رمان رعیت ارباب زاده به قلم زهرا خزائی
او زاده ی درد بود...دختری که تا چشم باز کرد،رعیت بود و کلفت... زندگی انگار هیچ وقت با او مهربان نبود و سر سازش نداشت... زیبا بود و بچه سن،برای کلفتی هنوز خیلی جوان بود... نامش آفتاب بود...در این راه زجر های سختی اون را تحت تاثیر قرار میدهد.. همانند نامش زیبا بود و درخشنده... او مسئول شستن رخت چرک های عمارت اربابی بود روزی از روز ها با ارباب جوان و تحصیل کرده ی عمارت دیداری تازه میکند و همین دیدار اتفاقات بزرگی در زندگی دخترک رعیت رقم خواهد زد و اورا وارد چالش های سهمگین زندگی میکند
این رمان به صورت آنلاین در حال انتشار است و به مرور قرار داده میشود. شما میتوانید برای خواندن این رمان روی دکمه زیر کلیک کنید تا به صفحه مخصوص رمان منتقل شوید
N
در پارت 6000تازه سربالاهم جواب میده خانوم نویسنده والا رمان های رایگان هم کیفیتشون بالاتر هم پارت های طولانی دارن انقدرم سربالا جواب نمیدن نویسنده هاش
۳۰ دقیقه پیشبه توچه
۵ ساله در پارت 600کصشعر بود اصلا عنن گم شین با این چرت پرت آشغال های کسفت حرمزاده بی پدر مادر چرا رایگان نیستت
۲ ساعت پیشمهسا
۱۵ ساله در پارت 1300خوبه
۲ ساعت پیشعلیرضا
۲۷ ساله در پارت 6010ضعیف ترین و وقت تلف کن ترین رمانی که تاحالا اینجا خوندم و بابتش پول الکی دادم،
۶ ساعت پیشعلیرضا
۲۷ ساله در پارت 6010ماشاءالله جواب مخاطب هاتونم که نمی دید
۶ ساعت پیشفاطمه
در پارت 1300عاااای
۷ ساعت پیشراحله
در پارت 1200بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 1100بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 900بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 700بسیار عالی
۸ ساعت پیش- در پارت 600
بسیار عالی
۸ ساعت پیش راحله
در پارت 500بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 500بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 400بسیار عالی
۸ ساعت پیشراحله
در پارت 300بسیار عالی
۸ ساعت پیش
علیرضا
۲۷ ساله در پارت 6010خانم خزائی بنظرم یکم به شعور مخاطب هاتونم احترام بزارید ،دوروزی سه خط می زارید،یعنی واقعا خودتون چیزی از رمان متوجه میشید که ما با دوخط بشیم؟؟؟؟