او زاده ی درد بود...دختری که تا چشم باز کرد،رعیت بود و کلفت... زندگی انگار هیچ وقت با او مهربان نبود و سر سازش نداشت... زیبا بود و بچه سن،برای کلفتی هنوز خیلی جوان بود... نامش آفتاب بود...در این راه زجر های سختی اون را تحت تاثیر قرار می‌دهد.. همانند نامش زیبا بود و درخشنده... او مسئول شستن رخت چرک های عمارت اربابی بود روزی از روز ها با ارباب جوان و تحصیل کرده ی عمارت دیداری تازه می‌کند و همین دیدار اتفاقات بزرگی در زندگی دخترک رعیت رقم خواهد زد و اورا وارد چالش های سهمگین زندگی میکند

ژانر : عاشقانه، اربابی

این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید

شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • زهیر

    در پارت 200

    خوب

    ۶ ساعت پیش
  • زهیر

    در پارت 200

    تاالان عالی بودی

    ۶ ساعت پیش
  • میترا

    در پارت 300

    عاشق داستانهای ارباب رعیتی هستم

    ۶ ساعت پیش
  • میترا

    در پارت 300

    عاشق داستانهای ارباب رعیتی هستم

    ۶ ساعت پیش
  • سگ

    در پارت 100

    خوبه

    ۲۲ ساعت پیش
  • سحر

    در پارت 100

    اولش خیلی قشنگ بود امید وارم ادامشم همینطور قشنگ باشه

    ۲۳ ساعت پیش
  • برازنده

    ۲۷ ساله در پارت 4600

    دوست دارم با کف گرگی بزنم تو صورت فخرالزمان دریده😡

    دیروز
  • خ

    در پارت 400

    خ

    دیروز
  • خبه

    در پارت 200

    خله

    دیروز
  • ایلدا

    در پارت 100

    خبه

    دیروز
  • پرنیان

    در پارت 200

    بزار بخونم بعد

    ۲ روز پیش
  • عالی

    در پارت 100

    عالی

    ۲ روز پیش
  • Zahra

    در پارت 1300

    عالی

    ۲ روز پیش
  • علی

    در پارت 1300

    خوبه

    ۲ روز پیش
  • بهاره

    ۳۱ ساله 00

    عالی عالی

    ۲ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.