حامی پسری از مناطق محروم پایین شهره که بخاطر جور کردن پول دیه ی فردی که خواهرش باهاش تصادف کرده، پاش به خلاف و دزدی وا می شه. آرامش(ملقب به طوفان) دختری 19 سالس که از وقتی شروع به تاتی تاتی کرد، دور و برش فقط کیسه بوکس دیده و وسایل رزمی! روحیش با دخترای هم سن خودش زمین تا آسمون متفاوته! پدر و مادر آرامش که از ماموران اطلاعاتی و خبره ی کشورن، طی یه سانحه جونشون رو از دست می دن. اما کیارش، پدر آرامش، قبل از مرگش مسئولیتی رو به گردن آرامش می ذاره، که برای به ثمر رسیدن تلاش های پدر و مادرش،و نجات جون خودش باید حتما اون کار رو انجام بده. آرامش باید روز تولد 20 سالگیش، کاری رو انجام بده که ریسکش بسیار بالاست و حتی ممکنه جونش رو توی این راه از دست بده. و دقیقا توی همین زمان، آقا حامی، از لوله ی شومینه، می ره توی عمارت آرامش برای دزدی و گیر میفته! و همین میشه شروعی بر آشنایی این دو، و گره خوردن سرنوشتشون بهم. آرامش، یک پول قلمبه به حامی می ده و حامی باید در ازاش، بشه بادیگارد و همه کاره ی آرامش!!! اما این پایان ماجرا نیست...

ژانر : پلیسی، عاشقانه

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.