رمان مزاحم دوست داشتنی به قلم ساجده سوزنچی
آرمان آریان پسری جذاب خوشتیپ و دوست داشتنیست که در خانواده ی مدرن و پولداری زندگی میکند.برعکس خانواده و تیپ امروزی اش اعتقادات مخصوص به خود را دارد.او که مدیر یک شرکت تبلیغاتی بزرگ و معروف در شهر تهران است بسیار در کار خود غرق است ،اما با اسراردوستانش تصمیم میگیرد چند روزی را برای تفریح و استراحت همراه آنها به شمال برود.بخاطر کارهای زیاد شرکت و البته همان اعتقادات بخصوص خودش چند روز زودتر جمع دوستانش را به مقصد تهران ترک میکند.در راه برگشت درجاده ی خلوت و تاریک دختری رامیبیند که تقاضای کمک میکند. آرمان که هیچ علاقه و کششی نسبت به جنس مخالف ندارد بیخیال از آن دختر میگذرد.اما حسی از درون شایدحس غیرت ایرانی او را،وادار به بازگشت میکند و در ادامه گرفتار کمک به نفس همان دختر جوان میشود.آرمان ابتدا نفس رابه چشم یک مزاحم در زندگی اش میبیند اما کم کم همان مزاحم ...
ژانر : عاشقانه
تخمین مدت زمان مطالعه : ۷ ساعت و ۵۸ دقیقه
ژانر : #عاشقانه
خلاصه :
آرمان آریان پسری جذاب خوشتیپ و دوست داشتنیست که در خانواده ی مدرن و پولداری زندگی میکند.برعکس خانواده و تیپ امروزی اش اعتقادات مخصوص به خود را دارد.او که مدیر یک شرکت تبلیغاتی بزرگ و معروف در شهر تهران است بسیار در کار خود غرق است ،اما با اسراردوستانش تصمیم میگیرد چند روزی را برای تفریح و استراحت همراه آنها به شمال برود.بخاطر کارهای زیاد شرکت و البته همان اعتقادات بخصوص خودش چند روز زودتر جمع دوستانش را به مقصد تهران ترک میکند.در راه برگشت درجاده ی خلوت و تاریک دختری رامیبیند که تقاضای کمک میکند.
آرمان که هیچ علاقه و کششی نسبت به جنس مخالف ندارد بیخیال از آن دختر میگذرد.اما حسی از درون شایدحس غیرت ایرانی او را،وادار به بازگشت میکند و در ادامه گرفتار کمک به نفس همان دختر جوان میشود.آرمان ابتدا نفس رابه چشم یک مزاحم در زندگی اش میبیند اما کم کم همان مزاحم ...
به نام آفريننده ی عشق
*فصل اول*
در حد مرگ دارم حرص می خورم، الآن كارد كه هيچی، شمشيرم تا ته فرو كنن تو قلبم، بازم خونم درنمی داد...
بمب منفجر بشه من متلاشی نميشم...
فقط با بهت و ناباوري دارم به اتفاقايی كه جلوي چشمام ميوفته نگاه می كنم...
به زمين چمن...
به بازيكنايی كه لباس زرد و سياه سپاهان تنشونه...
به جايگاهی كه واسشون درست كردن...
به جام قهرمانی كه با ربان زرد و سياه تزيين شده و حالا بالاي دست هاي محرم نويد كياست
...
به سرمربی شون كرانچاركه بالاي دست بازيكن ها داره بالا و پايين ميره...
به گردن آويز هايی كه يكی يكی داره ميره تو گردن بازيكن هاي سپاهان...
و به خوشحالی هوا دارها كه با آتيش بازي و فشفشه همراهه...
نگاهم می چرخه سمت اندك هوادارهاي پرسپوليس كه مثل من تك و توكيشون موندن، او نم بخاطر بهت زده شدنشونه، مطمئناً توان رفتن ندارن...!!!
نشستن خودم بخاطر اينه كه پاهاي سست شدم ناي بلند شدن ندارن و گرنه از خوشحاليم نيست كه مو ندم اينجا جشن قهرمانی سپاهانيا رو می بينم...
اين جشن ميتونست الان با تمام اتفاقاتش با اين تفاوت كه آسمون ورزشگاه آزادي قرمز باشه، سهم ما پرسپوليسی ها باشه...
البته دليل اصلی موندنم به خاطر مهدي مهدوي كيا بود كه به نظرم غريبانه ترين خداحافظی دنياي فوتبالوكرد...
خيلی نامردي شد در حقش، حداقلش اين بود كه هم بازياش سرشونو مثه... نمی نداختن پايين و برن تو رختكن...
ميتونستن بمونن تا مهدي با همراهی هم تيمی هاش چهارگوشه ي زمينه و ببوسه و با چشم هاي گريون بره...
از باخت پرسپوليس درسته ناراحت شدم و بغض كردم، اما وقتی بغضم شكست كه از اونهمه طرفدار هاي پرسپوليس شايد به زور هزار نفر مونده بودن، او نم پراكنده و تو بهت نه بخاطر مهدي مهدوي كيا ...
وقتی ريخت اشكم كه مهدي تنهاي تنها بود، نه تماشاگري بود و نه بازيكنی...
دلم كباب شد، اين حقش نبود...
اون خيلی زحمت كشيده بود، نه تنها واسه پرسپوليس كه واسه تيم ملی هم كلی تلاش كرده بود، بايد تو يه جشن فوق العاده باشكوه خدافظی ميكرد از دنياي فوتبال...
البته نيتشون هم همين بود كه نشد...
آخه هيچكس فكر نميكرد پرسپوليس ببازه اين بازيو...
سخته تيمت خوب بازي كنه و اول جلو بيوفته ولی بعدش يه گل بخوره...
توي وقت هاي تلف شده دوباره گل بزنه و هواداراشو خوشحال كنه و فكركنن تمومه، قهرمانن...
ولی انقدردفاع تيمت بد باشه كه نتونه ده دقيقه، فقط ده دقيقه دووم بياره تاقهرمان بشه...
سخته لحظه آخر گل بخوره و بازي به پنالتی كشيده بشه...
و زجر آوره واسه هواداري كه توي تيمش مهدوي كيا كه بازي آخرش هم هست از دقيقه ي صد و پونزده بازي كنه تازه پنالتی زن هم نباشه...!!!!!!!
همينطور علی كريمی...
سخته كه دو تا بازيكن كه مطمئناً توپاشون گله، پنالتی نزنن و در ادامه اولين توپ خراب بشه، روحيه ي هوادارا و بازيكنا خراب بشه ولی باز پنالتی بعديو يه جوون كم تجربه بزنه و اين روند تا آخر ادامه پيداكنه...!!!!!!!!
اينايی كه ميگم همش غير قابل تحمله واسه يه هوادار دوآتيشه، مثل من، مثل بقيه ي فوتبالی ها...
توي ذهنم پر از علامت سؤاله و حالم داغون داغون...
امروز خير سرم تولدمه، گفتم تولد 28 سالگيم با قهرمانی پرسپوليس قشنگ ميشه، ولی ببخشيد اما حالا روز تولدم گند زده و حسابی قهوه اي شده...
چی دارم ميگم واسه خودم، فوتباله ديگه برد و باخت داره...
آره برد و باخت داره ولی مطمئناً اگه مهدي از اول بازي ميكرد و پنالتی اول و دومو علی كريمی و مهدي ميزدن، وضع ما و تيممون اين نبود...
يا حداقل اگه يه ذره به كاپيتان تيم محبت ميشد و اينجوري نميرفت، انقدر آتيش نميگرفتم...
اي خدا، حالا جواب اون استقلالی ها كه امروز قهرمانيشون تو ليگ قطعی شدو چی بدم؟؟...
جواب كري خوندن هاشونو چی بدم؟؟؟ خدايا دستم به دامنت ،خودت كمكم كن... آمين...
هنوز آمينمو كامل نگفتم گوشيم زنگ ميخوره، رو به آسمون می كنم و ميگم اي خدا، سپاسگذارم واقعاً ممنون از كمك ...!!!!!
اون از اون نذر و نياز هايی كه واسه تيمم كردم، جوابمو اينجوري دادي، اينم از اين كه كمك ميخوام گوشيم زنگ ميخوره...
او نم كی؟ شروين استقلالی كه مطمئنم الآن با اشكان و عليرضا برنامه ريختن واسه اذيت كردن من و همشون باهمن...
دو سه بار اولو بر نمی دارم، ولی آخر تسليم ميشم...
اصلاً منكه نباختم، به قول مامان آتی پولاشو اونا ميگيرن، عشق وكيفشو اونا ميكنن، حرصشو ما ميخوريم...!!!!!
صداي سپاهانی ها گوشمو كَر ميكنه و نميتونم درست بشنوم، گوشيمو ميبرم كنار گوشم و سعی می كنم طبيعی باشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نفهمِ مزاحم، وقتی يه بار زنگ ميزنی جواب نميدم يعنی نميخوام جواب بدم، ديگه زنگ زدن دوبارت چيه؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرض داري يا دستت روي دكمه ي تكرار چسبيده؟؟؟ صداي پر از تمسخرش اومد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: به به آرمان خانِ سگ اخلاق، كجايی پسر؟ من: سرِ قبرِ جد بزرگوارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: عههه مگه جدِ بزرگوارت تو ورزشگاه آزادي دفنه؟ نگفته بودي كلك...؟؟ طلبكارانه گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: حالا كی گفته من ورزشگاهم اصلاً؟ بهشت زهرام، اينم صداي تلوزيونه!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: ايول به كيفيت صدا، انگار تو ورزشگاهی جون تو...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكثافت سر منو شيره نمال، ديگه منكه ميدونم بازي هاي تيم سوراخت هرجاي دنيا باشه تو هستی، چه برسه بازي به اين مهمی، او نم تو تهران...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرد باش ،جيگر داشته باش بگو رفتم ورزشگاه الانم تيمم سوراخ سوراخ و لوله لوله شده، سگ اخلاقم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: آره، ورزشگاهم تيمم باخته، سگ اخلاقم، توچی ميگی؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: عليرضا ميگه هنوز دير نشده تيمتو عوض كن، هنوز ليگ تموم نشده قهرمانيش حتميه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: يه هوادار واقعی اگه تيمش سقوط كنه دسته يك بازم كنار نميكشه، ديگه چه برسه به يه باخت ساده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: آخه بدبخت تا كی ميخواي اين رو بگی؟ من كه تا يادم مياد همينو ميگی، باخت عادتتونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيا و استقلالی شو، خودتو راحت كن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اتفاقاً همين قصدو دارم، در حال مرگم استقلالی ميشم تا با مُردنم يه استقلالی از زمين كم بشه نه يه پرسپوليسی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: خب بابا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اگه كارداري بگو، اگه نه برم دنبال زندگيم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: منو اشكان رفتيم خونه عليرضا، بيا اونجا منتظريم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: نه دير وقته، با اين ترافيك تا دوازده ام خونه نميرسم، شايد فردا يه سر بيام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: گُم شو واسه من ناز نياركه خريدار نداره، زود اومديا، سر راه چهارتا پيتزام بگير بيار كوچيكه بزرگه رو خورد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: كارد بخوره به شكماتون الهی، زنگ بزنين پيك بياره من نميام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: من نميدونم آرمان، با پيتزا منتظريم معطل نكن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا اومدم جواب بدم قطع كرد آشغال...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچه نفهمن اينا، اي خدا من چطوري با اينا رفيق شدم خودمو انداختم تو بدبختی آخه؟؟؟ نفس عميقی كشيدم و گوشيمو توي جيبم گذاشتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخوشحالی و جشن سپاهانی ها هنوز ادامه داره، با اعصاب داغون بلند ميشم و از ورزشگاه بيرون ميام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irماشينمو كه به بدبختی گذاشتم توي پاركينگ به همون بدبختی هم بايد درش بيارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدر پورشه قرمزمو باز ميكنم و سوار ميشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرمو ميذارم روي رول و چند تا نفس عميق ميكشم تا بلكه آروم بشم، اما فايده اي نداره انگار...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاحساس گرما ميكنم و كولر ماشينو ميزنم تا هوا عوض بشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه نگاه به خودم ميندازم، چشم هاي درشت سبزم، قرمز و خسته به نظر مياد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهاي خرمايی رنگم كه قبل بازي فشنشون كرده بودم، حالا انقدكه توشون دست برده بودم فشن تر از قبل بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلب هاي درشتم قرمز تر از هميشس، انقدر كه براي از بين رفتن موقعيت هاي خطرناك تيمم به دندون گرفتمشون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستی به ته ريشم ميكشم و ماشينو روشن می كنم، با روشن شدن ماشين صداي بلندِ آهنگ پرسپوليسِ قهرمان ماشينو پرُ ميكنه، تنظيمش كرده بودم كه باهاش توخيابون شادي بعد از قهرمانی كنم ولی نشد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي كم يه آهنگ غمگين پخش ميكنم، شادي نيومده به ما!!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irترافيك وحشتناك خيابون هاي تهران بدجوري كلافگی به همراه داره، اما خب چاره اي هم نيست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنزديك دوازده شبه كه ميرسم، درخونه ي ويلايی خوشگلمونو با ريموت باز ميكنم و ميرم داخل حياطی كه حالا تازه گل هاش و درخت هاش در اومدن و سبزه سبزن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحياطمون انقد بزرگ و قشنگه كه بعضی وقت ها با خودم فكر ميكنم پس اون بهشتی كه خدا بارها و بارها وعدشو توي قرآن داده چطوري ميتونه باشه؟ مگه از اين زيبا تر هم هست؟؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحتماً هست اما مطمئناً توي ذهن من گنجونده نميشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروي تاب، خيره به مهتاب يخورده حال و هوا عوض می كنم كه درخونه ي مش رحيم باز ميشه و با اون قيافه پيرمردي با نمكش مياد بيرون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمش رحيم: سلام آقا شرمنده خلوتتونو بهم زدم گفتم شايد دزد باشه!!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irلبخندي ميزنم و ميگم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: سلام مش رحيم، آخه كدوم دزديو ديدي كه درو با ريموت باز كنه؟ اصلاً مگه خونه دزدگير نداره؟ اگه دزد بياد صدا نميده به نظرت؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمش رحيم: من پيرم بابا، اين چيزا حاليم نميشه، صد بار به اين آقا فرزاد )بابام( گفتم من ديگه به درد شما نميخورم خرفت شدم، بزاريد يه بنده خدايه ديگه بياد، ميگه نه كه نه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ما به شما عادت كرديم شما تا آخر عمرتون قدمتون رو چشممونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمش رحيم: ممنون، راستی آرمان خان تيمتونم كه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبين حرفش با دلخوري گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: عههه نداشتيم ها مش رحيم، بجاش ماله شما قهرمانه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمش رحيم: ببخشيد نميخواستم ناراحتتون كنم، با اجازه شبتون بخير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ايراد نداره مش رحيم، برو بخواب شب بخير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتابو با پام نگه ميدارم و پياده ميشم برم داخل كه گوشيم زنگ ميخوره من: بله؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصداي طلبكارانه ي شروين به گوشم ميخوره شروين: بله و بلا، كجايی تو مرديم ازگشنگی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: گفتم كه نميام خستم، بيخيال فردا ميام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: به درك ميخوام صد سال نياي، حيف دختر خوشگلا كه گفتيم توأم استفاده كنی...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خفه شروين، قرار بود جلو من از اين حرفا نزنين، يا منو قاطی كثافت كارياتون نميكنين يا اگه افت كلاسه براتون و اذيت ميشين دور منو خط بكشين...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاصلا خوب شد نيومدم ميدونستم خونه خاليه عليرضا بی دختر نميمونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: خب بابا توأم، من مو ندم تو چطوري با ما دوست شدي با اين فنتيك بازيات؟؟؟ تو بايد با يه هموژنيزه رفيق ميشدي مثل خودت ،نه ما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خودمم مو ندم اتفاقاً، كم كثافت كاري كنين شب بخير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irميرم سمت خونه و با خودم فكر ميكنم واقعاً من چرا با اينا دوست شدم وقتی اهل هيچ كدوم از كارهايی كه اونا ميكنن نيستم و از كثافت كارياشون بيزارم؟؟؟؟ منی كه بزرگترين خلاف زندگيم گشتن با همين سه تاست!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقتی مثل هميشه سوالم بی جواب ميمونه بيخيال ميشم و ميرم داخل...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمامان و بابا در حال صحبت كردنن، يه سلام آروم به آتنا و فرزاد ميكنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرابطه ي صميمی و نزديكی دارم و باهاشون خيلی راحتم، بيشتر شبيه دوستيم آخه فاصله سنيمون باهم خيلی كمه، بيست سال با فرزاد خان و هيفده سال مامان آتی...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتی خيلی كمتر از سنش ديده ميشه و كاملاً امروزيه، خيلی بهش بخوره سی و پنجه نه چهل و پنج...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی فرزاد همون چهل و هشت ميخوره بهش بخوبی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته ناگفته نماند كه يه مرد چهل و هشت ساله ي جا افتاده و شيكه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه خواهرم دارم كه نُه سال از من كوچيك تره نی نيه، نوزده سالشه هنوز...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاسمش آرامه ولی برعكس اسمش خيلی شيطون و شر و بلاست و برعكس فاصله سنيمون خيلی خيلی باهم جوريم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتی تاپ و شلوارك مشكی رنگی پوشيده و موهاي فرشده بولوندشو بالاي سرش جمع كرده و با اون آرايش لايتش تقريباً توي بغل باباس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحالا كه بيشتر دقت می كنم سی و پنجم زيادشه، اون مثل يه جوون بيست و پنج سالس!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو زندگيم تنها جنس مونثی كه دوستشون دارم آتنا و آرامن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنسبت به بقيه هيچ كششی كه ندارم هيچ، بعضی وقتا از قيافه ي بعضی هاشونم حال تهوع ميگيرم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irراسته ميمون هر چی زشت تره اداش بيشتره...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته فكر نكنين بی احساسم و مردونگی ندارم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاتفاقا كلی مردم و با احساس...!!!!!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه بابا حرف نميزد تا صبح خيره به اون بدبخت ها داشتم با خودم فكرميكردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: خوش گذشت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مگه از قيافم معلوم نيست؟ تا الان داشتم تو خيابون شادي ميكردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: تقصيرخودته ميخواست استقلالی باشی كه الآن تيم توأم قهرمان باشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irحرف كه حاليت نيست هرچی ميگم استقلالی شو كه يه گوشت دره اون يكی دروازه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخاك برسرت، تلوزيون نشونت داد مثل خر داشتی زار ميزدي!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه پرسپوليسم تيمه كه اشك بريزي براش آخه ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتنا: عههه فرزاد، اذيت نكن بچمو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد: همچين ميگی بچم انگار دو سالشه، خرس گنده...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتنا: نگو فرزاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرمان جان غذا رو ميزه بيام گرم كنم؟ من: نه مامان جان ميل ندارم، شب بخير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفرزاد و آتنا جواب شب بخيرمو دادن و منم با فكر اينكه چرا هركی دورمه استقلاليه، تمام پله هاي مارپيچ پذيرايی تا اتاق خوابو دوتا يكی طی كردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا ديدن در اتاق آرام يادم اومد كه يه پرسپوليسی ميشناسم...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروم در زدم و رفتم داخل، آرام پشت لب تابش بود، يه دامن كوتاه مشكی همراه تاپ قرمز و صندل همون رنگی پوشيده بود و به موهاي خرمايی رنگ بلندش يه تل خوشگل قرمز زده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاخماش توي هم بود و كاملاً معلوم بود مثل من بی اعصابه و الانه كه پاچه به گيره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعععععلهههههه گرفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا عصبانيت گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: من مو ندم تو مرض داري؟؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه در ميزنی بمون جواب بگير، اگه ميخواي مثل خر سرتو بندازي پايين بياي تو اتاق ديگه چرا مثه گاو در ميزنی هان!!!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيعنی من ديوونه ي ادبيات اين خانواد ام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور عصبی داشت حرف می زد كه من محوش شدم و براي اولين بار توي زندگيم حس كردم كه چقدر شبيه هميم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهاي هردوتامون خرمايی و چشمامون سبز رنگ ،لب هاي برجسته قرمز همراه يه بينی قلمی و بدون نياز به عمل...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمطمئناً آرام شبيه پسرا نبود، اين من بودم كه اگه ته ريشمو ميزدم و روسري ميپوشيدم شبيه دخترا می شدم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی بقول عليرضا همين ته ريش و اخم غليظی كه هميشه مهمون صورتم بود و البته غرورم، دخترونه بودنو از بين برده بود و جاش اُبهت و مردونگی بهم هديه كرده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irناگفته نماند اين رو خودم ميدونستم كه چهره جذاب و دختر كُُشی دارم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: هووووووي آرمان، با توأم عاشق شدي...؟؟؟؟ دارم ميگم چرا بی اجازه اومدي توي اتاقم؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: من در زدم، گوش هاي كرتو به كار مينداختی ميشنيدي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: توأم اگه گوش هاي كرتو تيز ميكردي ميفهميدي كه اجازه ندادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: برو بابا، پاچه گير...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: خودتی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرفتم توي اتاقم ،اينم از يه پرسپوليسی كه بود...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشلوار جينمو با يه شلوارك سفيد پوشيد عوض كردم، پيراهنمو درآوردم تا يه ركابی راحت بپوشم كه آرام درو باز كرد و اومد تو اتاق...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه چشماشو می بست با مسخره بازي گفت آرام: عههههه آرمان، چرا لُُختی يه چيزي بپوش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشونه بالا انداختم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: الاغ، ميخواست در بزنی بد بياي تو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماشو باز كرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: می خواستم تلافی كنم خب...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: غلط كردي خب...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irببند چشماي هيييييزتوووو چشم چرون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام چشاشو گردتر كرد و منم بيخيال لباسمو پوشيدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: خاك تو سر بد دهن بی فرهنگت بكنن، منو بگو واسه كی كادوي تولد آوردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستشو از پشتش بيرون آورد و بسته كادو پيچ شده رو به سمتم پرت كرد كه روي هوا گرفتمش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: كوفتت بشه ايشالا، بد اخلاق روانی تولدت مبارك بيشعووووورخِوشتيپ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخندم گرفته بود، ولی جلوشو گرفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبسته رو باز كردم، يه ست ادكلن خيلی خيلی خوش بو همراه يه كارت تبريك عاشقانه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانگار واسه دوست پسرش گرفته ديوونه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته ميتونم قسم بخورم كه آرامم برعكس چهره ي غلط اندازش اصلاً اهل اين حرفا نيست و تا حالا پسري توي زندگيش نبوده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكلاً فكر كنم ما خانوادگی بی احساس آفريده شديم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irولی جدا از اين حرفا، بايد بگم تربيت آتنا و فرزاد فوق العاده بوده و راه خوب و بدو از هم نشونمون دادن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشايد دليل اينكه من و آرام راه درستو انتخاب كرديم آزاديمون بوده و اعتمادي كه آتی و فرزاد بهمون دارن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنميدونم، شايد اگه خانواده ي سخت گيري داشتيم الان من و خواهرم خونه نبوديم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مگه واسه دوست پسرت خريدي اينارو...؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: عوض دستت درد نكنس پررو ي بی خاصيت؟ آره باهاش بهم زدم گفتم بدم به توحروم نشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديدم و گفتم من: چه غلطا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: اگه نميخواي پسش بده ميدم به بعدي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالی كه ادكلنو بو ميكردم گفتم من: اوممم ،بد نيست ميشه تحملش كرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: خيلی روت زياده به قرآن، نديدم دندون اسب پيش كشيو بشمارن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irجدي شدم وگفتم من: خوشبوئه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودشو لوس كرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: مگه ميشه بد بو باشه؟ سليقه من حرف نداره ميدونستم عاليه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: از خود متشكر و از خود راضی هم كه هستی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: توأم كه تشكر بلد نيستی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميخواست نياري...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: واقعاً كه، حيفه پولام حيف نوووووون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: آره واقعاً حيف شد از دستت رفت برگشتی نداره جبرانم نميشه، حالام بيرون خوابم مياد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: فردا با دوستام قرار استخر دارم، بابا گفت تو برسونيم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بگو پس كادو خريدي خرم كنی آره؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودتی خواهري ،كور خوندي نه ادكلنو پس ميدم نه ميبرمت استخر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irنوكراي باباتونم كاكا سياه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: خر هستی الاغ، لازم نبود خرت كنم، رأس نه منتظرم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: برو گمشو ببينم با اون دوست هاي پسر نديدت، آدمو قورت ميدن درسته...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: حالا نه كه خيلی خوشگلی دوستام ميخوان خودشونو آويزونت كنن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: از اون جايی كه سيب دو نيم هميم اعتراف كردي خودت زشتی بدبخت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: واقعاً بدبختم كه شكل توأم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بايد روزي هزاران مرتبه خداتو شكر كنی كه شكل منی، برو بگير بخواب تا بيشتر از اين تو بحث كم نياوردي ،صبح خواب ميمونی دختر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه از گردنم آويزون ميشد بوسه بارونم كرد و گفت آرام: مرسی داداشی گلم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالی كه به زور از خودم جداش ميكردم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اََه اََه اََه، برو اونور تُف ماليم كردي حالم بهم خورد، دوستاتم مثه خودتن...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: قبول كه خوشگلی بابا، ولی از پشت ماشين نميتونن بخورنت هلو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خر شدم، بيرون...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: شب بخير داداش خوشگلم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: به سلامت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودمو پرت كردم روي تخت گرم و نرمم و يخورده تو اينترنت چرخ زدم تا چشمام گرم شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموبايلمو واسه هشتو نيم صبح كوك كردم تا خواهر ته تغاري لوسمو برسونم استخر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*فصل دوم*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز دست صداي موبايلم كلافه شدم، هی قطعش می كنم باز هی زنگ ميزنه نفهم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخر با عصبانيت كوبوندمش توي ديوار روبروي تختم كه همه چيش از هم پاشيد، ولی خب خداروشكر خفه شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپتو رو كشيدم روي سرم و دوباره خوابيدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا صداي جيغ هاي دلخراش آرام و مشت و لگدايی كه با تمام زورش می زد و واسه من مثل يه مشت و مال اساسی سر صبحی بود، چشمامو باز كردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آرمان، آرمااااااااان احمق بيشعوره بدقول بلندشوووووو ديررررررم شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرماااااان تو رو خدا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: زهر مارِ آرمان آرمان چه مرگته سر صبحی هوا رميزنی رو سرم ،چيكار داري اَه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه چهره آرام نگاه كردم، طفلكی آماده بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمانتوكوتاه قهوه اي و يه روسري ساتنی شيك ،هزار قلم آرايش داشت و موهاشم انگار واسه عروسی من درست كرده بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشماش بهم التماس می كردن ولی پررو خانوم خودش طلبكار بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آرماااااان خودتو مثه آدماي نفهم نگير لطفاً، قراربود منو برسونی استخر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه پتو رو ميكشيدم روي سرم گفتم من: من نه به كسی قولی دادم نه قراري گذاشتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: چقد تو دروغ گويی، از خدا بترس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخه خودت ديشب گفتی برو بخواب خواب ميمونی، نگفتی؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: گفتم خواب ميمونی گفتم من ميبرمت؟ الآن واقعاً اين دوتا چه ربطی بهم دارن شيرين عقل؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآخرين مشتشو هواله ي بازوهاي سفتم كرد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: واااي آرمان، جون من پاشو ديرم شد بخدا، يه ربه نه شد من: اووووووه هنوز يه رب وقت داريم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدوباره شروع كردكتك زدن من بيچاره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آرمان تو فقط دو ساعت ميخواي موهاتو درست كنی، ديگه انتخاب لباس و ترافيك كه جاي خودش
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه همين الآن بلند نشی به مامان ميگم ها...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: لوس بچه ننه منو از مامانش ميترسونه، بدبخت برو بگو فكر كردي من از آتی ميترسم؟ آرام: نميترسی ولی به حرفش گوش ميدي، پاشو بيا بيرون ديگه گُُنده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خاك بر سر بی ادبت بكنن كه بزرگتر و كوچيكتر حاليت نيست، خير سرت چند سال ديگه ميخواي خانوم روانشناس بشی يعنی جامعه ما به كجا رسيده كه تو ميخواي به مردمش مشاوره بدي...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرا: عههه آرمان چه ربطی داره؟ تازه خودت ميگی چند سال ديگه، هر وقت روانشناس شدم با ادب ميشم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اين آرامِ بی ادبی كه من ميبينم رئيس جمهورم بشه بازم بی ادبه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدستاشو بالا برد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آقا من بی ادب، توكه با ادبی جان آرام بلندشووو من ديرم شد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشونه بالا انداختم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: من به آدماي بی ادب كاري ندارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام كه ميدونست هرچی كََل كََل كنه بدتر ميشه گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آرمان داداش گلم تو رو خدا پاشو دوستام منتظرن، ببين چه ادكلن خوشبو و خوشگل و گرونی برات خريدم كلی گشتم خسته شدم تا بهترينشو واسه داداش گلم بگيرم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: يه ادكلن خريديا، اصلاً برش دار ببر، من نميبرمت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آقا من غلط كردم اصلاً ادكلن نخريدم، آرمان چيكار كنم ببريم؟ من: يه كار خوب كه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوسط حرفم پريد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: خاك بر سر بی ادبت بكنن كه به خواهرتم رحم نميكنی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآروم توي سرش زدم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خاك بر سر بی ادب منحرف خودت بكنن احمق، برووو گمشو يه قهوه درست كن تا بيام بدوووو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگونمو بوسيد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: الهی قربون قلب مهربونت بشم، الآن تا آماده شی درست می كنم برات، ايشالا ادكلنی كه خريدم برات تو داماديت بزنی!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: باز گفت باز گفت، آرام به جان خودت يه بار ديگه بگی ميام تو سرت خوردش می كنم ها، برو بيرون ميخوام حاضرشم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام درحالی كه زير لبش هرچی بد و بيراه بلد بود ميگفت درو كوبوند بهم و رفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسريع پريدم توي حموم و يه دوش سه دقيقه اي گرفتم، عادت صبحانمه ،يه روز اگه حموم نرم ميميرم...!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irموهامو درست كردم و شلوار جين مشكی و تی شرت سفيد مارك داري تنم كردم، گردنبندمو زير يقه لباسم انداختم و دل و روده گوشيمو از روي زمين برداشتم و تا رسيدن به پايين سر همش كردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتنا و فرزاد سر ميز صبحونه مشغول بودن و آرامم بی قرار و نا آرام از اينور به اونور ميرفت.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصبح بخيري گفتم و قهومو يه نفس سركشيدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهل صبحونه نبودم، ولی بخاطر در آوردن لج آرام نشستم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز حرص خوردنش لذت می بردم...!!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه محض اينكه باسن مبارك رسيد به صندلی صداي جيغ بنفش آرامم ديوارهاي خونه رو لرزوند...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: آرمااااااااان...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو بيست و هشت سال زندگيت بيست و هشت بار صبحونه نخوردي، حالا داري ميخوري؟ ميزنم لهت می كنم ها، پاشووو انقدر رو اعصاب من راه نرو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اولاً تو نُه سال از من كوچيكتري قبلنو نديدي، دوماً الان گشنمه ميخوام بخورم توي چی ميگی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوماً زورت نمير سه لهم كنی، يادت كه نرفته چند تا كمربند رنگ و رنگ دارم و نصفه عمرم تو باشگاه ميگذره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه عقلتو به كار بندازي و نگاه كنی ميبينی هيكلم كمه كمش سه برابر توئه، كمربند مشكی هم نداشتم باز با يه انگشتم خفت ميكردم، بعدم هيجده سالت شده ميخواست بري گواهينامه بگيري هرجا ميخواي پاشی بري خودت منت منم نكشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: ميدونی از رانندگی بدم مياد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: بدت نمياد عرضشو نداري بدخت، حالام صبركن تا صبحونم تموم شه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدست به دامن مامان شد و گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: ماماااااان ببين آرمانو، ديوونم كرد بخدا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآتنا: پاشو آرمان دختر لوسمو انقدر اذيت نكن گناه داره ته تغاريم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: همين كارا روكردين كه انقدر لوس شده ديگه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهيچ وقت رو حرف آتنا حرف نميزدم، اينبار هم بدون معطلی از روي صندلی بلند شدم و با يه خداحافظی رفتم توي حياط و نشستم توي ماشين منتظر آرام.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخيلی زود اومد و منم با تمام سرعتم راه افتادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيشعوور ساعت ده و نيم قرار داشته و منو كَله ي صبح بيدار كرده، بيچاره ميشناخته منو!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا رسيدنمون دوستاي از خودش لوس تر ريخت سر ماشين و هر كدومشون پنجاه بار سلام كردن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكلافه گفتم من: كی بيام دنبالت؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: با روژين بر ميگردم، ميخوام برم خريد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: فرزاد ميدونه؟ باز غرغر نكنه ها حوصله ندارم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irآرام: ميدونه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: اوكی ،مراقب خودت باش...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز اينكه جلوي دوستاش اين رو گفتم ذوق مرگ گفت آرام: چشم داداشی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچشمكی زدم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خواهر عليل و فلج نميخوااام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگازو گرفتم و رفتم سمت خونه مجردي دوستان.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبين راه گوشيم زنگ خورد منم كشيدم كناركه جواب بدم، آخه خيلی قانون مدارم!!!!...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشانس گَندم ماشين دقيقاً جلو پاي يه دختر خوشگل از نظرخودش و عتيقه از نظر من ايستاد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمزمان با جواب دادن من، دختره درو باز كرد و نشست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه با تعجب خيره شدم بهش جواب دادم من: بله اشكان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشكان: كجايی تو مرده شورتو ببرن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تو راهم، چيزي نميخواين؟ اشكا: نه همه چی هست خودت بيا.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: باشه تا ده دقيقه ديگه اونجام، فعلاً...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشكان: خدافظ...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irگوشيو قطع كردم و به دختره نگاه كردم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصورت برنزه شدشو آريش نارنجی كرده بود تا با لباساش ست بشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابرويی بالا انداختم و گفتم من: امري دارين...؟؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irابروهاشو با تعجب بالا انداخت و با ناز گفت
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: شما جلو پام نگه داشتين حالا از من ميپرسين امرتون؟ من: من با شما كاري نداشتم خانوم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: پس چرا جلوم ترمز زدين؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: می خواستم گوشيو جواب بدم، سوءتفاهم شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: حالا يعنی چی؟ من: لطف كنين پياده شين...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: من باهات ميام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچايی نخورده پسر خاله شد...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: كجا؟؟؟ برو پايين ببينم كلی كار دارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: ميتونم هر پسري رو راضی كنم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخم شدم سمتش و درو باز كردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: برو پايين، عجب دخترايی پيدا ميشن خدايا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: شمارمو ميخواي بدم، شايد به كارت اومد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاعصابم داغون شده بود، دختره ي خيره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irصدامو بردم بالا و داد زدم من: ميگم برو پااااااييييين...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: واااي چته بابا، نخوردمت كه حالا بد كاري ميخوام هر جا بري بيام...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: تا تحويل پليست ندادم برو پايين اعصاب ندارما...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدختر: زن داري يا دوست دختر؟ اونام يكی منم يكی خوب چه ايرادي داره مگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاز ماشين پياده شدم و رفتم طرفش، بازوشو گرفتم و همينطور كه فشار ميدادم انداختمش بيرون و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خجالت بكش، مردا بايد دنبالت باشن، بشين خونت يكی بياد بگيرتت بدبخت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسوار ماشين شدم وگازو گرفتم و رفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرم داشت سوت ميكشيد، عجب دوره زمونه اي شده ها چه دخترايی پيدا ميشن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشرم وحيام خوب چيزيه بخدا، به چه قيمتی آخه خود فروشی؟؟؟...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسه همينه كه از دخترا بيزارم، انقدر كه از اين نمونه ها ديدم حالم ازشون بهم ميخوره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهر چی آتنا و فرزاد ميگن يكيو پيدا كن نميتونم، دلم ميخواد يه دختر پاك بگيرم كه فكر نمی كنم پيدا بشه...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكسی كه حاضره با من دوست بشه ممكنه با هزار نفر مثل من دوست بشه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتو كل دوران دانشجوييم نگاه به يكی از اين دخترا نكردم، اين در حالی بود كه نود درصدشون مثل جوجو اردك هرجا ميرفتم پشتم ميومدن و وصل بودن بهم، البته نه تنها به من به كل پسراي كلاس...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواسشون زشت و خوشگل و فقير و پولدارم نداشت، فقط پسر بود كافی بود انگار...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irههههيييی خدا شكرت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irذهنم رفت به سال گذشته كه منشيم ازم خواستگاري كرد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه روز كه تنها بودم اومد توي اتاقم، فكركردم مثل هميشه واسه كاري او مده، از بوي گل مريم و رز سرمو بالا آوردم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه دسته گل خوشگل كوچولو بود، فكر كردم كسی فرستاده...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: چه گلاي قشنگی، باز كی گل فرستاده؟؟؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوم كاظمی: كسی نفرستاده آرمان خان خودم خريدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ممنون واسه چی هست؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكاظمی: راستش راستش واسه شما گرفتم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهمينطور كه خودكارمو روي پرونده ي جلوم مينداختم با تعجب گفتم من: واسه من؟؟؟!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكاظمی: بله...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: مناسبتش چيه؟ كاظمی: دوست داشتن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن از روز اولی كه ديدمت عاشقت شدم آرمان، توي اين چهار سالی كه اومدم توي شركتت هر چی منتظر بودم تو فقط يه اشاره كنی بی فايده بود، ديگه صبرم تموم شده مگه همش مردا بايد ابراز علاقه كنن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخانوما چرا نميتونن آزادانه نظرشونو بگن؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن عاشقت شدم، ازت ميخوام با من ازدواج كنی، قول ميدم همسرخوبی برات باشم...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمنو ميگی تا يه ساعت كه داشتم مثل برق گرفته ها نگاهش ميكردم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبعدم يه خنده ي مسخره نشست گوشه ي لبم بخاطر پر رويی دختره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسعی كردم خودمو كنترل كنم و داد نزنم، ولی موفق نبودم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ينی من نميدونم چی بهت بگم؟ با خودت چی فكر كردي هان؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irفكر نميكردم همچين آدمی باشی، يادت باشه من هميشه دنبال دست نيافتنی ها هستم نه كسی كه خودش خودشو...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبرو بيرون ،همين الآن واسه هميشه از شركت من برووو ديگه ام اين دور و اطراف پيدات نشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irپشيمون شده بود و گريه ميكرد بيچاره، ولی من دلم از سنگ بود، خيلی زود به حساباش رسيدگی كردم و پرتش كردم بيرون. بعد اونم يه منشی ديگه استخدام كردم، با اين تفاوت كه ايندفعه مرد بود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمگه حتماً بايد منشی زن باشه كه بخاطر عشوه هاي زنونش مشتري جذب بشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاگه مشتري بخاطر منشی جذب ميشه ميخوام صدسال نشه، كه البته مشتريامون چند برابرشدن به لطف خدا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلأخره رسيدم به خونه ي عليرضا، اون سه تام بچه پولدارن با اين تفاوت كه اونا با پول باباشون خوش گذرونی ميكنن و اهل همه جور كاري هستن، از سيگار و قليون و مشروب گرفته تا دختر بازي كه به نظرم بدترين كاره و از نظر اونا پيش پا افتاده ترين كار كه اگه نباشه زندگيشون مختل ميشه...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيه سره دنبال الواتی و خوش گذرونين، ولی من سرم به شركتم گرمه، شركتی كه سرمايه اوليشو پنج سال پيش فرزاد داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاما توي اين پنج سال انقدر معروف شده و درآمد داره كه سرمايه فرزادو كه دادم هيچ، خونه و ماشين و ويلا و حساب بانكی پر و پيمونم دارم و روي پاي خودم ايستادم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irهميشه مامان و بابام پشتم بودن و ميگفتن بايد كاركنم، از پونزده شونزده سالگی ديگه از بابا پول نگرفتم، درس خوندم و واسه خودم بجايی رسيدم و دعاشو به جون مامان و بابايی می كنم كه پشتوانم بودن.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهل مسافرتو گردش با بچه هام هستم وكارهاي شركتو دورا دوركنترل می كنم، ولی خب هروقت با بچه هام اگه از خط قرمزي كه واسه خودم گذاشتم رد بشن برميگردم خيلی زود...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي چه حرفی زدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبچه ها پاي ماهواره در حال سيگار و قليون كشی بودن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاهَ اَه خاك بر سرشون با اين چيزايی كه ميبينن، جز كثافت كاري چيزي نيست...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا رفتن من ماهواره خاموش شد و جاش يه فيلم سينمايی خارجی ترسناك گذاشتن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irكلاً ميدونن كه وقتی من هستم ماهواره و دختر تعطيله، به قول خودشون خوبه به سيگار و قليونشون كار ندارم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irالبته يكم كار كنم اونم تعطيل ميشه، همين كه جلوي من دست از هرزه گيرياشون برميدارن به دنيا می ارزه...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن موندم اينهمه اذيتشون ميكنم و آزاديشونو ميگيرم چرا انقدر مشتاقن كه هرجا هستن منم باشم؟؟ غُُر زدم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خاموش كنين اين وامونده هارو، بوي گندش كل دنيارو برداشته...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشروين: بچه ها تبريك آرمان پيشرفت كرده، ديگه به سيگار و قليونم گير ميده، آخه به توچه ديگه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميره تو ريه هام مريض ميشم، خودتون ميخواين بميرين به جهنم من آرزو دارم هنوز... اشكان: اي كلك رو نكرده بودي؟ چه شكليه خوشگله؟ از قبل داشتيش يا تازه مخشو زدي؟ من: برو بابا پسره ي هرزه خراب، تو آلبالو گيلاسم دختر ميبينی.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاشكان: به من چه بچه ها مگه خودش نگفت آرزو داره؟ همه باهم حرفشو تاييد كردن
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irروي مبل ولو شدم و همينطور كه تخمه ميشكستم گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ديوانه اين شما بابا، يه سفرمشهد برين دخيل ببندين شايد امام رضا دلش سوخت شفاتون داد.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعليرضا: ول كنين بابا پاچه هاي همو، بياين يه دست حكم بزنيم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا اومدن پاسور ديگه كل كلاي بيخود تموم شد و البته كل كلاي بازي جايگزينش شد...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا وقت ناهاركه عليرضا كباب گرفت بازي كرديم و بعد اون تا شام كه ساندوچ خوراك بود پلی استيشن زديم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوقت رفتن ،بعد از شام بچه ها با آوردن كيك و كادو غافل گيرم كردن، به قول خودشون قراربود ديشب باشه كه من خودمو خركردم نرفتم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irسرانجام بعده كلی ديوونه بازي تونستم ساعت دو نصفه شب خودمو نجات بدم و برم خونه...!!! به محض رسيدن به تختم مثل جنازه شدم و چيزي نفهميدم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irچقدر خوابيدن خوبه بخدا...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irعاشقتم خواب عزيز...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir*فصل سوم*
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irوااااااي خدا از اين بدتر نميشه، آسانسورخرابه ده طبقه رو چطوري برم؟ بيخيال اصلاً امروز شركت نميرم...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه خودم توپيدم، غلط كردي كره خر، جلسه به اين مهمی با اونهمه سودي كه برات داره رو ميخواي بيخيال شی بخاطر تنبلی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبيخود كردي ده طبقه كه چيزي نيست، با پا برو...!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواي اگه تا يه ساعت ديگه كه مهمونام ميان درست نشه چی؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاونا بيخيال ميشن نميان، سود كه ميپره فداي سرم، ده طبقه رو بيخود رفتم بالا...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبه سمت چند نفري كه براي تعمير آسانسور او مده بودن رفتم و بعد از اينكه صدامو صاف كردم گفتم من: خسته نباشين...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irيكيشون كه ميخورد رئيس باشه گفت: سلامت باشين ممنون اشاره اي به آسانسور كردم و گفتم من: چقدركار داره تا درست بشه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرد: خيلی كار نداره ايشالاً تا نيم ساعت ديگه تمومه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: آقا من يه ساعت ديگه يه جلسه خيلی خيلی مهم دارم اگه درست نشه مهمونام مجبورن ده طبقه رو از پله بيان بالا، خواهش می كنم تمام تلاشتونو بكنين.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخودم هيچی كه تا بالا از نفس تنگی ميميرم، جلو مهمونام آبروم ميره...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرد: خاطرتون جمع باشه تموم ميشه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ممنونم آقا با اجازتون.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمرد: خواهش می كنم ،بفرمايين.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irانقدر تنبل بودم كه قصد داشتم نيم ساعتو توي ماشين بشينم بعدش با آسانسور برم، اما كار هاي زيادم اين اجازه رو ازم گرفت...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irرو به آسمون كردم و گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: پروردگارا، خودت تا بالا هولم بده لطفاً. يا علی...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا طبقه چهارم راحت و بدون درد سر رفتم، ولی از اون به بعد سرعتم كم تر و كم تر ميشد و نفسم تنگ تر و تنگ تر...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irديگه طوري شده بود كه چندتا پله ي آخر خودمو روي زمين كشوندم تا رسيدم...!!!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irواااااي مردم نفسم گرفت، خودمو روي مبل هاي بيرون از اتاق انداختم و شروع كردم نفس نفس زدن...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاميد )منشی( با ديدنم از روي صندليش بلند شد و اومد سمتم اميد: چيشده آرمان حالت خوبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدرحالی كه نفس هاي بلند و عميق ميكشيدم با سرم اشاره كردم كه خوبم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاميد يه ليوان آب برام آورد و همينطور كه به خوردم می داد گفت اميد: چيشده؟ من: آ آ...آسانسور...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irخنديد و گفت اميد: خراب بود؟ من: اوهوم...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاميد: صبح كه چيزيش نبود!
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبا حرص گفتم
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: خب حالا كه خراب بود، مرض كه ندارم با پا بيام، كارايی كه گفتم كردين؟ همه چی مرتبه؟
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاميد: آره.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irمن: ميرم توي اتاقم، بيا گزارش اين هفته رو بده.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irاميد: باشه اومدم، چيزي نميخوري؟ من: نه.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irتا وقتی مهمونا بيان گزارش هارو از بچه ها گرفتم، خداروشكر همه چی خوب و در حد انتظارم بود.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irبلأخره مهمون هاي ويژه رسيدن و يه قرار داد خوب بستم.
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irشركت آرايشی بهداشتی اسم و رسم دار و كهنه كاري كه با شنيدن كار فوق العاده ي شركت ما، بهمون اعتماد كرد و كارشو به من و طراح هام سپرد، مطمئنم اتفاق هاي خوبی ميوفته...
دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.irدینا
۱۷ ساله 10... نوشتی برگرد دوباره و رمانت را بخون تا جاهایی که از نظرت واقعی نیستن را اصلاح کنی جای خیلی خیلی بهتر شدن داره موفق باشی
۲ ماه پیشدینا
۱۷ ساله 00...وقتی رفیقش و از دست میده قطعا ناراحتی داره یا پسر قصه چرا باید این همه توهین کنه و دختر قصه چرا باید آنقدر توهین بپذیرع با کمال احترام جای خیلی خیلی بهتر شدن داستانت داره یه چند ماه بعد از اینکه
۲ ماه پیشدینا
۱۷ ساله 00وقتی کسی پدر و مادرش را از دست میده یه فشار روحی داره وقتی***بهش میشه یه فشار روحی دیگه این همه شاد و ... عادی رفتار کردن عادی نبود یا موقع مرگ شروین اون از رفیق های صمیمی ش بود یکی بگه رفیق صمیمی
۲ ماه پیشهستی
۱۷ ساله 00خیلی خیلی غمگین🥺🥺🥺 نباید آخرش اینجوری تموم میشد نخونین بهتره😑 وقتی نفس گیتار زد باید به هوش میومد😭😭😭
۴ ماه پیشShimmon
۱۷ ساله 00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
سیما
00حیف این همه وقت که گذاشتم و این رمان رو خوندم😐👍
۵ ماه پیشA
۱۴ ساله 00واقعا عالی بود دوسش داشتم اما آخرش نباید اینجوری تموم میشد حداقل تو بیمارستان بهوش میومد آخرش نارحت کننده بود دلم گرفت
۶ ماه پیشزهرا
۱۷ ساله 00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
R
۱۷ ساله 00خیلی رمان قشنگی بود دوسش داشتم اما اخرش اشکم در اومد ولی در کل ارزش خوندن داش قشنگ بود ممنون
۶ ماه پیشM
00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
فاطمه
۲۰ ساله 00اخرش خوب نبود🙂💔
۷ ماه پیشr
۱۷ ساله 00اولش خیلی خوب بود ولی واقعا چرا باید آرمان می مرد اشکم دراومد
۷ ماه پیشreyhaneh
۱۶ ساله 00دمت گرم خیلی خوب بود ولی اخرش اشکمو دراورد
۷ ماه پیشM
۱۵ ساله 00این نظر ممکن است داستان رمان را لو داده باشد
Helena
01من با کلیت رمان مشکل نداشتم متوسط و معمولی بود اما آخه نویسنده چرا آخرش رو اینجوری تموم کرد.از یه جهت خوب بود که پایانش مث رمانای دیگه نبود اما واقعا ۱۲ تا فصل رو بشینیم بخونیم که بمیره