نووآ جانسون، تک‌تیرانداز ماهر، در مأموریت حساس خود به دلیل امتناع از کشتن یک کودک، شکست می‌خورد و دستگیر می‌شود. پس از 10 سال اسارت، او با پیشنهادی وسوسه‌انگیز از سوی اف‌بی‌آی روبرو می‌شود: آزادی در ازای همکاری و تبدیل شدن به یک مأمور. نووآ که بین گذشته‌ی تاریک و فرصتی برای رستگاری سرگردان است، باید تصمیم بگیرد که آیا می‌تواند دوباره به اسلحه اعتماد کند و این‌بار، در مسیر عدالت قدم بردارد یا خیر.

ژانر : عاشقانه، غمگین، جنایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۳۵ دقیقه ۳۸ ثانیه

مطالعه آنلاین ماموریت سرخ
نویسنده : الهام ملایری آشتیانی

ژانر : #عاشقانه #درام #جنایی

خلاصه :

نووآ جانسون، تک‌تیرانداز ماهر، در مأموریت حساس خود به دلیل امتناع از کشتن یک کودک، شکست می‌خورد و دستگیر می‌شود. پس از 10 سال اسارت، او با پیشنهادی وسوسه‌انگیز از سوی اف‌بی‌آی روبرو می‌شود: آزادی در ازای همکاری و تبدیل شدن به یک مأمور. نووآ که بین گذشته‌ی تاریک و فرصتی برای رستگاری سرگردان است، باید تصمیم بگیرد که آیا می‌تواند دوباره به اسلحه اعتماد کند و این‌بار، در مسیر عدالت قدم بردارد یا خیر.

2014 ، منهتن/نیویورک

تو این یک ساعت دیگه نوشته‌های دستنبند دور دست‌هام رو هم حفظ شدم.

اف‌بی‌آی، ایالت متحده آمریکا و حتی شماره سریال تولید این یه تیکه فلز.

- چند سالته؟

سرمو بالا میارم و قبل از اینکه به اون زن سیاه‌پوست و نسبتا ورزیده که بهم خیره شده جواب بدم، نیم‌نگاهی به کارت روی سینه‌ش میندازم. مایلی اسکات و بعد به چشم‌هاش خیره میشم.

- بیست و یک.

- انگیزه‌ت برای کشتن جکسون جونز چی بود؟

این چه سوال احمقانه‌ایه که میپرسه؟ این لعنتی‌ها واقعا برای پرسیدن اینجوری سوال‌ها حقوق میگیرن؟

- پول.

مشخصه که داره از جواب‌های کوتاهم عصبی میشه. من هم عصبی‌م و البته پشیمون.

نه بابت اینکه آدم کشتم.

بابت این پشیمونم که چرا برای دومین بار ماشه رو نکشیدم و خودم رو از قاتل بودنه 56 مقتول به 57 تغییر ندادم. اینطوری شاید مجبور نمیشدم اینجا بشینم و به این سوالات مسخره جواب بدم. شاید امشب میتونستم یه شیشه آبجو برای خودم باز کنم.

فقط باید یکبار دیگه ماشه رو میکشیدم و ماموریت سرخ رو تموم میکردم.

یک ساعت قبل

بخاطر باد شدیدی که به صورتم میخوره، قبل از اینکه گرده‌های خاک تو چشم‌هام برن، عینک تیراندازیم رو روی چشم‌هام تنظیم میکنم:

- لعنت به این باد!

همیشه موقع تیراندازی از همین موضوع کلافه میشم. هرچند تاثیر خاصی تو تیراندازیم نداره اما به هرحال عصبیم میکنه. ولی خب اینکه همیشه از تو ارتفاع تیراندازی میکنم هم دلیل خوبیه که چرا باد رو اعصابمه، واگرنه الان اواسط بهاره.

دست‌هام که با دستکش‌های بندانگشتی پوشیده شدن رو به نرده‌ها میرسونم و از اون بالا نگاهم رو به زیر پاهام که بخاطره وجود ابرها چیزی معلوم نیست، میدم.

- یعنی الان نمیتونیم مأموریتمونو انجام بدیم؟!

وقتی صدای ناامید و نگران پسر کنارم رو میشنوم به سمتش برمیگردم.

حاضر، اماده و منتظر ایستاده تا بتونه تیراندازی من رو از نزدیک ببینه.

نیم‌نگاهی به لپ‌تاپ تو دستش میندازم و نیشخندی میزنم:

- طوفان هم بیاد برای من فرقی نداره.

حالا که انگار خیالش راحت شده از اینکه قراره به خواسته‌ش برسه، لبخندی میزنه و عینک طبیش رو روی چشم‌هاش تنظیم میکنه.

دوباره به سمت ارتفاع برمیگردم و کمی خم میشم.

اگه یه کوچولو دیگه خودم رو روی نرده‌ها آویزون کنم، بعد از چند ثانیه و پیمودن 102 طبقه، یه لایه‌ی جدید رو آسفالت قدیمی خیابون میشم.

102 طبقه واقعا زیاده!

خود به خود از شدت تحیر سوتی میزنم و کمر صاف میکنم.

- هی بچه! این ساختمون چند متره؟

ذوق رو میشه به راحتی تو چشم‌هاش دید. این بچه زیادی از من خوشش میاد و حالا که ازش یه سوال معمولی پرسیدم عملا فکر میکنه باهام رفیق شده!

جوری که انگار میخواد کنفرانس بده، تک سرفه‌ای میکنه و جواب میده:

- 391 متر.

سری تکون میدم... حس میکنم کنار یه گوگل زنده ایستادم.

- کرایسلر چی؟

- اون 319 متره.

جوابی نمیدم و به سمت کیف اسنایپرم که به نرده‌ و کمی اونورتر تکیه داده شده، میرم که صدای باتردیدش به گوشم میرسه:

- فکر کردم خودت میدونی این دوتا ساختمون چند مترن.

زیپ کیف رو باز میکنم.

- چرا باید بدونم؟

سرم پایینه و نمیتونم ری‌اکشن‌هاش رو ببینم، اما از مکث‌هایی که بین جملاتش میکنه، میفهمم از بابت گفتن حرف‌هاش مطمئن نیست و انگاری خجالت میکشه.

- آخه... خودت گفتی میخوای از این برج به کرایسلر شلیک کنی.

سرم رو بالا میارم و با اینکه حدس میزنم میخواد چی بگه میپرسم:

- خب؟

لب‌هاش رو تر و دوباره عینکش رو تنظیم میکنه –تو این مدت کم فهمیدم وقتی هیجان‌زده میشه، اینکار رو میکنه - و میگه:

- یعنی هیچوقت به متراژ جایی که ازش تیراندازی میکنی، توجه نمیکنی؟

اسنایپر و صداخفه‌کن رو از توی کیف بیرون میکشم و همون حال که به اسنایپر وصلش میکنم، میگم:

- کلا زیاد از اعداد و ارقام سر در نمیارم، همین که با چشم بفهمم کجا ارتفاعش بیشتره و برای شلیک اونجا رو انتخاب کنم، کافیه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از سر تکون دادنش میفهمم که شگفت‌زده شد، حق هم داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسنایپر و پایه‌هاش رو روی زمین و از بین نرده‌ها تنظیم میکنم، به روی شکم دراز میکشم و همون حال که دارم دوربین اسنایپر رو تنظیم میکنم، میپرسم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تونستی ارتباط برقرار کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لپ‌تاپ رو روی زمین میذاره و کنارم میشینه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تقریبا دیگه تمومه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هندزفری رو به سمتم میگیره؛ اون جسم کوچیک و مشکی رنگ رو ازش میگیرم و داخل گوشم میذارم. دکمه‌ی روش رو فشار میدم اما صدایی نمیشنوم؛ به سمتش برمیگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس چرا صدا نمیاد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون بین که تندتند چیزی رو با کیبورد تایپ میکنه، جواب من رو هم میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- گفتم که تقریبا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این‌بار توجهی به حاضر جوابیش نمیکنم و مشغول تنظیم کردن دوربین اسنایپر میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میشه یه چیزی بپرسم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چند وقته تیراندازی میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوالش رو با سوال جواب میدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چند سالته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با گیجی و مکث جواب داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ... 12 سالمه0

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متعجب به سمتش برمیگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- واقعا؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این دیگه چه کوفتیه! این بچه واقعا بزرگتر بالا سرش نداره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بعد با این سنت هکر شدی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافه‌ای احمقانه به خودش میگیره که نمیتونم حدس بزنم ذوق کرده یا خجالت کشیده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم‌هام رو تو حدقه میچرخونم و با چشم راستم از دوربین اسنایپر به کرایسلر خیره میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- 4 سال از سنت کم کن، من همونقدر تیراندازی کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- عام... خب خیلی فرق نداریم، توهم وقتی شروع کردی، 13 سالت بوده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این بچه دیگه زیادی پیگیر منه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سنمو از کجا میدونی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پیدا کردن اون که دیگه کاری نداره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهی به لبخند مفتخرش و دستش که داره به لپ‌تاپش اشاره میکنه، میندازم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بچه دقیقا دست گذاشته رو چیزی که ازش متنفرم و مطمئنا این که از فوضولیش خوشم نیومده تو صورتم پیداست چون رسما لبخندش می‌ماسه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- دیگه زیاد داری حرف میزنی، به کارت برس!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع به سمت لپ‌تاپش برمیگرده و چند لحظه بعد دوباره صداش در میاد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تموم شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره دکمه‌ی روی هندزفری رو فشار میدم که این‌بار صدا تو گوشم پخش میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- همه چیز مرتبه نووآ ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با شنیدن صدای توماس میگم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره... کی شروع کنیم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اون مرتیکه چند دیقه دیگه با دخترش و بادیگارداش میاد طبقه‌ی آخر کرایسلر،… خودش یه کت و شلوار سرمه‌ای تنشه و دخترش هم قرمز پوشیده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ماموریت سرخ.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قسم میخورم این دوتا کلمه خیلی ناخودآگاه وارد ذهنم شدن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدام به گوشش نمیرسه و ادامه میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اول جکسون رو خلاص کن و وقتی تمرکز همه رفت روش، برو سراغ دخترش و-...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه از توضیحات تکراریش میگم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه، از دیشب هزار بار گفتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره دکمه‌ی روی هندزفری رو فشار میدم که صداش قطع میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب ببین مایکل تو...-

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسط حرفم میپره:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مارسل !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گنگ به سمتش برمیگردم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اسمم مارسله!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا چه اهمیتی داره که اسم لعنتیش چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حالا هرچی... اون جعبه‌ی فوضولیت رو جمع کن و کنارم رو زمین دراز بکش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منظورم از جعبه‌ی فوضولی، لپ‌تاپشه و اون این رو سریع میفهمه و کاری رو میکنه که بهش گفتم و منم دوربین شکاری مشکی رنگم رو به دستش میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- با این اطرافمون رو پوشش بده، فهمیدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کم مونده از شدت ذوق سکته کنه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فهمیدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند لحظه بعد از اینکه با دوربین ور میره، نگاه متعجبش رو به منی که دارم یه فشنگ رو داخل اسلحه میذارم، میده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خشاب نداره؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نوچ.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چه باحاله! مدلش چیه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اس‌وی‌ال‌کی-14اس... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جدی چرا دارم به تک‌تک سوالاش جواب میدم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اسم هم داره؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بهش میگن گرگ و میش .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بُردش چقدره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه به سمتش برمیگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حس نمیکنی داری خیلی سوال میپرسی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مظلومانه انگشت اشاره‌ش رو بالا میاره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فقط همین یدونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌حوصله نگاهم رو ازش میگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- 4 کیلومتر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس چرا برای همچین فاصله‌ای میخوای ازش استفاده کنی؟ فاصله اینجا تا کرایسلر فقط 1 کیلومتره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بچه راست میگه و من هم جوابی ندارم که بدم. اما خب اینکه از توماس خواستم این اسلحه رو برام آماده کنه دوتا دلیل داشت. اول اینکه از مرگ اون دو نفر مطمئن‌تر بشم. دوم اینکه میخواستم این اسلحه رو امتحان کنم و این بهترین موقع بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همونطور که مشخصه، دلیل دوم مهم‌تره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کجا ساخته شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- قرار بود فقط یه سوال بپرسی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حالا بگو دیگه! سرمون هم گرم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسم رو با کلافگی بیرون میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- روسیه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اوه، شرکت بِرتا ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اون شرکت ایتالیاییه کودَن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دوباره از داخل دوربین اسنایپر، کرایسلر رو پوشش و همون حال جواب پسر کنارم رو هم میدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لوباو آرمز .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالاخره چند ثانیه سکوت میکنه اما نگاه خیره‌ش رو روی خودم احساس میکنم و کلافه از این وضع میگم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- دیگه چیه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار منتظر بود تا من یه چیزی بگم و اون یه راهی برای حرف زدن پیدا کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میشه بهم تیراندازی یاد بدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مطمئنا توقع نداشت انقدر قاطع جواب بدم که با لحن ناراحتی گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اما توماس گفت میخوای یکی از آدم‌هاش بشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من آدم هیچکس نمیشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست چیزی بگه که صدای بوق مانندی از لپ‌تاپش بلند و باعث ساکت شدنش میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- توماس داره زنگ میزنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لپ‌تاپش به هندزفری هردومون وصل پس دوباره دکمه‌ی روی هندزفری رو فشار میدم و اونهم همینکار رو میکنه که صدای عصبیه توماس تو گوش‌هامون میپیچه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یکبار دیگه قطع کنی، پشیمونت میکنم نووا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تک خنده‌ای به حرص خوردنش میزنم که ادامه میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آماده باش، دارن وارد اتاق مورد نظر میشن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این‌بار جدی و متمرکز نگاهم رو از دوربین اسنایپر به اتاق مجلل و لاکچری که شبیه به اتاق کار هستش، میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من آماده‌م.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون لحظه در اتاق باز میشه و مرد میانسالی با کت و شلوار سرمه‌ای رنگ، به همراه دو بادیگارد با کت و شلوار مشکی رنگ وارد اتاق میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند لحظه صبر میکنم اما هیچ دختر قرمزپوشی نمیبینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس دخترش کو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوربین تمام طبقات توسط مارسل هک شدن و توماس کله کرایسلر رو زیر نظر داره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- طبقه‌ی پایین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخوام با دوربین اسنایپر یک طبقه پایین‌تر رو هم چک کنم که با صدای مارسل متوقف میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من دیدمش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس اسنایپر رو حرکت نمیدم و میذارم رو همون طبقه‌ی آخر ثابت بمونه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جکسون پشت میزش نشسته و مشغول ور رفتن با برگه‌های روی میزشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- شروع کن نووا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دقیقا سرش رو نشونه میگیرم و انگشت اشاره‌م رو با فاصله از ماشه و آماده نگه میدارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسم رو تو سینه حبس میکنم، یک... دو... و شلیک.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیشه‌ی اون طبقه میشکنه و همزمان حفره‌ای تو گیجگاه جکسون ایجاد میشه که مساوی میشه با خونی شدن دیوار و کت و شلوار بادیگارد کنارش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسم رو رها میکنم اما یه چیزی روی سینه‌م سنگینی میکنه. دفعه‌ی اولم نیست و این حس هم برام آشناست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مبلغ و مأموریت رو قبول میکنم، آماده میشم، حبس کردن نفس، تا سه میشمارم، شلیک و آزاد شدن نفس حبس شده، اما بازهم نمیتونم راحت نفس بکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- زودباش نووا! برو سراغ دختره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای توماس من رو برمیگردونه. این‌بار اسنایپر رو روی طبقه‌ی پایین تنظیم میکنم و گلوله‌ی دیگه‌ای داخلش میذارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مطمئنا تا الان بادیگاردها فهمیدن که شلیک از کجا صورت گرفته و باید قبل از اینکه گیر بیفتیم، کار رو تموم کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک زن با کت و دامن کوتاه کرم رنگ ایستاده و از ظاهرش میشه حدس زد یکی از کارکنانه... شاید منشی یا... پرستار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دیدن دختر بچه‌ای همسن و سال مارسل که پیراهن قرمز رنگی پوشیده و کنار اون زن که از پشت شیشه داره به چیزی اشاره میکنه و بهش نشون میده، به این نتیجه میرسم که احتمالا حدس دومم درست‌تره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احیانا توماس که از من نمیخواست اون بچه رو بکشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بجنب دیگه داری چه غلطی میکنی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چرا امروز انقدر صدای لعنتیه توماس رو مخ‌تر شده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من هدفو نمیبینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لعنتی دقیقا جلوی پنجره‌س کنار یه زن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اون که بچه‌س!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- همونه نووا! بزنش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس‌هام منقطع میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من نمیتونم بچه بکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز اونقدرا هم عوضی نشدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر حواسم پی اون بچه‌ست که نه صدای توماس و نه مارسل رو میشنوم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مبلغ رو دو برابر میکنم فقط بزنش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحظه‌ای انگشتم به ماشه نزدیک‌تر میشه اما متوقف میشم و برای اینکه دوباره انگشتم به سمت ماشه نلغزه، ناخودآگاه انگشت‌هام رو به دور بدنه‌ی اسلحه فشار میدم که نوک انگشت‌هام درد میگیرن و نفسم تو سینه حبس میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیچجوره نمیتونم لباس سرخ اون بچه رو رنگی‌تر کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیتونم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نمیتونم... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تموم شدن زمزمه‌ام مساوی میشه با صدای تیراندازی، اونهم دقیقا کنارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متعجب و ترسیده عینکم رو برمیدارم و نگاهم رو به مارسل که حالا غرق در خون شده، میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بچه دقیقا کنار من به رگبار بسته شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرجمع شاید دو ساعت باهاش وقت گذرونده باشم، اما به زور جلوی خودم رو میگیرم تا فریاد نکشم برای برگردوندن زمانی که غیرممکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ماشه رو نکشیدم که بچه‌ای کشته نشه و حالا مارسل تو خون غرق شده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لعنت بهش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت در خروج پشت‌بوم پا تند میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی نفهمیدم تیراندازی ازکجا بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم به دستگیره‌ی در میرسه که در زودتر باز میشه و 5 پلیس ویژه با ضدگلوله‌هایی که روشون آرم FBI به چشم میاد، وارد پشت‌بوم میشن، کلت‌هاشون رو به سمتم نگه میدارن و زن سیاه‌‌پوستی که جلوتر از همه ایستاده با صدای بلندش پرده‌ی گوشم رو میلرزونه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تکون نخور و دست‌هاتو ببر بالا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالا پایین شدن سیبک گلوم بهم ثابت میکنه هنوز زنده‌م. چند لحظه‌ خشکم میزنه اما بالاخره دست‌هام رو بالا میبرم که همون زن ادامه میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آروم برگرد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون بین که برمیگردم کلافه بابت گندی که زدم، زمزمه میکنم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فاک بهت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با برگشتنم تازه متوجه هلیکوپتر بالا سرمون که درش بازه میشم. تا الان حتی متوجه صدا و بادی که درست کرده بود نشدم. پس مارسل رو از اون بالا به رگبار بستن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دستبند خوردنم از پشت، به خودم میام و نگاهم رو از اون پسر که به شکم خوابیده و از سوراخ‌های پشت کمرش خون میجوشه، میگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بدنم جوری داره ری‌اکشن نشون میده که انگار دفعه‌ی اولمه جنازه میبینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی نمیتونم بابت دستگیریم ناراحت یا ترسیده باشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محض رضای خدا من قاتل پولیم! از همین حالا میدونم چه بلایی قراره سرم بیاد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی همین حالاش که تو اتاق بازجویی نشستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو این یک ساعت دیگه نوشته‌های دستنبند دور دست‌هام رو هم حفظ شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اف‌بی‌آی، ایالت متحده آمریکا و حتی شماره سریال تولید این یه تیکه فلز.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چند سالته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو بالا میارم و قبل از اینکه به اون زن سیاه‌پوست و نسبتا ورزیده که بهم خیره شده جواب بدم، نیم‌نگاهی به کارت روی سینه‌ش میندازم. مایلی اسکات و بعد به چشم‌هاش خیره میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بیست و یک.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- انگیزه‌ت برای کشتن جکسون جونز چی بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این چه سوال احمقانه‌ایه که میپرسه؟ این لعنتی‌ها واقعا برای پرسیدن اینجوری سوال‌ها حقوق میگیرن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پول.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشخصه که داره از جواب‌های کوتاهم عصبی میشه. من هم عصبی‌م و البته پشیمون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه بابت اینکه آدم کشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابت این پشیمونم که چرا برای دومین بار ماشه رو نکشیدم و خودم رو از قاتل بودنه 56 مقتول به 57 تغییر ندادم. اینطوری شاید مجبور نمیشدم اینجا بشینم و به این سوالات مسخره جواب بدم. شاید امشب میتونستم یه شیشه آبجو برای خودم باز کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط باید یکبار دیگه ماشه رو میکشیدم و ماموریت سرخ رو تموم میکردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- از کی دستور گرفته بودی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- توماس ویلیام .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه من ادم‌فروش نیستم. اما دلیلی هم نداره که همکاری نکنم. من برای توماس کار نمیکنم و نگفتن اسم مشتری به دیگران تو قوانینم نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی اگه مشتری ثابتم باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچند فرقی هم نداره. اون لعنتی همین حالاش هم خارج از کشور و تو یکی از مخفیگاهاشه... حتی مطمئن نیستم اسم واقعیش رو بهم گفته باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرتقالی و خاکستری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره این دوتا رنگ بهترینن اگه قرار باشه از بین اینهمه رنگ انتخاب کنم. این دوتا رنگ حالا شدن مداد رنگی‌های دنیای من.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنیای کثیف و خاکستری من که با یه مشت پرتقال گندیده تزئین شده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچند دیگه بعد از 10 سال زیادی ضایعس اگه بخوام بگم من جزو این پرتقال‌ها نیستم... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با برخورد پیراهن پرتقالی رنگی تو صورتم بند افکارم پاره میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بجنب دیگه نوبت توعه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و این‌بار صدای گوش خراش مایکی که کامل افکارم رو نابود میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیراهن رو روی طبقه اول تخت دو طبقه میندازم و دارت قرمز رنگ تو جیب شلوار پرتقالیم رو بیرون میکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با توجه به اینکه سلول خاکستری، چهار نفر رو تو خودش جا میده، نسبتا بزرگه. پس حالا تا تخته‌ی دارتی که به دیوار وصل شده، تقریبا 7 قدم فاصله دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هی بیا عقب‌تر!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه از اینکه تمرکزم رو بهم زده به سمتش برمیگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حتی اگه از سلول هم برم بیرون فرقی به حالت نمیکنه احمق!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایکی به کل گند زده. دارت سبز رنگش پایین دیوار افتاده و خبر از این میده که حتی با صفحه برخورد هم نکرده بوده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه دستی به کله‌ی کم‌مو و چربش میکشه و روی پیراهن پرتقالیش که روی تخت بود میشینه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشخندی میزنم، دوباره دستم رو بالا میارم و شروع نشونه‌گیری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سره 20تا بسته بودی جوش نزن... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منتظر جوابش نمیمونم، دارت رو پرتاب میکنم و طبق انتظارم پیش میره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تریپِل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سه برابر شدن امتیازم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با ضرب از جا بلند میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لعنت بهت چرا گیر دادی به اون نقطه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و این‌بار صدای نفر سومه که مانع جواب دادنم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چون فقط تو اون نقطه میتونه تقلب کنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برمیگردم و اون گنده‌بک سیاه‌پوست رو پشت سرم میبینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

طبق معمول اول نگاهی به چشم نداشته‌ و بسته‌ی سمت چپش میندازم و بعد چشمی که من رو نشونه گرفته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این دیالوگ کلیشه‌ای تقلب نمیخواد از دهنت بیفته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشخند رو مخش رو تحویلم میده و درحالی که پشت پلک چشم خالیش رو میخارونه روی طبقه اول تخت رو به رویی میشینه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این احمق و فقط میتونی گول بزنی، نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از همون 10 سال پیش وقتی با مایکی و استیو تک چشم هم سلولی شدم وضع همین بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مایکی هم سفید پوسته و خیلی زود باهام جور شد... اما استیو... وقتی میدید مایکی تو تیم منه، حس میکرد از تخت پادشاهی پایین کشیدنش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرچند که این قضیه زمانی خیلی بالا گرفت که مایکی دیگه دستوراتش رو اجرا نکرد - انگاری اون پسر پشتش به منه تازه‌وارد گرم شده بود - هیچوقت کار من و تک چشم به دعوا و اینجور چیزها نکشید اما از مزخرفاتش من رو بی‌نصیب نمیذاره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌توجه به چرت و پرتی که گفت به سمت در باز سلول میرم و به چهارچوب سیمانی تکیه میزنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل همیشه همهمه و شلوغ پلوغ که موقع هواخوری بدتر هم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم رو به زیرپوش سفید رنگم میرسونم و کمی از خودم فاصله میدمش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این خراب شده چرا انقدر گرمه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و طبق معمول مایکی سرشار از اطلاعاتِ تازه جواب میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یکی از سربازا گفت هواکش‌ها خراب شدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس کلافه‌م رو بیرون میدم و درحالی که از همون بالا نگاهم رو بین پرتقال‌های طبقه‌ی اول در گردش میذارم، نگاهم به متیو میخوره... سومین سفید‌پوست سلول و صد البته پرحاشیه که تقریبا یک ماهه به سلول ما منتقل شده. مثل همیشه با ورود باشکوهش همه رو به دور خودش جمع کرده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط متیو نیست که همچین وضعیتی داره... این کثافت‌خونه همینه. برای طرفدار پیدا کردن یا باید زور بازو داشته باشی و یا از چیزهای دیگه استفاده کنی که خب برای متیو گزینه‌ی دوم خیلی راحت‌تره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اما هوش و استعداد بالا؟ خب دقیقا چیزیه که میتونه سرت رو زیر آب کنه. پس نتیجه گیری؟ عقب بشین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تکیه‌م رو از چهارچوب میگیرم و درحالی که دستام رو تو جیب‌های شلوارم فرو میبرم و به سمت مایکی میرم، لب میزنم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بلند شو چشم نداشته‌تو باز کن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قولنج گردن کلفتش رو میشکنه و جوابم رو میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چیشده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استیو بد نقطه ضعفی دستم داده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی تخت ولو میشم و درحالی که دستم رو به سمت پسر کنارم دراز میکنم، خطاب به تک چشم جواب میدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سوگولیت تو خطره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دروغ که نگفتم. اون بچه همین حالاش هم تقریبا داشت مثل توپ بین پرتقال‌ها پرتاب میشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل مرغ پر کنده از جا بلند میشه و انقدر با عجله از سلول میزنه بیرون که کتفش محکم به نرده‌ها میخوره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم رو از راه رفته‌ش میگیرم و به مایکی که با گیجی به دستم خیره شده میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سره 20تا بسته بودیم دیگه، نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشم‌های برزخیش رو بهم میدوزه و پولی که زیر بالشش قایم کرده رو بیرون میکشه و تقریبا کف دستم میکوبه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسکناس‌های چرک رو تو مشتم مچاله میکنم و از جا بلند میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آفرین پسر خوب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم رو به لبه‌ی تخت بالا میرسونم، میپرم و روی تخت دراز میکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر ماه 4 هفته‌س و هر سال 12 ماه. این یعنی تا به الان 520 بار رفتم هواخوری... درست هفته‌ای یکبار... تو 10 سال.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این یعنی پیروی از قانون عقب نشستن. نه که بگم باهوش و با استعدادم. نه. نیازی به گفتن نیست... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هفته‌ای یکبار اونهم برای دریافت ویتامین دی از این چهار دیواری بیرون میرم و حدالامکان از دردسر دوری میکنم. هر چند که فرقی نمیکنه و با شرایطی که دارم باید از این وضعیت و درگیری‌ها به عنوان سرگرمی استفاده کنم... بالاخره میتونه یکی از تنهاترین سرگرمی‌هام تا اخر عمرم باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیخوام بگم من پرتقال نیستم... ولی تو زندان بخوای به هرکی نزدیک بشی باید یه چیزی از دست بدی و خب دارایی‌های یه زندانی باهوش و با استعداد چی میتونه باشه؟ اطلاعات! اونم نه هر اطلاعاتی، اطلاعاتی که بتونه تو رو توصیف کنه. دقیقا همون چیزی که ازش متنفرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا 10 سال پیش فقط حواسم رو جمع میکردم که به دیگران نقطه ضعف ندم و حالا که این توام باید حواسم باشه که جرمم سنگین‌تر نشه. پس عقب میشینم و دهنمو میبندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- جانسون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لحظه‌ای صبر نمیکنه و قبل از اینکه بخوام جوابش رو بدم باتومش رو چندباری به نرده‌ها میکوبه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرنجم رو از روی چشم‌هام برمیدارم، نیم‌خیز میشم و اولین چیزی که میبینم زندان‌بان گرد و تپل و البته سفیدپوست جلو در سلوله.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستی به پیشونی و موهای بور عرق کرده‌ش میکشه... احتمالا بالا اومدن از پله‌ها براش سخت بوده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه منتظرم رو که میبینه ادامه میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ملاقاتی داری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان اگر بهم میگفت حکم اعدامت صادر شده، باور کردنش خیلی راحت‌تر بود تا اینکه بگه ملاقاتی دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از روی تخت خم میشم و نگاهم رو به مایکی که اونهم اوضاعش بهتر از من نیست، میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- احیانا با تو اشتباه نشده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قبل از اینکه پسر جوابم رو بده صدای دوباره‌ی زندان‌بان به گوشم میرسه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مزخرف نگو! زودباش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قیافه و تن صداش خیلی جدیه و جایی برای شک و تردید نمیذاره؛ اما تو این 10 سال هیچکس به دیدنم نیومده بود. چون کسی نیست که به دیدنم بیاد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- انگار تو هم صاحب پیدا کردی رفیق!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیم‌نگاهی به مایکی که با لبخند گفته بود، میندازم و از جام بلند میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم رو به بوت‌های بنددار و چِغِرم میدم و قدم‌های کوتاه و با تردیدم رو به سمت زندان‌بان میکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پیرهنتو بپوش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با گیجی سرم رو بالا میارم که با سر به پیراهن نارنجی آویزون از نرده‌ی تختم اشاره میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌حرف برمیدارمش، میپوشمش و بیخیال دکمه‌هاش میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان دارم یه چیزهای عجیب غریب حس میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه چیزی تو معده‌م به هم میپیچه و حس میکنم مثل گودالی میخواد منو بکشه تو خودش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم چیه. اما میدونم که حتی موقع دستگیریم هم همچین احساسی نداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این‌بار حتی موقع رد شدن از بین پرتقال‌ها سعی نمیکنم وجهه‌‌ی اروم و گوشه‌گیرم رو حفظ کنم و انقدری نظریه‌های مختلف با سرعت از جلوی چشم‌هام و تو ذهنم میگذرن که حتی نمیتونم از بینشون انتخاب کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نکنه یکی از اعضای خانواده‌ی نداشته‌م اومدن ملاقاتم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا دوستام؟... کدوم دوست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا شاید هم یکی از مشتری‌هام؟ توماس؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه امکان نداره... اون همچین ریسکی نمیکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مزخرفات دیگه... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیفهمم کِی از در فلزی خروج از قسمت عمومی میگذرم تا اینکه با پیچیده شدن دستبند سرد به دور پوست داغم به خودم میام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولین باره که این مسیر رو میبینم. چیزه خاصی نداره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه راهروی طویل و نسبتا پهن که همین الان از چهارمین دری که شبیه به در و نرده‌های سلول هستش رد شدیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زندان‌بان تپل چنان بازوم رو محکم فشار میده انگار مقاومتی در برابرش دارم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به عنوان کسی که اولین بارشه ملاقاتی داره نباید با ملایمت بیشتری باهام برخورد بشه؟ اصلا همچین چیزی وجود داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داریم به یه در آبی... شاید هم نفتی رنگ نزدیک میشیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس میکنم هر لحظه ممکنه محتویات معده‌م خالی بشه. چه مرگم شده؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی الان شک دارم که به اون در برسم. رسیدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در باز میشه و وارد سالنی نسبتا بزرگ که حدود 10 تا 15 میز فلزی که هر کدوم یک جفت صندلی فلزی دارن، میشیم. میز و صندلی‌هایی که توسط پرتقال‌ها و ملاقاتی‌هاشون اشغال شده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پنجره‌های بزرگی که نور خورشید بی‌منت ازشون گذر و سالن رو روشن میکنه... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اتصال نگاهم با سالن توسط زندان‌بان که من رو به سمت خودش برمیگردونه، میشکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم رو به انگشت‌های کوتاه و تپلش که مشغول چرخوندن کلید تو قفل دستبندن، میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازش میکنه و لب میزنه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- 10 دقیقه دیگه وقت ملاقات تمومه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

10 دقیقه؟ لعنتی این زیاده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخواد دوباره دری که ازش بیرون اومدیم رو باز کنه که مانعش میشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیم‌نگاهی به دستم که بازوش رو حبس کرده، میندازه و سوالی نگاهم میکنه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرف بزن نووآ! مهم نیست چقدر عجیب به نظر بیای؛ تو که نمیتونی بری از تک‌تک ادمایی که اونجا هستن بپرسی برای ملاقاتت اومدن یا نه! پس بپرس کی به دیدنت اومده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کی به دیدنم اومده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشت ابروی بورش رو میخارونه و نگاهش رو به میزی میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اون خانمی که کت و شلوار پوشیده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رد نگاهش رو دنبال میکنم و به همون خانم که کت و شلوار مشکی رنگی پوشیده بود، میرسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیتونم صورتش رو تشخیص بدم چون پشت به من نشسته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یادم نمیاد تا به حال مشتری زن داشتم یا نه؛ حداقل یکی از نظریه‌هام تا حدودی حذف میشه؛ پس بیشتر از این وقت رو تلف نمیکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فهمیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازوش رو ول میکنم و این‌بار قدم‌هام رو به سمت میز فلزی وسط سالن میکشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌توجه به صدای صحبت‌های اروم افراد تو سالن، کاملا توجهم رو به اون زن کت و شلواری میدم و میرسم بهش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با رسیدنم به سر میز سریعا سرش رو بالا میاره. احتمالا رنگ جیغ پرتغالی باعث شد انقدر سریع واکنش نشون بده... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهای فرفریش... پوست تیره‌ش و چشم‌های قهوه‌ایش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من این زن رو یه جایی دیدم. مطمئنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نمیشینی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شنیدن صداش مساوی میشه با پلک زدنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودکار روی صندلی رو به روش جا میگیرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم به گردن و هیکل نسبتا ورزیده‌ش میرسه و در نهایت اون کارت با نوشته‌ی‌ اف‌بی‌آی. یادم اومد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا میگم. دست خودم نیست، اما درست مثل کسی که بعد از مدت طولانی تونسته یه پرونده‌ی جنایی رو حل کنه، مشتم رو با هیجان روی میز فلزی میکوبم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لعنت بهت تو مایلی اسکاتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به یکباره پیچش دلم از بین میره و صدای هیس مانندی تو سالن میپیچه و نگاه هردومون به سمت سرباز گوشه‌ی سالن کشیده میشه که با صورت برزخیش دستور میده دهنم رو ببندم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال به سمت مایلی برمیگردم که نگاه ارومش رو متقابلا بهم میده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا وقتشه. وقتشه که کم‌کم نظریه‌ها برگردن و همینطور هم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کمی روی میز خم میشم و این‌بار با صدای آروم‌تری میگم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- الان باور کنم بازجوئه پروندم اومده ملاقاتم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی که بی‌شباهت به نیشخند نیست رو به صورت آرومش اضافه میکنه و تکیه میده:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چه باور کنی یا نه، اومدم... اقای جانسون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یعنی این‌بار نوبت منه که سوالات مسخره‌م رو ردیف کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز یادم نرفته وقتی رو که ازم پرسید چرا آدم کشتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متقابلا تکیه میزنم و سعی میکنم مثل خودش آروم باشم. ولی لعنت بهش چطوری باید آروم باشم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم به سمت ساعت دایره‌ای و صفحه سفیدی که به دیوار سیمانی نصب شده، کشیده میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روی صفحه با علامت قرمز، شروع و پایان وقت ملاقات رو مشخص کردن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اون چیزی که فکر میکردم خیلی کوتاه‌تره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ... تقریبا 8 دقیقه وقت داریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- درسته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درسته؟ خب محض رضای خدا حرف بزن!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی‌حواس پام ویبره میره و نیشخندش خط‌های نامرئیش رو بدون خساست روی مغزم به جا میذاره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- دوست داری بدونی چرا اینجام؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس حبس شده‌م رو بیرون میدم و نگاهم رو از کارت آویزون از گردنش میگیرم؛ با دیدن قیافه‌ی جدیش نمیتونم جلوی تک خنده‌م رو بگیرم. اون زن بعد از 10 سال هنوز هم سوالای مزخرف میپرسه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا برگشته بودیم به پوزیشنی شبیه به 10 سال پیش. کسی که سوال میپرسه اونه و کسی که با جواب‌هاش اعصاب خط خطی میکنه من... نه اون.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم رو کمی کج و منتظر نگاهش میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار حالا خودش هم کمی نگران شده، چون نیم‌نگاهی به ساعت میندازه و کمی روی میز خم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- دوست داری برگردی سره کارت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان داشت بهم پیشنهاد کاری میداد؟ اونم تنها کاری که من بلدمش؟ یعنی کشتن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یـ - یعنی-...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مانع میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اره! همونی که بهش فکر میکنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تن صداش آرومه پس بدون نگرانی و این‌بار با دقت بیشتری گوش میسپرم بهش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میخوام بازم ادم ‌بکشی... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- که ایندفعه واقعا اعدام بشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاسخ سریع و محکمش باعث میشع دیگه مانعش نشم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میخوام برای دولت کار کنی؛ به عنوان مأمور اف‌بی‌آی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صورت شوکه‌م باعث میشه مکث کنه... یه مکث طولانی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی که منو دستگیر کرده بود، داشت به من پیشنهاد میداد که پلیس بشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و این‌بار صدای خنده‌مه که باعث میشه برای بار دوم سرباز اخطار بده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ساکت باش جانسون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سختی نیشم رو جمع میکنم و به نشونه‌ی عذرخواهی درحالی که نگاهم به صورت کلافه‌ی زن رو به رومه، دستم رو تو هوا تکون میدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسش رو با حرص بیرون میده و این‌بار با تحکم تو صورتم میکوبه:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این تنها راهیه که میتونی از اینجا بیای بیرون و دوباره زندگیت رو شروع کنی... واگرنه قول میدم خودم بعد از مرگت، موقعی که میخوان جنازتو ببرن بیرون زیره گواهی فوتت رو امضاء کنم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر تندتند جملاتش رو بیان میکنه که چند ثانیه طول میکشه تا تحلیلش کنم و دقیقا زمانی که از جاش بلند میشه بالاخره قفل دهنم باز میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بشین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهم رو مستقیم به چشم‌های تیزش میدوزم و ادامه میدم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لطفا... .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره. حاضرم خواهش کنم. اگه مایلی اسکات میتونه منو از اینجا ببره بیرون. حاضرم باهاش راه بیام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به وضوح میبینم که کمی نگاهش نرم میشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به آرومی سره جاش برمیگرده و این‌بار اونه که سرش رو متمایل میکنه برای شنیدن حرفم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسی عمیق میکشم و دست‌هام رو روی میز به هم قفل میکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باید چیکار کنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این یعنی قبول کردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این یعنی میخوام بدونم کاری که میگی ارزش دردسر احتمالی رو داره یا نه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید

توجه کنید : نظر شما نمیتواند کمتر از 10 کاراکتر باشد.
برای اینکه بتونیم بهتر متوجه نظرتون بشیم، لطفا به این سوالات پاسخ بدید:

  • کدام بخش از رمان رو بیشتر دوست داشتید؟
  • کدام شخصیت رو بیشتر دوست داشتید و چرا؟
  • به بقیه خواننده‌ها چه پیشنهادی می‌کنید؟

به عنوان یک رمان خوان حرفه‌ای با پاسخ به این سوالات، به ما و سایر خوانندگان کمک می‌کنید تا دیدگاه کامل‌تری از رمان داشته باشیم.

آخرین نظرات ارسال شده
  • Sun

    00

    عالی بود 😭 نوا عزیزممم ✨️✨️😭 خیلی دوستش داشتم و وایبی که داشت &...;..;&...;..;&...;..;&...;..;&...;..; خسته نباشی 🌻🌻

    دیروز
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    ممنونم بابت نظرت عزیز دلم

    ۳ دقیقه پیش
  • Unknown

    10

    اگه سرنوشت جوری چید که از هم دور بشیم بگو من برم ولی تو نرو بابوچکا😭

    ۲ روز پیش
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    دیالوگ موردعلاقه ی خودمم هست...

    ۳ دقیقه پیش
  • Ghost

    00

    توصیفاتت،فضاسازی هات و...فقط می تونم بگم عالی!

    ۲۴ ساعت پیش
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    خوشحالم که راضی بودی:))

    ۴ دقیقه پیش
  • دلارا

    00

    آخرش سرش گریه کردم ولی پایانش خیلی زیبا بود سیر داستانی سریع پیش میرفت و آدم رو خسته نمیکرد و هی میخواستی بفهمی بعدش چی میشه شخصیت آئورورا رو خقلی دوست داشتم و خیلی شبیه خودم بود و باهاش همزاد پنداری میکردم ولی واقعا رمان قوی ای بود خیلی دوسش داشتم دمت گرم الهام🥲✨

    ۱۵ ساعت پیش
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    خوشحالم که دوستش داشتی عزیزم:)

    ۴ دقیقه پیش
  • MinA

    00

    رمان موردعلاقم😍

    ۲ روز پیش
  • hope

    10

    اگه بگم کدوم بخش داستانو خیلی پسندیدم اسپویل کردم از نویسنده به شدت ممنونم نمیدونستم به خوندن یه همچین قلم قدرتمندی نیاز داشتم🥲❤️ 🩹

    ۳ روز پیش
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    عزیز دل:)))

    ۲ روز پیش
  • Faezeh

    00

    فوق العاده بود، قلم قدرتمندو بی نظیر و یه داستان کاملا قوی و به دور از کلیشه موفق باشی نویسنده

    ۳ روز پیش
  • الهام ملایری آشتیانی

    00

    مرسی فائزه ی مهربون:)

    ۲ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.