مرغ از این لونه به اون لونه کنن؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا با خنده پیکش را پایین اورد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_مگه بده؟! یه گشتی ام میزنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_ اره والله روحیاتمونم عوض میشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدای تلفن کایا همه را کنجکاو کرد. کایا با قیافه در هم تماس را رد کرد و بعد از خواموش کردن تلفن ان را به داخل جیب شلوارش برگرداند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_کی بود؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_مامانم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چرا جواب ندادی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من بهش درباره مسابقه نگفتم الان از تلوزیون دیده میخواد دوساعت غر بزنه عصابمو خورد کنه.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_تو هنوز رابطه ات با مامانت خوب نشده؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه... هیچقوتم نمیشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_اخه چرا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_چون اون نمیخواد... خسته شدم بسکه تلاش کردم تا دلشو به دست بیارم جوری رفتار میکنه انگار من اصلا وجود ندارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_اما چیزی کم نداری!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_جمیلا! همه چیز پول نمیشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_خوب باشه بیخیال دخترا بیاین بحثو عوض کنیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ کدوم گروها رفتن مرحله بعد؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هانا_ بلژیک، هلند، المان؛فیلیپین و ما!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت16
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_ رقص گروه هلند عالی بود ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_اره خیلی! عمرا ما به پای اونا برسیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ چرا نشه! اعتماد به نفس داشته باشین.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_ من یه فکری دارم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_ چه فکری؟!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_ کایا میخوای روی اون مرد از خود راضی رو کم کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمان کایا برق زد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اره معلومه که میخوام....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ تو هروقت قیافت اینجوری میشه یقین دارم که فکرای شیطانی تو سرته!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراستشو بگو جمیلا باز میخوای چیکار کنی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا لبخند خبیثی زد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کار خاصی نمیکنم فقط میخوام اثبات کنم ما فوقولاده ایم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_ منو باش فکر میکردم چه جنتلمنیه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_اما سطح فکرش کوتاهه..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_بیخیال دخترا... تا بوده تفکر دنیا از زنان عرب همین بوده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_اما ما باید کنارش بزنیم....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_ برای طرح مرحله بعد یه فکر اساسی دارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمطمعانم که میترکونیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ ببین دختر ما داریم ادامه راهو میدیم دست تو اما نریم مرحله بعد با دستای خودم خفت میکنم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا خنده بلندی کرد و گفت خیالت راحت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت17
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی ؛ هانا و جمیلا هرشب خود را در ان اتاق سر میکردند اما ان شب کایا و پیکو نیز کنارشان ماندند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح روز بعد با صدای تلفن همراه پیکو از خواب پریدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکوتلفنش را جواب داد و مشغول شد کم کم با شتیدن صحبت های طرف مقابل خواب از سرش پرید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتماس را تمام کرد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پاشین جمع کنین بساطتونو!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_چیشده؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_از تدارکات مسابقه زنگ زدن!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_خوب،!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_امروز ساعت 18عصر پرواز داریم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی خود را در رخت خوابش انداخت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_اوووو کوتاااا ساعت شیش!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو با چشمان گرد خیره کایای غرق خواب شد و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خدای من! اینو ببین! چه تخت خوابیده ؛تکون به هیکل مبارک نداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا با خنده گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_تو هنوز به این خواب عمیق کایا عادت نکردی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت18
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو چهار دست و به به سمت کایا رفت خیره چهره غرق در خوابش شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا لبخند گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نگاش کن.. مثل بچه ها توی خواب معصومه... نمیدونم چطوری دلش اومد بهش گفت زشت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی_ اشک تو چشماش جمع شد ؛دلشو شکست بی انصاف.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجمیلا_کایا دختر قویه! یادتون که نرفته ما الان زندگیمونو مدیون اونیم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمطمعانم از پس خودش برمیاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهانا_امیدوارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو دستی روی شانه کایا گذاشت و گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کایا پاشو... بسه هرچی خوابیدی..
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا غلطی زد و غر غر کنان گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_خوابم میاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پاشو ببینم دختر... از مسابقه زنگ زدن باید بریم ترکیه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا چشمان بسته گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_من نمیام شما برین ، میخوام بخوابم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلیک خنده دختر ها بلند شد....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو بازویش را کشید و گفت نانسی بیا کمک بلندش کنیم... این خوابش و با هیچی عوض نمیکنه... دختره خل!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبیا کمک کن ببریمش دستشویی....
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو و نانسی به کمک هم کایای خوابالو را به دستشویی بردند و به صورتش اب زدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت از 14میگذشت و دختر ها تازه شروع به جمع کردن وسایل خود کرده بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا مجبور بود که بعد از اتفاقات دیشب برای جمع اوری وسایلش هم که شده به خانه برود و با مادرش روبرو شود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانالیا زنی خوش گذران و عیاش بود...و پایبنده به وظیفه مادری نبود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا هرگز علت رفتار های سرد مادرش را نمیدانست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعد از گذشت سالها حال او در سن22سالگی ترجیح میداد که زیاد با مادرش هم کلام نشود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچون هر بار به دعوا ختم میشد... بیشتر تایم خود را به اموزش رقص و دوستانش اختصاص میداد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو دوچرخه اش را مقابل خانه نگه داشت و رو به کایا که پیاده میشد گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_کایا با مامانت دعوا نکنیا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا پوزخندی زد وگفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه ما جز دعوا مکالمه دیگه ایم با هم داریم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو غمگین به او خیره شد .. کایا لبخند محزونی زد و وارد خانه شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نمیای داخل؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه برو زود جمع کن بیا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_پس خودت چی! دیر نشه!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_نه بابا من چهار تا تیکه بیشتر لباس ندارم که کار دوسوته برو...منتظرم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت19
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا سری تکان داد و به سرعت وارد خانه شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهی به سر تاسر سالن انداخت و وقتی از نبود مادرش مطمعا شد به اتاقش رفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir۰چمدان سرخش را از کمد بیرون کشید و یا عجله تمام لبایپس هایش را مرتب داخلش چید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمایحتاج بهداشتی و لازمه سفرش را داخلش گذاشت و زیپش را کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنفسش از این همه تحرک بند امده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمقابل ایینه ایستاد و دستی به موهای مواجش کشید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتره ایی از ان را پشت گوشش زد و روی تکه کاغذی نوشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدنبالم نیا مامان.. بزار برای یک بارم که شده خودم راهمو انتخاب کنم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنامه را روی ایینه چسپاند و بعد از برداشتن کارت اعتباری و چمدان اش از خانه بیرون زد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمراه پیکو به خانه انها رفت و بعد از جمع کردن وسایلش به پیکو قول داد که عصر پرستاری مطمعا برای نگه داری از مادر بزرگش به خانه او میرود.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگرچه مادر بزرگ پیکو مسن بود. اما از ما افتاده نبود و از پس کار های خود بر می امد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما پیکو نگران بود و با قول کایا دلش ارام گرفت بعد از بوسیدن مادر بزرگ و دعای خیرش راهی شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت20
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنانسی ؛هانا؛جمیلا نیز برای تلف نشدن وقت میان راه به کایا و پیکو پیوستند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irساعت و 16:30هم گذشته بود و دختر ها با دلی پر اضطراب در راه فرودگاه بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه محض رسیدن به سالن فرودگاه چشم چرخاندند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_ اوناهاش اونجان... ببین اون یکی از داور هاست.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقیه نیز رد دست پیکو را دنبال کردند و به جمعیت عظیمی که کنار سالن در حال تحویل چمدان هایشان بودند خیره شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا_خدای من انگار به موقعه رسیدیم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمام شرکت کننده ها دارن چمدون تحویل میدن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجلو رفتند و بعد از کلی سرزنش شدن برای دیر رسیدن ساک های کوچکشان راتحویل دادند و روی صندلی هایشان مستقر شدند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا به محض نشستن خمیازه بلندی کشید و کش و قوسی به تنش داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو با عصبانیت گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_بخدا کایا اگه بخوابی با همین دستام خفت میکنم!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبقیه دختر ها بلند خندیدند. کایا اخم هایش را در هم کرد و به اطرافش خیره شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتقریبا همه در جایشان مستقر شده بودند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنگاهش لحظه ایی با دو گوی ابی قفل شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاو دیوید بود! دیوید لوکاس... مرد مغروری که او را مقابل ملیون ها جمعیت به تمسخر گرفته بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدیوید کت اسپورت خردلی رنگ به همراه شلوار کرمی به تن داشت و پیراهن ابی روشنش از میان زیپ نیمه باز لباسش نمایان بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکایا با نفرت رو از نگاه خیره دیوید گرفت و زیر لب فوشی نثارش کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتمام راه اخم کرد و جواب سوال های دوستانش را کوتاه داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالش گرفته شده بود و به شدت احساس نفرت نسبت به ان مرد مغرور داشت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرش را پایین انداخت و خود را مشغول ورق زدن بی خود مجله های مد کرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر گاه که سرش را بالا می اورد متوجه نگاه خیره دیوید میشد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهم برایش عجیب بود و هم نفرت انگیز!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا خود گفت:
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبهم میگه زشت! بعدم مثل برج زهرمار میشینه جلوم بهم نگاه میکنه.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشاید تنها4صندلی با هم فاصله داشتند.... اما نگاه خیره دیوید را به خوبی حس میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدلش میخواست تمام مجله های مقابلش را به سمت او پرت کند و فریاد بزند.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر نگاه نکن! بی دلیل دست و پایش را گم کرده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما نقابی خونسرد به چهره خود زده بود و گاهی به دیوید که با چهره ایی عادی به او نگاه میکرد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir#پارت21
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخیره میشد و سریع نگاهش را میدزدید.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irکم کم صدای اطرافیانش را کم و بیش میشنید که در مورد نگاه دیوید به او صحبت میکردند.!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا احساس فرو رفتن چیزی به پهلویش به خود امد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو_هی کایا!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_هوم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_میگما این یارو چرا اینطوری نگاهت میکنه!؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir_روانیه! نگاهش نکن بزار انقدر نگاه کنه تا چشاش دراد!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپیکو خنده ریزی کرد و به صحبت با جمیلا مشغول شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir