رمان شدو به قلم ملیکا کمانی
تو برای رهایی خود کبریتی نیمسوز در جنگل انداختی؛ فارغ از اینکه حریقی ویرانگر به جان درختزارِ سبز افتاد! تو با خودخواهی قلب عاشقی را شکستی؛ فارغ از اینکه دیوی ددمنش در جامعه رها شد! تو به نیت نجات به سوی آغوش دیگری دویدی؛ فارغ از اینکه سرتاسر راهت چاه مرگ بود و تو محکوم به سقوط! سالها پیش زنی از جنس تو، عشق پاکی را نادیده گرفت و حمید نیازی را محکوم به جنونی ابدی کرد! سالها پیش زنی از جنس تو، برای اسکانسهای سبز معشوقهی دیگری شد و مرد سودازدهای را تبدیل به مجنون کرد! سالها پیش زنی از جنس تو، مردی را کُشت و مرد هم تن به تن، زنان را به نیت بازستاندن حقش به خون کشید! آری زنی از جنس تو؛ زنی از جنس تو مردی را به جانِ همجنس تو انداخت؛ و شاید؛ جانِ بعدی خودِ تو باشی...!
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید