رمان شکار او به قلم حدیث افشارمهر
الیسا نامه های مشکوکی پیدا میکنه. نامه هایی که با رد خون اسمش بارها و بارها روی کاغذ نقش و نگار شده. دائم احساس میکنه که در حال تعقیبه این که یه نفر همیشه حواسش به اونه و حتی صداش رو می شنوه. از اینکه نزدیک پنجره بشه میترسه چون هر وقت بیرون رو نگاه میکنه توی اون تاریکی شب شخصی رو میبینه که همیشه نگاهش به خونشه! و حواس اون تا ابد پی الیسا میگرده. نه اسم داره و نه هویت اما تمام اطلاعات الیسا رو داره. بهش پیامک میده حسابش رو پر و خالی میکنه و حتی میدونه قدم به قدم الیسا به کجا ختم میشه! اون شکارچی کیه که فقط شب ها پیداش میشه همه رو زیر داره و بازی خطرناکی رو با پنج نفر شروع کرده. بازی که از جنس خون و انتقامه. بازی که در نهایت به یه ضیافت ختم میشه ضیافتی که فقط یک نفر از اون جون سالم بدر میبره. شکارچی بعد از پنج ماه از راه رسیده، و قراره یکی یکی خون همه رو بمکه. اون کیه؟ و چرا همه چیز به اون شکارچی تاریکی می رسه؟
ژانر : عاشقانه، هیجانی، معمایی
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
حدیث افشارمهر | نویسنده رمان
🥺🫀مرسییی از چشمای قشنگت که خط به خط قصه ی هانتر و الیسا رو خوندن
۲ روز پیشآوینا
در پارت 12000و یچیز دیگه اینکه چرا بازم اولای رمان گفته شد که سام و فرید برادرای تنی نبودند ولی همیشه کنار هم بودن و مثل دوتا برادر واقعی و تنی همدیگه رو میدونستن اما بعداً گفته شد که اون دوتا از یه مادر و کاملا تنی هستن و آرن از مادر دیگه ایه؟
۲ روز پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
عشقم به دلیل قبلی باز😭🤣چرا اینقدر تیزبینی اخه
۲ روز پیشآوینا
در پارت 12000چرا توی اول رمان گفته شده که الیسا پدرو مادرش از هم جدا شدند و طلاق گرفتن و اون هم مجبور شده که زندگیشو جدا از ااونها کنه و روی پای خودش وایسه ولی بعدا وسطای رمان گفته میشه که باباش توی شیش سالگیش فوت کرده و با مادرش تنها زندگی می کرده بعد برای دانشگاه جدا شده از مادرش؟
۲ روز پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
چون اون اول رمان بعدها ویرایش شد اما موقع پارتگذاری از اون قسمت خیلی وقت بود که رد شده بودیم و وقتی تایم یک پارت بگذره امکان ویرایشش نیست💔
۲ روز پیشآوینا
در پارت 12000آهاااان خیلی ممنون واقعا برام سوال شده بود😂 💗
۲ روز پیشتمنا
در پارت 15700عالی بود اشکم دراومد🥹❤️
۳ روز پیشام البنین
در پارت 15700واقعا باید به شما خسته نباشید بگم خیلی عالی بود پر از هیجان و استرس و غم و شادی و هرچیزی که فکرشو بکنید ممنون از رمان زیبات
۵ روز پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
ممنونم از لطفتون 😍
۴ روز پیشسما
در پارت 400نظری ندارم
۶ روز پیشنگار
در پارت 9700عالی نوشتید ممنون
۱ هفته پیشستوده
00😭با اینکه رمان تمام شده ولی هر لحظه دلم برای هانتر خفنمون تنگ میشه و چندین بار پارتا رو از اول خوندم هانتر به جایی از قلبم رو لمس کرده که هیچ شخصیت دیگه ای تا الان دستش بهش نرسیده بود کاش واقعی بود این شخصیت
۱ هفته پیشزهرا
11معرکه ترین و بی نقص تربن رمانی که خوندم و حقشه همه بخوننش پر از درس زندگی و در کنارش کلی عاشقانه قشنگ داره شخصیتا معرکس
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12600♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12500ای خدا چقد غمگین شدم 💔💔💔
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12400😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔قلبم دردگرفت
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12300♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12200♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۱ هفته پیشحدیث افشارمهر | نویسنده رمان
مرسی بابت کامنتای پشت سرهم 🤍✨
۱ هفته پیشلیلا
در پارت 12100♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۱ هفته پیش
آوینا
در پارت 12000و خواستم بگم من دوروزه از دیروز شروع به خوندن کردم این رمانو و انقدر هیجان انگیزه که پشت سرهم تا خود امشب داشتم میخوندم و از تمام امتحانام زدم چونکهه خیلیییی قشنگعههههههه 😭😭😭عاشق شخصیت آرن یا همون هانتر شدممممم خوداااا🥺😍